eitaa logo
ستاد ازدواج دانشجویی استان یزد
34 دنبال‌کننده
18 عکس
1 ویدیو
0 فایل
کانال رسمی ستاد ازدواج دانشجویی استان یزد (حاوی اطلاعیه های همایش ها، خدمات و برنامه های متنوع ویژه زوجین دانشجو)
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام قابل توجه دانشجویان محترم ثبت نام بیست و سومین #دوره_ازدواج_دانشجویی شروع شده است. لطفاً به دوستان خود اطلاع رسانی نمایید @ezdevaj_daneshjoei_yazd
#اطلاعیه سلام دوستان عزیز با توجه به تماس های مکرر دوستان به #ستاد_ازدواج در خصوص #طرح_مادرانه، به اطلاع می رساند طبق سنوات گذشته اگر قرار بر برگزاری چنین طرحی باشد اطلاعیه های مربوط به آن در اوایل اسفند ماه اعلام خواهد شد. و مطمئنا بلافاصله بعد از شروع ثبت نام ، در همین کانال اطلاع رسانی خواهد شد. توضیح: #طرح_مادرانه طرحی است که در آن زوج هایی که یکسال بعد از سفرشان به مشهد، صاحب فرزند شده اند، مجددا با فرزند به مشهد اعزام خواهند شد یا مبلغی را به عنوان هدیه دریافت خواهند کرد. @ezdevaj_daneshjoei_yazd
#سیاستهای_همسرداری 👈وقتی شوهرتان خسته از سر کار به خانه برمی‌گردد به استقبالش بروید 😍و با خوشرویی از او پذیرایی کنید. ❤️ بازتاب این رفتار هدیه آرامش به خودتان است! @ezdevaj_daneshjoei_yazd
#سیاستهای_همسرداری برخی از کارها خانم خانه را خیلی خوشحال کرده و شما را برایش عزیز می‌کند! مثلا گاهی که خانمتان منزل نیست ظرف‌های نشسته را بشویید و خانه را جارو و نظافت کنید. و برخی از کارهای عقب افتاده‌ی همسرتان را انجام دهید. این رفتارها باعث می‌شود تا تصورِ بی‌خیال بودن شما نسبت به زندگی و زن و بچه، از ذهن همسرتان پاک شود. اگر همسرتان حس کند که شما به زندگی و او توجه دارید تحملش را در برابر سختی‌های زندگی بیشتر می‌کند. @ezdevaj_daneshjoei_yazd
🔴#تربیت_جنسی_کودکان🤔 🎙سخنران : دکتر حمید #حبشی 📆تاریخ : دوشنبه 18 آذر ⏰زمان : ساعت 14 الی 16 📌مکان : بلوار دانجشو - دانشگاه جامع پیام نور #ستاد_ازدواج_دانشجوئی_استان_یزد 🇮🇷 @ezdevaj_daneshjoei_yazd
⛔️ #خرید_گران_ممنوع! 🔴 #رهبر_انقلاب: 💠 دختر خانم‌هایی که می‌خواهند #جهیزیه درست کنند، برای خرید اسباب سر عقد و #جهیزیه، توی این دکان‌های گران‌قیمت در محلات گران قیمت شهر اصلاً پا نگذارند. بروند آن جاهایی که معروف به گرانی نیست. این‌طور نباشد که #داماد بیچاره را دنبالشان راه بیندازند برای خرید عروس و خرید عقد. متأسفانه از این کارها می‌کنند. ١٣٧٢/٣/١٩ @ezdevaj_daneshjoei_yazd
🔴 #فرمولی_برای_عاشق_شدن_زن 💠 #مردها باید بدانند اگر همیشه #گوش خوب و #صبور باشند و هنگامیکه #زن با عصبانیت دارد مسلسل‌وار نسبت به شرایط موجود #گلایه می‌کند #شما با توجه ویژه گوش دهید و دلسوزانه به او توجه کنید، حتما همسرتان شیفته شما می‌شود! 💠 زنها از داشتن یک تکیه گاه #صبور و #آرام، خیلی زیاد #لذت می‌برند! @ezdevaj_daneshjoei_yazd
