eitaa logo
فلسفه نظری
1.9هزار دنبال‌کننده
421 عکس
67 ویدیو
52 فایل
🔮شناخت عقلانی پیرامون حقیقت‌ موجودات‌ را فلسفه‌نظری گویند. ✔والحّقُ لایعرفُ الّا بِالبُرهان لابِالرِجال @eshragh1300
مشاهده در ایتا
دانلود
فلسفه نظری
🍃🌺بسم الله الرحمن الرحیم🌺🍃 🔴برهان نظم: ♻️ #قسمت_اول. ⬅️احتمال نبود وجود خدارو نزدیک به صفر میرس
🍃🌺بسم الله الرحمن الرحیم🌺🍃 🔴آیا طبیعت گرایی در عالم مقبول است؟ آیا انتخاب طبیعی فاقد شعور است؟ ♨️ . ⬅️بهتر است نقد دقیق، اما مختصر بر دیدگاه طبیعت گرایی انجام بدهیم! 💠منظور از طبیعت گرایی که در این نوشتار استفاده می شود، طبیعت گرایی متافیزیکی (metaphysical naturalism) است؛ که به آن طبیعت گرایی وجود شناختی (ontological naturalism) هم اطلاق می شود. این نوع طبیعت گرایی، یک جهان بینی است تنها وجود طبیعت و قوانین طبیعی را به رسمیت می شناسد. مطابق این دیدگاه، جایی برای ماوراء الطبیعه و دخالت آن باقی نمی ماند. انواع دیگری از طبیعت گرایی هست مانند طبیعت گرایی روشمند که در این جا مورد بحث نیست. ⬅️یکی از براهینی که علیه طبیعت گرایی متافیزیکی اقامه شده است، "برهان فرگشتی ضد طبیعت گرایی (Evolutionary argument against naturalism)" نامیده می شود که نخستین بار توسط فیلسوف آمریکایی الوین پلانتینگا ارائه شده است. همان طور که از نام برهان مشخص است، پایه استدلال بر مبنای نظریه تکامل در علوم زیستی هست. ⬅️البته این برهان سابقه بیشتری دارد. شاید شکل اولیه آن مربوط به چارلز داروین، طبیعی دان مشهور انگلیسی باشد که از افراد مطرح در تاریخ نظریه تکامل هست. داروین در نامه ای به ویلیام گراهام، می نویسد: with me the horrid doubt always arises whether the convictions of man’s mind, which has been developed from the mind of the lower animals, are of any value or at all trustworthy. Would any one trust in the convictions of a monkey’s mind, if there are any convictions in such a mind? ⬅️به این معنا که: "این تردید نفرت انگیز همواره در من بوده است که اگر ذهن ما از حیوانات پست تر توسعه یافته است، آیا احکام ذهنی ما از هیچ ارزش یا اعتمادی برخوردارند؟ آیا کسی به احکام ذهنی یک میمون، در صورتی که وجود داشته باشد، اعتماد می کند؟" ⬅️برای مشاهده متن نامه می تونید رجوع کنید به: http://www.darwinproject.ac.uk/letter/DCP-LETT-13230.xml ⬅️موضوع فقط به خود داروین ختم نمی شود. سی اس لوییس (C.S. Lewis)، یکی از نویسندگان و اندیشمندان مسیحی نیز اظهارات مشابهی در یکی از کتب اش به نام "Miracles" دارد، که Argument from reason نام دارد. ⬅️شکل بسیار ساده آن این است که: "اگر در جهان ما عقلانیتی حاکم نباشد، و تفکر ما صرفا حاصل فرایند هایی مادی و در نتیجه لا شعور باشد، آن گاه نمی توان به هیچ اندیشه ای اعتماد کرد". 💠شکل رسمی برهان را که پلانتینگا در سال 1993 ارائه داد می توان در چند بند زیر خلاصه کرد: 💠1- اگر طبیعت گرایی صادق باشد و باور به خدا نفی شود، آن گاه طبیعت تحت اراده هیچ شعوری که غیر از طبیعت باشد، نیست (N).✅ 💠2- فرگشت انسان از جانوران دیگر (E) به بیان طبیعت گرایانه، تنها تحت کنترل طبیعت است که آن هم تحت نظارت هیچ شعوری نیست (N&E).✅ 💠3- اگر N&E صادق باشد، آن گاه قوای شناختی و ذهنی انسان، تنها به دلیل سازگاری بیشتر جاندار با محیط شکل گرفته و تغییر یافته اند نه به منظور شناخت هر چه دقیق تر و مطابق با واقع.✅ 💠4- شناخت حاصل از این قوا، باور های ما را تشکیل می دهند.✅ 💠5- چون تنها معیار شکل گیری این باور ها طبق N&E سازگاری بوده است، پس ممکن است این باور ها لزوما مطابق با واقع نباشند و تنها محصول جانبی تکامل بشر باشند (کما این که اخیرا بار ها شاهد این ادعا بوده ایم که دین صرفا محصول جانبی تکامل بوده است؛ کاری با صحت این ادعا نداریم).✅ 💠6- طبیعت گرایی نیز حاصل شناخت قوای شناختی ماست. پس احتمال خطای مذکور علاوه بر باور ها، در آن نیز وجود دارد. پس قابل اعتماد بودن N نیز تابع قابل اتکا بودن قوای شناختی ما (R) است.✅ 💠7- اگر N&E صادق باشد، آن گاه احتمال اتکاپذیری شناخت ما، یعنی R|N&E، پایین می آید. به عبارت دیگر هر چه احتمال N&E بیشتر باشد، احتمال R پایین تر می آید و طبق 5 و 6، احتمال صدق N نیز پایین تر می آید.