eitaa logo
مکتب خانه
326 دنبال‌کننده
840 عکس
355 ویدیو
275 فایل
نشر آثار صوتي و تصويري و مکتوب @roshd_harakat
مشاهده در ایتا
دانلود
💠💠 نکاتی درباره 🔰 (1) محتویات تاریخ فلسفه در تاریخ فلسفه با سه چیز آشنا می‌شویم: 1️⃣ مکاتب فلسفی 2️⃣ فلاسفه 3️⃣ موضوعات فلسفی (2) اهمیت تاریخ فلسفه سیر حکمت در اروپا آقای محمدعلی فروغی شاید اولین آشنایی جدی مسلمانان با فلسفه غرب باشد هرچند قبل ایشان نیز آشنایی جسته و گریخته ای وجود داشته است مثلاً بعضی از فیلسوفان مسلمان همانند مرحوم آقا علی حکیم در کتاب رسائل بدیعیه خود به اسامی فلاسفه غربی همانند دکارت و بیکن اشاره کرده است و این آشنایی نیز به مراودات علمی سفیر فرانسه در ایران با ایشان برمی گردد؛ مرحوم نخستین اندیشمند معاصری است که به اهمیت تاریخ فلسفه توجه پیدا کرده است و در یکی از نوشته های خود می نویسد: «این بنده مرتضی مطهری از وقتی که فلسفه می خوانم تمام تلاش خود را به این معطوف می کنم که چرا این متفکر بحث خود را از این نقطه شروع کرده است؟! آیا وی نمی توانست بحث خود را از نقطه دیگری آغاز کند؟! پشتوانه و پیشینه این چنین بحثی چیست؟» روشن است که چنین ذهنی برای تحصیل فلسفه از توجه به اهمیت تاریخ فلسفه و بستری که محل تولد فکر است، ناشی می شود. (3) ادوار فلسفه غرب 1️⃣ دوره باستان 2️⃣ دوره میانه یا قرون‌وسطا 3️⃣ دوره جدید (4) فلسفه جدید و فلسفه معاصر نباید بین دو اصطلاح فلسفه معاصر و فلسفه جدید [modern philosophy] خلط کرد؛ فلسفه جدید از زمان فیلسوف فرانسوی رنه دکارت و با نوشتن کتاب تاملات فلسفی آغاز می شود و فلسفه معاصر مرحله‌ای فلسفه جدید محسوب می‌شود که از آغاز قرن 20 میلادی شروع می‌شود و برای تسلط بر فلسفه معاصر، آشنایی با سیر فلسفه جدید لازم است. (5) پیش‌نیازهای فلسفه معاصر با توجه به اینکه فیلسوفان معاصر در خلأ فلسفه ورزی نکرده اند لذا لازم است با اندیشه‌های زیر آشنا باشیم: 1️⃣ تجربی مسلکان انگلیس همانند جان لاک، بارکلی، دیوید هیوم چه اینکه فیلسوفان تحلیلی در فلسفه معاصر بسیار متمایل به اصالت تجربه هستند لذا می توان گفت اصالت تجربه ای که در دوران معاصر با آن مواجه هستیم، بریده از اصالت تجربه کلاسیک نیست. 2️⃣ عقلی مسلکان همانند رنه دکارت، لایب نیتس، اسپینوزا 3️⃣ کانت؛ کانت را می‌توان محل التقای جریان تجربه‌گرایی و عقل‌گرایی دانست که سعی کرده است با تأسیس یک نظام فلسفی پیچیده، محاسن این دو جریان را گرد هم بیاورد و معایب آنها را به کنار بگذارد و گویا کانت این دو جریان را به تنهایی ناقص می داند و در صورتی که در دستگاه فلسفی کانت ترکیب شوند، به کمال می رسند لذا فلسفه کانت را می توان یک نقطه عطف در تاریخ فلسفه غرب جدید دانست و [تمدن و] تفکر غرب امروز را در ابعاد مختلف می‌توان کانتی دانست هر چند خود افراد اطلاع فلسفی آگاهانه نداشته باشند. 