eitaa logo
استکبار ستیزان
211 دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
2.1هزار ویدیو
15 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴مهم/سوالاتی که همچنان بی جواب است! ⏪آنها که پیگیر یافتن جواب این سوالات بودند با گلوله داغ برای همیشه خاموش شدند.... 🔺1 شهریور 1377، حوالی بعد از ظهر در بازار تهران صدای چند گلوله ممتد شنیده می شود و ساعتی بعد خبرگزاری ها و تلویزیون خبر از ترور و شهادت سیداسدالله لاجوردی دادستان مشهور تهران در دهه 60 را منتشر می کنند. 🔺لاجوردی از جمله چهره های مهم دستگاه قضایی در دهه 60 به شمار می آمد که پرونده های مهمی همانند انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی ، انفجار دفتر نخست وزیری و پیگیری عملیات های ترور مجاهدین خلق و برخورد با آنها را در آن سال ها بر عهده داشت. 🔺لاجوردی که تا سال 64 به کار خود ادامه داده بود پس از فشارهای بسیار سیاسی برخی از اعضای شورای عالی قضایی وقت همانند آیت الله موسوی بجنوردی و سید محمد موسوی خوئینی ها از سمت خود استعفا داده و کنار گذاشته می شود اما همواره موضع و پا فشاری وی تا زمان شهادت بر دو موضوع قابل توجه بود، اول رسیدگی به پرونده انفجار دفتر نخست وزیری که توسط عامل نفوذی مشکوک سازمان مجاهدین با نام مسعود کشمیری رخ داده بود و نقش برخی از اطرافیان شهید رجایی در آن اتفاق قابل تامل بود و دیگری رسیدگی بدون اغماض به پرونده مجاهدینی که بر سر موضع خود قرار داشته و دست آنها به خون ملت آلوده بود. 🔺لاجوردی همواره این مواضع خود را حفظ کرد و حتی در دوران بعد از رحلت امام(ره) و ریاست آیت الله محمد یزدی بر دستگاه قضا که لاجوردی به ریاست سازمان زندان ها نیز رسید این مواضع را علنی بیان می نمود و به همین دلیل ترور وی در شهریور سال 1377 از اهمیت تاریخی قابل توجهی برخوردار است. لاجوردی پس از انتخابات 2 خرداد 76 مجددا تحت فشارهای سیاسی مجبور به کناره گیری از سمت خود شده بود و در ماه های آخر به کار در بازار تهران مشغول بود که سرانجام نیز به شهادت رسید. وصیت نامه وی که پس از شهادتش منتشر شد نشان دهنده عمق دغدغه ها و نگرانی های وی درباره نفوذ جریان مشکوکی امنیتی دهه 60 بود که در تاسیس اطلاعات دفتر نخست وزیری و وزارت اطلاعات نقش داشتند و پس از رحلت امام و به خصوص بعد از 2 خرداد سال 76 به قدرت سیاسی نیز دست پیدا کرده بودند. وی در بخشی از وصیت نامه خود می گوید: " خدایا ! تو شاهدی چندین بار به عناوین مختلف ، خطر منافقین انقلاب را ( همانان که التقاط ، به گونه منافقین خلق سراسر وجودشان را و همه ذهن و باورشان را پر کرده و همانان که ریاکارانه برای رسیدن به مقصودشان ، دستمال ابریشمی بسیار بزرگ - به بزرگی مجمع الاضداد - به دست گرفته اند ، هم رجایی و باهنر را می کُشند و هم به سوگشان می نشینند ، هم با منافقین خلق ، پیوند تشکیلاتی و سپس ... !" 🔺پس از ترور لاجوردی در پائیز سال 1377، پرونده قتل های زنجیره ای به شدت خبرساز شد اتفاقات درون وزارت اطلاعات بسیار حیرت انگیز بود. فروردین ماه 1378 نیز علی صیاد شیرازی از امرای مشهور ارتش جمهوری اسلامی که در مقابله با منافقین در عملیات مرصاد در سال 67 نقش پررنگی داشت ترور می شود و چند ماه بعد در تیر ماه سال 1378 غائله 18 تیر سال 1378 به راه می افتد. تمامی این وقایع که تنها در 2 سال اول دولت اصلاحات روی داده بود بعد از گذشت سال ها همچنان این سوال را به ذهن مخاطب متبادر می کند که چرا این وقایع مهم در سال های ابتدایی دولت اصلاحات رخ داد و دلیل حذف نیروهای شاخص انقلابی و امنیتی نظام در آن سالها با حاشیه سازی سیاسی و ترور چه بود؟ ♻️ هنوز هم متاسفانه هستند عده ای نفوذی که بصورت جریان نفوذ مشغول کارند. عده ای شان نارضایتی اجتماعی ایجاد میکنند. عده ای شان تغییر اولویت ها و اهداف و انحراف مسیر انقلاب.... عده ای شان گسترش فساد.... بعضی نقاط تاریک باید روشن شوند... منافقین از کفار بدترند.