✅ 💠نتیجه بسیار مهم: از آن جایی که احتمال N&E با N رابطه عکس دارد، پس میان فرگشت و طبیعت گرایی متافیزیکی تناقض وجود دارد.✅ 💠توجه کنید که دلیل ما این نیست که احتمال R کاهش یافت؛ بلکه به این دلیل که با بالا رفتن احتمال N&E، احتمال صدق N به تنهایی، کاهش یافت. که این در تضاد با فرض اولیه ماست.✅ 💠بنابر این طبیعت گرا(مُلاحِد)، با توجه به عقایدشان به بن بست شدیدی بر میخورند، لذا یا باید نظریه تکامل(فرگشت) را طرد کند و طبیعت گرا باقی بماند، یا این که طبیعت گرایی را کنار بگذارد!!!✅ ♻️ ... . . . . . . . ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴تناقض ملاحد در سو استفاده از علم جهت رد وجود خدا! ♨️ #قسمت_اول. ⬅️برخی از فیزیکدانان برای توجیه آ
🔴تناقض ملاحد در سو استفاده از علم جهت رد وجود خدا! ♨️ . ⬅️در علم فیزیک، دترمینیسم به نام علیت در سیستم های فیزیکی یاد می شود. دترمینیسم یعنی: توان پیش بینی آینده یک سیستم و حالات محتمل بر آن. ⬅️در سیستم های فیزیک کلاسیک که در محدوده ماکروسکوپیک هستند، ما قدرت پیش بینی آینده یک سیستم را داریم و می توانیم پیش بینی کنیم که‌‌ یک سیستم فیزیکی در آینده چه حالاتی بر او غالب خواهد شد و موارد محتمل چیست. 💠اما در کوانتوم دترمینیسم نسبی است، زیرا ما نمی توانیم پیش بینی کنیم که یک سیستم چه حالاتی خواهد داشت و قدرت اندازه گیری هم زمان تکانه و مکان سیستم مد نظر(اتم و یا زیر مجموعه های آن) چه حالاتی خواهند داشت، و اگر بخواهیم تکانه را اندازه گیری نماییم ، در اندازه گیری مکان ذره دچار خطا خواهیم شد و بالعکس. در نتیجه ما قدرت اندازه گیری داریم ولی آن نتیجه گیری دقیق نیست و پر از اشتباه خواهد بود. ⬅️اما مُلاحِد، از این امر نیز آمده اند نقض علیت فلسفی را نتیجه گرفته اند!!! ⬅️این جماعت خنده دار استدلال میکنند: "در فیزیک کوانتوم و حالات مکانیکی آن ،ما قدرت پیش بینی حالات سیستم فیزیکی را نداریم و این به منزله نقض علیت(دترمینیسم) است و احتمال می رود در قبل از بیگ بنگ خلاء کوانتومی وجود داشته باشد و عامل خلقت عالم باشد، لذا عالم بی علت و از کتم عَدَم به وجود رسیده است." ⬅️این سخن پوچ ، از چند جهت قابل نقد است و ما اجمالا به این موضوع پاسخ می دهیم: 💠اولا، دترمینیسم فرق بسیار زیادی با علیت فلسفی دارد و حتی تعاریف و مبناهای آنها بسیار متفاوت است، همانطور که در ابتدا اشاره کردیم و دترمینیسم را شرح دادیم ، دترمینیسم یعنی پیش بینی آینده یک سیستم ، و علیت فلسفی یعنی عامل هستی بخش و فعل دادن به موجودات و اشیا. ⬅️لذا علیت فلسفی و دترمینیسم بسیار متفاوت اند. ⬅️و چند سوال نیز پیش می آید: مگر خلاء کوانتومی جز امور وجودی نیست؟! مگر این خلاء شامل امورات وجودی و مفهوم اشتراک معنوی وجود نمی شود؟! و فارغ از این مطالب، شما ادعا دارید که ماده اصیل است و چیزی جز ماده در عالم نیست، و از آن طرف می گویید بیگ بنگ آغاز فضا-زمان بوده است ، و این به منزله شروع مادیات است، لذا فضا و زمان در قبل بیگ بنگ نبودند و خلاء کوانتومی بر فرض وجودش، شامل فضا و زمان نمی شود و ماهیتی غیر مادی دارد، لذا خودتان به وجودی غیر مادی در قبل بیگ بنگ اعتراف میکنید. 💠ثانیا، کوانتوم مکانیک هرگز نتوانسته در سطح ماکروسکوپیک پاسخگو باشد و تنها در سطح میکروسکوپیک و زیر اتمی پاسخگو بوده ، لذا حتی خلق شدن عالم و وجود خلائی کوانتومی در قبل بیگ بنگ نیز در حاله ای از ابهام است و بدون شواهد تجربی. 💠ثالثا، شما ملحد جماعت نه تنها علم را تحریف میکنید، بلکه سخنان مضحک زیاد می گویید و ادعا میکنید توسط خلاء کوانتومی عالم از عَدَم بر می خیزد!!! به لحاظ علمی در پست بعدی به این ادعا پاسخ می دهیم، و در ابتدا از لحاظ عقلی موضوع خلق شدن عالم از عدم را از لحاظ سنخیت بررسی میکنیم: ⬅️ما عدم را ‌A در نظر می گیریم. و وجود را B. و عالم ما از b است. و خلق، یعنی چیزی که " این فعلی که الان وجود دارد" از چیزی که "قبلا بوده" "تبدیل" به "حالت فعلی" شده است. زیرا عدم a است و اگر قرار باشد عالم از عدم خلق شده باشد، باید تبدیل به b بشود. چنین امری ممکن چون زیرا از لحاظ سنخیت تفاوت ذاتی دارند. لذا عالم ما که b است، باید از سنخی مثل B نشات داشته باشد. عدم، یعنی نیستی محض. عالم ما وجود دارد، ولی عدم یعنی حتی "هستی" هم نیست که بتوانیم آن را وصف بکنیم حتی آگاهی را تفکر کنیم. آگاهی و هستی متضاد، و نقطه مقابل عدم می باشد. 