12.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 اهانتها نوش جانتان!
|توصیه به صبر در برابر جسارتها به روحانیت
🎙 مرحوم آقای حاج آقا نصرالله #شاهآبادی (ره)
#نصایح
✒️📚 @Faede_v_Borhan
💠 سابقه عزاداری بزرگان امامیه برای شهادت صدیقهی کبری (صلواتاللهعلیها)
#قاضی_عبدالجبار معتزلی (م ۴۱۵ه) مینویسد🔻
...و في هذا الزمان منهم مثل: أبي جبلة إبراهيم بن غسان و مثل جابر المتوفي و أبيالفوارس الحسن بن محمد الميمديّ و أبيالحسين أحمد بن محمد بن الكميت و أبيمحمد الطبري و أبيالحسن الحلبي و أبييتيم الرلباى وأبيالقاسم النجاري و أبيالوفا الديلمي وابن أبيالديس و خزيمة و أبيخزيمة و أبيعبد الله محمد بن النعمان [= #الشیخ_المفيد] فهؤلاء بمصر و بالرملة و بصور، و بعكّا و بعسقلان و بدمشق و ببغداد و بجبل البسماق.
و كلّ هؤلاء بهذه النواحي يدّعون التشيّع و محبة رسولالله(ص) و أهل بيته، فيبكون على فاطمة و على ابنها المحسن الذي زعموا أنّ عمر قتله.
📖 تثبيت دلائل النبوّة۲: ۵۹۴
◽️
🔗 برگرفته از کانال «اللؤلؤ و المرجان»
#فاطمیه
#شیخ_مفید
#تاریخ
#فائده
✒️📚 @Faede_v_Borhan
14020920=54 - استاد شهیدی.mp3
5.19M
💠 القای در مفسده قبیح نیست | دین [الزاماً] برای آبادانی دنیا نیست
🎙 استاد آیةالله شیخ محمدتقی #شهیدی (دامتبرکاته)
📅 درس خارج #اصول، دوشنبه ۲۰ آذرماه ۱۴۰۲
◽️
💡توضیح: مراد حضرت استاد از #مفسده و #مصلحت منافع و مضارّ دنیوی است. در اصطلاح دیگر مصالح و مفاسد، مقدمات وجودیهی حسنات و قبائح عقلیه هستند. این اصطلاح در این بیان استاد مورد نظر نیست.
#فائده
✒️📚 @Faede_v_Borhan
💠 قاعده کرامت انسان در بوته نقد/۱
• اشاره
🔻پیرامون «کرامت انسان بما هو انسان» و لزوم اتّخاذ آن به عنوان یک قاعده و معیار اساسی در مقام #استنباط احکام، چندی است سخنان و یادداشتهایی پراکنده از جناب حجة الإسلام و المسلمین شیخ محمد عندلیب همدانی (دامت افاضاته) منتشر میگردد.
اخیراً نیز جلسهای در مؤسسه فهیم با موضوع «قاعده کرامت ذاتی انسان» برگزار شده که استاد محترم در آن به تبیین نظریات خود در این رابطه پرداختند.
با توجه به اهمیت مسأله و کژتابیهایی که در سایهی آن به وجود خواهد آمد، مناسب دیدم در ضمن یادداشتهایی بیانات ایشان را بررسی نمایم ان شاءالله.
▪️پیش از ورود به اصل مقصود دو نکته را متذکر میگردم:
۱. بیتردید نگاه جامع به مبانی هر متفکری در تقریرِ صحیحِ افکار او و به تبع نقد منصفانه آنها مؤثر است، اما معتقدم اگر شخصی نظریاتی را در یک جلسه ارائه میکند باید توانایی دفاع از آن را ـدست کم در حدّ استدلال های مطرح در آن جلسهـ داشته باشد و حواله دادن به مواضع دیگر، عذر موجّهی برای ضعف احتمالیِ دلایل و شواهد مطرح شده نیست.
صادقانه، من فرصت و انگیزه کافی برای مطالعه آثار جناب آقای عندلیب و دنبال نمودن جلسات درسشان را نداشتهام و نکاتی که در این یادداشت ذکر خواهم کرد همگی معطوف به جلسه مذکور است که متن آن را به دقت خوانده و با صوت منتشر شده از نشست مطابقت دادهام.