🔴 حنایی که دیگر رنگ ندارد!! ؛ هوچیگری برای فرار از پاسخگویی 🔻 سعید حجاریان چند روز قبل یا اتخاذ تاکتیک فرار به جلو گفته بود: «انتخابات بت نيست براي ما؛ چه کسي گفته اصلاً بايد شرکت کرد يا نکرد. اگر شوراي نگهبان مي‌خواهد همين‌طوري رد صلاحیت کند اصلاً شرکت نمي‌کنيم» 🔹حمیدرضا ترقی، عضو ارشد حزب مؤتلفه در واکنش به اظهارات حجاریان گفت: «جریان تندرو اصلاح‌طلب چون از مردم و جریان اعتدال ناامید شده و احساس می‌کند در بین جامعه هیچ طرفدار و زمینه‌ای ندارد؛ بنابراین چنین مواضعی را اتخاذ می‌کند. آقای حجاریان تئوریسین تندروهاست. تئوری سیاست «فشار از پایین و چانه‌زنی از بالا» را او طراحی کرد. اصلاح‌طلبان تندرو نیز امروز می‌خواهند بر همین اساس فشار بیاورند تا نظام از رفتار انقلابی خود دور شود و به اتخاذ مواضع محافظه‌کاری و انفعال روی آورد.».
🔴 نقدی بر دنیای فکری حجاریان (ها)-1 با دو وجه «گفتمان» آن و «دستاوردهای» آن شناخته میشود. بسیاری در پاسخ به نقد اصلاحات، منتقدان را به اصلاحات به مثابه جوهر و هویت اصلاحات ارجاع میدهند با این استدلال که آنچه در صحنه عمل و بعنوان اصلاحات می بینید، جوهر و هویت آن نیست! جوهر و هویت آن، ایده اصلاحات از لحاظ گفتمانی و نظری است! خود یکدیگر را به «اصلاح طلبان گفتمانی» و «اصلاح طلبان کانفورمیست» تقسیم میکنند. ها را اصلاح طلبانی میدانند که در هستند، منصب گرفته اند، رانت میگیرند، حقوق میگیرند و.. و طلبان_گفتمانی را کسانی میدانند که وار، در حاشیه قدرت به ترسیم خط و خطوط و شاخص های اصلاح طلبی مشغولند! در آخرین تز خود، با تفکیک تلویحی این دو نوع اصلاح طلب، پیشنهاد کرده برای وا نرفتن اصلاحات، هسته سختی از اصلاح طلبان مدل گفتمانی تشکیل شود تا جامعه، اصلاحات را به چشم دومی ها نبیند و قضاوت نکند! هدف از این تز را بعدا توضیح خواهم داد. تکلیف اصلاح طلبان کانفورمیست و جذب قدرت شده مشخص است. چه در دولت 8 ساله و چه در دولت 5 ساله ، و چه حتی در دوران پشت پردگی اصلاح طلبان برای دولت ، کشور شاهد بدترین عملکرد اقتصادی، افزایش شکاف طبقاتی و پایمال شدن عدالت، رواج فسادهای مالی، و بدترین سیاست ها در عرصه خارجی بوده است. آنها خود نیز از ضعف کشورداری خود مطلع اند و به همین دلیل، تقلا میکنند خود را از دولت اعتدال، از اصلاح طلبان کانفورمیست و عملگرا و.. جدا کنند. 🔻اما اگر قرار باشد اصلاحات را با گفتمانش بشناسیم، طبعا باید مختصات فکری اصلاح طلبان گفتمانی و افرادی نظیر حجاریان را بشکافیم. آنها تعریفشان از اصلاحات چیست؟! اصلاحات را در چه میدانند؟! هدفشان از اصلاحات چیست؟! سقف و نقطه نهایی اصلاح طلبی را در کجا میدانند؟! ✅ اصلاح طلبان گفتمانی، اصلاحات را دستیابی به حکومت ، ، و میدانند. دستگاه فکری اصلاح طلبان گفتمانی که چهره بارز آنها افرادی نظیر حجاریان است، بر سه ستون اصلی قرار دارد: ، و مشخصا ، بت وارگی و معصومیت ، و قداست . حجاریان معتقد است " جوهر اصلاحات توسعه سیاسی با همه لوازم‌اش است" و "توسعه و نوسازی سیاسی" اصلاحات است! او صریحا در مقاله «صدای جمهور، صدای معصوم» بیان میکند: " اعتبار قانون، نه از شارع و نص بلکه از رای به دست می آید". همچنین وی در مصاحبه ای با رسانه "عصر امروز" در پاسخ به سوالی درباره ملاک قانونگذاری، صراحتا "عرف" را ملاک میداند حتی اگر روزی عرف امور ضداخلاقی مثل همجنس بازی و.. را بپذیرد. به همه اینها، کمی ایرانیت هم اضافه کنید. این پیشنهاد خود اوست. اصلاحات ترکیبی از کمی ، کمی و کمی ! اما میخواهم این خمیرمایه فکری و گفتمانی اصلاحات را اندکی محک بزنیم و ورز دهیم. 1⃣ یک. نوسازی و توسعه سیاسی تئوری توسعه، در واقع، نسخه نظریه پردازان غربی