🔴بدعت های کتاب (سیر حکمت در اروپا)
#قسمت_دوم
⬅️از جمله اشتباهات نسل اول ودوم غرب پژوهان ایران بدعتی است که توسط محمد علی فروغی،درکتاب سیر حکمت دراروپا طرح ریزی وپایه گذاری شد
محمد علی فروغی این تصور اشتباه را در ذهن ما ایرانیها بوجود آورد که اختلاف اساسی درمیان فلاسفه مدرن بین دو نحله فکری ومعرفتی عقل گرایان وحس گرایان میباشد
⬅️جلد اول کتاب« سیر حکمت در اروپا »در سال ۱۳۱۰ منتشر شد. جلد دوم و سوم به ترتیب در سالهای ۱۳۱۸ و ۱۳۲۰انتشار یافت. این کتاب نخستین اثر دقیق و منظم از فلسفه غرب در ایران بود
فروغی فایدهٔ تألیف این کتاب را دو چیز میداند
۱- آشنایی دانشاندوزان با افکار حکمای باختر
و
۲- «دیگر اینکه مفتاح و روش نگارش فلسفهٔ جدید را به زبان فارسی امروزی به دست» میدهد
@falsafeh_nazari
⬅️ اين كتاب نخستين و تنها مجموعهی تاريخ فلسفهی غرب از يونان تا اوايل قرن بيستم است كه توسط يك ايراني تأليف شده و با استفاده از تعابير هگلي، نخستين بار است كه يك ايراني كوشيده تا فلسفهی جديد اروپايي را به زبان فارسي بياموزد. سير حكمت نه تنها فهم آکادمیک (هنوز هم در برخی دانشگاهها از جمله گروه فلسفه دانشگاه تهران، این کتاب جزو منابع اصلی است) و حتی عمومي و غیرآكادميك ايرانيان از فلسفهی غرب را شكل داده، بلكه جزو منابع اصلي و شاید بتوان گفت مهمترین منبع غربشناسي فلسفي بسیاری از چهرهای تأثیرگذار تاریخ معاصر ایران بوده است
بنابراین کتاب سیر حکمت از لحاظ تاريخي و در مسير آشنايي ايرانيان با فلسفههاي جديد غرب كه عميقترين صورت ارزيابي فرهنگ غربي است اهميت خاصي دارد و خواهناخواه از لحاظ مسئلهی تجدد، نقطه عطفي در تاريخ فرهنگ معاصر ايران به شمار ميرود.
⬅️البته آنچه دراین بین باعث شده که به نگارش این مقاله انتقادی بپردازیم،اهمیت(بدعت)و(کج فهمی)است که پس از نگارش این کتاب در ذهن ایرانیها بوجود آمد.
لذا دراین نوشتارسعی بر ارائه انتقاداتی بر نحوه طرح مباحث کتاب سیر حکمت در اروپا داریم
@falsafeh_nazari
🔵گزینشی بودن کتاب:
آنچه در درجه اول نظر خواننده را به خود جلب میکند گزینشی عمل کردن فروغی در نقل مکاتب فلسفی است
فروغي مانند هر تاریخنگار فلسفه دست به گزينش زده و خود به اين نکته واقف و معترف است.
