eitaa logo
فلسفه نظری
2.2هزار دنبال‌کننده
514 عکس
83 ویدیو
115 فایل
🔮شناخت عقلانی پیرامون حقیقت‌ موجودات‌ را فلسفه‌نظری گویند. ✔والحّقُ لایعرفُ الّا بِالبُرهان لابِالرِجال @eshragh1300
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴ویلیام لین کرایگ و برهان کیهانشناسی کلامی ♨️قسمت اول. ⬅️مقدمتا دلايلی را كـه برای اثبـات خداونـد اقامـه شـده می‌توان طی یک تقسيم كلی به سه دسته تقسيم نمود: 💠دلايل وجود شناختی كه با تكيه بر مفهوم خداوند وی را اثبات می‌نمايد و مبـدع آن آنسـلم قـديس اسـت،گونه های مختلف برهان صـديقين كـه مبـدع آن مــلاصــدراست و با تكيه بـر حقيقـت وجـود، وی را اثبـاتمی‌كند و دلايل كيهانشناختی كه نقطه آغاز آن پديـده يا مجموعه های از پديده های اين جهـان، يـا وصـفی ازاوصاف آنها مثل حركت يا حدوث يا امكان است. 💠برهان حدوث، كه به ويژه متكلمان طرفدار آن هستند، از جمله مشهورترينِ استدلالهای كيهانشـناختی اسـت. ⬅️سه گروه به اين استدلال روی خوشی نشان نمی‌دهند: يکی كسانی كه منكر خدا اند و جهان مادی را ازلـی ذاتی وقائم به ذات می‌دانند؛ دوم فيلسوفانی چون ابن سـينا،آكويناس و ساير پيروان ارسطو كـه هرچنـد بـه خـدامعتقد اند، اما به تبع ارسطو ماده(هیولی) عالم را ازلی زمانی و مشمول حدوث ذاتی می‌دانند و معتقد به ازلی بودن هیولی هستند، اما آن را قوه محض و فاقد فعلیت می‌دانند و به همین ترتیب فقط عالم خلقت را ازلی می‌دانند و گروه سوم طرفداران الهيات پويشی اند كـه خداونـد را در فرايند تطور می‌بينند و به تبع آن تحولات مـاده را نيز ازلی می‌دانند. 💠در جهان اسلام بهترين تقريرِ برهـان از آنِ غزالـی است. وی خود وامدار ابويعقوب اساحق كندی اسـت. متكلمان بعدی مثل فخـر رازی، قاضـی عضـد الـدينايجی و سعدالدين تفتازانی و... نيز بـه تفصـيل بـه آن پرداختـه انـد. ⬅️در قـرن دوازدهـم و سـيزدهم مـيلادی انبوهی از آثار فيلسوفان و متكلمان مسلمان بـه زبـان لاتين ترجمه شد و متفكران مسيحی بسته به مشرب فكری خود هر یک شيفته بخشی از اين انديشـه هـا شده، آن را با منظومه فكری خود در آمیختند. توماس آكويناس به برهان امكان و وجوب ابن سـينا و فـارابی خود آن را عرضه رغبت نشان داد و در جامع الهيات كرد، اما بناونتورا به برهان حدوث زمانی دلبسته شد. ⬅️هر چه بود، در موج جديد انديشه های پس از رنسانس ونگاه مدرن به جهان و انسان، همه گونـه های ايـن دلايـل مهجور شد و در حاشيه قرار گرفت. 💠در اواخر قرن بيستم، دكتـر ويليـام لـين كرايـگ برهان حـدوث را بسـيار مهـم و زنـده يافتـه، حجـم عظيمی از نوشته های خويش را به آن اختصـاص داد. ⬅️وی تقريرهایی بديع از آن عرضـه داشـت و چاشـنی و دستاوردهای جديد علمی را نيز برآن افـزود. 