eitaa logo
کانون طه آب‌پخش
923 دنبال‌کننده
44.7هزار عکس
20.5هزار ویدیو
966 فایل
ارتباط با ادمین: @faraghlit313
مشاهده در ایتا
دانلود
کانون طه آب‌پخش
🌙#خاطرات #ماه_مبارک_رمضان سال۱۴۰۲ #سحر_بیست_و_چهارم #بیست_و_چهارمین_سحری #بیست_و_چهارمین_سحر
🌙 سال۱۴۰۲ 💠 هوا دلپذیر شد گل از خاک بردمید... 😂😂 دیروز صبح که اولین روز هفته بود با کوتاه کردن موهای سرم هفته رو آغاز کردم...آرامش خوبی داشت...آرامش پس از طولانی بود...چرا که کوتاه کردن موهای بدن باعث دفع بیماری میشن...همچنین گرفتن ناخن‌ها هم همین طوره... حتی حموم کردن هم همین طوره...البته هر کدوم به طریقی... خدا کنه بتونیم چرک های درون مونو پاک کنیم... حمو کردم و یه سری کارهای کوچیک تو خونه انجام دادم و رفتم برای استراحت...نماز ظهر و عصر رو خواندم.... دیروز کمترین فعالیت رو نسبت به روزهای قبل داشتم... ساعت از چهار رو ربع گذشته بود که لباس پوشیده، به طرف حسینیه حرکت کردم...هوا خنک بود باد خنکی می آمد و آفتاب هم گرمای خودشو بر سرمون میزد...لحظاتی خنک و لحظاتی هم گرم... یه لحظه یاد این سرود افتادم که هوا دلپذیر شد گل از خاک بردمید... نفس که میکشیدی حس خوبی داشت...مخصوصا با چشم بسته...البته هواسم به وسایل نقلیه ای که میومدن بود... اکسیژن خالص بود... 😂😂😂 دیگه به حسینیه رسیدم...دقایقی گذشت مسئول حسینیه نیومدن در اونجا رو باز کنن...دیه با پیگیری هایی که شد کلید در حسینیه رو آوردن...در حسینیه باز شد...البته خیلی از مردم پشت در دقایقی رو معطل ماندند... دقایق زیادی نبود که مردم اومدن...البته جمعیت دانش‌آموزان مدارس خیلی بیشتر بود...چهار مدرسه اومده بودن... دانش‌آموزان دبیرستان پسرانه حاج سید احمد خمینی، دبستان های دخترانه شهید شریفی و فاطمه زهرا(س) و همچنین دبستان پسرانه شهید رضایی قلایی... بچه ها که در جلسه باشند اونم یک ساعت بنشین...خیلی سخته که کنترلشون کنی و بگی که به قرآن گوش بدن... واقعا عکاسی تو این فضاهای در جمعیت دانش‌آموزی خیلی سخته... خیلی خوب بود....دبستان دخترانه فاطمه زهرا(س) این بار دومشون بود که اومده بودن..بچه های دبیرستان حاج سید احمد خمینی هم که پای ثابت هستن اما دیروز با لباس فرم مدرسه اومده بودن... بعد از برگزاری مسابقه و اهدا جوایز اومدن برای عکس های یادگاری... خیلی خوب بود...حس خوبی داره...بعد از اومدن و گرفتن عکس یادگاری... تعداد مرتلین همشهری و مهمانمون از مرکز شهرستان نصف بود... دو به دو... مراسم پایان پیدا کرد و دقایقی به اتفاقی تعدادی از کسایی که میخاستیم محفل روز چهارشنبه رو برگزار کنیم برنامه ریزی و هماهنگی ها رو صورت میدادیم دور هم نشستیم... از زمان برگزاری جزءخوانی قرآن کریم در روز چهارشنبه صحبت شد تا کمبودها و اطلاع رسانی ها و زمان حضور استاد ابوالقاسمی برای تلاوت و افطاری و... دو دقیقه مانده به اذون جلسه تموم شد...دیه تا رسیدم خونه اذون گفته شده بود و یه خواهر دیگه اومده بود خونه برامون شامی درست کرده بود...نمازو خوندم رفتم سر سفره...ساندویچ داشتیم...البته بندری هم بود...که خواهرم رفته بود جایی که براش دستشو جا بیندازند عروس اون خانواده از بچه های مرکز نیکوکاری مون هست بهش مقداری بندری داده بود..خدا خیرش بده... دیه دقایقی گذشت و ساندویچ رو خوردم اونم با شامی نه بندری... یه دونه هم خوردم... دیه خسته بودم بخاطر راه رفتن و نشستن زیاد برای عکاسی...دیه رفتم خوابیدم...البته یه کم دیر شده بود... سحری هم با اذون گوشی که یه ساعت زودتر میگه بلند شدم رفتم سراغ ساندویچ....دو نون ساندویچ بود که یکیشو افطاری خوردم و به دونه دیگه شم سحری... البته داخل نون ساندویچی هم شامی گذاشتم و هم بندری 😂😂😂😋😋😋😳😳😳 خدا بخیرش کنه... البته بندری تند نبود... خوردمو دو تا میوه که یکی پرتقال بود و دیگری سیب، خوردم...زمان زیادی برای اذون سحر نبود...رفتم وضو گرفتم و قبل از اذون دو رکعت نماز برای مادرم 😔😔😔 خوندم... البته آب دیه آخر میوه ها نخوردم...وقتی بیدار شدم دو سه تا لیوان خوردم... یه عمری مادرم زحمت منو کشیده بعد رفتنش قول دادم که هر چی کار خیر انجام بدم مادرمو تو ثوابتش شریک کنم... ان‌شاءالله دیه دوست دارم امام زمان(ع) هم تو کار خیرهام شریک کنم... البته اول به نیت الهی و امام زمان(ع) که قبولش کنن... بعدشم به حساب مادرمم باشه... ان‌شاءالله یعنی با این کارهای خیری که انجام میدیم به حساب اونا هم واریز بشه... خدا رحمت کنه رفتگان همه تون رو... با ما همراه باشید.... 🌐 به کانون طه آب‌پخش بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/1294139426C495683d11e