4️⃣ ایدئالیسم آلمانی در اواخر قرن 18 میلادی 5️⃣ پدیدارشناسی هوسرل در قرن 19 میلادی (6) جریان‌های فلسفه معاصر فلسفه معاصر از دو جریان عمده شکل می‌گیرد و همه این جریان‌ها به کانت برمی‌گردد: 1️⃣ اگزیستانسیالیسم؛ فلسفه قاره‌ای: این فلسفه ناظر به پدیدارشناسی هوسرل است 2️⃣ فلسفه تحلیلی؛ این فلسفه ناظر به‌نقد ایدئالیسم آلمانی و اصالت تجربه انگلیسی است (7) انواع سیستم‌های فلسفی سیستم‌های فلسفی بر دو دسته هستند: 1️⃣ سیستم‌های فلسفی بسته همانند فلسفه هگل 2️⃣ سیستم‌های فلسفی باز؛ چنین سیستم‌هایی هم خود انتقادی دارند و هم به تفکر رقیب اجازه عرض‌اندام می‌دهد. ⭐️⭐️⭐️ ❇️❇️ @esra_rasane
مکتب خانه
_کتاب کتابی فوق العاده روان و خوش خوان برای آشنایی با آقای حداد عادل در مقاله« ؛ دستمایه ای برای فلسفه تطبیقی» می نویسد: نقد و بررسی معرفت شناسی برای گشودن میدان هیچ فلسفه دیگری به اندازه اقتضا و استعداد ندارد. برای ورود در فلسفه تطبیقی و به میدان آوردن و به چالش کشیدن بسیار فلسفه مناسبی است. اگر تدریس در حوزه های علمیه ما جدی گرفته شود به این نحو که مقدم بر با آشنایی حاصل شود و پس از آن به تفصیل در حوزه ها و در محافل تخصصی خوانده شود، آن وقت برای پژوهشگران ده ها سوال اساسی ایجاد می شود که می تواند مقدمه خوض و غور در گردد. @esra_rasane
برشی از درس نهایه الحکمه، مرحله هشتم، جلسه 223 ✅ تفاوت بحثهای زبانی در حوزه فلسفه اسلامی با بحث های تحلیل زبانی در غرب در گفته می شود چون ریشه تفکر فلسفی در عقل بوده و عقل نیز در نهاد همه بشر وجود دارد لذا همه بشر تا حدودی از تفکر فلسفی برخوردار هستند و حتی اگر بشر از مفاهیم عام برخوردار نبوده و تفکر فلسفی نداشته باشد نمی تواند زندگی کند. از طرف دیگر زبان نیز امری بشری بوده و تفکرات بشری و از جمله آنها تفکرات فلسفی در امر زبانی ظهور دارد لذا از مطالعات زبان شناسانه نیز می توان به افکار فلسفی پی برد ولی باید دقت نمود هم خود بشر و هم زبان بشری فقط جولانگاه تفکرات فلسفی نیست و بسیاری از امور دیگر نیز همراه با اندیشه های فلسفی می شوند در حالیکه فیلسوف درصدد این است که حوزه تفکری اش جولانگاه عقل فلسفی اش باشد یعنی عقل فلسفی آنگاه خالص می شود که سایر امور آمیخته و حاضر در صحنه عرف، حذف شوند همانگونه که اصولی نیز به دنبال دست یابی به یک فهم خالص عرفی یا عقلایی از یک متن هست چون امور مختلفی در اندیشه عرفی همانند تسامح، مسائل سیاسی و اجتماعی و نیازها دخیل بوده و در زبان و فرهنگ نیز رسوخ داشته و خود را نشان می دهد پس نتیجه می گیریم که تنها تفکر فلسفی در فرهنگ و زبان عرفی ظهور و بروز ندارد. فیلسوف اسلامی با توجه به چنین وضعیتی چنین می گوید که در مطالعات فلسفی هم باید گوشه چشمی به زبان داشته باشیم و هم باید گوشه چشمی به واقعیت و تفکر عقلی محض؛ در بسیاری از موارد مباحث زبانی و عرفی با اندیشه های فلسفی همراهی کرده و جریان اندیشه فلسفی پیش می رود تا اینکه کار به جایی می رسد که با تسامح و