شمس تبریزی، بدون سانسور!
در تقویم، امروز را به بزرگداشت #شمس_تبریزی اختصاص دادهاند.
در خصوص شمس و مولوی بسیار گفتهاند و عجیب آنکه هر چه بیشتر افسانهسازی کردهاند، بیشتر باور شده.
کتاب ملت عشق و فیلم مست عشق از همین افسانهسازیها هستند.
اما واقعیت شمس:
او چیزی نمینوشت؛ حرف میزد و بسیار پراکنده و آشفته حرف میزد.
مولوی شاگردانش را امر کرد که بنشینید و حرفهای شمس را بشنوید و یادداشت کنید. شاگردان چنین کردند.
پیادهشدۀ سخنان شمس، به شکل کتابی درآمد با عنوان «مقالات شمس». این کتاب لحن گفتاری دارد و همین نکته خواندن و فهمیدنش را دشوار کرده است.
در اینجا یکی از حکایتهای این کتاب را برای شما قرائت کردهام.
شمس خاطرهای تعریف میکند از دورهای که معلم مکتبخانه بوده است. مدل تربیتی شمس حیرتانگیز است. او با قساوت کامل بچهای خردسال را شکنجه میکند؛ موهایش را میکند. دستش را گاز میگیرد تا خون میآید؛ جوری به کف پای بچه چوب میزند که پوستش بلند میشود و خون میآید. دردناکترین بخش کار آنجاست که میگوید بچه تا جایی ناله میکرد؛ از مرحلهای به بعد، دیگر ناله هم نکرد؛ بچه بیهوش شده بود!
آنگاه، سالها بعد، این را به عنوان یک مکتب تربیتی به شاگردان مولوی آموزش میدهد!
تا نخوانید و نشنوید، باور نمیکنید.
🟢🔵🔴🟡
فهام: فرهنگ. هنر. ادبیات. مذهب
https://eitaa.com/joinchat/1193017661C158f62846e
چه دارد میشود؟ ای داد از این پاییز! نصرالله!
خودت تکذیب کن اخبار را! برخیز! نصرالله!
خبر، از انفجار قلب ها و خانه ها دادند
خبر، بمب است و ویران کرده ما را نیز، نصرالله!
پسِ آن دودها ما «جاءَ نصرالله» می گفتیم
که ما را جز قنوتی نیست دستآویز، نصرالله!
لبی واکن جهان ماندهست دلتنگ رجزهایت
مپرس از کاسه صبری که شد لبریز، نصرالله!
بگو از مرکز فرماندهی از آسمان با ما
چه خواهی کرد با اهریمن خونریز، نصرالله
حسین آمد به بالین تو این ساعت گوارایت
تو و دیدار یار و گریه یکریز، نصرالله
خودت را سالها مجبور قید زیستن کردی!
چه شد یکسو نهادی جامه پرهیز، نصرالله!
از این پس، ضاحیه در حاشیه هرگز نخواهد ماند
که قلب ماست بیروت شهادتخیز، نصرالله!
#میلاد_عرفان_پور
⚫️⚫️⚫️⚫️
فهام: فرهنگ. هنر. ادبیات. مذهب
https://eitaa.com/joinchat/1193017661C158f62846e
همایش علمی هیأت و آیینهای مذهبی ۱۴۰۳
🔶
مرکز تخصصی احیاء امر با همکاری اندیشکده هیأت برگزار میکند:
🔷
✍️محور اصلی: روایت اجتماعی هیأت
📋
دبیر علمی همایش: حجتالاسلام دکتر حمید پارسانیا
محورهای همایش:
◾️مبانی اجتماعی و روششناسی بنیادین هیأت
◾️هیأت، سرمایه اجتماعی و نظم سیاسی
◾️مردم شناسی هیأت و آیینهای مذهبی
◾️مواجهه هیأت با چالشها و مسائل اجتماعی
◾️هیأت، دین و نهادهای اجتماعی
◾️جامعه شناسی اقتصادی هیأت
◾️هیأت، فرهنگ و هنر
◾️هیأت، هویت و احساس تعلق
◾️هیأت، بانوان و خانواده
◾️هیأت، رسانه و حوزه عمومی
◾️آسیبشناسی اجتماعی هیأت و پژوهشهای کاربردی
🔶
📎جهت مطالعه توضیح تفصیلی هر یک از محورها، فایل پیوست را مشاهده نمایید.
🔷
📅مهلت ارسال چکیده مقالات: ۳۰ مهرماه
📅مهلت ارسال مقالات: ۳۰ آبانماه
📅تاریخ برگزاری همایش: ۱۸ بهمنماه
مهلت ارسال چکیدهها و مقالات، تمدید نخواهد شد.
🌐جهت ثبت نام و ارسال آثار به تارنمای همایش به نشانی heyatconf.ir مراجعه نمایید.
📫دبیرخانه همایش: تهران، دانشگاه امام صادق علیهالسلام، مرکز تخصصی احیاء امر
🆔شناسه ما در شبکههای مجازی: @heyat_conf
👤ارتباط با پشتیبانی: @ehyadmin
هدایت شده از سیده اعظم حسینی
🌕 تقدیم به آنانی که شهیدانه زیستند و شهید شدند
____________________
اینان بشارتند؟ شکوهند؟ چیستند؟
پیداست از اهالی این خاک نیستند
دست اشاره ی ملکوتند بر زمین
اینان که روی خاک،شهیدانه زیستند...
به رغم عقل،این شور جنون آور نمی میرد
به رغم مرگ،این سودای سرتاسر نمی میرد
شب بی رحم طوفان،لاله ی مغرور صحرایی
به دست باد وحشی می شود پرپر...نمی میرد!
صدا از جنس "هل من ناصرٍ" وقتی که برخیزد
خوشا آن کس که جز با تیزی خنجر نمی میرد!
