🔺قدردانی ویژه در شرایط خاص این روزها
🔻از توزیع #رایگان_ماسک
🔺توسط"#کربلایی_سیدشبیربنی_طبا" مسئول تجهیزات پزشکی فدک کوهپایه
🔹شود جهان لب پر خنده ای اگر مردم
کنند دست یکی در گره گشایی هم
#کرونا_ویروس
#همدلی
#ایثار_اخلاص
#کانال_اخباروحواشی_کوهپایه
@javananekohpaye
*مصیبت امام هادی علیه السلام
یا رب از زهر جفا سوخت ز پا تا به سرم
شعله با ناله برآید همه دم از جگرم
جز تو ای خالق دادار کسی نیست گواه
که چه آورده جفای متوکّل به سرم
میدوانید پیاده به پی خویش مرا
گرد ره ریخت بسی بر رخ همچون قمرم
آن شبی را که مرا خواند سوی بزم شراب
گشت از شدّت غم، مرگ عیان در نظرم
خواست تا بر من مظلوم دهد جام شراب
شرم ننمود در آن لحظه ز جدّ و پدرم
زهر نوشیدم و راحت شدم از عمر ولی
ریخته خاک یتیمی به عذار پسرم
با که این ظلم بگویم که به زندان بلا
قبر من کند عدو پیش دو پشمان ترم
هر زمان هـست در این دار فـنا مـظلومی
حق گواه است که من از همه مظلوم ترم
فخر (میثم) همه این است به فردا کامروز
هم ثنا گستر من آمده هم نوحه گرم
سوم رجب المرجب سالروز شهادت هادی المضلین ، حضرت امام علی النقی علیه السلام را به محضر امام زمان(عج) و تمامی شیعیان جهان تسلیت و تعزیت عرض می نمائیم.
#فدک
#هیئت_فاطمه_الزهرا_سلام_الله_علیها
#حضرت_امام_علی_النقی_علیه_السلام
#آجرک_الله_یا_بقیة_الله_عج
#جلسه_هفتگی #هیئت_فاطمه_الزهرا_سلام_الله_علیها
بِسْمِ الله الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
جلسـه هفتـگی جمعــه هـای انتظـار
توسل به امام زمان روحی فداه
تلاوت قرآن کریم: کربلایی محسن صدری
تفسیرقرآن کریم: حجّـه الاســلام شــیخ مهـدی ملاخلــيلی
دعای شریف توسل و مداحی:
کـربـلایـی ســیدشبیــربنی طبــاء
و دیگـرذاکــرین اهــل بیـت(ع)
جمـعـه هـا / ازساعت 19 الی 20
کوهپایه/خیابان آیت الله طالقانی/مسجـدالزهــراسلام الله علیها
هیئت فاطمه الزهرا (سلام الله علــيها)
https://telegram.me/fadak_mzk
▪خانواده داغدار بنی طباء▪
مشیت الهی بـر ایـن تعلق گرفـته کـه بهار فرحناک زندگی را خـزانـی ماتم زده بـه انتظار بنشیند
و این بارزترین تفسیر فلسفـه آفـرینش درفـراخـنای بـی کران هـستی و یـگانه راز جـاودانگی اوسـت
درگذشت مرحوم مغفور کربلایی حسین ابوالحسنی را به خانواده محترمتان تسلیت عرض نموده و از درگاه خداوند متعال برای آن مرحوم مغفرت و برای سایر بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل خواهانیم.
▪امام جماعت و نمازگزاران مسجدالزهرا(س)کوهپایه
▪هیئت امنای مسجدالزهرا(س)
▪هیئت حضرت فاطمه الزهرا(س)
▪انـجـمــن مـهــدیــه(عج)
▪مجـمـع الـذاکـریـن کوهپــایه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیام استادسازگار به مداحان اهلبیت
#موسسه_نخل_میثم #مجمع_الذاکرین_تهران
هشتم رجب المرجب سالروزمیلادباسعادت مسیح الحسین ، حضرت علی اصغرعلیه السلام را به محضرامام زمان(عج) و تمامی شیعیان جهان تبریک و تهنیت عرض می نماییم.
#فدک
#هیئت_فاطمه_الزهرا_سلام_الله_علیها
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#اسعدالله_ایامکم_یا_صاحب_الزمان_عج
میلاد حضرت علیاصغر(ع)
این طفل رضیع که حجت کبری شد
نامش به حرم ذکر لب سقا شد
هفتاد و دو تن یکی شده ششماهه
با اوست که غربت حسین امضا شد
شاعر: #مرتضی_محمودپور
یم فضل و عفاف و زهد و عصمت گوهر آورده
مه تابندۀ برج ولایت اختر آورده
نهال آرزوی یوسف زهرا بر آورده
عروسِ فاطمه امشب علیّ اصغر آورده
حسین بن علی! این است تنها مُهر طومارت
که با رخسار گلگون میکنی تقدیم دلدارت
چراغ محفل خونینِ عاشوراست این مولود
گل نشکفتۀ ریحانۀ زهراست این مولود
مدال افتخار سینۀ باباست این مولود
دُر یکدانۀ هفتاد و دو دریاست این مولود
چه دُرّی؟ بحرها لب تشنۀ لبهای عطشانش
چه مولودی که هفتاد و دو ملّت باد قربانش!