به تجربه در موارد مشابه دیدهام هواداران یک شخص یا فکر به مجرد طرح انتقادات، منتقدان را به مواضع دیگری حواله میدهند. این نکته را یادآور شدم تا پیشاپیش جوابِ حوالتهای احتمالی را داده باشم.
۲. جناب آقای عندلیب همواره در قامت یک عالِم حوزویِ معتقد به مبانی کلّی و روشهای اساسی مرسوم در فقه و اصول ظاهر شده و هرگز شنیده نشده از این خط مشی کلی اِعراض فرموده باشند. در ابتدای همین نشست نیز به وضوح تصریح فرمودند که نظریات ایشان بر اساس چارچوبها و پیشفرضهای سنتیِ فقهی و اصولی قابل دفاع است. بنابراین موجّه است که انتقادات احتمالی به ایشان مبتنی بر همین دستگاه فقاهت سنتی موجود طرح گردد.
تذکر این نکته هم در واقع دفع دخل مقدری است که میخواهد به واسطه خروج از نظام سنتی سخنان ایشان را توجیه نماید.
◽️
🔗این یادداشت به مرور و در ده فرسته انشاءالله منتشر خواهد شد. در صورت تمایل به مطالعهی یکجای آن، متن کامل در این پیوند نیز دستیاب است.
#کرامت_انسان
#فقه
#برهان
✒️📚 @Faede_v_Borhan
💠 قاعده کرامت انسان در بوته نقد/۲
• تفاوت شریعت با فقه - موافقت با روح قرآن
🔻استاد محترم بحث خود را در شش محور تنظیم فرمودهاند که دو محور نخستین عبارتند از:
۱. مبانی تفسیر (توجیه) قاعده؛ ۲. مقتضیات تعقل فقهیانه به مثابه یک روش استنباطی مکمل برای روش های موجود.
هرچند تأثیر این مباحث در اصل بحث چندان جدی نیست اما جای انتقاد دارد. لذا برخی از آنها را به طور خلاصه و از باب نمونه مورد بررسی قرار میدهیم:
۱. فرمودهاند:
میبایست میان شریعت نازل بر نبی اکرم (ص) و فقه موجود فرق گذاشت و نسبت میان این دو عموم و خصوص من وجه است!
فارق از اینکه مراد از فقه چیست (نظرات مشهور مراد است یا تک تک آراء آحاد فقهاء یا مسائل اجماعی یا...)؟ باید توجه داشت که به طور فیالجمله کسی منکر اختلاف احکام واقعی و ظاهری نیست و عموم فقهای شیعه قائل به مسلک تخطئه (به معنای گستردهی آن) هستند. اما:
▪️اولاً اینکه میزان اختلافات چقدر است و آیا تفاوت های فاحشی با شریعت نازله دارد یا مغایرت ها جزئی است؟ گویا چنین چیزی قابل نفی و اثبات نیست زیرا متوقف بر دسترسی به شریعت نازله و مقایسه آن با فقه است که ـلا اقلـ تا زمان ظهور حضرت حجت(عج) چنین احاطهای منتفی است.
بلکه اگر ادعایی در اینجا قابل طرح باشد ناچیز بودن تفاوت میان فقه موجود با شریعت نازله است چنانکه قائلان به اطمینانی بودن ظواهر نصوص و صدور اخبار (فیالجمله) ممکن است ادعا کنند.
جالب آنکه خود جناب عندلیب در همین نشست تصریح کردهاند حجیت #خبر_واحد را از باب حجیت وثوق میدانند (به تبع حضرت آیةالله #سیستانی مدظله؛ نک. مباحث الحجج، ص۱۹۸).
از همینجا نقد وارد بر سخن ایشان که: «باید میان فهم خود با فهم معاصران اهلبیت تفاوت گذاشت» روشن میگردد.
▪️ثانیاً اساساً طرح مقایسه میان فقه موجود با شریعت نازله بیجا است. چه اینکه کسی جز ولیّ خدا به شریعت دسترسی مستقیم ندارد و سایر مردم ـبه خصوص در عصر غیبتـ مکلّف به مراجعه به کتاب و سنت هستند و اگر از آن تخطی نمایند برای خطاهای احتمالی مستحقٌ مؤاخذه خواهند بود.
به طور خلاصه اختلاف فقه با شریعت (جزئی باشد یا اساسی) لطمهای به ارزش فقه موجود نمیزند و چیزی از مسؤولیت ما در برابر عمل به آن نخواهد کاست.
▫️
۲. فرمودهاند:
باید روایات را علاوه بر عرضه به متن قرآن به روح آن نیز عرضه کنیم.
این مبنایی است که حضرت آیةالله سیستانی (مدظله) و مرحوم آیةالله سید محمدباقر #صدر (قدسسره) برگزیده و آن را مفاد #اخبار_عرض دانستهاند.
ارائهی تفصیلی نظریهی این بزرگان در این مختصر نمیگنجد، اما به طور اجمالی اشاره میکنم که چنین برداشتی از روایات مزبور هیچ دلیل تامی ندارد و آنچه در کلمات صاحبان این نظریه یافت میشود عمدتاً آثار و فوائد پذیرش آن است نه استدلال بر آن.
بله، اشکالی در مفاد روایات پیشگفته مطرح است که شاید همان، منشأ ابراز این نظریه گشته؛ ولی هم اشکال از راههای دیگری قابل جواب است و هم این نظریه وافی به حلّ آن اشکال نیست.
◽️
ادامه دارد ⏮
#کرامت_انسان
#فقه
#برهان
✒️📚 @Faede_v_Borhan
💠 قاعده کرامت انسان در بوته نقد/۳
• محدودیت ادراکات عقلی
🔻گذشت که استاد محترم در دو محورِ اول سخنان خود به بیان پاره ای مقدمات پرداخته بودند که برخی از آن ها در فرستهی پیشین بررسی شد. در این فرسته به نکته دیگری میپردازیم:
۳. به گفته استاد محترم:
از ارکان روش استباطی موسوم به «تعقل فقیهانه» کاربست عقل در استنباط میباشد که در چهار زمینه «مقاصد شریعت»، «مذاق شارع»، «سنجش نتایج استنباط» و «توسعه و تضییق مدالیل نصوص» نشان داده شده است.
شکی نیست که #عقل حجت ذاتی و رسول باطن پرودگار است. اما میزان کاشفیت و دائره دخالت او ممکن است محدود یا گسترده باشد. زیبنده نیست کسی را به چوب #اشعریگری برانیم، به صرف اینکه او قبح ذاتی و تنجیزی برخی امور را با عقل خود نمییابد.
آنچه به علمای اشعری منسوب است انکار #حسن_و_قبح_عقلی است نه ادعای محدودیت درک عقل. #اشاعره افعال خدای متعال در تکوین و تشریع را معیار حُسن و قُبح میدانند. اما اینکه همه افعال خداوند متعال در دو ساحت تکوین و تشریع حَسَن است قولی است که جملگی بر آنند و منکر آن ـالعیاذ باللهـ به ذات مقدس الهی نسبت ظلم و قبیح دادهاست؛ تعالی الله عن ذلک.
کاش استاد محترم در بیان این عبارات دقت بیشتری به کار میبردند تا کلامی که ظاهر در معنایی ضروریُّ البطلان است ناخواسته به زبان جاری نشود.
به هر حال این نظر که عقل در ادراکات خود محدودیت قابل توجهی دارد نظری قابل دفاع بوده و مستحق برچسب اشعریگری نیست.
بر این پایه میتوان ادعا نمود که اگر امری به طور معتبر به خداوند متعال استناد یافت قطعاً حَسَن و عادلانه است و اگر احیاناً کسی آن را خلاف عقل میداند میبایست در ادراک وهمی خود تجدیدنظر کند؛ همچنانکه فلاسفه و متکلمان موّحد در «مسأله شرور» چنین کرده و به توجیه پارهای افعال الهی در عالَم تکوین مینشینند.
مقصود آنکه: هرچند فعل الهی معیاری نفس الأمری برای حُسن و قبح نیست، اما میتواند کاشف از حُسنی باشد که مستقل از فعل خداوند ثابت است.