سایر امور زیبایی شناختی و اجتماعی و اخلاقی مواجه می شود به گونه ای که عقل فلسفی به لحاظ دریافت واقع نمی تواند آن امور را بپذیرد لذا عقل فلسفی باید چنین اموری را به عنوان پیرایه های نادرست (از منظر فلسفی) از جریان اندیشه حذف نماید تا به حقیقت فلسفی دست پیدا کند. در حالیکه در تحلیل زبان شناختی در مغرب زمین، عقیده بر این است که واقعیتی ورای امر زبانی و فرهنگی در کار نیست تا مورد مطالعه قرار گیرد لذا در چنین فضایی فیلسوف دائماً در حال درگیری با زبان و لغت بوده و در پی آن است که فلسفه را براساس تحلیل زبان سامان دهد. @esra_rasane
💢 تفاوت آموزش فلسفه در حوزه و دانشگاه دکتر رضا اردکانی: ما در کل فلسفه جدید که از ۵۰ سال پیش آشنا شدیم، دیگر مثل و فلسفه نمی‌خوانیم. اول از یک متن ساده شروع می‌کنند مثلا از شرح منظومه سبزواری شروع می‌کنند بعد کتاب شفا می‌خوانند و ... یعنی ترتیبی است و متن فلسفه را می‌خوانند. الان نمی‌دانم اما در اروپا و آمریکا هم در یک زمانی به این صورت بوده که دانشجویان موظف بودند که متون فلسفه را بخوانند. استاد نمی‌آمده متن را تدریس کند. اگر هم متن را درس می‌داده شرح می‌کرده و سریع می‌گذشته. ما کمتر از این روش پیروی کردیم بیشتر مجمل مجمل خواندیم، خواندیم، ۱۰ صفحه راجع به خواندیم، چند صفحه راجع به خواندیم، چند برگ در مورد خواندیم. پراکنده خواندیم. اصلا رسم فلسفه جدید خواندن ما که حالا دارد بهتر هم می‌شود. اینطور نبود که متن بخوانیم و از پایه بخوانیم گاهی هم از آخر شروع کنیم. یکی از اساتید که تاریخ علم درس می‌داد، از معاصر درس می‌داد و به گذشته می‌رفت. ما هم گاهی از فلسفه معاصر شروع می‌کنیم چون چشم و دل ما را می‌گیرد بعد ناگزیر به گذشته اش می‌رویم.
✅ لکن فلسفه خوب است، لازم است، نه اینکه فقط خوب است؛ لازم است؛ در این تردیدی نیست؛ لکن آنچه زندگی را اداره میکند، عملاً فقه ما است؛ 🔅 علّت هم این است که فلسفه‌ی اسلامی در طول زمان امتداد عملی نداشته؛ یعنی این ما به امتداد پیدا نکرده؛ 🔻 در حالی که فلسفه‌های غربی که از لحاظ نفْسِ فلسفه بودن خیلی کم محتواتر و ضعیف‌تر از هستند، امتداد عملیّاتی دارند؛ یعنی اگر چنانچه شماها مثلاً فرض کنید که فلسفه‌ی یا یا را معتقد باشید، در مورد حکومت نظر دارید، در مورد فرد نظر دارید، در مورد ارتباطات اجتماعی نظر دارید؛ ⭕️ امّا [اینکه] اقتضای فلسفه‌ی یا فلسفه‌ی فرض بفرمایید که ابن‌سینا یا دیگری در حکومت یا در فلان [مسئله] چیست، چیزی برای ما روشن نشده؛ نه اینکه ندارد،‌ قطعاً دارد؛ ✅ سفارش من به متفلسفین و فعّالان فلسفه همیشه این بوده که این امتداد را پیدا کنند؛ چون معتقدم اثر دارد؛ این امتداد وجود دارد امّا خب روی آن کار نشده؛ 🛑 بنابراین فعلاً آنچه میتواند جامعه را اداره کند، فقه ما است؛ خب پس این اقتضای بیرونی و نیاز بیرونی، این هم حوزه. ╭┅──────────────┅╮ 🌐 eitaa.com/esra_rasane ╰┅───────────────┅