نفس تسبیح و لب تهلیل و خاموشی است تکبیرش
تمام حُسن ثارالله در سیما و تصویرش
وجودش مصحف عشق و گل لبخند تفسیرش
به کف جان و به دل نور و به سر شور و به لب شیرش
نفس¬هایش حکایت از قیام کربلا دارد
گلویی همچو یاس آماده بر تیر بلا دارد
فلک با آفتاب و ماه خود دور سرش گردد
شهادت شستشو با خون پاک حنجرش گردد
دلِ خونِ خدا خون از نگاه آخرش گردد
مدال شانۀ فرزند زهرا پیکرش گردد
نظام دین، بقا از حلق پاره پاره اش گیرد
عجب نی گر که فطرس حاجت از گهواره اش گیرد
دو چشمانش دو زمزم، چهره کعبه، سینه اش سینا
نگاه افکند در آغوش مادر بر رخ بابا
جمال پنج تن در عارض نورانی اش پیدا
بزرگان جهان را قد به تعظیم جلالش تا
مخوان طفل صغیرش حجّۀ الله کبیر است این
تمام خلق را فردای محشر دستگیر است این
شاعر: #استاد_حاج_غلامرضا_سازگار
✨﷽✨
📔#داستان_کوتـاە
ﻣﺮﺩﯼ ﺩﺭ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﺗﻮﺯﯾﻊ ﮔﻮﺷﺖ ﮐﺎﺭ میکرد. ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﮐﻪ ﺑﻪ تنهایی ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺮﮐﺸﯽ ﺑﻪ ﺳﺮﺩﺧﺎﻧﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﺩﺭ ﺳﺮﺩﺧﺎﻧﻪ ﺑﺴﺘﻪ شد ﻭ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺩﺍﺧﻞ ﺳﺮﺩﺧﺎﻧﻪ ﮔﯿﺮ ﺍﻓﺘﺎﺩ ... ﺁﺧﺮ ﻭﻗﺖ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﮔﯿﺮ ﺍﻓﺘﺎﺩﻧﺶ ﺩﺭ ﺳﺮﺩﺧﺎﻧﻪ ﻧﺸﺪ. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ 5 ﺳﺎﻋﺖ، ﻣﺮﺩ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻣﺮﮒ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ نگهبان ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﺩﺭ ﺳﺮﺩﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻣﺮﺩ ﺭﺍ ﻧﺠﺎﺕ ﺩﺍﺩ. پس از بهبود حالش، ﺍﺯ ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﮐﻪ ﭼﻄﻮﺭﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﺮﺩﺧﺎﻧﻪ ﺳﺮ ﺯد ... ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ:
ﻣﻦ 35 ﺳﺎﻝ ﺍﺳﺖ که ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﯽﮐﻨﻢ ﻭ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﻣﯽﺁﯾﻨﺪ ﻭ ﻣﯽﺭﻭﻧﺪ، ﻭﻟﯽ ﺗﻮ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﻌﺪﻭﺩ ﮐﺎﺭﮔﺮﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﻮﻗﻊ ورود با من ﺳﻼﻡ ﻭ ﺍﺣﻮﺍﻟﭙﺮﺳﯽ ﻣﯽﮐﻨﯽ ﻭ ﻣﻮﻗﻊ ﺧﺮﻭﺝ ﺍﺯ من خداحافظی ﻣﯽﮐﻨﯽ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺧﺎﺭﺝ ﻣﯽ ﺷﻮﯼ؛ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﮔﺮﻫﺎ ﺑﺎ من ﻃﻮﺭﯼ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻧﯿﺴتم. ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻫﻢ ﻣﺎﻧﻨﺪ روزهای ﻗﺒﻞ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺳﻼﻡ ﮐﺮﺩﯼ ﻭﻟﯽ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﺸﻨﯿﺪﻡ؛ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﺎﻓﺘﻦ ﺗﻮ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ سری ﺑﺰﻧﻢ. ﻣﻦ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺍﺣﻮﺍﻟﭙﺮسی ﻫﺮ ﺭﻭﺯﻩ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻢ چون ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺗﻮ، ﻣﻦ ﻫﻢ ﮐﺴﯽ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﻡ...
👌ﻣﺘﻮﺍضعانهتر و دوستانهتر وجود هم را لمس کنیم ، بیتفاوت بودن خصلت زیبایی نیست...
قابل توجه همه نوجوانان عزیزکوهپایه
🔸کلاس روخوانی و روانخوانی قرآن کریم 🔸
توسط استادسیدحسین بنی طباء
▫️هرهفته یکشنبه ها و سه شنبه ها ازساعت 16:30 الی 17:45 درمسجدالزهرا (س) برگزارمی گردد.