⬅️اما آنچه باعث حساسیت این مطلب در کتاب سیر حکمت شده این است که فروغی تنها به ذکر فلاسفه «لیبرال»و«ضدمذهب»که گرایشهای «فراماسونری» داشتند پرداخته
✅توجه به فلاسفه«لیبرال»:
بااینکه وی ملاك گزينش را «بزرگي» فلاسفه ميداند، به نظر ميرسد به جهات زبانی (اینکه فروغی با منابع فرانسه مأنوس بوده) به فلاسفهی درجه 2 و 3 فرانسوي پرداخته و حجم بيشتري را به آنان اختصاص داده است،
⬅️ولی هیچ اشارهاي به برخي فلاسفهی درجه اول غيرفرانسوی (انگليسی، آلماني) وضد لیبرال ندارد. در اين ميان غيبت «ماركس»و«انگلس» به عنوان بزرگترین منتقدان نظام سرمایه داری لیبرال وهمچنین منتقد عملکرد سازمانهای یهودی فراماسون(مارکس در کتاب مسأله یهود انتقادات تندی را متوجه سازمانهای یهودی وفراماسونری میکند) از همه معنادارتر است و در بحث از «فلسفهی علمي» و پوزيتیويسم آگوست كنت، كمتر اشارهاي به بزرگان فلسفهی تحليلي همچون فرگه، مور و ويتگنشتاين ميشود
و همچنین فلاسفهی هرمنوتيك همچون شلايرماخر، ديلتاي و هوسرلِ پديدارشناس هم جايگاهي در سير حكمت اروپايي ندارند
✅عدم اشاره به جریانهاوحوادث مذهبی غرب:
از سوی دیگر در طرح تاريخياي كه از يونان تا قرونوسطي و از قرونوسطي تا رنسانس و دورهی جديد ترسيم ميكند، هيچ اشارهاي به جریانهای مذهبی ودینی غرب وحتی نهضت اصلاح ديني پروتستانتیسم نميكند
⬅️ گرچه وی درفصول هفتم و هشتم به بررسی ظهور مسیحیت و فلسفه مدرسی (اسکولاستیک) میپردازداما بسیار مختصربه سیر فلسفه در۱۴۰۰سال تاریخ قرون وسطی میبپردازد به نحوی که تنهااندیشههای آباء اولیه کلیسا قبل آنسلم و آلبرت کیسر مطرح شده و شرحی مختصر از فلسفه آکویناس آمدهاست.
والبته آنچه بسیار تعجب برانگیزاست این نکته جالب میباشد که از بزرگترین فیلسوف ومتکلم مذهبی قرون وسطی یعنی «سنت آگوستین قدیس»جز نامی اشارهای به آراء او نمیکند
⬅️تأکید برفلاسفه سکولار وفراماسونرعصر روشنگری:
اين گزينشي بودن در حجم اختصاصدادهشده به فلاسفه هم محسوس است، بهطوريكه حجم اختصاصدادهشده به فلاسفهی روشنگري (ولتر، منتسكيو، ديدرو و روسو) بيش از حجم اختصاصدادهشده به فلاسفهی عقلگرا (دكارت، لايب، اسپنوزا) و تجربهگرا (لاك، باركلي و هيوم) است. عجيب است كه فروغي فلاسفهی روشنگري را بيشتر متعلق به تاريخ ادبيات ميداند تا تاريخ فلسفه!
#محسن_بهرامی
#بدعت_های_کتاب_سیر_حکمت_در_اروپا_۲_
ادامه دارد.....
➖➖➖➖➖➖
💠کانال 🌿فلسفه نظری🌿
@falsafeh_nazari
🔴بدعت های کتاب( سیر حکمت دراروپا)
#قسمت_سوم
⬅️نکتهی دیگر اینکه داوريهاي فروغي در مورد فلاسفه و برخي تطبيقهاي او حقيقتاً اعجابآور است. در اینجا به برخي از آنها اشاره ميكنيم:
@falsafeh_nazari
⬅️ يونان پيشسقراطي؛ زندگاني اقوام يوناني تا مائهی پنجم پيش از ميلاد زندگاني بسيار ساده و تقريباً به همان پايهی تمدن عرب جاهليت بود. (سیرحکمت در اروپا_صفحه ۱۸۸)
⬅️سقراط؛ اين شخص اگر در مشرقزمين بود او را امام و پيغمبر ميخواندند و به سمت او ميگرويدند، اما چون مردم يونان به امر بعثت و رسالت آشنا نبودند، او را حكيم و فيلسوف خواندهاند.(همان_ ص۲۷۸)
⬅️دكارت؛ امروزه به مشاهده و تجربه و دليل و برهان، عقيدهی دكارت ثابت شده و مسلم گرديده است كه ادراكات ما با حقيقت منطبق نيست. (همان_ص۵۲۵) [فروغي اين تعابير را پس از اشاره به تئوري مطابقت فلاسفهی مسلمان ميآورد.]