▫️
بهراستی چطور ممکن است کسی قتل انسان بیگناه را مطلقاً قبیح بداند و امر به ذبح اسماعیل (ع) را بپذیرد؟ آیا اینکه این امر از طریق وحی به حضرت ابراهیم (ع) برسد (آن هم نه وحی مستقیم بلکه در رؤیا!) قبح کار را از بین میبرد؟ اگر گفته شود این امر امتحانی بوده و غرض الهی به قتل خارجی تعلق نگرفته است، قتل غلام توسط حضرت خضر (ع) (نک. کهف: ۷۴) چطور توجیه میشود؟ آیا مکافات قبل از جنایت قبیح نیست؟
از نگاه قائلان به محدودیت ادراکات عقلی، قطعاً قتلْ واجدِ قبح تنجیزی مطلق نیست هرچند مقتول بیگناه باشد (همچون موارد تزاحم).
اساساً یکی از حکمت های تأکید دین بر مسأله تعبّد جلوگیری از اعتماد بیش از حدّ بر ادراکات ناقص عقلی است.
همچنین تعجب مؤمنان ـچه برسد به کفارـ از پارهای اوامر الهی، از جمله استنکار حضرت موسی (ع) در قضیه خضر (ع) مؤید آن است که ادراکات عقلی تا چه حدّ ناقص و محدود است.
◽️
ادامه دارد ⏮
#کرامت_انسان
#فقه
#برهان
✒️📚 @Faede_v_Borhan
💠 قاعده کرامت انسان در بوته نقد/۴
• معیار های سنجش نتایج استنباط فقهی
🔻استاد محترم در دو محورِ اول سخنان خود به بیان پارهای از مقدمات پرداخته بودند که برخی از آن ها در دو فرستهی پیشین بررسی شد. در این فرسته نکات بیشتری مورد دقت قرار میگیرد:
۴. #مذاق_شارع که آن را #سیره_تقنینیه نامیدهاند و همچنین #مقاصد_شریعت، با قیاس تفاوتی جوهری ندارند و هر آنچه درباره #قیاس گفته میشود (نهی تکلیفیِ مولوی یا ارشاد به اختلال کاشفیت) بر این دو روش نیز منطبق است. از همین رو مشاهده میکنیم که غالب فقهای شیعه تمسک به چنین راه هایی را به کلی کنار نهادهاند.
توضیح مبسوط این نکته را به یادداشتی که در این باره تنظیم کردهام و انشاءالله در آینده منتشر خواهدشد وا مینهم.
شایان ذکر است یکی از اشکالات اساسی قاعده کرامت به همین نقطه بازمیگردد چنانکه خواهدآمد.
▫️
۵. در رابطه با سنجش نتایج استنباط جا دارد بپرسیم که معیار و مرجع این سنجش چیست؟ آیا کتاب و سنت است؟ #عقل است؟ سیرههای عقلائیه است؟ #استحسان و قیاس است؟
پر واضح است که معیار مدّنظر استاد محترم کتاب و سنت نیست، زیرا فرض آن است که مستنبط همهی وُسع خود را برای استنباط به کار بسته و مسأله از حیث ادلهی نقلی تمام است.
به علاوه، بدیهی است که استحسان و قیاس مطلقاً در مکتب فقهی امامی جایی ندارند.
سیره یا ارتکازات عقلائی نیز در برابر نصوص دینی تاب مقاومت ندارند، زیرا یکی از شروط #حجیت سیره یا ارتکاز عدم صدور ردع یا دست کم عدم احراز آن به طریق معتبر است، پس چگونه با وجود دلیل شرعی سیره را مقدم نماییم؟
بله، اگر حکمی خلاف عقل بود قابل پذیرش نیست. اما گمان میکنم از توضیحاتی که در بند سوم گذشت تا حدّ خوبی روشن شده باشد که ادراکات تنجیزی و مطلق عقل چنان کم است که غالباً موردی خلاف عقل در نتایج استنباط یافت نمیشود. ادراکات ناقص (ظنی/تعلیقی/مهمل/مقید) نیز تاب مقابله با حکم مستنبط از نصوص را ندارد.