🎁همراه با جوایز نفیس و ارزنده🎁
🔻همراه داشتن دفترچه یادداشت و خودکارالزامی است🔺
کانون فرهنگی هنری حضرت رقیه سلام الله علیها کوهپایه
@Fadak_mzk
✅تلنگر
✍بعضی آدمها مثل چوب خشکاند! تا عصبانی میشوند، آتش میگیرند و همه جا را دودآلود میکنند. همه جا را تیره و تار کرده، اشک آدم را جاری میکنند. ولی بعضیها این طور نیستند؛ مثل عودند... وقتی حرفی را میزنی که ناراحت میشوند و آتش میگیرند، بوی جوانمردی و انصاف میدهند و «گذشت»، انگیزهی انتقام را در آنها خاموش میکند.
این است که میگویند: «هر کس را میخواهی بشناسی، در وقت عصبانیت و خشم بشناس.»
#میلادحضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
دوباره عشق دوباره حکایتی دیگر
دوباره شور دوباره قیامتی دیگر
دوباره نغمه یِ داود میرسد امشب
دوباره زَمزَمه یِ رود میرسد امشب
دوباره از جگرِ کوه چشمه میجوشد
زِ کوچه هایِ مدینه کِرِشمه میجوشد
عصا به سینهی دریا کشیده راهی را
زِ شوق حضرت موسیٰ دویده راهی را
مسیح آمده تا خانهی مسیحایَش
کلیم سُجده کند بر قدومِ لیلایَش
خریده نوح به جانش هزار طوفان را
مگر نگاه کُنَد پیرِ مِی فروشان را
دوباره نوبتِ جام و سبو و ساغر شد
برای آمدنش انتظارها سر شد
شب است و خانهی زهرا عجب تماشایی است
زمان دلبریِ دلبری مسیحایی است
از آسمان به زمین آفتاب آمده است
علیِ سوم ِعالی جناب آمده است
اگر چه طفل، ولی نه، پیرِ هر مست است
قسم به حضرت مولا امیرِ هر مست است
رسیده آینه دارِ امام عاشورا
رسیده حُسنِ خِتامِ قیامِ عاشورا
اگرچه غُنچهی پیچیده در قُمات است این
به لعلِ کوچکِ خود چشمه یِ حیات است این
دو طاق حُسن دو اَبرو دو تیغ آورده
برای بوسه یِ بابا عقیق آورده
برایِ حضرتِ ارباب دلبری دیگر
برای قافله سالار حیدری دیگر
فقط نه در دِلِ گهواره کودکِ باباست
قسم به او که علمدارِ کوچکِ باباست
گشود گیسوی او را جهان پُر از دِل کرد
کتابِ کربُبلا را حسین کامل کرد
به رویِ دوشِ عمو همچو آبشار علیست
رسیده است بگوید که ذوالفقارِ علیست
تبسمی زد و تا کبریا به وَجد آمد
از آن دو چشمِ خدایی خدا به وَجد آمد
عجب شبی است که روی علیست مهتابَش
رُباب گرمِ نگاهش رقیه بی تابش
هزار مرتبه عباس عزیز جان میگفت:
شبی که اکبرِ لیلا به او اذان میگفت:
فرشته بال به طاقِ دو اَبرویَش میزد
گلابِ یاسِ بهشتی به گیسویَش میزد
به پیشِ دیده یِ زینب حسین زینب وار
گرفت بوسه زِ لبهایِ او هزاران بار
نگاه کرد به چشمش دلش هوایی شد
هوای خانهی ارباب کربلایی شد
دلش حسینیه بود و سَیَنجَلی میگفت:
نوایِ حَیَ عَلَی العِشق را علی میگفت:
بهانه کرد دلش داغ آبها را باز
به چشمهای علی دید کربلا را باز
اگر چه تشنه ولیکن زبان ندارد حیف
به رویِ دست عزیزش توان ندارد حیف
کنارِ خیمه رباب است و چشم در راه است
تمام هستی مادر شبیه یک آه است
به روی دست پدر بود و بال و پر میزد
لبان تاوَلی اش شعله بر جگر میزد
به زخمهای لبش خون تازه جاری بود
اگر غلط نکنم وقتِ نِی سواری بود
حسین دستِ غریبی به رویِ زانو زد
برای جُرعه یِ آبی به حرمله رو زد
صدایِ خنده و شور و سُرور و هِلهِله بود
بلندتر زِ همه خندههای حرمله بود
مسیرِ تیرِ سه شعبه به حَنجرش اُفتاد
به روی دست پدر وایِ من سَرَش اُفتاد
بخون کشید رُخَش را تمام گیسو را
که دوخت تیرِ سه شعبه گلو و بازو را
📖متن دعای هفتم صحیفه سجادیه که امروز امام خامنه ای(حفظه الله) خواندن آن را به مردم توصیه کردند:
🔺و كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِذَا عَرَضَتْ لَهُ مُهِمَّةٌ أَوْ نَزَلَتْ بِهِ، مُلِمَّةٌ وَ عِنْدَ الْكَرْبِ :
يَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَكَارِهِ، وَ يَا مَنْ يَفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ، وَ يَا مَنْ يُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَى رَوْحِ الْفَرَجِ. ذَلَّتْ لِقُدْرَتِكَ الصِّعَابُ، وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِكَ الْأَسْبَابُ، وَ جَرَى بِقُدرَتِكَ الْقَضَاءُ، وَ مَضَتْ عَلَى إِرَادَتِكَ الْأَشْيَاءُ. فَهِيَ بِمَشِيَّتِكَ دُونَ قَوْلِكَ مُؤْتَمِرَةٌ، وَ بِإِرَادَتِكَ دُونَ نَهْيِكَ مُنْزَجِرَةٌ. أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ، وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِي الْمُلِمَّاتِ، لَا يَنْدَفِعُ مِنْهَا إِلَّا مَا دَفَعْتَ، وَ لَا يَنْكَشِفُ مِنْهَا إِلَّا مَا كَشَفْتَ وَ قَدْ نَزَلَ بِي يَا رَبِّ مَا قَدْ تَكَأَّدَنِي ثِقْلُهُ، وَ أَلَمَّ بِي مَا قَدْ بَهَظَنِي حَمْلُهُ. وَ بِقُدْرَتِكَ أَوْرَدْتَهُ عَلَيَّ وَ بِسُلْطَانِكَ وَجَّهْتَهُ إِلَيَّ. فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ، وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ، وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ، وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ، وَ لَا مُيَسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ، وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ. فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ افْتَحْ لِي يَا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِكَ، وَ اكْسِرْ عَنِّي سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِكَ، وَ أَنِلْنِي حُسْنَ النَّظَرِ فِيمَا شَكَوْتُ، وَ أَذِقْنِي حَلَاوَةَ الصُّنْعِ فِيمَا سَأَلْتُ، وَ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَ فَرَجاً هَنِيئاً، وَ اجْعَلْ لِي مِنْ عِنْدِكَ مَخْرَجاً وَحِيّاً. وَ لَا تَشْغَلْنِي بِالِاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِكَ، وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِكَ. فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بِي يَا رَبِّ ذَرْعاً، وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَيَّ هَمّاً، وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَى كَشْفِ مَا مُنِيتُ بِهِ، وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِيهِ، فَافْعَلْ بِي ذَلِكَ وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْكَ، يَا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِيمِ.
🔺ترجمه دعای هفتم:
اي آنكه گرهِ كارهاي فرو بسته به سر انگشت تو گشوده ميشود، و اي آن كه سختيِ دشواريها با تو آسان ميگردد، و اي آن كه راه گريز به سوي رهايي و آسودگي را از تو بايد خواست.
سختيها به قدرت تو به نرمي گرايند و به لطف تو اسباب كارها فراهم آيند. فرمانِ الاهي به نيروي تو به انجام رسد، و چيزها، به ارادهي تو موجود شوند،
و خواستِ تو را، بي آن كه بگويي، فرمان برند، و از آنچه خواستِ تو نيست، بي آن كه بگويي، رو بگردانند.
تويي آن كه در كارهاي مهم بخوانندش، و در ناگواريها بدو پناه برند. هيچ بلايي از ما برنگردد مگر تو آن بلا را بگرداني، و هيچ اندوهي بر طرف نشود مگر تو آن را از دل براني.
اي پروردگار من، اينك بلايي بر سرم فرود آمده كه سنگينياش مرا به زانو درآورده است، و به دردي گرفتار آمدهام كه با آن مدارا نتوانم كرد.
اين همه را تو به نيروي خويش بر من وارد آوردهاي و به سوي من روان كردهاي.
آنچه تو بر من وارد آوردهاي، هيچ كس باز نَبَرد، و آنچه تو به سوي من روان كردهاي، هيچ كس برنگرداند. دري را كه تو بسته باشي. كَس نگشايد، و دري را كه تو گشوده باشي، كَس نتواند بست. آن كار را كه تو دشوار كني، هيچ كس آسان نكند، و آن كس را كه تو خوار گرداني، كسي مدد نرساند.
پس بر محمد و خاندانش درود فرست. اي پروردگار من، به احسانِ خويش دَرِ آسايش به روي من بگشا، و به نيروي خود، سختيِ اندوهم را درهم شكن، و در آنچه زبان شكايت بدان گشودهام، به نيكي بنگر، و مرا در آنچه از تو خواستهام، شيرينيِ استجابت بچشان، و از پيشِ خود، رحمت و گشايشي دلخواه به من ده، و راه بيرون شدن از اين گرفتاري را پيش پايم نِه.
و مرا به سبب گرفتاري، از انجام دادنِ واجبات و پيروي آيين خود بازمدار.
اي پروردگارِ من، از آنچه بر سرم آمده، دلتنگ و بيطاقتم، و جانم از آن اندوه كه نصيب من گرديده، آكنده است؛ و اين در حالي است كه تنها تو ميتواني آن اندوه را از ميان برداري و آنچه را بدان گرفتار آمدهام دور كني. پس با من چنين كن، اگر چه شايستهي آن نباشم، اي صاحب عرش بزرگ.
دهم رجب المرجب سالروزمیلادباسعادت باب المراد ، حضرت امام محمد الجواد علیه السلام را به محضرامام زمان(عج) و تمامی شیعیان جهان تبریک و تهنیت عرض می نماییم.
#فدک
#هیئت_فاطمه_الزهرا_سلام_الله_علیها
#حضرت_امام_محمد_تقی_علیه_السلام
#اسعدالله_ایامکم_یا_صاحب_الزمان_عج
✨﷽✨
📚حکایتی زیبا از بهلول دانا
✍بهلول بعد از طی یک راه طولانی به حوالی روستایی رسید و زیر درختی مشغول به استراحت شد .او پاهای خود را دراز کرد و دستانش را زیر سرش قرار داد. پیرمردی با مشاهده او به طرفش رفت و با ناراحتی فریاد کشید: تو دیگر چه کافری هستی؟ بهلول که آرامش خود را از دست داده بود جواب داد: چرا به من ناسزا می گویی؟ به چه دلیل گمان می کنی که من کافر و گستاخ هستم؟
پیرمرد جواب داد: تو با گستاخی دراز کشیده ای در صورتی که پاهایت به طرف مکه قرار دارند و به همین دلیل به خداوند توهین کرده ای!
بهلول دوباره دراز کشید و در حالی که چشم های خود را می بست گفت: اگر می توانی مرا به طرفی بچرخان که خداوند در آن جا نباشد!
#امام_جواد_علیه_السلام
#ولادت
#چارپاره
آسمان از منزلش در آسمان دل کنده است
چادر شبرنگِ ماه از روشنی آکنده است
از زمین دارد دوباره نور، میبارد به عرش
نور یعنی؛ بر لب خورشید هشتم خنده است
غصه رفته از دلش؛ اوقاتِ شادش آمده
بین آغوشش دلیلِ «اِنیَکادش» آمده
باب رحمت باز شد بر زائرانِ مشهدش
در مدینه؛ صاحبِ «بابالجوادش» آمده
آب و جارو کرده جبرائیل، با پر، جاده را
میپراند بالهایش هر زمین افتاده را
هدیهای را میبَرد تا خانهی سلطان طوس
میبَرد از جانب حق؛ نامِ سلطانزاده را
تا بساط سور و سات شادمانی جور شد
خانهی خورشید، غرقِ نورِ «نورُالنّور» شد
این طرف؛ چشمِ رضا روشن شد از تابیدنش
آن طرف؛ چشمان شور دشمنانش کور شد
عالِم آل محمد عالِمی آورده است
عالِمی که مکتبِ درسِ خدا پرورده است
پیش او «یحیبناکثم»ها تلمّذ میکنند
عالِمان را علم او طفل دبستان کرده است
من که باشم تا برای مدح او شاعر شوم ؟!
مصرعی گفتم که شاعرهاش، را چاکِر شوم
آمدم اینجا بیاندازم دلم را در ضریح
آمدم تا صاحبِ دربار را زائر شوم
از درِ بابالمرادش هر که داخل میشود
با خروشِ چشمهی جودش مقابل میشود
با ضریحش؛ طبعِ شعرِ هر کسی گل میکند
بیسوادِ این حرم؛ یکباره دعبل میشود
دستِ رقص پرچمش دل میسپارد آسمان
پای کوه گنبدش سر میگذارد آسمان
کاظمین از روزِ روشن نیز نورانیتر است
اصلا انگاری سه تا خورشید دارد آسمان
بُرده ما را از کنارِ خویش، سلطان؛ کاظمین
جسممان اینجاست، زیر پای او؛ جان کاظمین
ما کبوترهای جلد گنبدیم و طی شده
عمرمان در راهِ پروازِ خراسان - کاظمین
#رضا_قاسمی
💠 توصیف #امام_جواد علیهالسلام از زبان مبارک #امام_رضا سلاماللهعلیهما
🌊 خداوند مولودی نصیب من ساخته است که همانند #موسی بن عمران، شکافندهی دریاهاست.
❇️ و همانند #عیسی بن مریم است که مادرش مقدس است و پاک و مطهر آفریده شده است...
💞 و حضرت رضا سلاماللهعلیه تمام شب را با طفل در گهواره صحبت میکرد.
📚 بحارالانوار، ج۵۰، ص۱۵
◻️ #روایت
هدایت شده از فـدک | مسجدالزهرا(س)کوهپایه
قابل توجه همه نونهالان و نوجوانان عزیزشهرکوهپایه
🔸کلاس روخوانی و روانخوانی قرآن کریم 🔸
توسط استادسیدحسین بنی طباء
▫️هرهفته سه شنبه ها ازساعت 16:30 الی 17:45 در مسجدالزهرا سلام الله علیها برگزارمی گردد.
🎁همراه با جوایز نفیس و ارزنده🎁
🔻همراه داشتن دفترچه یادداشت و خودکار الزامی است🔺
کانون فرهنگی هنری حضرت رقیه سلام الله علیها کوهپایه
@Fadak_mzk
سینزدهم رجب المرجب سالروز میلاد باسعادت امیرالمومنین ، حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام را به محضرامام زمان(عج) و تمامی شیعیان جهان تبریک و تهنیت عرض می نماییم.
#فدک
#هیئت_فاطمه_الزهرا_سلام_الله_علیها
#حضرت_علی_ابن_ابیطالب_علیه_السلام
#اسعدالله_ایامکم_یا_صاحب_الزمان_عج
با تبریک میلاد امیرالمؤمنين علیه السلام، به همین مناسبت، گلچینی از ابیات روانتر قصیدهء ١۶٠ بیتی بیدل دهلوی، تقدیم می گردد؛ قصیده ای که چندین شاعر ولایی، از جمله استادسازگار به استقبال آن رفته اند. در ادامهء ابیاتی از قصیدهء بیدل، گلچینی از قصیدهء استادسازگار، تقدیم می شود.
امید، اینجا به غارتگاه حسرت رفته سامانش
به هر دستی که دیدم، پارهای دارد ز دامانش
در این مرتَع، شکار مکرِ روباهان شد آن غافل
که آگاهی ندادند از کنام شیر یزدانش
کدامین شیر یزدان؟! مرتضی آن صفدر غالب
که می خوانند مردان حقیقت، شاه مردانش
شهنشاه یقین، تختِ جهان عزّت و قدرت
که اعجاز کلام اللّه دارد کوس برهانش
نگه، دریوزه کن تا بینی آن آیات قدرت را
به دلها گوش نِه، تا بشنوی آواز قرآنش
قضا، ترتیبی از خوان نوالش داشت در فطرت
دم صبح ازل جوشید از گرد نمکدانش
ز اِنعام «سَلُونی» بر خط امکان، صلا گستر
ز حکم «لو کشف» بر عالم تحقیق، فرمانش
تأمُّل تا عیار دستگاه قدر او گیرد
دهد دوش نبی اللّه، نشان از پایه شانش
بیاضِ حُسنِ «شقُّ الصّدر»، زیب مَطلَع صبحش
سواد مُلک «تَمَّ الفَقْر»، تزیین شبستانش
دو طاقِ منظر رحمت: خَم محراب ابرویش
دو مصراعِ درِ علمِ نبی: لبهای خندانش!
ترحُّمْ آفرین: ذاتش، شفاعت پرور: اخلاقش
کرم: تصویر الطافش، نجات: ایجاد احسانش
اگر عفوِ گرانْسَنگش، بیاراید ترازویی
جهان بر عرش یابد پلّه اقبال عصیانش!
زبانِ گبر اگر در دیر، نام شرم او گیرد
کند آتش عرَق چندان، که گرداند مسلمانش
لبِ بت، گر به تصدیق کمالش یا علی گوید
به نوری آشنا گردد که آرد کعبه، ایمانش
به کعبه پیش از آن کاین ذات اقدس در وجود آید
عقیقه جز ذبیحُ اللّه نپسندند، قربانش!
در این میخانه تا صبح قیامت کم نمی گردد
عرقْ پیمایی دریا، ز شرم جرعه نوشانش
مشیت، منحصر فهمید در ابداع امکانش
فروغ جوهر آل نبی بر مهر تابانش
سیه روزی که از خاک درِ او دامن افشاند
لباس کعبه گر پوشد، نبیند غیر قطرانش
همه گر آفتاب از آستانش بگذرد غافل
سحر خندد بر اِدبارش، فلک گرید به حرمانش
شُکوه رعد غیرت، صورْ خیز از نعره شیرش
جلال برقِ قهر حق، نگاه چشمِ غضبانش
به دریایی که آن دستِ حمایت، سایه اندازد
صدای کشتی نوح آید از هوی نهنگانش!
بضاعت کو که باشد تحفه بزم قبول آنجا؟
جهان گر شرم دارد، زیره نفروشد به کرمانش
طریق عجز می پویم، نمی دانم چه می گویم؟!
به توصیف خداوندی که دانشهاست حیرانش
بیدل دهلوی
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
خوشا دردی که خاک کوی جانان است درمانش
خوشا هجری که دیدار رخ یار است پایـانش
خوشا آن دل که آنی در به روی غیر نگشاید
خوشا جانی که جان خواجۀ اسراست جانانش
امیـرالمؤمنین، جـان رسـولالله، رکـن دیـن
که آدم از ازل دسـت تـوسل زد بـه دامانش
من از بعـد نبـی مـولای خود دانم امامی را
که جبریل است طفل دانشآمـوز دبستانش
چگونه وصف او گویم؟ چگونه مدح او خوانم؟
که مـداحش خـدا و دفتر مدح است قرآنش
نـه تنهـا «هلاتـی» و «انمـا» و آیۀ تطهیر
که صدها آیه در قرآن شده تفسیر در شانش
علی خود کل اسلام است از قـول رسولالله
تمــام انبیــا بـودنــد از اول مسلمـــانش
سلام الله بـر عـزمش تعالی الله بر رزمش
که آمد "لافتـی الّا علی" از حـی سبحانش
گهی در رزم میلرزید کوه از برق شمشیرش
گـه از اشـک یتیمی بود تـن چون بید، لرزانش
شود همبازی طفل یتیمـی بـا چنان رفعت
بخندد تا کند در گریه و غم، شاد و خندانش
لبش در روز خندان و دل شب کس نمیدانست
که گل میگشت از اشک سحر، خاک و بیابانش
نشد یک وعده خود را سیر از نان جوین سازد
امامـی کز ازل بـودند جن و انس، مهمانش
مبـادا تـا کـه نـانش را بیالاینـد بـا روغن
زند خـود مُهـر بـا دست یداللهی به انبانش
علی با حق و حق با اوست، بشنو این روایت را
که حق را بـا امیرالمـؤمنین کردنـد میـزانش
به حقِ حق خدا آن مؤمنی را دوست میدارد
که با مِهـر علی در نامـه باشد مُهر ایمانش
ندارد شیعه بیروی علی یک لحظه آرامش
هزاران سال گردانند اگـر در باغ رضـوانش
چه باید گفت در شأن امامی کز جلال و قدر
کند شخصیتی مانند زهرا جـان به قربـانش
خدا مدحش کند لیک از کرامت میکند احسان
که «میثم» با همه آلودگی گردد ثناخوانش
✨﷽✨
💠مگر چگونه زندگی میکنیم که تا کسی میمیرد
میگوییم راحت شد !!
✍خانه های بزرگ اما خانواده های کوچک داریم ،مدرک تحصیلی بالا اما درک پایینی داریم بی هیچ ملاحظه ای ایام میگذرانیم اما دلمان عمر نوح میخواهد !! کم میخندیم و زود عصبانی میشویم
کم مطالعه میکنیم اما همه چیز را میدانیم ! زیاد دروغ میگوییم اما همه از دروغ متنفریم، زندگی ساختن را یاد گرفته ایم اما زندگی کردن را نه ساختمانهای بلند داریم اما طبعمان کوتاه است بیشتر خرج میکنیم اما کمتر داریم بیشتر میخریم اما کمتر لذت میبریم . فضای بیرون را فتح کرده ایم اما فضای درون را نه بیشتر برنامه میریزیم اما کمتر عمل میکنیم عجله کردن را آموخته ایم و نه صبر کردن را...! مگر بیشتر از یکبار فرصت
زندگی کردن داریم...؟!
💥اميرالمؤمنين عليهالسلام:
عُمرُ المَرءِ لاقيمةَ لَه.عمر انسان (آنقدر گرانبها است که) به هيچ قيمتي قابل ارزيابي نيست.
📚اسرارالبلاغه، ص ٨٩
🏴خانه تک تک ما ساده ترین هیئت شد🏴
بِسْمِ الله الرَّحْمَٰنِ الرَّحيمِ
مراسم عزاداری شهادت#حضرت_زینب(سّلام الله علیها) بامرثیه سرایی#کربلایی_سید_شبیر_بنی_طباء
زمان: دوشنبه 19 اسفندماه 98 - ساعت 20
مکان: حساب اینستاگرام پایگاه اطلاع رسانی#فدک
www.instagram.com/fadak_mzk
با توجه به برگزاری مجازی این برنامه از حضور پیدا کردن در مسجدالزهرا(سلام الله علیها) جدا خودداری نمایید.
#هیئت_فاطمه_الزهرا_سلام_الله_علیها
@Fadak_mzk
#یادبوداعضای_هیئت_فاطمه_الزهرا_سلام_الله_علیها
#تقویم_هیئت
19 اسفندماه سالروز درگذشت خادم الزهرا (س) ، مرحومه مغفوره بانو نرگس حسینی
شادی روحش فاتحه مع الصلوات
اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم
@Fadak_mzk
✨﷽✨
✅متروی تهران ایستگاهی دارد به نام جوانمرد قصاب
✍این جوانمرد، همیشه با وضو بود.میگفتند: عبدالحسین، چه خبر از وضع کسب و کار؟ می گفت: الحمدلله، ما از خدا راضی هستیم، او از ما راضی باشه! هیچکس دو کفه ترازوی عبدالحسین را مساوی ندیده بود، سمت گوشت مشتری همیشه سنگین تر بود. اگر مشتری مبلغ کمی گوشت میخواست، عبدالحسین دریغ نمی کرد. میگفت: «برای هر مقدار پول، سنگ ترازو هست.»
وقتی که میشناخت که مشتری فقیر است، نمی گذاشت بجز سلام و احوالپرسی چیزی بگوید. مقداری گوشت می پیچید توی کاغذ و می داد دستش. کسی که وضع مالی خوبی نداشت یا حدس میزد که نیازمند باشد یا عائله زیادی داشت را دو برابرِ پول مشتری، گوشت می داد. گاهی برای این که بقیه مشتری ها متوجه نشوند، وانمود می کرد که پول گرفته است.گاهی هم پول را میگرفت و دستش را می برد سمت دخل و دوباره همان پول را می داد دست مشتری و می گفت: «بفرما مابقی پولت.»
