eitaa logo
فلسفه نظری
1.9هزار دنبال‌کننده
421 عکس
67 ویدیو
52 فایل
🔮شناخت عقلانی پیرامون حقیقت‌ موجودات‌ را فلسفه‌نظری گویند. ✔والحّقُ لایعرفُ الّا بِالبُرهان لابِالرِجال @eshragh1300
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴شیخ اشراق علیه الرحمه: 📝هرکس سخن ما را در مورد انوار تصدیق نکند بر اوست که دست به ریاضات زند و خدمت اصحاب مشاهده کند،امید است که حالت جذبه ای به او روی آورد و او را برباید تا نور درخشنده را در عالم جبروت ببیند و حقایق ملکوتی و نورهایی را که افلاطون و دیگران مشاهده کردند رؤیت نماید 📚مجموعه مصنفات،ج۲ص۱۵۷ ➖➖➖➖➖➖➖ 💠کانال 🌿فلسفه نظری🌿 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴زمان از نظر ملاصدرا و پروفسور پل دیویس ♨️قسمت سوم. ⬅️خلاصه نظر ملاصدرا این است که؛ ⬅️ملاصدرا زما
🔴زمان از نظر ملاصدرا و پروفسور پل دیویس ♨️قسمت پایانی. ⬅️به نظریه بیگ بنگ گرچه مبهماتی راه دارد، و تفاوت هایی با فلسفه در مفهوم زمان دارد، اما در اینکه «حرکت عامل پیدایش زمان است» متفق القول اند. ⬅️ملاصدرا به عنوان فرد مسلمان معتقد به نیروی برتر لا اقل حرکتها را به یک محرک کلی منسوب می‌سازد و نیروی قوی تر از این نیروها را وارد میدان می‌سازد. 💠به لحاظ عقلی هم هر گونه شکل گیری و تغییر و تحول در چیزی فقط تحت تاثیر یک نیروی برتر قابل قبول است و اگر ابهامی هم پیش بیاید به آن نیروی برتر ارجاع داده می‌شود ولی اینکه چیزی خود بخود و بدون تاثیر یک نیروی برتر ابتدا جمع شود فشار ببیند صفر شود و یکدست گردد و بعد بخواهد بزرگ شود منفجر شود و پراکنده و گوناگون گردد قابل قبول نیست(آنگونه که ماتریالیست ها ادعا می‌کنند). 💠یکی از دلایل طرفداران نظریه بیگ بنگ دور شدن کرات و کهکشان ها از یکدیگر بوده است پس چنین نتیجه گرفته اند که اگر این حرکتها معکوس شود و از نظر زمانی به عقب برگردیم به یک نقطه شروع می‌رسیم که در آن نقطه همه چیز در هم ادغام شده است (فارغ از دلایلی مانند پیکان ترمودینامیکی زمان و دلایل از کوانتوم مکانیک و نتایج نسبیت عام اینشتین). 💠پروفسور پل دیویس فیزیکدان انگلیسی این حالت را بشکل یک مخروط و آن نطقه را به راس مخروط تشبیه کرده که گستردگی قاعده مخروط در راس مخروط بهم می‌رسد و تمام می‌شود و به صفر می‌گراید(حالت تکینگی که مرز فیزیکی جهان است). ⬅️منابع: ۱.استیون هاوکینگ ، تاریخچه زمان ،ترجمه محمد رضا محبوب ، انتشارات انتشار ، چاپ دوم 1369. ۲.پروفسور پل دیویس ، آنگاه که زمان شده است ، به نقل از علی اندیشه. ۳.پروفسور پل دیویس ، خدا و فیزیک مدرن ‌،ترجمه از علی اندیشه انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی 1372 . ۴.شهید استاد مرتضی مطهری ، حرکت و زمان در فلسفه اسلامی در سهای اسفار . ج ۳ انتشارات صدرا. ۵.تحریر الاسفار للمولی صدرالدین شیرازی المجلد الثانی الطبعه الاولی الناشر منشورات المرکز العالمی للدراسات الاسلامیه. . . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
🔴ویلیام لین کرایگ و برهان کیهانشناسی کلامی ♨️قسمت اول. ⬅️مقدمتا دلايلی را كـه برای اثبـات خداونـد اقامـه شـده می‌توان طی یک تقسيم كلی به سه دسته تقسيم نمود: 💠دلايل وجود شناختی كه با تكيه بر مفهوم خداوند وی را اثبات می‌نمايد و مبـدع آن آنسـلم قـديس اسـت،گونه های مختلف برهان صـديقين كـه مبـدع آن مــلاصــدراست و با تكيه بـر حقيقـت وجـود، وی را اثبـاتمی‌كند و دلايل كيهانشناختی كه نقطه آغاز آن پديـده يا مجموعه های از پديده های اين جهـان، يـا وصـفی ازاوصاف آنها مثل حركت يا حدوث يا امكان است. 💠برهان حدوث، كه به ويژه متكلمان طرفدار آن هستند، از جمله مشهورترينِ استدلالهای كيهانشـناختی اسـت. ⬅️سه گروه به اين استدلال روی خوشی نشان نمی‌دهند: يکی كسانی كه منكر خدا اند و جهان مادی را ازلـی ذاتی وقائم به ذات می‌دانند؛ دوم فيلسوفانی چون ابن سـينا،آكويناس و ساير پيروان ارسطو كـه هرچنـد بـه خـدامعتقد اند، اما به تبع ارسطو ماده(هیولی) عالم را ازلی زمانی و مشمول حدوث ذاتی می‌دانند و معتقد به ازلی بودن هیولی هستند، اما آن را قوه محض و فاقد فعلیت می‌دانند و به همین ترتیب فقط عالم خلقت را ازلی می‌دانند و گروه سوم طرفداران الهيات پويشی اند كـه خداونـد را در فرايند تطور می‌بينند و به تبع آن تحولات مـاده را نيز ازلی می‌دانند. 💠در جهان اسلام بهترين تقريرِ برهـان از آنِ غزالـی است. وی خود وامدار ابويعقوب اساحق كندی اسـت. متكلمان بعدی مثل فخـر رازی، قاضـی عضـد الـدينايجی و سعدالدين تفتازانی و... نيز بـه تفصـيل بـه آن پرداختـه انـد. ⬅️در قـرن دوازدهـم و سـيزدهم مـيلادی انبوهی از آثار فيلسوفان و متكلمان مسلمان بـه زبـان لاتين ترجمه شد و متفكران مسيحی بسته به مشرب فكری خود هر یک شيفته بخشی از اين انديشـه هـا شده، آن را با منظومه فكری خود در آمیختند. توماس آكويناس به برهان امكان و وجوب ابن سـينا و فـارابی خود آن را عرضه رغبت نشان داد و در جامع الهيات كرد، اما بناونتورا به برهان حدوث زمانی دلبسته شد. ⬅️هر چه بود، در موج جديد انديشه های پس از رنسانس ونگاه مدرن به جهان و انسان، همه گونـه های ايـن دلايـل مهجور شد و در حاشيه قرار گرفت. 💠در اواخر قرن بيستم، دكتـر ويليـام لـين كرايـگ برهان حـدوث را بسـيار مهـم و زنـده يافتـه، حجـم عظيمی از نوشته های خويش را به آن اختصـاص داد. ⬅️وی تقريرهایی بديع از آن عرضـه داشـت و چاشـنی و دستاوردهای جديد علمی را نيز برآن افـزود. 💠كرايـگ،از نو توجه خداپرستان و منكـران خداونـد را بـه اين برهان جلب نمود و به تعبير رايشنباخ اين برهـاندر دوران جديد به دليل حجم انبوه كارهای كرايگ "حياتی دوباره يافته اسـت" (Reichenbach,2008:4). 💠در اين نوشته هدف اصلی ما ارائه دلايل كرايگ و نقدو ارزيابی آن است. در پايان، به طور گذرا به آنچه درعرصــه فلســفه و كــلام اســلامی در جريــان اســت،اشاره هایی كرده، و دلايل كرايگ را با آن مقايسه خـواهيم كرد. 💠كرايگ در قالب چهار استدلال كه دو مورد اول رااستدلال فلسفی و دو مورد بعدی را تاييـداتی از علـمی می‌نامد، اين برهان را بازسازی می‌كند. 💠وی بـه نقـش متكلمان مسيحی در طرح ايـن اسـتدلال، كـه تلاشـی بوده از جانب آنان بـرای نفـی ازليـت مـاده ،و سپس طراحی استادانه آن توسـط متكلمـان مسلمان، مثل غزالی و همچنين نقش متفكران يهودی،چون سعديا در اين رابطه اشاره ميكند و می‌گويد بـه دليل ترجمه آثار آنان، اين برهـان دوبـاره وارد دنيـای غرب شده است. 💠آنگاه به حرمت نقشی كه متفكـران مسلمان در قرون وسطی در طراحی اين استدلال ايفـاكرده اند، با به كارگيری تعبير عربی كلام آن را برهـان نــام«كيهــانشــناختی كلامــی بــرای اثبــات خداونــد» می‌گذارد. 💢 ... . . . . . . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
💠«فیزیکدانان نمی‌توانند از لحظه آفرینش فرار کنند.» "الکساندر ویلنکین" ⬅️پ.ن: در زمانی که مُلاحِد از علم فیزیک نهایت سوء استفاده را می‌کردند‌ ، و به خصوص با برداشت های استقرای ناقص در صدد اثبات قِدَم ذاتی عالم بودند و می‌خواستند بگویند که "عالم به صورت ذاتی وجود داشته و وجود عالم آغازی ندارد، لذا خدایی نیست که عالم را خلق کرده باشد"، پروفسور الکساندر ویلنکین با حملات شدید و مستحکم علمی به عقاید ملاحد مِن باب نظریه "بیگ بنگ" ،اشکالات سختی بر مدل های "جهان ازلی" گرفت که هرگز قابل رفع نیستند. 💠ایشان در قدم بعدی با حمله شدید به نظریه "جهانهای چندگانه" ،اثبات کردند جهانهای چندگانه حتی اگر موجود هم باشند، همگی از تخم کیهانی نشأت دارند و تخم کیهانی نیز حادث است و پا به عرصه وجود گذاشته(!)، امری که ملاحد به شدت زمین‌گیر شده اند و در بن بست شدیدی قرار گرفته اند. ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴ویلیام لین کرایگ و برهان کیهانشناسی کلامی ♨️قسمت اول. ⬅️مقدمتا دلايلی را كـه برای اثبـات خداونـد
🔴ویلیام لین کرایگ و برهان کیهانشناسی کلامی ♨️قسمت دوم. ⬅️دليل كيهانشناختی كلام: 💠كرايگ در آغاز با اشاره به اين سـوال بسـيار مهـمِ لايب نيتس كه " چرا بـه جـای آنكـه چيـزی نباشـد،چيزی هست؟" (Leibniz,1951,527). می‌نويسد: "اين سوال مهم در طول تاريخ دغدغه بسياری از فيلسوفان بوده است؛ فيلسوفانی چـون ارسـطو، لايـب نيـتس ولودويگ ويتگنشتاين و دلنگرانی برخـی از متفكـران معاصر، مثل ج. ج. اسـمارت نيـز يـافتن پاسـخی برای اين سوال بوده است. ⬅️جواب خود لايـب نيـتس به اين سوال اين است كه واجب الوجودی هست كـه دليل وجودش خـود اوسـت و سـپس او خـود دليـل است برای پيدايش سـاير موجـودات امكـانی. لايـب نيتس بر آن است كه عدمِ وجود برای چنين موجودی منطقا محال است، اما جان هيک از فيلسوفان معاصـر می‌گويـد خداوند را دارای ضرورت واقعی اين موجود ضروری بايد ازلی، نامعلل، فنا نـا پـذير وفساد ناپذير باشد. ⬅️هر چند لايب نيتس واجب الوجودرا همان خدا می‌داند، اما نكتـه ايـن اسـت كـه گويـامنكران خداوند اثبـات وجـود موجـودی ضـروری ونامعلل را كافی نمی‌دانند و می‌گويند چه ايـرادی داردكه "ماده" خود اين نقش را ايفا نمايد. ⬅️ديويـد هيـوم درنقد لايب نيتس می‌نويسد: " چرا جهـان مـادی نتوانـد همان وجود دارای ضرورت (ضروری الوجود) باشد(Hume,1947 :190)"؟ 💠اين است كه دغدغه اصلی كرايگ، اثبـات واجـبالوجودی متشخص است كه از صفاتی چون آگاهی و اراده برخوردار باشد و نتوان آن را با اصل مـاده يكـی گرفت، كرايگ توضيح مـی‌دهـد كـه موضـع هيـوم،موضع ساير منكران خدا نيز هست، آنها هـيچ لزومـی نمی‌بينند كه قائل شوند جهان از "هیچ" برخاسته اسـت، بلكه نوعی ضرورت واقعی مشـابه آنچـه جـان هيـک می‌گفت، برای آن در نظر می‌گيرند، از جملـه برترانـد راسل، فيلسوف اسكاتلندی می‌نويسد: " جهان هست؛همين و بس"(Russell,1964:175). 💠كرايگ می‌گويد از جمله شرايط لازمِ برای واجب الوجود بودن، ازليت است و اگر بتوان اثبات نمود كـه اين جهان ازلی نيست، آن گاه ديدگاه موحدان نسـبت به منكران برتری خواهد داشت؛ چـه ازليـت تنهـا بـه خداوند اختصاص خواهد يافت و چون مـاده حـادث است، برای معقول ساختن ربط ازلی به حـادث، تنهـافرض راهگشا فرض مختار بودنِ آن علت ازلی است. ⬅️وی می‌نويسد پس لازم است كه در مورد سـه گزينـه دو ضلعی بحث شود: آيا جهان آغازی داشته است يـانه و اگر آغازی داشته، آيا اين آغاز داری علـت بـوده است يا نه و اگـر دارای علـت بـوده آيـا ايـن علـت متشخص (انسان‌وار) است يا نه. 💠وی آنگاه مـی‌كوشـد تا اثبات نمايد كه جهان دارای آغاز بوده و لذا به علت نيازمند است و اين علت بايد فاعلی دارای اراده باشد. 💠بخش عمده و تعيين كننده برهـان، اثبـات حـادث بودن جهان است، كرايگ در ايـن مـورد چهـار دليـل عرضه می‌دارد كه دو دليل فلسفی و پيشينی اسـت ودو دليل ديگر پسينی و برگرفته از دسـتاوردهای علـوم جديـد. 💠كرايـگ تـرجيح مـی‌دهـد دو دليـل اخيـر راتاييديه های مبتنی بر علم بنامد. وی در يكی به تئوری مهبانگ(بیگ بنگ) متوسل مـی‌شـود و در ديگـری از قانون دوم ترموديناميک استفاده می‌كند. 💢 ... . . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
🔴بدعت های کتاب (سیر حکمت در اروپا) از جمله اشتباهات نسل اول ودوم غرب پژوهان ایران بدعتی است که توسط محمد علی فروغی،درکتاب سیر حکمت دراروپا طرح ریزی وپایه گذاری شد محمد علی فروغی این تصور اشتباه را در ذهن ما ایرانیها بوجود آورد که اختلاف اساسی درمیان فلاسفه مدرن بین دو نحله فکری ومعرفتی عقل گرایان وحس گرایان میباشد. @falsafeh_nazari ⬅️ اين كتاب نخستين و تنها مجموعه‌ی تاريخ فلسفه‌ی غرب از يونان تا اوايل قرن بيستم است كه توسط يك ايراني تأليف شده و با استفاده از تعابير هگلي، نخستين بار است كه يك ايراني كوشيده تا فلسفه‌ی جديد اروپايي را به زبان فارسي بياموزد. سير حكمت نه تنها فهم آکادمیک (هنوز هم در برخی دانشگاه‌ها از جمله گروه فلسفه دانشگاه تهران، این کتاب جزو منابع اصلی است) و حتی عمومي و غیرآكادميك ايرانيان از فلسفه‌ی غرب را شكل داده، بلكه جزو منابع اصلي و شاید بتوان گفت مهم‌ترین منبع غرب‌شناسي فلسفي بسیاری از چهرهای تأثیرگذار تاریخ معاصر ایران بوده است بنابراین کتاب سیر حکمت از لحاظ تاريخي و در مسير آشنايي ايرانيان با فلسفه‌هاي جديد غرب كه عميق‌ترين صورت ارزيابي فرهنگ غربي است  اهميت خاصي دارد و خواه‌ناخواه از لحاظ مسئله‌ی تجدد، نقطه عطفي در تاريخ فرهنگ معاصر ايران به شمار مي‌رود. براین اساس مجموعه مقالاتی در نقدوبررسی کتاب «سرحکمت دراروپا»در کانال«فلسفه نظری»قرار میگرد درابتدا بایدبه این پرسش پاسخ داد که«محمدعلی فروغی»نویسنده کتاب فوق کیست؟؟؟ درمقاله زیر به سوال جواب داده میشود... ➖➖➖➖➖ 💠کانال 🌿فلسفه نظری🌿 @falsafeh_nazari
🔴بدعت های کتاب(سیر حکمت دراروپا) ✅محمد علی فروغی کیست؟ @falsafeh_nazari محمد علی فروغی در سال 1254ش به دنیا آمد و پس از مرگ پدر به " ذکاءالملک" ملقب شد به گفته مهدی بامداد، جد اعلای این خانواده از (یهودیان بغداد) بود که برای تجارت به ایران آمد و در اصفهان سکنی گرفت و مسلمان شد. پدر فروغی، محمد حسین ذکاءالملک متخلص به فروغی، از معاریف فرهنگی زمان خود به شمار می رفت. او تحت تأثیر میرزا ملکم خان از پیشکسوتان ترویج فرهنگ غربی و فراماسونی در ایران شد. میرزا محمد علی در چنین مکتبی تربیت شد و به نوبه خود به یکی از برجسته ترین متفکرین غربگرا و بزرگ (فراماسون) ایران بدل گردید. فروغی فردی دانشمند و با استعداد و بسیار پرکار و از نظر ظاهری با وقار بود و به دلیل همین ویژگی ها به مغز متفکر فراماسونری ایران بدل گردید و نام واندیشه او بر فرهنگ رسمی دوران پهلوی- از دبستان تا دانشگاه- سایه افکنده بود. @falsafeh_nazari فروغی در به قدرت رسیدن رضا خان و تأسیس سلسه پهلوی نقش اساسی داشت. مورخ معاصر، حسین مکی می نویسد: «فروغی از بدو پیداش رضا خان یا از جهت هوش فطری و یا از لحاظ آگاهی از سیاست انگلستان در مورد"تمرکز حکومت و قدرت"و ایجاد دیکتاتوری همواره او را تقویت می کرد، و در بسیاری بازی های سیاسی مبتکر و در حقیقت یکی از تعزیه گردان های اصلی بود». ⬅️فروغی در سه مقطع حساس حیات سلسلۀ پهلوی نقش اصلی داشت: 1⃣ او نخستین رئیس الوزرای رضا خان بود که"شنل آبی"سلطنت را در مراسم تاجگذاری بر دوش او استوار ساخت. سپس در سال های1312-1314که رضا خان مأموریت یافت تا مهلک ترین ضربات را بر فرهنگ ملی ایران وارد سازد، و برنامه هدم حاکمیت فرهنگی مذهب و اسلام زدایی را با خشونت و سبعیُت به اجرا در آورد، باز فروغی نخست وزیر بود. 📛نطق فروغی در مراسم تاجگذاری رضا خان، تمامی عناصرشووینیسم شاهنشاهی وباستان گرایی ونژادپرستی وتوجه به هخامنشیان را،که بعدها توسط پیروان وشاگردان فروغی پرداخت شد، در بر داشت. او در نطق خود رضاخان میرپنج راپادشاهی پاک زاد و ایران نژادو وارث تاج و تخت کیان و ناجی ایران و احیاءگر شاهنشاهی باستان خوان فروغی خطاب به رضا میرپنج اورا شاه شاهان و وارث تاج و تخت کیان و جانشین کوروش و داریوش و نوشیروان خواند. @falsafeh_nazari ⬅️ انتخاب نام پهلوی نیز ابتکار فروغی بود و پهلوی هایی مجبور به تغییر نام خود شدند تا رضاخان در نام نیز یگانه و بی همتا بماند. 2⃣و فروغی آخرین رئیس الوزرای رضا خان بود که در لحظات ترس و دلهرۀ"دیکتاتور"به فریاد او رسید وبه خاطر خدمات بزرگش بقای سلطنت را در خاندان او تضمین کرد، 3⃣ و بالاخره به عنوان نخستین نخست وزیر پهلوی دوم، تاج شاهی را بر فرق محمدرضا نهاد ⬅️«فروغی» برای نخستین بار به همراه «وثوق‌الدوله» (میرزا حسن خان) و «دبیرالملک» (میرزا محمدحسن خان بدر) قانون اساسی و سایر اسناد بنیادی فراماسونری را به فرمان «لژ بیداری ایران» از فرانسه به فارسی ترجمه کرد و واژه‌ی«فراماسونری» و معادل‌های فارسی آن، چون «جمعیت رفیقان» و «فتیان» را در واژگان فارسی جا انداخت. فروغی و فرهنگ معاصر ایران فروغی حلقۀ واسطۀ نسل کهن فراماسون های عهد قاجار(ملکم ها و مشیرالدوله ها) با فراماسون های نسل بعد بود. او در حلقه ای از متفکران و برجستگان فراماسونری ایران(حسن پیرنیا،تقی زاده، محمود جم ، علی منصور، ابراهیم حکیم الملک و...) روح فراماسونری را، از طریق اهرم حکومت و سیاست، در کالبد فرهنگ جدید ایران، که در دوران پهلوی شکل گرفت، دمید. فروغی در سال هایی که به ظاهر خانه نشین شده بود، به جذب استعدادهای علمی و فرهنگی پرداخت و با کمک های بی دریغ مادی و سیاسی خود آن ها را مورد حمایت قرار داد و بدینسان بر مشاهیر فرهنگی زمان خود نفوذ معنوی چشمگیر یافت. @falsafeh_nazari بیهوده نیست که مجتبی مینوی در رثای سی سالگی در گذشت فروغی می گوید: «تمام دورۀ درس خواندن و نشو و نمای ما با تألیفات فروغی ها و اسم خاندان فروغی به هم پیچیده است». . ➖➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 @falsafeh_nazari
🔴محمدعلی فروغی دردشتی (متولد۱۲۵۴ شمسی در تهران –وفات ٔ۵ آذر ۱۳۲۱ در تهران) ملقب به ذُکاءالمُلک، روشن‌فکر، مترجم، ادیب و سخن‌شناس، فیلسوف، تاریخ‌دان، روزنامه‌نگار، سیاست‌مدار، دیپلمات، نمایندهٔ مجلس، وزیر و نخست‌وزیر ایران بود. نخستین کتاب دربارهٔ فلسفه غرب (سیر حکمت در اروپا) توسط او نوشته شد. فروغی آثار بسیاری از شعرای فارسی نظیر سعدی و حافظ و فردوسی را تصحیح کرد و فرهنگستان ایران را تأسیس نمود. علاوه بر این‌ها، فروغی آثار متعددی دربارهٔ تاریخ (به ویژه تاریخ ایران باستان) به رشته تحریر درآورده است فروغی به عنوان مهمترین تئوریسین عصر پهلوی اول ودوم ،ونخست وزیر رضاپهلوی ، رئیس لژفراماسونری«بیداری ایران»بود. ➖➖➖➖➖ 💠کانال 🌿فلسفه نظری🌿 @falsafeh_nazari
#محمد_علی_فروغی 🔴 محمد علی فروغی در تاریخ معاصر ایران دارای نقش حائز اهمیتی بود از جمله مهمترین عمملکرد وی انتقال سلطنت از قاجار به پهلوی ونهادینه کردن «دیکتاتوری»پهلوی بود. ‌ @falsafeh_nazari ⬅️ فروغی به عنوان اولین نخست وزیر در دوره پهلوی، مراسم تاج گذاری رضاشاه را در اولین قدم برگزار کرد. ⬅️ در دومین دوره نخست وزیری او،طرح کشف حجاب اجباری یکی از جنجال‌برانگیزترین رویدادهایی بود که توسط فروغی به وقوع پیوست. ⬅️فروغی از مدت‌ها قبل با آتاتورک آشنایی داشت و به اصرار او، رضاشاه سفری به ترکیه داشت و وقایعی نظیر مخالفت با برگزاری مجالس عزاداری اهل بیت (ع)،برخورد های نظامی با حوزه های علمیه،طرح لباس متحد الشکل غربی،کشف حجاب اجباری، به دنبال این سفر رضاشاه انجام شد. ‌ ➖➖➖➖➖ 💠کانال 🌿فلسفه نظری🌿 @falsafeh_nazari
#محمد_علی_فروغی محمد علی فروغی(نخست وزیر)علی سهیلی(وزیر امور خارجه) @falsafeh_nazari
#محمد_علی_فروغی رضاپهلوی به همراه محمدعلی فروغی(نخست وزیر)درمحوطه بیمارستان شاه رضای مشهد،سال۱۳۱۳ه.ش @falsafeh_nazari
#محمد_علی_فروغی محمدرضاپهلوی به اتفاق محمدعلی فروغی(نخست وزیر)درروز ادای سوگند پادشاهی در مجلس شورای ملی. @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴ویلیام لین کرایگ و برهان کیهانشناسی کلامی ♨️قسمت دوم. ⬅️دليل كيهانشناختی كلام: 💠كرايگ در آغاز با
🔴ویلیام لین کرایگ و برهان کیهانشناسی کلامی ♨️قسمت سوم. ⬅️در ادامه مقاله، ما دلايـل وی و نقـدهای آن را بـه تفصيل بررسی خواهيم كرد، با فرض اينكه چهار دليل كرايگ تمام باشد نتيجه مـی‌شـود كـه جهـان حـادث است. 💠مخالفان بيشترين تلاششان سد ايـن راه؛ يعنـی رد كردن صغری استدلال است، اما اگر جهان حـادث باشد، نيازمند علت است. 💠تنها مانع عمـده بـر سـر راهاين مقدمـه كـه كبـری اسـتدلال اسـت، اصـل "عـدم قطعیت " ورنر هایزنبرگ است.اما فعلا ببينيم كرايـگ چگونـه آن علت ازلی را با خدا يكی می‌گيرد. ⬅️پيكر بندی برهان كرايگ از اين قرار است: 1-هر حادثی برای وجودش نيازمند علت است. 2-جهان حادث است. 1-2- استدلال مبتنی بر امكان ناپـذير بـودن يـک نامتناهی بالفعل. 1-1-2- نامتناهی بالفعل نمی‌تواند وجود داشـته باشد. 2-1-2 - يــک تــوالی زمانمنــد و نامتنــاهی از رخدادها نامتناهی بالفعل است. 3-1-2- پس يـک تـوالی نامحـدود از رخـدادها نمی‌تواند وجود داشته باشد. 2-2 - استدلال مبتنی بر اينكه شـكل گيـری يـک نامتناهی بالفعل از طريق افزايش پی در پـی ميسـر نيست. 1-2-2 - مجموعه هایی كه توسط افزايش پی در پی اعضا شكل گيرد نمی‌تواند نامتناهی بالفعل باشد. 2-2-2- سلســله زمانمنــد رخــدادهای گذشــته مجموعه هایی است كه با افزايش پی در پی شكل گرفتهاست. 3-2-2- پس سلسله زمانمند رخـدادهای گذشـته نمی‌تواند نامتناهی بالفعل باشد. 3-2 - استلال از طريق نظريه بیگ بنگ. 4-2 - استدلال با توسل به قانون دوم ترموديناميک. 💠پس جهان علتی برای وجودش داشـته اسـت.(Craig,1980:5-9) 4- چون اين علت ازلـی اسـت و جهـان حـادث،پـس لازم اسـت ايـن علـت متشـخص و دارای اراده باشد. 💠كرايگ پيش از طرح دو دليـل اول، لازم مـی‌بينـد نامتناهی بالقوه را از نامتناهی بالفعـل تفكيـک نمايـد: "نامتناهی بالقوه دائماً در حال افزايش يا كاهش اسـت؛ همـواره بـه آن چيـزی مـی‌افـزاييم يـا از آن چيـزی می‌كاهيم؛ مثلاً يک جسم را مـی‌تـوان تـا بـی‌نهايـتوتقسيم نمود، اما اين به اين معنا نيست كه بـی‌نهايـت اجزا در آن وجود دارد. پس نامتناهی بـالقوه در واقـع نامتناهی نيست، بلكه صرفا نـامتعين اسـت. نامتنـاهی بالفعل در تئوری مجموعه ها جای دارد، چرا كه افـرادچنين مجموعه هایی بايد متعين باشـند. پـس يـا بايـد محدود باشند و يا اگر محدود نيستند و نامنتناهی انـد،بايــد نامتنــاهی بالفعــل باشــند." ⬅️وی از قــول ديويــدهيلبرت، رياضيدان بزرگ آلمانی می‌نويسد: " تفـاوت اصلی بين نامتناهی بالفعل و نامتناهی بالقوه اين اسـت كه دومی چيزی است كه همواره به سمت بی‌نهايـت در حركت است اما نامتناهی بالفعل مجموعه ای تام يايک تماميت كامل اسـت (Hilbert,1964:139). 💠بـرای مثال، با فرض ازليت جهان همـه رخـدادها از ازل تـا نقطه هایی كه اينک در آن قرار داريـم، نامتنـاهی بالفعـل است چون افراد آن تحقق يافته و كامل شده است، اما از هر نقطه به سوی آينده با نامتناهی بالقوه مـواجه ايم،مثلاً از همين لحظه به سمت آينده يا از 1845، زمـان تولد جورج كانتور، كاشف مجموعه های لايتنـاهی بـه سمت آينده، مجموعه يک نامتناهی بالقوه است چـون افراد آن تكميل نشده و همواره در حال افزايش است. 💠دومين نكته كه كرايگ تذكر آن را لازم مـی‌بينـد،توضيحی است در مورد " هست". منظورِ از هسـتی،هستیِ در عالم واقع است، نه در عـالم. ذهـن كرايـگ با وجود نامتناهی بالفعل در حـوزه رياضـی مخـالفتی ندارد. 💢 ... . . . . . . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
@falsafeh_nazari
@falsafeh_nazari
🔴تاملی بر سخنان دکتر رسول جعفریان پیرامون علم طب سنتی آقای دکتر رسول جعفریان، پژوهشگر تاریخ و رئیس کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران در مکتوبه ای کوتاه تحت عنوان نقد طب سنتی با واژگانی نظیر (عقده ای)(خالی کردن جیب مردم)(بی عقل)(شعار تبلیغاتی انحرافی)(مشتی تاجر) معتقدین به احیای علوم اسلامی وبومی مثل طب را مورد خطاب قرار داده اند ،گرچه سخن ایشان بیش از آنکه (حرفِ حساب)باشدنوعی(پریشان گویی)است که درخور نقدوبررسی نبوده،اما بیان چند نکته خطاب به مخاطبین گرامی خالی از لطف نمیباشد @falsafeh_nazari اولا: علم کیمیا وکائنات الجو وطلسمات از حیث موضوع وحتی ماهیت معرفتی با علم طب فرق اساسی دارد....علم کیمیا وهمچنین طلسمات در ذیل علم(جَفر)یا(علم الحروف)که از جمله علوم غریبه وخفیه است مطرح میشود ودر کتبی چون (مجمع الدعوات کبیر)یا(شمس المعارف الکبری)رئووس ومسائل آن مورد بررسی قرار میگیرد، علوم غریبه دارای پنج شاخه عمده می‌باشد که دانش طبیعی آن، (علم کیمیا)نامیده می‌شود. مضاف آنکه نویسندگان وبزرگان این حوزه تاکیید بر حفظ مخفی بودن علوم فوق دارند به نحوی که آن علم رابا عناوینی چون(سرالمستتر)ویا(کُلُّهُ سِرّ)یاد میکنند، حال آنکه در منظومه معرفتی علوم قدیمه ،طب ودرمانگری گیاهی و مسائل آن هیچ ارتباط منطقی یا موضوعی یاحتی غیرمستقیم با طلسمات وکیمیا ندارد. همچنین بحث(کائنات الجو)در ذیل علم طبیعیات قدیم مطرح شده وبه بررسی هر حادثه ای که در آسمان وفضا رخ دهد مثل رعد و برق و رنگین کمان و صاعقه و مه و گردبادو فلق شمال و...میپردازد. بنابراین علم کیمیا و کائنات الجو و علم طب هر کدام سه حوزه مختلف وکاملا جدای از یکدیگر میباشند که هیچ ربطی به هم ندارند. حال چرا جناب رسول جعفریان بادیدن یک بنر تبلیغاتی که درباره طب سنتی است ذهنشان به جانب علوم دیگر وغیرمرتبط رفته...والله اعلم. البته شاید اطلاعات ایشان از علوم وفرهنگ گذشته دقیق نمیباشد وفکر میکنند که درمانگری طبی با خواص گیاهی برابر است با شناختِ حوادث جوی وفضای مثل گردوغبار ومه وطوفان(کائنات الجو)!!!!! @falsafeh_nazari ثانیا: علت مطرح نشدن درمانگاهها وروشهای علم طب سنتی در کشور بیش از آنکه حاصل فقر تئوریک این علم باشد معلول (استبدادی)است که اساتید ومدیرانِ پوزیتیویست وغربگرا، در فضای علمی ومدیریتی کشور ایجاد کرده اند،به نحوی که جریان احیاگر علوم اسلامی وبومی را رقیبی جدی برای از بین بردن انحصارگرایی منافع خود در عرصه های مختلف میدانند.چه اینکه سودمحوری وزیاده خواهی جریان لیبرال_تکنوکرات و مافیا ودلالهای تابع آنها(که دست برقضا به برکت دولت لیبرال تدبیر وامید، بسیاری از آنها جزء مدیران میانی وکلان کشور هستند) در گروِ واردات لوازم پزشکی وداروهای اساسی از کشورهای اروپای به ایران میباشد، درچنین فضای پروبال دادن به عناوینی چون طب سنتی که لوازم واسباب ومقدوراتش کاملا بومی است وتکیه بر واردات نداشته و تامین‌گرِ دلال بازی ها وسودجوییهای مدیرانِ لیبرال کشور نمیباشد مسلما امری عبث وغیرقابل اعتنا میباشد. اصل حرف این است که حیاط تفگر لیبرالی و قوامِ فضای علمی مدرن گره خورده با (سود محوری)است، طب سنتی فعلا (سود محور)نیست پس به زعم جریان فوق نباید مطرح شود. شاید اگر روزی شرکتهای داروسازی غربی واروپایی منافعشان در گرو تولید داروهای گیاهی وسنتی باشد ومدیران دلال لیبرال، سودمحوری وهرزه خوریشان از طریق واردات وفروش این داروها باشد آنگاه بازار طب سنتی درایران داغ شود واز این مجرا آن حسِ(عقده)درونی که گریبان افرادی چون استاد رسول جعفریان را گرفته و امکان نقدِ بی غرض رااز آنان سلب کرده دیگرسراغشان نیاید.. ➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴ویلیام لین کرایگ و برهان کیهانشناسی کلامی ♨️قسمت سوم. ⬅️در ادامه مقاله، ما دلايـل وی و نقـدهای آن
🔴ویلیام لین کرایگ و برهان کیهانشناسی کلامی. ♨️قسمت چهارم. ⬅️اولين دليل فلسفی كرايگ: 💠مقدمه اول: چرا نامتناهی بالفعل نمی‌توانـد وجـود داشته باشد؟ كرايگ می‌كوشد تا نشان دهد كه فـرض تحقق يک مجموعه نامتناهی به پذيرش اموری ياوه و نامعقول منجر می‌شود: 💠كتابخانه ای را فرض كنيد با بی‌نهايت کتاب. اين كتابها از دو رنگ مشـكی و قرمـز تشكيل شده و همه را در قفسه هایی كـه تـا بـی نهايـت ادامه دارد به ترتيب و يک در ميان چيده اند. اينک اگركسی بگويد تعداد كتاب هاب مشكی برابر با كتاب های قرمز است، تعجب نمی‌كنـيم، امـا اگـر كسـی بگويـد تعداد كتاب های مشكی برابر با كل كتاب های مشـكی و قرمز است، آيا از وی می‌پذيريم؟ ⬅️حال فرض كنيد بی‌نهايت رنـگ وجـود دارد، نـهاينكه به ازای هر رنگی یک كتاب بلكه از هـر رنگـی بی‌نهايت كتاب، پـس بـی‌نهايـت بـی‌نهايـت رنـگ وجود دارد. 💠حال اگر همه كتاب های مشكی را خـارج كنيم، يا اين كه آنها را به جـای خـود گذاشـته، همـه كتاب ها را با سـاير رنـگهـا خـارج نمـاييم، تفـاوتی نخواهد داشت، چون در هر حـال هنـوز بـی‌نهايـت كتاب در كتابخانه وجود دارد! باز فرض كنيد بـه هـركتاب شماره ای داده ايد. اينک اگر كتـاب جديـدی بـه کتابخانه اضافه شود، بايد شماره ای نباشـد كـه بـه آن اختصاص دهيم، اما اين حرفی است پـوچ، چـون در دنيای واقعی همه اشيا قابل شمارش اند و كافی اسـت صد كتاب را برداشته، از هر كدام برگه ای جدا كنيم و با الحاق اين برگه ها به يكديگر كتاب جديدی شـكل داده، آن را بــه آن کتابخانــه نامتنــاهی بيفــزاييم، امــا متاسفانه شماره ای نيست كه بتـوان بـرای آن در نظـر گرفت! اکنون فـرض كنيـد كتـاب جديـدی بـه كتابخانـه بيفزاييم، بايد تعداد كتاب ها مثل قبل باشد. 💠فرض كنيد بی‌نهايت كتاب به آن بيفزاييم، باز بايد تعداد كتاب ها مثل قبل باشد؛ يعنی اين بـی‌نهايـت كتـاب حتـی بـهاندازه يک كتاب هم به مجموعـه نيفـزوده باشـد! بـاز بياييد فرض كنيم يک كتاب را امانت دهـيم يـا تمـام کتاب های مشـكی را امانـت دهـيم، بايـد از كتابخانـه چيزی كم نشده باشد. 💠پس از اين كار كتاب هـا را بـهم فشار می‌دهيم، اما چون هنوز كتاب هـای موجـود بی‌نهايت اند، بايد هيچ جای خالی ای پيدا نشده باشد! 💠اين كار را می‌توان بی‌نهايـت بـار و بـه شـيوه های مختلف ادامه داد، باز كتاب هـای موجـود بـی‌نهايـت خواهد بود، اما اگر فقط يک بار كتاب های موجـود را از شماره چهار به بعد برداريم، به يک بـاره كتابخانـه نامحدود، محدود شده، تعداد كتاب های موجود در آن به سه كتاب كاهش می‌يابد و تمامی اين امور پـوچ ازآنجا رخ می‌نمايد كـه مـا نامتنـاهی را محقـق بالفعـل فرض كرده ايم. 💠مثال ديگرِ كرايـگ حركـت انتقـالی زحـل و كـره زمين در مدار خود به گرد خورشيد است. اگر هـر دواز ازل می‌چرخيده انـد، مـا بـا بـی‌نهايـت چرخش مواجه ايم و از اين حيـث برابرنـد، امـا در عـين حـال تعداد چرخش های كره زمين سی برابر زحـل اسـت،چون تا زحل يک دور چرخش خود را تكميل نمايـد زمين سی بار در مدار خود چرخيده است. ⬅️مقدمــه دوم: مجموعــه بــی آغــازيی از حــوادث،نامتناهی بالفعل است. كرايگ توضـيح مـی‌دهـد كـه منظور من از حادث چيزی است كـه رخ مـی‌دهـد و سر و كارش با تغيير است. اگـر مجموعـه حـوادث يـا تغييرات به سوی گذشته باز گردد، بـی آنكـه بـه سـرآغازی برسد، پس اين حـوادث روی هـم رفتـه يـک نامتناهی بالفعل را شكل می‌دهد: 💠 چرا فلان ستاره پيداشده؟ بر اثر متلاشـی شـدنِ فـلان سـتاره قبلـی و آن ستاره كجا بوده؟ آن هـم وجـودش مرهـون متلاشـی شدن ستاره قبلی است و... اگر اين سير تـا بـی‌نهايـت ادامه يابد، ما با مجموعه ای از رخداد های بی آغاز درطی زمان مواجه ايم و ايـن مجموعـه، نامتنـاهی بـالقوه نيست، بلكه نامتناهی بالفعـل اسـت، چـون سـخن ازحوادث آينده نيست سخن از حـوادثی اسـت كـه در گذشته واقع شده و "تحقـق يافتـه اند"، امـا ويژگـی نامتناهی بالفعل اين بود كه نتوان به آن چيـزی افـزود خود اينكه سير حوادث دائم در حال افزايشند؛ مثلاً از سال گذشته تاكنون حوادث نسـبت بـه قبـل افـزايش يافته اند، نشانه ديگری است بر اين كـه ايـن حـوادث نمی‌توانسته اند نامتناهی بالفعل باشند. 💢 ... . . . . . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
اسفار1.pdf
8.75M
🔴کتاب اسفار اربعه ♨️جلد اول. 💠نویسنده: صدرمتالهین شیرازی. 💠مترجم: محمد خواجوی. 💠اسفار اربعه، سرآمد کتب فلسفی جهان، نتیجه ی زیبای حکمت متعالیه و از افتخارات بزرگ تشیع، تقدیم به اعضای کانال.🌺🍃 ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴ویلیام لین کرایگ و برهان کیهانشناسی کلامی. ♨️قسمت چهارم. ⬅️اولين دليل فلسفی كرايگ: 💠مقدمه اول: چ
🔴ویلیام لین کرایگ و برهان کیهانشناسی کلامی ♨️قسمت پنجم. ⬅️ارزيابی دليل اول كرايگ: 💠ماتسون می‌نويسد اين كـه سلسـله هایی از علـت ومعلول ها تا بی‌نهايت به پيش رود، به هيچ وجه دارای محذور منطقی نيست و اسـتدلال كلامـی بايـد نشـان دهد كه منطقاً محال است كـه يـک سلسـله فـرد اولنداشته باشد، حتی اگر نشان دهـد كـه مجموعـه فـرداولی داشته و ضرورت منطقی آن را نشان ندهد، كافی نيست؛ به سلسله اعداد منفی نگاه كنيد: 4،-3،-2،-1-5-،.... اين مجموعه دارای هيچ فرد اولی نيست، بـی آنكه محذوری ايجـاد شـود. 💠البتـه، ماتسـون اعتـراف می‌كند كه سلسله اعداد حضورشان ذهنی اسـت، امـامی‌گويد اين مسـأله تـاثيری در بحـث نـدارد. همـين مقدار كه خطا بودنِ قاعده" بايد هـر سلسـله ای سـرآغازی داشته باشد" را نشان می‌دهـد، قاعـده ای كـه بدون آن استدلال كلامی عقيم است، كـافی اسـت. ⬅️درمفهوم سلسله اعداد منفیِ بدونِ سر آغاز هيچ چيز غير منطقی وجود ندارد لـذا مجموعـه ای از حـوادث كـه زنجيره ای علّـی را تشـكيل دهنـد و هـر يـک از ايـن حوادث، با عددی از مجموعه اعداد بی‌نهايـت قـرين باشــد، تناقضــی نيســت" (Matson,1965:60). 💠درتكميل سخن ماتسون می‌توان گفت كه اگـر بپـذيريم در سلسله اعداد بی‌نهايت تناقضی نيست، می‌توان به ازای هر عدد رخدادی را قرار داد و اين سير را تا بـی‌نهايت ادامه داد. 💠كرايـگ در پاسـخ مـی‌گويـد اسـتدلال مـدعی آن نيست كه سلسله نامحدود منطقاً نا ممكن است، بلكـه مدعی آن است كـه سلسـله نامحـدود در عـالم واقـع ناممكن اسـت، چـون تحقـق آن بـه پـارادوكس هـای مختلف می‌انجامد و باز هتلی را مثال می‌زند بـا بـی‌نهايت اتاق، حال اگر همه افـرادی كـه در اتـاق هـای زوجند، هتل را ترک كنند، گويا هيچ اتفاقی نيفتـاده و...مثال ديگر موردی است كـه از برترانـد راسـل نقـل می‌كند: ⬅️تريستام شندی شخصـيت داسـتانی يكـی از رمان هاست ،وی مشغول نوشتن زندگينامه خويش اسـت،اما متأسفانه چنان كند می‌نويسد كه نوشتن وقايعِ هـر روز يک سال طول می‌كشد و پيداست كه هيچ وقـت موفق نمی‌شود زندگينامه خـويش را بـه پايـان ببـرد. 💠اينک كـافی اسـت عمـرش نامحـدود شـود. در ايـنصورت، قادر است اين كار را به پايان برسـاند! چـونگرچه تعداد روزهای عمرش نامتنـاهی مـی‌شـود، امـا خوشبختانه بی‌نهايت سال نيز برای نوشتن در اختيـاردارد(Russel,1937,358-9). 💠كرايگ اضافه می‌كند كه اگر فرض كنيم شندی از ازل تاكنون می‌زيسته است،مجموعه بالفعل نامتناهی ای را از روزها و سال هـا دراختيار داشته اسـت و بـه نوشـتن زندگينامـه خـويش توفيق می‌يابد (Craig,1979:3) پس هر چند ممكـن است بی‌نهايت بالفعل منطقا ممكن باشـد، امـا عمـلاًممكن نيست، وی می‌گويد: 💠 اگر فرض كنـيم خداونـدوجود دارد، الان كه هسـت وجـود بـرايش ضـروریاست؛ يا اگر وجود نداشته باشد، الان كه نيست، عـدم برايش ضروری است (ضرورت بـه شـرط محمـول)؛يعنی نبودن برايش ممكن نيسـت. حـال آنكـه منطقـاچنين ضرورتی در كار نيست و منطقاً در صورت اول می‌توانسته نباشد و در صورت دوم می‌توانسـته باشـد(همان). 💠حاصل آنكه بين سلسله بـی‌نهايـت اعـداد وسلسله بی‌نهايت وقايع تفاوتی وجود دارد كه تعيـين كننده است؛ اولی مربوط به عالم فرض است و دومی مربوط به عالم واقع، و ديديم كه پذيرش آن به اموری نامعقول می‌انجامد. 💠مورلنـد نيـز بـه دفـاع از كرايـگ می‌نويسد: تئوری های مختلف در عالم رياضی بيـانگر چيزی درباره عالم واقع نيست؛در مورد خط مسـتقيم سه تئوری در رياضـيات هسـت: در هندسـه فضـايی اقليدیسی از يک نقطـه مفـروض خـارج از يـک خـط مستقيم فقط يک خط موازی می‌توان رسم نمـود؛ درهندسه فضایی لوباچفسكی بيش از يک خط مستقيم و در سيستم ريمن هيچ خط مستقيمی نمی‌توان رسم نمود. 💢 ... . . . . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
🔴بدعت های کتاب (سیر حکمت در اروپا) ⬅️از جمله اشتباهات نسل اول ودوم غرب پژوهان ایران بدعتی است که توسط محمد علی فروغی،درکتاب سیر حکمت دراروپا طرح ریزی وپایه گذاری شد محمد علی فروغی این تصور اشتباه را در ذهن ما ایرانیها بوجود آورد که اختلاف اساسی درمیان فلاسفه مدرن بین دو نحله فکری ومعرفتی عقل گرایان وحس گرایان میباشد ⬅️جلد اول کتاب« سیر حکمت در اروپا »در سال ۱۳۱۰ منتشر شد. جلد دوم و سوم به ترتیب در سال‌های ۱۳۱۸ و ۱۳۲۰انتشار یافت. این کتاب نخستین اثر دقیق و منظم از فلسفه غرب در ایران بود فروغی فایدهٔ تألیف این کتاب را دو چیز می‌داند ۱- آشنایی دانش‌اندوزان با افکار حکمای باختر و ۲- «دیگر این‌که مفتاح و روش نگارش فلسفهٔ جدید را به زبان فارسی امروزی به دست» می‌دهد @falsafeh_nazari ⬅️ اين كتاب نخستين و تنها مجموعه‌ی تاريخ فلسفه‌ی غرب از يونان تا اوايل قرن بيستم است كه توسط يك ايراني تأليف شده و با استفاده از تعابير هگلي، نخستين بار است كه يك ايراني كوشيده تا فلسفه‌ی جديد اروپايي را به زبان فارسي بياموزد. سير حكمت نه تنها فهم آکادمیک (هنوز هم در برخی دانشگاه‌ها از جمله گروه فلسفه دانشگاه تهران، این کتاب جزو منابع اصلی است) و حتی عمومي و غیرآكادميك ايرانيان از فلسفه‌ی غرب را شكل داده، بلكه جزو منابع اصلي و شاید بتوان گفت مهم‌ترین منبع غرب‌شناسي فلسفي بسیاری از چهرهای تأثیرگذار تاریخ معاصر ایران بوده است بنابراین کتاب سیر حکمت از لحاظ تاريخي و در مسير آشنايي ايرانيان با فلسفه‌هاي جديد غرب كه عميق‌ترين صورت ارزيابي فرهنگ غربي است  اهميت خاصي دارد و خواه‌ناخواه از لحاظ مسئله‌ی تجدد، نقطه عطفي در تاريخ فرهنگ معاصر ايران به شمار مي‌رود.  ⬅️البته آنچه دراین بین باعث شده که به نگارش این مقاله انتقادی بپردازیم،اهمیت(بدعت)و(کج فهمی)است که پس از نگارش این کتاب در ذهن ایرانیها بوجود آمد. لذا دراین نوشتارسعی بر ارائه انتقاداتی بر نحوه طرح مباحث کتاب سیر حکمت در اروپا داریم ‌ @falsafeh_nazari 🔵گزینشی بودن کتاب: آنچه در درجه اول نظر خواننده را به خود جلب میکند گزینشی عمل کردن فروغی در نقل مکاتب فلسفی است فروغي مانند هر تاریخ‌نگار فلسفه دست به گزينش زده و خود به اين نکته واقف و معترف است. ⬅️اما آنچه باعث حساسیت این مطلب در کتاب سیر حکمت شده این است که فروغی تنها به ذکر فلاسفه «لیبرال»و«ضدمذهب»که گرایشهای «فراماسونری» داشتند پرداخته ✅توجه به فلاسفه«لیبرال»: بااینکه وی ملاك گزينش را «بزرگي» فلاسفه مي‌داند، به نظر مي‌رسد به جهات زبانی (اینکه فروغی با منابع فرانسه مأنوس بوده) به فلاسفه‌ی درجه 2 و 3 فرانسوي پرداخته و حجم بيشتري را به آنان اختصاص داده است، ⬅️ولی هیچ اشاره‌اي به برخي فلاسفه‌ی درجه اول غيرفرانسوی (انگليسی، آلماني) وضد لیبرال ندارد. در اين ميان غيبت «ماركس»و«انگلس» به عنوان بزرگترین منتقدان نظام سرمایه داری لیبرال وهمچنین منتقد عملکرد سازمانهای یهودی فراماسون(مارکس در کتاب مسأله یهود انتقادات تندی را متوجه سازمانهای یهودی وفراماسونری میکند) از همه معنادارتر است و در بحث از «فلسفه‌ی علمي» و پوزيتیويسم آگوست كنت، كمتر اشاره‌اي به بزرگان فلسفه‌ی تحليلي همچون فرگه، مور و ويتگنشتاين مي‌شود و همچنین فلاسفه‌ی هرمنوتيك همچون شلايرماخر، ديلتاي و هوسرلِ پديدارشناس هم جايگاهي در سير حكمت اروپايي ندارند ✅عدم اشاره به جریانهاوحوادث مذهبی غرب: از سوی دیگر در طرح تاريخي‌اي كه از يونان تا قرون‌وسطي و از قرون‌وسطي تا رنسانس و دوره‌ی جديد ترسيم مي‌كند، هيچ اشاره‌اي به جریانهای مذهبی ودینی غرب وحتی نهضت اصلاح ديني پروتستانتیسم نمي‌كند ⬅️ گرچه وی درفصول هفتم و هشتم به بررسی ظهور مسیحیت و فلسفه مدرسی (اسکولاستیک) میپردازداما بسیار مختصربه سیر فلسفه در۱۴۰۰سال تاریخ قرون وسطی میبپردازد به نحوی که تنهااندیشه‌های آباء اولیه کلیسا قبل آنسلم و آلبرت کیسر مطرح شده و شرحی مختصر از فلسفه آکویناس آمده‌است. والبته آنچه بسیار تعجب برانگیزاست این نکته جالب میباشد که از بزرگترین فیلسوف ومتکلم مذهبی قرون وسطی یعنی «سنت آگوستین قدیس»جز نامی اشاره‌ای به آراء او نمیکند ⬅️تأکید برفلاسفه سکولار وفراماسونرعصر روشنگری: اين گزينشي بودن در حجم اختصاص‌داده‌شده به فلاسفه هم محسوس است، به‌طوري‌كه حجم اختصاص‌داده‌شده به فلاسفه‌ی روشنگري (ولتر، منتسكيو، ديدرو و روسو) بيش از حجم اختصاص‌داده‌شده به فلاسفه‌ی عقل‌گرا (دكارت، لايب، اسپنوزا) و تجربه‌گرا (لاك، باركلي و هيوم) است. عجيب است كه فروغي فلاسفه‌ی روشنگري را بيشتر متعلق به تاريخ ادبيات مي‌داند تا تاريخ فلسفه! ۲_ ‌ادامه دارد..... ➖➖➖➖➖➖ 💠کانال 🌿فلسفه نظری🌿 @falsafeh_nazari
@falsafeh_nazari
🔴بدعت های کتاب( سیر حکمت دراروپا) ⬅️نکته‌ی دیگر اینکه داوري‌هاي فروغي در مورد فلاسفه و برخي تطبيق‌هاي او حقيقتاً اعجاب‌آور است. در اینجا به برخي از آن‌ها اشاره مي‌كنيم: @falsafeh_nazari ⬅️ يونان پيش‌سقراطي؛ زندگاني اقوام يوناني تا مائه‌ی پنجم پيش از ميلاد زندگاني بسيار ساده و تقريباً به همان پايه‌ی تمدن عرب جاهليت بود. (سیرحکمت در اروپا_صفحه ۱۸۸) ⬅️سقراط؛ اين شخص اگر در مشرق‌زمين بود او را امام و پيغمبر مي‌خواندند و به سمت او مي‌گرويدند، اما چون مردم يونان به امر بعثت و رسالت آشنا نبودند، او را حكيم و فيلسوف خوانده‌اند.(همان_ ص۲۷۸) ⬅️دكارت؛ امروزه به مشاهده و تجربه و دليل و برهان، عقيده‌ی دكارت ثابت شده و مسلم گرديده است كه ادراكات ما با حقيقت منطبق نيست. (همان_ص۵۲۵) [فروغي اين تعابير را پس از اشاره به تئوري مطابقت فلاسفه‌ی مسلمان مي‌آورد.] ⬅️پاسكال؛ اگر پاسكال را از حكما بشماريم، بايد او را عارف بخوانيم، چون در الهيات پاي استدلاليان را چوبين مي‌داند و فلسفه را بي‌حاصل مي‌انگارد. حق اين است كه پاسكال از فلاسفه به شمار نمي‌آيد(همان_ص۵۸۶) ⬅️ايدئاليسم آلماني؛ اين فيلسوفان (فلاسفه‌ی ایدئالیست آلمانی) به‌حسب ظاهر همه با هم مخالفند، اما در واقع نوع عقايدشان به يكديگر نزديك است و چون درست بشكافيم، همه وحدت وجودي هستند و ازاين‌جهت در حقيقت مريد اسپنيوزا هستند. اين فلسفه را فلسفه‌ی رمانتيك ناميده‌اند كه در واقع بايد فلسفه‌ی شاعرانه ترجمه كرد ازآن‌رو كه به خيالات شعري نزديك است و شور و ذوق در تأسيس آن دخالت تمام داشته است و ازهمين‌رو با عرفان و تصوف ما هم مناسبت دارد. (همان_۵۸۷) ‌ @falsafeh_nazari ⬅️هگل؛ البته مسيحيت را برتر و كامل‌تر از همه [اديان] مي‌پندارد و از اين امر به عقيده‌ی ما باكي نيست، چون اسلام را كه هگل در او وارد نشده، اگر به قشرش نگاه كنيم، از انواع ديانت است، اما اگر به حقيقت و روحش بنگريم، منطبق با حكمت مي‌شود كه به عقيده‌ی هگل، آخرين منزل سلوك عقل در مراحل روح مطلق است. (همان_ص ۵۴۳) هگل در تاريخ فلسفه هم كتابي دارد كه بسيار قابل توجه است و سير عقل انسان را در وصول به حكمت تام بيان مي‌كند. (همان_ص۷۲۲) ⬅️فيخته؛ اين فلسفه [فيخته] به عقايد عرفا و حكماي اشراقي ما [بسيار] نزديك است و فقط در شیوه‌ی بيان تفاوت دارد و شايد بتوان گفت علمي‌تر است و البته اين فلسفه هم تمام نيست. (همان_ص۷۲۳) ⬅️نيچه؛ مذهب سوفسطائيان يونان را تجديد كرد كه در امر اخلاق مي‌گفتند، ميزان نيكي و بدي شخص انسان است،(همان_ص۷۲۴) اين بود بسیار مختصري از فلسفه‌ی نيچه، اگر بتوان اين سخنان را فلسفه ناميد، وليكن اگر جا داشتيم و جملاتي چند از عين عبارات او را به فارسي درمي‌آورديم، مي‌ديديد كه بيان حكيمانه نيست، شاعرانه است، بلكه عربده‌ی مستانه است. (همان_ص۷۲۴) جا دارد ترديد كنيم در اينكه خود نيچه هم اين سخنان را از روي جدل گفته باشد. (همان_ص۷۲۴) @falsafeh_nazari 🔵عدم ذکر منابع اصلی تألیف کتاب: از جمله انتقادات مهمی که به کتاب سیر حکمت وارد است این مسأله میباشد که فروغی به ذکر هیچ کدام از منابعی. که در نگارش کتاب به آنها رجوع کرده نپرداخته حتی برای نقل قولهای که از کتب فلاسفه انجام داده وقاعدتا باید منابع آنهاراذکر کند ،هم هیچ ارجاعی نداده مطلب فوق این مساله رابه وجود آورد که اساسا فروغی خود این کتاب رابه نگارش در نیاورده بلکه آنرا از آثارمورخین وفلاسفه فرانسوی ترجمه کرده وبه نام خود منتشر کرده احسان طبری در کتاب(زوال زمین داری سنتی در ایران)اعتقاد دارد که فروغی کتاب سیرحکمت در اروپا را «ازبرخي تاريخ فلسفه‌ها به زبان فرانسه همچون تاريخ فلسفه‌ی آلفرد فويه و اميل برهيه »ترجمه ونسخه برداری کرده وآنگاه به نام خود منتشر کرده  ۳_ ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴ویلیام لین کرایگ و برهان کیهانشناسی کلامی ♨️قسمت پنجم. ⬅️ارزيابی دليل اول كرايگ: 💠ماتسون می‌نويس
🔴ویلیام لین کرایگ و برهان کیهانشناسی کلامی ♨️قسمت ششم. ⬅️اسـميت در نقـد كرايـگ مـی‌نويسـد: ⬅️وقتـی وی دريافت های شهودی مـا دربـاره امـور محـدود را بـه حوزه امور نامحدود هم سرايت می‌دهد، مصـادره بـه مطلوب می‌كند، چون كرايگ می‌گويد ايـن نـامعقول است كه مثلاً مجموعه B كه زير مجموعـه A اسـت،در عين حال با آن برابر باشد و می‌گويد چگونه مـی‌توان پذيرفت كه مجموعه كتاب های قرمز برابر با كل كتـاب هـای قرمـز و مشـکی باشـد. اسـميت يـاد آورمی‌شود كه اين اساسا جزو شاخصه های مجموعه های نامتناهی كانتور است. در اين مجموعـه هـا يـک زيـرمجموعه می‌تواند با اصل مجموعه تناظر يک به يـک داشته باشد. اين مشخصه مجموعه های محدود اسـتكه يک زير مجموعه از اصل مجموعه كوچک‌تر است، اما در مجموعه های نامتناهی اساسـاً در صـورتی زيـرمجموعه C زير مجموعه بايست برای مجموعـه Aاست كه با آن تناظر يک بـه يـک داشـته باشـد؛ مـثلاً مجموعه اعداد طبيعی را در نظر گيريد(A) و مجـذور اين اعداد را هم در نظر گيريد(C). ⬅️با اينكه مجموعه(C) زير مجموعه (A) است، بـا ايـن همـه بـين آن هـاتناظر يک به يک وجود دارد: ,0 0,1 1, 2 4...3 9, 4 16 و مشـكلی هـم در كـار نيسـت(Smith,1993:85). 💠جان داور نيز می‌گويد همه شگفتی های ذكر شـده در پارادوكس های كرايگ ناشی از همـين امـر اسـت. وقتی انسان برای اولين بار می‌شنود كه مجموعه هـایی وجود دارد كه بين اصـل مجموعـه بـا زيـر مجموعـه تنـاظر يـک بـه يـک وجـود دارد، احسـاس شـگفتی می‌كند، اما رياضيدانان مدت‌هاست كه به چنين چيزی خو گرفته اند و صرف شگفتی نشـانه وجـود معضـل این است؛ صرفاً نشانه اين است كه كه تصورات ما كه به امر محدود خو گرفته، بناست به حوزه امور نامحـدود وارد شود: 💠عدد های صحيح با اعداد اول دارای تنـاظر يک به يک هستند، با اين كه بديهی اسـت كـه اعـدادصحيح بيشتر از اعداد اول هستند، چـون همـه اعـداد اول عدد صحيح‌اند، اما اعداد صحيحی هستند كه عدد اول نيستند و برهان های مربوط به مجموعه‌هـایی كـه در آن چنين تنـاظری وجـود دارد، دارای هـيچ كـم وكاستی نيست و چون كرايگ بر دستاوردهای رياضـی كانتور صحه می‌گذارد و می‌پذيرد كـه اساسـا تنـاظر يــک بــه يــک ميــان ايــن مجموعــه هــا بــا زیــرمجموعه‌هايشان امـری صـحيح اسـت، بايـد چـاره‌ای ديگر بينديشد و از همين روست كه كرايگ می‌گويد: 💠پوچی وقتی رخ می‌نمايـد كـه نتـايج رياضـی را بـه حوزه عالم واقـع نيـز سـرايت دهـيم، امـا جـان داور می‌كوشد تا اين تلاش كرايگ را عقيم كنـد: 💠نظـر به اینکه كرايـگ طبـق فـرض مجموعـه هـای كـانتور را پذيرفته است كه مثلاً اعـداد زوج كـه زيـر مجموعـه اعداد صحيح هستند، با كل اعداد دارای تناظر يک بـه يک اند، اينک كافی است كه روی كتاب های كتابخانـه ياد شده شماره گذاری كنيم؛ آنگاه واقعيـت رياضـی بر واقعيت فيزيكی منطبق می‌شود و نمی‌تـوان يكـی را پذيرفت و ديگری را رد كرد، بين كتاب‌های دارای شماره زوج با كل كتاب‌ها تناظر يک بـه يـک وجـود دارد(Dever,1998:5). 💠پس می‌توان گفـت: سلسـله اعـداد از ايـن حيـث خنثی است و قابل اطلاق بر هـر مجموعـه‌ای اسـت؛اعم از اينكه مجموعه‌ای كوچک باشد يا مجموعـه‌ای بزرگ يا بی‌نهايت. اينک اگر فرض كنيم مجموعه ای بی‌نهايت از رخـدادها وجـود دارد، در ايـن صـورت قوانين مجموعه هـای نامتنـاهی كـانتور بـر آن منطبـق می‌شود و زير مجموعه مـی‌توانـد بـا اصـل مجموعـه دارای تناظر يک به يک باشد.اما می‌توان به دفاع از كرايگ گفـت سلسـله هـای اعداد نامتناهی وجود ندارند. وقتی می‌گوييم سلسـله اعداد «بی‌نهايت اند» يا مجموعه‌ای نامتنـاهی از اعـداد "وجود دارد"، وجود دارد، به اين معنا نيست كه اين‌هادر عالم واقع وجود دارند؛ حتی در حـوزه ذهـن هـم سلسله بی‌نهايتی در كار نيست. 💢 ... . . . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
اسفار2.pdf
9.01M
🔴کتاب اسفار اربعه ♨️جلد دوم. 💠نویسنده: صدرمتالهین شیرازی. 💠مترجم: محمد خواجوی. 💠اسفار اربعه، سرآمد کتب فلسفی جهان، نتیجه ی زیبای حکمت متعالیه و از افتخارات بزرگ تشیع، تقدیم به اعضای کانال.🌺🍃 ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
🔴فیلسوف قدرت اگر بخواهیم اندیشۀ فیلسوفان بزرگ تاریخ را تنها در یک کلمه خلاصه کنیم میتوان گفت خلاصه فلسفه افلاطون «مُثُل» است،ارسطو(علل اربع) ،بوعلی سینا(صورت وماده)و سهروردی(نور)، ملاصدرا(وجود)، رنه دکارت(ذهن) جان لاک (ایده‌ها) ، ومیتوان برای جان استوارت میل کلمه (آزادی) را آورد. در فلسفۀ متأخر کلمۀ ژاک دریدا (متن) کلمۀ جان رالز(عدالت)و جودیت باتلر(جنسیت) بود.طبقِ این بازی کوچکِ خانوادگی، کلمه ای که نشان دهنده فلسفه میشل فوکو باشد قطعاً کلمه (قدرت) خواهد بود. @falsafeh_nazari او در طول سال‌های متمادی، بسیار به (قدرت) اندیشید، تعریف‌های قدیمی ما از این مفهوم را در هم شکست و شیوه‌های زیرکانه و بسیار پنهانِ عملکرد قدرت در جامعه را مرئی کرد. بدون شک میشل فوکو یکی از مهمترین اندیشمندان قرن بیستم است و طبق برخی فهرست‌ها، مهم‌ترین چهره در علوم انسانی و علوم اجتماعی میباشد. دو کتاب بسیار برجستۀ او یعنی مراقبت و تنبیه: تولد زندان(۱۹۷۵) و اراده به دانستن(۱۹۷۶) منابع اصلی تحلیل‌های او از قدرت است. فوکو همانند نیچه میپذیرد که تمام زندگی (قدرت) است، ولی به جای انکار ناممکن قدرت، به دنبال تعدیل آن است.قدرت عامل تعیین کننده تغییرات تاریخی بوده و در همه سطوح و زوایای اجتماعی گسترده است. منحصر به یک گروه و طبقه نیست و لذا دارای ماهیتی سیال مییاشد و هرگز نمیتوان آنرا بی اثر و متلاشی کرد. تحلیل فوکو از قدرت، بیانگر ذات(اغواکنندگی)و(سرکوبگر) آن است.به اعتقاد وی پشت ظاهر جوامع مدرن، خواستِ سلطه پنهان نهفته و فرد در جامعه مدرن تحت عنوان حقیقت یا رهایی، تن به سلطه میدهد. @falsafeh_nazari جامعه انسانی همواره بر نظام قدرت استقرار یافته و لذا تغییر یک نظام، در واقع انتقال از یک نظام قدرت به یک نظام قدرت دیگر است و از آنجایی که هر قدرت، خود را حقیقت میداند، لذا گریز از قدرت به وضعیت آزادی خیالی بیش نیست. کوشش فوکو این است که از برتری مفهوم سرکوبگری قدرت، تبارنامهای در تاریخ اندیشه تبیین کند. کارکرد قدرت از نظر فوکو [نظارت، برانگیختن، خلق کردن] است. فوکو عمل قدرت را از مقوله هدایت رفتارها میداند نه عمل جنگی و حقوقی، لذا (قدرت) مجموع اعمالی است در برابر اعمال ممکن.بنابراین هیچ رابطه قدرتی بدون تشکیل حوزهای از دانش متصور نیست و هیچ دانشی نیست که متضمن روابط قدرت نباشد. ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 @falsafeh_nazari