فلسفه نظری
🔴نقدی بر جهانهای موازی ♨️ #قسمت_اول. ⬅️جهانهای چندگانه، یکی از نظریات در علم فیزیک است که در دهه ۱
🔴نقدی بر جهانهای موازی
♨️ #قسمت_دوم
⬅️معمولا در تعریف تمام جهانهای چندگانه(حتی جهانهای موازی) تعاریف خاصی ارائه میشوند که تمامی آنها در چنین مواردی مشترک هستند ،که عبارت اند از:
۱.حدوث شدن آنها.
۲.کثرت و حد و حدود داشتن آنها.
۳.مشمول بودن در قاعده امکان ماهوی.
۴.مشمول بودن در قاعده وجود فقری.
💠 تمام موارد فوق، یک مفهوم اشتراک معنوی هستند که در تمامی این فرضیه ها و نظریات صادق اند.
⬅️طبق اعتراف خود فیزیکدانان، تمامی این جهانها ابتدا دارند، نبوده و بعد موجود میشوند،و مشمول بیگ بنگ هستند و بدیهی است که هرگونه حدوثی مستلزم داشتن علت هستی بخش است، زیرا حادث شدن متساوی با معلول بودن است و هر معلولی نیازمند علت هستی بخش است جهت موجود شدن.
⬅️ به علاوه اینکه ، هر چیزی(جسم مرکب) که حدوث شده است، قطعا اجزا دارد و (شیء) محسوب میشود و (شیء) بودن مثابه با "حد" داشتن است، و "حد" داشتن مثابه با "کثرت" و هر چیزی که مشمول این قواعد است، قطعا حدوث شده، ممکن الوجود است و حادث ذاتی است و به اون "وجود" بخشیده شده.
💠 و کاملا بعید است که قبول کنیم بی نهایت جهانهای موازی وجود دارد، زیرا منطقا متناقض است، به مثال زیر دقت کنید:
اگر کسی بگوید که کتابخانه ای داریم با بی نهایت کتاب، یعنی نه میتوان ابتدایی برای کتابخانه قائل شد و نه انتهایی ،لذا با توجه به بی نهایت بودن کتاب ها، باید بی نهایت رنگ نیز وجود داشته باشد(در حالی که بی نهایت رنگ وجود ندارد) و حتی جایی این ادعا متناقض است که میتوان از شماره ۵۰ یک کتاب را برداشت و این فاصله ای است میان کتاب ۴۹ و ۵۰(!)، لذا ممکن نیست اعضای متجزی بی نهایت باشند، و ادعای بی نهایت بودن کتاب ها(جهانها) تنها مبتنی بر پیش فرض بدون اثبات است و حتی منطقا نیز متناقض است.
⬅️در قاعده امکان ماهوی گفته میشود:
تمام اشیأ نسبت به "وجود" و "عدم" خنثی هستند، این (اشیأ) نه به خواست خود موجود اند، و نه میتوانند هستی را از خود سلب کنند، لذا با توجه به حدوث شدن آنها، ممکن الوجود هستند، و باید
"واجب الوجودی" آنها را موجود کرده باشد.
⬅️ و طبق قاعده وجود فقری، تمام اشیأ در بقا، نیازمند "وجود" اند، این(به علاوه شاخص هایی که ذکر کردیم) بدان معنا است که وجودی که در جهانها(به فرض وجودشان) دمیده شده، از خودشان نیست و آنها حتما از جانب ذات باری تعالی موجود شده اند و اگر خداوند اراده کند وجود از آنها سلب شده و "نیست" میشوند.
💠اما دوباره ممکن است که ملاحد ادعا کنند "قانون علیت در فیزیک کوانتوم نقض میشود و اگر این جهانها از خلائی کوانتومی ایجاد شوند، بدون علت هستند و از عدم موجود شده اند."
💠همانطور که قبلا به این ادعا مفصلا پاسخ دادیم، به شکل اجمالی میتوان گفت:
در علم فیزیک تنها دترمینیسیم صادق است که دترمینیسیم یعنی "پیش بینی آینده یک سیستم" و با "علت هستی بخش" بسیار متفاوت و از طرفی دیگر، میاد وجود و عدم سنخیتی وجود ندارد و ممکن نیست از عدم، وجود صادر شود.
💠 و در پاسخ به ادعای نظم، ملاحد باید کمیت های هنگام بیگ بنگ در آن جهانها را(به فرض وجود جهان) اندازه بگیرند و حتی قوانین جهانها طبق ادعایشان، متفاوت است ، پس شما از کجا میگویید که آن جهانها بی نظم اند و چگونه آزمایش کرده اید و فهمیده اید که آن جهانها در کمال نظم به سر نمیبرند ،در حالی که بین قوانین جهان ما و آنها سنخیتی نیست، و شما ادعای تسلط بر چگونگی قوانین آن جهانها را دارید؟!
♻️ #ادامه_دارد...
#جهانهای_موازی.
#جهانهای_چندگانه.
#دترمینیسم.
#قانون.
#فیزیک.
#کوانتوم.
#خدا.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴نقدی بر جهانهای موازی ♨️ #قسمت_دوم ⬅️معمولا در تعریف تمام جهانهای چندگانه(حتی جهانهای موازی) تعار
🔴نقدی بر جهانهای موازی
♨️ #قسمت_سوم.
⬅یکی از مواردی که آقای هاوکینگ در کتاب طرح بزرگ بطور مکرر سعی در انکار آن را دارد خلا کوانتومی است.
زیرا اگر بتواند به خواننده مطلب بقبولاند، که خلا کوانتمی وجود ندارد یا پر از ماده است یا خلاء نیست، از دیدگاه آقای هاوکینگ این موضوع که جهان از هیچ پدید آمده است، به زیر سوال میرود.
💠به عنوان مثال، ایشان در کتاب طرح بزرگ فصل فرضیه همه چیز مینویسد:
"چیزی بنام فضای خالی وجود ندارد."
⬅️آقای هاوکینگ برای منحرف کردن ذهن خواننده، مطلب به این موضوع که چیزی بنام "فضای خالی" وجود ندارد سعی در القای مفهوم "فضای بیرون" از "زمین"، به جای خلا کوانتومی را دارند تا به وجود آمدن جهان، از "هیچ" را مورد سوال قرار دهند.
💠فضای خالی ،فضای بین سیارات و ستارگان است، که دارای بلوک های سازنده است، و در بین آن مواد بین ستاره ای و سیارات و ستارگان جریان دارند.
⬅️علاوه بر آن مفهوم خلاء معمولی که ستاره ها و سیارات در آن وجود دارند، و هوا در آن نیست با خلا کوانتومی بسیار تفاوت دارد.
💠اما خلا کوانتومی که فرض میرود جهان ما، و جهانها(چندگانه که مشمول جهانهای موازی نیز میشوند) از آن به وجود آمده است ،یک خلاء واقعی است و بنا به تایید همه دانشمندان و نوشته سایت ویکی پدیا هیچ چیزی(=ماده) در آن وجود ندارد و تا به حال اثبات نشده است که چیزی، در داخل آن وجود داشته باشد.
💠همچنین هیچ چیزی در مورد ماهیت خلا کوانتومی و وجود ماده تاریک ،یا هیگز، در آن به اثبات نرسیده است.
⬅️و مسئله ثانوی ،اگر سخن آقای هاوکینگ را بپذیریم مفهوم خلاء کوانتومی از بین میرود، و در نتیجه ما یک جهان بینهایت خواهیم داشت(که در پست قبلی این ادعا را بر پایه مفهوم اشتراک معنوی نقد کردیم) که به جهان های موازی خود، متصل است، و عملا مفهوم جهان های موازی که آقای هاوکینگ به آن در این کتاب اشاره کرده اند، در بعد چهارم به هم میخورد.
💠در مورد ابعاد دیگر فضا، و تداخل ،جهان های موازی آنها با ما، این موضوع در حد فرضیه است و هنوز اثبات نشده است، و در صورت اثبات هم چون در بعد فیزیکی ما نیستند(به دلیل متفاوت بودن قوانین فیزیکی جهانها طبق ادعای خودشان)، امکان درک آنها برای ما وجود ندارد، و عملا آن جهان های موازی برای ما وجود ندارند.
💠نکته بسیار مهم، که عناد و غرض و تعصب ملاحد را میرساند، در کلام آقای هاوکینگ در اینجا ، من باب بین مفهوم Parael Universe و Parael World به معنی کیهانهای موازی، و جهان های موازی، تفکیک قائل نشده اند(!)و جهان های موازی در موازات جهان ما وجود دارند، که هیچ ربطی به خلاء ندارند و در ابعاد دیگر هستند، ولی کیهانهای موازی باید کیهانهایی به مشابه ما باشند که در بین جهان ما ،و جهان آنها ، یک خلاء کوانتومی که در آن هیچ بعد فضا و زمانی وجود ندارد، وجود داشته باشد.
♻️ #ادامه_دارد...
#هاوکینگ.
#لئونارد_ملودینو.
#جهانهای_موازی.
#کیهانهای_موازی.
#خلاء_کوانتومی.
#خلقت.
#خدا.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴نقدی بر جهانهای موازی ♨️ #قسمت_سوم. ⬅یکی از مواردی که آقای هاوکینگ در کتاب طرح بزرگ بطور مکرر سع
🔴نقدی بر جهانهای موازی
♨️ #قسمت_چهارم.
💢پرفسور پُل دِیویس، فیزیکدان و اختر شناس بریتانیایی، با توجه به شروحی که از جهانهای موازی شده، در مصاحبه ای که از او میشود در ابتدا، استدلال فیلسوف علم آقای نیک بوستروم ،با تقریر خاصی بیان میکند که در نقد بنیان جهانهای موازی است، ایشان میگویند:
⬅️۱-اصل انتخابگر:
💠دو وضعیت طبیعی برای امور داریم:
یکی اینکه هیچ چیز وجود ندارد، و دیگری اینکه همه چیز وجود دارد، اینکه هیچ چیز وجود ندارد با مشاهدات باطل میشود.
⬅️در نظریات چند جهانی، ادعا میشود که ،جهانهای دیگری نیز وجود دارند.
💠اما چه چیزی است که مجموعه ای از معادلات را انتخاب میکند و جهانی را بوجود میآورد؟
💠چه اتفاقی میافتد که جهانهایی قابلیت وجود ندارند؟
💠چه چیزی ،یا چه کسی، باعث این انتخاب بین جهان هایی که وجود دارند و جهان هایی که وجود ندارند، میشود؟
⬅️۲-جهان های قلابی:
💠ما میتوانیم بطور مصنوعی، موجوداتی را خلق کنیم ،و این موجودات تجربه هایی را بطور مصنوعی حس خواهند کرد، و یک جهان مصنوعی برای این موجودات بسازیم.
💠شما با یک سیستم کامپیوتری، میتوانید به تعداد بسیار زیادی از این جهانها ،خلق کنید، اما مسئله اینجاست که ساختن یک جهان قلابی، بسیار آسانتر از یک جهان واقعی است.
💠پس اگر ما یک مشاهده گر تصادفی باشیم احتمال اینکه جهان ما قلابی باشد، بسیار بیشتر از این است که جهان ما واقعی باشد.
و بر اساس این، احتمال پس قوانین فیزیک جهان ما نیز قلابی است، و در نتیجه ،ما نمیتوانیم با قوانین قلابی جهان یا جهانها را توصیف کنیم.
♻️ #ادامه_دارد...
#پل_دیویس.
#نیک_بوستروم.
#دانشگاه_آکسفورد.
#فلسفه_علم.
#جهانهای_موازی.
#خلقت.
#خدا.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴نقدی بر جهانهای موازی ♨️ #قسمت_چهارم. 💢پرفسور پُل دِیویس، فیزیکدان و اختر شناس بریتانیایی، با تو
🔴نقدی بر جهانهای موازی
♨️ #قسمت_پنجم.
💢در نهایت، پروفسور پُل دِیویس، این گونه در نقد جهانهای موازی، استدلال میکند:
⬅️پس این پایان داستان است؟ آیا میتوانیم یک "جهان موازی" با یک کمیت کامل و سیستم بسته از وجود تمام کمیت های فیزیکی داشته باشیم؟ نه کاملا.
جهان موازی، همراه با مقدار زیادی از کمیت ها، مانند یک فضای کلی و زمان، برای میزبانی از همه این موانع، و مکانیسم تولید جهانی برای هدایت همه آنها، زمینه های فیزیکی برای پرورش جهان با مصالح مادی، و مجموعه ای از نیروهایی برای ایجاد چیزی، اتفاق میافتد.
💠کیهان شناسی ، این ویژگی ها را، با در نظر گرفتن فرایند های متافیزیکی موروثی را ،که به وجود ، میآورند، و قوانین خاصی را ،بر اساس یک جهان را، بر اساس جهانی که مد نظر است، در نظر میگیرد.
💠خود مِتاقوانین، غیرقابل توضیح هستند، قدرت های متعالی ابدی و غیر قابل تغییری که، فقط به (جلوهشان)وجود میآیند و باید به طور معمول(اصل) پذیرفته شوند.
💠به همین ترتیب، مِتا قوانین، دارای یک وضعیت مشابه، به یک خداوند متعال، غیر متعارف است.
💠http://www.sciencemeetsreligion.org/philosophy/hawking.php
⬅️و پروفسور دیویس ،در سخنرانی و نقد بر استیون هاوکینگ، در حول نظریه M ، میگوید:
هاوکینگ از وجود خدای متعال، پرهیز میکند، اما وجود متعال ازلی و ابدی، و واجب الوجود بالذات(منظور همان خداوند است) دیگری را جای او قرار میهد.
♻️ #ادامه_دارد...
#هاوکینگ.
#پل_دیویس.
#جهانهای_موازی.
#متا_قوانین.
#نظریه_M.
#خلقت.
#خدا.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴نقدی بر جهانهای موازی ♨️ #قسمت_پنجم. 💢در نهایت، پروفسور پُل دِیویس، این گونه در نقد جهانهای موازی
🔴نقدی بر جهانهای موازی
♨️ #قسمت_ششم.
💠یکی از استدلال های علمی که موافقان جهانهای موازی، آن را دال بر وجود جهانهای موازی میگیرند، ذره هیگز و LHC است، آنها میگویند:
"کمیت وجود جهانهای موازی، به عنوان مثال اگر۱۲ در پایان باشد، و ۰ آخرین عدد، اگر کمیت بالاتر از ۶ باشد جهانهای موازی وجود دارند."
⬅️و از بخت بد طرفداران جهانهای موازی، عدد بر روی خود ۶ است، یعنی تماما خنثی! اما ملاحد اوضاع را به جایی کشاندند که میگویند اینهم باز دلیلی بر موجود نبودن جهانهای موازی نیست(!) و اینگونه شد که پروفسور سابین هِسِن فِلدِر در پاسخ به طرفداران جهانهای موازی گفته است:
💠این استدلال جالبیست، اما منطقا متناقض است.
این به انتظاراتمان در مورد آنچه که ما به معنای یک "عدد تصادفی" یا توزیع احتمالی آن میباشد، متکی است.
توزیع های بی حد و حصر زیادی وجود دارد.
لازم است که اعداد در مدل استاندارد باید از یک توزیع مشخص پیروی کنند، این صرفا یک فرضیه است که با مشاهدات ناسازگار است.
💠 همه ما میتوانیم از داده ها اینگونه نتیجه گیری کنیم و بگوییم:
فیزیکدانان(طرفدار جهانهای موازی) فرضیه ای برای آنچه که میگویند "طبیعی" است، به راحتی معلوم میشود اشتباه است.
⬅️این ،بدان معنا نیست که چند(توزیع) نوعی وجود دارد. ممکن است یک توزیع باشد یا ممکن است باز نیز احتمال باشد. فقط به این معنی است که نتایج LHC هیچ چیزی در مورد آنچه که شما مدعی آن (که به صورت شبه علمی است)هستید، نتیجه ای به بار نمیآورد.
💢به نقل از مجله فوربس:
https://www.google.com/amp/s/www.forbes.com/sites/startswithabang/2016/10/25/no-the-lhc-hasnt-shown-that-we-live-in-a-multiverse/amp/
♻️ #ادامه_دارد...
#جهانهای_موازی.
#ذره_هیگز.
#شبه_علم.
#خلقت.
#خدا.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴نقدی بر جهانهای موازی ♨️ #قسمت_ششم. 💠یکی از استدلال های علمی که موافقان جهانهای موازی، آن را دال
🔴نقدی بر جهانهای موازی
♨️ #قسمت_پایانی.
💠یکی از مواردی که بنیان جهانهای موازی را در علم به لرزه در میآورد، قابل آزمایش، پیش بینی و شواهد مستقیم، ابطال هستند، جهانهای موازی حتی شواهد غیر مستقیم هم ندارند! این بدیهی است که جهانهای موازی با علم در تضاد است.
⬅️از همین جهت، نوشتاری از مجله استرونومی را نقل میکنیم که جهانهای موازی را غیر علمی میداند و یک مورد خطرناک با مشیء خطرناک و غیر علمی در فیزیک.
⬅️مجله استرونومی میگوید:
⬅️آیا این نظریه تا حدود زیادی غیر علمی است؟
⬅️دانشمندان جورج الیس، و جو سیلک در یک مقاله شناخته شده در سال 2014 در مورد این موضوع در طبیعت ، هشدار دادند که آنها را به عنوان یک مشیء جدید نگران کننده در فیزیک نظری هشدار دادند:
💠پذیرش بعضی از آنها(جهانهای موازی) در زمینه یک نظریه، اگر آن را زیبا و توضیحی به اندازه کافیست، نیازی به تجربه و آزمایش نمیباشد.
💠آن(نظریه ها) به جای این که علمی باشند، استدلال میکنند که یک نظریه باید فریبکار باشد، ایده ایست که بر اساس قرن سنت است.
⬅️الیس و ابریشم به این نتیجه رسیدند که فیزیک نظری در حال تبدیل شدن به سرزمین بدون مشیء خاصی بین ریاضیات، فیزیک و فلسفه است که واقعا نیازهای هر یک از اینها را برآورده نمیکند.
💠مهم تر از همه، آنها گفتند که اعتبار علم در خطر است. اگر فیزیکدانان نظر سنجی شروع به دور شدن از ایده هایی درباره آنچه که تئوری علمی قانونی را تشکیل میدهند انجام دهند، ممکن است به اعتبار عمومی علم آسیب برساند، که میتواند پیامدی فاجعه بار را در زمانی که بحث درباره تغییرات اقلیمی و تحولی که در حال انجام است، داشته باشد.
💠بعضی از نظریات مربوط به نظریه چند بُعدی است، آنها میگویند که فاقد فریب پذیری لازم است و برای ارائه نظریه های علمی ،قانونی نیستند. به عنوان مثال، توضیحات چندگانه که بر تئوری رشته های خاص تکیه میکنند که خودشان هنوز تایید نشده اند ، قابل آزمایش نیستند و اساسا حدس و گمان هستند.
💠"به نظر ما، کیهان شناسان باید هشدار ریاضیدان دیوید هیلبرت را رعایت کنند:
اگرچه برای تکمیل ، بی نهایت ریاضیات مورد نیاز است، اما در فضای فیزیکی چنین چیزی(بینهایت) وجود ندارد"، چیزی است آنها نتیجه گرفتند.
💠به نظر میرسد ابریشمی و الیس با موضوعات چندگانه موافق اند، اما با نظریه های علمی که نمیتوانند از طریق اطلاعات و شواهد تأیید شوند، موضوع را بررسی کنند. الیس به ستاره شناسی گفت که هیچ مشکلی برای پیش بینی کردن مفاهیم مانند جهانهای موازی وجود ندارد تا ببینند کجا هستند. با این حال، "اشکالاتی به وجود میآید و یکی از آنها ادعا کند که چنین نظریاتی نظریه های علمی را آزمایش میکنند".
💢خود مقاله در مجله استرونومی:
http://astronomy.com/news/2017/01/what-is-the-multiverse
#جهانهای_موازی.
#جهانهای_چندگانه.
#جورج_الیس.
#استرونومی.
#آزمون_پذیری.
#نظریه_علمی.
#خلقت.
#خدا.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
🔴گسترده ترین بررسی اعتقاد دانشمندان به ادیان الهی
⬅️آیا همه دانشمندان آتئیست هستند؟
⬅️آیا دانشمندان معتقد هستند که دین وعلم در تضادند؟
⬅️پاسخ این سوالات و سوالات دیگر توسط محققان دانشگاه رایس منتشر شد...!
💠این مطالعات، باور رایج بین عموم مردم را به چالش میکشد در حالی که مردم فکر میکنند که عموم دانشمندان آتئیست(بیخدا) هستند اما تحقیقات چیزی دیگری میگویند...!
💠بیشتر دانشمندان در جهان خود را دیندار معرفی کرده اند و قابل توجه است که دانشمندان خداباور بیش از دو برابر دانشمندان آتئیست هستند...!
💠جالب است که فقط تعداد کمی از دانشمندان به تضاد میان علم و دین باور دارند، مثلا در کشور انگلستان به عنوان یکی از سکولار ترین کشور ها فقط 32% درصد از دانشمندان به تضاد میان علم و دین معتقدند و در آمریکا این عدد 29% است.
💠این تحقیق، بزرگرین تحقیق راجع به علم و دین بود که توسط دانشگاه رایس و موسسه فاراده صورت گرفته است.
⬅️پ.ن:این تحقیق فعلی، تمام تبلیغات جهان استکبار را به خاک نشاند و مدعی پوچ ملاحد که ادعا میکردند اکثر دانشمندان به خداوند و ادیان الهی باور ندارند و حتی پشتیبانی از مدیران آتئیستی همچون ژورنال ساینتفیک امریکن و نیچر و...را نیز داشته اند، به دروغی بزرگ در تاریخ تبدیل کرده است.☑️
منبع:
http://news.rice.edu/2015/12/03/first-worldwide-survey-of-religion-and-science-no-not-all-scientists-are-atheists/
#دین.
#فلسفه.
#علم.
#خدا.
#آفرینش.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
🔴سخن با مسلمانانی که چیزی از فلسفه و کلام نمیدانند
💠علم فلسفه ، مادر تمامی علوم است. در این علم، انسان غریزه پرسش خود را ارضا میکند، و فلسفه در صدد تبیین عقلانی جهان است.
💠علم فلسفه، چیزی جز تبیین عقلانی عالم نیست.
💠شما اگر چیزی از معرفت شناسی، شناخت شناسی و وجود شناسی ندانید، چگونه میخواهید حقایق عالم را بفهمید؟
⬅️بر فرض روزی به مُلحِدی بر خوردید که نه خداوند را قبول دارد، و نه هیچ دینی را، چگونه در مقابل او میخواهید از وجود خدا و حقانیت اسلام دفاع کنید؟
چگونه میخواهید در مقابل شبهات آنها مقاومت کنید، و چه تضمینی است که بعد مدتی شما هم مثل آنان نشوید و به انکار دین و خدا نپردازید؟
زیرا نه تسلطی به مباحث عقلی صرف دارید، و نه میتوانید به صورت عقلانی از دین دفاع کنید.
💠و اگر ملحدی به دین به صورت اختصاصی نقدی انجام داد، شما که تسلطی به علم کلام ندارید، چگونه میخواهید در مقابل او بر فرض عقلانیت دین را اثبات کنید و معقولیت پذیری گزاره های اسلام را به او اثبات کنید؟
⬅️در غیر این صورت، آیا شما چیزی جز مسلمان موروثی(شناسنامه ای) هستید؟ آیا در اسلام ایمان آوردن بدون تعقل مقبول است؟
🔘جا دارد به این موضوع فکر کنید که واقعا شاخص های اولیه مسلمان بودن را دارید؟!
#دین.
#اسلام.
#خدا.
#آفرینش.
#کلام.
#فلسفه.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
🔴وجوب و امـکان در اثبات <<خــــــدا>> به تقریر لایب نیتس
⬅️لایب نیتـس که خود از فیلسوفان(کارتیزین) دکارتی است میگوید:
⬅️این که چرا وجـــــود چیزی بر عـدم آن چیز مقدم است، علتی در طبیعت دارد؛ و آن، نتیجه این اصل مهم است که هیچ چیزی بدون بدون علـت حادث نمیشود؛ و نیز این که چرا این شئ بجای شئ دیگـری موجود شده است باید دلیلی داشته باشد.
💠این دلیل باید یک علت یا یک موجــود(=وجود)واقعــی نهفته باشد...
💠این موجــــود باید واجب باشد...
⬅️چون در غیر این صورت باید علتـی خارج از آن برای توجیه این واقعیت که آن موجود به جای این که معـدوم باشد موجـود است جست و جو کرد که البته این بر خلاف فرض است...!
💠این موجـود علت غایـی اشیاء است و معمولا با کلمه مشترک((خـــدا))از آن نام برده میشود.
💠پس برای تقـدم و ترجیـح وجود یک شئ بر عـدم آن علتـی وجود دارد و به عبارت دیـگر ،واجب الوجــود موجــد وجـــود است.
⬅️منبع:
♨️Leibniz, G.W., a Resume of Metaphisics, In G.H.R.Parkinson (ed), Leibniz، philosofical Writing, p.145
#لایب_نیتس.
#خدا.
#وجوب_و_امکان.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
🔴نقد تصوف مدرن
♨️خرده حساب كوچكی كه با "صوفی جماعت" و "صوفیه" دارم!
⬅️به باور من قسمت اعظمی از دلايل ذهنی گرايبش انسان به صوفی گرایی و باور به دستگاهی شبه مذهبی در قالب باورهای فرامادی، از ميل فروخفته ی كسانی نشات میگیرد كه دوست داشتند ای كاش پیغمبر دین خود میشدند و یا در خلوت، خود را یک پا رسول و نبی میدانند...!
💠كسانی كه مدتی باورمندان دينی بودند و دست آخر كارشان به رها كردن دين و گرايش به باورهای صوفی میكشد، از آن دست آدمهایی هستند كه زیستن به ظاهر اعتقادی در چارچوب قبلی را بر نمیتابند و از طرفی، سخت رشک "پدر آیین خود بودن" و رها شدن از چارچوب های از پيش تنظيم شده را در ذهن دارند؛ منتها جسارت كافی برای رها كردن <<كل جريان>> را هم ندارند.
⬅️كمی هم شايد به لحاظ شخصیتی دارای توانمندی های زيباشناسی و خلاقيت های ويژه ای باشند، و اينجاهاست كه داستان به صوفیه كه شايد در تعريف عجولانه همان <<مذهب آزاد شده>> يا <<دين دل بخواهی>> باشد، ختم میشود، به عنوان مثال اشخاصی همانند محمد علی طاهری.
⬅️با اين تفاصیل شايد عجيب نباشد كه باورمندان صوفیه ای، از تمامی ابزارهاب فكری پیرامون، در جهت توجيه اين فرزند خود ساخته بهره میگيرند:
💠از عبارات و شبه استدلال های فلسفی استفاده میكنند ( اين و اين و اين نشانه ها، بيانگر آن هستند كه...!)، از فكت های علمی هم تا هر آن مقدار كه به كارشان بيايد بهره میبرند (خصوصا فیزیک بیچاره و روانشناسی بخت برگشته را سخت مفيد مییابند)، دستی بر ادبیات و شعر و موسیقی میبرند، و در عين همه اين ها، آنقدرها هم از افق دید دین و مذهب دور نمیشوند تا مردم باطن فاسد آنان را ببینند.
⬅️و جمله معروف شان هم :
<<مسیرها فرق میکنند، مقصد یکیست...!>> .
💠در واقع برای جدی گرفتن بسياری از باورها و عقايد عرفانی، آدم بايد خودش را برای مواجه با آش شله قلمكار حسابی ای از اصطلاحات و عبارات و دستگاه های معنایی آماده كند كه هر كدام، بسته به فرد و موقعيت فرهنگی آن فرد، تعاريف ويژه و خودساخته ای دارند...!
💠در واقع شما در دنیای تصوف، دو صوفی شاید با یک عبارت ولی دارای یک دنیا تفاوت در معنی مواجه شوید...!
⬅️به عنوان مثال با دوستی آشنایی داشتم كه گرايش تصوفی شدیدی داشت.
💠سیگار را دارای معانی عميقی در باب حقیقت میدانست و مدعی بود الاغ تمام اسرار كائنات را میداند و مورد توجه بودن اش در بین مردمان دنیا بی معنی نیست...!
💠ضمنا، مسلط به شناسایی جريانات "انرژی" از طرف کائنات بود و میتوانست كلی حالات مختلف خلق و خو را به جريان همين انرژی نسبت دهد، به عنوان مثال:
💠((اگر غمگينی و احساس کسالت میکنی، اين حاصل انرژی ای است كه چند روزی دنيا را خواهد گردانيد...! البته نگران نباش، انرژی جدیدی در راه است که نشاط آور خواهد بود...!))
💠شما در دنیای تصوف مدرن که با عرفان اهل بیت(ع) در تضاد است، یک پا پیغمبر هستيد و میتوانيد به نيابت از خدا هم رای صادر كنيد:
⬅️((خدا منظورش اين نيست كه ...، بلكه خدا میخواهد این را بگوید که ...!)) و دست آخر آدم همكلامی و مباحثه با شارعین و متدينين را (با همه سختی ها و مشكلاتش البته) دست يافتنی تر مییابد تا اصحاب تصوف و شهود و معنا، خصوصا از نوع مدرن و امروزی اش.
💠پيامبر اکرم (ص) از پديد آمدن اين گروه خبر داده و فرموده اند : « لاتقوم الساعة علي امتي حتي يقوم قوم من امتي اسمهم الصوفيه ليسوا مني و انهم يحلقون للذکر و يرفعون أصواتهم يظنون انهم علي طريقتي بل هم اضل من الکفار و هم اهل النار لهم شهيق الحمار »
« روز قيامت بر امتم بر پا نشود تا آنکه قومي از امّت من به نام (صوفيه) برخيزند. آنها از من نيستند و بهره اي از دين ندارند و آنها براي ذکر دور هم حلقه مي زنند و صداهاي خود را بلند مي کنند به گمان اينکه بر طريقت و راه من هستند؛ در حالي که آنان از کافران نيز گمراه تر و اهل آتش اند و صدايي دارند مانند عرعر الاغ.» (سفينة البحار محدث قمي/ ج2 / ص58 چاپ انتشارات فراهاني تهران و در چاپ جديد اسوه قم ج 5 ص 20)
♨️ دل نوشته ای از #سینا_حیدری.
#تصوف_مدرن.
#صوفی.
#صوفی_جماعت.
#شبه_مذهبی.
#شرک.
#گناه.
#اهل_بیت.
#خدا.
#اسلام.
#انرژی.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
🔴نقد نومن و فنومن کانت
⬅️نومن و فنومن ابزار دست ملاحد و ایده آلیست ها شده و به صورت کاملا مغرضانه علیه ادیان به کار میبرند.
⬅️در ابتدا تعریف این دو واژه؛ فنومن یعنی آنچه که از راه تجربه و حس قابل درک است و نومن یعنی آنچه که از راه تجربه قابل درک نیست.
💠کانت و پیروانش معتقدند که ذهن تنها می تواند ظواهر و پدیده ها (فنومن) را بشناسد و از شناخت نومن ها ناتوان است.البته از دیدگاه کانت شناخت نومن ها از طریق عقل ممکن نیست اما از طریق اخلاق امکان پذیر است.
⬅️برخی اندیشمندان بر این عقیده اند که فهمیدن و تبیین دقیق جهان با استفاده از روش علمی ممکن است و روش علمی یعنی مشاهده دقیق و آزمون نظریه ها توسط تجربه؛ البته این دیدگاه مطلق نیست بلکه تاکید دارد که بر اساس تجربیات و مشاهدات رایج هر چیزی را می توان با درجه خوبی از قطعیت تبیین کرد.
💠نومن ها به مثابه اصول اخلاقی و ماوراء عقلی نیستند بلکه ادراک نومن ها نیز در پرتو ظرفیت های شناختی و ذهن صورت می پذیرد.مجربات تنها از طریق آزمون بدست نمی آیند بلکه این نیز پرتویی از ظرفیت شناختی ذهن انسان است.
⬅️اما ایده آلیست دوگانه ای که از دکارت و کانت متولد می شود؛ ایده آلیست دکارت یک طرفه و قائم بر سوژه است بر این اساس با رئالیسم هیچ رابطه ای ندارد ولی ایده آلیست کانت دو سویه است و با رئالیسم مرتبط است.
💠صورت و ماده ای که کانت در شناخت مطرح می کند این اقتضا را دارد که ایده آلیست او با رئالیسم ارتباط داشته باشد،اما در اینجا ائده آلیست کانت استعلایی است و رئالیسم او تجربی؛کانت هم ذهن و هم عالم خارج را به دو بخش تقسیم می کند،ذهن از شهود حسی متاثر می شود و از این طریق ماده خام شناسایی فراهم می گردد.
💠تا اینجا کار ذهن یک کار تجربی است ولی ذهن مقولات را که زمینه ای فرا تجربی دارند بر مواد خام شناسایی انطباق می دهد و بدین نحو شناخت حاصل می گردد؛این یک ایدئالیست استعلایی است.
💠کانت جهان خارج را به دو بخش تقسیم می کند؛نومن و فنومن.
⬅️وی اعتقاد دارد فراتر از عالم تجربه یک واقعیت ناشناخته نفس الامری وجود دارد که از آن به ذات معقول یا نومن تعبیر می کند.علت اینکه ذهن نمی تواند به عرصه عالم نومن قدم نهد این است که برای شناسایی دو ابزار بیشتر ندارد ؛ یکی حس و دیگری فاهمه.
⬅️محسوس شدن امری به معنی زمانی بودن آن است؛مفاهیم محض فاهمه هم تنها بر شهودات فراهم از تجربه حسی قابل اطلاق اند. بنابراین نومن قابل شناسایی نیست پس شناسایی ما تنها به فنومن تعلق می گیرد که دارای حقیقت تجربی است و ذهن در قالب زمان و مکان می تواند آن را شهود نماید.و این همان معنی رئالیسم تجربی است آنچه که متعلق شناخت ما قرار می گیرد یک عین تجربی محسوس است که قابل شهود حسی است.
💠از دیدگاه کانت قوانین فیزیک نیوتن در عالم خارج دارای کلیت و ضرورت است،این کلیت و ضرورت البته دارای تقدم و تاخر زمانی است لذا کانت بحث زمان و تقدم و تاخر زمانی را مطرح می کند تا علیت به لحاظ فیزیکی را تبیین کند.علیت آنگاه که بر محتوای تجربه فنومن پدیدار یعنی طبیعت محسوس و بالطبع امور مشروط اعمال می شود منجر به شناخت می شود و در عین حال بسیار مفید و لازم است.
.
💠قوانین فیزیک نیوتنی حاصل این تلاقی ذهن و عین هستند.
اما اگر عقل از تجربه فراتر رفته (یعنی به حوزه نومن شئ فی نفسه) به دنبال امر نامشروط برآید نه تنها معرفتی حاصل نمی شود بلکه مغالطات فراوانی نیز در اینجا پدید می آید.
💠اصل علیت از دیدگاه کانت ؛ اگر در طبیعت تغییر معینی روی دهد ما به دنبال علت معینی می رویم اما تناقض در این وجود دارد که کانت وقتی از نومن یا شئ فی نفسه سخن می گوید تصدیق می کند که نومن وجود دارد.
