فلسفه نظری
🔴ویلیام لین کرایگ و برهان کیهانشناسی کلامی ♨️قسمت دوم. ⬅️دليل كيهانشناختی كلام: 💠كرايگ در آغاز با
🔴ویلیام لین کرایگ و برهان کیهانشناسی کلامی
♨️قسمت سوم.
⬅️در ادامه مقاله، ما دلايـل وی و نقـدهای آن را بـه تفصيل بررسی خواهيم كرد، با فرض اينكه چهار دليل كرايگ تمام باشد نتيجه مـیشـود كـه جهـان حـادث است.
💠مخالفان بيشترين تلاششان سد ايـن راه؛ يعنـی رد كردن صغری استدلال است، اما اگر جهان حـادث باشد، نيازمند علت است.
💠تنها مانع عمـده بـر سـر راهاين مقدمـه كـه كبـری اسـتدلال اسـت، اصـل "عـدم قطعیت " ورنر هایزنبرگ است.اما فعلا ببينيم كرايـگ چگونـه آن علت ازلی را با خدا يكی میگيرد.
⬅️پيكر بندی برهان كرايگ از اين قرار است:
1-هر حادثی برای وجودش نيازمند علت است.
2-جهان حادث است.
1-2- استدلال مبتنی بر امكان ناپـذير بـودن يـک نامتناهی بالفعل.
1-1-2- نامتناهی بالفعل نمیتواند وجود داشـته باشد.
2-1-2 - يــک تــوالی زمانمنــد و نامتنــاهی از رخدادها نامتناهی بالفعل است.
3-1-2- پس يـک تـوالی نامحـدود از رخـدادها نمیتواند وجود داشته باشد.
2-2 - استدلال مبتنی بر اينكه شـكل گيـری يـک نامتناهی بالفعل از طريق افزايش پی در پـی ميسـر نيست.
1-2-2 - مجموعه هایی كه توسط افزايش پی در پی اعضا شكل گيرد نمیتواند نامتناهی بالفعل باشد.
2-2-2- سلســله زمانمنــد رخــدادهای گذشــته مجموعه هایی است كه با افزايش پی در پی شكل گرفتهاست.
3-2-2- پس سلسله زمانمند رخـدادهای گذشـته نمیتواند نامتناهی بالفعل باشد.
3-2 - استلال از طريق نظريه بیگ بنگ.
4-2 - استدلال با توسل به قانون دوم ترموديناميک.
💠پس جهان علتی برای وجودش داشـته اسـت.(Craig,1980:5-9)
4- چون اين علت ازلـی اسـت و جهـان حـادث،پـس لازم اسـت ايـن علـت متشـخص و دارای اراده باشد.
💠كرايگ پيش از طرح دو دليـل اول، لازم مـیبينـد نامتناهی بالقوه را از نامتناهی بالفعـل تفكيـک نمايـد:
"نامتناهی بالقوه دائماً در حال افزايش يا كاهش اسـت؛ همـواره بـه آن چيـزی مـیافـزاييم يـا از آن چيـزی میكاهيم؛ مثلاً يک جسم را مـیتـوان تـا بـینهايـتوتقسيم نمود، اما اين به اين معنا نيست كه بـینهايـت اجزا در آن وجود دارد. پس نامتناهی بـالقوه در واقـع نامتناهی نيست، بلكه صرفا نـامتعين اسـت. نامتنـاهی بالفعل در تئوری مجموعه ها جای دارد، چرا كه افـرادچنين مجموعه هایی بايد متعين باشـند. پـس يـا بايـد محدود باشند و يا اگر محدود نيستند و نامنتناهی انـد،بايــد نامتنــاهی بالفعــل باشــند."
⬅️وی از قــول ديويــدهيلبرت، رياضيدان بزرگ آلمانی مینويسد:
" تفـاوت اصلی بين نامتناهی بالفعل و نامتناهی بالقوه اين اسـت كه دومی چيزی است كه همواره به سمت بینهايـت در حركت است اما نامتناهی بالفعل مجموعه ای تام يايک تماميت كامل اسـت (Hilbert,1964:139).
💠بـرای مثال، با فرض ازليت جهان همـه رخـدادها از ازل تـا نقطه هایی كه اينک در آن قرار داريـم، نامتنـاهی بالفعـل است چون افراد آن تحقق يافته و كامل شده است، اما از هر نقطه به سوی آينده با نامتناهی بالقوه مـواجه ايم،مثلاً از همين لحظه به سمت آينده يا از 1845، زمـان تولد جورج كانتور، كاشف مجموعه های لايتنـاهی بـه سمت آينده، مجموعه يک نامتناهی بالقوه است چـون افراد آن تكميل نشده و همواره در حال افزايش است.
💠دومين نكته كه كرايگ تذكر آن را لازم مـیبينـد،توضيحی است در مورد " هست". منظورِ از هسـتی،هستیِ در عالم واقع است، نه در عـالم. ذهـن كرايـگ با وجود نامتناهی بالفعل در حـوزه رياضـی مخـالفتی ندارد.
💢 #ادامه_دارد...
#خدا.
#کیهانشناسی_کلامی.
#کرایگ.
#حدوث.
#ازلیت.
#نامتناهی_بالفعل.
#نامتناهی_بالقوه.
#دیوید_هیلبرت.
#غزالی.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴ویلیام لین کرایگ و برهان کیهانشناسی کلامی ♨️قسمت سوم. ⬅️در ادامه مقاله، ما دلايـل وی و نقـدهای آن
🔴ویلیام لین کرایگ و برهان کیهانشناسی کلامی.
♨️قسمت چهارم.
⬅️اولين دليل فلسفی كرايگ:
💠مقدمه اول: چرا نامتناهی بالفعل نمیتوانـد وجـود داشته باشد؟ كرايگ میكوشد تا نشان دهد كه فـرض تحقق يک مجموعه نامتناهی به پذيرش اموری ياوه و نامعقول منجر میشود:
💠كتابخانه ای را فرض كنيد با بینهايت کتاب. اين كتابها از دو رنگ مشـكی و قرمـز تشكيل شده و همه را در قفسه هایی كـه تـا بـی نهايـت ادامه دارد به ترتيب و يک در ميان چيده اند. اينک اگركسی بگويد تعداد كتاب هاب مشكی برابر با كتاب های قرمز است، تعجب نمیكنـيم، امـا اگـر كسـی بگويـد تعداد كتاب های مشكی برابر با كل كتاب های مشـكی و قرمز است، آيا از وی میپذيريم؟
⬅️حال فرض كنيد بینهايت رنـگ وجـود دارد، نـهاينكه به ازای هر رنگی یک كتاب بلكه از هـر رنگـی بینهايت كتاب، پـس بـینهايـت بـینهايـت رنـگ وجود دارد.
💠حال اگر همه كتاب های مشكی را خـارج كنيم، يا اين كه آنها را به جـای خـود گذاشـته، همـه كتاب ها را با سـاير رنـگهـا خـارج نمـاييم، تفـاوتی نخواهد داشت، چون در هر حـال هنـوز بـینهايـت كتاب در كتابخانه وجود دارد! باز فرض كنيد بـه هـركتاب شماره ای داده ايد. اينک اگر كتـاب جديـدی بـه کتابخانه اضافه شود، بايد شماره ای نباشـد كـه بـه آن اختصاص دهيم، اما اين حرفی است پـوچ، چـون در دنيای واقعی همه اشيا قابل شمارش اند و كافی اسـت صد كتاب را برداشته، از هر كدام برگه ای جدا كنيم و با الحاق اين برگه ها به يكديگر كتاب جديدی شـكل داده، آن را بــه آن کتابخانــه نامتنــاهی بيفــزاييم، امــا متاسفانه شماره ای نيست كه بتـوان بـرای آن در نظـر گرفت! اکنون فـرض كنيـد كتـاب جديـدی بـه كتابخانـه بيفزاييم، بايد تعداد كتاب ها مثل قبل باشد.
💠فرض كنيد بینهايت كتاب به آن بيفزاييم، باز بايد تعداد كتاب ها مثل قبل باشد؛ يعنی اين بـینهايـت كتـاب حتـی بـهاندازه يک كتاب هم به مجموعـه نيفـزوده باشـد! بـاز بياييد فرض كنيم يک كتاب را امانت دهـيم يـا تمـام کتاب های مشـكی را امانـت دهـيم، بايـد از كتابخانـه چيزی كم نشده باشد.
💠پس از اين كار كتاب هـا را بـهم فشار میدهيم، اما چون هنوز كتاب هـای موجـود بینهايت اند، بايد هيچ جای خالی ای پيدا نشده باشد!
💠اين كار را میتوان بینهايـت بـار و بـه شـيوه های مختلف ادامه داد، باز كتاب هـای موجـود بـینهايـت خواهد بود، اما اگر فقط يک بار كتاب های موجـود را از شماره چهار به بعد برداريم، به يک بـاره كتابخانـه نامحدود، محدود شده، تعداد كتاب های موجود در آن به سه كتاب كاهش میيابد و تمامی اين امور پـوچ ازآنجا رخ مینمايد كـه مـا نامتنـاهی را محقـق بالفعـل فرض كرده ايم.
💠مثال ديگرِ كرايـگ حركـت انتقـالی زحـل و كـره زمين در مدار خود به گرد خورشيد است. اگر هـر دواز ازل میچرخيده انـد، مـا بـا بـینهايـت چرخش مواجه ايم و از اين حيـث برابرنـد، امـا در عـين حـال تعداد چرخش های كره زمين سی برابر زحـل اسـت،چون تا زحل يک دور چرخش خود را تكميل نمايـد زمين سی بار در مدار خود چرخيده است.
⬅️مقدمــه دوم: مجموعــه بــی آغــازيی از حــوادث،نامتناهی بالفعل است. كرايگ توضـيح مـیدهـد كـه منظور من از حادث چيزی است كـه رخ مـیدهـد و سر و كارش با تغيير است. اگـر مجموعـه حـوادث يـا تغييرات به سوی گذشته باز گردد، بـی آنكـه بـه سـرآغازی برسد، پس اين حـوادث روی هـم رفتـه يـک نامتناهی بالفعل را شكل میدهد:
💠 چرا فلان ستاره پيداشده؟ بر اثر متلاشـی شـدنِ فـلان سـتاره قبلـی و آن ستاره كجا بوده؟ آن هـم وجـودش مرهـون متلاشـی شدن ستاره قبلی است و... اگر اين سير تـا بـینهايـت ادامه يابد، ما با مجموعه ای از رخداد های بی آغاز درطی زمان مواجه ايم و ايـن مجموعـه، نامتنـاهی بـالقوه نيست، بلكه نامتناهی بالفعـل اسـت، چـون سـخن ازحوادث آينده نيست سخن از حـوادثی اسـت كـه در گذشته واقع شده و "تحقـق يافتـه اند"، امـا ويژگـی نامتناهی بالفعل اين بود كه نتوان به آن چيـزی افـزود خود اينكه سير حوادث دائم در حال افزايشند؛ مثلاً از سال گذشته تاكنون حوادث نسـبت بـه قبـل افـزايش يافته اند، نشانه ديگری است بر اين كـه ايـن حـوادث نمیتوانسته اند نامتناهی بالفعل باشند.
💢 #ادامه_دارد...
#فلسفه.
#کرایگ.
#کیهانشناسی_کلامی.
#نامتناهی_بالقوه.
#نامتناهی_بالفعل.
#حدوث.
#نامتناهی.
#غزالی.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴ویلیام لین کرایگ و برهان کیهانشناسی کلامی ♨️قسمت پنجم. ⬅️ارزيابی دليل اول كرايگ: 💠ماتسون مینويس
🔴ویلیام لین کرایگ و برهان کیهانشناسی کلامی
♨️قسمت ششم.
⬅️اسـميت در نقـد كرايـگ مـینويسـد:
⬅️وقتـی وی دريافت های شهودی مـا دربـاره امـور محـدود را بـه حوزه امور نامحدود هم سرايت میدهد، مصـادره بـه مطلوب میكند، چون كرايگ میگويد ايـن نـامعقول است كه مثلاً مجموعه B كه زير مجموعـه A اسـت،در عين حال با آن برابر باشد و میگويد چگونه مـیتوان پذيرفت كه مجموعه كتاب های قرمز برابر با كل كتـاب هـای قرمـز و مشـکی باشـد. اسـميت يـاد آورمیشود كه اين اساسا جزو شاخصه های مجموعه های نامتناهی كانتور است. در اين مجموعـه هـا يـک زيـرمجموعه میتواند با اصل مجموعه تناظر يک به يـک داشته باشد. اين مشخصه مجموعه های محدود اسـتكه يک زير مجموعه از اصل مجموعه كوچکتر است، اما در مجموعه های نامتناهی اساسـاً در صـورتی زيـرمجموعه C زير مجموعه بايست برای مجموعـه Aاست كه با آن تناظر يک بـه يـک داشـته باشـد؛ مـثلاً مجموعه اعداد طبيعی را در نظر گيريد(A) و مجـذور اين اعداد را هم در نظر گيريد(C).
⬅️با اينكه مجموعه(C) زير مجموعه (A) است، بـا ايـن همـه بـين آن هـاتناظر يک به يک وجود دارد: ,0 0,1 1, 2 4...3 9, 4 16 و مشـكلی هـم در كـار نيسـت(Smith,1993:85).
💠جان داور نيز میگويد همه شگفتی های ذكر شـده در پارادوكس های كرايگ ناشی از همـين امـر اسـت.
وقتی انسان برای اولين بار میشنود كه مجموعه هـایی وجود دارد كه بين اصـل مجموعـه بـا زيـر مجموعـه تنـاظر يـک بـه يـک وجـود دارد، احسـاس شـگفتی میكند، اما رياضيدانان مدتهاست كه به چنين چيزی خو گرفته اند و صرف شگفتی نشـانه وجـود معضـل این است؛ صرفاً نشانه اين است كه كه تصورات ما كه به امر محدود خو گرفته، بناست به حوزه امور نامحـدود وارد شود:
💠عدد های صحيح با اعداد اول دارای تنـاظر يک به يک هستند، با اين كه بديهی اسـت كـه اعـدادصحيح بيشتر از اعداد اول هستند، چـون همـه اعـداد اول عدد صحيحاند، اما اعداد صحيحی هستند كه عدد اول نيستند و برهان های مربوط به مجموعههـایی كـه در آن چنين تنـاظری وجـود دارد، دارای هـيچ كـم وكاستی نيست و چون كرايگ بر دستاوردهای رياضـی كانتور صحه میگذارد و میپذيرد كـه اساسـا تنـاظر يــک بــه يــک ميــان ايــن مجموعــه هــا بــا زیــرمجموعههايشان امـری صـحيح اسـت، بايـد چـارهای ديگر بينديشد و از همين روست كه كرايگ میگويد:
💠پوچی وقتی رخ مینمايـد كـه نتـايج رياضـی را بـه حوزه عالم واقـع نيـز سـرايت دهـيم، امـا جـان داور میكوشد تا اين تلاش كرايگ را عقيم كنـد:
💠نظـر به اینکه كرايـگ طبـق فـرض مجموعـه هـای كـانتور را پذيرفته است كه مثلاً اعـداد زوج كـه زيـر مجموعـه اعداد صحيح هستند، با كل اعداد دارای تناظر يک بـه يک اند، اينک كافی است كه روی كتاب های كتابخانـه ياد شده شماره گذاری كنيم؛ آنگاه واقعيـت رياضـی بر واقعيت فيزيكی منطبق میشود و نمیتـوان يكـی را پذيرفت و ديگری را رد كرد، بين كتابهای دارای شماره زوج با كل كتابها تناظر يک بـه يـک وجـود دارد(Dever,1998:5).