💠رابعا، همونطور که در بالاتر اثبات کردیم خلاء کوانتومی نیز مشمول امور وجودی است و شامل صفت مفهوم اشتراک معنوی وجود نیز می شود، لذا زیر مجموعه اصالت وجود است و قطعا خلاء کوانتومی بر فرض وجودش، باید حادث ذاتی باشد و پا به عرصه وجود گذاشته باشد. 💠خامسا، شما از طرفی دیگر مدعی قِدَم ذاتی عالم هستید و وجود عالم را مطلق و ذاتب می دانید و برای آن آغاز قائل نیستید، و در مسئله خلقت عالم توسط کوانتوم مکانیک برای عالم ماده ابتدای وجود قائل می شوید و ادعای بر آمدن عالم از عَـــدَم هستید!!! این ادعا آنچنان متناقض است که هیچ توجیهی ندارد و تن فلاسفه خودتان را نیز در گور می لرزانید!!! ♻️ ... . . . . . . . . ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴نقد بوئینگ 747 ،توهم داوکینز. ♨️ #قسمت_اول. ⬅️این قبیل شبه برهان ها و ادعاها در اکثر موارد ناشی ا
🔴نقد بوئینگ 747، توهم داوکینز. ♨️ . ⬅️واقعیت آن است که با اندکی تامل نادرستی این ادعا و بی ارزش بودن آن در یک بحث منطقی به وضوح خود را نمایان می سازد، زیرا رد برهان اثبات خدا و طرد تفکر ابتدائی برخی خداباوران مبنی بر این که شکاف های موجود در درک حقایق جز با وجود خدا پر نمی شود، پس باید خدا باشد؛ به معنای رد نتیجه یعنی وجود خدا در عالم یا رد امکان طرح براهین و ادله مختلف دیگر بر اثبات وجود خدا نیست. 🆔 @Falsafeh_nazari 💠در واقع اشکال بدیهی برهان خدای حفره ها همانند برهان مدعیان وجود خدا بر مینای استدلال ذکر شده در صغرای برهان است، زیرا بسیاری از شکاف های موجود در علم بشر توجیه طبیعی دارند. همان گونه که وجود خدا قابل اثبات است، حتی اگر خلقت گرایی موضعی صادق در شناخت جهان نباشد. پس در واقع برهان خدای حفره ها نه دلیلی بر رد وجود خداست و نخه دلیلی بر انحصار اثبات خدا بر یک فرضیه نادرست و با این بیان، اصولا این تبیین یک برهان نیست، بلکه گزاره ای اقناعی و ناظر به دیدگاه های خاص فردی است. 🆔 @falsafeh_nazari 💠در مورد فرضیه "گشایش بوئینگ 747 " هم مساله تقریبا به همین شکل است؛ این بیان از جانب بی خدای مشهور - و البته غیر منصف - ریجارد داوکینز ارائه شده است، هرچند در واقع برگرفته از جملهٔ فرِد هویل، در مقام اثبات خداست که گفته بود: « احتمال ایجاد[تصادفی] حیات بر زمین، بیش از این احتمال نیست که تندبادی بر یک انبار اوراقی بوزد و از آن قراضه‌ها یک بوئینگ ۷۴۷ بسازد!»؛ وی یکی از سر سخت ترین منتقدان نظریه تکامل بود. وی احتمال تصادفی در کنار هم قرار گرفتن آنزیم‌ها حتی برای ساده‌ترین سلول را ۱ در ۱۰ به توان ۴۰۰۰۰ حساب کرد، و احتمال تشکیل حیات از نوع بالاتر را برابر با احتمال ساخته شدن یک هواپیمای بوئینگ ۷۴۷ با تمامی ابزارها و تسهیلات داخل آن در اثر وزیدن گردبادی در یک زباله‌دانی دانست. 💢 ... . . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
🔴فلسفه(رنج)شوپنهاور: فیلسوفی که سلاح داشت!! ⬅️ @falsafeh_nazari ⬅️شوپنهاور به دلیل نگاه به غایت بدبینانه ای که به عالم وآدم داشت،درتاریخ اندیشه درزمره نادر متفکرانی است که به آنان (فیلسوفان سیاه)میگویند. جهان درنظراو ابلهانه وانسان موجودی نکبت زده بود. @falsafeh_nazari ⬅️شوپنهاور به ندرت به کسی اعتماد می‌کرد. روایت می‌کنند که همواره در اتاق خوابش سلاحی پنهان کرده بود. هرگز به آرایشگاه نمی‌رفت، زیرا بیم آن داشت که آرایشگر گلوی او را با تیغ ریش‌تراشی ببرد. ⬅️هرگز اجازه نمی‌داد کسی بیش از اندازه به او نزدیک شود. یک بار زن خیاطی را که در راهرو خانه‌اش با سروصدای زیاد آرامش او را برهم زده بود چنان هل داده بود که زن نگونبخت با سقوط از پله‌ها دچار آسیب‌دیدگی مادام‌العمر شده بود. با شکایت زن به دادگاه، شوپنهاور ناچار شده بود تا پایان عمر آن زن، ماهانه مبلغی بابت غرامت به او بپردازد. @falsafeh_nazari ⬅️شوپنهاور همواره با ناشران آثار خود دعوا داشت. آنان را متهم می‌کرد که به اندازه‌ کافی در نشر آثار او نمی‌کوشند. دوستان کمی داشت و در سال‌های پایانی عمر، زندگی تنها با سگش را به معاشرت با اطرافیان ترجیح می‌داد. شوپنهاور از بیشتر فیلسوفان هم‌عصر خود متنفر بود. هگل را شیادی می‌دانست که کارش «لفاظی جنون‌آمیز» و «مهمل‌بافی» و «یاوه‌گویی» است. درباره‌ فیشته نیز گفته بود که کار او «صوفیگری» و «جمبل و جادوست» و به فلسفه ارتباطی ندارد. او معتقد بود که آنها فلسفه را به وسیله‌ معاش و به خدمتکار دین و دولت تبدیل کرده‌اند و سخنان آنهارا تنها می‌توان در تیمارستان‌ها از دیوانگان شنید. @falsafeh_nazari ⬅️گفتنی است که شوپنهاور با وکیلی مشورت کرده بود تا ببیند در توهین به دیگران تا کجا می‌تواند پیش رود!!!! و چه توهین‌هایی از مرزهایی که قانون تعیین کرده فراتر و قابل مجازات است. ولی از سوی دیگر، شوپنهاور برای کانت احترام ویژه‌ای قائل بود و خود را وارث حقیقی او می‌شمرد. ادامه دارد..... ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 @falsafeh_nazari
🔴بررسی علل غرب ستیزی در جهان اسلام ⬅️ @falsafeh_nazari 🔸۳-ارزشهای مادی: ⬅️ اقدامات غرب تنها به : ✖️چپاول ثروتهای ما، ✖️از هم گسیختن اتحاد ما ✖️واز میان بردن آمال و آرزوهایمان محدود نگردیده، همچنان تلاش داشته و دارد تا مجموعه ای از ارزشهای مادی واهی را که خود بر اساس آن بوجود آمده است، مانند تروریسم،فرصت طلبی،استعمار،تهاجم ،انحصارطلبی وسلطه جویی، در نهاد ما ایجاد کند. این ارزشها در نحوه رفتار دولتهای استعمارگر نسبت به کشورهای دیگر تاثیر گذاشته، همه چیز با معیار غربی مقایسه می شود. @falsafeh_nazari ❌مورخین و متفکرین غرب استعمارگر سعی نمودند تا روند تاریخی ناقصی را ارائه و به جهانیان موضوعی واهی و نژادپرستانه را مبنی بر این که 📛فقط جهان غرب تمدن شناس است، و تنها غرب منشاء ارزشهای متمدن مادی و معنوی است و غیر غربیها جوامعی وحشی، عقب مانده و بربر هستند بقبولانند. ⬅️بر اساس این ذهنیت مادی غرب بوده که گروهی از شخصیتهای تمدن غرب موضع گیریهای کینه توزانه ای نسبت به جهان ابراز داشته اند. 📛 هگل در جریان اشغال الجزایر از سوی فرانسه، عنوان می نماید که روح اروپا پیروز گردیده و به عظمت گذشته خود بازگشته است، همچنین مارکس وانگلس استعمار فرانسه در الجزایر را گامی در ارتقای الجزایر از حالت فئودالی به الت سرمایه داری می دانند. 📛اسقف لامانس مستشرق نیز با ارائه تالیفاتی، اسلام، شخصیتهای آن و قرآن مجید را مورد حمله قرار داده، کینه نهفته خود را نسبت به پیام آور انسانیت [پیامبر اسلام] ابراز داشته است. 📛 دیگر مستشرقین نیز همچون مرجلیوت، سعی در تحریف تاریخ مسلمانان نموده اند. مستشرق دیگری به نام آبری در پایان کتاب «معلقات سبعه » درباره مرجلیوت می نویسد: "سفسطه و شاید تقلب در برخی از ادله ارائه شده از سوی مرجلیوت کاملا مشهود است و به هیچ وجه در شان شخصیتی که بی تردید از بزرگان علمی دوران خود بوده، نیست." @falsafeh_nazari در خصوص نگرش استکباری غرب نسبت به مشرق اسلامی، 📛بالفور مساله مافوق بودن بریتانیا و مادون بودن مصر را امری بدیهی و از مسلمات تفکر خود قلمداد نموده، می گوید: "قبل از هر چیز، باید به واقعیتهای موضوع نگریست." ملتهای غرب به دنبال ظهور در تاریخ، نویدهایی را مبنی بر توانایی اداره خویش به منصه ظهور گذاشتند; چرا که از ویژگیهای خاصی برخوردارند، اما با نگاهی به گذشته مردمان مشرق زمین، درمی یابیم که هیچ گونه نشانه ای از اداره خویش نداشته اند. تمامی دورانی که بر مردمان مشرق زمین گذشته (که حقیقتا بسیار با اهمیت بوده است) همراه با سرکشی و سلطه مطلق بوده و کلیه مشارکتهای بزرگ آنان در ایجاد تمدن بشری، در سایه این شیوه از حکومت بوده است; یعنی به دنبال یک شخص کشورگشا، شخص کشورگشای دیگری به میدان آمده و سلطه دیگری بوجود آورده است، اما هیچ گاه ملتی از این امت را سراغ نداریم که در دورانهای سرنوشت ساز، به طور خود جوش سلطه ای را برای خود بوجود آورده باشند. این یک واقعیت است و مساله مافوق یا مادون مطرح نیست. ↙️بالفور همچنین با تکیه بر این باور نژاد پرستانه و استکباری، باور دیگری را مطرح کرده، بدین وسیله، سلطه استعماری انگلیس بر مصر را توجیه می نماید: "آیا بهتر نیست که برای این ملت های بزرگ (که من به عظمت آنها اذعان دارم) این گونه حکومت مطلق را اعمال کنیم." گمان می کنم و تجربه نشان می دهد که در سایه این شیوه آنان حکومتی به مراتب بهتر از حکومتهای گذشته خود خواهند داشت. @falsafeh_nazari ⬅️این موضوع نه تنها برای آنان، بلکه بی تردید برای تمامی غرب متمدن، سودمند خواهد بود. وجود ما در مصر نه تنها برای مصریها بلکه برای تمامی اروپاییان [مفید] است. 🔄اینها همگی بیانگر مواضعی است که حاکی از میراث دشمنی تاریخی و تمدنی نسبت به اسلام است که مساله ای ریشه ای و مستمر در ذهنیت اروپا و به طور کلی غرب است. ادامه دارد۰۰۰۰ ۴_ ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴نقدی بر جهانهای موازی ♨️ #قسمت_اول. ⬅️جهانهای چندگانه، یکی از نظریات در علم فیزیک است که در دهه ۱