💠کانت اعتقاد دارد که نومن است که باعث فنومن می شود بنابراین مفهوم علیت به قبل از فنومن یعنی به نومن برمی گردد حال آنکه علیت را صرفا در فنومن قابل اعمال می داند و البته این یک تناقض است.
💢"فرشاد نوروزی"
#کانت.
#نومن.
#فنومن.
#خدا.
#الحاد.
#ایده_آلیسم.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴شرح فلسفه ♨️قسمت دوم. ⬅️برای شناخت یا تعریف یک چیز باید از چیزهایی که شناخته شده تر و واضح تر هست
🔴شرح فلسفه
♨️قسمت سوم.
⬅️در تعریف فلسفه ، استکمال نفس انسان ذکر شد .اما آن بخش حقیقی تعریف فلسفه نیست ، بلکه برای کامل تر شدن تعریف ذکر شده است و در واقع هدف از کسب علم فلسفه است.
💠همچنین هدف استکمال نفس انسانی مختص فلسفه نیست و متعلق به تمام دانش ها خواهد بود.
💠البته میتوان اهداف دیگری هم برای کسب این علم مدّ نظر داشت ، منتهی در این تعریف بهترین هدف انتخاب شده است.
⬅️کمال نفس انسان هم در این است که هم در مقام نظر (تفکر ، استدلال ، جهان بینی و ...) و هم در مقام عمل ( ایمان ، اخلاص ، نیت و افعال و ...) به کمال حقیقی خود ، که همان عبادت «اللّه» در همه ی ابعاد وجودی اش است ، برسد.
💠علم فلسفه ای که تعریفش کردیم ، عهده دار تکمیل نفس انسان در مقام نظر است ، و تصحیح و تکمیل عمل هم وابسته به تکمیل و تصحیح نظر و تفکر است و لازمه ی آن است ، نه اینکه کافی باشد ، چون ممکن است به صحت موضوعی علم داشته باشیم ، اما ایمان و اراده مان برای ایمان ، به آن تعلق نگیرد.
⬅️در مطلب بعدی مؤیدات نقلی بحث را ارائه خواهیم کرد.♥️
💢 #ادامه_دارد...
#فلسفه.
#وجود.
#ماهیت.
#استکمال_نفس.
#خدا.
#آموزش_فلسفه.
#مخالفان_فلسفه_اسلامی.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴شرح فلسفه. ♨️قسمت سیزدهم. ⬅️اینجا به نقل مویدات متون دینی برای طرز اکتساب مفهوم وجود میپردازیم .
🔴شرح فلسفه
♨️قسمت چهاردهم.
⬅️عام بودن مفهوم وجود...!
💠 پس از بررسی نحوه ی ادراک مفهوم وجود و تشخیص متفاوت بودن مفهوم حاصل از محسوس بالعرض (مانند توپ) و مفهوم حاصل از محسوس بالذات (مانند رنگ توپ) و مفهوم وجود ، به ویژگی های مفهوم وجود میپردازیم.
💠 مفهوم وجود هم بر واقعیت مستقلی مانند توپ (محسوس بالعرض) و هم بر واقعیت وابسته ای مانند رنگ توپ (محسوس بالذات) و هم بر واقعیات ذهنی صدق میکند .
یعنی میتوانیم بگوییم توپ وجود دارد ، رنگ توپ وجود دارد ، مفاهیم در ذهن هم وجود دارند.
💠گاهی میتوانیم با محسوس بالذات به واقعیات مستقل دیگری غیر از محسوس بالعرض اول هم پی ببریم ، مثلا با دست زدن به ظرف داغ ، هم به وجود ظرف پی میبریم ، هم به وجود کسی که ظرف را داغ کرده است ، گرچه محسوس بالذات نباشد.
منتهی برای اثبات وجود محسوس بالعرض دوم باید ادله ای منطقی ارائه بدهیم.
💠نکته ی مهم اینکه خداوند ، به معنایی که عرض کردیم ، محسوس بالعرضی است که مستقیم حس نمیشود ، البته برای حس نشدنش دلیل منطقی و بدیهی خواهیم آورد . این یعنی بحث از وجود خداوند بحث از واقعیت است نه افسانه ها ، که بعدها وجودش را اثبات خواهیم کرد .
⬅️برای این نکته نیز مؤید نقلی خواهیم آورد.
💠 بنابراین مفهوم وجود مفهومی عام است که مانعی برای اطلاق آن بر چیزی وجود ندارد ، مگر آنکه به محال بودن بیانجامد .
💠 از این جهت تا اینجا راه برای بحث از وجود ماده و غیرماده باز است و عام بودن مفهوم وجود دالّ بر آن است .
💠کسی که مفهوم وجود را منحصر در ماده میداند باید دلایلی بیاورد تا اثبات کند" اطلاق مفهوم وجود بر غیرماده محال است" و این عام بودن مفهوم وجود را محدود کند و یا اثبات کند محسوس بالعرض ها ، همگی مادی هستند.
💠و نیز کسی که قائل به وجود غیرماده است باید اثبات کند ، اما عدم اثباتش نشان از انحصار هستی به ماده نیست.
💠این ویژگی مفهوم وجود امکان بحث از «مابعدالطبیعه» و علم کلی بررسی موجودات را نشان میدهد.♥️
💢 #ادامه_دارد...
#آموزش_فلسفه.
#عشق_فلسفه.
#معرفت_شناسی.
#فلسفه_اسلامی.
#فلسفه.
#ادراک.
#مخالفان_فلسفه_اسلامی.
#خدا.
#محسوس_بالعرض.
#محسوس_بالذات.
#محسوسات.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴پروفسور پل دیویس و اصل "آنتروپیک" ⬅️پروفسور پُل چارلز ویلیام دیویس، از دانشمندان مطرح در زمینه فیز
🔴پروفسور پل دیویس و اصل "آنتروپیک"
⬅️پروفسور پُل چارلز ویلیام دیویس، از دانشمندان مطرح در زمینه فیزیک در دنیا است، ایشان از مدافعان سر سخت توحید در غرب هستند و از اشخاص مطرح که فعالیت های زیادی علیه الحاد داشتنه اند و کتب فراوانی نیز دارند. سابقا از ایشان در کانال مطالبی نقل کردیم ، و این بار بخشی از توضیحات زیبای ایشان درباره نظم ویژه در عالم را برای شما عزیزان آورده ایم.
⬅️پروفسور پل دیویس درباره تنظیمات ویژه جهان میگویند:
💠ﺍﮔﺮ ﺍﻧﻔﺠﺎﺭ ﺁﻏﺎﺯﯾﻦ ﻋﺎﻟﻢ ﮐﻤﯽ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﺑﺎ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺥ ﺩﺍﺩﻩ ، ﻣﯽﺑﻮﺩ ، ﺍﮔﺮ ﻧﯿﺮﻭﯼ ﮔﺮﺍﻧﺶ ﮐﻤﯽ ﻗﻮﯼ ﺗﺮ ﯾﺎ ﺿﻌﯿﻒ ﺗﺮ ﺑﻮﺩ ، ﺍﮔﺮ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﯿﻬﺎﻥ ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ ﮐﻤﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺳﺒﺐ ﺭﺍﻧﺶ ﺍﺟﺮﺍﻡ ﻣﯽﺷﺪ ، ﺷﺎﯾﺪ ﻫﺮﮔﺰ ﺣﯿﺎﺕ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﭘﺪﯾﺪ ﻧﻤﯽﺁﻣﺪ . ﺁﯾﺎ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﯿﺪﺍﯾﺶ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺗﻨﻈﯿﻢ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ؟
💠ﻋﺎﻟﻢ ﯾﺎ ﺣﺪﺍﻗﻞ ﮔﻮﺷﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ، ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺎﺳﺖ ، ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺭﺍﺣﺖ ﻭ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ . ﻧﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﮔﺮﻡ ﻭ ﻧﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺮﺩﺍﺳﺖ ، ﻧﻪ ﺗﺎﺑﺶ ﻫﺎﯼ ﺧﻄﺮﻧﺎﮎ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺩﺭ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﻣﺎﺳﺖ ﻭ ﻧﻪ ﺳﯿﺎﻫﺠﺎﻟﻪ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺒﻠﻌﺪ . ﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺷﺮﺍﯾﻂ ، ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻏﯿﺮ ﻋﺎﺩﯼ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽﺭﺳﺪ ﻣﺎﻫﯿﺖ ﺍﺗﻢ ﻫﺎ ﻭ ﻣﻠﮑﻮﻝ ﻫﺎ ، ﻗﺪﺭﺕ ﻧﯿﺮﻭﻫﺎﯼ ﻃﺒﯿﻌﯽ ﻭ ﻭﯾﮋﮔﯽ ﻫﺎﯼ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﻫﺎ ﻭ ﮐﻬﮑﺸﺎﻥ ﻫﺎ ﻫﻤﻪ ﻓﻘﻂ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺷﮑﻞ ﺩﺭ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﻫﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺗﻨﻈﯿﻢ ﻇﺮﯾﻒ ﺑﺴﯿﺎﺭﻧﺪ:
💠۱.ﻗﺪﺭﺕ ﻧﯿﺮﻭﯼ ﮔﺮﺍﻧﺶ : ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺮﻭ ﮐﻤﯽ ﻗﻮﯼ ﺗﺮ ﺑﻮﺩ ، ﻋﺎﻟﻢ ، ﻣﺪﺕ ﻫﺎ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺁﻧﮑﻪ ﺣﯿﺎﺕ ﺍﻣﮑﺎﻥ ﺷﮑﻞ ﮔﯿﺮﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ، ﺩﺭ ﯾﮏ ﺭُﻣﺒِﺶ ( ﻓﺮﻭ ﺭﯾﺰﺵ ) ﺑﺰﺭﮒ ﺭﻭﯼ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﺴﺘﻪ ﻣﯽ ﺷﺪ ﻭ ﺍﮔﺮ ﮐﻤﯽ ﺿﻌﯿﻒ ﺗﺮ ﺑﻮﺩ ، ﻫﯿﭻ ﮔﺎﻩ ﻣﺎﺩﮤ ﺍﻭﻟﯿﮥ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﮐﻬﮑﺸﺎﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﻫﺎ ﮔِﺮﺩِ ﻫﻢ ﻧﻤﯽ ﺁﻣﺪ.
💠۲.ﯾﮑﻨﻮﺍﺧﺘﯽ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﻬﺒﺎﻧﮓ ( ﺍﻧﻔﺠﺎﺭ ﺑﺰﺭﮒ ) : ﺍﮔﺮ ﺍُﻓﺖ ﻭ ﺧﯿﺰﻫﺎﯼ ﺍﻭﻟﯿﻪ ﺩﺭ ﺗﻮﺯﯾﻊ ﺟﺮﻡ ﻋﺎﻟﻢ ، ﮐﻮﭼﮑﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩﻧﺪ ، ﻫﯿﭻ ﮔﺎﻩ ﺳﺎﺧﺘﺎﺭﻫﺎﯼ ﮐﻨﻮﻧﯽ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﺷﮑﻞ ﻧﻤﯽﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﻋﺎﻟﻤﯽ ﺗﺎﺭﯾﮏ ، ﺑﯽ ﺷﮑﻞ ﻭ ﯾﮑﻨﻮﺍﺧﺖ ﺍﺯ ﺫﺭﺍﺕ ﺍﻭﻟﯿﻪ ﻣﯽ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﻭ ﺍﮔﺮ ﮐﻤﯽ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﺑﻮﺩﻧﺪ ، ﻋﺎﻟﻢ ، ﭘُﺮ ﻣﯽﺷﺪ ﺍﺯ ﺳﯿﺎﻫﭽﺎﻟﻪ ﻫﺎﯼ ﺣﺮﯾﺼﯽ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺟﺮﻡ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺭﺍ ﻣﯽﺑﻠﻌﯿﺪﻧﺪ. ﮐﯿﻬﺎﻥ ﺷﻨﺎﺳﺎﻥ ﻋﺎﻟﻢِ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﻬﺒﺎﻧﮓ ﺭﺍ « ﮐﻠﻮﺧﻪ ﺍﯼ » ﻣﯽﺩﺍﻧﻨﺪ . ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﻌﻨﯽ ﮐﻪ ﻣﺎﺩﻩ ﺩﺭ ﺗﻮﺩﻩ ﺗﻮﺩﻩ ﻫﺎﯾﯽ ﻣﺘﺮﺍﮐﻢ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻫﻤﺴﺎﻥ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﻓﻀﺎ ﭘﺨﺶ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ . ﻫﻤﯿﻦ ﺳﺒﺐ ﭘﯿﺪﺍﯾﺶ ﭘﯿﺶ ﮐﻬﮑﺸﺎﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺳﺎﺧﺘﺎﺭﻫﺎﯼ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺯ ﺫﺭﺍﺕ ﺑﻨﯿﺎﺩﯼ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ . ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻦ ﺗﻮﺩﻩ ﻫﺎ ﮐﻤﯽ ﻓﺸﺮﺩﻩ ﺗﺮ ﺑﻮﺩﻧﺪ ، ﻫﻤﻪ ﺟﺎﯼ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺍﻧﺒﻮﻫﯽ ﺍﺯ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﻫﺎ ﻭ ﺍﺟﺮﺍﻡ ﺩﯾﮕﺮ ، ﭘُﺮ ﻣﯽ ﺷﺪ ﺍﺯ ﺳﯿﺎﻫﭽﺎﻟﻪ ﻫﺎﯼ ﭘُﺮ ﺟﺮﻡ.
💠۳.ﺟﺮﻡ ﺫﺭﺍﺕ ﺯﯾﺮ ﺍﺗﻤﯽ : ﺟﺮﻡ ﻧﻮﺗﺮﻭﻥ ﻓﻘﻂ ﮐﻤﯽ ﺍﺯ ﭘﺮﻭﺗﻮﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺳﺖ . ﺍﮔﺮ ﺟﺮﻡ ﺍﯾﻦ ﺩﻭ ﺫﺭﻩ ﺑﺮﻋﮑﺲ ﻣﯽ ﺷﺪ ، ﯾﻌﻨﯽ ﭘﺮﻭﺗﻮﻥ ﮐﻤﯽ ﺍﺯ ﻧﻮﺗﺮﻭﻥ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺗﺮ ﻣﯽﺑﻮﺩ ، ﺗﻤﺎﻡ ﭘﺮﻭﺗﻮﻥ ﻫﺎ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻭﺍﭘﺎﺷﯽ ﺑﻪ ﻧﻮﺗﺮﻭﻥ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﻣﯽﺷﺪﻧﺪ ، ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺗﺮﺗﯿﺐ ﻫﯿﭻ ﮔﺎﻩ ﺍﺗﻢ ﻫﺎﯼ ﻫﯿﺪﺭﻭﮊﻥ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﮐﺎﻓﯽ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﻧﺒﻮﺩ ﺗﺎ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﻫﺎ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﻮﻧﺪ . ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺗﺮﺗﯿﺐ ، ﭘﺮﻭﺗﻮﻥ ﻫﻢ ﺗﻘﺮﯾﺒﺎً 2000 ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻥ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺍﺧﺘﻼﻑ ﺟﺮﻡ ﺍﻣﮑﺎﻥ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﭘﯿﻮﻧﺪﻫﺎﯼ ﻣﻠﮑﻮﻟﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﯽﺁﻭﺭﺩ . ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺑﻪ ﻭﯾﮋﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺸﮑﯿﻞ ﺳﺎﺧﺘﺎﺭﻫﺎﯼ ﺣﯿﺎﺕ ، ﭘﺮﻭﺗﺌﯿﻦ ﻫﺎ ﻭ ﻣﻠﮑﻮﻝ ﻫﺎﯼ ﭘﯿﭽﯿﺪﻩ ﻣﺎﻧﻨﺪ ADN ﺣﯿﺎﺗﯽ ﺍﺳﺖ.
💠۴.ﻗﺪﺭﺕ ﻧﯿﺮﻭﯼ ﻫﺴﺘﻪ ﺍﯼ ﻗﻮﯼ :
ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺮﻭ ﻫﺎ ﮐﻤﯽ ﺿﻌﯿﻒ ﺗﺮ ﺑﻮﺩ ، ﻫﯿﭻ ﮔﺎﻩ ﭘﺮﻭﺗﻮﻥ ﻫﺎ ﻭ ﻧﻮﺗﺮﻭﻥ ﻫﺎ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻧﻤﯽﭼﺴﺒﯿﺪﻧﺪ ﻭ ﻫﯿﭻ ﺍﺗﻤﯽ ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﻫﯿﺪﺭﻭﮊﻥ ﺷﮑﻞ ﻧﻤﯽﮔﺮﻓﺖ . ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﻭﺍﮐﻨﺶ ﻫﺎﯼ ﻫﺴﺘﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻣﻨﺒﻊ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﻫﺎﺳﺖ ، ﺭﺥ ﻧﻤﯽﺩﺍﺩ . ﺍﮔﺮ ﻫﻢ ﮐﻤﯽ ﻗﻮﯼ ﺗﺮ ﺑﻮﺩ ، ﭘﺮﻭﺗﻮﻥ ﻫﺎ ﺩﻭ ﺑﻪ ﺩﻭ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻣﯽﭼﺴﺒﯿﺪﻧﺪ ﻭ ﺍﺗﻢ ﻫﺎﯼ ﻫﯿﺪﺭﻭﮊﻥ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﮑﻞ ﮔﯿﺮﯼ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﻫﺎ ( ﺣﺪﺍﻗﻞ ﺁﻥ ﻃﻮﺭ ﮐﻪ ﻣﯽﺩﺍﻧﯿﻢ ) ﻻﺯﻡ ﺍﺳﺖ ، ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﮐﺎﻓﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﻤﯽﺩﺍﺷﺖ.
💢 محقق: #سینا_حیدری.
❌نقل بدون آیدی کانال جایز نمیباشد❌
#پل_دیویس.
#نظم.
#اصل_آنتروپیک.
#مولکول.
#تابت_کیهانی.
#خدا.
#اصل_بشر_بنیادی.
#تکوین.
#نظم_تکوینی.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
🔴خدای ادیان ابراهیمی
⬅️شبهه:
"گاهی ادعا می شود که خدای ادیان ابراهیمی خدای متشخص است. متشخص به این معنا که سخن می گوید و می شنود و می بیند و ... و همه این صفات را انسان ها نیز دارا می باشند. بنابراین خدای ادیان ابراهیمی خدایی انسان وار و دارای صفات انسانی است. برخی نیز این مسأله را دلیلی بر مغایرت خدای ادیان ابراهیمی با خدای عقلی و فلسفی دانسته اند."
💠در جواب این شبهه میگوییم:
💠از نظر عقلی همه ادیان ابراهیمی خداوند را بی نهایت میدانند به این معنا که هیچ محدودیتی ندارد، بر اساس این اعتقاد گرچه خدا میبیند اما دیدن او محدود به ابزار خاص یا محدودیت خاصی نیست و همینطور بقیه صفات.
💠ذات خداوند نیز متشخص است اما نه به معنای محدود بودن بلکه در عین بی نهایت بودن شخصی است! چنین خدایی همیشه و در همه مکانها وجود دارد و در عین حال این محدودیت های اعتباری را ندارد.
💠همانطور که وجود، همیشه موجود است ،اما زمان ندارد، چنین خدایی نزدیک ترین موجود به انسان است.
💠اگر مبنای بحث را برهان صدیقین بگذاریم این نزدیکی و تشخص باز هم قوی تر میشود.
💠 زیرا قبول اصل واقعیت قبل از قبول هر چیزی است و هر ادراکی، ادراک واقعیت را نیز در خود دارد.
💠بر این اساس، امکان ندارد که انسان خدا را ادراک و قبول نکند، و در واقع هر لحظه و در هر ادراکی خدا را نیز ادراک کرده است.
💠چنین خدایی فقط در باطن عالم نیست(!)، بلکه در ظاهر هم هست و اصلا هیچ چیزی خالی از او نیست، انسان هر لحظه با این واقعیت زندگی میکند و با او حرف میزند و حتی میتوان با این خدا شوخی هم کرد(همانطور که در برخی مطالب عرفانی بیان میشود).
💠اگر محدودیت نداشتن در ادیان به درستی فهمیده شود تشخص خداوند منافاتی با براهین عقلی و فلسفی ندارد، بلکه خدای فلسفی بهتر تشخص را معنا میکند البته تشخصِ بدون محدودیت.
💠نکته این است که ذهن انسان، به دلیل انس با عالم ماده، صفات را در قالب محدود دیده است و درک صفت بدون محدودیت برایش سخت است.
💠از نظر نقلی به طور خاص، در دین اسلام ،آیات و روایاتی ناظر بر خدایی هستند که در عین تشخص، محدود نیست:
💠۱.مثلا آیه ای که میگوید خداوند چهارمی سه نفر است نه چهارمی چهارتا(مجادله آیه 7)، یعنی در عین اینکه در کنار همه موجودات است اما محدوده خاصی ندارد تا به آنها یکی اضافه کند.
💠۲.آیاتی که بیان میکند که خداوند مالک همه چیز است، و ملکیت خدا مثل ملکیت ما اعتباری نیست، بلکه حقیقتا وجود و قوام همه موجودات به خداوند است، بنابراین خداوند است که در هر لحظه و در هر موجودی وجود دارد و به آن قوام میدهد و با این مبنا هیچ موجودی خالی از خدا نیست.
#شبهات.
#الحاد.
#ملاحد.
#آتئیسم.
#خدا.
#آفریدگار.
#اسلام.
#ادیان_ابراهیمی.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
🔴چرا قید پوزیتیویسم (اثباتگرایی) را میزنند؟
⬅️پوزیتیویسم نه قادر بود برای علوم طبیعی تفسیری رضایتبخش فراهم آورد و نه برای فلسفه زیرا علل طبیعی و مبانی منطقی (تبیین و توجیه، وجود و ارزش) را یکی در نظر میگرفت. پوزیتیویسم با پاره پاره کردن واقعیت در علوم طبیعی مختلف مسئلۀ بنیاد و مشروعیت آنها را بیپاسخ میگذاشت و این همان وظیفۀ مشروع و ضروری فلسفه بود. پس فلسفه به ضرورت پیگیری مشروعیت است و از آنجا که اعتبار و مشروعیت را فقط میشد به ارزشها منسوب کرد به نظر ویندلباند فلسفه نظریهای عام درباب ارزش یا همان ارزششناسی بود.
💠پس فلسفه بنیاد ارزشهایی را میجست که بلاشرط و ضرورتاً اعتبار عام دارند و این جستجو برای اعتبار ارزشها با روش نقد صورت میپذیرفت. بدین ترتیب معرفتشناسی و فلسفه چیزی نبود مگر نظریۀ ارزش. ارزشهای مطلقی وجود داشت که اندیشه مبتنی بر آنها بود درست مثل قواعد اخلاقی و اصول ادراکی که در اخلاق و زیباییشناسی حاکمند. به نظر ویندلباند صدق یک ارزش بود و به همین دلیل منطق نیز تابع نظریه ارزش. او گمان میکرد که ابژۀ ارزش منحصربهفرد است به همین دلیل رویدادهایی که تکرار میشدند یا اموری که ذیل یک مقولۀ علم قرار میگرفتند اهمیت و معنایی ارزششناختی نداشتند.
💠به عنوان مثال در تاریخنگاری مسیحی هر رویدادی مشمول در روایتی یکه و تکرارناپذیر است. از نظر ویندلباند این امر ریشۀ علاقۀ نظری ما به امور فردانی و یکه است. تنها رویدادهای یکهاند که میتوان به آنها ارزشها را منسوب کرد. علم طبیعی فهم و علاقهای به این امور منحصربهفرد ندارد؛ علم طبیعی کیفیات ممیزۀ اشیاء را نادیده میگیرد تا ویژگیهای عام آنها را آشکار کند. از این منظر امور منفرد نمونههایی از مفاهیم عامند و وظیفۀ علم طبیعی توسعۀ قوانینی انتزاعی است که فقط ویژگیهای عام اشیاء را به دست میدهد، در این معناست که علم طبیعی قانونمحور نامیده میشود. به تعبیر ویندلباند علم طبیعی در دریایی لنگر میاندازد که به نحو جاودان همان است! علم طبیعی علاقمند تغییر نیست بلکه صرفاً صورت نامتغیر تغییر را میجوید. از سوی دیگر علوم تاریخی فرهنگی فردمحورند. کیفیات فردی و یکۀ رویدادها موضوع علاقۀ این دسته از علوم است و علوم طبیعی آنها را نامکشوف رها میکند. در اینجا دیگر خبری از قوانین عام حاکم بر رویدادها نیست. در این چارچوب است که اساساً تاریخ ممکن میشود. علم طبیعی اساساً نمیتوان امر سپری شده را بازسازی کند زیرا قادر نیست آن را در انفراد و یکهبودنش ببیند و زمانمندی و تکینگی رویدادها را قربانی میکند در حالی که علم فرهنگی قادر به این امر است. در همین بستر است که نقد پوزیتیویسم معنادار میشود؛ پوزیتیویسم امر اجتماعی را به شیئی محصل تبدیل میکند و بدین ترتیب با مکان زدایی و زمان زدایی آن را ممتنع میسازد.
⬅️پوزیتیویسم با این شیئیسازی ناچار به استفاده از روشهای علوم طبیعی است تا قوانین عام و جهان شمول را کشف کند، در حالی که خاصبودگی و بیهمتایی رویدادهای فرهنگی تاریخی را قربانی میکند. تبیین علی و قانونمدار رویدادهای منفرد تاریخی نتیجۀ این انحراف است.
💢نویسنده: "کاوه شمسایی"
#پوزیتیویسم.
#طبیعت_گرایی.
#اثبات_گرایی.
#خدا.
#مابعدطبیعه.
#پارادایم.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
🔴شر وجود ندارد
⬅️امروزه مسأله شر بسیار مهم شده است و برخی آن را به عنوان دلیلی بر عدم وجود خداوند تلقی کرده اند.
💠اما به این اشکال که شروری در جهان هستند و این شرور با علم یا قدرت یا خیر خواهی خداوند سازگار نیستند دو گونه جواب اصلی داده شده است:
💠جواب اول (که منسوب به افلاطون است)میگوید شر عدمی است و جواب دوم (که منسوب به ارسطو است)میگوید شر وجود دارد.
💠جواب اول در سنت غربی جایگاهی ندارد و عمدتاً جواب دوم را با تقریر های مختلف قبول کرده اند.
⬅️اما اگر شر وجود داشته باشد اشکالی که بوجود می آید این است که:
💠بر اساس اینکه علت و معلول باید سنخیت داشته باشند (و سنخیت هم امری بدیهی است) امکان ندارد از موجودی که خیر محض است شر صادر شود، ولو آن شر کم باشد.
💠همچنین به بیان دیگر میتوان گفت که بر اساس قاعده "الواحد لایصدر عنه الا الواحد" امکان ندارد دو چیز (خیر و شر) از یک موجود صادر شود.
💠اینکه گاهی بیان شده است شر قلیل بهتر از شر کثیر است و خداوند هم بهتر را انتخاب کرده است صحیح نیست زیرا در اینجا آن چیزی که باعث اشکال می،شود اصل وجود هر نوع شری است چه قلیل باشد و چه کثیر.
💠برای قبول این مسأله که شر عدمی است باید به این توجه کرد که ما در جهان تنها موجوداتی درک میکنیم، این ما هستیم که بر اساس مبنای عِلّی اسم برخی را شر و اسم برخی را خیر میگذاریم، دقت کنید که شر ،در حقیقت از فهم نکردن روابط عِلّی است.
#شر.
#برهان_شر.
#خیر.
#واجب_الوجود.
#خدا.
#افلاطون.
#ارسطو.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴یهودیان پیشگامان آتئیسم در دنیا ♨️قسمت چهارم. ⬅️یهودیت و بیخدایی! 💠بیخدایی یهودی نوعی بیخدایی
🔴یهودیان پیشگامان آتئیسم در دنیا
♨️قسمت پنجم.
⬅️یهودیان مشهور آتئیست!
⬅️در طول تاریخ، یهودیان بسیاری وجود خدا را انکار کردهاند.
💠 از فیلسوف معروف یهود باروخ اسپینوزا گرفته تا کارل مارکس (رهبر جنبش کمونیسم) و گلدا مایر (رئیسجمهور سابق رژیم صهیونیستی) همگی وجود پروردگار را انکار کردند.
💠در دنیا تنها چهارده میلیون یهودی وجود دارد؛ هفت میلیون در آمریکا، پنج میلیون در آسیا، دو میلیون در اروپا و یکصد هزار نفر در آفریقا.
⬅️طبق آمارها بیش از 50 درصد یهودیان آتئیست هستند.
💠 در میان این افراد، بسیاری جزء افراد مشهور و شناخته شدهی این قوم به حساب میآیند كه در پستهای بعدی بعنوان نمونه با چند نفر آشنا میشويم.
💢 #ادامه_دارد...
#خدا.
#خلقت.
#یهود.
#الحاد.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
🔴ویلیام لین کرایگ و برهان کیهانشناسی کلامی
♨️قسمت اول.
⬅️مقدمتا دلايلی را كـه برای اثبـات خداونـد اقامـه شـده میتوان طی یک تقسيم كلی به سه دسته تقسيم نمود:
💠دلايل وجود شناختی كه با تكيه بر مفهوم خداوند وی را اثبات مینمايد و مبـدع آن آنسـلم قـديس اسـت،گونه های مختلف برهان صـديقين كـه مبـدع آن مــلاصــدراست و با تكيه بـر حقيقـت وجـود، وی را اثبـاتمیكند و دلايل كيهانشناختی كه نقطه آغاز آن پديـده يا مجموعه های از پديده های اين جهـان، يـا وصـفی ازاوصاف آنها مثل حركت يا حدوث يا امكان است.
💠برهان حدوث، كه به ويژه متكلمان طرفدار آن هستند، از جمله مشهورترينِ استدلالهای كيهانشـناختی اسـت.
⬅️سه گروه به اين استدلال روی خوشی نشان نمیدهند:
يکی كسانی كه منكر خدا اند و جهان مادی را ازلـی ذاتی وقائم به ذات میدانند؛ دوم فيلسوفانی چون ابن سـينا،آكويناس و ساير پيروان ارسطو كـه هرچنـد بـه خـدامعتقد اند، اما به تبع ارسطو ماده(هیولی) عالم را ازلی زمانی و مشمول حدوث ذاتی میدانند و معتقد به ازلی بودن هیولی هستند، اما آن را قوه محض و فاقد فعلیت میدانند و به همین ترتیب فقط عالم خلقت را ازلی میدانند و گروه سوم طرفداران الهيات پويشی اند كـه خداونـد را در فرايند تطور میبينند و به تبع آن تحولات مـاده را نيز ازلی میدانند.
💠در جهان اسلام بهترين تقريرِ برهـان از آنِ غزالـی است. وی خود وامدار ابويعقوب اساحق كندی اسـت. متكلمان بعدی مثل فخـر رازی، قاضـی عضـد الـدينايجی و سعدالدين تفتازانی و... نيز بـه تفصـيل بـه آن پرداختـه انـد.
⬅️در قـرن دوازدهـم و سـيزدهم مـيلادی انبوهی از آثار فيلسوفان و متكلمان مسلمان بـه زبـان لاتين ترجمه شد و متفكران مسيحی بسته به مشرب فكری خود هر یک شيفته بخشی از اين انديشـه هـا شده، آن را با منظومه فكری خود در آمیختند. توماس آكويناس به برهان امكان و وجوب ابن سـينا و فـارابی خود آن را عرضه رغبت نشان داد و در جامع الهيات كرد، اما بناونتورا به برهان حدوث زمانی دلبسته شد.
⬅️هر چه بود، در موج جديد انديشه های پس از رنسانس ونگاه مدرن به جهان و انسان، همه گونـه های ايـن دلايـل مهجور شد و در حاشيه قرار گرفت.
💠در اواخر قرن بيستم، دكتـر ويليـام لـين كرايـگ برهان حـدوث را بسـيار مهـم و زنـده يافتـه، حجـم عظيمی از نوشته های خويش را به آن اختصـاص داد.
⬅️وی تقريرهایی بديع از آن عرضـه داشـت و چاشـنی و دستاوردهای جديد علمی را نيز برآن افـزود.
💠كرايـگ،از نو توجه خداپرستان و منكـران خداونـد را بـه اين برهان جلب نمود و به تعبير رايشنباخ اين برهـاندر دوران جديد به دليل حجم انبوه كارهای كرايگ "حياتی دوباره يافته اسـت" (Reichenbach,2008:4).
💠در اين نوشته هدف اصلی ما ارائه دلايل كرايگ و نقدو ارزيابی آن است. در پايان، به طور گذرا به آنچه درعرصــه فلســفه و كــلام اســلامی در جريــان اســت،اشاره هایی كرده، و دلايل كرايگ را با آن مقايسه خـواهيم كرد.
💠كرايگ در قالب چهار استدلال كه دو مورد اول رااستدلال فلسفی و دو مورد بعدی را تاييـداتی از علـمی مینامد، اين برهان را بازسازی میكند.
💠وی بـه نقـش متكلمان مسيحی در طرح ايـن اسـتدلال، كـه تلاشـی بوده از جانب آنان بـرای نفـی ازليـت مـاده ،و سپس طراحی استادانه آن توسـط متكلمـان مسلمان، مثل غزالی و همچنين نقش متفكران يهودی،چون سعديا در اين رابطه اشاره ميكند و میگويد بـه دليل ترجمه آثار آنان، اين برهـان دوبـاره وارد دنيـای غرب شده است.
💠آنگاه به حرمت نقشی كه متفكـران مسلمان در قرون وسطی در طراحی اين استدلال ايفـاكرده اند، با به كارگيری تعبير عربی كلام آن را برهـان نــام«كيهــانشــناختی كلامــی بــرای اثبــات خداونــد» میگذارد.
💢 #ادامه_دارد...
#ویلیام_لین_کرایگ.
#حدوث.
#کیهانشناسی_کلامی.
#خدا.
#ازلیت_ماده.
#قدرت.
#غزالی.
#متکلمین.
#اسلام.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴ویلیام لین کرایگ و برهان کیهانشناسی کلامی ♨️قسمت دوم. ⬅️دليل كيهانشناختی كلام: 💠كرايگ در آغاز با
🔴ویلیام لین کرایگ و برهان کیهانشناسی کلامی
♨️قسمت سوم.
⬅️در ادامه مقاله، ما دلايـل وی و نقـدهای آن را بـه تفصيل بررسی خواهيم كرد، با فرض اينكه چهار دليل كرايگ تمام باشد نتيجه مـیشـود كـه جهـان حـادث است.
💠مخالفان بيشترين تلاششان سد ايـن راه؛ يعنـی رد كردن صغری استدلال است، اما اگر جهان حـادث باشد، نيازمند علت است.
💠تنها مانع عمـده بـر سـر راهاين مقدمـه كـه كبـری اسـتدلال اسـت، اصـل "عـدم قطعیت " ورنر هایزنبرگ است.اما فعلا ببينيم كرايـگ چگونـه آن علت ازلی را با خدا يكی میگيرد.
⬅️پيكر بندی برهان كرايگ از اين قرار است:
1-هر حادثی برای وجودش نيازمند علت است.
2-جهان حادث است.
1-2- استدلال مبتنی بر امكان ناپـذير بـودن يـک نامتناهی بالفعل.
1-1-2- نامتناهی بالفعل نمیتواند وجود داشـته باشد.
2-1-2 - يــک تــوالی زمانمنــد و نامتنــاهی از رخدادها نامتناهی بالفعل است.
3-1-2- پس يـک تـوالی نامحـدود از رخـدادها نمیتواند وجود داشته باشد.
2-2 - استدلال مبتنی بر اينكه شـكل گيـری يـک نامتناهی بالفعل از طريق افزايش پی در پـی ميسـر نيست.
1-2-2 - مجموعه هایی كه توسط افزايش پی در پی اعضا شكل گيرد نمیتواند نامتناهی بالفعل باشد.
2-2-2- سلســله زمانمنــد رخــدادهای گذشــته مجموعه هایی است كه با افزايش پی در پی شكل گرفتهاست.
3-2-2- پس سلسله زمانمند رخـدادهای گذشـته نمیتواند نامتناهی بالفعل باشد.
3-2 - استلال از طريق نظريه بیگ بنگ.
4-2 - استدلال با توسل به قانون دوم ترموديناميک.
💠پس جهان علتی برای وجودش داشـته اسـت.(Craig,1980:5-9)
4- چون اين علت ازلـی اسـت و جهـان حـادث،پـس لازم اسـت ايـن علـت متشـخص و دارای اراده باشد.
💠كرايگ پيش از طرح دو دليـل اول، لازم مـیبينـد نامتناهی بالقوه را از نامتناهی بالفعـل تفكيـک نمايـد:
"نامتناهی بالقوه دائماً در حال افزايش يا كاهش اسـت؛ همـواره بـه آن چيـزی مـیافـزاييم يـا از آن چيـزی میكاهيم؛ مثلاً يک جسم را مـیتـوان تـا بـینهايـتوتقسيم نمود، اما اين به اين معنا نيست كه بـینهايـت اجزا در آن وجود دارد. پس نامتناهی بـالقوه در واقـع نامتناهی نيست، بلكه صرفا نـامتعين اسـت. نامتنـاهی بالفعل در تئوری مجموعه ها جای دارد، چرا كه افـرادچنين مجموعه هایی بايد متعين باشـند. پـس يـا بايـد محدود باشند و يا اگر محدود نيستند و نامنتناهی انـد،بايــد نامتنــاهی بالفعــل باشــند."
⬅️وی از قــول ديويــدهيلبرت، رياضيدان بزرگ آلمانی مینويسد:
" تفـاوت اصلی بين نامتناهی بالفعل و نامتناهی بالقوه اين اسـت كه دومی چيزی است كه همواره به سمت بینهايـت در حركت است اما نامتناهی بالفعل مجموعه ای تام يايک تماميت كامل اسـت (Hilbert,1964:139).
💠بـرای مثال، با فرض ازليت جهان همـه رخـدادها از ازل تـا نقطه هایی كه اينک در آن قرار داريـم، نامتنـاهی بالفعـل است چون افراد آن تحقق يافته و كامل شده است، اما از هر نقطه به سوی آينده با نامتناهی بالقوه مـواجه ايم،مثلاً از همين لحظه به سمت آينده يا از 1845، زمـان تولد جورج كانتور، كاشف مجموعه های لايتنـاهی بـه سمت آينده، مجموعه يک نامتناهی بالقوه است چـون افراد آن تكميل نشده و همواره در حال افزايش است.
💠دومين نكته كه كرايگ تذكر آن را لازم مـیبينـد،توضيحی است در مورد " هست". منظورِ از هسـتی،هستیِ در عالم واقع است، نه در عـالم. ذهـن كرايـگ با وجود نامتناهی بالفعل در حـوزه رياضـی مخـالفتی ندارد.
💢 #ادامه_دارد...
#خدا.
#کیهانشناسی_کلامی.
#کرایگ.
#حدوث.
#ازلیت.
#نامتناهی_بالفعل.
#نامتناهی_بالقوه.
#دیوید_هیلبرت.
#غزالی.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
✅واژگونی فلسفه_۳
به اعتقاد حکمای اسلامی ماهیت حائز دو وجوداست: #وجود_خارجی و #وجود_ذهنی.
وجودآتش درعالم خارج توام باآثاراست، ازجمله حرارت ودود. بعداز مشاهده آتش، صورتی ازآن درذهن انسان نقش میبندد، که مطابق مصداق خارجی است،بااین تفاوت که آتش ذهنی دارای آثارآتش خارجی نیست.یعنی صورت ذهنی آتش دود نمیکندوحرارت ندارد.دراین مثال ماهیت یک چیزواحد به نام آتش است،اما به دو وجود متقرر میباشد.وجودخارجی آتش باآثارخاص، و وجود ذهنی آتش بدون آثارخارجی.بنابراین صورت حاصل ازماهیات خارجی درذهن، که فاقدآثاروجودخارجی هستندرا وجود ذهنی مینامند. وجود ذهنی یکی ازاصول اساسی فلسفه کلاسیک است.اینکه واقعیتی درعالم خارج موجود بوده، وصورتی از آن برای انسان حاصل میشود که مطابق ماهیت خارجی است مبنای #حکمت و #فلسفه میباشد. وجود ذهنی قائم به دو بُعد مهم است:
(۱)وجه ارتسامی: به معنای تبعیت و انفعال ذهن از عالم خارج، در پذیرش حقایق است.
(۲)بُعدانطباقی:صورت ذهنی ماهیات مطابق باافراد خارجی است.
#رئالیسم وعلم به حقایق هستی، برمبنای این دوبُعد مهم شکل میگیرد.
وجه ارتسامی وجود ذهنی توسط #دکارت مورد تشکیک ونقد قرار گرفت.به این معنا که هرآنچه ثبوت ذهنی دارد لزوما ازعالم خارج بدست نیامده بلکه ذهن به نحو فطری واجدآنهاست. او مفاهیمی چون #جسم وامتداد #نفس وآگاهی و #خدا را سه مفهوم بنیادین بدیهی میدانست که هرذهنی بدون رجوع به عالم خارج بدانها آگاه است.گرچه دکارت بحث وجود ذهنی رانقد نمیکند زیرا به لزوم احرازحیث انطباقی مفاهیم قائل است اما این فکر #ارسطویی که در #فلسفه_اسلامی رواج داشت مبنی براینکه انسان درابتدای تولد خالی الذهن بوده وفاقد هرگونه مفهوم میباشد،توسط دکارت مورد نقد جدی واقع شد.دکارت بانقد بُعد ارتسامی معرفت،مساله وجود ذهنی رامتزلزل ساخت. #اسپینوزا #مالبرانش و #لایب_نیتس هرکدام طریق دکارت را ادامه دادند.به زعم آنها برخیازمفاهیم ذهنی باحس وتجربه بدست نمیآیند بلکه آنهارا ازدرون عقل میابیم وباخارج منطبق میکنیم.
# دیوید_هیوم برخلاف دکارت اعتقاد داشت که همه مفاهیم ذهنی ازخارج میآیند وهیچ تصوری ذاتی عقل نیست اما حیث انطباقی توسط #هیوم به شدت مورد نقد واقع شد.به زعم وی هیچ راهی جهت فهم این مطلب که تصورات ذهنی ماآیابامصادیق خارجی مطابقت دارند یاخیر وجود ندارد. بنابراین هرکدام از دومشرب فلسفی #راسیونالیسم و #پوزیتیویسم هرکدام یکی از پایههای رئالیسم و وجود ذهنی را نقد میکنند. اما درخاتمه این نزاع، #کانت قرار دارد.
او جهت برون رفت ازاین انسداد، بحث وجودذهنی وپارادایم رئالیسم و واقعگرایی فلسفه کلاسیک را مورد جرح ونقد قرار داد.به زعم وی تاوقتی در فضای فلسفه رایج و مساله وجود ذهنی قرار داشته باشیم، دعوابرسر اثبات حیث انطباقی یاارتسامی معرفت با شکاکانی نظیر هیوم کماکان وجود دارد.لذا باید به تحولی اساسا در #فلسفه بپردازیم.واین همان انقلاب #کپرنیکی کانت درفلسفه نام دارد. یعنی نفی وجود ذهنی ویکی شدن مقام ثبوت واثبات در معرفت.بدین روی عصر #مدرن دوران واژگونی فلسفه میباشد.چنانچه کانت در فصل سوم کتاب نقداول،یعنی فصل دیالکتیک استعلایی، فلسفه را مورد نقد جدی قرار میدهد، زیرا #متافیزیک بدنبال کشف حقیقت فراتر از انسان بوده.فیلسوف به صیرورت عقلی جهت نیل به احکام ذاتی وجود میپرداخته ودر آخربه مصاحبت با حقیقت نائل میشده.رشد وکمال بشر در گروِ توجه به این حیث التفاتی بوده.اما در دوران جدید وباانقلاب کپرنیکی کانت ،فلسفه سودای کشف حقیقت خارجی راکنار نهاده، وبه نقادی دستگاه معرفتی بشر میپردازد.عالم خارج، وعاء تاریک نومن، وطور مبهم ماده حسی است. سهم بشراز حقیقت، فراتر از وی نمیباشد بلکه توسط ذهن خودش جعل واعتبار شده. خود انسان مصدر امور است.مُعطی حقیقت وجاعل معرفت، بشر میباشد.وقتی حقیقت ذومراتب که انسان رااحاطه کرده، به نحو استقلالی وذاتی وجود نداشته باشدمسلما بحث احراز صورارتسامی که انطباقش با آن حقیقت مطمح نظر باشد، منتفی میباشد. قبل از کانت فلسفه پل ارتباطی انسان با حقیقت خارجی به نحو ارتسامی بود، بعداز کانت خارج مستقل که انسان بتواند آنرا به کمک ذهن بشناسد نقض شد، دراین فضا فلسفه پلی بین ذهن وعین نمیباشد.لذا جایگاه تفسیر حقیقت رااز دست میدهد وبه نقادی ریاضی وار ویا تحلیلی ذهن مبادرت میورزد. واین به معنای واژگونی ونقض #فلسفه و #متافیزیک است.
#محسن_بهرامی
➖➖➖➖➖➖➖➖
💠فلسفه نظری
@falsafeh_nazari
┄═❁#پرسش_و_پاسخ❁࿇༅═┅─
🔻 #پرسش:
یکی از نقدهایی که به #علیت می شود و نقد جدیی است، بحث #زمان است. یعنی #علت هر معلولی از نظر زمانی بر آن تقدم دارد. مسئله ای که مطرح است این است که در #فیزیک پیش از #بیگ_بنگ زمان وجود نداشته است، فضا-زمان بعد از بیگ بنگ موجودیت پیدا کرده است و بنابراین علیت را بی معنا می دانند.
࿇༻⃘⃕༻⃘⃕❀༅═┅─
🔸 #پاسخ:
اولا: زمان وصفِ موجودات #جسمانی و #مادی است، لذا موجودات غیرجسمانی (مجردات) متصف به زمان نمیشوند، پس #خداوند زمانمند نیست وفراتر از زمان است. براین اساس چه زمان باشد(بعد از بیگ بنگ) وچه نباشد (قبل از بیگبنگ) در علیت وخالقیت حق تعالی خللی ایجاد نمیکند. زیرا زمان محمولِ موجودات جسمانی است، وجسم واوصاف ماهوی آن، یعنی ابعاد قار (مکان_ابعادثلاث: طول،عرض،ارتفاع) وابعاد غیرقار(زمان) همگی مخلوق خداوند هستند.
ثانیا: تقدم زمانی به تنهایی مقوم مفهوم علتالعلل نیست بلکه عارض ذاتی آن است. یعنی امر دیگری سبب شده که علت به تقدم زمانی متصف شود. وآن تقدم رُتبی و وجودی است. علت یعنی موجودی که از حیث #وجود تقدم و اولویت بر #معلول دارد. وجودِ علت، وجودِ معلول را ایجاد میکند. چون علت از لحاظ هستی برتری و تقدم وشرافت بر معلول دارد (زیرا معلول، فعل واثر اوست) لذا این تقدم رتبی سبب تقدم زمانی هم میشود. پس تقدم زمانی مقوم ومعرِف علت نیست، بلکه تقدم وجودی ورتبی ذاتی اصلی مفهوم علیت است.
تمام موجودات (حتی ذره اولیه یاموج کوآنتومی یا.... که براثرانفجار آن بیگ بنگ آغازشد) از حیث وجودی #ممکن_الوجود هستند، این بدان معناست که ذاتاً نیازمند به #واجب_الوجود یاخداوند هستند.
ثالثا: علم فیزیک، نمیتواند پیرامون مساله علیت عالم یا وجود #خدا سخن بگوید. زیرا این علم از حیث مبانی معرفتی #آمپریستی و از حیث متد ومبنای روشی #پوزیتیویستی میباشد. یعنی از نگاه فیزیک، موضوعی علمی است که مبتنی بر اندازهگیری کمی (ریاضیوار و فرمولپذیر) وهمچنین قابلیت مشاهده و یا آزمایش داشته باشد. لذا فیزیک به توصیف حالات جسم وانرژی وماده میپردازد.
حال آنکه خداوند موجود مادی وجسمانی نیست که با زبان کمیت و #ریاضی وآزمایش قابل وصف باشد. درباره خداوند (چه برای اثبات وچه برای نفی) فقط باید بازبان #فلسفه سخن گفت. لذا کشفیات علم فیزیک وسایر علوم جزئی صلاحیت ورود به حیطه #الهیات را ندارند.
#محسن_بهرامی
𖤓┅┅┅┅┅┅┅┅┄┄
🔸فلسفه نظری
⌜@falsafeh_nazari⌟
فلسفه نظری
✅ ماهیت واجب الوجود استادغلامرضا فیاضی نکته : ماهیت در عنوان بحث ، ماهیت به معنای اخص است یعنی ما ی
#نقد_و_بررسی
ایشان بین #تشخص و #ماهیت خلط کردهاند، تشخص لازمِ وجود خارجی است، هر موجودی خودش است و بادیگری متفاوت است. این خودیت یا تشخص از لوازم وذاتیات وجود است نه ماهیت. لذا نفسِ وجود سبب انفراد و تمیز افرادش از یکدیگر میشود.
به عبارتی وقتی میگوییم #خدا وجود دارد، وفرد ومصداق #وجود است، همین امر دال بر تعیّن درونی وفارق بودن ذات #خداوند از مخلوقاتش است. پس نیازی نیست ماهیت آنهم بالمعنی الاخص را برای حق تعالی مطرح کنیم.
#سهروردی قاعدهای را بیان کرد والبته #ملاصدرا نیز برصحت آن تاکید میکند، تحت عنوان:
النفس ومافوقها انیات محضه و وجودات صرفه.
یعنی مافوق عالم جسم و طبیعت، مثل عالم نفس وعقل، ماهیتی درکار نیست و تشخص و اِنیات موجودات به خود وجود آنهاست. یعنی وجود به تنهایی برای تشخص و فارقیت از دیگران کفایت میکند به نحوی که در عوالم مجرد همین وجود تنها، مفید تشخص موجودات از یکدیگر است.
اما ماهیت به معنای اخص دلالت بر تشخص ندارد بلکه دلالت بر محدودیت دارد. چون موجودات خارجی، وجوداتِ متشخصِ محدود هستند، این محدودیت را ذهن به عنوان حد مستقل لحاظ میکند وآنرا ماهیت مینامد. لذا ماهیت دال بر تعین درونی وفارق اشیاء نیست اگرهم باشد به واسطه وجود است. زیرا خود ماهیت افاده کلیت میکند ونه تشخص وفردیت.اساسا ماهیت من حیث هی لیست الا هی.... هرگز سبب تمیز افراد نیست زیرا بنفسه کلی میباشد. براین اساس خداوند ماهیت ندارد...
البته این متن #استاد_فیاضی بنده را یاد متنی از#خواجه_نصیرالدین_طوسی انداخت مرحوم خواجه در جلد دوم شرح اشارات قولی رااز #فخر_رازی نقل میکند، مبنی براینکه به اذعان فخر رازی خداوند ماهیت دارد (شاید جناب استاد فیاضی این عقیده رااز فخر رازی گرفته باشند) وسپس خواجه نصیر حدود یازده صفحه در نقد سخن فخررازی مطالبی را بیان میکنند که قابل توجه است. محور نقد خواجه این است که، فخررازی بین وجود ذهنی مفهومی، که کلی است با وجود خارجی خلط کرده. وجود درمقام ذهن ومفهوم، کلی است وبرماهیات به نحو یکسان حمل میشود لذا افاده وحدت برای همه موجودات میکند اما وجود خارجی توام باتشخص وتفاوت وانیت است. لذا بنفس آنکه اذعان به وجود خداوند میکنیم به دلالت خفیه تشخص و تعین درونی وفارق بودن او از مخلوقات را افاده میکنیم.
#محسن_بهرامی
𖤓┅┅┅┅┅┅┅┅┄┄
🔸فلسفه نظری
⌜@falsafeh_nazari⌟
┄═❁#پرسش_و_پاسخ❁࿇༅═┅─
🔻 #پرسش:
انسان محدود چگونه میتواند خدای نامحدود را بشناسد؟ لازمه علم داشتن ، احاطه بر شئ هست. ما نمیتوانیم بر #خدا احاطه داشته باشیم لذا نمیتوانیم شناختی از او حاصل کنیم حتی شناختی سطحی.
نظرتون رو میفرمایید؟؟
࿇༻⃘⃕༻⃘⃕❀༅═┅─
🔸 #پاسخ:
آن شناختی که لازمهاش احاطه برشیء است، معرفت به حاقِ ذات موجود میباشد...در واقع اگر بخواهیم به ذات وحقیقت چیزی شناخت حدی وکامل پیدا کنیم نیاز داریم که بر او احاطه داشته باشیم
ما قادر به چنین شناخت از خدا نیستیم...اصلا قادر به شناخت هیچ کدام از موجودات به این نحو نیستیم (البته صدرا برای شناخت این چنینی مخلوقات راهی پیشنهاد میکند..وآن سیروسلوک وقرار گرفتن در مرتبه ارباب انواع وعقل فعال وشهود باطن موجودات از طریق عقل فعال است) ....اما چنین شناختی از #خداوند میسر نیست.
چونکه شناخت حاق ذات خداوند امکان پذیر نیست، دلیل نمیشود که کلا شناخت خدا منتفی باشد
شناخت مراتب دارد...ما قادر به شناخت حضوری وباطنی حق تعالی هستیم..اینکه فطرتا ادراکی از خالق داریم....والبته باقدرت #عقل و #استدلال میتوانیم صورتِ کلی به این شناخت بدهیم وتصوری حقیقی از خدا داشته باشیم
اینکه میگوییم خداوند واجب الوجود است، مستجمع جمیع صفات کمالیه، دافع رذائل ونقائص جلالیه و.....میباشد همگی شناخت خداوند است به نحو حقیقی وکلی از طریق عقل چنانچه سیرو سلوک و معنویات ما بیشتر شود،خود خداوند معرفتی از خود را به ماافاضه میکند. دوباره از آن معرفت باطنی به کمک عقل صورت کلی میسازیم ومعرفتی دقیق واستدلالی به خداوند پیدا میکنیم...واین سیر الی بینهایت ادامه دارد
معرفت به خداوند نهایت ندارد
همگی میتوانیم از طریق دریافت #حضوری فطری و به کمک راهنمایی عقل شناختی حقیقی وابتدایی از خدا پیدا کنیم...گرچه این شناخت، معرفت به حاق ذات خدا نیست اما معرفتی است که با عالم خارج مطابقت دارد ..حالا همین معرفت را میتوانیم شدت وعمق بدهیم..از طریق عقل، کشف وشهود، وحی ....واین معرفت در طول زمان عمق پیدا کند
#محسن_بهرامی
𖤓┅┅┅┅┅┅┅┅┄┄
🔸فلسفه نظری
⌜@falsafeh_nazari⌟
✅ نقدی بر بیان بازاری و سخیف از فلسفه وعرفان اسلامی
راقم این سطور شناختی از گوینده مطالب فوق ندارد اما آنچه از سخنان ایشان برمیآید این است که فاقد شناخت کافی از فضای #حکمت_اسلامی است.
اولا: وجود حائز دو بُعد مفهومی ومصداقی است. مفهوم وجود امری ذهنی وانتزاعی است که در ذهن بر همه موضوعات قابل حمل است. اما مصداق وجود اشاره به حقیقت خارجی هستی دارد. فیلسوف از مفهوم وجود به این دلیل که اشاره به حقیقت خارجی وجود دارد سخن میگوید وگرنه خود مفهوم وجود مطمح نظر فیلسوف نیست. اشتباهی که گوینده در فیلم بالا مرتکب آن شده این است که گمان میکند فیلسوف فقط از مفهوم انتزاعی وجود سخن میگوید حال آنکه حقیقت ومصداق خارجی وجود غرض اصلی اوست. پس این سخن گوینده که فیلسوف از مفهوم وجود سخن میگوید ومفهوم امری ذهنی است و #خدا هم وجود است پس خدا در فلسفه مفهوم ذهنی است اشتباه است زیرا فیلسوف از حقیقت خارجی وجود واحکام کلی آن سخن میگوید نه مفهوم ذهنی وجود لذا خدا در فلسفه مفهوم ذهنی نیست بلکه حقیقت الوجود و وجود محض ونامحدود است...که همین اشارت مختصر بحری از معارف را در خود جایی داده.
ثانیا: مفهوم وجود امری کلی است ولی مصداق وحقیقت خارجی وجود عین فردیت وتشخص است یعنی هر وجودی در خارج حائز ویژگیهای مخصوص خود است که همین امر سبب تمایز آن از دیگر موجودات میشود. لذا وجود خدا مفهوم انتزاعی نیست بلکه وجودش درخارج بی مانند است وفردیت او تکرار ناپذیر...براین اساس ماهیت خدا عین وجود اوست، یعنی خدا وجودی است که مرز و محدودیت (ماهیت) ندارد. عدم محدودیت یعنی او در همه جا حاضر است وباهر امری معیت وهمراهی دارد زیرا نامحدود در محدود تجلی میکند پس هر چیزی جلوه حضور اوست، امر نامحدود با حدود ومرزها محدود نمیشود بلکه مقیدات و ماهیات هر کدام تجلی کمالات او ومجلای ظهور اوست براین اساس او بین قلب شما وخود شماست قبل از آنکه ندای قلبتان به شمابرسد او میشنود و میفهمد زیرا همه چیز وجه و نمایش خدای نامحدود است. ماهیت خدا(هویت او) عین وجود اوست یعنی هویت خدا همچون وجود و هستی او که عین نامحدودی است و برهمه چیز سایه افکنده وحضورش در همه جا حاضر است میباشد....تمام این معارف از همین عبارت مختصر (ماهیت خدا عین وجودش است) استنباط میشود....عبارتی که گوینده آنرا انسداد معرفت الی الله میداند ولی در واقع دروازه بزرگ معارف الهی است.
ثالثا: جناب #مولوی وتمام شعرای بعد از ایشان وبلکه فیلسوفان مطرح بعداز وی درباب عرفان نظری ومعارف مدون استدلالی الهی و شهودی هرچه دارند از سفره جناب #ابن_عربی است. اینکه خداوند خود را در وجود ماهیات پنهان کرده در واقع همان نظریه ظهور اسماء وصفات الهی ابن عربی است. از همین روی چنانچه جناب مولوی را در برابر ابن عربی صاحب مکتب مدون عرفانی بدانیم ...قطعا سخنی مطایبه آمیز که بر وزان مزاح است بیان کردهایم.
#محسن_بهرامی
𖤓┅┅┅┅┅┅┅┅┄┄
🔸فلسفه نظری
⌜@falsafeh_nazari⌟