کفن بادا حرامِ این بدن،جایی که پرچم هست
که با فتوای غیرت، مرد در بستر نمی میرد
خوشا قامت کشیدن از میان خون و خاکستر!
کسی با مرگی از این مرگ زیباتر نمی میرد!
اگر جا می گذارد بر زمین تن،جا نمی مانَد
اگر سر می زند از روی نی با سر...نمی میرد!
مسیر لاله باران ظهور است این که می بینی
که در این راه هر کس کشته شد، دیگر نمی میرد!
چه فرقی می کند "مَن یَنتَظِر" با "مَن قَضیٰ نَحبَه"؟
شهید از ابتدا زنده ست و تا آخر نمی میرد
نفس،جریان سیالی ست؛ می آید،نمی پاید
نفس، تنها اگر شد ذکرِ "یا حیدر" نمی میرد!
برو -در ازدحام فتنه- زیر چادر "زهرا"
فقط هر کس که زیر چادر مادر...نمی میرد..
#شهید
#شهادت
#دفاع_مقدس
..........
کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی
@SayyedeAzamHoseini1
⚔️سوگواری برای عمار یاسر، به سبک سپاه امیرالمؤمنین⚔️
در منظومۀ #علی_نامه هیچ نشانی از ضعف و شکست و گریه در سپاه مولا نیست. در صفین وقتی عمار شهید میشود یک هفته برای او اقامۀ عزا میشود؛ اما به این گونه: یک روز اهل بیت و بنیهاشم به انتقام عمار به میدان میروند، یک روز اصحاب پیامبر که در صفین حاضرند به انتقام عمار شمشیر میکشند، روز دیگر سپاهیان مولا به میدان میروند... .
اما در همین حال در سپاه معاویه داستان فرق میکند. پهلوان بزرگشان عبیدالله بنعمر است. وقتی میخواهد به میدان برود همۀ دوستان و آشنایانش به او توصیه میکنند که «به جنگ نرو و جانت را حفظ کن» و وقتی او نمیپذیرد و آمادۀ کارزار میشود، سپاهیان معاویه قبل از جنگیدن و کشته شدن عبیدالله و در حضور خود او برایش مجلس ختم میگیرند! پس از مرگ او نیز روزها به ماتم مینشینند.
📌پ.ن: علی نامه منظومه ای حماسی است که 60 سال بعد از شاهنامه جنگ جمل و صفین را در 11 هزار بیت روایت کرده است.
⚫️⚫️⚫️⚫️
فهام: فرهنگ. هنر. ادبیات. مذهب
https://eitaa.com/joinchat/1193017661C158f62846e
🔹برای شما که مخاطب دورههای مدرسه اندیشه آکادمی زیتون بودهاید،
✨دوره “دینداری در دنیای مدرن”معرفی میشود.
🔖اساتید: آقایان سیدعلی باروتیان، دکتر مهدی نساجی، دکتر محمدمهدی مجاهدی، علیاشرف فتحی و دکتر یاسر میردامادی
📌 ۵ جلسه از ساعت ساعت ۱۸:۰۰ تا ۲۰:۰۰
⏰ پنجشنبهها
🗓 شروع از ۲۶ مهر ۱۴۰۳
🔹🖥 این دوره کاملا آنلاین است.
ثبتنام از تلگرام⬇️:
@zeitoon_academy
اطلاعات تکمیلی و ثبتنام👉
@ZeitoonAcademy 🌿
📚✒📚✒📚✒
پنجاه و هشتمین
محفل ادبی_مهدوی #التجا
چهارشنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۳ شمسی
ساعت ۱۷ تا ۱۹
دفتر انتشارات محمل
#التجا
#انجمن_ادبی
#جواد_هاشمی_تربت
http://www.instagram.com/javadhashemi69/
@javadhashemi_torbat
سلام و شب بخیر
هفتۀ بهتآوری را پشت سر گذاشتیم؛ از شهادت سید حسن نصرالله عزیز تا حملۀ عزتمندانۀ ایران و سپس دیگر کشورهای مقاومت به اسرائیل و اخبار جنگ و نمازجمعۀ پرشکوه و ...
بعضی وقتها خبر آنقدر زیاد و داغ است که جا برای کارهای دیگر نمیماند. در چنین شرایطی لطفی ندارد که اثر هنری و تحلیل تاریخی و ... بخوانیم.
از سویی فهام کانال خبری نیست و نمیخواهد در شرایط ویژه هویتش را از دست بدهد.
بگذریم؛ امیدوارم به اندازۀ کافی کمکاری هفتۀ پیشم را توجیه کرده باشم 😊
ان شاء الله روال عادی فهام را پی میگیریم و از پیروزیهای جبهۀ اسلام علیه اسرائیل هم خبر نه، فقط اثر ادبی- هنری یا تحلیل فرهنگی میگذاریم.
امروز کتابی را دربارۀ ادبیات شیعی به پایان رساندم که به خودم خیلی چسبید. امیدوارم که واقعا خوب شده باشد.
قرار بود به زبان ساده برای عموم اقسام ادبیات شیعی را معرفی کنم.
سختترین جایش برایم ادبیات مجلسی (نوحه و سرود و ...) و ادبیات عامیانه (لالایی، دعای سفره و ...) بود. در این زمینهها تا حالا کاری نکرده بودم.
🟢تعریف ادبیات عامیانه
در ادبیات مجلسی، مخاطب عموم مردم بودند؛ اما گوینده یک نفر بود که معمولا از یک یا چند جهت بر عموم مردم برتری داشت؛ مثلا کمی اهل مطالعه بود؛ صدای بهتری داشت یا ... . اما در ادبیات عامیانه، گوینده یکیک مردم عادیاند؛ بدون هیچگونه برتری خاصی بر یکدیگر.
شاید این مثال برای فهم بهتر مفید باشد: یک آشپز حرفهای میتواند در هتلها و سالنهای بزرگ غذاهای فاخر بپزد. یک آشپز هیئت، به آن معنا «حرفهای» محسوب نمیشود؛ شغل او آشپزی نیست؛ بلکه فقط در ایام محرم یا ... به مدت چند شب، برای اهل هیئت پخت میکند؛ آن هم فقط غذاهای خاصی مثل قیمه و قرمه و عدسپلو و ... . یک آشپز هیئت هیچگاه سالادها و دسرهای ویژه آماده نمیکند؛ غذاهای خاص نمیپزد و در همان غذای هیئتی، او با امکانات معمول کار میکند و غذایی با کیفیت معمولی تحویل میدهد و بهانهگیرترین عضو هیئت نیز آن غذا را تبرکی میداند و بر خلاف عادت همیشگیاش در رستورانها و مجالس رسمی، از غذا شکایت نمیکند و بر سر کیفیت غذا با آشپز و مسؤول هیئت بحث نمیکند.
تا اینجا ازا گذاری ساده است: غذا را معادل شعر در نظر بگیرید. آشپز حرفهای همان شاعر رسمی و درباری است و آشپز هیئتی، معادل شاعر هیئتی و نوحهسرا. اما ادبیات عامیانه چه میشود؟
در همان مثال یک زن خانهدار را در نظر بگیرید که میتواند برای اعضای خانوادۀ خودش غذا بپزد. توانایی و امکانات او حداکثر برای 5-6 نفر پاسخگوست. هیچکس چنین کسی را «آشپز حرفهای» نمیداند و از دیگر سو هیچکس لذت و کیفیت «غذای خانگی» را انکار نمیکند.
ادبیات عامیانه دقیقا چنین چیزی است: لالایی یک مادر برای کودکش؛ بی آنکه آن مادر ادعای شاعری یا خوانندگی داشته باشد؛ آوازهایی که یک شالیکار موقع کار در شالیزار زیر لب زمزمه میکند؛ دعایی که بزرگتر جمع، پس از پایان غذا سر سفره میخواند؛ ضربالمثلی که دوستی به دوستش میگوید و ... .
🟢ویژگیهای ادبیات عامیانه
هیچکس نمیداند مخترع عدسپلو چه کسی است. همین امروز، یکی عدسپلو را با شکر میخورد و یکی نه، یکی با گوشت و دیگری نه، یکی با پیازداغ و دیگری نه، ... .
آنچه که مربوط به عامه است همین است. نه سرآغاز مشخصی دارد و نه انواعش قابل گردآوری و احصاست و نه میشود یک نوعش را اصل گرفت و باقیاش را انحراف از اصل. یک نمونۀ مشهور و ملموسش دوبیتیهای باباطاهر است. به گویش محلی سروده شده و بعدها هر که خوانده با گویش خودش اندکی تغییرش داده. امروزه دقیقا نمیدانند که دوبیتیهای باباطاهر به چه گویشی بوده؛ زبان سرودههایش را لری، همدانی، کردی، رازی (راثی/ راجی) یا از گویشهای نزدیک به یهودیان گفتهاند و امروزه خیلی از این دوبیتیها به گویش تهرانی نزدیک شده است. بسیاری از دوبیتیهایی را که به نام او میبینیم، در آثار فایز دشتستانی و دیگران هم آمده و به واقع گویندۀ آنها مشخص نیست.
🟢🔵🔴🟡
فهام: فرهنگ. هنر. ادبیات. مذهب
https://eitaa.com/joinchat/1193017661C158f62846e
ویژگیهای ادبیات عامیانه:
🔴 معجزه/ کرامت/ سحر
در واقعیت داشتن معجزات انبیا و امامان و نیز کرامتهای برخی اولیای خاص خدا تردیدی نیست. باور به سحر و چشمزخم را نیز در قرآن و حدیث نیز میتوان ردیابی کرد. ولی آنچه که هست، در ادبیات و فرهنگ عمومی هرچه فضا عامیانهتر میشود حضور این عناصر پررنگتر و مؤثرتر است. حتی در کتب فضایل اهل بیت(ع)، در آثار شیخ مفید (ق5) و علامۀ حلی(ق7) با آیات و احایث و تاریخ از حقانیت امیرالمؤمنین(ع) دفاع شده و در مدینة المعاجز (ق12) و القطره (ق14) با کثرت معجزات.
ویژگیهای معجزات کتب عامیانه آن است که در کتب معتبر یافت نمیشوند و گاه با منطق دینی جور در نمیآیند. منطق دینی میپذیرد که آتش بر ابراهیم(ع) سرد و سلامت شود؛ زیرا این معجزه پیش چشم خلق بسیاری است و اتمام حجت میکند و منجر به حفظ جان نبی خداست ... . ضمن این که در معتبرترین منبع، یعنی قرآن کریم، ذکر شده است.
اما همین منطق نمیپذیرد که مثلا شخصی در ایام حج پیش امام معصوم بیاید و بگوید: شما که امام هستید، میتوانید کعبه را از جایش بلند کنید؟ بعد امام اشاره کند و کعبه به آسمان برود. در همان حال مردم هم مشغول طواف باشند و متوجه این اتفاق نشوند.
در کتاب القطره این معجزه برای چهار امام نقل شده است. در حالی که نه سند معتبر دارد، نه عمومی است، نه واقعی است. طبق نقل داستان، دیگران این بالا رفتن کعبه را نمیبینند؛ پس واقعی نیست و از جنس چشمبندی است!
عوام چنین داستانهایی را دوست دارند و در ادبیات عامه نمونههای اینچنینی فراوان است. حتی همین که نقاشان دور سر پیامبران و امامان هالۀ نور میکشند، از همین جنس است. آن بزرگواران در زندگی واقعی چهرههایی عادی داشتند؛ چنان که اگر غریبهای وارد مسجد مدینه میشد، باید میپرسید که پیامبر(ص) کدامیک از شماست؟
در ادبیات سینمایی فاخر ما نیز همین ساختار برقرار است. در فیلم «محمد(ص)» ساختۀ مجید مجیدی پیامبر(ص) لحظه به لحظه در حال معجزه است و حتی در سکانس دریایی که ماهی بیرون میریزد، معجزهای به ایشان نسبت داده میشود که در هیچ متن ضعیفی نیز نقل نشده و مستقیما اختراع فیلمساز است.