💠كرايـگ،از نو توجه خداپرستان و منكـران خداونـد را بـه اين برهان جلب نمود و به تعبير رايشنباخ اين برهـاندر دوران جديد به دليل حجم انبوه كارهای كرايگ "حياتی دوباره يافته اسـت" (Reichenbach,2008:4). 💠در اين نوشته هدف اصلی ما ارائه دلايل كرايگ و نقدو ارزيابی آن است. در پايان، به طور گذرا به آنچه درعرصــه فلســفه و كــلام اســلامی در جريــان اســت،اشاره هایی كرده، و دلايل كرايگ را با آن مقايسه خـواهيم كرد. 💠كرايگ در قالب چهار استدلال كه دو مورد اول رااستدلال فلسفی و دو مورد بعدی را تاييـداتی از علـمی می‌نامد، اين برهان را بازسازی می‌كند. 💠وی بـه نقـش متكلمان مسيحی در طرح ايـن اسـتدلال، كـه تلاشـی بوده از جانب آنان بـرای نفـی ازليـت مـاده ،و سپس طراحی استادانه آن توسـط متكلمـان مسلمان، مثل غزالی و همچنين نقش متفكران يهودی،چون سعديا در اين رابطه اشاره ميكند و می‌گويد بـه دليل ترجمه آثار آنان، اين برهـان دوبـاره وارد دنيـای غرب شده است. 💠آنگاه به حرمت نقشی كه متفكـران مسلمان در قرون وسطی در طراحی اين استدلال ايفـاكرده اند، با به كارگيری تعبير عربی كلام آن را برهـان نــام«كيهــانشــناختی كلامــی بــرای اثبــات خداونــد» می‌گذارد. 💢 ... . . . . . . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴ویلیام لین کرایگ و برهان کیهانشناسی کلامی ♨️قسمت اول. ⬅️مقدمتا دلايلی را كـه برای اثبـات خداونـد
🔴ویلیام لین کرایگ و برهان کیهانشناسی کلامی ♨️قسمت دوم. ⬅️دليل كيهانشناختی كلام: 💠كرايگ در آغاز با اشاره به اين سـوال بسـيار مهـمِ لايب نيتس كه " چرا بـه جـای آنكـه چيـزی نباشـد،چيزی هست؟" (Leibniz,1951,527). می‌نويسد: "اين سوال مهم در طول تاريخ دغدغه بسياری از فيلسوفان بوده است؛ فيلسوفانی چـون ارسـطو، لايـب نيـتس ولودويگ ويتگنشتاين و دلنگرانی برخـی از متفكـران معاصر، مثل ج. ج. اسـمارت نيـز يـافتن پاسـخی برای اين سوال بوده است. ⬅️جواب خود لايـب نيـتس به اين سوال اين است كه واجب الوجودی هست كـه دليل وجودش خـود اوسـت و سـپس او خـود دليـل است برای پيدايش سـاير موجـودات امكـانی. لايـب نيتس بر آن است كه عدمِ وجود برای چنين موجودی منطقا محال است، اما جان هيک از فيلسوفان معاصـر می‌گويـد خداوند را دارای ضرورت واقعی اين موجود ضروری بايد ازلی، نامعلل، فنا نـا پـذير وفساد ناپذير باشد. ⬅️هر چند لايب نيتس واجب الوجودرا همان خدا می‌داند، اما نكتـه ايـن اسـت كـه گويـامنكران خداوند اثبـات وجـود موجـودی ضـروری ونامعلل را كافی نمی‌دانند و می‌گويند چه ايـرادی داردكه "ماده" خود اين نقش را ايفا نمايد. ⬅️ديويـد هيـوم درنقد لايب نيتس می‌نويسد: " چرا جهـان مـادی نتوانـد همان وجود دارای ضرورت (ضروری الوجود) باشد(Hume,1947 :190)"؟ 