#تکنیک_های_همسرداری امام علی(ع) می فرماید:«شُکرک الرّاضی عَنْکَ یَزیدُهُ رضا و وفاءً، شُکرُکَ لِلسّاخِطِ عَلَیکَ یوجبُ لَکَ مِنه صَلاحا و تعطُّفا» سپاسگزاری تو از کسی که از تو راضی است، رضایت و وفای او را می افزاید، و سپاسگزاری تو از کسی که بر تو خشمگین است، موجب صلاح و تمایل و عاطفه از سوی او نسبت به تو می گردد: غررالحکم، (به نقل از میزان الحکمه، ج5، ص152). @ezdevaj_daneshjoei_yazd
#نکته دانشجو بودن یکی از زوجها برای ثبت نام در مراسم #ازدواج_دانشجویی کافی می باشد. لطفا به دوستان خود اطلاع رسانی فرمایید. @ezdevaj_daneshjoei_yazd
#اطلاعیه_مهم به اطلاع همسفران عزیز می رساند اگر در هنگام #انتخاب_کاروان با پیام «داوطلب گرامی برنامه سفر مشهد شما متعاقبا اعلام خواهد شد» و یا «ظرفیت کاروان ها پر شده است» مواجه شدید، به هیچ وجه نگران نباشید، این پیام ها به دلیل باز نشدن تاریخ های ویژه استان یزد می باشد و ان شاءالله تا چند روز آینده شما می توانید در تاریخ هایی که ویژه دانشجویان استان یزد می باشد ثبت نام نمائید. قابل ذکر است تاریخ کاروانهای استان یزد در بازه زمانی بیستم بهمن الی دهم اسفند می باشد که به زودی تاریخ دقیق ان اطلاع رسانی خواهد شد. با سپاس @ezdevaj_daneshjoei_yazd
#اطلاعیه قابل توجه #همسفران عزیز سامانه #انتخاب_کاروان ویژه استان یزد از امروز در دسترس قرار گرفت لذا عزیزان به سایت ezdevaj.nahad.ir رفته و نسبت به انتخاب کاروان خود اقدام فرمایید. @ezdevaj_daneshjoei_yazd
سلام✋ روزتون بخیر انشاالله همیشه شاد باشید 🥰 #مسابقه داریم🗣 چه مسابقه ای ! 👀 پس خوب دقت کنید : همسفرانی که سال گذشته تو #جشن ازدواج دانشجویی شرکت کردن، هر چه سریعتر دست به قلم بشند وبهترین خاطرشون رو برامون بفرستند ✍️ موضوع هایی که می تونید بفرستید: 1️⃣ سفر سال گذشته جشن ازدواج دانشجوئی💞 2️⃣لحظات شیرین زندگی❤️ 3️⃣تنگناهای زندگی و دستگیری خداوند💝 🎗🎗به هشت خاطره برتر یک میلیون ریال هدیه خواهیم داد🎗🎗 ✅دلنوشته های شما رو به اشتراک میزاریم و خودتون به بهترینش رأی میدید و ما جایزه رو تقدیم می کنیم. دلنوشته هاتون رو به ادمین کانال ارسال کنید تا در کانال قرار بگیرد. @ezdevaj_daneshjoei_yazd
یکی ازخاطره های خوب دوران متاهلیم👫 سفرمشهد دانشجویی بود که از قضا مصادف شد با روز تولدم 🎉وهمچنین روز زن یادش بخیر دوتایی باهم رفتیم حرم بارون شدیدی میومد برگشتنی چایی داغ ☕️گرفتیم توبارون باهم خوردیمو از زندگیمون ازایندمون میگفتیمو میخندیدیم همون وقت همسرم اصرار کردن و رفتیم شیرینی فروشی یه کیک خوشکل🎂 گرفتیمو رفتیم اتاق ولی همینکه فش فش هارو روشن کردیمو دود بلند شدیم دیدیم صدای درمیاد مام تعجب کردیم که اینجا که کسی مارو نمیشناسه کیه درمیزنه که دیدیم بله بخاطر دودی که تواتاق پیچید وحسگرایی که تواتاق بودمسولای هتل فکر کردن اتش سوزی شده خلاصه بعدش شروع کردیم به خوردن کیک ولی از اونجایی که کیک بزرگ بود وما تمام سعیمونو کردیم تمومش کنیم🥵 ولی تلاشامون بی سرانجام موند وروز اخر دادمیش به خانومایی که اونجا کار میکردن .منو همسرم عقدمونم تصمیم گرفتیم مشهد بگیریم وخیلی برکت داشت توزندگیمون واینکه بعد اون مشهد بازم امام رضا طلبید و درست زمانی که هم ولادت حصرت زهرا وهم تولد خودم بود افتاد این تولد بهترین تولدعمرم بود یکی ازبهترین روزایی که با همسرم دوتایی اونم توجمعی که همه مثل هم بودیم وشاید اغراق نباشه که بگم یه مشهد تکرارنشدنی بود برامن @ezdevaj_daneshjoei_yazd
سفر مشهد ما همیشه پرماجرا بوده،ما تو دوران عقدمون چند باری مشهد رفتیم و قشنگترین چیزی که از دوران عقدمون داریم همینه که آقا ما رو چند بار طلبید،منو همسرم تو دوران عقد از هم دور بودیم و این مشهد علاوه بر لذت خودش برای مایی که ماه به ماه همو نمی دیدیم لذتی صدبرابر داشت،چون قرار بود چهار روز کامل کنار هم باشیم اونم کجا؟؟مشهد!!!جای که آرامشی نگفتنی داره. به ما که خیلی خوش گذشت از حال هوای زمستونی توی حرم گرفته،تا سلفیای قشنگمون تو حرم بارونی با اون چادرای سفیدی ک قشنگترین هدیه همسفر تا بهشت بود،حال هوای 22بهمن تو خیابونا،زمزمه اهنگ های انقلابی ،فیلم دیدنمون تو هتل،اون جشنه آخر که تدارک دیده بودن که عالی بود. ما با ماشین خودمون رفته بودیم،موقعی که داشتیم برمی گشتیم چقد جاده ها یخ بسته بود راه ها بسته بود،همش با استرسو با توکل به خدا و امام رضا با اون وضعیت جاده ها خداروشکر به سلامت رسیدیم.تک تک خاطره های اون سفر چه تلخ(چون سر یه قضیه ای منو همسرم ی بحث کوچیکمون شد و یه چند ساعتی با تلخی گذشت بهمون) چه شیرین چه با استرس شده جزء قشنگترین خاطره های دوران عقد ما از همسفر تا بهشت. @ezdevaj_daneshjoei_yazd
↜✿زینـஜξγπΩβـب هسدم✿↝, [༢༣.༡༢.༡༩ ༠༢:༤༣] دلنوشته من راجع به ثبت نام ازدواج دانشجویی و طلبیده شدنمونه که همچی خیلی عجیب پیش رفت😔😭 من خیلی خیلی منتظر این سفر بودم... وقتی ترم آخر دانشگاهم عقدکردم ودوستام از ازدواج دانشجویی که رفته بودن تعریف میکردن ومیگفتن فوق العادس عاشق این سفر شده بودم.میگفتم خدایا ینی میشه ماهم بریم؟😥 پی گیر ثبت نامش شدم وآرزوم بود ماهم بریم چون میگفتن باهمه سفرای مشهدی که آدم توعمرش میره فرق داره همه حسا وتجربه هاش قشنگه..اینقد ذوق داشتم که وقتی مدارکما تحویل دادم به دانشگاه به همه فامیلای خودم وهمسرم گفتیم ک داریم میریم وخلاصه همه رو باخبرکردیم😁..اما متاسفانه بعد یه مدت مسئول دانشگاهمون گفت فعلا وقت ثبت نامش نیست وشماهم چون فارغ التحصیل میشید دیگ نمیتونید...خیلی خیلی ناراحت شدم اشکم دراومد آخه همچی داشت جور میشد..دلم شکست😔...گفتم امام رضا من آرزوم بودبرم... اینقد ذوق داشتم اینقد دلم میخواست..اونم دوتایی باهمسرم...چون سفر دونفره مشهدتوعقد نرفته بودیم...ولی خب دیدم معلومه قسمتمون نیست...اینقد توفکر ازدواج دانشجویی بودم که چندماهی نگذشته بود که ناخداگاه از طریق یکی ازدوستان که توستاد ازدواج دانشجویی بود واین ماجرا رو براش توضیح دادم وگفتم من امید زیادی داشتم ولی ناامیدم کردن ودیگه نمیتونیم بریم گفت میتونیدعزیزم.هنوز دیر نیست شما باید بعنوان جامانده های سال قبل ثبت نام کنید وگفت ثبت نامش در آذرماه هست وچندماه دیگ ثبت نامش هست فقط حواست باشه که زمانش نگذره وفراموش نکنی...دل تو دلم نبود گفتم ینی میشه که بشه...اینقد دوسداشتم اینقد آرزوم بود برم که خدا میدونه فقط... قسمت شد باهمسرم اربعین رفتیم کربلا اونجا با گریه ازامام حسین زیرقبش که میگن دعاها مستجاب میشه ازته دلم خواستم قسمتمون کنه بریم ازدواج دانشجویی مشهد...میدونستم امام حسین هوامو داره..منتظر آذرماه بودم..یکی دوماه که گذشت متوجه شدم وقت ثبت نامه وثبت نام کردیم وخداروشکر همه چی حل شد...اونم با امیدی ک داشتیم که اینکه امام رضا هیچوقت دلمون رو نمیشکنه ودقیقا یک هفته قبل عروسیمون که (مصادف بود باولادت حضرت زهرا)مشرف شدیم مشهد وبسیار عالی وخاطره انگیز بود این سفر.ما اواخر بهمن پارسال مشرف شدیم ...و جزء بهترین سفرای زندگیمونه...هدیه های قشنگشونم یه چادر سفید بودویه قران زیبا که ازشون استفاده میکنم مخصوصا چادرش که همه نمازام رو بااون میخونم وشده چادر نمازم و همه اونایی که زحمت کشیدن برای این سفر دعا میکنم مخصوصا رهبر گلمون رو.... خاطره تواین سفرم زیاد داشتیم مثلااینکه یه شب که از حرم برمیگشتیم وهوا برفی بود هوس ذرت مکزیکی وبستنی کردیم رفتیم گرفتیم وتوراه هتل میخوردیم به همسرم گفتم شما برو جلوتر منم میام پشت سرت که پامو جای پات بذارم...خلاصه خیلی راه نرفته بودیم که من رو برفا یهوسُر خوردم وافتادم ولی همسرم به راهش ادامه میدادو متوجه نشده بود😁 ویکم که رفت دید صدای من نمیاد وبرگشت و....منم جاتون خالی مرده بودم از خنده وقتی همسرم اومد بهش گفتم ولی من خیلی حواسم بود که خودم اگه طوریم شد ولی ذرت مکزیکیم که عاشقش بودم هیچ صدمه ای نبینه😂 واقعنم جالب بود ظرف ذرت پر بود وهیچیش نریخت ولی خودم همه لباسام کثیف شدن😂 ان شالله قسمت همه دوستان بشه این سفر...واینکه کاش دوباره تکرار میشد.... @ezdevaj_daneshjoei_yazd
سلام و خسته نباشید پارسال ۲۲بهمن تاریخی بود که با همسرم انتخاب کردم از اونجایی که شنبه ۲۰بهمن تعطیل بود و ۲۲ بهمن تعطیل بود گفتم بهترین زمان برای مسافرت هست و نباید مرخصی زیاد گرفتم دلم نیومد خانواده شوهرم و خانواده خودم همراشون نکنیم و همه باهم بریم مشهد بهشون گفتیم و گفتن هتل و بلیط قطار بگیرین همراتون میایم ۱۰بهمن رفتم سراغ بلیط گرفتن اما بلیط ها خیلی هاش تموم شده بود و ما تعدامون ۱۰نفر بود هر تاریخی برای دو سه نفر خالی داشت خلاصه نشد دو روزه بلیط بگیریم و بریم دیدیم تاریخ ۱۹دهم برای رفت خالی هست و تاریخ ۲۴برای برگشت خانواده گفتن دو روز میرین هتلی که دعوتین باقیش میاین پیش ما گفتیم باشه خلاصه ۱۹دهم حرکت کردیم ۴صبح ۲۰بهمن رسیدیم مشهد رفتیم هتلی که خانوادمون گرفته بودن اتاق گفتن ها ساعت ۲تحویل میدیم تا ۱۲رو مبل های هتل خشک شدیم و خوش بودیم برای فردا ، فردا اون روز ساعت ۱۰رفتیم هتلی که دعوت شده بودیم تا ساعت ۱۲نشستیم گفتن جا نیست ماشین سوار بشین بریم یکی دیگه هتل وقتی رسیدیم گفتن شناسنامه هارو بدین تا ساعت ۲ظهر نشستیم گفتن ناهار بخورین تا اناق ها خالی بشه ناهار تموم شد گفتن جا نیست بریم هتل دیگه من و همسرم داشتیم می رفتیم که شناسنامه هامون بگیریم گفتن جا برای یک نفر خالی شده اما باید صبر کنید تا اتاق تمیز کنن نشستیم تا ساعت شد یک ربع به ۴ رفتیم تو اتاق دیدیم اتاق ۷نفره بهمون دادن اومدیم استراحت کنیم گوشیم زنگ خورد گفتن اماده باشید ساعت۴حرکت سمت حرم هست و همسرم خیلی خسته بود زورکی همراش کردم همون روز غذای حرم امام رضا گرفتیم بردیم پیش خانوادمون و همه باهم خوردیم و کل مراسم ها رفتیم و کلی خوش گذشت و بهترین تجربه بود @ezdevaj_daneshjoei_yazd
سلام راستش شش ماهي بود فارغ التحصيل شده بودم ولي كارت دانشجويم رو تحويل نداده بودم كه بتونم تواين سفر شركت كنم-آخه از اينواون تعريفش زياد شنيده بودم و هنوز مجرد بودم، بالاخره ازدواج كردم و ثبت نام كردم راستش چون اول ازدواج مون بود ، اگه ميخواستم اينجور سفري هزينه خودم برم نميتونستم بعداز ثبت نام مامان و بابا كه ،چهارسالي بود مشهد نرفته بودن ،گفتن ماهم همراتون ميايم من مرتب به خواهرم كه اونم تازه عروس بود ودانشجو، ميگفتم توهم ثبت نام كن ولي شرايطش جور نبود. شايد باورتون نشه روز آخر ثبت نام بدون اينكه خودش خبرداشته باشه شوهرش ثبت نام روانجام داد وفقط من خبرداشتم. بين خودمون بمونه مادرم هميشه ميگفت من ماه عسل عروسيمون نرفتم اين مشهد شد ماه عسل منو همسرم،خواهرم وهمسرش،مامان و بابا😍😍😍 بهتراز اين نميشد. روزدوم سفر ولادت حضرت زهرا بود(روز زن)به همين مناسبت پدرم توهتل خودشون دوروز هم براما اتاق گرفتن كه بيشتر بمونيم و٦ تايي كنارهم باشيم.اين سفر تاابد درخاطرمون ميمونه @ezdevaj_daneshjoei_yazd
همیشه از تو نوشتن خوب و دل‌نشین بوده، همیشه نامت پر از رأفت بوده ،همیشه گفته‌اند آن‌قدر کریمی که قبل از اینکه ما دلمان تنگتان شود شما دلتنگمان می‌شوید بی‌آنکه روی سیاهمان را ببینید و قلب پرگناهمان. چقدر خوب است درگیر تو بودن و خو دادن دل به دیدار گنبد و بارگاهت. چقدر خوب است وقتی‌که از تلاطم روزگار خسته می‌شوم دلم بهانه می‌گیرد آغوش وصلت را، چقدر خوب که دارمتان. و این بار هم درست رأس زمان دل‌تنگی‌ام مرا طلبیدی آقای رئوفم.(السلام علیک یا علی بن موسی الرضا) سفر دانشجویی ما به مشهد مصادف بود با ولادت حضرت فاطمه زهرا(س) و روز زن ، همه جا چراغونی و خوشگل شده بود و خیلی کیف میداد با چادر سفید گلگلی و با این همه نوعروس وارد صحن و حرم شدن همه یه جور خیلی خاصی بهت نگاه میکردن و زائرای دیگه ازمون عکس و فیلم می‌گرفتن و تبریک میگفتن خیلی حس و حال خوبی داشت ،دعوت شدن دوتاییمون به مهمانسرای حضرتی هم یه حال دیگه داشت که برای اولین بار دوتایی رفتیم تو مهمانسرا و غذای حضرتی خوردیم، آقا ی چیز جالب یادم اومد اونشبی که برده بودنمون جشن، بیرون ک اومدیم پدرشوهرم زنگ زد رفتم از پله ها بالا و از همسرم دور شدم چون روم نمیشه زیاد جلوی کسی صحبت کنم و باید حتما راه برم دیگه از همه خیلی دور شدم و از همه، جای خیلی بالاتری بودم در حین سلام احوال پرسی کردن با پدرِهمسرم یهو صدای وحشتناکی اومد و من از جای خودم دررفتم(شوکه شدم و ترسیدم) و یه جیغ بلند کشیدم پدرشوهرم ترسیده بود گفت چی شده؟؟