بخش مهمی از قصههای عامیانۀ دینی اسرائیلیات نام دارد که ابتدا به دست کعب الاحبار و تمیم داری وارد متون تفسیری شده و بعد به مرور زمان گسترش یافته است. این دو از عالمان اهل کتاب بودند که اواخر عمر پیامبر(ص) مسلمان شدند و در دستگاه خلافت به عنوان مفسران رسمی قرآن منصوب شدند و افسانهها و خرافههای یهودی و مسیحی را به عنوان تفسیر قرآن وارد فرهنگ مسلمانان کردند.
یکی از مشهورترین این اسرائیلیات داستان انگشتر سلیمان(ع) است. طبق این قصه، نبوت و علم و خصایل سلیمان(ع) آنقدر در کشورداری او تأثیر نداشت که آن انگشتر! وقتی شیطان آن انگشتر را از او دزدید، تمام شکوه و سلطنت سلیمان از دست رفت!
🟢🔵🔴🟡
فهام: فرهنگ. هنر. ادبیات. مذهب
https://eitaa.com/joinchat/1193017661C158f62846e
نظر مخاطبان:
سلام استاد. همچنان مثل کلاسهای حضوری در فهام هم از شما میآموزم و از این بابت بسیار ممنونم.
من با این قسمت از متن شما خیلی موافق نیستم. نقاشی اثر هنری است و کشیدن هالهی نور به نظرم ربطی به خرافات و عامهپسندی ندارد و ضمنا از لحاظ علمی هم اثبات شده که هالهی افراد مختلف بسته به میزان مثبتها و منفیهایشان نورانی یا تاریک میشود و حتی در بعضی بیمارستانها از هاله عکس میگیرند. احتمال اینکه قدما هم به بخشی از این دانش رسیده باشند بعید نیست.
مطلب دوم اینکه فرمودید افراد غریبه که وارد مسجد میشدند پیامبر را نمیشناختند هم البته از جهت سادگی و مردمی بودن ایشان بدیهی است اما افراد مختلف با توجه به صفای باطن خود نورانیت و تفاوت ایشان با دیگران را تشخیص میدادند و این درمورد همهی ملاقاتکنندگان یکسان نیست.
جواب بنده:
1. نقاشی اثر هنری است و کشیدن هالهی نور به نظرم ربطی به خرافات و عامهپسندی ندارد.
جواب: اثر هنری بودن نمی تواند عذرخواه نگاه اشتباه باشد. هنری بودن مربوط به فرم ظاهری است و بنیانهای فکری را تحت تاثیر قرار نمی دهد. فقط می توانیم بگوییم که هنر می تواند «تخیل» را به کار اضافه کند که آن تخیل هم باید در راستای تفکر کلی باشد.
2. از لحاظ علمی هم اثبات شده که هالهی افراد مختلف بسته به میزان مثبتها و منفیهایشان نورانی یا تاریک میشود...
جواب: فرض خوبی است؛ ولی آن هاله کل بدن را در بر میگیرد نه فقط سر را. ضمنا فقط مخصوص قدیسان نیست و همۀ آدمها هاله دارند.
3. افراد مختلف با توجه به صفای باطن خود نورانیت و تفاوت ایشان با دیگران را تشخیص میدادند و این درمورد همهی ملاقاتکنندگان یکسان نیست.
جواب: اگر واقعا نقاشان اینقدر صفای باطن داشته باشند که هالۀ افراد را ببینند و بتوانند تخیل کنند که پیامبر(ص) هم چنین هاله ای داشته، خوشا به حال فرهنگ و هنر ما؛ ولی «خدای داند و من دانم و تو هم دانی» که در اغلب موارد این چنین نیست.
۱۳۳
هر که به دردی و غمی شد دچار
گوید اگر یک صد و سیّ و سه بار،
_ای علم افراشته در عالمین!_
اکشف یا کاشف کرب الحسین،
از کرم و لطف جوابش دهی
تشنه اگر آمده، آبش دهی
#ریاضی_یزدی
عدد جلسات ادبی_مهدوی الغوث به صد و سی و سه رسید و این عدد مطابق نام مبارک حضرت عبّاس علیهالسّلام است.
امیدواریم امشب حضرت حجّت عجّلاللهفرجه به خاطر عمو جانشان تفضّل مضاعف کنند.
یکشنبه نیمهی مهر ۱۴۰۳شمسی
پل آهنچی.حرمنما.شماره۱۵
ساعت ۲۰:۳۰ تا ۲۲:۳۰
#الغوث
#قم
#جواد_هاشمی_تربت
http://www.instagram.com/javadhashemi69/
@javadhashemi_torbat
در ادامه مقدمۀ کتاب شعر شیعی را تقدیم حضورتان می کنم.
کتاب در آستانۀ چاپ است؛ همان است که درآمد فصل ادبیات عامیانۀ آن را هم دیده اید.
لطفا با راهنمایی های خود کمک کنید کار بهتری بشود.
ممنون
ادامه👇
بسم الله النور
1️⃣
«اَلرَّحمانُ * عَلَّمَ الْقُرْآنَ * خَلَقَ الْانسَانَ * عَلَّمَهُ الْبَيَانَ»
خداوند علم را فرو میفرستد و پیامبر(ص) آن را تبیین میکند. خدا به پیامبرش هم علم را آموخته و هم روشنگری و تبیین را.
پیامبر(ص) شهر علم و حکمت است؛ علم و حکمت تبیین میخواهد. گروهی که از دیگر مردمان بهتر میبینند و بهتر میفهمند و بهتر بازگو میکنند، باید تبیین کنند. پیامبر(ص) میفرماید: «إِنَّ مِنَ الشِّعْرِ لَحِكْمَةً»: قطعا بخشی از شعر حکمت است.
این خلاصۀ داستان است. شاعر، اگر شاعر درستی باشد، باید سخنان خدا و رسول را به زبان قابل فهم مردمان تبیین کند.
2️⃣
به حدیث نبوی بازگردیم:
«إِنَّ مِنَ الشِّعْرِ لَحِكْمَةً وَ إِنَّ مِنَ الْبَيَانِ لَسِحْراً»: «قطعا بخشی از شعر حکمت است و بخشی از بیان سحر است.» (من لا یحضره الفقیه 4: 379)
در اینجا میخواهم کمی به جایگاه شعر و سحر در فرهنگسازی و تبیین بپردازم.
شعر یکی از اقسام هنر است؛ در کنار موسیقی و نقاشی و مجسمهسازی و ... . هنر روی روح و روان مخاطب تأثیر میگذارد و علمی که با کتاب و خطابه منتقل میشود، روی ذهن؛ هنر با احساس مواجه میشود و علم با منطق؛ و ما آدمیان، هرچه که خود را حیوان ناطق بنامیم و بر منطق خود تأکید کنیم، باز هم بیشتر احساسی هستیم تا منطقی.
در اغلب اوقات ما با احساسمان تصمیم میگیریم و با منطق آن تصمیم احساسی را توجیه میکنیم. حتی در گزینش خبرها همینگونهایم. فرقی نمیکند که خبر را از لابلای متون تاریخی بیرون کشیدهایم یا از فضای مبهم و متناقض مجازی یا از دهان دوست و آشنا و همسایه؛ بسیار پیش میآید که در یک موضوع خاص چند خبر متناقض میشنویم. نمیتوانیم همۀ آنها را باور کنیم؛ چون نمیشود در یک لحظه هم شب باشد و هم روز. در چنین مواردی آن خبری را انتخاب میکنیم که با باورهای پیشین ما سازگارتر است؛ خبری را انتخاب میکنیم که بیشتر دوست داریم بشنویم. نشانه بدهم: وقتی خبر ناگواری میشنویم، یکی از اولین و شایعترین عکسالعملهایمان این است: «دروغ میگویی!». این یعنی حتی وقتی خبر معارضی در کار نباشد، ما دوست داریم خبری را بشنویم و باور کنیم که دوست داریم. عرضم را خلاصه کنم: ما انسانها احساسی هستیم.
ادامه👇
🟢🔵🔴🟡
فهام: فرهنگ. هنر. ادبیات. مذهب
https://eitaa.com/joinchat/1193017661C158f62846e
3️⃣
تا حال دو مقدمه را بررسی کردهایم:
1. پیام خدا و رسول علمی است و با ابزار علمی (کتاب و خطابه) منتقل میشود.
2. مردمان بیشتر احساسیاند تا منطقی؛ پس بیشتر به هنر ایمان میآورند تا علم.
حالا با این مقدمات تاریخ انبیا را مرور کنیم:
الف) حضرت ابراهیم(ع) دشمن بزرگی دارد به نام نمرود. او قدرت بسیار دارد و مردم را به کفر و گمراهی کشانده؛ اما خداوند او را آنقدر جدی نمیگیرد که برای کشتنش ضعیفترین مخلوق را به کار میگیرد: پشه! آنقدر او را جدی نمیگیرد که حتی نامش را در قرآن کریم نمیآورد. اما ابراهیم(ع) دشمن دیگری هم دارد که اتفاقا از او نام برده میشود: آزر بتتراش. میتوانیم بگوییم آزر مهم نیست و چون فقط عموی ابراهیم(ع) بوده نامش ذکر شده؛ مثل ابولهب که عموی پیامبر اسلام بود و تنها دشمن اسلام است که نامش در قرآن آمده. اما دلیل دیگری هم میتوان آورد: آزر خطرش بیشتر از نمرود است. نمرود میمیرد و تمام میشود؛ ولی آزر مجسمههایی میسازد که میمانند. نمرود که نماد قدرت است، بدون آزر که نماد هنر است، نمیتواند مردم را به کفر بکشاند. تنها کار جدی و ماندگار نمرود برجی است که میخواست بسازد تا از فراز آن به خدای ابراهیم تیر بزند. برج بابل یادگار نمرود است و میدانیم که آثار معماری برجسته از مصادیق هنر محسوب میشوند.
ب) فرعون دشمن حضرت موسی(ع) است. رابطۀ آنها مشابه نمرود و حضرت ابراهیم(ع) است. او هم مثل نمرود برج میسازد. آیۀ 38 سورۀ قصص را ببینید. اما به هر حال، فرعون از نمرود جلوتر است و در مبارزه با فرستادۀ خدا نوآوریهایی دارد: او از ساحران کمک میگیرد. موسی(ع) نه با منطق، بلکه با معجزهای بزرگتر از سحر آن ساحران، وارد میدان میشود. مردم میبینند مار موسی از مارهای ساحران بزرگتر و قویتر است، به او ایمان میآورند.
ج) حضرت موسی(ع) حرف منطقی میزند؛ تورات میآورد. سامری کار هنری میکند: مجسمه میسازد. مردم به سوی سامری میروند! از نظر مردم، موسی(ع) معجزههای جالبی داشته؛ عصایش اژدها شده؛ ولی مدت زیادی از آن واقعه گذشته، مدتی از شکافتن دریا گذشته، ... الآن سرگرمی و لذت تازه میخواهند.
دیگر آنکه سامری اثر هنری سحرآمیزی آورده که بر خلاف کارهای موسی(ع) ماندگار است. عصای موسی مار شد و دوباره عصا شد؛ دریا شکافت و دوباره به هم آمد؛ اما این گوسالۀ طلایی عوض نمیشود؛ همیشه گوساله است؛ سحر مستمر است. پس این بهتر است.