🔴نقدی بر جهانهای موازی ♨️ ⬅️معمولا در تعریف تمام جهانهای چندگانه(حتی جهانهای موازی) تعاریف خاصی ارائه می‌شوند که تمامی آنها در چنین مواردی مشترک هستند ،که عبارت اند از: ۱.حدوث شدن آنها. ۲.کثرت و حد و حدود داشتن آنها. ۳.مشمول بودن در قاعده امکان ماهوی. ۴.مشمول بودن در قاعده وجود فقری. 💠 تمام موارد فوق، یک مفهوم اشتراک معنوی هستند که در تمامی این فرضیه ها و نظریات صادق اند. ⬅️طبق اعتراف خود فیزیک‌دانان، تمامی این جهانها ابتدا دارند، نبوده و بعد موجود می‌شوند،و مشمول بیگ بنگ هستند و بدیهی است که هرگونه حدوثی مستلزم داشتن علت هستی بخش است، زیرا حادث شدن متساوی با معلول بودن است و هر معلولی نیازمند علت هستی بخش است جهت موجود شدن. ⬅️ به علاوه اینکه ، هر چیزی(جسم مرکب) که حدوث شده است، قطعا اجزا دارد و (شیء) محسوب می‌شود و (شیء) بودن مثابه با "حد" داشتن است، و "حد" داشتن مثابه با "کثرت" و هر چیزی که مشمول این قواعد است، قطعا حدوث شده، ممکن الوجود است و حادث ذاتی است و به اون "وجود" بخشیده شده. 💠 و کاملا بعید است که قبول کنیم بی نهایت جهانهای موازی وجود دارد، زیرا منطقا متناقض است، به مثال زیر دقت کنید: اگر کسی بگوید که کتابخانه ای داریم با بی نهایت کتاب، یعنی نه می‌توان ابتدایی برای کتابخانه قائل شد و نه انتهایی ،لذا با توجه به بی نهایت بودن کتاب ها، باید بی نهایت رنگ نیز وجود داشته باشد(در حالی که بی نهایت رنگ وجود ندارد) و حتی جایی این ادعا متناقض است که می‌توان از شماره ۵۰ یک کتاب را برداشت و این فاصله ای است میان کتاب ۴۹ و ۵۰(!)، لذا ممکن نیست اعضای متجزی بی نهایت باشند، و ادعای بی نهایت بودن کتاب ها(جهانها) تنها مبتنی بر پیش فرض بدون اثبات است و حتی منطقا نیز متناقض است. ⬅️در قاعده امکان ماهوی گفته می‌شود: تمام اشیأ نسبت به "وجود" و "عدم" خنثی هستند، این (اشیأ) نه به خواست خود موجود اند، و نه می‌توانند هستی را از خود سلب کنند، لذا با توجه به حدوث شدن آنها، ممکن الوجود هستند، و باید "واجب الوجودی" آنها را موجود کرده باشد. ⬅️ و طبق قاعده وجود فقری، تمام اشیأ در بقا، نیازمند "وجود" اند، این(به علاوه شاخص هایی که ذکر کردیم) بدان معنا است که وجودی که در جهانها(به فرض وجودشان) دمیده شده، از خودشان نیست و آنها حتما از جانب ذات باری تعالی موجود شده اند و اگر خداوند اراده کند وجود از آنها سلب شده و "نیست" می‌شوند. 💠اما دوباره ممکن است که ملاحد ادعا کنند "قانون علیت در فیزیک کوانتوم نقض می‌شود و اگر این جهانها از خلائی کوانتومی ایجاد شوند، بدون علت هستند و از عدم موجود شده اند." 💠همانطور که قبلا به این ادعا مفصلا پاسخ دادیم، به شکل اجمالی می‌توان گفت: در علم فیزیک تنها دترمی‌نیسیم صادق است که دترمی‌نیسیم یعنی "پیش بینی آینده یک سیستم" و با "علت هستی بخش" بسیار متفاوت و از طرفی دیگر، میاد وجود و عدم سنخیتی وجود ندارد و ممکن نیست از عدم، وجود صادر شود. 💠 و در پاسخ به ادعای نظم، ملاحد باید کمیت های هنگام بیگ بنگ در آن جهانها را(به فرض وجود جهان) اندازه بگیرند و حتی قوانین جهانها طبق ادعایشان، متفاوت است ، پس شما از کجا می‌گویید که آن جهانها بی نظم اند و چگونه آزمایش کرده اید و فهمیده اید که آن جهانها در کمال نظم به سر نمی‌برند ،در حالی که بین قوانین جهان ما و آنها سنخیتی نیست، و شما ادعای تسلط بر چگونگی قوانین آن جهانها را دارید؟! ♻️ ... . . . . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
🔴پاسخ به شبهات ✅ آیا ملاصدرا زنان را حیوان می ‌داند؟ ⬅️آیه ‌ای که ملاصدرا بدان استناد جستند آیه‌ ۷۲ از سوره مبارکه نحل است که اصل آن چنین است: «وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً وَ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَزْواجِکُمْ بَنینَ وَ حَفَدَةً وَ رَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ أَفَبِالْباطِلِ یُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ یَکْفُرُونَ» نظیر این مضمون در آیات دیگری نیز آمده است؛ مانند: «وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فی‌ ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ» «فاطِرُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً وَ مِنَ الْأَنْعامِ أَزْواجاً یَذْرَؤُکُمْ فیهِ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‌ءٌ وَ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ» ⬅️بعید نیست که گفته شود این آیات اطلاق دارد و چنانکه دلالت بر این دارد که خداوند زنان را برای مردان خلق نموده، دلالت دارد که مردان را نیز به عنوان نعمتی برای زنان خلق فرموده است. (دقت شود) ولی برخی از مفسران (دقت شود برخی از مفسران) مخاطب آیه را فقط مردان دانسته ‌اند و چنین برداشت کرده اند که علّت غائی خلقت زنان، مردان می‌ باشند و در نتیجه می‌ توان فهمید که مقام مردان اشرف از زنان است و حیوانات صامت و نیز برخی از حیوانات ناطق (زنان) همگی برای مردان خلق گردیده‌ اند. (این برداشت و نتیجه گیری برخی از مفسران است) 💠مرحوم طبرسی در تفسیر آیه در مجمع می ‌فرماید: «أی جعل لکم من جنسکم و من الذین تلدونهم نساء جعلهن أزواجا لکم لتسکنوا إلیهن و تأنسوا بهن‌» 💠شیخ صدوق در علل و امالی روایتی نقل می ‌کند: «عن مَاجِیلَوَیْهِ عَنْ عَمِّهِ عَنِ الْبَرْقِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ الْبَرْقِیِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ ع قَالَ جَاءَ نَفَرٌ مِنَ الْیَهُودِ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَسَأَلَهُ عَنْ مَسَائِلَ فَکَانَ فِیمَا سَأَلَهُ أَخْبِرْنِی مَا فَضْلُ الرِّجَالِ عَلَى النِّسَاءِ قَالَ النَّبِیُّ ص کَفَضْلِ السَّمَاءِ عَلَى الْأَرْضِ أَوْ کَفَضْلِ الْمَاءِ عَلَى الْأَرْضِ فَبِالْمَاءِ تَحْیَا الْأَرْضُ وَ بِالرِّجَالِ تَحْیَا النِّسَاءُ لَوْ لَا الرِّجَالُ مَا خُلِقَ النِّسَاءُ لِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‌ بَعْضٍ قَالَ الْیَهُودِیُّ لِأَیِّ شَیْ‌ءٍ کَانَ هَکَذَا قَالَ النَّبِیُّ ص خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ آدَمَ مِنْ طِینٍ وَ مِنْ فَضْلِهِ وَ بَقِیَّتِهِ خُلِقَتْ حَوَّاءُ وَ أَوَّلُ مَنْ أَطَاعَ النِّسَاءَ آدَمُ فَأَنْزَلَهُ اللَّهُ مِنَ الْجَنَّةِ وَ قَدْ بَیَّنَ فَضْلَ الرِّجَالِ عَلَى النِّسَاءِ فِی الدُّنْیَا أَ لَا تَرَى إِلَى النِّسَاءِ کَیْفَ یَحِضْنَ وَ لَا یُمْکِنُهُنَّ الْعِبَادَةُ مِنَ الْقَذَارَةِ وَ الرِّجَالُ لَا یُصِیبُهُمْ شَیْ‌ءٌ مِنَ الطَّمْثِ قَالَ الْیَهُودِیُّ صَدَقْتَ یَا مُحَمَّدُ» 💠این مسأله سبب شده که مرحوم حاج ملاهادی سبزواری در حاشیه اسفار، عبارت ملاصدرا را از اطلاقش خارج نموده و چنین می فرماید: «فی إدراجها فی سلک الحیوانات إیماء لطیف إلى أن النساء لضعف عقولهن و جمودهن على إدراک الجزئیات و رغبتهن إلى زخارف الدنیا کدن أن یلتحقن بالحیوانات الصامتة حقا و صدقا أغلبهن سیرتهن الدواب و لکن کساهن صورة الإنسان لئلا یشمئز عن صحبتهن و یرغب فی نکاحهن و من هنا غلب فی شرعنا المطهر جانب الرجال و سلطهم علیهن فی کثیر من الأحکام کالطلاق و النشوز و إدخال الضرر على الضرر و غیر ذلک خلافا لبعض الأدیان فی بعض الأحکام فأین السها من البیضاء» در این عبارت مرحوم حاجی سبزواری، زنان را مخلوق برای مردان شمرده است با این همه وی نیز – گرچه شاید عبارتش خالی از مبالغه نباشد – ابداً زنان را از حیوانات صامت به شمار نیاورده است چنانکه مخالفان عرفان به وی نسبت داده‌ اند. 🔹نوشته استاد وکیلی (با تلخیص و تغییر) ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴تنظیمات ظریف و ویژه عالم ♨️ #قسمت_اول. ⬅️آیا تا کنون این جمله ی مُلحِد جماعت که ادعا می‌کنند "جها
🔴تنظیمات ظریف و ویژه عالم ♨️ . ⬅️به عنوان مثال ثابت گرانش را در نظر بگیرید. 💠حال یک تار مو را در نظر بگیرد و آن را به اندازه ی یک میلیارد بار نازک تر کنید( که عملا با چشم دیده نمی‌شود). اگر ثابت گرانش به اندازه ی این تار مو( که یک میلیارد بار نازک تر شده) کمتر یا بیشتر بود الان نه ما وجود داشتیم نه هیچ ستاره و سیاره ای. استیون هاوکینگ می‌گوید: "اگر سرعت گسترش جهان یک ثانیه بعد از بیگ بنگ، به اندازه ی یک بخش از صد هزار میلیون میلیون، کم تر بود جهان ما قبل از اینکه به وضعیت کنونی برسد در خود فرو می‌ریخت". Hawking, A Brief History of Time, p.122 💠آیا هنوز فکر می‌کنید امکان دارد جهان شانسی به وجود آمده باشد؟ پس اکنون ثابت کیهانی( که مربوط به سرعت گسترش جهان است) را درنظر بگیرید. 💠 اگر ثابت کیهانی به اندازه ی یک به روی یک تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون تریلیون کمتر یا بیشتر بود، سرعت گسترش جهان یا آن قدر زیاد بود که جهان متلاشی می‌شد و یا آن قدر کم بود که جهان در خود فرو می‌ریخت!ـاین یعنی احتمال شانسی بودن برابر صفر است. 💠 استیون هاوکینگ مجددا می‌گوید: " اگر بار الکتریکی یک الکترون تنها اندکی متفاوت بود، ستارگان قادر به تولید هیدروژن و هلیوم نبودند که در نتیجه عناصر شیمیایی مانند کربن و اکسیژن که بدن ما را تشکیل میدهند تولید نمی‌شد. همچنین مدار الکترون در اتم پایدار نبود و در نتیجه ماده ای که الان می‌بینیم وجود نداشت". Hawking, A Brief History of Time, p.125 ♻️ ... . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
🔴بدعت های کتاب (سیر حکمت در اروپا) ⬅️از جمله اشتباهات نسل اول ودوم غرب پژوهان ایران بدعتی است که توسط محمد علی فروغی،درکتاب سیر حکمت دراروپا طرح ریزی وپایه گذاری شد محمد علی فروغی این تصور اشتباه را در ذهن ما ایرانیها بوجود آورد که اختلاف اساسی درمیان فلاسفه مدرن بین دو نحله فکری ومعرفتی عقل گرایان وحس گرایان میباشد ⬅️جلد اول کتاب« سیر حکمت در اروپا »در سال ۱۳۱۰ منتشر شد. جلد دوم و سوم به ترتیب در سال‌های ۱۳۱۸ و ۱۳۲۰انتشار یافت. این کتاب نخستین اثر دقیق و منظم از فلسفه غرب در ایران بود فروغی فایدهٔ تألیف این کتاب را دو چیز می‌داند ۱- آشنایی دانش‌اندوزان با افکار حکمای باختر و ۲- «دیگر این‌که مفتاح و روش نگارش فلسفهٔ جدید را به زبان فارسی امروزی به دست» می‌دهد @falsafeh_nazari ⬅️ اين كتاب نخستين و تنها مجموعه‌ی تاريخ فلسفه‌ی غرب از يونان تا اوايل قرن بيستم است كه توسط يك ايراني تأليف شده و با استفاده از تعابير هگلي، نخستين بار است كه يك ايراني كوشيده تا فلسفه‌ی جديد اروپايي را به زبان فارسي بياموزد. سير حكمت نه تنها فهم آکادمیک (هنوز هم در برخی دانشگاه‌ها از جمله گروه فلسفه دانشگاه تهران، این کتاب جزو منابع اصلی است) و حتی عمومي و غیرآكادميك ايرانيان از فلسفه‌ی غرب را شكل داده، بلكه جزو منابع اصلي و شاید بتوان گفت مهم‌ترین منبع غرب‌شناسي فلسفي بسیاری از چهرهای تأثیرگذار تاریخ معاصر ایران بوده است بنابراین کتاب سیر حکمت از لحاظ تاريخي و در مسير آشنايي ايرانيان با فلسفه‌هاي جديد غرب كه عميق‌ترين صورت ارزيابي فرهنگ غربي است  اهميت خاصي دارد و خواه‌ناخواه از لحاظ مسئله‌ی تجدد، نقطه عطفي در تاريخ فرهنگ معاصر ايران به شمار مي‌رود.  ⬅️البته آنچه دراین بین باعث شده که به نگارش این مقاله انتقادی بپردازیم،اهمیت(بدعت)و(کج فهمی)است که پس از نگارش این کتاب در ذهن ایرانیها بوجود آمد. لذا دراین نوشتارسعی بر ارائه انتقاداتی بر نحوه طرح مباحث کتاب سیر حکمت در اروپا داریم ‌ @falsafeh_nazari 🔵گزینشی بودن کتاب: آنچه در درجه اول نظر خواننده را به خود جلب میکند گزینشی عمل کردن فروغی در نقل مکاتب فلسفی است فروغي مانند هر تاریخ‌نگار فلسفه دست به گزينش زده و خود به اين نکته واقف و معترف است. ⬅️اما آنچه باعث حساسیت این مطلب در کتاب سیر حکمت شده این است که فروغی تنها به ذکر فلاسفه «لیبرال»و«ضدمذهب»که گرایشهای «فراماسونری» داشتند پرداخته ✅توجه به فلاسفه«لیبرال»: بااینکه وی ملاك گزينش را «بزرگي» فلاسفه مي‌داند، به نظر مي‌رسد به جهات زبانی (اینکه فروغی با منابع فرانسه مأنوس بوده) به فلاسفه‌ی درجه 2 و 3 فرانسوي پرداخته و حجم بيشتري را به آنان اختصاص داده است، ⬅️ولی هیچ اشاره‌اي به برخي فلاسفه‌ی درجه اول غيرفرانسوی (انگليسی، آلماني) وضد لیبرال ندارد. در اين ميان غيبت «ماركس»و«انگلس» به عنوان بزرگترین منتقدان نظام سرمایه داری لیبرال وهمچنین منتقد عملکرد سازمانهای یهودی فراماسون(مارکس در کتاب مسأله یهود انتقادات تندی را متوجه سازمانهای یهودی وفراماسونری میکند) از همه معنادارتر است و در بحث از «فلسفه‌ی علمي» و پوزيتیويسم آگوست كنت، كمتر اشاره‌اي به بزرگان فلسفه‌ی تحليلي همچون فرگه، مور و ويتگنشتاين مي‌شود و همچنین فلاسفه‌ی هرمنوتيك همچون شلايرماخر، ديلتاي و هوسرلِ پديدارشناس هم جايگاهي در سير حكمت اروپايي ندارند ✅عدم اشاره به جریانهاوحوادث مذهبی غرب: از سوی