دهه 1970 برای مدرنیزاسیون و صنعتی شدن کشورهای جهان سوم است. آنها مدلها و تیپ های مختلفی از توسعه را برای کشورهای مختلف جهان سوم تجویز کردند تا این کشورها هم شبیه کشورهای توسعه یافته شوند. برای یک کشور «توسعه درونزا»، برای دیگری «توسعه برونزا»، برای آن یکی «توسعه کاردوزو و ترکیبی»، «تجارت آزاد»، «توسعه پایدار»، «اقتصاد دموکراسی محور» و.. اما آنچه در عمل اتفاق افتاد، بسیار متفاوت از ساحت تئوریک بود. با نسخه توسعه آمریکایی (جانشینی صادرات) و خروج یک شبه سرمایه گذاران خارجی، به ویرانه ای اقتصادی تبدیل شد که تا یک دهه مشغول آواربرداری بود. لخ والسا با استراتژی دموکراسی محور نه تنها به شکوفایی اقتصادی نرسید که اینک به همراه ضعیفترین کشور اروپایی است. ، و.. با استراتژی جایگزینی واردات، تا دو دهه مقروض های دائمی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول شدند. نسخه برای ایران «توسعه سیاسی» با هدف تغییر ساختار سیاسی و تغییر جامعه و فرهنگ سیاسی مردم (تحت عنوان جامعه مدنی) بود. آنچه به صورت رسمی در دولت خاتمی دنبال میشد و پس از آن هم توسط اصلاح طلبان ادامه یافت. ادامه دارد.. 👇
🔴 نقدی بر دنیای فکری حجاریان (ها) - 3 دستگاه فکری گفتمانی که چهره بارز آنها افرادی نظیر است، بر سه ستون اصلی قرار دارد: ، و مشخصا ، بت وارگی و معصومیت ، و قداست . میخواهم خمیرمایه فکری و گفتمانی اصلاحات را اندکی محک بزنیم و ورز دهیم. 2⃣ دو. بت وارگی دموکراسی و معصومیت جمهور اصلاح طلبان با اصالت دادن به دموکراسی به عنوان سمبلی از و غربی شدن، اقدام به تمایزسازی از خود با دیگر جریانهای سیاسی کرده اند. آنها بدین منظور اتوپیایی ترسیم میکنند که در آن همه چیز با مردم صورت میگیرد و هیچ مانع و سرعت گیر و یا فیلتری نباید بر سر راه رای مردم باشد! اصلاح طلبان ماموریت خود را شدن بین و و صدای خود را نامیدند و شروع به حمله به نهادهای حاکمیتی از جمله و.. به این بهانه کردند. اما آنها در حالی نهایت آمال خود را «دموکراسی مطلق» دنبال میکنند که حتی در کشورهای غربی چنین دموکراسی وجود ندارد و نخواهد داشت. درحالی استصواب شورای نگهبان را به چالش میکشند و یک نوع استثنا در جهان میدانند که گویی " شورای قانون اساسی در فرانسه" برای وجود ندارد. که گویی " دادگاه قانون اساسی در آلمان" کاندیداها را دستچین نمیکند، که گویی "دادگاه ویژه در انگلستان" بر کاندیداها فیلتر نمیگذارد، که گویی "دو حزب در آمریکا" رای مردم را کانالیزه نمیکنند! چنان از آزادی در ایران اتوپیایی سخن میگویند که گویی حزب در آزاد است! که گویی احزاب در و و و و ، حق فعالیت سیاسی دارند! چنان از ردصلاحیت و در انتخابات ایران، خشمگین اند که گویی سیدحسن میتواند کاندیدای ریاست جمهوری آمریکا شود! اینها همه سقفهای دیگر کشورها بر سر دموکراسی است که اصلاح طلبان پاسخی برای آنها ندارند و یا حتی نمیخواهند آنها را ببینند. 🔻از طرفی، آنها بعضی نهادهای جمهوری اسلامی مثل شورای نگهبان، مجلس خبرگان، و حتی مقام رهبری را حاکمیتی و در مقابل نهادهای به تعبیر خودشان یا انتخابی دسته بندی میکنند. تنها دلیل آنها برای این تفکیک آن است که نهادهای حاکمیتی با مردم انتخاب نمیشوند! این هم یک تناقض و ضعف فکری دیگر است. اینکه تنها "رای مستقیم" را ملاک مردمی بودن میدانند و هر کس با این روش انتخاب نشود برچسب "حاکمیتی" و حتی "دیکتاتور" دریافت میکند! با این توصیف، بسیاری از روسای جمهور و نخست وزیران دنیا که از طریق نظام انتخاب میشوند، حاکمیتی هستند، نه مردمی! نخست وزیر انگلستان را پارلمان انتخاب میکند نه رای مردم! صدر اعظم آلمان مستقیما توسط مردم انتخاب نمیشود! پس آیا این مقامات، هستند؟! در واقع، آنها دموکراسی را صرفا در رای مستقیم و حتی خلاصه میکنند. ✍متن کامل یادد 👇
🔴 نقدی بر دنیای فکری حجاریان (ها) - 4 دستگاه فکری گفتمانی که چهره بارز آنها افرادی نظیر است، بر سه ستون اصلی قرار دارد: ، و مشخصا ، بت وارگی و معصومیت ، و قداست . میخواهم خمیرمایه فکری و گفتمانی اصلاحات را اندکی محک بزنیم و ورز دهیم. 3⃣سه. قداست عرف و سکولاریسم لازمه اعتقاد به دموکراسی گرایی مطلق اصلاح طلبان، قطعا قداست رای به عنوان تنها مناط حکومتداری است. چیزی که امثال حجاریان از گفتنش ابایی ندارند. آنها ملاک یک قانون، یک سیاست و یک عقیده را "عرف" میخوانند. نه " ". هر چه عرف بگوید، حتی اگر عرف بگوید زنا اخلاقی است، قداست دارد. این سکولاریسمِ عریان هم البته تقلیدی از غرب است. اما در اینجا چند سوال وجود دارد که اصلاح طلبان باز هم از پاسخ به آن عاجزند: 🔻یک. عرف چیست؟! آنچه بین «همه مردم» مرسوم است؟! «اکثریت مردم»، «بخشی از مردم»، «نخبگان و خواص جامعه»، یا «اقلیتی از مردم» هم کفایت میکند؟! 🔻دو. چه کسی یا کسانی عرف را میدهند؟! «دولتمردان»، «روشنفکران»، «منتخبان مردم»، «رفراندوم مستقیم» و..؟! 🔻سه. چه کسی عرف را میسازد؟! آیا مردم در خلأ به سمت یک عادت رفتاری سوق می یابند؟! مسلم است که خیر. این ابزارهای ای و آموزشی و ارتباطی هژمون هستند که عرف یک جامعه را شکل میدهند. این غولهای بزرگ رسانه ای هستند که را به سمت اجرای خواسته های سیاسی یا اقتصادی خاصی کانالیزه و بسیج میکنند. اگر بخواهیم از زبان سخن بگوییم، اپیستمه و آنچه شناخت ما از جهان را شکل میدهد، اینک رسانه ها هستند و به تعبیر ، ذات ما جهان‌هایی را منکشف می‌کند که در آن جهان‌ها امور را درمی‌یابیم، عمل می‌کنیم، و می‌اندیشیم. این جهان‌ها برساختۀ تبلیغات مختلف از سوی رسانه‌ها و افراد مختلف است. تبلیغات رسانه‌ای این امکان را به صاحبان آن می‌دهد که با در‌اختیار‌گرفتن و مهندسی این منبع انرژی (افکار عمومی) هنجارهایی را که اکثریت اعضای یک جامعه پسندیده یا نمی‌پسندیده‌اند، عملاً به‌صورت سرمشق‌هایی درآورند که سایر افراد همان جامعه مجبور و محکوم به پیروی از آن باشند تا آنجاکه سرپیچی از این سرمشق‌ها مستلزم خردشدن زیرفشار افکار عمومی شود. اما رسانه ها در دست چه کسانی است؟! همه مردم؟ فقرا؟ فرهیختگان؟ دولت؟ یا سرمایه داران؟ واضح است که و بلوک ثروت، ابزارهای رسانه ای یک جامعه را در دست دارند. و این یعنی جامعه، عرف آن، رای آن در دست است. دقیقا به همین دلیل است که در غرب، درست مترادف می آید. آنچه دموکراسی و لیبرالیسم و عرف پرستی خوانده میشود، در واقع سرمایه داران است. 🔻این است باطن و عمق اصلاح طلبی گفتمانی در ایران. وابستگی به غرب، استحاله و حتی فروپاشی اجتماعی و سلامت فرهنگی جامعه، اسلام زدایی و دیکتاتوری سرمایه داران!
⭕️ به نوشته جهان نیوز، حجاريان در ادامه مي گويد: «لاجوردي مرا كه مي ديد مي گفت تو و بهزاد نبوي تاجزاده و خسرو تهراني از رجوي خطرناك تريد... بارها به من گفت كه شما (سازمان مجاهدين انقلاب) از منافقين بدتريد.» . پ. ن : سازمان مجاهدین انقلاب در سالهای اول پیروزی انقلاب شکل گرفت و جالب است بدانید محسن رضایی و مصطفی تاجزاده اوائل عضو این سازمان بودند... در سال 61 اعضای چپ این سازمان همچون مصطفی تاجزاده بهزاد نبوی محسن آرمین و خسروتهرانی استعفا میدهند و سازمان در سال 65 منحل میشود ولی در سال 70 همین چپ های جدا شده با اضافه کردن نام ایران، سازمانی جدید پایه گذاری کردند و هواداران منافقین در ایران را زیر چتر حمایتی خود گرفتند... البته با ظاهری موجه و اسلامی و مردم فریبانه.... این جریان را امروزه به نام اصلاح طلبان میشناسید... .
▪️قیام رسانه‌ای دندانه های کلید!! ▫️پس از سوءمدیریت های حاکم بر دولت سعید ، تئوریسین اصلاح‌‌‌‌‌‌طلبان آنقدر آ‌‌‌ش را شور دیده که در مصاحبه با شرق گفته: «اصلاح‌طلبان بگویند دولت روحانی، دولت ما نیست!» ؛ ▫️این همه ترس اما معلول چیست؟ مگر نه اینکه همین حجاریان ابتدای سال ۹۳ طی گفت‌وگو با ویژه‌نامه روزنامه اعتماد گفته بود: «اگر اصلاح‌طلبان نباشند روحانی هم وجود نخواهد داشت». وی در ادامه با بیان اینکه اصلاح‌طلبان حامی و ستون فقرات برنامه‌های روحانی هستند، تاکید کرده بود: «اگر اصلاح‌طلبان بشکنند روحانی هم شکسته است». حجاریان بعدها ادبیات خود را مهربانانه‌‌‌‌‌‌تر کرده، گفته بود: «اصلاح‌طلبان حاضرند روحانی باشند». ▫️کارشناسان معتقدند چنین رویکرد کاسبکارانه‌ای در مواجهه با مسائل ملی، به‌خصوص در اوضاع اقتصادی فعلی حتما نه اخلاقی است و نه از دید افکار عمومی پنهان خواهد ماند. افکار عمومی یقینا می داند علت‌العلل رفتار متناقض امثال حجاریان چیست؟
🔳 سناریوی لیست امید در مجلس! 🔹قرار بر این است که برای انحراف افکار عمومی و فرافکنی ناکارآمدی دولت اصلاح طلبان، از 30 نفر لیست امید در تهران هر هفته یک نفر نطق کند. این نطق ها که در اتاق فکر اصلاح طلبان با حضور ، ، ، و.... تهیه می شود به گونه ای آماده می شود که هر چند عباراتش متفاوت است ولی هدف آن است که از تریبون مجلس و از حلقوم نماینده که به خیال خودشان مصونیت قضائی دارند همه تقصیرها به گردن رهبری عزیز و نهادهایی بیاندازند که زیر نظر مستقیم ایشان اداره می شوند. ♦️این نطق ها که قرار است تا بهمن سال جاری ادامه یابد در صدد آن است که زمینه براندازی نظام را تا روز 22بهمن که آمریکایی ها برایش برنامه دارند ادامه یابد. ♦️یکی از نشانه های این سناریو آن است که دروغ ها و اتهامات واهی به امام و انقلاب که از حلقوم یک نماینده بیرون می آید بلافاصله در روزنامه هایشان نیز تیتر می شود و در کانال های شبکه اجتماعی نیز به صورت گسترده پخش می کنند. علاوه بر آن شبکه های فارسی زبان خارجی مانند بی بی سی نیز آن ها را با آب و تاب خاصی انعکاس می دهند ♦️شایسته است یکی از نمایندگان انقلابی مجلس، به افشای این سناریو از تریبون مجلس بپردازد.
🔴 ارتباط میان خاشقجی و قتل‌های زنجیره‌ای 🔰پس از قتل فجیع روزنامه نگار معروف عربستانی در سفارت ، خط رسانه ای عجیبی در رسانه های و و حتی نماینده لیست امید دنبال شد. خط رسانه ای که قتل خاشقجی را با موضوع دهه هفتاد گره زد و به نوعی تقلا میکرد در موضوعی که هیچ ربطی به جمهوری اسلامی ندارد، هم یک لگد به بزند و هم با این قیاس و تشابه سازی نوعی تشفی خاطر برای دولت سعودی ایجاد کنند. بهرحال نشستن برچسب «جنایتکاری» و «روشنفکرکشی» بر پیشانی عربستان نباید بی هزینه برای جمهوری اسلامی باشد. 🔰اما این خط رسانه ای جریان اصلاحات و اپوزیسیونی که خود در دهه هفتاد اغلب جزء جناح اصلاح طلب بودند، بسیار عجیب و فرافکنانه است. اصلاح طلبان پس از ۲۰ سال از موضوع قتل های خودسرانه ۴ فرد ( و همسرش، و ) هنوز در جایگاه این قتل ها هستند نه . 1⃣جریان در همان مقطع، دری نجف آبادی وزیر وقت اطلاعات، فلاحیان وزیر سابق اطلاعات و در راس آنها عالیجناب خاکستری رفسنجانی را آمران قتل‌های زنجیره ای معرفی میکردند. کسی که با این اتهام، در انتخابات مجلس ششم به دیوارش کوبیدند و حتی مانع انتخاب شدن وی بعنوان نفر سی ام انتخابات تهران شدند. اما اصلاح طلبان باید پاسخ دهند که چرا کسی را که اصلی قتل های زنجیره ای میدانستند، پس از مدت کوتاهی بعنوان نامزد ریاست جمهوری خود (در انتخابات ۸۴) برگزیدند؟! و تا زمان مرگش به عنوان معنوی اردوگاه خود به رسمیت شناختند؟! مگر او نبود؟! 2⃣ این دولت بود که با تشکیل کمیته حقیقت یاب، یکی از عاملین اصلی قتل ها را و متهم ردیف دوم (یا به تعبیر برخی متهم ردیف اول) را معرفی کرد: معاونت امنیت وزارتخانه، یکی از طرفداران افراطی جریان دوم خرداد از دوستان صمیمی مشاور سید محمد خاتمی که به اعتراف خود کاظمی، منتجب نیا (و بالتبع خاتمی) در جریان قتلها قرار داشته! چرا پس از ۲۰ سال هنوز جریان اصلاح طلب به این ابهام برنامه توقیف شده "چراغ " پاسخ نگفته اند؟! این جریان اگر مدعی است قتلها نبوده، و خودسرانه اعلام کردن یک شگرد رسانه ای برای "شاه کلیدها" و آمران اصلی است، پس باید درباره ارتباط عاملان با شاه کلیدها نیز شفاف سخن بگوید. پس از دو دهه هنوز زمان افشای حقیقت فرا نرسیده؟! با وجود این همه شواهد روشن، چرا این جریان همچنان جنایت دوستان خود را به پای نظام جمهوری اسلامی مینویسد؟! نه عوامل و آمران اصلاح طلب؟! 3⃣ جریان اصلاح طلب در جریان پرونده قتل های زنجیره ای مرتکب رفتاری خشونت بار و غیرانسانی فجیع دیگری نیز شد. غیرانسانی و غیراخلاقی تیم سعید (مشاور ارشد خاتمی) که توسط همان کمیته حقیقت یاب خاتمی، مسئولیت یافته بودند از متهمان قتلها و منسوبان آنها. وقتی فیلم هولناک شکنجه همسر و بازداشت شدگان دیگر منتشر شد و نشان از جنایتی دیگر علیه متهمان پرونده داشت. اینجا دیگر نه پای جمهوری اسلامی و رهبری در میان بود و نه نیروهای . بلکه بازجویی انحصاری اصلاح طلبانه و با نظر مستقیم شخص خاتمی صورت میگرفت. 🔰آیا وقت آن نرسیده جریان لیبرال به موج شفافیت بپیوندد و بجای متهم کردن نظام جمهوری اسلامی، نقش چهره های کلیدی خود در بدنام کردن جمهوری اسلامی را بدون سانسور عیان کند؟! تا چه زمانی قرار است با فرار به جلو، قتل های زنجیره ای که اصلاح طلبان متهم ردیف اول آن هستند، به نظام جمهوری اسلامی و بخش غیرلیبرال نظام متصف شود؟! تا چه زمانی قرار است با سواستفاده از فضاهای هیجانی و ضعف حافظه سیاسی جمعی، متهم ماجرای کوی دانشگاه معرفی شود که در آن هیچ نقشی نداشته و بعدها مانع کوی دانشگاه دیگری بوده و همزمان اصلاح طلبان که نگاهی آلت دست گونه به برای مقاصد سیاسی داشتند و دارند، و که در آن مقطع نقطه مقابل آن اصلاح طلبان بوده، هر دو توأمان ماجرا خوانده شوند؟! بیاییم به دور از عوام زدگی و عوام فریبی به دور از بازی پیچیده سازی و تحلیل های تاکسی وار "کار خودشونه" تاریخ و سیاست را به قضاوت بگذاریم. آنها که روزی با عالیجناب خاکستری ائتلاف کردند، بعید نیست کوس رسوایی ائتلاف شان با "بن سلاخ سعودی" نیز به همین زودی ها برملا شود. تاریخ قاضی بیرحمی است. ✍ متن کامل یادداشت در مشرق نیوز: mshrgh.ir/909520 استکبار ستیزان
🔴 اصلاحات مرد، زنده باد براندازی! 🔴 اخیرا سعید در گفتگویی با یک نشریه الکترونیکی (مشق نو) به ترسیم وضع ایران امروز و نسخه پیچی برای آینده پرداخته که برخلاف اظهارات سابق وی، نه تنها بوی عبور از میدهد که در واقع نسخه ای برای نظام است. وی ابتدا بدون اشاره به عملکرد دولت و اصلاح طلبان حاضر در قدرت، مدعی شده "مسئله مسئله ها" در ایران امروز، دو مسئله" بحران و " است و سپس طبق معمول با متهم کردن نظام و طیف مقابل اصلاحات به خودکامگی و تمامیت خواهی و حمله به نظارت استصوابی و.. دو راه حل و پیروی از مدل اصلاحات «آتاتورکی» (بخوانید اسلام ستیزی) را برای برون رفت از وضع فعلی ارائه کرده است! اما اظهارات او که به عنوان تئوریسین پیر و «بیرون گود» اصلاح طلبان مطرح است متضمن چند نکته است: 1⃣ سیر اظهارات حجاریان نشان میدهد او در ماه های اخیر مرتبا با ادعاهای متناقض و متشتت به خوداظهاری در رسانه ها دست زده است. کمتر از سه ماه از آخرین تز حجاریان در رابطه با «دورنمای براندازی» در مصاحبه با «عصر نو» نمی گذرد، آنجا که وی براندازان را به کیسه دوغی تشبیه کرد که توان مقابله و برانداختن جمهوری اسلامی را ندارند! او سپس در مصاحبه ای دیگر با ایسنا، تز «عبور از روحانی» را مطرح کرد و مدعی شد: «دولت اساساً عقدی با اصلاح‌طلبان منعقد نکرد که بخواهد از آن عبور کند.» باوجود این اظهارات و تلاش حجاریان برای ایجاد فاصله انتقادی با دولت وی به سرعت درک کرد که محال است افکار عمومی تفکیکی بین و دولت روحانی قائل شوند. مگر آنکه بالکل کلیپ "تکرار میکنم" و جملات قصار اصلاح طلبان برای بوسیدن دست روحانی و ظریف از صفحه اذهان پاک شود! و اینک او نومید از دولت و اصلاح طلبان هر دو، خروج از حاکمیت و براندازی با تکیه بر نافرمانی مدنی را به عنوان راه حل ایران ترسیم می کند. و با زبان بی زبانی اذعان میکند «اصلاح طلبی به پایان خود رسیده» و در یک کلام: «اصلاحات مرد، زنده باد براندازی!» اما چرا؟! 2⃣ سیر پرشتاب و مملو از تناقض حجاریان و اصلاح طلبان دیگری چون او در وهله اول، نشان از ، اضطرار و عصبانیت از بی کفایتی دولت روحانی خصوصا در حوزه اقتصادی و سیاست خارجی دارد. اصلاح طلبان از دولت ناامیدند و پس از عیان شدن طبل توخالی دولت روحانی، برخی چهره های آنها از شکوری راد تا تاج زاده و عارف و جلائی پور، ادعا کردند حمایت از روحانی از سر استیصال و بوده است. علت اصلی این تغییر پی در پی راهبردها و تاکتیک ها آگاهی اصلاح طلبان از افول محبوبیت و سرخوردگی و نارضایتی مستمر پایگاه اجتماعی آنهاست. آنها به خوبی روی برگرداندن اقبال عمومی از خود را احساس می کنند و می دانند نه تنها انتخابات آتی که شاید تا سالها انتخابات و اعتماد عمومی را باخته اند. از این رو، از قرار گرفتن در کنار دولت روحانی فرار می کنند که به حدی از ضعف و ناتوانی رسیده که ماندن با آن حتی بین برخی نخبگان اصلاح طلب به یک ننگ و بدنامی تبدیل شده است. تا جایی که حتی اصلاح طلب دوآتشه ای چون الیاس حضرتی برای انتقاد آزاد از وزرای روحانی، از فراکسیون امید استعفا می دهد. استکبار ستیزان
🔴🔵🔴🔵قتل های پاییزی (زنجیره‌ای)، از نفوذ تا خیانت (بخش سوم) 🌐 در خصوص شبکه زیتون باید به یک نکته توجه شود؛ "سیروس نهاوندی"،(از افراد نزدیک به پرویز ثابتی و یکی از عوامل ساواک)، پس از نفوذ در جنبش اَمَل، خبری را به ساواک ارسال میکند مبنی بر نقش مؤثر امام موسی صدر در جذب و هدایت جوانان در منطقه مدیترانه. ♨️طبق مکاتبه پرویز ثابتی با رئیس "شاخه زیتون"، گزارش عملکرد امام موسی صدر، ارسال میشود، و مسئول وقت شبکه زیتون خطاب به پرویز ثابتی اعلام میکند ؛ترتیبی اتخاذ شده تا امام موسی صدر، <<حذف>>شود. ♨️سه روز پس از مکاتبه ساواک با شاخه زیتون، معمر قذافی از امام موسی صدر جهت سفر به لیبی دعوت به عمل می آورد، امام موسی صدر به لیبی می رود و تا امروز از ایشان اطلاعی در دست نیست. ⭕️مسعود عالیخانی، دارای سه برادر است: ۱) علینقی عالیخانی؛ کارگزار شاپور ریپورتر، وزیر اقتصاد اسدالله عَلَم، ریاست دانشگاه تهران. ۲) محمدباقر عالیخانی؛ مسئول شاخه سیاسی و عامل اصلی کودتای نوژه. پس از اینکه کودتای نوژه فاش می شود، در پی برنامه ریزی و هدایت تیم های عملیاتی کودتا توسط محمد باقر عالیخانی، نامبرده دستگیر می شود، اما پیش از محاکمه و پس از اینکه مدتی در زندان به سر، می برد توسط عوامل نفوذی فراری داده می شود، در تک نویسی های ناصر رکنی(از عوامل دستگیر شده کودتای نوژه)، به نقش کلیدی و مؤثر محمد باقر عالیخانی اشاره شده است. ♨️۳) مهرداد عالیخانی(صادق)؛ از عوامل و مجریان قتل های زنجیره ای. 💠فرجام اداره سوم ساواک و اداره هشتم ساواک از روز ۱۲بهمن ۱۳۵۷ تا روز ۲۲بهمن ۱۳۵۷(دهه فجر)، عده ای با یورش و هجوم به ادارات سوم و هشتم ساواک، این دو مجموعه را تسخیر میکنند. در همین زمان نفراتی دیگر، به اداره دوم ارتش یا همان رکن ۲( اداره ضد اطلاعات ارتش)، هجوم برده و آن نهاد را تسخیر میکنند. 💠اداره هشتم ساواک بعدها به واحد اطلاعات نخست وزیری تبدیل شد. ♨️پیش تر عنوان شد که اداره هشتم ساواک مورد هجوم و تسخیر قرار گرفت، در بین مهاجمین نام چند فرد، شاخص است. ۱) مسعود کشمیری عامل بمب گذاری و شهادت شهیدان رجایی، باهنر. ۲) جواد قدیری عامل ترور مقام معظم رهبری در تاریخ ۶ تیرماه ۱۳۶۰. ♨️در بین مهاجمینی که به اداره رکن ۲ارتش هجوم برده و آن را تسخیر میکنند، نام چند فرد شاخص است. ۱) سعید مظفری(حجاریان). ۲) محمد پیرو رضوی. ۳) خسرو تهرانی(قنبری) مسئول واحد اطلاعات نخست وزیری در زمان بمب گذاری و شهادت شهیدان رجایی و باهنر، مشاور امنیتی سید محمد خاتمی رئیس جمهور سابق. ⭕️پس از حادثه تروریستی، در دفتر نخست وزیری، پرونده جهت بررسی در اختیار آیت‌الله قدوسی(ره)، دادستان کل کشور قرار گرفت، به دستور ایشان خسرو تهرانی(قنبری)، از واحد اطلاعات نخست وزیری، سعید مظفری(حجاریان) از واحد اطلاعات نخست وزیری، حسن کامران از واحد اطلاعات نخست وزیری، بازداشت شدند، پرونده در حال به نتیجه رسیدن بود که آیت‌الله قدوسی ترور و به شهادت رسید، پس از مدتی، آیت‌الله ربانی املشی(ره) به عنوان دادستان کل کشور انتخاب شدند، ایشان نیز در ادامه پیگیری پرونده دستور بازداشت نفرات شاخص دیگری را صادر نمودند، اما این بار، باز هم پیش از به نتیجه رسیدن پرونده، آیت‌الله ربانی املشی نیز مسموم و به شهادت رسید، پس از چندی متهمان از زندان آزاد شدند و با حمایت حجت الاسلام موسوی خوئینی‌ها به واحد اطلاعات نخست وزیری بازگشتند. 🔻سعید مظفری(حجاریان)، در سال ۱۳۶۳ از مجموعه اطلاعات نخست وزیری، به وزارت اطلاعات می رود. 🔴تیم سرهنگ یعقوب نیمرودی، و عالیخانی مسئولیت شناسایی دانشجویان ایرانی خارج از کشور جهت معرفی به مظفری()، را بر عهده داشتند. ✏️سرباز گمنام امام زمان'عج' دلدادگی💙 استکبار ستیزان
📍مرثیه حجاریان برای خوئینی‌ها 🔻سعید در دفاع از موسوی خوئینی ها نوشت: روشن نبود وضعیت آزادی بیان تا این حد بغرنج شده که متن او به رادیکالیسم و ساختارشکنی ترجمه می‌شود. گویی روحیه انتقادپذیری از میان رفته است؛ به متن و صاحب متن حمله می‌شود... هرچه خواستند، گفتند و عقده‌گشایی کردند... آقای شبیه به جدش شده؛ یوم علی صدر المصطفی و یوم علی وجه الثری. به‌قول خود آقای خویینی، اف بر تو ای روزگار سفله‌پرور"!! 🔹وقتی فتنه گران تحت مدیریت خاتمی و موسوی در حال هتاکی روز عاشورا بودند، خوئینی ها مرده بود که حجاریان از جد او (امام حسین علیه السلام) یاد می کند؟ سران فتنه در لشکر یزید بودند و همچنان هستند. موسوی همین هتاکان را مردمان خداجو خواند و آن روز، حجاریان هم مرده بود؟! 🔸طراحان نامه فکر نمی کردند این حجم از غیرت در میان نیروهای انقلابی بجوشد و نامه را مقدمه محاکمه جریان فاسدی کنند که چک های بی محل بسیاری در هفت سال اخیر کشیده . نامه باعث بازخوانی عملکرد نفاق جدید در کسوت مدیریت دولت و مجلس دهم شد و این برای طراحان نامه سنگین بود. 🔹امام خمینی (ره) فرمودند اظهار نظر آزاد است اما توطئه نه. تیرماه سالگرد فتنه گری موسوی خوئینی ها در سال ۷۸ در پوشش روزنامه سلام است. او و چپ نما ها باید توضیح دهند چگونه دوشادوش کسانی ایستادند که پس از آشوبگری و فرار از ایران، با بوش و وزیر خارجه اسرائیل عکس یادگاری گرفتند. 🔸شرع و عقل، اجازه فساد و فتنه در پوشش عناوین مقدس (مثل آزادی) را نمی دهد. خداوند به پیامبر (ص) دستور داد مسجدی را که مرکز توطئه و تفرقه افکنی منافقین شده بود، ویران کند. 🔹امیر مومنان (ع) فرمود: "... مِنْهُمْ تَارِكٌ لِإِنْكَارِ الْمُنْكَرِ بِلِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ وَ يَدِهِ فَذَلِكَ مَيِّتُ الْأَحْيَاءِ. از مردم كسى است كه انكار منکر را با زبان و قلب و دست ترك كرده، او مرده اى است ميان زندگان. 🔸سکوت خوئینی ها در برابر هتاکی عاشورای ۸۸ گواهی مرگش بود. امثال او سالها قبل مُرده بودند؛ آنجا که در برابر هجوم مغول وار به ارزش ها سکوت اختیار کرده، یا خود زمینه ساز گستاخی مهاجمان شدند. ✍ محمد ایمانی
✴️ شما به ظاهر اصلاح طلبانِ ! مگر تا همین چند وقت پیش نمیگفتید: حتی امام حسین(ع) را هم استیضاح می کنید!، مگر نمی گفتید مردم حتی دربرابر امام دوازدهم(عج) هم از حق سوال برخوردارند؟! مگر نمی گفتید رهبر را هم میشه نقد کرد و ازش سوال پرسید؟ پس چرا با یه سوال خیلی ساده در مورد ‎#حجاریان اینقدر بهم ریختید و فحاشی میکنید؟ 🔶تهمتی زده نشده، یه سوال ساده‌ است، جوابش هم بله یا خیر هست ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ یا ثارالله