د) حضرت سلیمان(ع) بلقیس را هدایت میکند؛ نه با منطق؛ بلکه با معجزه و هنر. تختش را به معجزه از یمن به شام میبرد و مقاومت او را با یک قصر بلور میشکند؛ یعنی یک معماری فاخر و هنری.
هـ) خداوند رسول خاتم(ع) را میفرستد. معجزۀ او بر خلاف معجزات پیشینیان ماندگار است: قرآن کریم. کتاب او بر خلاف پیشینیان، فقط اثر علمی نیست؛ هنری است. قرآن آنقدر ادبی است که کافران و معاندان نیز نمیتوانند خود را از وسوسۀ شنیدن و لذت بردن از آن حفظ کنند. پنهان از یکدیگر، مخفیانه، میآیند و قرائت پیامبر(ص) را میشنوند.
ادامه👇
🟢🔵🔴🟡
فهام: فرهنگ. هنر. ادبیات. مذهب
https://eitaa.com/joinchat/1193017661C158f62846e
4️⃣
خداوند خبر خودش را با هنر و معجزه به امت پیامبر(ص) خاتم رسانده؛ اما این همۀ اتفاق نیست. فهم آن خبر برای همه ساده نیست. تفسیر و تبیین میخواهد. و من از شما سؤال میکنم؛ شمایی که اهل علم و منطق هستید و نشانهاش همین است که الآن یک کتاب علمی را در دست دارید؛ شمای فرهیخته تا کنون در فعالیتهای مذهبیتان، چند باربه تفسیر قرآن رجوع کردهاید؟ چند بار شعر خواندهاید؟ چند بار موسیقی شنیدهاید؟ چند بار فیلم دیدهاید؟
دوم اینکه اعجاز و هنر قرآن کریم برای مخاطب عرب قابل فهم است نه برای مسلمانان غیر عرب. عجمان هم انسانند و برای هدایت نیازمند هنر هستند.
دیگر آنکه همۀ اسلام قرآن کریم نیست. سیرۀ پیامبر(ص) و امامان(ع) هم هست. کتب تاریخی و حدیثی مثل قرآن نیستند که از اعجاز و هنر بهرهمند باشند. ماندگاری و تأثیرگذاری این سیره کار هنری میخواهد.
پیشوایان هدایت به خوبی از ظرفیت و ضرورت هنر آگاه بودند.
5️⃣
شعر، به عنوان یک اثر هنری، قابل تکثیر است؛ مردم آن را حفظ میکنند و میخوانند. در حالی که یک بنای فاخر یا یک مجسمه یا نقاشی، اینچنین نیست.
شعر ماندگارتر است؛ باد و باران و حوادث روزگار کمتر میتوانند اشعار را نابود کند. از هر کدام از دورههای تاریخی یکی دو اثر مخروبۀ معماری مانده، چند کوزۀ شکسته که در موزهها نگهداری میشود و چندین هزار بیت شعر که در خانۀ بسیاری از من و شما یافت میشود.
حتی امروز که فضای مجازی دنیای ما را در بر گرفته، شما حداکثر میتوانید عکس آن بنا و کوزه را ببینید، ولی به «خود» شعر دسترسی دارید.
ادامه👇
🟢🔵🔴🟡
فهام: فرهنگ. هنر. ادبیات. مذهب
https://eitaa.com/joinchat/1193017661C158f62846e
6️⃣
با این مقدمات دیگر عجیب نیست اگر بشنویم که امام رضا(ع) شب تا صبحی را نخوابید و نگران بود؛ چون شنیده بود که شاعری به حضرت زهرا(س) جسارت کرده؛ و وقتی شنید شاعری دیگر با شعری پاسخ آن شاعر هتاک را داده، آرام گرفت.
عجیب نیست اگر بدانیم که امام صادق(ع) که خود مخزن علم خداوندی است، نه تنها به اصحاب، بلکه به خانوادۀ خودش امر میکرد که اشعار عبدی کوفی را فرا بگیرند و حفظ کنند.
عجیب نیست اگر بشنویم که پیامبر(ص) که این همه صحابی شمشیرزن داشت، حسّان بن ثابت را به لقب «سیف الاسلام» مفتخر کرد؛ در حالی که حسّان که روحیات هنری داشت، اصلا توان شمشیر به دست گرفتن و جنگیدن نداشت!
علمای دینی ما هم از این اثرگذاری عجیب آگاه بودند. روزگاری طولانی ذکر فضایل امیرالمؤمنین(ع) جرم محسوب میشد. نَسائی، عالم بزرگ اهل سنت، دید مردمان علی(ع) را دشنام میدهند، خواست جلوی این کار را بگیرد. کتابی نوشت که اثبات کند علی(ع) آدم بد و ملعونی نبوده، بلکه فضایلی هم دارد؛ مؤمنان عالم بزرگ خودشان را در مسجد با چوب و چماق کشتند! در چنین فضایی، سید رضی، آنقدر هوشمند بود که به جای نقل فضایل امیرالمؤمنین(ع) سخنان ایشان را بدون ترتیب محتوایی و تاریخی و حتی بدون ذکر سند گرد آورد. اسمش را هم گذاشت: «راه سخنآوری»: «نهج البلاغه». سید رضی امیرالمؤمنین(ع) را به عنوان یک ادیب و هنرمند بین مردم جا انداخت!
و اکنون میبینیم که چقدر درست و دقیق فهمیده بوده و چه خوب ترفندی به کار گرفته بوده که بتواند کلام مولا(ع) را به مردمان برساند.
🟢🔵🔴🟡
فهام: فرهنگ. هنر. ادبیات. مذهب
https://eitaa.com/joinchat/1193017661C158f62846e
.
💜عددِ ابجدِ "مهدی" (عجّلاللهفرجه) که لقب مشهور و مبارک صاحب و مولای ماست، ۵۹ است و جلسهی ادبی_مهدوی التجا امروز به ایستگاه "پنجاه و نهم" رسیده است.
محفل ادبی_مهدوی #التجا
چهارشنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۳ شمسی
ساعت ۱۷:۳۰ تا ۱۹:۳۰
دفتر انتشارات محمل
به ساعت جلسه، دقتّ بفرمایید
#التجا
#انجمن_ادبی
#جواد_هاشمی_تربت
http://www.instagram.com/javadhashemi69/
@javadhashemi_torbat
🔴هفت دیدگاه اشتباه دربارۀ ادبیات شیعی
1️⃣ادبیات شیعی چیزی است که شیعیان تولید کردهاند.
به عنوان دقت کنید: «ادبیات شیعی» نه «ادیب شیعی». ممکن است یک نفر در شناسنامه شیعه باشد و در واقع نه؛ مثل صادق هدایت. برعکسش هم ممکن است. ابن ابی الحدید که نهجالبلاغه را شرح کرده و کلی شعر در مدح مولا سروده، سنی است. جرج جرداق که یکی از مهمترین کتابهای قرن اخیر دربارۀ امیرالمؤمنین (ع) را نوشته، مسیحی است. کلی شاعر هندو و زرتشتی برای امام حسین (ع) شعر گفتهاند ... . مولای ما فرمود: انظر الی ما قال و لا تنظر الی من قال: ببین چه می گوید؛ نه اینکه که میگوید.
2️⃣ادبیات شیعی فقط ادبیاتی است که به طور مستقیم تبلیغات مذهبی میکند.
دین و مذهب نوعی سبک زندگی است. آداب ازدواج، تحصیل، اشتغال و ... همه و همه بخشهای مختلف زندگی است؛ حالا هر چیزی که نشان بدهد این عروس و داماد شیعه هستند، این شالیکار که هنگام کار کردنش شعر میخواند شیعه است، این رانندۀ کامیون که خلاصۀ فلسفۀ زندگیاش را پشت ماشینش نوشته شیعه است، این مرحوم که روی سنگ قبرش دو بیت شعر نقش بسته است شیعه بوده و ... میشود ادبیات شیعی.
غالب دهلوی وسط یک شعر عاشقانه خطاب به معشوق میگوید:
جز به چشم و دل والاگهران جا نکنی
جلوۀ نقش کف پای علی را مانی
3️⃣ادبیات شیعی همان ادبیات هیئتی است.
در بخش قبلی اقسامی از ادبیات شیعی را دیدیم. به اینها اضافه کنید ادبیات فاخر رسمی را؛ چاووشیها را؛ رجزهای حماسی و ... را. هیئت یکی از جلوههای دینداری است و ادبیات هیئت هم یکی از اقسام ادبیات شیعی است.
میدانستید حدود 260 حماسۀ شیعی داریم؟ یعنی منظومههایی شبیه شاهنامۀ فردوسی که به داستان جنگهای پیامبر (ص)، امیرالمؤمنین (ع)، امام حسین (ع) و ... پرداختهاند.
میدانستید چندین شاعر عارف شیعه داریم که عرفان شیعی را در شعرشان مطرح کردهاند؟
میدانستید کلی شاعر زبانآور در ادوار مختلف تاریخی داریم که در مدح اهلبیت (ع) قصیده و غزل و ترکیببند و رباعی گفتهاند؟
میدانستید چند کتاب شعر نو و سپید مذهبی داریم؟
ادبیات هیئتی ویترینی از شعرهای دم دستی و اغلب یکبار مصرف مذهبی است نه همۀ گنجینۀ شعر شیعی.
4️⃣ادبیات شیعی اصلا وجود ندارد. ادبیات ادبیات است؛ بدون هیچ گونه پیشوند و پسوندی.
ادبیات دو بعد دارد: فرم و محتوا. چندین فرم شناخته شده داریم؛ مثل ادبیات داستانی. اصلا تقسیمبندی اشعار اغلب بر اساس فرم یا قالب است: غزل، مثنوی، مسمط و ... . چندین گونۀ محتوایی هم داریم؛ مثل ادبیات عاشقانه، عرفانی و ... . در اینجا محتواست که باعث تفکیک است نه فرم. ادبیات عرفانی میتواند قصیده باشد یا غزل یا مثنوی یا داستان کوتاه یا ... . بر همین اساس، وقتی یک محتوا آنقدر پرکاربرد و پردامنه است که در قالبهای متعدد تولید شده و زیرشاخههای بسیار پیدا کرده، به طور طبیعی وجود دارد و قابل انکار هم نیست.
سؤال: اگر ادبیات شیعی داریم، یعنی ادبیات سنی و مسیحی و یهودی و زرتشتی و ... هم داریم؟
جواب: امکانش وجود دارد؛ محال عقلی نیست؛ اما این که در عالم واقع افراد زیادی در ادوار مختلف تاریخی و مکانهای متعدد دربارۀ بزرگان یا آموزههای دینی آن مذاهب شعر گفته باشند و داستان نوشته باشند، جای تحقیق دارد. آنقدری که من گشتهام و دیدهام، حجم میراث ادبی دیگر مذاهب با ادبیات شیعی مطلقا قابل قیاس نیست.
ادامه👇
🟢🔵🔴🟡
فهام: فرهنگ. هنر. ادبیات. مذهب
https://eitaa.com/joinchat/1193017661C158f62846e
5️⃣ادبیات شیعی زیبایی هنری و ارزش ادبی بالایی ندارد.
اولا کدام گونۀ ادبیات شیعی را میگویید؟ معمولا شعر هیئت را مثال میزنند و آن را با شعر رسمی و فاخر میسنجند؛ در حالی شعر سینهزنی به لحاظ سبکی باید با ترانه قیاس شود نه غزل حافظ.
ثانیا با کدام ملاک میگویید «زیبا»؟ زیبایی یک مفهوم کاملا نسبی است. از دید اغلب سفیدپوستان، سیاهان زیبا نیستند و کمپانیهای عروسکسازی، باربی سیاه تولید نمیکنند؛ در حالی که از دید یک سیاهپوست، ما سفیدپوستان آدمهای کمرنگ و رنگ و رو رفتهای هستیم!
در ادبیات هم همین است. ملاکهای زیبایی عصر فردوسی و حافظ یکی نیست. صائب عالم دیگری دارد و نیما آنقدر متفاوت است که همۀ قبلیها یک طرف قرار میگیرند و او یک طرف دیگر. همۀ این شاعران هم بزرگ و قابل احترامند. ملاکهای زیبایی اینها متفاوت است. این را میفهمیم؛ حالا سؤال: ملاک زیبایی در شعر شیعی چیست؟
6️⃣ادبیات شیعی سفارشی است؛ پس اصیل نیست.
اولا در اغلب موارد شاعر بنا به ارادت قلبی خودش سروده و نوشته و ادعای سفارشی بودن، ادعای شگفتی است که مدعی باید اثبات کند.
ثانیا برخی از منتقدان به مفهومی اعتقاد دارند به نام «سفارش زمانه»؛ یعنی اقتضای روزگار. با این تعریف شاعران اجتماعیسرا به سفارش زمانه شعر گفتهاند و چه بسا مثل عشقی و بهار و دهخدا تاوانش را هم با ترور و تبعید و زندان دادهاند. اینان با تمام وجود به گفتهها و آرمانشان اعتقاد داشتهاند و طبق سفارش زمانه سرودهاند؛ قبول. حالا سؤال: نمیشود سفارش زمانهای مفاهیم دینی و معنوی باشد؟
7️⃣ادبیات شیعی عملا همان ادبیات انقلاب اسلامی است.
از روز عاشورای سال 61 برای عاشورا شعر گفتهاند. از قرن 3و 4 شعر اهلبیتی فارسی داریم. تا پایان عصر قاجار حدود 5 هزار دیوان شعر شیعی داریم. در دورۀ پهلوی تعداد شاعران سنتیسرا که اغلب مذهبیسرا هم هستند، تقریبا دوبرابر نوپردازان است.
البته که انقلاب اسلامی بسیار خوب و محترم است؛ شکی نیست؛ اما عمر انقلاب 0.5 قرن است و عمر تشیع 14.5 قرن؛ یعنی 29 برابر!
🟢🔵🔴🟡
فهام: فرهنگ. هنر. ادبیات. مذهب
https://eitaa.com/joinchat/1193017661C158f62846e
یک کانال جامعه شناسی جمع و جور پیدا کرده ام. ظاهرا کار یک دانشجوست.
این خیلی قشنگ است که هر کس، در هر سطحی که هست، تلاش کنه بهترین نسخه خودش باشد و زکات علمش را بدهد.
👇
هدایت شده از امیرپویا فدوی حسینی
✍🏻 ابن خَلدون جامعهشناس مطرح مسلمان،در یکی از نقدهایی که به بعضی از مورخین کرده، میگویند:"این ها در نقل تاریخها فقط دنبال صحت سند📜 هستند درصورتی که باید قبل از اینکه دنبال سند رفت، اول فکر کرد که اصلا خود مطلب با منطق جور در میآید یا جور در نمیآید💭"
🔻شاید بتوان گفت، اینکه در بازهی زمانی خاصی در فضای مجازی و حتی جامعه،مطالب مبالغهآمیز و غالبا نادرست گسترش پیدا میکنه،بخاطر همین مسئله هست که ما بجای تفکر و تعقل در مواجهه با خبر🗣،صرفا بدلیل یکسان بودن موضوع منتقل شده با عقایدمون🗯 و اعتماد بیش از حد به فلان کس یا فلان رسانه ای که این خبر رو منتقل کرده،خبر رو گسترش میدیم و جالبی اینجاست که درسته که ما در علم #معرفت_شناسی خبر را از سه قسم تقسیم بندی کردیم؛ اما باید به این توجه کنیم که این نوع تقسیم بندی و اعتبارسنجی صرفا مخصوص فرایند انتقال🔛 خبر هست نه خود محتوا♨️ و درستی و نادرستیاش(یعنی ممکنه یک اتفاق تاریخیای که به ما گفتن رو واقعا عدهای دست به دست کردن ولی خرافات بوده باشه!)
پ.ن: عکس پُست و متن راجع به ابن خلدون برگرفته از صفحه ۳۱ کتاب تعلیم و تربیت در اسلام،اثر متفکر شهید مطهری هست.
#راه_نقل #تفکر_نقادانه
___________
@amirpouyaFH
حافظ. 030223. 17. معنای واقعی. ای صاحب کرامت.mp3
5.54M
ای صاحب کرامت، شکرانۀ سلامت
روزی تفقدی کن درویش بینوا را
13 دقیقه دربارۀ این بیت و مفاهیمش صحبت کردهام. شاید ارزش شنیدن داشته باشد.
راستی! شما فرق معجزه و کرامت را میدانید؟
امیرالمؤمنین(ع) معجزه داشت یا کرامت؟
برای دسترسی راحت به دیگر قسمتهای درس گفتار به سایت فهام سر بزنید.
🟢🔵🔴🟡
فهام: فرهنگ. هنر. ادبیات. مذهب
https://eitaa.com/joinchat/1193017661C158f62846e
هدایت شده از فهام
گوته، شاعر آلمانی، از طریق حافظ با امیرالمؤمنین (ع) آشنا شد. همین قدر عجیب!
این ویدئوی 14 دقیقه ای را ببینید:
https://www.aparat.com/v/8KeJ7
https://www.aparat.com/v/8KeJ7
@fahhaam