دیگر در طرح تاريخي‌اي كه از يونان تا قرون‌وسطي و از قرون‌وسطي تا رنسانس و دوره‌ی جديد ترسيم مي‌كند، هيچ اشاره‌اي به جریانهای مذهبی ودینی غرب وحتی نهضت اصلاح ديني پروتستانتیسم نمي‌كند ⬅️ گرچه وی درفصول هفتم و هشتم به بررسی ظهور مسیحیت و فلسفه مدرسی (اسکولاستیک) میپردازداما بسیار مختصربه سیر فلسفه در۱۴۰۰سال تاریخ قرون وسطی میبپردازد به نحوی که تنهااندیشه‌های آباء اولیه کلیسا قبل آنسلم و آلبرت کیسر مطرح شده و شرحی مختصر از فلسفه آکویناس آمده‌است. والبته آنچه بسیار تعجب برانگیزاست این نکته جالب میباشد که از بزرگترین فیلسوف ومتکلم مذهبی قرون وسطی یعنی «سنت آگوستین قدیس»جز نامی اشاره‌ای به آراء او نمیکند ⬅️تأکید برفلاسفه سکولار وفراماسونرعصر روشنگری: اين گزينشي بودن در حجم اختصاص‌داده‌شده به فلاسفه هم محسوس است، به‌طوري‌كه حجم اختصاص‌داده‌شده به فلاسفه‌ی روشنگري (ولتر، منتسكيو، ديدرو و روسو) بيش از حجم اختصاص‌داده‌شده به فلاسفه‌ی عقل‌گرا (دكارت، لايب، اسپنوزا) و تجربه‌گرا (لاك، باركلي و هيوم) است. عجيب است كه فروغي فلاسفه‌ی روشنگري را بيشتر متعلق به تاريخ ادبيات مي‌داند تا تاريخ فلسفه! ۲_ ‌ادامه دارد..... ➖➖➖➖➖➖ 💠کانال 🌿فلسفه نظری🌿 @falsafeh_nazari
🔴ماهیت وچیستی modernity بررسی ادوارتاریخی مدرنیته ⬅️همانطورکه درمقاله قبل بیان شدمدرنیته بخشی ازتاریخ تطورصورت تاریخی-فرهنگی ای به نام غرب است؛غرب درسیر تطورخودپس ازگذشتن ازعصرباستانی تمدن های یونان وروم وسده های میانه قرون وسطی به عصرجدیدیامدرنیته ویابه ترجمه عربی آن(تجدد)رسیده است. ⬅️مدرنیته یاغرب مدرن به عنوان یک کلیت درتاریخ بسط وتطور خودادوارومراحلی راطی کرده است که به یک اعتبارمی توان این مراحل رااینگونه تقسیم بندی کرد: ۱-مرحله اول:دوره آغازمدرنیته(عصررنسانس) ازنیمه قرن چهاردهم میلادی تامرگ مارتین لوتر ؛به عبارتی تانیمه قرن شانزدهم میلادی (سال۱۵۴۶م). @falsafeh_nazari باواقعه«رنسانس»تاریخ غرب مدرن آغازمیگردد.ازحدودقرن چهارده نهضت ادبی-فرهنگی دربرخی شهرهای ایتالیا به ویژه(فلورانس)پدیدآمدکه حکایتگرظهورتدریجی بشرجدیدی بودکه دیگردلبستگیهاوعلایق وافق وتعلقات قرون وسطای نداشت این بشر جدید که اورا (انسان مدرن)مینامندعلاقه مند به افق ناسوتی حیات وزندگی سوداگرانه ومنش سودجویانه بود.دراین دوره تدریجأواقعه موسوم به (انقلاب تجاری)رخ می دهدوبشرغربی درهیأت یک سوداگر سودجوی متهور ودنیازده حرکت گسترده ای جهت تجارت بامشرق زمین وکشف سرزمین های ناشناخته رابه منظور سودجویی هرچه بیشتر آغاز می کند،در دل این تلاش اکتشافی نحوی استعمارپنهان وغارت ثروت های ملل دیگر وکشتاروآزار بومیان آن مناطق نهفته است رنسانس فصل نخست تاریخ غرب مدرن است.روح رنسانس (اومانیسم)ورسیدن به این معناست که «بشرنیازی به هدایت غیبی ندارد». @falsafeh_nazari اگربخواهیم یک شخصیت تاریخی رابه عنوان مظهروضع اخلاقی وروحی دوران رنسانس مطرح کنیم آن شخص همانا(سزاربورژیا)است. (سزاربورژیا)شاهزاده ایتالیایی بود که به هیچ امرومحدوده اخلاقی وقیدواعتقادی پایبند نبود،او سوداهای بلندپروازانه وقدرت طلبانه داشت وفردی فاسد وریاکارو هرزه وحتی جنایتکارومکاربود برخی از مورخان غربی نیز(بورژیا)رامظهراومانیسم رنسانس دانسته اند. از چهرهای فلسفی این دوره که دربسط اندیشه مدرن گام برداشتند میتوان به(فیچینو) و(پیکو دلا میراندولا) اشاره کرد واز هنرمندان مدرن این دوره میتوان به(پترارک)و(بوکاچیو)و(لئوناردو داوینچی)(رافائل)(میکل آنژ)اشاره کرد ازآثارهنری معروف این دوره که به نوعی حکایت از ظهور دنیای جدید وعالمی بشرگرا دارد میتوان به مجسمه هاوتندیسهای میکل آنژ اشاره کرد؛ازجمله مجسمه معروف (موسی)وتندیس عظیم(داوود)وهمچنین معروف ترین مجسمه معروف وی(سیکستین)که همگی نشان ازظهور نگرشی نو به عالم وانسان است ،تمامی این آثارهنری بااینکه قالبأ درباره مفاهیم مذهبی وچهرهای معنوی چون پیامبران است اماکوچکترین اثری از قدسیت ومعنویت درآنهادیده نمیشودبلکه همگی انسانهای قوی هیکل با عضلاتی پیچیده است که بیننده دربرخوردبااین آثار تنهاتوجه اش به بعد مادی وجسمانی آنها جلب میشود ،این نگاه ناسوتی ودنیوی ومادی به انسان وعالم وحتی پیامبران ومفاهیم مذهبی همگی درذیل تمدن وعالم مدرن متجلی شد. ادامه دارد..... ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 @falsafeh_nazari