⬅️پاسكال؛ اگر پاسكال را از حكما بشماريم، بايد او را عارف بخوانيم، چون در الهيات پاي استدلاليان را چوبين ميداند و فلسفه را بيحاصل ميانگارد. حق اين است كه پاسكال از فلاسفه به شمار نميآيد(همان_ص۵۸۶)
⬅️ايدئاليسم آلماني؛ اين فيلسوفان (فلاسفهی ایدئالیست آلمانی) بهحسب ظاهر همه با هم مخالفند، اما در واقع نوع عقايدشان به يكديگر نزديك است و چون درست بشكافيم، همه وحدت وجودي هستند و ازاينجهت در حقيقت مريد اسپنيوزا هستند. اين فلسفه را فلسفهی رمانتيك ناميدهاند كه در واقع بايد فلسفهی شاعرانه ترجمه كرد ازآنرو كه به خيالات شعري نزديك است و شور و ذوق در تأسيس آن دخالت تمام داشته است و ازهمينرو با عرفان و تصوف ما هم مناسبت دارد. (همان_۵۸۷)
@falsafeh_nazari
⬅️هگل؛ البته مسيحيت را برتر و كاملتر از همه [اديان] ميپندارد و از اين امر به عقيدهی ما باكي نيست، چون اسلام را كه هگل در او وارد نشده، اگر به قشرش نگاه كنيم، از انواع ديانت است، اما اگر به حقيقت و روحش بنگريم، منطبق با حكمت ميشود كه به عقيدهی هگل، آخرين منزل سلوك عقل در مراحل روح مطلق است. (همان_ص ۵۴۳)
هگل در تاريخ فلسفه هم كتابي دارد كه بسيار قابل توجه است و سير عقل انسان را در وصول به حكمت تام بيان ميكند. (همان_ص۷۲۲)
⬅️فيخته؛ اين فلسفه [فيخته] به عقايد عرفا و حكماي اشراقي ما [بسيار] نزديك است و فقط در شیوهی بيان تفاوت دارد و شايد بتوان گفت علميتر است و البته اين فلسفه هم تمام نيست. (همان_ص۷۲۳)
⬅️نيچه؛ مذهب سوفسطائيان يونان را تجديد كرد كه در امر اخلاق ميگفتند، ميزان نيكي و بدي شخص انسان است،(همان_ص۷۲۴)
اين بود بسیار مختصري از فلسفهی نيچه، اگر بتوان اين سخنان را فلسفه ناميد، وليكن اگر جا داشتيم و جملاتي چند از عين عبارات او را به فارسي درميآورديم، ميديديد كه بيان حكيمانه نيست، شاعرانه است، بلكه عربدهی مستانه است. (همان_ص۷۲۴)
جا دارد ترديد كنيم در اينكه خود نيچه هم اين سخنان را از روي جدل گفته باشد. (همان_ص۷۲۴)
@falsafeh_nazari
🔵عدم ذکر منابع اصلی تألیف کتاب:
از جمله انتقادات مهمی که به کتاب سیر حکمت وارد است این مسأله میباشد که فروغی به ذکر هیچ کدام از منابعی. که در نگارش کتاب به آنها رجوع کرده نپرداخته
حتی برای نقل قولهای که از کتب فلاسفه انجام داده وقاعدتا باید منابع آنهاراذکر کند ،هم هیچ ارجاعی نداده
مطلب فوق این مساله رابه وجود آورد که اساسا فروغی خود این کتاب رابه نگارش در نیاورده بلکه آنرا از آثارمورخین وفلاسفه فرانسوی ترجمه کرده وبه نام خود منتشر کرده
احسان طبری در کتاب(زوال زمین داری سنتی در ایران)اعتقاد دارد که فروغی کتاب سیرحکمت در اروپا را «ازبرخي تاريخ فلسفهها به زبان فرانسه همچون تاريخ فلسفهی آلفرد فويه و اميل برهيه »ترجمه ونسخه برداری کرده وآنگاه به نام خود منتشر کرده
#محسن_بهرامی
#بدعت_های_کتاب_سیر_حکمت_در_اروپا_۳_
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
@falsafeh_nazari