منم اینور اونور نگاه کردم گفتم هیچی تیر درکردن(همون آتیش بازی و نورافشانی که کردن اونشب) ولی خودم غَش خنده بودم😂 ،چیز جالب دیگه ای هم که تو این سفر به خاطر دارم و خاطره شد برامون این بود که تو راه برگشتنا اتوبوس پشت سریمون خراب شد و چقدر معطل شدیم تا درستش کنن، دیگه تا درست بشه منو همسری با گوشی همش فیلم دیدیم یه بچه ای هم بود تو ماشینمون ک کلافه شده بود و همش گریه میکرد خلاصه اونشب اوضاعی داشتیم .اینم از خاطره ما تو سفر دانشجویی همسفر تا بهشت😍🙈 @ezdevaj_daneshjoei_yazd
میخوام از یه لحظه شیرین که تو یکی از صحن های حرم امام رضا برامون رقم خورد بگم یه لحظه ی شیرین که برای همه ی عمر من و همسرم کافیه. ولی برای گفتن این لحظه باید از چند ماه قبلش شروع کنم تیر ماه پارسال از طرف دانشگاه مصاحبه قبول شدم برای طرح ضیافت رضوی اون موقع قرار بود وقتی برگشتم برام خواستگار بیاد مامانم گفت از امام رضا بخوا هرچی خیر پیش بیاد منم صبح روز اخر تو صحن نشسته بودم به قول خودم قشنگ با امام رضا درد ودل کردم که آقا خودت عاقبت به خیرم کن اواخرمرداد ماه عقد کردیم و همراه همسرم کمتر از یه ماه دوباره مشرف شدم مشهد وکلی تشکر کردیم از آقا ، چندین سال بود که آرزو داشتم اربعین پیاده روی برم کربلا و هر بار میگفتم خانواده ام میگفتن هر موقع ازدواج کردی برو خلاصه که اونجا از امام رضا خواستم و خداروشکر بعد چندین سال با همسرم رفتیم کربلا ، اونجا دوتا از دوستای همسرم همراه خانوماشونم امده بود ما که تو مسیر پیاده روی گهواره های که به نیت حضرت علی اصغر گذاشته بودن تکون میدادیم تقریبا همه گهواره هارو تکون داده بودیم و دعا میکردیم خدا فرزند صالح بهمون بده انقدر این کارو کرده بودیم که یکی از دوستای همسرم گفت: همه ی گهواره هارو تکون میدی سال دیگه بچه بغل میای ها ماهم میخندیدیم منکه میگفتم حالا کو تا ما بچه دار بشیم ..... خلاصه برگشتیم ایران و آذر ماه جشن عروسی گرفتیم و رفتیم سر خونه زندگیمون و بهمن ماه هم قسمتون شد ازدواج دانشجویی از قضا همون دوست همسرم که گفته بودن :(انقدر گهواره تکون دادی سال دیگه بچه بغل میای ) همرامون بودن! [ ] ما صبح زود رسیدیم مشهد و یکم بعدش تو هتل و اتاق مستقر شدیم برا نماز ظهر دوتایی رفتیم حرم اما دیر رسیدم و نماز جماعت تموم شده بود نماز اول رو که خواندیم به همسرم گفتم میخوام یه چیزی بگم منتظر نگام میکرد اما نمیدونم چه حس و حالی بود هر کاری کردم که خودم بهش بگم نتونستم و بهش پیام دادم که : عشقم بابا شدنت مبارک! و خیلی سریع بلند شدمو شروع کردم نماز خواندن پیامم رو که دیدی سر شو بلند کرد و نگام کرد و گفت راست میگی؟ و رو به گنبد کرد و گفت خدایا شکرت آقا ممنونم .دلم میخواس این لحظه تو حرم آقا ثبت بشه برامون و شد البته قبلش فهمیده بودم و دلم میخواس یه جور خاصی بهش بگم! وقتی همسرم به دوستش ماجرا رو تعریف کرد خندید و گفت دیدی آخر گهواره ها کار دستت داد. حالا دخترم دو ماه هست که به دنیا آمده درست شب اربعین اسمشم گذاشتیم رقیه خانم و حالا منتظر نشستیم تا طرح مادرانه بازم ببرنمون مشهد الوعده وفا @ezdevaj_daneshjoei_yazd