عزت نفس مشتریِ نیازمند را نمی شکست! این جوانمرد در ۴۳ سالگی و در یکی از عملیات های دفاع مقدس با ۱۲ گلوله به شهادت رسید.
"شهید عبدالحسین کیانی" همان ''جوانمرد قصاب'' است! روحش شاد.
کانال #فدک به روز شد.
مـراســم عـزاداری شهـادت حضــرت زینـب سلام الله علیها
هیئت فاطمه الزهرا سلام الله علیها
بامرثیه خوانی کـربلایـی سـیدشبیـربنی طبـاء
دوشنبه ١٩ اسفند ماه 98
بــراى دريــافـت ویدیو و تصاویرايـن مراسـم به کانال فدک مـراجـعه نماييد.
@Fadak_mzk
پانزدهم رجب المرجب سالروز وفات ام المصائب ، حضرت زینب کبری سلام الله علیها را به محضر امام زمان(عج) و تمامی شیعیان جهان تسلیت و تعزیت عرض می نمائیم.
#فدک
#هیئت_فاطمه_الزهرا_سلام_الله_علیها
#حضرت_زینب_کبری_سلام_الله_علیها
#آجرک_الله_یا_بقیة_الله_عج
#حضرت_زینب #مرثیه_حضرت_زینب
ای نور دیده من و تاج سرم حسین
یک دم قدم گذار به چشم ترم حسین
بنگر چه آمد از غم تو بر سرم حسین
در زیر آفتاب ببین بسترم حسین
نام تو گشته زمزمه آخرم حسین
بالاسر همه تو دم آخر آمدی
بالین هر شهید به چشم تر آمدی
با زانو در کنار علی اکبر آمدی
بر دیدن سه ساله خود با سر آمدی
من خواهر توام بیا در برم حسین
یادش به خیر آن تب و تابی که داشتم
در طول آن مسیر رکابی که داشتم
در زیر سایه تو حجابی که داشتم
دیدی چه شد حسین نقابی که داشتم
دیدی چه شد مقنعه و معجرم حسین
یک نیمه روز موی سیاهم سفید شد
یک نیمه روز امید دلم ناامید شد
هجده گلم مقابل چشمم شهید شد
از مادر تو خواهرت هر چه شنید...،شد
داغت هنوز هم نبود باورم حسین
هر دم به یاد حنجر تو گریه میکنم
بر زخم های پیکر تو گریه میکنم
دارم به جای مادر تو گریه میکنم
یاد وداع آخر تو گریه میکنم
گفتی به خواهرت که بمان در حرم حسین
گفتی به خیمه گاه بمانم ولی نشد
گفتم کنم فدای تو جانم ولی نشد
یک جرعه آب بر تو رسانم ولی نشد
پایت به سوی قبله کشانم ولی نشد
تو دست و پا زدی و زدم بر سرم حسین
منکه به جز تو پشت و پناهی نداشتم
دیدم تو را غریب و سپاهی نداشتم
تو زیر پا و تاب نگاهی نداشتم
جز رو زدن به قاتلت راهی نداشتم
شرمنده توام چه کنم خواهرم حسین
هر کس رسید راه نفس بر تو بست و رفت
بر پیکر تو نیزه خود را شکست و رفت
شمر آمد و به سینه تنگت نشست و رفت
با دست خالی آمد و پر کرد دست و رفت
ای کاش کور بود دو چشم ترم حسین
دیدم تو را به سجده ولی سر نداشتی
ای سر بریده کاش که خواهر نداشتی
(ای تشنه لب تو طاقت خنجر نداشتی
گویا غربب بودی و مادر نداشتی)
قربان غربتت پسر مادرم حسین
نگذاشتند گریه بر آن پاره تن کنم
نگذاشتند سایه ای بر آن بدن پکنم
نگذاشتند حسین خودم را کفن کنم
کاری برای یوسف بی پیرهن کنم
میخورد خاک پیکر تو در برم حسین
ما را پس از تو خار شمردند کوفیان
بر روی نیزه راس تو بردند کوفیان
نان علی مگر که نخوردند کوفیان
از من چه آبرو که نبردند کوفیان
دادند نان به ما صدقه ،دلبرم حسین
دیدی چگونه حرمت زینب به باد رفت
وقتی میان مجلس ابن زیاد رفت
صبر و قرار از دل زین العباد رفت
کاری رباب کرد ،که دردم زِ یاد رفت
چون جان بغل گرفت سر سرورم حسین
بر عکس کوفه هلهله کردند شامیان
خنده به اشک قافله کردند شامیان
ما را اسیر سلسله کردند شامیان
تحقیر پیش حرمله کردند شامیان
از هر که بگذرم از او نگذرم حسیم
بزم شراب و مجلس اغیار و خواهرت
چوب یزید و لعل لب خشک و اطهرت
بگذار بگذریم چه آورد بر سرت
خیلی دلم تنگ شده بهر دخترت
بعد از تو من صداش زدم دخترم ،حسین
🔸شاعر:
#عبدالحسین_میرزایی