💠اين است كه دغدغه اصلی كرايگ، اثبـات واجـبالوجودی متشخص است كه از صفاتی چون آگاهی و اراده برخوردار باشد و نتوان آن را با اصل مـاده يكـی گرفت، كرايگ توضيح مـی‌دهـد كـه موضـع هيـوم،موضع ساير منكران خدا نيز هست، آنها هـيچ لزومـی نمی‌بينند كه قائل شوند جهان از "هیچ" برخاسته اسـت، بلكه نوعی ضرورت واقعی مشـابه آنچـه جـان هيـک می‌گفت، برای آن در نظر می‌گيرند، از جملـه برترانـد راسل، فيلسوف اسكاتلندی می‌نويسد: " جهان هست؛همين و بس"(Russell,1964:175). 💠كرايگ می‌گويد از جمله شرايط لازمِ برای واجب الوجود بودن، ازليت است و اگر بتوان اثبات نمود كـه اين جهان ازلی نيست، آن گاه ديدگاه موحدان نسـبت به منكران برتری خواهد داشت؛ چـه ازليـت تنهـا بـه خداوند اختصاص خواهد يافت و چون مـاده حـادث است، برای معقول ساختن ربط ازلی به حـادث، تنهـافرض راهگشا فرض مختار بودنِ آن علت ازلی است. ⬅️وی می‌نويسد پس لازم است كه در مورد سـه گزينـه دو ضلعی بحث شود: آيا جهان آغازی داشته است يـانه و اگر آغازی داشته، آيا اين آغاز داری علـت بـوده است يا نه و اگـر دارای علـت بـوده آيـا ايـن علـت متشخص (انسان‌وار) است يا نه. 💠وی آنگاه مـی‌كوشـد تا اثبات نمايد كه جهان دارای آغاز بوده و لذا به علت نيازمند است و اين علت بايد فاعلی دارای اراده باشد. 💠بخش عمده و تعيين كننده برهـان، اثبـات حـادث بودن جهان است، كرايگ در ايـن مـورد چهـار دليـل عرضه می‌دارد كه دو دليل فلسفی و پيشينی اسـت ودو دليل ديگر پسينی و برگرفته از دسـتاوردهای علـوم جديـد. 💠كرايـگ تـرجيح مـی‌دهـد دو دليـل اخيـر راتاييديه های مبتنی بر علم بنامد. وی در يكی به تئوری مهبانگ(بیگ بنگ) متوسل مـی‌شـود و در ديگـری از قانون دوم ترموديناميک استفاده می‌كند. 💢 ... . . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴ویلیام لین کرایگ و برهان کیهانشناسی کلامی ♨️قسمت دوم. ⬅️دليل كيهانشناختی كلام: 💠كرايگ در آغاز با
🔴ویلیام لین کرایگ و برهان کیهانشناسی کلامی ♨️قسمت سوم. ⬅️در ادامه مقاله، ما دلايـل وی و نقـدهای آن را بـه تفصيل بررسی خواهيم كرد، با فرض اينكه چهار دليل كرايگ تمام باشد نتيجه مـی‌شـود كـه جهـان حـادث است. 💠مخالفان بيشترين تلاششان سد ايـن راه؛ يعنـی رد كردن صغری استدلال است، اما اگر جهان حـادث باشد، نيازمند علت است. 💠تنها مانع عمـده بـر سـر راهاين مقدمـه كـه كبـری اسـتدلال اسـت، اصـل "عـدم قطعیت " ورنر هایزنبرگ است.اما فعلا ببينيم كرايـگ چگونـه آن علت ازلی را با خدا يكی می‌گيرد. ⬅️پيكر بندی برهان كرايگ از اين قرار است: 1-هر حادثی برای وجودش نيازمند علت است. 2-جهان حادث است. 1-2- استدلال مبتنی بر امكان ناپـذير بـودن يـک نامتناهی بالفعل. 1-1-2- نامتناهی بالفعل نمی‌تواند وجود داشـته باشد. 2-1-2 - يــک تــوالی زمانمنــد و نامتنــاهی از رخدادها نامتناهی بالفعل است. 3-1-2- پس يـک تـوالی نامحـدود از رخـدادها نمی‌تواند وجود داشته باشد. 2-2 - استدلال مبتنی بر اينكه شـكل گيـری يـک نامتناهی بالفعل از طريق افزايش پی در پـی ميسـر نيست. 1-2-2 - مجموعه هایی كه توسط افزايش پی در پی اعضا شكل گيرد نمی‌تواند نامتناهی بالفعل باشد. 2-2-2- سلســله زمانمنــد رخــدادهای گذشــته مجموعه هایی است كه با افزايش پی در پی شكل گرفتهاست. 3-2-2- پس سلسله زمانمند رخـدادهای گذشـته نمی‌تواند نامتناهی بالفعل باشد. 3-2 - استلال از طريق نظريه بیگ بنگ. 4-2 - استدلال با توسل به قانون دوم ترموديناميک. 💠پس جهان علتی برای وجودش داشـته اسـت.(Craig,1980:5-9) 4- چون اين علت ازلـی اسـت و جهـان حـادث،پـس لازم اسـت ايـن علـت متشـخص و دارای اراده باشد. 💠كرايگ پيش از طرح دو دليـل اول، لازم مـی‌بينـد نامتناهی بالقوه را از نامتناهی بالفعـل تفكيـک نمايـد: "نامتناهی بالقوه دائماً در حال افزايش يا كاهش اسـت؛ همـواره بـه آن چيـزی مـی‌افـزاييم يـا از آن چيـزی می‌كاهيم؛ مثلاً يک جسم را مـی‌تـوان تـا بـی‌نهايـتوتقسيم نمود، اما اين به اين معنا نيست كه بـی‌نهايـت اجزا در آن وجود دارد. پس نامتناهی بـالقوه در واقـع نامتناهی نيست، بلكه صرفا نـامتعين اسـت. نامتنـاهی بالفعل در تئوری مجموعه ها جای دارد، چرا كه افـرادچنين مجموعه هایی بايد متعين باشـند. پـس يـا بايـد محدود باشند و يا اگر محدود نيستند و نامنتناهی انـد،بايــد نامتنــاهی بالفعــل باشــند." ⬅️وی از قــول ديويــدهيلبرت، رياضيدان بزرگ آلمانی می‌نويسد: " تفـاوت اصلی بين نامتناهی بالفعل و نامتناهی بالقوه اين اسـت كه دومی چيزی است كه همواره به سمت بی‌نهايـت در حركت است اما نامتناهی بالفعل مجموعه ای تام يايک تماميت كامل اسـت (Hilbert,1964:139). 💠بـرای مثال، با فرض ازليت جهان همـه رخـدادها از ازل تـا نقطه هایی كه اينک در آن قرار داريـم، نامتنـاهی بالفعـل است چون افراد آن تحقق يافته و كامل شده است، اما از هر نقطه به سوی آينده با نامتناهی بالقوه مـواجه ايم،مثلاً از همين لحظه به سمت آينده يا از 1845، زمـان تولد جورج كانتور، كاشف مجموعه های لايتنـاهی بـه سمت آينده، مجموعه يک نامتناهی بالقوه است چـون افراد آن تكميل نشده و همواره در حال افزايش است. 💠دومين نكته كه كرايگ تذكر آن را لازم مـی‌بينـد،توضيحی است در مورد " هست". منظورِ از هسـتی،هستیِ در عالم واقع است، نه در عـالم. ذهـن كرايـگ با وجود نامتناهی بالفعل در حـوزه رياضـی مخـالفتی ندارد. 💢 ... . . . . . . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴ویلیام لین کرایگ و برهان کیهانشناسی کلامی ♨️قسمت سوم. ⬅️در ادامه مقاله، ما دلايـل وی و نقـدهای آن
🔴ویلیام لین کرایگ و برهان کیهانشناسی کلامی. ♨️قسمت چهارم. ⬅️اولين دليل فلسفی كرايگ: 💠مقدمه اول: چرا نامتناهی بالفعل نمی‌توانـد وجـود داشته باشد؟ كرايگ می‌كوشد تا نشان دهد كه فـرض تحقق يک مجموعه نامتناهی به پذيرش اموری ياوه و نامعقول منجر می‌شود: 💠كتابخانه ای را فرض كنيد با بی‌نهايت کتاب. اين كتابها از دو رنگ مشـكی و قرمـز تشكيل شده و همه را در قفسه هایی كـه تـا بـی نهايـت ادامه دارد به ترتيب و يک در ميان چيده اند. اينک اگركسی بگويد تعداد كتاب هاب مشكی برابر با كتاب های قرمز است، تعجب نمی‌كنـيم، امـا اگـر كسـی بگويـد تعداد كتاب های مشكی برابر با كل كتاب های مشـكی و قرمز است، آيا از وی می‌پذيريم؟ ⬅️حال فرض كنيد بی‌نهايت رنـگ وجـود دارد، نـهاينكه به ازای هر رنگی یک كتاب بلكه از هـر رنگـی بی‌نهايت كتاب، پـس بـی‌نهايـت بـی‌نهايـت رنـگ وجود دارد. 💠حال اگر همه كتاب های مشكی را خـارج كنيم، يا اين كه آنها را به جـای خـود گذاشـته، همـه كتاب ها را با سـاير رنـگهـا خـارج نمـاييم، تفـاوتی نخواهد داشت، چون در هر حـال هنـوز بـی‌نهايـت كتاب در كتابخانه وجود دارد! باز فرض كنيد بـه هـركتاب شماره ای داده ايد. اينک اگر كتـاب جديـدی بـه کتابخانه اضافه شود، بايد شماره ای نباشـد كـه بـه آن اختصاص دهيم، اما اين حرفی است پـوچ، چـون در دنيای واقعی همه اشيا قابل شمارش اند و كافی اسـت صد كتاب را برداشته، از هر كدام برگه ای جدا كنيم و با الحاق اين برگه ها به يكديگر كتاب جديدی شـكل داده، آن را بــه آن کتابخانــه نامتنــاهی بيفــزاييم، امــا متاسفانه شماره ای نيست كه بتـوان بـرای آن در نظـر گرفت! اکنون فـرض كنيـد كتـاب جديـدی بـه كتابخانـه بيفزاييم، بايد تعداد كتاب ها مثل قبل باشد. 💠فرض كنيد بی‌نهايت كتاب به آن بيفزاييم، باز بايد تعداد كتاب ها مثل قبل باشد؛ يعنی اين بـی‌نهايـت كتـاب حتـی بـهاندازه يک كتاب هم به مجموعـه نيفـزوده باشـد! بـاز بياييد فرض كنيم يک كتاب را امانت دهـيم يـا تمـام کتاب های مشـكی را امانـت دهـيم، بايـد از كتابخانـه چيزی كم نشده باشد. 💠پس از اين كار كتاب هـا را بـهم فشار می‌دهيم، اما چون هنوز كتاب هـای موجـود بی‌نهايت اند، بايد هيچ جای خالی ای پيدا نشده باشد! 💠اين كار را می‌توان بی‌نهايـت بـار و بـه شـيوه های مختلف ادامه داد، باز كتاب هـای موجـود بـی‌نهايـت خواهد بود، اما اگر فقط يک بار كتاب های موجـود را از شماره چهار به بعد برداريم، به يک بـاره كتابخانـه نامحدود، محدود شده، تعداد كتاب های موجود در آن به سه كتاب كاهش می‌يابد و تمامی اين امور پـوچ ازآنجا رخ می‌نمايد كـه مـا نامتنـاهی را محقـق بالفعـل فرض كرده ايم. 💠مثال ديگرِ كرايـگ حركـت انتقـالی زحـل و كـره زمين در مدار خود به گرد خورشيد است. اگر هـر دواز ازل می‌چرخيده انـد، مـا بـا بـی‌نهايـت چرخش مواجه ايم و از اين حيـث برابرنـد، امـا در عـين حـال تعداد چرخش های كره زمين سی برابر زحـل اسـت،چون تا زحل يک دور چرخش خود را تكميل نمايـد زمين سی بار در مدار خود چرخيده است. ⬅️مقدمــه دوم: مجموعــه بــی آغــازيی از حــوادث،نامتناهی بالفعل است. كرايگ توضـيح مـی‌دهـد كـه منظور من از حادث چيزی است كـه رخ مـی‌دهـد و سر و كارش با تغيير است. اگـر مجموعـه حـوادث يـا تغييرات به سوی گذشته باز گردد، بـی آنكـه بـه سـرآغازی برسد، پس اين حـوادث روی هـم رفتـه يـک نامتناهی بالفعل را شكل می‌دهد: 💠 چرا فلان ستاره پيداشده؟ بر اثر متلاشـی شـدنِ فـلان سـتاره قبلـی و آن ستاره كجا بوده؟ آن هـم وجـودش مرهـون متلاشـی شدن ستاره قبلی است و... اگر اين سير تـا بـی‌نهايـت ادامه يابد، ما با مجموعه ای از رخداد های بی آغاز درطی زمان مواجه ايم و ايـن مجموعـه، نامتنـاهی بـالقوه نيست، بلكه نامتناهی بالفعـل اسـت، چـون سـخن ازحوادث آينده نيست سخن از حـوادثی اسـت كـه در گذشته واقع شده و "تحقـق يافتـه اند"، امـا ويژگـی نامتناهی بالفعل اين بود كه نتوان به آن چيـزی افـزود خود اينكه سير حوادث دائم در حال افزايشند؛ مثلاً از سال گذشته تاكنون حوادث نسـبت بـه قبـل افـزايش يافته اند، نشانه ديگری است بر اين كـه ايـن حـوادث نمی‌توانسته اند نامتناهی بالفعل باشند. 💢 ... . . . . . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴ویلیام لین کرایگ و برهان کیهانشناسی کلامی. ♨️قسمت چهارم. ⬅️اولين دليل فلسفی كرايگ: 💠مقدمه اول: چ
🔴ویلیام لین کرایگ و برهان کیهانشناسی کلامی ♨️قسمت پنجم. ⬅️ارزيابی دليل اول كرايگ: 💠ماتسون می‌نويسد اين كـه سلسـله هایی از علـت ومعلول ها تا بی‌نهايت به پيش رود، به هيچ وجه دارای محذور منطقی نيست و اسـتدلال كلامـی بايـد نشـان دهد كه منطقاً محال است كـه يـک سلسـله فـرد اولنداشته باشد، حتی اگر نشان دهـد كـه مجموعـه فـرداولی داشته و ضرورت منطقی آن را نشان ندهد، كافی نيست؛ به سلسله اعداد منفی نگاه كنيد: 4،-3،-2،-1-5-،.... اين مجموعه دارای هيچ فرد اولی نيست، بـی آنكه محذوری ايجـاد شـود. 💠البتـه، ماتسـون اعتـراف می‌كند كه سلسله اعداد حضورشان ذهنی اسـت، امـامی‌گويد اين مسـأله تـاثيری در بحـث نـدارد. همـين مقدار كه خطا بودنِ قاعده" بايد هـر سلسـله ای سـرآغازی داشته باشد" را نشان می‌دهـد، قاعـده ای كـه بدون آن استدلال كلامی عقيم است، كـافی اسـت. ⬅️درمفهوم سلسله اعداد منفیِ بدونِ سر آغاز هيچ چيز غير منطقی وجود ندارد لـذا مجموعـه ای از حـوادث كـه زنجيره ای علّـی را تشـكيل دهنـد و هـر يـک از ايـن حوادث، با عددی از مجموعه اعداد بی‌نهايـت قـرين باشــد، تناقضــی نيســت" (Matson,1965:60). 💠درتكميل سخن ماتسون می‌توان گفت كه اگـر بپـذيريم در سلسله اعداد بی‌نهايت تناقضی نيست، می‌توان به ازای هر عدد رخدادی را قرار داد و اين سير را تا بـی‌نهايت ادامه داد. 💠كرايـگ در پاسـخ مـی‌گويـد اسـتدلال مـدعی آن نيست كه سلسله نامحدود منطقاً نا ممكن است، بلكـه مدعی آن است كـه سلسـله نامحـدود در عـالم واقـع ناممكن اسـت، چـون تحقـق آن بـه پـارادوكس هـای مختلف می‌انجامد و باز هتلی را مثال می‌زند بـا بـی‌نهايت اتاق، حال اگر همه افـرادی كـه در اتـاق هـای زوجند، هتل را ترک كنند، گويا هيچ اتفاقی نيفتـاده و...مثال ديگر موردی است كـه از برترانـد راسـل نقـل می‌كند: ⬅️تريستام شندی شخصـيت داسـتانی يكـی از رمان هاست ،وی مشغول نوشتن زندگينامه خويش اسـت،اما متأسفانه چنان كند می‌نويسد كه نوشتن وقايعِ هـر روز يک سال طول می‌كشد و پيداست كه هيچ وقـت موفق نمی‌شود زندگينامه خـويش را بـه پايـان ببـرد. 💠اينک كـافی اسـت عمـرش نامحـدود شـود. در ايـنصورت، قادر است اين كار را به پايان برسـاند! چـونگرچه تعداد روزهای عمرش نامتنـاهی مـی‌شـود، امـا خوشبختانه بی‌نهايت سال نيز برای نوشتن در اختيـاردارد(Russel,1937,358-9). 💠كرايگ اضافه می‌كند كه اگر فرض كنيم شندی از ازل تاكنون می‌زيسته است،مجموعه بالفعل نامتناهی ای را از روزها و سال هـا دراختيار داشته اسـت و بـه نوشـتن زندگينامـه خـويش توفيق می‌يابد (Craig,1979:3) پس هر چند ممكـن است بی‌نهايت بالفعل منطقا ممكن باشـد، امـا عمـلاًممكن نيست، وی می‌گويد: 💠 اگر فرض كنـيم خداونـدوجود دارد، الان كه هسـت وجـود بـرايش ضـروریاست؛ يا اگر وجود نداشته باشد، الان كه نيست، عـدم برايش ضروری است (ضرورت بـه شـرط محمـول)؛يعنی نبودن برايش ممكن نيسـت. حـال آنكـه منطقـاچنين ضرورتی در كار نيست و منطقاً در صورت اول می‌توانسته نباشد و در صورت دوم می‌توانسـته باشـد(همان). 💠حاصل آنكه بين سلسله بـی‌نهايـت اعـداد وسلسله بی‌نهايت وقايع تفاوتی وجود دارد كه تعيـين كننده است؛ اولی مربوط به عالم فرض است و دومی مربوط به عالم واقع، و ديديم كه پذيرش آن به اموری نامعقول می‌انجامد. 💠مورلنـد نيـز بـه دفـاع از كرايـگ می‌نويسد: تئوری های مختلف در عالم رياضی بيـانگر چيزی درباره عالم واقع نيست؛در مورد خط مسـتقيم سه تئوری در رياضـيات هسـت: در هندسـه فضـايی اقليدیسی از يک نقطـه مفـروض خـارج از يـک خـط مستقيم فقط يک خط موازی می‌توان رسم نمـود؛ درهندسه فضایی لوباچفسكی بيش از يک خط مستقيم و در سيستم ريمن هيچ خط مستقيمی نمی‌توان رسم نمود. 💢 ... . . . . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari