🍚🍚
🍚
#مزاج_شناسی
#سبک_زندگی_اسلامی
👈 میکروبهای دهان و دندان از قند و شکر تغذیه میڪنند..
🔻بعد از سوء مزاجهای معده ، قــند و شکر سفید عمدهترین عامل پوسیدگی دندان است که در نهایت موجب تخریب مینای دندانها میشود.
استفاده از خمیر دندان های شیمیایی عامل دیگری در تخریب مینای دندان هست.
🌸🍃 شـمـیـم بــاران...
@Shamim_Baran
🍳 #آشپزی_شمیم_باران
#آش_ماست
گوشت به میزان دلخواه
پیاز داغ: 5 تا 6 قاشق غذا خوری.
سبزی تازه: ( نعناع، تره، جعفری) نیم کیلو.
نعناع خشک: یک قاشق سوپ خوری.
لپه یا نخود: نصف پیمانه.
برنج: 2 پیمانه.
ماست چکیده یا ترش: 1 کیلو.
✅ابتدا گوشت و لپه را با مقداری آب، نمک، ادویه و یک پیاز خرد کرده میگذاریم تا خوب بپزد.
🔷در جایی جداگانه سبزیها را بعد از شستن و خرد کردنشان به همراه برنج و کمی نمک و فلفل کاملاٌ میپزیم.
✅گوشت را از قابلمه خارج کرده و بعد از جدا کردن استخوانهایش آن را با گوشتکوب و یا داخل غذاساز خوب له میکنیم.
🔷سپس گوشت کوبیده شده را به همراه آبش و نخود داخل مخلوط برنج و سبزی میریزیم.
✅ در مرحله بعد، ماست را به مواد اضافه کرده و خوب هم میزنیم. در اینجا اجازه می دهیم که ماست کمی در مواد بجوشد.
🔷نیمی از پیازهای سرخ شده را داخل غذا ریخته و مابقی را برای تزیین نگه میداریم.
✅در آخر کمی نعناع داغ درست کرده و به همراه پیاز داغ برای تزیین غذا استفاده میکنیم
🌸🍃 شـمـیـم بــاران
🌸🍃 @Shamim_Baran
#تفکر
زندگی ما با
"تولد" شروع نمی شود
با "تحول" آغاز می شود
لازم نیست بزرگ
باشی تا شروع کنی
شروع کن تا بزرگ شوی
باد با چراغ خاموش
کاری ندارد
🔥 اگردرسختی هستی ، بدان که روشنی 🔥
🌸🍃 شـمـیـم بــاران...
@Shamim_Baran
عــــــــــــطر بــــــــــــــاران☔
🔹 #او_را ... ۳۴ عرشیا واقعا سورپرایزم کرده بود! تا چنددقیقه فکرم مشغول بود! حتی حواسم از مهمونی
🔹 #او_را ... ۳۵
وقتی به خودم اومدم صورت منم از گریه خیس شده بود...
نگامو به آسمون دوختم و دنبال خدا میگشتم...
میخواستم داد بزنم...
بگم این چه دنیاییه...
این چیه که آفریدی😭😭
تن سنگینمو از آلاچیق بیرون کشیدم و راه افتادم سمت ماشین.
هوا تاریک شده بود🌌
عرشیا چقدر برای خوشحال شدنم زحمت کشیده بود و من به همین راحتی خوشحالی عصر از کلم پریده بود!!
میدونستم الان تو کله ی نگار چی میگذره...
حتما با خودش میگه منو مسخره کرده!
مگه میشه با این همه دک و پز و امکانات ، کسی خوشبخت نباشه؟؟
ولی من نبودم...😞
من خوشبخت نبودم...
نگار بدبخته چون هیچی نداره و فکرمیکنه دردش پوله...
منم بدبختم چون همه چی دارم و نمیدونم دردم چیه...
اصلا خوشبختی چیه...
اصلا چرا باید من زنده باشم و نفس بکشم...
اصلا ماها اینجا چیکار میکنیم...😭
من چم شده...
من همه چیز دارم!
اما هیچ چیز ندارم!
اه😣
چرا منو آفریدیییییی؟؟😭😭
چرااااا!؟؟؟
همینطور داد میزدم و سرعتمو بیشتر میکردم...
کاش ماشینم چپ کنه
کاش یکی بزنه بهم
کاش یه فردای دیگه نباشه‼️
من نمیخوام زنده باشم😭
هیچی نمیخوام😭
تا دیروقت تو خیابونا چرخ زدم و گریه کردم،
میدونستم برسم خونه باید جواب پس بدم اما مهم نبود....😒
اون شب اونقدر دیر خوابیدم که ساعت دو بعدازظهر به زور چشمامو باز کردم😴
هنوز گیج و منگ قرصای آرامبخش دیشب بودم.
رفتم سراغ گوشیم📱
خاموش شده بود!
زدمش شارژ و رفتم پایین که یه چیزی بخورم.
کسی خونه نبود.
حتی خدمتکاری که پنجشنبه ها برای تمیز کردن خونه میومد هم نبود!
برگشتم اتاقم و گوشیمو روشن کردم
میدونستم تا الان عرشیا هزار بار زنگ زده!!
"محدثه افشاری"
لطفا اسم نویسنده و لینک را در ارسال حفظ کنید
🌸🍃 شـمـیـم بــاران
🌸🍃 @Shamim_Baran
🔹 #او_را ... ۳۶
اما گوشی که روشن شد قبل اینکه بخوام هرکاری کنم،
شماره مرجان افتاد رو صفحه!
-الو....
-الو و زهرمااااااار
-مرسی😅
-کجایی ترنم😭😭
اخه من از دست تو چیکارکنم😭
خواهش میکنم یا این بی صاحابو بنداز دور،
یا هروقت کارت دارم جواب بده!!
-چی شده باز ترمز بریدی😂
یه نفس بگیر بعد حرف بزن!
-درد بگیری تو اینقدر منو حرص میدی!
حاضری بریم؟؟
-بریم؟؟😳
کجا؟؟
-سرقبر سعید!😒
خب مهمونی دیگه!!
-واااای مرجاااانننننن
به کل فراموش کرده بودم!!🙊🙈
-ترنمممم😠
من تا الان معطل تو بودم😭
پاشو بیا اذیت نکن
-مرجان باورکن یادم رفت اجازه بگیرم از مامان و بابام.😢
اینجوری بیام منو میکشن!!
-خدایا من چیکار کنم اخه😭
ترنم بمیییییری!
خب الان زنگ بزن اجازه بگیر!
-نمیشه،
تلفنی که اصلا اجازه نمیدن!
اونم بخوام بگم شب نمیام!!
-اه...باشه بابا...نیا!
-مرجان ناراحت نشو دیگه
باور کن یادم رفت
-باشه،خب،بای👋
تازه قطع کرده بود که دوباره گوشیم زنگ خورد...
وای عرشیا😣
حوصله این یکیو دیگه ندارم😒
اولش جواب ندادم،
ولی اینقدر زنگ زد که مجبور شدم جوابشو بدم!
-الو...
-برای چی جواب نمیدی؟؟؟😡
ترنمممم تو منو دیوونه کردی...
چرا اینجوری میکنی؟؟😡
(وای خدا اینو کجای دلم بذارم😭)
-عرشیا خواب بودم...
معذرت...
-اره تو گفتی و من خرم باور کردم!!😡
ادرس اون خراب شده رو بده ببینم😡
-خراب شده خونه ی توعه😠
بی ادب
-ترنم آدرسو بده وگرنه هرچی دیدی از چشم خودت دیدی!
میدونی که من دیوونه ام😡
-آدرسو میخوای چیکار؟؟
برای چی میخوای بیای؟؟
-به تو ربطی نداره
باید ببینمت
-عرشیا ولم کن😡😣
-خیلی نمک نشناسی!
به همین زودی دیروزو یادت رفت؟؟
- دیوونه بازیای تو نمیذاره روزای خوش رو یادم بمونه😠
-ترنم یا میای پیشم یا بدون هرچی بشه تقصیر خودته!
-مهم نیست،نمیام
بای 😡
گوشیو قطع کردم و پرت کردم تو اتاق😖
اه...
خودم کم بدبختی دارم،اینم اضافه شده😭
پسره ی روانی😭
نیم ساعت گذشته بود که دیدم زنگ خونه رو میزنن‼️
پشت سر هم و بدون وقفه
انگار یکی دستشو گذاشته رو زنگ و ول نمیکنه!
پله ها رو دوتا یکی رفتم پایین و با دیدن چهره ی عرشیا از پشت آیفون بدنم یخ زد....😥
"محدثه افشاری"
لطفا اسم نویسنده و لینک را در ارسال حفظ کنید
🌸🍃 شـمـیـم بــاران
🌸🍃 @Shamim_Baran
☕️💕☕️💕☕️💕☕️
چای را که آوردی
خودت هم بنشین!
من چای قندپهلو دوست دارم... 💞
#زندگی_باتو_شیرینه_مثل_قند
🌸🍃 شـمـیـم بــاران
🌸🍃 @Shamim_Baran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 #مدیریت_زمان قسمت ۵
🔷نگاه به زمان
🌹وقتی که شما متوجه زمان بشی که ، کوتاهه
همین یه دونه موجب میشه بدی های آدم همه بریزن
#استادپناهیان
#کلیپ_عالی
🌸🍃 شـمـیـم بــاران
🌸🍃 @Shamim_Baran
سلام
صبح جمعه تون بخیر 😍
اومدم بگم ...از اینکه ما وشمیم باران رو همراهی میکنید خیلی خوشحالیم
به قول یکی از دوستان .. بمونید برامون ☺️😅🌹🙏❤️
سعی میکنیم بهترین محتوا رو در یه کانال خلوت و بدون تبلیغات برای شما انتخاب کنیم و بزاریم.... 😌👌
اومدن شما اینجا حتما دلیلی داره ...چون هیچ اتفاقی.. اتفاقی نیست 😉
✅✅✅
🍃☘
🍃
#تلنگـــــــر
يك حقيقت دردناك !
• مؤذن اذان می گويد
• موبايل اذان می گويد
• راديــو اذان می گويد
• كامپيوتر اذان می گويد
• اما
عده ای همچنان نمازشان را به تأخير می اندازند، تا اينكه الله متعال هم آنان را به تأخير می اندازد .
از يكی پرسيدند بهترين برنامه ی يادآوری نماز چيست؟
پاسخ داد: ﴿قلب﴾
اگر حضور قلب داشته باشيد، بدون نياز به هيچ برنامه ای، وقت نماز را به ياد خواهيد داشت .
و اگر غفلت قلب داشته باشيد، هيچ برنامه ای نماز را به يادتان نخواهد آورد.
🌸🍃 شـمـیـم بــاران...
@Shamim_Baran
#آشپزی_شمیم_باران
#دمپخت_شیرازی
مواد لازم:
برنج:۴-۵ پیمانه
گوشت گوسفند یا گوساله هر چقدر شد کافیه😅 پیاز درشت:۱ عدد، سیر:۳-۴ حبه، کلم برگ:۱ عدد کوچک ،هویج متوسط:۳ عدد، عدس:حدودا ۱ پیمانه، سبزی به میزان دلخواه:شوید. ریحون. ترخون. جعفری،لوبیا چشم بلبلی (به دلخواه):نصف پیمانه
طرز تهیه:
ابتدا پیازها رو خلال و تفت میدیم وقتی کمی نرم شدن گوشت رو که تیکه شده اس اضافه کرده و با زردچوبه تفت میدیم. سیر خرد شده رو بعد از اون اضافه کنید. هویج رو هم اضافه کرده و کمی تفت بدید. عدس و لوبیا که از قبل خیسوندید به مواد اضافه کرده، نمک و فلفل و ادویه بزنید (لوبیا دلخواهه) حدود دو لیوان آب روی اون بریزید و اجازه بدید تا گوشت و عدس و لوبیا پخته بشه
اگر از کلم قمری استفاده میکنید بین پخت کلمها رو هم اضافه کنید. ولی اگر کلم برگ استفاده میکنید اونو با سبزی به مواد اضافه کنید. سبزی رو اضافه کرده و حدود ۲۰ دقیقه اجازه بدید بجوشه. اگر سبزیتون خشک بود سبزی رو با برنج اضافه کنید.در پایان برنج رو بشورید و اضافه کنید. اگه آب کمتر بود میتونید کمی آب اضافه کنید. در صورت نیاز نمک اضافه کنید.توی این مرحله گوشتها رو از مواد جدا کنید. چون ممکنه گوشتها به ته دیگ بره و بسوزه. وقتی آب برنج کاملا به خورد برنج رفت، دم کن رو روی برنج بذارید و زمان بدید تا برنج دم بکشه. البته گوشتها رو که جدا کردید روی برنج بذارید و بعد برنج رو دم بدید.
نوش جان
🌸🍃 شـمـیـم بــاران
🌸🍃 @Shamim_Baran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😢🌺😢
تا کی به تمنای وصال تو یگانه..
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه😢😢
🌸🍃 شـمـیـم بــاران...
@Shamim_Baran
عــــــــــــطر بــــــــــــــاران☔
🔹 #او_را ... ۳۶ اما گوشی که روشن شد قبل اینکه بخوام هرکاری کنم، شماره مرجان افتاد رو صفحه! -الو...
🔹 #او_را ...۳۷
از ترس نمیدونستم چیکار باید بکنم...
اگر درو باز نمیکردم هم آبروریزی میشد.
دست لرزونمو بردم سمت آیفون و درو باز کردم...😥
هیکل درشت عرشیا که تو چارچوب در قرار گرفت،کم مونده بود از ترس سکته کنم....
ولی تمام توانمو جمع کردم...
نباید میترسیدم...!
اگر میفهمید ترسیدم دیگه نمیتونستم جمعش کنم!😥
یه قدم اومد جلو،منم یه قدم رفتم جلو،
سعی کردم اخم کنم و جدی باشم...😠
درو بست...
دوباره بدنم یخ زد...
میدونستم رنگ به روم نمونده!
بغضی که داشت خفم میکرد،با قدم بعدی عرشیا ترکید...😭
-چرا اینجوری میکنی؟؟
اخه مگه مریضی؟؟
چرا اذیتم میکنی😭
-تو داری اذیتم میکنی ترنم😡
گریه نکن😡
چرا جوابمو نمیدی؟
چرا همش منو از سر خودت باز میکنی؟؟
-عرشیا خواهش میکنم برو...
ولم کن...
خواهش میکنم😭
من نمیخوام با هیچکسی باشم...
من حال روحی خوبی ندارم...
تنهام بذار...
-من که دفعه پیشم داشتم برای همیشه میرفتم...
چرا پس اومدی بیمارستان؟؟
چرا نذاشتی تموم کنم؟؟
-تو دیوونه ای...
اگه چنددقیقه دیرتر میرسوندنت مرده بودی!
صداشو برد بالا
-خب میذاشتید بمیرم...😡
من که تو این دنیا دلخوشی ندارم
-عرشیا بس کن...
خواهش میکنم
من خودم به اندازه خودم مشکلات دارم،
تو دیگه بیشتر اذیتم نکن😣
-ترنم😢
چرا نمیفهمی ؟؟
نمیخوام بی تو باشم...
اگه با من نباشی،بمیرم بهتره...
-بسسسسه😫
تو چرا اینقدر احمقی؟؟؟
ما دو ماه هم نیست باهمیم
همون اولشم گفتم این رابطه امتحانیه!
چرا اینقدر جدی گرفتیش؟؟
چشماش سرخ شد و چند ثانیه فقط نگام کرد...
آروم نشست رو سرامیکای ورودی خونه و سرشو به دستاش تکیه داد.
-باهام نمیمونی؟؟
-ببین عرشیا....
-ساکت شو...
فقط بگو اره یا نه😡
سکوت کردم...
از جواب دادن میترسیدم.
دلم میسوخت براش و میگفت بگو باشه،
اما عقلم میگفت بگو نه!
نفسمو تو سینه حبس کردم،
چشمامو بستم و آروم گفتم نه....!
بعد چندلحظه چشمامو باز کردم
از ترس نفسم بند اومد😰
-عرشیا....😥
این چیه....
چیکار کردی😨
به سرعت رفتم طرفش،
چندلحظه فقط نگاش میکردم...
نمیدونستم چیکار کنم
هول شده بودم...
دست چپش مشت شده بود،
دستشو گرفتم و مشتشو باز کردم،
نالش رفت هوا😖
تیغی که تو کف دستش فرو رفته بودو دراوردم...
هیچی نمیتونستم بگم...
شوکه شده بودم!
-اخه این چه کاراییه تو میکنی؟؟
اه😭
تو روانی ای
مسخره....
چرا همش خودتو تیکه پاره میکنی😠
-ترنم من از این زندگی سیرم...
دلخوشیم تویی
تو نباشی،زندگی رو نمیخوام...
اخم کردم و گوشیشو برداشتم،
شماره علیرضا رو پیدا کردم و زنگ زدم بهش...
تا علیرضا بیاد که ببریمش بیمارستان نیم ساعتی طول کشید.
کف خونه رو با دستمال تمیز کردم و با کمک هم عرشیا رو سوار ماشین کردیم و رفتیم.
"محدثه افشاری"
لطفا اسم نویسنده و لینک را در ارسال حفظ کنید
🌸🍃 شـمـیـم بــاران
🌸🍃 @Shamim_Baran
🔹 #او_را ... ۳۸
دستشو بخیه کردن و بهش یه سرم وصل کردن.
علیرضا سرشو انداخته بود پایین و اخماش تو هم بود...
نمیفهمیدم از دست من عصبانیه یا عرشیا !
دلم میخواست گریه کنم
دلم میخواست زار بزنم
تحمل یه مرد ضعیف برام غیر قابل قبول بود.
-تو چرا اینقدر ضعیفی؟؟
-ترنم...
نمیفهمی چرا؟؟
بیشعور اینا همش بخاطر توعه!
-بخاطر من نیست😡
بخاطر ضعف خودته!