💠پس میتوان گفـت: سلسـله اعـداد از ايـن حيـث خنثی است و قابل اطلاق بر هـر مجموعـهای اسـت؛اعم از اينكه مجموعهای كوچک باشد يا مجموعـهای بزرگ يا بینهايت. اينک اگر فرض كنيم مجموعه ای بینهايت از رخـدادها وجـود دارد، در ايـن صـورت قوانين مجموعه هـای نامتنـاهی كـانتور بـر آن منطبـق میشود و زير مجموعه مـیتوانـد بـا اصـل مجموعـه دارای تناظر يک به يک باشد.اما میتوان به دفاع از كرايگ گفـت سلسـله هـای اعداد نامتناهی وجود ندارند. وقتی میگوييم سلسـله اعداد «بینهايت اند» يا مجموعهای نامتنـاهی از اعـداد "وجود دارد"، وجود دارد، به اين معنا نيست كه اينهادر عالم واقع وجود دارند؛ حتی در حـوزه ذهـن هـم سلسله بینهايتی در كار نيست.
💢 #ادامه_دارد...
#فلسفه.
#غزالی.
#نامتناهی_بالفعل.
#نامتناهی_بالقوه.
#حدوث.
#کرایگ.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴ویلیام لین کرایگ و برهان کیهانشناسی کلامی ♨️قسمت ششم. ⬅️اسـميت در نقـد كرايـگ مـینويسـد: ⬅️وقتـ
🔴ویلیام لین کرایگ و برهان کیهان کلامی
♨️قسمت هفتم.
⬅️اما میتوان به دفاع از كرايگ گفـت سلسـله هـای اعداد نامتناهی وجود ندارند، وقتی میگوييم سلسـله اعداد «بینهايت اند» يا مجموعه ای نامتنـاهی از اعـداد"وجود دارد"، وجود دارد، به اين معنا نيست كه اينها در عالم واقع وجود دارند؛ حتی در حـوزه ذهـن هـم سلسله بس نهايتی در كار نيست نامتناهی بودن؛ يعنی ادامه بی وقفه سلسله؛ يعنی شمارش هـيچ گـاه پايـان نمیپذيرد و به تعبير ديگـر سلسـله همـواره مفتـوح است و مفتوح بودن سلسـله؛ يعنـی قابـل افـزايش وكاهش بودن؛ يعنی نامتناهی بالقوه بودن.
💠و درست اين خاصه مفتوح بودن اسـت كـه باعـث صـدق قـوانين کانتور شده است اگـر بنـا باشـد نامتنـاهی قطعيـت وتعین يافته باشد به خاطر پارادوكس های كرايـگ نـوع جديدی از نامتناهی است؛ يعنـی نامتنـاهي بسـته كـه دیگر قوانين كانتور بر آن صدق نخواهد كرد. به تعبيرديگــر كرايــگ نامتنــاهی بالفعــل را در حــوزه ذهــنمیپذيرد، اما تلاش میكند با تمايز ميان عالم واقـع وعالم ذهن، از سرايت يافتن آن به عالم واقع جلوگيری كند و امثال داوِر و اسميت میكوشـند آن را بـه عـالم واقع هم سرايت داده، تلاش كرايگ را عقيم كنند، امابهتر آن میبود كه كرايگ مـیگفـت حتـی در عـالم ذهن هم نامتناهی بالفعـل وجـود نـدارد و در عرصـه ذهــن هــم نامتنــاهی همــواره گشــوده اســت و ايــن گشودگی يا بالقوه بودن است كه باعث صدق قـوانين کانتور شده است.
💠ماتسون داور وساير متفكران شيفته حقايق رياضی و مجموعه های نامتناهی كانتور میخواهند بـه اسـتناد اين حقايق، عالم واقع را با آن وفق دهند و میگوينـد اگر در اين حوزه، كل میتواند از جزء خـود بزرگتـرنباشد، عيبی ندارد در عالم واقع نيـز بـه همـين سـان مجموعه های نامتناهی ای از رخـدادها وجـود داشـته باشد؛ هر چند لازمه تحقـق آن، تحقـق تسـاوی ميـان جزء و كل باشد.
💢 #ادامه_دارد...
#غزالی.
#کرایگ.
#نامتناهی_بالفعل.
#نامتناهی_بالقوه.
#حدوث.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari