فلسفه نظری
🔴ویلیام لین کرایگ و برهان کیهانشناسی کلامی ♨️قسمت سوم. ⬅️در ادامه مقاله، ما دلايـل وی و نقـدهای آن
🔴ویلیام لین کرایگ و برهان کیهانشناسی کلامی.
♨️قسمت چهارم.
⬅️اولين دليل فلسفی كرايگ:
💠مقدمه اول: چرا نامتناهی بالفعل نمیتوانـد وجـود داشته باشد؟ كرايگ میكوشد تا نشان دهد كه فـرض تحقق يک مجموعه نامتناهی به پذيرش اموری ياوه و نامعقول منجر میشود:
💠كتابخانه ای را فرض كنيد با بینهايت کتاب. اين كتابها از دو رنگ مشـكی و قرمـز تشكيل شده و همه را در قفسه هایی كـه تـا بـی نهايـت ادامه دارد به ترتيب و يک در ميان چيده اند. اينک اگركسی بگويد تعداد كتاب هاب مشكی برابر با كتاب های قرمز است، تعجب نمیكنـيم، امـا اگـر كسـی بگويـد تعداد كتاب های مشكی برابر با كل كتاب های مشـكی و قرمز است، آيا از وی میپذيريم؟
⬅️حال فرض كنيد بینهايت رنـگ وجـود دارد، نـهاينكه به ازای هر رنگی یک كتاب بلكه از هـر رنگـی بینهايت كتاب، پـس بـینهايـت بـینهايـت رنـگ وجود دارد.
💠حال اگر همه كتاب های مشكی را خـارج كنيم، يا اين كه آنها را به جـای خـود گذاشـته، همـه كتاب ها را با سـاير رنـگهـا خـارج نمـاييم، تفـاوتی نخواهد داشت، چون در هر حـال هنـوز بـینهايـت كتاب در كتابخانه وجود دارد! باز فرض كنيد بـه هـركتاب شماره ای داده ايد. اينک اگر كتـاب جديـدی بـه کتابخانه اضافه شود، بايد شماره ای نباشـد كـه بـه آن اختصاص دهيم، اما اين حرفی است پـوچ، چـون در دنيای واقعی همه اشيا قابل شمارش اند و كافی اسـت صد كتاب را برداشته، از هر كدام برگه ای جدا كنيم و با الحاق اين برگه ها به يكديگر كتاب جديدی شـكل داده، آن را بــه آن کتابخانــه نامتنــاهی بيفــزاييم، امــا متاسفانه شماره ای نيست كه بتـوان بـرای آن در نظـر گرفت! اکنون فـرض كنيـد كتـاب جديـدی بـه كتابخانـه بيفزاييم، بايد تعداد كتاب ها مثل قبل باشد.
💠فرض كنيد بینهايت كتاب به آن بيفزاييم، باز بايد تعداد كتاب ها مثل قبل باشد؛ يعنی اين بـینهايـت كتـاب حتـی بـهاندازه يک كتاب هم به مجموعـه نيفـزوده باشـد! بـاز بياييد فرض كنيم يک كتاب را امانت دهـيم يـا تمـام کتاب های مشـكی را امانـت دهـيم، بايـد از كتابخانـه چيزی كم نشده باشد.
💠پس از اين كار كتاب هـا را بـهم فشار میدهيم، اما چون هنوز كتاب هـای موجـود بینهايت اند، بايد هيچ جای خالی ای پيدا نشده باشد!
💠اين كار را میتوان بینهايـت بـار و بـه شـيوه های مختلف ادامه داد، باز كتاب هـای موجـود بـینهايـت خواهد بود، اما اگر فقط يک بار كتاب های موجـود را از شماره چهار به بعد برداريم، به يک بـاره كتابخانـه نامحدود، محدود شده، تعداد كتاب های موجود در آن به سه كتاب كاهش میيابد و تمامی اين امور پـوچ ازآنجا رخ مینمايد كـه مـا نامتنـاهی را محقـق بالفعـل فرض كرده ايم.
💠مثال ديگرِ كرايـگ حركـت انتقـالی زحـل و كـره زمين در مدار خود به گرد خورشيد است. اگر هـر دواز ازل میچرخيده انـد، مـا بـا بـینهايـت چرخش مواجه ايم و از اين حيـث برابرنـد، امـا در عـين حـال تعداد چرخش های كره زمين سی برابر زحـل اسـت،چون تا زحل يک دور چرخش خود را تكميل نمايـد زمين سی بار در مدار خود چرخيده است.
⬅️مقدمــه دوم: مجموعــه بــی آغــازيی از حــوادث،نامتناهی بالفعل است. كرايگ توضـيح مـیدهـد كـه منظور من از حادث چيزی است كـه رخ مـیدهـد و سر و كارش با تغيير است. اگـر مجموعـه حـوادث يـا تغييرات به سوی گذشته باز گردد، بـی آنكـه بـه سـرآغازی برسد، پس اين حـوادث روی هـم رفتـه يـک نامتناهی بالفعل را شكل میدهد:
💠 چرا فلان ستاره پيداشده؟ بر اثر متلاشـی شـدنِ فـلان سـتاره قبلـی و آن ستاره كجا بوده؟ آن هـم وجـودش مرهـون متلاشـی شدن ستاره قبلی است و... اگر اين سير تـا بـینهايـت ادامه يابد، ما با مجموعه ای از رخداد های بی آغاز درطی زمان مواجه ايم و ايـن مجموعـه، نامتنـاهی بـالقوه نيست، بلكه نامتناهی بالفعـل اسـت، چـون سـخن ازحوادث آينده نيست سخن از حـوادثی اسـت كـه در گذشته واقع شده و "تحقـق يافتـه اند"، امـا ويژگـی نامتناهی بالفعل اين بود كه نتوان به آن چيـزی افـزود خود اينكه سير حوادث دائم در حال افزايشند؛ مثلاً از سال گذشته تاكنون حوادث نسـبت بـه قبـل افـزايش يافته اند، نشانه ديگری است بر اين كـه ايـن حـوادث نمیتوانسته اند نامتناهی بالفعل باشند.
💢 #ادامه_دارد...
#فلسفه.
#کرایگ.
#کیهانشناسی_کلامی.
#نامتناهی_بالقوه.
#نامتناهی_بالفعل.
#حدوث.
#نامتناهی.
#غزالی.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari