🌿@etekaf_madari

🌿@etekaf_madari

🌿@etekaf_madari

به امام موسی کاظم علیه السلام گفتند: نامه ای بنویسید و از هارون الرشید بخواهید آزادتان کند. تا کی از این زندان به آن زندان! امام فرمودند: " خدا به داوود وحی کرد هر وقت بنده ای به غیر من امید بست درهای آسمان به رویش بسته می شود و زمین زیر پایش خالی.... به غیر خدا دل ببندم؟!؟! به هارون؟؟! " 📚آ فتاب در محاق 🌿@etekaf_madari

کسی به زنان احترام نمی کند مگر اهل کرامت و بزرگی و کسی به زنان توهین نمی کند مگر مردم پست و فرومایه " پیامبر اکرم " عید بزرگ مبعث، روز رهایی انسان ها از شرک و بدبختی مبارک⚘ 🌿@etekaf_madari

سلام دوستان عزیز : به دنبال یک مسجد بزرگ ترجیحا در مرکز یا حاشیه شهر هستیم که همراهی و همدلی هیأت امنا و امام جماعت را هم داشته باشیم برای برگزاری هیأت و مراسم ماهانه و احیانا برگزاری اعتکاف خانوادگی ماه مبارک رمضان . فعلا برای احیای شب نیمه شعبان برنامه ریزی کردیم. لطفا در صورتی که مسجدی را می شناسید که با مسئولین آن در تعامل هستید و همراهی شان را دارید، به آی دی زیر پیام دهید. @madar_kodak_admin گروه تخصصی مادر و کودک 🌿@etekaf_madari

🇮🇷#الله_اکبر 🇮🇷 به شکرانه چهل و پنج سال عزت و افتخار جمهوی اسلامی ایران 🔹 در طلیعه فرا رسیدن سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران، گلبانگ تکبیر الله اکبر طنین انداز خواهد شد. 🕘 وعده ما ساعت ۲۱ بیست و یکم بهمن ماه #فردا_خواهیم_آمد گروه تخصصی مادر و کودک 🇮🇷@etekaf_madari

بگو چه شد که من اینقدر دوستت دارم بگو محبت ما ریشه در ازل دارد https://eitaa.com/etekaf_madari

می خواست نشان دهد ادب را یک روز پس از برادر آمد "خوش اومدی همه دل خوشی رقیه" https://eitaa.com/etekaf_madari

سلام بعد از اعتکاف ، چند روزی سرگرم ابراز محبت و لطف شما بودیم و روزمان با شما شروع میشد . با ساعت و انگشتری که جامانده بود، با اسباب بازی که اشتباهی توی ساک عزیزی رفته بود مهمانی، با عکس های بچه های مان و پیام های دلتنگی همان پسرکی که دل بسیجی مسجد را برده بود... با شناسنامه امیرعلی عزیز که تا هفته پیش توی کشوی بیمارستان بود، و البته دو عزیزی که ما را به باد نقدی غیر منصفانه گرفتند و هنوز از یادآوری اش مکدرم. و اما انگشت پای همسر که طولانی ترین و دردناک ترین خاطره این مراسم بود. امروز این کفش های کوچک ، دوباره ما را برد به روزهای خوش مهمانی خدا... شستم شان و گذاشتم روی میز تا هی دلم برای پاهای کوچک صاحبش قنج برود. مامان این نازنین برای گرفتن کفش هایش به ادمین جان پیام بدهید. https://eitaa.com/etekaf_madari

در هر ساعت دو مادر در غزه به شهادت می رسد https://eitaa.com/etekaf_madari

🔰حضور اصلاح طلبان و اصولگرایان در مسجد! 🔹نویسنده و کارگردان: حمیدرضا معشوقی 🔹قسمت دوم ویژه برنامه انتخاباتی همسنگرهای مسجدی با حضور حجت الاسلام والمسلمین پناهیان 📍چهارشنبه 2 اسفند ۱۴۰۲ ساعت ۱۵:۳۰ سیمای سراسری افق 🔹تهیه شده در مرکز هنر و رسانه امور مساجد استان های خراسان 📌مشاهده در آپارات https://www.aparat.com/v/HmDCw 🕌 به همسنگرهای مسجدی بپیوندید

این همون دوستانی هستند که تهیه کننده پارسال و امسال مستند اعتکاف مادر و کودک بودند. جانا سخن از زبان ما می گویی... اینکه کارکرد امام جماعت و هیأت امنا در جامعه اسلامی چیست، اینکه مسجد مال پدر کسی ست که هر موقع، با هر قیمتی! و به هر گروهی که حال کردیم بدهیم و یا اصلا دلمان بخواهد درب مسجد تخته باشد و مثلا فلان برنامه را با هر محتوایی برگزار نکنیم. بعد همین مسجدی ها توی شهر و بازار و خیابان جوان بی حجاب ببینند انگار قاتل پدرشان را دیده اند. برای جذب و همراهی و همدلی با جوانان و کودکان مان چه می کنیم !!!

فکر می کنید چه کارهایی در راه استواری انقلاب می توانیم انجام بدهیم که ما را به ظهور نزدیک می کند!!! https://eitaa.com/etekaf_madari

بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد دوستان عزیز دوست داشتیم امشب در معیت شما احیا کنیم و زیر سایه حضرت مادر، در کنار مادران و بچه های معصوم شان دست های خالی مان را به آسمان بلند کنیم شاید لحظه دیدار نزدیک تر شود. عواملی توفیق حضور و خدمت را از ما گرفت. اما می دانم که مهربان تر از مادر نیت ما و آرزوی ما و اضطرار ما را می داند. برای ظهور دعا کنیم که تا نیاید گره از کار جهان وانشود https://eitaa.com/etekaf_madari

حدس بزن این دست و انگشت کیه؟! https://eitaa.com/etekaf_madari

در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست 🌷❤️🌷 #پیام یار #حجت تمام #انتخابات قوی #ایران قوی https://eitaa.com/etekaf_madari

شروع سال شما چه زمانی ست؟! دقایقی پیش ماه رمضان و بهار قرآن شروع شد. ماهی که لحظاتش پر از برکت است. اگر بگویم نقش مادری در این یک ماه از تمام روزهای دیگر سال پررنگ تر و استراتژیک تر است گزاف نگفتم. مادری که باید هوای روزه داران منزل را داشته باشد، به فکر سحری و افطاری سالم برای خانواده باشد و برای کودکان خانه هم جداگانه تدارک صبحانه و ناهار ببیند. این یعنی آشپزخانه شبانه روزی. و این می تواند آغاز یک شکوفایی و جهش باشد. اینکه مادر ، با دهان روزه با بچه ها به مهر و صبر تعامل کند، اینکه چیدمان خانه رمضانی باشد و حین روزه داری بچه ها چه حس و حالی از ماه رمضان خانه پدری ضبط می کنند همه ، ماحصل لطف شماست. از همین حالا خداقوت کدبانو🌷 https://eitaa.com/etekaf_madari

#گپ_روز سخت‌ترین نقش‌ها را برداشت تا تو خجالتِ کسی را نکشی! ✍ عزیزجان زن باحیایی بود! خیلی باحیا. آنقدر لطیف که تا وقتی سرِپا بود کمتر کارهایش را به کسی می‌سپرد. تا می‌توانست همه‌ی کارهایش را خودش انجام می‌داد و زحمت به بچه‌ها نمی‌داد. • کمی پیرتر که شد نیازش به بچه‌ها هم بیشتر شد. دیگر بعضی خریدها و کارهایش را مجبور می‌شد به بچه‌ها بسپرد. همه بچه‌ها ازدواج کرده بودند و زندگی مستقلی داشتند. اما او اغلبِ کارهایش را از میان بچه‌هایش به یکی از پسرهایش می‌سپرد. او هر روز عصرها می‌آمد خانه‌‌ی عزیزجان و کارهایش را سامان می‌داد و باهم چای و فَتیر می‌خوردند و نماز مغربش را که می‌خواند می‌رفت سر زندگی خودش. • همیشه برایم جای سوال بود، با اینکه بیشترِ بچه‌های عزیزجان دور و برش هستند، چرا این پسرش به او بیشتر نزدیک‌تر است. • تا اینکه یکروز عزیزجان بی‌آنکه بپرسم در میان گپ و گفت‌های شیرینش جواب مرا هم داد : «غلامرضا» ته‌تغاری ناخواسته‌ی ما بود. وقتی فهمیدم باردارم کلی غصه خوردم اما الآن می‌فهمم او نعمت خاص خدا برای من بود. می‌دانی ننه ؟ او یک جوری به من فکر می‌‌کند که کمتر اتفاق می‌افتد من به او بگویم چه کار رویِ زمین مانده‌ای دارم.... خودش جلو جلو حدس می‌زند و کارهایم را انجام می‌‌دهد. اما بعضی وقتها که می‌خواهم به او چیزی بگویم: انگار همه‌ی تنش گوش می‌شود تا حرفم از دهانم بیرون نیامده مسیرِ انجام آن را آسان کند و انجامش دهد. او همیشه عصرها می‌آید می‌نشیند تا کار روی زمین مانده را بفهمد از میان حرفهایم! نه اینکه من به او بگویم چه کار دارم. اینطور نیست که من کارهایم را فقط به او بگویم. او کارها را خودش می‌یابد و می‌خرد. • بیست سال از اون روز گذشت! سحر امروز گوشه‌ی حرم نشسته بودم و با خودم می‌گفتم دوازده قرن است که تو به قدر ایجاد یک حکومت جهانی «غلامرضا» نداری! • «غلامرضا»های تو چجوری‌اند؟ قطعاً ویژگی مشترکشان همین است که عزیزجان گفت: جلو جلو فکر می‌کنند که الآن چه کاری روی زمین است و چه کاری می‌‌تواند برای یک جهان یتیمِ تو، موثرتر باشد و دست آنها را در دست تو بگذارد. √ «غلامرضا»های تو همان‌هایی‌اند که همیشه سهم سخت‌ترین کارها را سریع‌تر برمی‌دارند که تو خجالت کسی را نکشی! √ اینگونه می‌شود که می‌شوند محل امن و اعتماد تو .... و روزیِ‌شان از همه بیشتر می‌شود. ✘ شبهای قدر هم که روزی‌ها تقسیم می‌شوند؛ «غلامرضا»ها قبلاً سهمشان را برده‌اند و بالاترین و سخت‌ترین نقش‌ها را گرفته‌اند. کاش من هم یک «غلامرضا» بودم برای پدر دولتِ صالحانِ زمین ... اللهم عجل لولیک الفرج https://eitaa.com/etekaf_madari

بهار واقعی ، آوردنی ست نه آمدنی! السلام علیک ایها الربیع الانام https://eitaa.com/etekaf_madari

حلول ماه نزول قرآن برهمگان مبارک باد.🌹 مسجد وپایگاه بسیج خواهران ثارالله (ع) با همکاری سازمان تبلیغات برگزارمینماید↙️↙️ #تبیین‌_تدبــــری_آیـــه‌های طرح مسطورا #ویژه مادر، کودک و نوجوان طرحی دخترانه و مادارانه #ویژه_نوجوانان۱۰تا۱۲سال 🔻اجرای جذاب همراه باپاورپوینت وبازی 🔻تربیت ریشه ای فرزندان با تعلیم قران با محوریت تدبر 🔻اجرای نمایش و مسابقات تدبری مکان برگزاری طرح👈مساجد‌محله‌ زمان شروع طرح👈با استعانت از کریم اهل بیت(ع) در ماه مبارک رمضان (روزهای یکشنبه و سه شنبه) ساعت ۱۵ اجرای طرح ملی مسطورا با اجرای جذّآب سرکارخانم دکتر دل آزاد. 🌸فقط مختص مشهدی های عزیز🌸 آیدی جهت کسب اطلاعات بیشتر با نحوه ی ثبت نام وچگونگی شرکت در طرح ↙️ @masgede_mahaleye_kosar گروه زیر سایه مادر https://eitaa.com/etekaf_madari

مادران عزیز: اگه امشب بچه‌ها بی‌قراری کردند، اذیتتون کردند، وقتتون رو گرفتند، نذاشتند که به دعا و قرآن برسید، نکنه خیال کنید از شب قدر محروم شدید. بچه‌ها رو به خاطر خدا تحمل کنید. اونا معصوم‌های خونۀ شما هستند. شک نکنید که خدا به خاطر اونا، به شما نگاه می‌کنه. نکنه یه وقت دعواشون کنید! همون طور که دارید براشون وقت می‌ذارید، به خدا بگید، من برای یه معصوم وقت می‌ذارم، تو هم بهترین‌ها رو امشب برام مقدر کن. امشب شب بندگیه! اگه وظیفۀ شما مهربونی با بچه‌ها و مدارا با اوناست، وظیفۀ بندگی‌تون رو انجام بدید، خدا خدایی‌کردنش رو بلده. https://eitaa.com/etekaf_madari

این که مدام در جای جای خاطره هایش از ایلام زمان جنگ بگوید:« مثل امروز مردم غزه!» عجیب بود. این جمله را شاید سی بار تکرار کرد. زنی از اهل ایلام که خواستم از آن روزها برایم بگوید. نه کماندو‌ است نه پیشمرگه نه زن پاسدار نه زن رزمنده. یک زن کاملا معمولی است.‌ که پرواز هواپیماهای دشمن و صدای موشک ها و انفجارها و آژیر قرمز و تخلیه شهر، زندگی اش را به هم میریزد.نه یک ماه و دوماه که هشت سال! گم کردن پسرش را و سوختن چادر برزنتی همسایه اش در کوه های ایلام را و گرسنگی و تشنگی و باران ها و برف ها روی چادر را مدام پیوست می‌زد به غزه. این دردها و هزاران مثل اینها را خوب می فهمد و بغض می کند و با زبان کردی اش با مادران غزه هم‌نوا می شود. زخم ها برای او تازه می‌شوند و سر باز می کنند و او با ذره ذره رنج زنان غزه ،درد می کشد و خون بر لب می آورد . می گوید سخت تر از همه وقتی بود که موشک می آمد و ویران می کرد و ما باید بین آوار ها و سنگ و سیمان و آهن ها دنبال بچه ها و مادرها می گشتیم و گاهی پیدا هم نمی شدند. حتی جنازه ها شان را نمی یافتیم و نیافتیم ... و باز گریز می‌زند به غزه:« من میدانم چه دردی دارد که بچه ات را گم کنی و زمین را بکنی و ناخن هایت خونی و زخمی شوند و پیدایش نکنی!» این دردها هیچ وقت مداوا نمی‌شوند. این رنج ها و غصه ها هرگز فراموش نمی شوند. شهید و یتیم و مجروح و معلول و گرسنه و بیمار و رنجور یک طرف ،گم گشته ها یک طرف... من برای غزه می گویم:«خوشا به حال کسی که هر که را از دست داد زیر خاک کرد! خدا به داد آن کسی برسد که گم کرده دارد. » مریم قربانزاده https://eitaa.com/khane_8