به بیان ساده: اگر به سبب ادراکی عقلی (یا شبه عقلی) بخواهیم از حکم مستنبط از ظواهر کتاب و سنت رفع ید نماییم، آن ادراک باید چنان قوی، مستحکم، کامل و مطلق باشد که یقین داشتهباشیم از معصوم صادر نمیشود، به طوری که اگر شخصی آن را گفت به عدم عصمت او یقین کنیم؛ همچنانکه اگر شخص مدعی امامت بگوید نماز صبح سه رکعت است یا خداوند یکی نیست بی درنگ ادعای امامت او را تکذیب میکنیم.
در غیر این صورت حق نداریم کتاب و سنت را که حجت قطعی هستند کنار گذاشته و به ظنون عقلی یا عقلایی یا شبه عقلی ترتیب اثر دهیم.
بحث در مقدمه به درازا کشید.
شرح این هجران و این خون جگر
این زمان بگذار تا وقت دگر!
◽️
ادامه دارد ⏮
#کرامت_انسان
#فقه
#برهان
✒️📚 @Faede_v_Borhan
مدخل_شهادت_حضرت_فاطمه_سلام_الله_علیها_دانشنامه_فاطمی_ج۱_336_360.pdf
370.6K
📂 مدخل شهادت [حضرت] فاطمه (سلام الله علیها)
🖋استاد سیّد محمّدجواد #شبیری_زنجانی (دامت برکاته)
📖 مأخذ: کتاب دانشنامه فاطمی، ج۱، صص ۳۳۶-۳۶۰.
🔰عناوین این مدخل:
۱. مظلومیت اهلبیت (علیهمالسلام) از دیدگاه پیامبر (صلّی الله علیه و آله)
۲. بررسی سه هجوم به بیت وحی و کیفیت آن
۳. گزارشهای مستند پیرامون احراق بیت و صدمات و لطمات وارده بر حضرت زهرا (سلام الله علیها)
۴. بررسی وقایع هجوم تا شهادت
۵. بررسی گزارشهای مختلف روز شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) و ترجیح روز سوم جمادیالثانی به عنوان قول مختار نویسنده
۶. بازتاب شهادت حضرت در اشعار
۷. اشاره به برخی شبهات درباره شهادت حضرت و جوابهای اجمالی آن
#فاطمیه
#تاریخ
#فائده
✒️📚 @Faede_v_Borhan
هدایت شده از مجمع الفائدة و البرهان | تأمّلات فقهی
⚫️ ... و ستنبئک ابنتک بتظافر أمتک علی هضمها، فأحفها السؤال و استخبرها الحال، فکم من غلیل معتلج بصدرها لمتجد إلی بثه سبیلاً. و ستقول و یحکم الله، و الله خیر الحاکمین.
...و دخترت تو را آگاه خواهد ساخت که امتت بر شکستنِ او همدست شدند، پس کامل از او سؤال فرما و از قضایا بپرس، که چه بسیار داغ ها که در دلش موج میزد [اما] راهی برای بیرون ریختنش نیافت.
ولی [بهزودی] خواهد گفت و خداوند حکم خواهد فرمود «و هو خیر الحاکمین».
📖 کافی، ج۱، ص۴۵۹
▪️▫️▪️▫️
🏴 أعظم الله الأجر لمولانا ولي العصر (عجل الله فرجه) في مصیبة جدته الصدیقة الکبری صلواتالله علیها 🏴
✒️📚 @Faede_v_Borhan
💠 قاعده کرامت انسان در بوته نقد/۵
• کرامت بشر؛ آری یا نه؟ (۱)
🔻استاد محترم فرمودهاند:
در قرآن کریم چهار کرامت برای بشر تثیبت گردیده؛ کرامت ذاتی یا اعطایی به همه افراد بنی آدم، کرامت اکتسابی در سایه تقوا، کرامت اعطایی ثانویه در دنیا یا همان توفیق و در آخر کرامت اعطایی در آخرت.
طبعاً محل کلام همان کرامت نخست است. به نظر میرسد مقصود از «کرامت» نوعی شرافت و برتری باشد.