من نمیتونم به مردی تکیه کنم که هر مشکلی پیش میاد خودکشی میکنه!!
-ترنم من دوستت دارم😢
-عرشیا کلافم کردی...
-باهام بمون...
نرو...لطفا😢
دلم براش میسوخت...
خیلی مظلومانه خواهش میکرد!
اونم جلوی رفیقش!
-بعدا باهم صحبت میکنیم عرشیا...
الان باید برم.
مامانینا میرن خونه میبینن نیستم دوباره دردسر میشه.
-باشه،ولی جواب پیامامو بده
خداحافظی کردم و راه افتادم سمت خونه.
دیگه نمیدونستم چیکار کنم...
عرشیا دلمو زده بود
نمیخواستم باهاش بمونم
اصلا دیگه دلم هیچی نمیخواست...
کاش زودتر این زندگی تموم میشد...!
بعد خوردن شام به اتاقم رفتم،
گوشی رو که برداشتم،
پیام داده بود.
سعی کردم آرومش کنم،
حوصله دیوونه بازیای بعدیشو نداشتم.
از دستش عصبانی بودم که یواشکی تعقیبم کرده بود و ادرس خونمون رو بلد شده بود.
اون روزا با تمام وجود احساس خستگی میکردم...😢
احساس میکردم یه مترسکم!
من همه چی داشتم،
همه چیو تجربه کرده بودم،
اما چرا حالم اینقدر بد بود😭
چرا هیچی ارومم نمیکرد...
چرا اینقدر همه چی مسخره شده بود؟
اصلا من اینجا چیکار میکنم؟؟
چرا منو آفریدی؟؟
چرا اینقدر زجرم میدی؟؟
اصلا کی گفته تو هستی؟؟
کی گفته خدا هست؟؟
اگر هستی،کجایی؟؟
پس تا کی قراره من زجر بکشم؟؟
چرا هیچی سر جاش نیست؟
چرا هیچکس خوشبخت نیست؟
چرا این آدما نمیفهمن همه کاراشون الکیه؟؟
خدا کجا بود؟
ارامش چیه؟
بسسسسسهههه
چرا تموم نمیشه؟؟😭😭
شاید عرشیا هم حق داره که میخواد خودکشی کنه!
من چرا جلوشو میگیرم؟؟
من جرات خودکشی ندارم
اما اون که داره،چرا نذارم خودشو راحت کنه؟؟
اه😭😭
چرا من نمیتونم خودمو بکشم
چرا؟؟
حالا دیگه قرص آرامبخش،جزو یکی از وعده های غذاییم شده بود‼️
بازم دست به دامنش شدم تا بتونم امشبو هم به صبح برسونم
تا ببینم فردا رو چجوری به شب برسونم...
"محدثه افشاری"
لطفا اسم نویسنده و لینک را در ارسال حفظ کنید
🌸🍃 شـمـیـم بــاران
🌸🍃 @Shamim_Baran
خنده بر لب بنشان ...
حالت لبخند تو را....
بدهم "حاج حسین و پسران" پخش کنند
#علی_صفری
#سوهان_حاج_حسین
☺️☺️😉🌺
🌸🍃دعوتید به ☺️👈 شـمـیـم بــاران
🌸🍃 @Shamim_Baran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درسته که گفتن پیوندتان مبارک ولی نه انقدر !😒
🔷نگاهت رو به زندگی مشترک درست کن...!
استاد پناهیان
🌸🍃دعوتید به ☺️👈 شـمـیـم بــاران
🌸🍃 @Shamim_Baran
🌼🌸🌼
#تفکر
📍آنچه برای خود میپسندی برای دیگران هم بپسند📍
📌یه خانمی میگفت خدارو شکر! داماد خوبی دارم. دخترم هرچی بخواد براش میخره. دخترم تا ظهر میخوابه عصرشم میره گردش و خرید، شب دامادم غذا میخره میاره.
📌ولی هرچی از داماد شانس آوردم از عروس خوب، بی نصیب بودم...
زن نیست که! تا لنگ ظهر میخوابه، نه زندگی میفهمه نه آشپزی میکنه. همش دنبال ولگردی و ولخرجیه بیچاره پسرم شب میاد از شام خبری نیست، خودش یا باید بخره یا درست کنه. هیچی هم بهش نمیگه! ذلیل مرده..!
🌸🍃 شـمـیـم بــاران...
@Shamim_Baran
عــــــــــــطر بــــــــــــــاران☔
سلام ... خوش آمدید🙏🌹 برنامه های متنوع کانال ما به این شرح هست 😇✋👇 ان شالله بمونید و استفاده کنید
.
برنامه های متنوع کانال شمیم باران....👆