eitaa logo
فلسفه نظری
2.1هزار دنبال‌کننده
451 عکس
73 ویدیو
59 فایل
🔮شناخت عقلانی پیرامون حقیقت‌ موجودات‌ را فلسفه‌نظری گویند. ✔والحّقُ لایعرفُ الّا بِالبُرهان لابِالرِجال @eshragh1300
مشاهده در ایتا
دانلود
@falsafeh_nazari
🔴بدعت های کتاب( سیر حکمت دراروپا) ⬅️نکته‌ی دیگر اینکه داوري‌هاي فروغي در مورد فلاسفه و برخي تطبيق‌هاي او حقيقتاً اعجاب‌آور است. در اینجا به برخي از آن‌ها اشاره مي‌كنيم: @falsafeh_nazari ⬅️ يونان پيش‌سقراطي؛ زندگاني اقوام يوناني تا مائه‌ی پنجم پيش از ميلاد زندگاني بسيار ساده و تقريباً به همان پايه‌ی تمدن عرب جاهليت بود. (سیرحکمت در اروپا_صفحه ۱۸۸) ⬅️سقراط؛ اين شخص اگر در مشرق‌زمين بود او را امام و پيغمبر مي‌خواندند و به سمت او مي‌گرويدند، اما چون مردم يونان به امر بعثت و رسالت آشنا نبودند، او را حكيم و فيلسوف خوانده‌اند.(همان_ ص۲۷۸) ⬅️دكارت؛ امروزه به مشاهده و تجربه و دليل و برهان، عقيده‌ی دكارت ثابت شده و مسلم گرديده است كه ادراكات ما با حقيقت منطبق نيست. (همان_ص۵۲۵) [فروغي اين تعابير را پس از اشاره به تئوري مطابقت فلاسفه‌ی مسلمان مي‌آورد.] ⬅️پاسكال؛ اگر پاسكال را از حكما بشماريم، بايد او را عارف بخوانيم، چون در الهيات پاي استدلاليان را چوبين مي‌داند و فلسفه را بي‌حاصل مي‌انگارد. حق اين است كه پاسكال از فلاسفه به شمار نمي‌آيد(همان_ص۵۸۶) ⬅️ايدئاليسم آلماني؛ اين فيلسوفان (فلاسفه‌ی ایدئالیست آلمانی) به‌حسب ظاهر همه با هم مخالفند، اما در واقع نوع عقايدشان به يكديگر نزديك است و چون درست بشكافيم، همه وحدت وجودي هستند و ازاين‌جهت در حقيقت مريد اسپنيوزا هستند. اين فلسفه را فلسفه‌ی رمانتيك ناميده‌اند كه در واقع بايد فلسفه‌ی شاعرانه ترجمه كرد ازآن‌رو كه به خيالات شعري نزديك است و شور و ذوق در تأسيس آن دخالت تمام داشته است و ازهمين‌رو با عرفان و تصوف ما هم مناسبت دارد. (همان_۵۸۷) ‌ @falsafeh_nazari ⬅️هگل؛ البته مسيحيت را برتر و كامل‌تر از همه [اديان] مي‌پندارد و از اين امر به عقيده‌ی ما باكي نيست، چون اسلام را كه هگل در او وارد نشده، اگر به قشرش نگاه كنيم، از انواع ديانت است، اما اگر به حقيقت و روحش بنگريم، منطبق با حكمت مي‌شود كه به عقيده‌ی هگل، آخرين منزل سلوك عقل در مراحل روح مطلق است. (همان_ص ۵۴۳) هگل در تاريخ فلسفه هم كتابي دارد كه بسيار قابل توجه است و سير عقل انسان را در وصول به حكمت تام بيان مي‌كند. (همان_ص۷۲۲) ⬅️فيخته؛ اين فلسفه [فيخته] به عقايد عرفا و حكماي اشراقي ما [بسيار] نزديك است و فقط در شیوه‌ی بيان تفاوت دارد و شايد بتوان گفت علمي‌تر است و البته اين فلسفه هم تمام نيست. (همان_ص۷۲۳) ⬅️نيچه؛ مذهب سوفسطائيان يونان را تجديد كرد كه در امر اخلاق مي‌گفتند، ميزان نيكي و بدي شخص انسان است،(همان_ص۷۲۴) اين بود بسیار مختصري از فلسفه‌ی نيچه، اگر بتوان اين سخنان را فلسفه ناميد، وليكن اگر جا داشتيم و جملاتي چند از عين عبارات او را به فارسي درمي‌آورديم، مي‌ديديد كه بيان حكيمانه نيست، شاعرانه است، بلكه عربده‌ی مستانه است. (همان_ص۷۲۴) جا دارد ترديد كنيم در اينكه خود نيچه هم اين سخنان را از روي جدل گفته باشد. (همان_ص۷۲۴) @falsafeh_nazari 🔵عدم ذکر منابع اصلی تألیف کتاب: از جمله انتقادات مهمی که به کتاب سیر حکمت وارد است این مسأله میباشد که فروغی به ذکر هیچ کدام از منابعی. که در نگارش کتاب به آنها رجوع کرده نپرداخته حتی برای نقل قولهای که از کتب فلاسفه انجام داده وقاعدتا باید منابع آنهاراذکر کند ،هم هیچ ارجاعی نداده مطلب فوق این مساله رابه وجود آورد که اساسا فروغی خود این کتاب رابه نگارش در نیاورده بلکه آنرا از آثارمورخین وفلاسفه فرانسوی ترجمه کرده وبه نام خود منتشر کرده احسان طبری در کتاب(زوال زمین داری سنتی در ایران)اعتقاد دارد که فروغی کتاب سیرحکمت در اروپا را «ازبرخي تاريخ فلسفه‌ها به زبان فرانسه همچون تاريخ فلسفه‌ی آلفرد فويه و اميل برهيه »ترجمه ونسخه برداری کرده وآنگاه به نام خود منتشر کرده  ۳_ ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴ویلیام لین کرایگ و برهان کیهانشناسی کلامی ♨️قسمت پنجم. ⬅️ارزيابی دليل اول كرايگ: 💠ماتسون می‌نويس
🔴ویلیام لین کرایگ و برهان کیهانشناسی کلامی ♨️قسمت ششم. ⬅️اسـميت در نقـد كرايـگ مـی‌نويسـد: ⬅️وقتـی وی دريافت های شهودی مـا دربـاره امـور محـدود را بـه حوزه امور نامحدود هم سرايت می‌دهد، مصـادره بـه مطلوب می‌كند، چون كرايگ می‌گويد ايـن نـامعقول است كه مثلاً مجموعه B كه زير مجموعـه A اسـت،در عين حال با آن برابر باشد و می‌گويد چگونه مـی‌توان پذيرفت كه مجموعه كتاب های قرمز برابر با كل كتـاب هـای قرمـز و مشـکی باشـد. اسـميت يـاد آورمی‌شود كه اين اساسا جزو شاخصه های مجموعه های نامتناهی كانتور است. در اين مجموعـه هـا يـک زيـرمجموعه می‌تواند با اصل مجموعه تناظر يک به يـک داشته باشد. اين مشخصه مجموعه های محدود اسـتكه يک زير مجموعه از اصل مجموعه كوچک‌تر است، اما در مجموعه های نامتناهی اساسـاً در صـورتی زيـرمجموعه C زير مجموعه بايست برای مجموعـه Aاست كه با آن تناظر يک بـه يـک داشـته باشـد؛ مـثلاً مجموعه اعداد طبيعی را در نظر گيريد(A) و مجـذور اين اعداد را هم در نظر گيريد(C). ⬅️با اينكه مجموعه(C) زير مجموعه (A) است، بـا ايـن همـه بـين آن هـاتناظر يک به يک وجود دارد: ,0 0,1 1, 2 4...3 9, 4 16 و مشـكلی هـم در كـار نيسـت(Smith,1993:85). 💠جان داور نيز می‌گويد همه شگفتی های ذكر شـده در پارادوكس های كرايگ ناشی از همـين امـر اسـت. وقتی انسان برای اولين بار می‌شنود كه مجموعه هـایی وجود دارد كه بين اصـل مجموعـه بـا زيـر مجموعـه تنـاظر يـک بـه يـک وجـود دارد، احسـاس شـگفتی می‌كند، اما رياضيدانان مدت‌هاست كه به چنين چيزی خو گرفته اند و صرف شگفتی نشـانه وجـود معضـل این است؛ صرفاً نشانه اين است كه كه تصورات ما كه به امر محدود خو گرفته، بناست به حوزه امور نامحـدود وارد شود: 💠عدد های صحيح با اعداد اول دارای تنـاظر يک به يک هستند، با اين كه بديهی اسـت كـه اعـدادصحيح بيشتر از اعداد اول هستند، چـون همـه اعـداد اول عدد صحيح‌اند، اما اعداد صحيحی هستند كه عدد اول نيستند و برهان های مربوط به مجموعه‌هـایی كـه در آن چنين تنـاظری وجـود دارد، دارای هـيچ كـم وكاستی نيست و چون كرايگ بر دستاوردهای رياضـی كانتور صحه می‌گذارد و می‌پذيرد كـه اساسـا تنـاظر يــک بــه يــک ميــان ايــن مجموعــه هــا بــا زیــرمجموعه‌هايشان امـری صـحيح اسـت، بايـد چـاره‌ای ديگر بينديشد و از همين روست كه كرايگ می‌گويد: 💠پوچی وقتی رخ می‌نمايـد كـه نتـايج رياضـی را بـه حوزه عالم واقـع نيـز سـرايت دهـيم، امـا جـان داور می‌كوشد تا اين تلاش كرايگ را عقيم كنـد: 💠نظـر به اینکه كرايـگ طبـق فـرض مجموعـه هـای كـانتور را پذيرفته است كه مثلاً اعـداد زوج كـه زيـر مجموعـه اعداد صحيح هستند، با كل اعداد دارای تناظر يک بـه يک اند، اينک كافی است كه روی كتاب های كتابخانـه ياد شده شماره گذاری كنيم؛ آنگاه واقعيـت رياضـی بر واقعيت فيزيكی منطبق می‌شود و نمی‌تـوان يكـی را پذيرفت و ديگری را رد كرد، بين كتاب‌های دارای شماره زوج با كل كتاب‌ها تناظر يک بـه يـک وجـود دارد(Dever,1998:5). 💠پس می‌توان گفـت: سلسـله اعـداد از ايـن حيـث خنثی است و قابل اطلاق بر هـر مجموعـه‌ای اسـت؛اعم از اينكه مجموعه‌ای كوچک باشد يا مجموعـه‌ای بزرگ يا بی‌نهايت. اينک اگر فرض كنيم مجموعه ای بی‌نهايت از رخـدادها وجـود دارد، در ايـن صـورت قوانين مجموعه هـای نامتنـاهی كـانتور بـر آن منطبـق می‌شود و زير مجموعه مـی‌توانـد بـا اصـل مجموعـه دارای تناظر يک به يک باشد.اما می‌توان به دفاع از كرايگ گفـت سلسـله هـای اعداد نامتناهی وجود ندارند. وقتی می‌گوييم سلسـله اعداد «بی‌نهايت اند» يا مجموعه‌ای نامتنـاهی از اعـداد "وجود دارد"، وجود دارد، به اين معنا نيست كه اين‌هادر عالم واقع وجود دارند؛ حتی در حـوزه ذهـن هـم سلسله بی‌نهايتی در كار نيست. 💢 ... . . . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
اسفار2.pdf
9.01M
🔴کتاب اسفار اربعه ♨️جلد دوم. 💠نویسنده: صدرمتالهین شیرازی. 💠مترجم: محمد خواجوی. 💠اسفار اربعه، سرآمد کتب فلسفی جهان، نتیجه ی زیبای حکمت متعالیه و از افتخارات بزرگ تشیع، تقدیم به اعضای کانال.🌺🍃 ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
🔴فیلسوف قدرت اگر بخواهیم اندیشۀ فیلسوفان بزرگ تاریخ را تنها در یک کلمه خلاصه کنیم میتوان گفت خلاصه فلسفه افلاطون «مُثُل» است،ارسطو(علل اربع) ،بوعلی سینا(صورت وماده)و سهروردی(نور)، ملاصدرا(وجود)، رنه دکارت(ذهن) جان لاک (ایده‌ها) ، ومیتوان برای جان استوارت میل کلمه (آزادی) را آورد. در فلسفۀ متأخر کلمۀ ژاک دریدا (متن) کلمۀ جان رالز(عدالت)و جودیت باتلر(جنسیت) بود.طبقِ این بازی کوچکِ خانوادگی، کلمه ای که نشان دهنده فلسفه میشل فوکو باشد قطعاً کلمه (قدرت) خواهد بود. @falsafeh_nazari او در طول سال‌های متمادی، بسیار به (قدرت) اندیشید، تعریف‌های قدیمی ما از این مفهوم را در هم شکست و شیوه‌های زیرکانه و بسیار پنهانِ عملکرد قدرت در جامعه را مرئی کرد. بدون شک میشل فوکو یکی از مهمترین اندیشمندان قرن بیستم است و طبق برخی فهرست‌ها، مهم‌ترین چهره در علوم انسانی و علوم اجتماعی میباشد. دو کتاب بسیار برجستۀ او یعنی مراقبت و تنبیه: تولد زندان(۱۹۷۵) و اراده به دانستن(۱۹۷۶) منابع اصلی تحلیل‌های او از قدرت است. فوکو همانند نیچه میپذیرد که تمام زندگی (قدرت) است، ولی به جای انکار ناممکن قدرت، به دنبال تعدیل آن است.قدرت عامل تعیین کننده تغییرات تاریخی بوده و در همه سطوح و زوایای اجتماعی گسترده است. منحصر به یک گروه و طبقه نیست و لذا دارای ماهیتی سیال مییاشد و هرگز نمیتوان آنرا بی اثر و متلاشی کرد. تحلیل فوکو از قدرت، بیانگر ذات(اغواکنندگی)و(سرکوبگر) آن است.به اعتقاد وی پشت ظاهر جوامع مدرن، خواستِ سلطه پنهان نهفته و فرد در جامعه مدرن تحت عنوان حقیقت یا رهایی، تن به سلطه میدهد. @falsafeh_nazari جامعه انسانی همواره بر نظام قدرت استقرار یافته و لذا تغییر یک نظام، در واقع انتقال از یک نظام قدرت به یک نظام قدرت دیگر است و از آنجایی که هر قدرت، خود را حقیقت میداند، لذا گریز از قدرت به وضعیت آزادی خیالی بیش نیست. کوشش فوکو این است که از برتری مفهوم سرکوبگری قدرت، تبارنامهای در تاریخ اندیشه تبیین کند. کارکرد قدرت از نظر فوکو [نظارت، برانگیختن، خلق کردن] است. فوکو عمل قدرت را از مقوله هدایت رفتارها میداند نه عمل جنگی و حقوقی، لذا (قدرت) مجموع اعمالی است در برابر اعمال ممکن.بنابراین هیچ رابطه قدرتی بدون تشکیل حوزهای از دانش متصور نیست و هیچ دانشی نیست که متضمن روابط قدرت نباشد. ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 @falsafeh_nazari
🔴بدون شک میشل فوکو یکی از مهمترین اندیشمندان قرن بیستم است و طبق برخی فهرست‌ها، مهم‌ترین چهره در علوم انسانی و علوم اجتماعی میباشد. دو کتاب بسیار برجستۀ او یعنی مراقبت و تنبیه: تولد زندان(۱۹۷۵) و اراده به دانستن(۱۹۷۶) منابع اصلی تحلیل‌های او از قدرت است. ✅فلسفه نظری @falsafeh_nazari
🔴اکتشاف کروی بودن زمین توسط دانشمندان مسلمان . @falsafeh_nazari ⬅️نوشته‌هایی از ابوریحان بیرونی در دست است که به وضوح در آن‌ها از گردشِ زمین به دورِ خودش نام برده می‌شود.در کتابِ«استیعاب الوجوهالممکنةفی صنعةالاسطرلاب» ابوریحان بیرونی می‌گوید: . ⬅️«از ابو سعید سجزی، اُسطرلابی از نوع واحد و بسط دیدم که از شمالی و جنوبی مرکّب نبود و آن را اسطرلاب زورقی می‌نامید و او را به جهت اختراع آن اسطرلاب تحسین کردم چه اختراع آن متکی بر اصلی است قائم به ذات خود و مبنی بر عقیدهٔ مردمی است که زمین را متحرّک دانسته و حرکت یومی را به زمین نسبت می‌دهند و نه به کرهٔ سماوی. بدون شک این شبهه‌ای است که تحلیلش در نهایتِ دشواری؛ و قولی است که رقع و ابطالش در کمال صعوبت است. مهندسان و علمای هیئت که اعتماد و استناد ایشان بر خطوط مساحیه(= مدارات و نصف النهارات و استوای فلکی و دائرةالبروج) است؛ در نقضِ این شبهه و رد آن عقیدت بسی ناچیز و تهی دست باشند و هرگز دفع آن شبهه را اقامت برهان و تقریر دلیلی نتوانند نمود. زیرا چه حرکت یومی را از زمین بدانند و چه آن را به کرهٔ سماوی نسبت دهند در هر دو حالت به صناعت آنان زیانی نمی‌رسد و اگر نقض این اعتقاد و تحلیل این شبهه امکان‌پذیر باشد موکول به رای فلاسفهٔ طبیعی دان است.» @falsafeh_nazari ضمناً بیرونی در کتاب «الاسطرلاب» روشی برای محاسبهٔ شعاع زمین ارائه می‌کند (بوسیلهٔ افتِ افق وقتی از ارتفاعات به افق نگاه می‌کنیم). بعدها در کتابِ «قانون مسعودی» ابوریحان عملی کردن این روش توسط خود را گزارش می‌دهد. اندازه گیریِ او یک درجهٔ سطح زمین را ۵۸ میل بدست آورده‌است که با توجه به اینکه هر میل عربی ۱۹۷۳٫۳ متر است، شعاعِ زمین ۶۵۶۰ کیلومتر (بر حسبِ واحدهایِ امروزی) به دست می‌آید که تا حدِ خوبی به مقدارِ صحیحِ آن نزدیک است. خورشیدگرفتگی هشتم آوریل سال ۱۰۱۹ میلادی را در کوههای لغمان (افغانستان کنونی) رصد و بررسی کرد و ماه‌گرفتگی سپتامبر همین سال را در غزنه به زیر مطالعه برد. ➖➖➖➖ 💠کانال 🌿فلسفه نظری🌿 @falsafeh_nazari
🔴تصویری ازکتابِ «استیعاب الوجوه الممکنة فی صنعة الاسطرلاب» ابوریحان بیرونی که درآن به وضوح به کروی بودن زمین وماه وهمچنین چرخش زمین به دورخورشیداشاره شده. @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴ویلیام لین کرایگ و برهان کیهانشناسی کلامی ♨️قسمت ششم. ⬅️اسـميت در نقـد كرايـگ مـی‌نويسـد: ⬅️وقتـ
🔴ویلیام لین کرایگ و برهان کیهان کلامی ♨️قسمت هفتم. ⬅️اما می‌توان به دفاع از كرايگ گفـت سلسـله هـای اعداد نامتناهی وجود ندارند، وقتی می‌گوييم سلسـله اعداد «بی‌نهايت اند» يا مجموعه ای نامتنـاهی از اعـداد"وجود دارد"، وجود دارد، به اين معنا نيست كه اينها در عالم واقع وجود دارند؛ حتی در حـوزه ذهـن هـم سلسله بس نهايتی در كار نيست نامتناهی بودن؛ يعنی ادامه بی وقفه سلسله؛ يعنی شمارش هـيچ گـاه پايـان نمی‌پذيرد و به تعبير ديگـر سلسـله همـواره مفتـوح است و مفتوح بودن سلسـله؛ يعنـی قابـل افـزايش وكاهش بودن؛ يعنی نامتناهی بالقوه بودن. 💠و درست اين خاصه مفتوح بودن اسـت كـه باعـث صـدق قـوانين کانتور شده است اگـر بنـا باشـد نامتنـاهی قطعيـت وتعین يافته باشد به خاطر پارادوكس های كرايـگ نـوع جديدی از نامتناهی است؛ يعنـی نامتنـاهي بسـته كـه دیگر قوانين كانتور بر آن صدق نخواهد كرد. به تعبيرديگــر كرايــگ نامتنــاهی بالفعــل را در حــوزه ذهــنمی‌پذيرد، اما تلاش می‌كند با تمايز ميان عالم واقـع وعالم ذهن، از سرايت يافتن آن به عالم واقع جلوگيری كند و امثال داوِر و اسميت می‌كوشـند آن را بـه عـالم واقع هم سرايت داده، تلاش كرايگ را عقيم كنند، امابهتر آن می‌بود كه كرايگ مـی‌گفـت حتـی در عـالم ذهن هم نامتناهی بالفعـل وجـود نـدارد و در عرصـه ذهــن هــم نامتنــاهی همــواره گشــوده اســت و ايــن گشودگی يا بالقوه بودن است كه باعث صدق قـوانين کانتور شده است. 💠ماتسون داور وساير متفكران شيفته حقايق رياضی و مجموعه های نامتناهی كانتور می‌خواهند بـه اسـتناد اين حقايق، عالم واقع را با آن وفق دهند و می‌گوينـد اگر در اين حوزه، كل می‌تواند از جزء خـود بزرگتـرنباشد، عيبی ندارد در عالم واقع نيـز بـه همـين سـان مجموعه های نامتناهی ای از رخـدادها وجـود داشـته باشد؛ هر چند لازمه تحقـق آن، تحقـق تسـاوی ميـان جزء و كل باشد. 💢 ... . . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
🔴خدا، واقعيت مطلق و مبدأ هستی ⬅️شهید مطهری: 💠انسان موجودی واقعيت‌‌‌‌‌گراست. نوزاد انسان از ساعت اول زندگی که در جست و جوی پستان مادر است، پستان مادر را به عنوان يک واقعيت جستجو می‌‌‌‌‌کند. تدريجاً که جسم و ذهن کودک رشد می‌کند به آنجا می‌‌‌‌‌رسد که ميان خود و اشياء تفکيک می‌‌‌‌‌کند، اشياء را به عنوان اموری بيرون از خود و جدا از خود می‌نگرد. با اينکه رابط او و اشياء يک سلسله انديشه است، او از انديشه به عنوان يک وسيله، يک رابطه عمل، استفاده می‌‌‌‌‌کند و می‌‌‌‌‌داند واقعيت اشياء غير از انديشه‌‌‌‌‌هايی است که او در ذهن خويش دارد. واقعيت هايی که انسان از راه حواس خود درک می‌‌‌‌‌کند که مجموع آنها را «جهان» می‌‌‌‌‌ناميم، اموری هستند که خصوصيات ذيل از آنها جداناشدنی است. ♨️به نقل از کتاب "جهان بینی توحیدی." ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴ویلیام لین کرایگ و برهان کیهان کلامی ♨️قسمت هفتم. ⬅️اما می‌توان به دفاع از كرايگ گفـت سلسـله هـای
🔴ویلیام لین کرایگ و برهان کیهانشناسی ♨️قسمت هشتم. ⬅️اما واقع اين است كه حقايق رياضی بـرای احـراز حقيقت بودن خود بايد با عالم واقع منطبق باشند و نه بر عكس. حقايق رياضـی دارای وجـودی مسـتقل از عالم اعيان نيستند، بلكه ناظر به آن و بيانگر وجهی ازوجوه آن هستند. 💠پس اگر در عالم واقع تساوی جـزء و كل ممكن نباشد، آن گونه كه مثال های كرايگ نشان می‌دهد، در عالم رياضی نيز نبايـد چنـين تسـاوی ای امكان پذير باشد ( و به همين دليل رياضيدانان ترجيح می‌دهند از واژه تناظر يک به يک استفاده كننـد و نـه واژه تساوی)، اما در عالم واقع به نظر مـی‌آيـد حتـی تناظر بين كل و جزء نيز ممكن نباشد؛ پس چـه شـده است كه اين امر در حوزه رياضی ميسـر شـده؟ بايـد گفت حقايق رياضی مربوط به امور نامتنـاهی بالفعـل نيست، بلكه به نامتناهی بدون قيد فعليت مرتبط است و اساساً رياضيدان ولو تصريح نكند، امـا تصـورش از نامتناهی مجموعه گشـوده ای اسـت كـه اعضـای آن بدون وقفه قابل افزايش است و به اسـتناد ايـن گونـه حقايق رياضی كه مربوط بـه مجموعـه هـای گشـوده است، نمی‌توان درباره یک مجموعه تماميـت يافتـه وقطعيت يافته حكمی صادر كرد. ⬅️اما در نهايت اشكال جدی تری كـه مـی‌تـوان بـه كرايـگ وارد دانسـت، ايـن اسـت كـه وی و شـايد عامدانه، از تعريف نامتناهی از منظر ارسطو،ابن سـيناو آكويناس فاصله می‌گيرد. 💠آنها نـا متنـاهی بالفعـل را نامتناهی ای می‌دانند كه به يک باره وجود داشـته باشـد؛اما در نهايت اشكال جدی تری كـه مـی‌تـوان بـه كرايـگ وارد دانسـت، ايـن اسـت كـه وی و شـايد عامدانه از تعريف نامتناهی از منظر ارسطو،ابن سـينا و آكويناس فاصله می‌گيرد. آنها نـا متنـاهی بالفعـل رانامتناهی ای می‌دانند كه به يک باره وجود داشـته باشـد؛ یعنی افراد آن اجتماع در وجود داشته باشـند. ارسـطودر فيزيک كتاب سوم، فصل ششم به مسأله نامتنـاهی می‌پردازد و می‌نويسد از يک سو نمی‌توان نامتناهی را پذيرفت، چون مشكلاتی به بار می‌آورد؛ مثلاً پـذيرش و اجزای نامحدود بين دو حد، لازمه اش حصر نا متناهی بين حاصرين است و از سویی نمی‌تـوان آن را انكـاركرد، چون می‌بينيم مقادير تا بی‌نهايت قابل تقسيم انـديـا اعـداد بـی نهايـت انـد! 💠پـس چـاره چيسـت؟ وی می‌گويد بايد بين معانیِ مختلف هست تفكيـک قائـل شد، چون هستی در موارد مختلف به يک معنا نيست. 💠وقتی هستی را به اسب نسبت می‌دهيم، با وقتی كه آنرا به بازی يا مثلاً به روز نسـبت مـی‌دهـيم، تفـاوت دارد. بازی يا روز دفعتا موجود نيست، بلكه بـه طـور تدريجی در حال تحقق است. 💠اگر بازی كنان يک لحظه مكث كنند، ديگـر بـازی بـازی نيسـت؛ يعنـی بـازی فرايندی در حال تحقق است و اگـر بـه آن بـه حـال ايستا نگاه كنيم، ديگر بازی نيست. 💠از سويی بايد بـين نامتنـاهی بالفعـل بـا نامتنـاهی بـالقوه تفكيـک كـرد. می‌گويد نامتناهی بالفعل وجود ندارد وتوضيح می‌دهدكه نامتناهی در حال افزايش و كاهش است، مقدار هم بالفعل نامتناهی نيست بلكه از طريق تقسیم نامتناهی است(Aristotle,1995,88). 💢 ... . . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
🔴ابن سینا(ره) و عرفان ⬅️شهید مطهری در کتاب فلسفه ابن سینا جلد اول از ابن سینا نقل می‌کند: 💠شخص عارف ذات حق را می‌‌‌‌‌خواهد برای خود ذات حق نه برای چيز ديگر، و هيچ چيزی را بر معرفت او ترجيح نمی‌‌‌‌‌دهد، و همانا عبادت عارف صرفا برای ذات حق است از آن جهت که ذات حق شايسته پرستش است و از آن جهت که عبادت انتسابی است شريف به ذات حق. عبادت عارف به خاطر طمع و يا ترس نيست و اگر ايندو در کار باشند پس انگيزه عبادت کننده، آن شیء مورد طمع و يا مورد ترس است و مطلوب عابد در او متمرکز است، پس حق متعال غايت عبادت نيست بلکه واسطه است برای رسيدن به شیء مورد طمع يا نجات از شی‌‌‌‌‌ء مورد ترس. ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
اسفار۳.pdf
9.34M
🔴کتاب اسفار اربعه ♨️جلد سوم. 💠نویسنده: صدرمتالهین شیرازی. 💠مترجم: محمد خواجوی. 💠اسفار اربعه، سرآمد کتب فلسفی جهان، نتیجه ی زیبای حکمت متعالیه و از افتخارات بزرگ تشیع، تقدیم به اعضای کانال.🌺🍃 ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴ویلیام لین کرایگ و برهان کیهانشناسی ♨️قسمت هشتم. ⬅️اما واقع اين است كه حقايق رياضی بـرای احـراز ح
🔴ویلیام لین کرایگ و برهان کیهانشناسی کلامی ♨️قسمت نهم. ⬅️امــا مســأله اينجاســت كــه كرايــگ بــا زيركــی رخـدادهای گذشـته را از رخـدادهای آينـده تفكيـک می‌كند و رخـدادهای گذشـته را از ازل تـاكنون يـک نامتناهی بالفعـل مـی‌دانـد: «از آنجـا كـه رخـدادهای گذشته بـه عنـوان اجـزای متعـينِ واقعيـت، متعـين ومتمايز هستند و می‌تـوان آنهـا را شـماره نمـود، پـس می‌توان مفهوم آنها را در يـک تماميـت يـا كُـل گـرد آورد» (Craig,1993,25). 💠در صــورت ازليــت جهــان، رخدادهای نامتناهی گذشـته نامتنـاهی بالفعـل اسـت چون بر خلاف رخدادهای آينده كه قابل افزايش انـد،اين رخدادها قطعيت و تعين يافته اند؛ اما پاشنه آشـيل استدلال كرايگ همين جاست: ما با مجموعـه بالفعـل محققــی از رخــدادهای لايتنــاهی مواجــه نيســتيم. 💠پارادوكس هـای وی همـه مربـوط بـه مجموعـه هـای بالفعل محقق از سلسله های لايتناهی است؛ حال آنكه چون گذشته به تدريج محقق می‌شـده، هـيچ محـذور منطقـی ای در كـار نيسـت ايـن حـوادث بـه يكبـاره مترتب بر هم وجود نداشته اند، اين ذهن ماسـت كـه آنها را مجتمع انگاشته است سلسله هـای مختلـف درنظر گرفته، آن را با هم مقايسه می‌كند. ⬅️اين كه تصـورچنين فرايند نامتناهی ای مشكل است دليل بـر امتنـاع آن نيست، وی خود می‌پذيرفت كه پارادوكس هـايش به وقوع چنين رشته هـایی از حـوادث در عـالم واقـع مربوط است؛ يعنی تحقـق بالفعـل نامتنـاهی در عـالم خارج، اما ما ياد آوری می‌كنيم كـه حـوادث گذشـته تحقق بالفعل و به تعبيری اجتماع در وجود ندارند. 💢 ... . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
🔴نقد ابن سینا بر ادعای رنه دکارت ⬅️رنه دکارت می‌گوید: «من می‌اندیشم پس من وجود دارم.» 💠عين اين حرف با جوابش در اشارات ‌‌‌‌‌ابن سینا است. ابن سینا می‌‌‌‌‌گويد هرکسی وجود خودش را قبل از هر چيزی درک می‌‌‌‌‌کند و نمی‌تواند به وجود خودش به دليل ديگری پی ببرد؛ به اصطلاح می‌‌‌‌گويد علم نفس به ذات خودش حضوری است. ⬅️بعد همين حرف را طرح می‌‌‌‌‌کند که اگر شما بگوييد نه، من به وجود خودم هم از راه اثری از قبيل کار کردن و فکر کردن پی می‌‌‌‌‌برم و من چون کار می‌کنم و فکر می‌‌‌‌‌کنم وجود دارم، از تو می‌‌‌‌‌پرسم‌‌‌‌‌: 💠"آيا تو که از راه فکر کردن می‌‌‌‌‌خواهي به وجود خودت پی ببری، از فکر کردن، فکر کردنِ مطلق را درک می‌‌‌‌‌کنی؟ در اين صورت‌‌‌‌‌از آن فقط به مفکر مطلق می‌‌‌‌‌توانی پی ببری (يعنی چون فکر وجود دارد پس مفکر وجود دارد)، از کجا که تو وجود داشته باشی؟! اين به تو مربوط نيست؛ فکری وجود دارد، فکر هم مفکر می‌‌‌‌‌خواهد. 💠اما اگر بگویی: نه، «من» فکر می‌کنم (همين که دکارت گفته)، پس فکر مطلق را درک نمی‌‌‌‌‌کنی، بلکه فکر را در حالی درک می‌کنی که يک «ميم» هم به آن اضافه شده است (فکرم). 💠«من فکر می‌‌‌‌‌کنم» يعنی فکر خودم را درک می‌‌‌‌‌کنم، وقتی می‌گویی «من فکر می‌‌‌‌‌کنم» قبل از آنکه فکر را درک کنی، مضافٌ‌‌‌‌‌اليه آن را که خودت است، درک می‌‌‌‌‌کنی. ⬅️پس قبل از اينکه فکر را درک کنی خودت را درک کرده‌‌‌‌‌ ای، آنوقت چطور می‌‌‌‌‌خواهی از فکر پی به وجود خودت ببری؟ ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴ویلیام لین کرایگ و برهان کیهانشناسی کلامی ♨️قسمت نهم. ⬅️امــا مســأله اينجاســت كــه كرايــگ بــا
🔴ویلیام لین کرایگ و برهان کیهانشناسی کلامی ♨️قسمت دهم. ⬅️دومين دليل فلسفی كرايگ: 💠در اين دليل، كرايگ بر خلاف دليل اول فـرض را بر اين می‌گذارد كه تحقق نامتناهی بالفعـل امكان پـذير باشد و از پارادوكس های گذشته صرف نظر می‌کنـد، اما نشان می‌دهد كه اگر بنـا باشـد چنـين نامتنـاهی ای تحقق يابد، و نمـی‌توانـد تـدريجاً واقـع شـود و لازم است به يكباره محقق شود و نظر به اينكه رخدادهای این جهان به يكباره محقق نشده، پس نامتناهی بالفعل نيستند و تنها با رد ازليت جهان است كه مـی‌تـوان از قبول نامتناهی بالفعل بودن آن شانه خالی کرد. 💠مقدمه اول: سلسـله حـوادث زمـانی، مجموعـه ای است كه با افزايش يک به يک افراد شكل مـی‌گيـرد. وی می‌گويد مقدمه اول بديهی است چون وقتـی بـه رخدادهای گذشته نگاه كنيم می‌بينيم به تـدريج و در طی زمان شكل گرفته اند، نه به يكباره. 💠مقدمه دوم: مجموعه ای كه با افزايش يک به يـک اعضايش شكل گرفته باشد، نميتواند نامتناهی بالفعل شد. ايـن مقدمـه بسـيار تعيـين كننـده اسـت. چـرا مجموعه ای كه اعضايش يک به يک شكل مـی‌گيـرد، نمی‌تواند نامتناهی بالفعل باشد؟ چون صرف نظـر از اين كه شما چه تعدادی به اين مجموعه افزوده ايد باز می‌توانيد آن را افزايش دهيـد. 💠گـاهی از ايـن امـر بـه امكان ناپذير بودن شمارش نامحدود، شکی نيست كه واقعيات خارجی قابل شمارش اند حال از حادثه فعلی به سمت عقب شروع به شمارش كنيد شما هر انـدازه شمارش كرده باشيد به عدد مشخصی رسيده ايد پـس فراينـد طـی شـده نامحـدود نبـوده و مـی‌توانيـد بـاز شمارش را ادامه دهيد، اما عدد حوادث از اين سو بـه آن سو يا از آن سو به اين سو يكی است، اگر از ايـن سو نمی‌توان هيچگاه شمارش را به پايان رساند، چـرا از آن سو شمارش به پايـان؛ يعنـي بـه رخـداد فعلـی رسيده است؟ اين آيا نشانه آن نيست كه حوادث قبلی آغازی داشته است؟ 💠حتی می‌توان گفت نه تنها به انتهـا رسـاندن سـير شمارش امكانپذير نيسـت، بلكـه مبـادرت بـه چنـين شمارشی اگر از آن سـو شـروع شـود امكـان ناپـذير است. فرض كنيـد شـما شـمارش حـوادث را از بـی‌نهايت زمان قبل به شكل منفی شـروع كرديـد و الان رسيديد به حادثه فعلی 0، -1،-2،-3،-4،-5 امـا چـرا اين شـمارش امـروز تمـام شـد و نـه ديـروز؟ اتمـام شمارش می‌توانست پريروز باشد و شما ديروز اصـلا در حال شمارش نباشيد و اين مسأله به نوبه خـود در مــورد پريــروز هــم صــادق اســت: پايــان شــمارش می‌توانست پس پريروز باشد و اين در مورد هر نقطـه ای در گذشته صادق است و معنايش ايـن اسـت كـه هیچ لحظه ای اساساً شما نمـی‌توانسـته ايـد در حـال شمارش باشيد. 💢 ... . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
اسفار5.pdf
7.48M
🔴کتاب اسفار اربعه ♨️جلد پنجم. 💠نویسنده: صدرمتالهین شیرازی. 💠مترجم: محمد خواجوی. 💠اسفار اربعه، سرآمد کتب فلسفی جهان، نتیجه ی زیبای حکمت متعالیه و از افتخارات بزرگ تشیع، تقدیم به اعضای کانال.🌺🍃 ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_naza
🔴داستان ابوسعيد ابوالخير و ابن سینا(ره) ⬅️داستان معروفی است از ابوسعيد ابوالخير و بوعلی سينا. ابو سعيد ابوالخير عارف معروفی است، از عرفای خيلی مهم است و در نيشابور بوده است. ⬅️بوعلی سينا در ماوراءالنهر (بلخ و بخارا و آن مناطق) بود. محمود غزنوی از امير سامانی چند نفر را می‌‌‌‌‌خواهد که به دربار او بفرستد. او دربار خودش را از دانشمندان، فلاسفه، شعرا و سايرين غنی می‌کرد. پيکی فرستاد که اين چند نفر را بفرستيد. اينها قبل از آنکه رسماً اعلام بشود، از اين قضيه خبردار شدند. ⬅️بعضی گفتند می‌‌‌‌‌رويم، مثل ابوريحان و يکی دو نفر ديگر؛ يکی دو نفر ديگر فرار کردند و حاضر نشدند بروند، يکی از آنها بوعلی سينا بود. ⬅️او تا گرگان رفت، بعد به همدان رفت که خودش را از قلمرو محمود خارج کند. در سر راهش به نيشابور آمد. در نيشابور با ابوسعيد ابوالخير برخورد کرد. 💠معروف است و در کتابها نوشته‌‌‌‌‌اند که اين دو سه شبانه روز با يکديگر ملاقات و خلوت داشتند و بيرون نمی‌آمدند مگر برای نماز و تطهير. صحبت هايی بينشان رد و بدل‌‌‌‌‌ شده است. 💠می‌گويند يک وقت اين دو نفر با هم در حمّام بودند. ابوسعيد برای اينکه به بوعلی ارزش عرفان را در مقابل ارزش فلسفه نشان بدهد (حالا داستان راست است يا دروغ من کاری ندارم، می‌‌‌‌‌خواهم نتيجه‌‌‌‌‌گيری کنم) آن طاس حمام را به طرف بالا پرتاب کرد و بعد همين‌‌‌‌‌طور معلّق نگهش داشت. 💠به بوعلی گفت: "شما فلاسفه می‌‌‌‌‌گوييد که جسم ثقيل اگر در بالا باشد، لازمه طبيعتش اين است که بيفتد، چرا اين نمی‌‌‌‌‌افتد؟ پس آن قانونِ شما فلاسفه را نقض کرد. بوعلی گفت که اين قانون ما فلاسفه نقض نمی‌شود." 💠 قانون فلاسفه اين است: "طبيعت حکمش اين است که جسم ثقيل‌‌‌‌‌ به طبع خودش اقتضا دارد پايين بيايد مگر اينکه يک قاسر مانع او شود. اينجا يک اراده قوی است که مانع آمدن اوست. الان هم او به طبع خودش می‌‌‌‌‌خواهد پايين بيايد ولی يک اراده قوی مانع است." . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
🔴مناظره بین سیدمحمود نبویان وبیژن عبدالکریمی ⬅️ پیرامون(اسلامی سازی دانشگاهها) ➖➖➖➖➖➖➖➖ 💠کانال 🌿فلسفه نظری🌿 @falsafeh_nazari
🔴مناظره سیدمحمود نبویان و بیژن عبدالکریمی پیرامون (اسلامی کردن دانشگاهها) @falsafeh_nazari ⬅️مناظره سیدمحمود نبویان با بیژن عبدالکریمی درباره علوم دینی و دانشگاه اسلامی در دانشگاه علم و صنعت تهران برگزار شد. نبویان در ابتدا با بیان اینکه واژه‌های دانشگاه و اسلام باید تعریف شوند افزود: ما باید بررسی کنیم که نسبت دانشگاه و اسلام چیست. وقتی می‌گوییم دانشگاه اسلامی منظورمان را مشخص کنیم. نبویان افزود:‌ ما مبانی دانشگاه غربی را فتوکپی گرفته‌ایم و در دانشگاه خودمان اجرایی می‌کنیم با این حال نمی‌توانیم به این دانشگاه‌ها دانشگاه اسلامی گفت. @falsafeh_nazari ⬅️این استاد دانشگاه با بیان اینکه علم آزاد از ارزش‌ها نیست، تصریح کرد: اینکه می‌گویند علم آزاد از ارزش‌هاست درست نیست چراکه علم باید غایت داشته باشد و مبانی عقلانی آن مشخص باشد. وی با بیان اینکه دین در مقام گردآوری و داوری در حوزه علم است، افزود: اولین کسی که به علم خیانت کرده، گالیله بوده است. او روش علم را می‌گوید اما چرایی آن را مطرح نمی‌کند درحالی که علم باید غایت داشته باشد ✅ادامه در 👇👇 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 @falsafeh_nazari
مناظره_نبویان_عبدالکریمی_اسلامی.mp3
51.4M
🔴مناظره بین سیدمحمود نبویان وبیژن عبدالکریمی ⬅️ پیرامون(اسلامی سازی دانشگاهها) ➖➖➖➖➖➖➖➖ 💠کانال 🌿فلسفه نظری🌿 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴ویلیام لین کرایگ و برهان کیهانشناسی کلامی ♨️قسمت دهم. ⬅️دومين دليل فلسفی كرايگ: 💠در اين دليل، كر
🔴ویلیام لین کرایگ و و برهان کیهانشناسی کلامی ♨️قسمت یازدهم. ⬅️گاهی هم از آن تعبير می‌كنند بـه امتنـاع گـذار از نامحدود: يک فاصله نامحدود را هيچ گـاه نمـی‌تـوان طی كرد. فرض كنيد از پلكانی بالا می‌رويد و هر بـار که پايتان را روی آخرين پله می‌گذاريد، پله ای ديگـر ظاهر می‌شود. پس هيچ گاه نمی‌توان سـير نامحـدود پله ها را طی كرد؛ توجه داشته باشيم كـه ايـن مسـئله هيچ ربطی به محدود يا نامحدود بودن زمـانی كـه دراختيار ماست ندارد بلكـه اقتضـای سرشـت نامتنـاهی است چون دائم می‌توان فرد ديگری را بـه مجموعـه افزود. 💠 ادامه بی پايـان ايـن سـير نشـانه آن اسـت كـه نامتناهی بالفعل علی الاصـول نمـی‌توانـد بـه يكبـاره محقق شود و اگر هم بنا باشد محقق شود، بايـد ايـن تحقق يكباره واقع شود و نه به تدريج. 💠كرايگ مـی‌نويسـد: فيلسـوفان معاصـر از رد ايـن اســتدلال عــاجز بــوده انــد و از قــول جــان هاســپرزمی‌نويسد"اگر لحظه فعلی مسبوق است به سلسـله ای از بی‌نهايت رخدادها پس چگونه مـا بـه ايـن لحظـه رســيده ايــم؟"(Haspers,1967:434) ⬅️حاصــل آنكــه مجموعه ای كه افـراد آن متواليـا و پـی در پـی شـكل گيرد، نمی‌تواند نامتناهی بالفعل باشد، چـون گـذار از نامتناهی ناممكن است: می‌خواهيد ميزی بسـازيد، بـه تخته نيازمنديد و برای تهيه تخته به الوار و برای الوار به تنه درخت و برای درخت به هسته قبلی و برای آن به درخت قبلی و...پس برای سـاختن ايـن ميـز بايـدمنتظر وقوع بی‌نهايت رخداد قبلـی باشـيد، چـون دراين سلسله علّی هـر يـک از رخـداد های قبلـی بـرای وقوع ايـن آخـرين رخـداد شـرط اسـت و بـدون آن پيدايش رخداد اخير ناممكن است و اگـر ايـن مسـير هيچ گاه به آغازی نرسد، از آن سو هم بايد هـيچ گـاه به پديده فعلی منتهی نمـی‌شـد و اگـر منتهـی شـده،نشانه آن است كـه پديـده هـای قبلـی متعـين بـوده وآغازی داشته است؛ درست همان گونه كه گذر از اين سو تا بی‌نهايت امكان پذير نيسـت، گـذر از آن سـونيز گذر از بی‌نهايت بوده و رسيدن بـه رخـداد فعلـی ناممكن بوده و اين كه به هر حال رسيده ايم، نشانه آناست كه رخداد های قبلی بی‌نهايـت نبـوده انـد. گـویا اينكه در عالم واقع، گذر حوادث از آن سو به ايـن سـو بوده است، اما هيچ فرقی ميان ايـن دو نيسـت و نظـر به اينكه سير دوم ميسر نيست، سـير اول نيـز ناميسـر است و اين نشانه آن است كه حوادث آغـازی داشـته است؛ حتی می‌توان گفت پيمودن حوادث از اين سـوراحت تر است چون از اين سو نقطه آغازی هست وجای پایی برای پرش، اما از آن سو حتـی چنـين نقطـه آغازی وجود ندارد و به تعبير كرايگ، شبيه آن اسـت كه كسی بكوشد از چاهی بـی‌نهايـت عميـق بيـرون جهد، هيچ تكيه گاهی كه پايش را روی آن قرار دهد،وجود ندارد. 💢 ... . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
20.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#فلسفه_اسلامی #ملا_صدرا 🔴کلام ملاصدرا پیرامون حکمت ایران باستان دردادگاه تفتیش عقاید! ⬅️برچیده از سریال روشنتر از خاموشی @falsafeh_nazari
🔴تمثیل (غار )افلاطون ✅ تمثیلی‌ست که توسط افلاطون درکتاب (جمهور) طرح شده و برای توضیح نظریهٔ عالم مُثُل خود به کار برده‌است @falsafeh_nazari ⬅️تعدادی انسان در حالی که به دیوار غل و زنجیر شده‌اند، به طوری که همیشه رویشان به سمت دیوار رو به‌ رو بوده‌ است و هیچگاه پشت سر خود را نگاه نکرده‌اند. در پشت این افراد آتشی روشن است و در جلوی این آتش نیز مجسمه‌هایی قرار دارند و هنگامی که حرکت می‌کنند سایهٔ آنها بر دیوار روبه ‌رو می‌افتد. در واقع این مجسمه‌ ها همان اعتقادات و عقایداین گروه از افراد هستند که سایه ی آنها بر روی دیوار منعکس می‌شود. ⬅️در این میان، ناگهان زنجیر از پای یکی از این زندانیان که به سوی دیوار غار نشسته ‌است باز می‌گردد. و آن شخص به عقب برمیگردد و پشت خود را می‌بیند و سپس از دهانهٔ غار به بیرون می‌رود. @falsafeh_nazari ✅ او تازه متوجه می‌شود که حقیقت چیزی جز آن است که در داخل غار قرار داشت. ⬅️در واقع، این جهانِ خارج همان عالم مثل افلاطونی است که شخص، هنگامی که به آن می‌رسد متوجه می‌شود که حقایقِ جهان چیزی جز این است و داخل غار کجا و خارج آن کجا! شخصی که به عالم خارج از غار رفته و از آن آگاهی کسب کرده ‌است تصمیم می‌گیرد که به غار برگردد و دیگران را نیز از این حقیقت آگاه کند. ⬅️و هنگامی که به سوی آنان می‌رود تا آنها را نسبت به جهانِ خارج آگاه کند و بگوید که حقیقت چیزی جز این است که شما به آن دل بسته‌اید، با برخورد سرد زندانیان مواجه می‌شود، وآنان حرف وی را دروغ می‌پندارند... @falsafeh_nazari 💠ادامه دارد...
🔴تمثیل غار حکاکی اثرِ Jan Saenredam در سال ۱۶۰۴ (بر مبنای نقاشی کورنلیس ون هارلم)، آلبرتینا، وین @falsafeh_nazari
🔴کتاب جمهور (Republic) اثرمهم فلسفی افلاطون. شامل ۱۰ نمایشنامه به صورت گفتگو میان سقراط و افراد دیگرمیباشد ودرآن به مسائلی از قبیل عدالت؛نوع حکومت وحقیقت پرداخته است. @falsafeh_nazari
🔴تمثیل غار افلاطون @falsafeh_nazari
🔴مادی گرایان و تفکر سطحی آنان ⬅️صدر المتألّهين در اواخر جلد دوم اسفار کلماتی از ثاليس و انکسيمانوس و آناکساگوراس‌‌‌‌‌ و انباذقلس و افلاطون و ارسطو و ذيمقراطيس و اپيکور و عده ديگر نقل می‌‌‌‌‌کند و مدعی است که کلمات پيشينيان مشتمل بر رموز و لغزها بوده و ناقلين، مقصود حقيقی را درک نکرده ‌‌‌‌‌اند و خود مشاراليه کلمات آنها را به مدعای خود در مسأله حرکت جوهريه و حدوث عالم تأويل می‌‌‌‌‌کند. 💠ادلّه‌‌‌‌‌ ای که معمولًا بر مادی بودن عده‌‌‌‌‌ ای از قدما يا متأخرين اقامه می‌شود مطالبی است که ارتباطی با اين مسأله ندارد، از قبيل «اعتقاد به ماده المواد و ماده اصلی» يا «تعليل حوادث طبيعت به علل طبيعی» يا اعتقاد به اينکه «نظام هستی يک نظام وجوبی و ضروری است» يا اعتقاد به اينکه «هيچ شيئی از لا شئ به وجود نمی‌‌‌‌‌آيد» و يا «اهميت دادن به منطق تجربی در تحقيق مسائل طبيعت» و امثال اين ها. 💠ماديين در اثر عدم تعمق در مسائل الهی، پيش خود گمان می‌‌‌‌‌کنند که مسائل بالا منافی با اعتقاد به عالمی ماوراء عالم طبيعت است و از اين رو هر کسی که تفوّه به يکی از مسائل فوق کرده است او را در جرگه مادیین به شمار آورده‌‌‌‌‌اند و با اينکه خود آن اشخاص تصريح می‌‌‌‌‌کنند به خلاف، باز ماديين دست بردار نيستند. 🔰پ.ن: مخالفان فلسفه و حکمت اسلامی(تفکیکیان و نو تفکیکیان و عده ای از عرفا) نیز مانند مادیین، حتی الفبای فلسفه را نیز فهم نکرده اند و با سه سال مطالعه سطحی، شروع به نقد فلسفه و حکمت می‌کنند، فارغ از اینکه عناوین را فهم کنند. . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
🔴براساس نظریه(عالم مثال)که افلاطون در توضیح آن (تمثیل غار)را بیان میکند؛در ورای جهان مادی، باید حقیقتی نهان باشد. ⬅️وی این حقیقت را عالم مثال( عالم این صورت ها ) خواند. @falsafeh_nazari ⬅️در این عالم، صورت های جاودان و تغییر ناپذیر موجودات طبیعت وجود دارند. حقائق و واقعیات عالم که جاودان و دگرگونی ناپذیرند، تنها این صورتها هستند و آنچه ما با حواس خود درک می کنیم(یعنی پدیده های طبیعی و محسوسات)، چیزی جز سایه های این حقائق نیست. ✅وجود حقیقی متعلق به مثال ها است و عالم طبیعت فقط نمود آنها است. تمام امور عالم چه مادی مانند حیوانات و جمادات و نباتات و چه غیر مادی مانند شجاعت، عدالت و تمام فضایل اخلاقی، صور و حقایقی دارند که نمونه کامل این امور بوده و در عالم مثال قرار دارند. @falsafeh_nazari ⬅️بلکه شناخت حقیقی فقط به صورت ها یا مثال های عالم تعلق می گیرد؛ زیرا شناخت حقیقی شناختی است که عقل به دست دهد و عقل نیز فقط با امور جاودان و تغییر ناپذیر عالم، یعنی با مثال ها سروکار دارد. ✳️بدین ترتیب در نظر افلاطون، حقیقت به دو بخش تقسیم می گردد: ♦️جهان محسوسات که شناخت ما از آن از راه کابرد حواس و بنابراین ناقص است. در این جهان همه چیز در حال تغییر است و هیچ چیز ثابت و دائمی نیست. در حقیقت در این جهان، هیچ چیز هستی و بود ندارد؛ بلکه این جهان، جهان نمودها و شدن هااست. چیزها می آیند و می روند و هیچ چیزی پایدار نیست و واقعیت ندارد. ♦️بخش دیگر، عالم مثال است که فقط با عقل می توان از آن شناخت کامل و حقیقی به دست آورد و این عالم را نمی توان با حواس ادراک نمود. @falsafeh_nazari