برای اثبات کرامت انسان به دو دسته آیات استدلال شده:
▪️دسته اول آیاتی است که تحسین خلق و صورت انسان را متذکر گردیده (سجده: ۷-۹؛ مؤمنون: ۱۴؛ غافر: ۶۴؛ تغابن: ۳؛ تین: ۴).
▪️دسته دوم آیه معروف «و لقد کرّمنا بني آدم» است (اسراء: ۷۰).
▫️
استدلال به دسته اولِ آیات انصافاً عجیب است.
«الذی احسن کلّ شیئ خلقه و بدأ خلق الإنسان من طین... ثم سوّاه و نفخ فیه من روحه و جعل لکم السمع و الأبصار و الأفئدة» (سجده: ۷-۹) از زیبایی و حکمت و اتقان خلقت انسان حکایت میکند، اما این موضوع چه ارتباطی با کرامت بنی آدم به معنای شرافت و برتری او دارد؟ همچنانکه صدر این آیات دلالت دارد، خلقت همه موجودات دیگر حتی ابلیس و شیاطین نیز دارای زیباییها و حکمتهای عجیب و ظریف است ولی حُسن خلقت تنها و تنها از حُسن و شرافت خالق خبر میدهد نه شرافت و برتری مخلوق: «فتبارک الله احسن الخالقین» (مؤمنون: ۱۴).
لذا در آیه ۶۴ سوره غافر که مورد استدلال استاد نیز واقع شده از اتقان و حکمت در خلق آسمان و زمین در کنار خلقت انسان سخن رفتهاست و در پایان هم خداوند سبحان ستایش شده و نه انسان: «اللَّهُ الَّذي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ قَراراً وَ السَّماءَ بِناءً وَ صَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَ رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَتَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمين».
به نظر میرسد مقصود کلّی از بیان اتقان خلقت انسان نه ستایش او و پر و بال دادن به غرورش، بلکه یادآوری تفضّل الهی بر وی باشد تا از این راه به سوی شکر نعمتها و پیش گرفتن راه صحیح سوق دادهشود. آیات سوره مبارکه تین که مورد استشهاد استاد گرامی واقع شده در این زمینه تا حدّ زیادی گویاست:
«لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في أَحْسَنِ تَقْويمٍ (۴) ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلينَ (۵) إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ (۶) فَما يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ (۷) أَ لَيْسَ اللَّهُ بِأَحْكَمِ الْحاكِمينَ (۸)»
به این نکته باز خواهم گشت.
◽️
ادامه دارد ⏮
#کرامت_انسان
#فقه
#برهان
✒️📚 @Faede_v_Borhan
💠 قاعده کرامت انسان در بوته نقد/۶
•کرامت بشر؛ آری یا نه؟ (۲)
🔻برای بررسی دلالت آیه مبارکه ۷۰ سوره اسراء، میبایست قدری پیرامون فعل «کرّمنا» و مصدر آن یعنی «تکریم» گفتگو کنیم.
ماده «کرم» در لغت به «شَرَف» (العین۵: ۳۶۸ و معجم المقاییس۵: ۱۷۱)، «جود و اِنعام و احسان» (تهذیب اللغة۱۰: ۱۳۲)، «نقیضِ لؤم» (المحکم۷: ۲۷)، «اخلاق و افعال محموده» (مفردات: ۷۰۷) و نیز «عزت و تفوّق در برابر هوان و پَستی» (التحقیق۱۰: ۴۶) معنا شده است.
روشن است که اگر مقصود از کرامت بنی آدم جود و احسان یا اخلاق و افعال نیکو باشد، آیه شریفه دلالتی بر مدعای طرفداران کرامت ذاتیِ نوعِ انسان نخواهدداشت زیرا آنان به دنبال اثبات شرافتی مشترک میان تمام بشر هستند نه اثبات جود و احسان و اخلاق نیکو که به روشنی مختص برخی انسانها است.
اما اگر مقصود شرف یا عزت و برتری (تفوّق) باشد، باز هم آیه شریفه بر مطلوب طرفداران این نظریه دلالتی ندارد.
ماده «کرم» اگر به شکل مصدر ثلاثی مجرد یا مشتقات آن (اعم از افعال و اسماء) به کار رود بر وجود مبادی مذکور دلالت دارد. مثلاً «زیدٌ کریمٌ» یعنی زید شریف و عزیز است. اما اگر همین ماده به شکل مصدر ثلاثی مزید در باب اِفعال یا تفعیل به کار رود یا مشتقات این دو باب استعمال گردند بر وجود آن مبادی دلالتی ندارد، بلکه فقط این معنا را میرساند که رفتار یا فعلی مطابق با مقتضای عزت و شرافت به وقوع پیوسته است. مثلاً تکریم به معنای «کریم و با کرامت قرار دادنِ کسی» نیست بلکه به معنای «رفتار متناسب با شرافت» است. بنابراین وصفِ «مُکرَّم» این معنا را افاده میکند که موصوف، شریف و عزیز داشته شده است.
💡توضیح بیشتر آنکه:
معمولاً در فارسی مصدر «تکریم» یا «اکرام» به «کرامت دادن» یا «کرامت بخشیدن» ترجمه میشود، ولی این ترجمهی دقیقی نبوده بلکه رهزن است؛ زیرا معنای تکریم و اکرام این نیست که کسی شخص مقابل خود را دارای کرامت و شرافت و عزّت قرار دهد و صفتی از اوصاف و حالتی از حالاتش را تغییر دهد.
معنای تکریم و اکرام آن است که با شخص طوری معامله شود که گویا شریف و عزیز است، خواه در واقع نیز چنین باشد خواه نباشد. از همین رو است که میتوان اشخاص وضیع و لئیم را نیز تکریم نمود در حالیکه آن شخص همچنان بر همان حالت پیشین است و تغییری در وی ایجاد نشده. اگر کسی بگوید «من فلان شخص را (که پست و بی ارج است) تکریم نمودم» او را بابت این جمله به تناقض گویی متهم نمیکنند یا کاربرد لفظ «تکریم» در این مورد را خطا نمیشمارند. بله نهایتاً ممکن است بگویند تکریم اشخاص پست کار صحیحی نیست.
▪️خلاصه اینکه:
مصدرهای اکرام و تکریم مفادشان صرفاً وقوع رفتاری از سوی «مُکرِم» و «مُکرِّم» است نه وقوع تغییری در طرفِ اکرام یا تکریم (مُکرَم و مکرَّم). از جمله مصادیق تکریم و اکرام، احترام گزاشتن، نعمت دادن و احسان نمودن است.
▫️
دلیل بر این مطلب چند چیز است:
۱. ملاحظه موارد استعمال این دو مصدر و مشتقاتشان که «اطّراد» نامیده شده و گفته اند از بهترین علامات تعیین حقیقت و تشخیص معانی است.
۲. یکی از معانی بابهای افعال و تفعیل «نسبت» (یعنی چیزی را دارای ماده ی فعل دانستن) است.
مثلاً «احمدته» یعنی او را نیکوصفات یافتم، «ابخلته» یعنی او را بخیل یافتم، آیه شریفه «فلمّا رأینه اکبرنه» (یوسف: ۳۱) یعنی او را بزرگ دانستند، «تکفیر» و «تفسیق» یعنی کسی را کافر و فاسق دانستن و... . (نک. شرح الرضي علی الشافیة۱: ۹۱ و ۹۵).
معنای نسبت میتواند حاکی از نسبت دادن اعتقادی یا زبانی باشد (مانند تکفیر) و میتواند حاکی از نسبت دادن عملی باشد (مانند «اکبرنه» در آیه شریفه بنابر یک احتمال).
بنابراین تکریم و اکرام میتوانند به معنای نسبت باشند نه به معنای صیرورت (یعنی ایجاد ماده فعل در چیزی، ایجاد شرافت و کَرَم در شخص مورد تکریم).
مثلاً وقتی به کسی احترام میگزاریم و به این واسطه او را تکریم میکنیم، چون رفتار احترامآمیز متناسب با شرافت و عزت شخص مورد تکریم است، به این واسطه عملاً او را شریف و عزیز دانستهایم.
◽️
ادامه دارد ⏮
#کرامت_انسان
#فقه
#برهان
✒️📚 @Faede_v_Borhan