✅ در حکمت #نوروز
اولین موجودی که صانع متعال خلق کرد و به آن هستی بخشید، جوهری مجرد است در نهایت حُسن وکمال که حامل صورت موجودات وهمچنین واسطه فیض برای تمام مخلوقات است، این جوهر را #عقل_کلی یا #عقل_اول مینامند. از عقل کلی جوهری دیگری صادر شده که در مراتب وجود ، دون اوست و آنرا #نفس_کلی مینامند.نفس کلی به منزله روح عالم است که بر جمیع مراتب جهان حکم فرماست و فیض الهی را پس ازآنکه از عقل اول دریافت کرده به سایر موجودات افاضه میکند.
همچنان که روح انسان بر بدن او سلطه دارد عالم نیز در سیطره نفس کلی میباشد. نفس کلی محرک نخستین افلاک و مبدا تمام حرکات وتحولات دنیا است. حکماء این نفس را به نجاری تشبیه کردند و تمام افلاک و عناصر و مرکبات و موجودات را مانند ابزار دست او میدانند.بنابراین نفس کلی، جوهری واقعی و زنده است که بر جمیع شئون عالم #طبیعت سیطره دارد و اتحاد و پیوستگی جهان راحفظ میکند.
نفس کلی دارای قوایی است که بوسیله آنها عالم را تدبیر کرده به نحوی که هر جسم آسمانی توسط یکی از قوای آن اداره میشود و چون این قوا متعلق به یک نفس واحد هستند تغییر وتحول در هریک از اجزاء کائنات بردیگر اجزاء وموجودات عالم موثر خواهد بود.
براین اساس تمام اتفاقاتی که در زمین رخ میدهد بر اثر حرکت اجرام سماوی میباشد. به عبارتی علت فاعلی موجودات مشیت خداوند، علت مادی آنها هیولایاولی، علت صوری آنها حرکت افلاک و اجرام سماوی وعلت غایی آنها منافعی است که انسان وموجودات از آن بهرهمند میشوند.
نفوذ قدرت افلاک وکواکب بر تحولات طبیعت و جوامع بشری تاحدی است که
برخی از #عرفا نظیر #عبدالکریم
_جیلی در کتاب الانسان الکامل هر سیاره را با یکی از انبیاء و یکی از دورانهای تاریخ که به ادوار نبوت مشهور است تطبیق داده و تحقق قیامت را در اجتماع سیارات انطباق میدادند.
اما در بین سیارات وکواکب قدرت و نفوذ #خورشید اهمیت ویژهای دارد. ازآنجاکه خورشید مانند قلب عالم و سایر سیارات مانند بقیه اعضای پیکر جهاناند، حکمای گذشته بهدقت ، تاثیرات خورشید را در هر برج شرح داده ونفوذ آنرا بر سلامت وبیماری موجودات و وضع کوهها و دشتهای سطح زمین و سرنوشت اقوام گوناگون و اوضاع سیاسی ممالک توضیح دادهاند. در جهان شناسی گذشتگان خورشید سهم مهمی را عهدهدار است به اعتقاد آنها #خداوند خورشید را در مراکز عالم قرار داده همانطور که پایتخت هر مملکتی در مرکز آن و قصر هر سلطانی در مرکز پایتخت میباشد.لذا خورشید قلب عالم و آیت خداوند در آسمانها و زمین است...اِنَّ الشمس هی آیه الله فی السموات والارض.
به باور حکمای الهی، حرکت خورشید در وسط افلاک به تمام عالم حیات می بخشد و نسبت خداوند با عالم مانند نسبت نور به خورشید است.خورشید همچنان مبدا نور است وجهان ازقبل او منور میشود و این تشبیه و تمثیل همان نوری است که در مکتب #اشراقی اصل جهان وهستی شناخته شده است.از این رو #شیخ_شهاب_الدین_سهروردی خورشید را سیداعظم ویا آیت کبری مینامید.
#فلک جرم کروی شکل وبی رنگی است که هر ستاره وجسم آسمانی به آن چسبیده است وبراثر حرکت فلک است که اجرام آسمانی حرکت میکنند. مثلا اولین فلکی که زمین را احاطه کرده #فلک_قمر میباشد، در واقع جسم بی رنگی است که ماه به بدنه آن چسبیده است وبراثر گردش آن، ماه نیز حرکت میکند. براین اساس نُه فلک زمین را احاطه کردهاند. هشتیمن فلک محاط بر زمین عبارت است از #فلک_ثوابت؛ فلکی است که تمام ستارگان آسمان به آن چسبیده و براثر حرکت آن، ستارگان نیز حرکت میکنند.به قسمت میانی واستوای فلک ثوابت اصطلاحا #منطقه_البروج میگویند.ستارگانی در این منطقه وجود دارند که آنها #ثوابت_بروج مینامند.
حرکت خورشید به مُحازات منطقه البروج است. یعنی اگر منطقه البروج را مانند نواری در افق آسمان فرض کنیم، خورشید در حرکت خود هیچگاه از آن منطقه خارج نمیشود.اما زاویه تابش خورشید تغییر میکندوبراساس تغییر آن فصلهای مختلف بوجود میآیند.
اما چنانچه پادشاه آسمان، بر مدار اعتدال منطقه البروج حرکت کند، طبیعت را درحالت تعادل قرار داده وسبب زنده شدن گیاهان وموجودات میشود و #فصل_بهار را ایجاد میکند. براین اساس فصل بهار براثر حرکت اعتدالی سلطان افلاک ایجاد میشود. حیات وزنده شدن مجدد طبیعت، تحت تاثیر نیروی نفس کلی است که بوسیله خورشید و ورود آن به برج حَمَل صورت میگیرد.خورشید واسطه انتقال تعادل نفس کلی به طبیعت میباشد؛ از همین روی #ایرانیها فصل بهار را تکریم میکردند و #نوروز را جشن میگرفتند. زیرا در این موعد سال حیاتی مجدد به طبیعت افاضه میشود وانسان به عنوان جزئی از نظام طبیعت، متاثر ازاین تعادل وحیات مجدد افلاکی وسماوی است.ای بسا سیروسلوک انفسی دراین ماه موثر میباشد.چه اینکه جان عالم(نفس کلی) فیض حیات را به طبیعت افاضه کرده وطبیعت به وزان تعادل رسیده، واین تحولات در جسم ونفس انسان نیز تاثیر گذار است.
#محسن_بهرامی
@falsafeh_nazari
✅ رسالة العشق
به اعتقاد #حکماء ترتیب عالم جسمانی بدین نحو است که زمین خاکی را کره آب دربر گرفته و سپس کره هوا و آنگاه کره آتش همگی را احاطه کرده البته #شیخ_اشراق قائل بود کره آتش وجود ندارد بلکه سطحی از هوای اطراف زمین داغ است و #مشائیون گمان کردهاند که کره مستقلی به نام آتش است. الغرض این سه کره بعلاوه کره خاک را #عناصر_اربعه نامیدهاند که همگی بسیط میباشند. بالاتر از کره هوا (به تعبیر امروزیها جو واتمسفر) جهان #افلاک است. #فلک ، کره جسمانی شفافی است که زمین را احاطه کرده و ماه چون میخ درآن فرو رفته وبراثر گردش فلک، ماه نیز اطراف زمین میچرخد. لذا #فلک_قمر اولین فلک احاطه کننده زمین است سپس #فلک_عطارد قرار دارد که قضیه آن نیز مانند ماه است یعنی چون فلک میچرخد سیاره عطارد که چون میخ در آن فرو رفته هممیچرخد. پس فلک است که سبب گردش وحرکت سیارات وکواکب است. #فلک_زهره #فلک_شمس #فلک_مریخ #فلک_مشتری #فلک_زحل افلاکی هستند که به ترتیب چون مدارهای مشخصی زمین را فراگرفتهاند سپس #فلک_ثوابت است که مدار حرکت تمام ستارگان آسمان است ودرنهایت #فلک_اطلس که تمام عالم جسمانی را احاطه کرده وبراثر حرکت آن همه چیز حرکت میکند. براین اساس عالم تحت فلک قمر را عالم عناصر، عالم کون وفساد، و عالم فراتر از فلک قمر را عالم افلاک وفلکیات میخواندند.
افلاکی که حامل سیاره هستند(به جز فلک ثوابت وفلک اطلس) هفت فلک میباشند که به #افلاک_سبعه معروف هستند.
به اعتقاد قدماء حرکات افلاک سبعه وستارگان وکرات دیگر تاثیر مستقیمی بر عناصر وموجودات زمینی دارد. از این رو به افلاک که تاثیر گذار هستند، آباء سبعه و به عناصر اربعه که تاثیرپذیر هستند، اُمهات اربعه میگفتند. اماحاصل این تاثیر و تاثر افلاکی و زمینی موالید ثلاث یا عناصر مرکبه است.یعنی بر اثر این فرآیند آسمانی و زمینی عناصر اربعه بسیط با یکدیگر ترکیب میشوند و سه موجود معدنیات(سنگ وکوهها) نباتات(گیاهان) حیوانات(موجود متحرک الاراده و حساس که مصداقش انسان و سایر حیوانات است) پدید میآیند.
لازم به ذکر است که مفهوم نظریه افلاک اشاره به این دارد که همه سیارات و ستارگان آسمان براساس نظم و قاعدهای حرکت میکنند که این نظم براساس حرکت یک جسم شفاف به نام فلک است، البته در نجوم جدید به جای افلاک، نظریه مدارها وجود دارد یعنی هر جسم آسمانی براساس مداری غیرجسمانی حرکت میکند. لذا فرق نجوم قدیم وجدید در آن است که نجوم قدیم یک جسم شفاف به نام فلک را عامل نظم سیارات وسنارگان در حرکات خود میدانستند ولی علم جدید عامل نظم وحرکت را امری غیر جسمانی به نام مدار میداند بلکه از سنخ انرژی ویا نیروی مغناطیسی ویا نیروی گریز از مرکز هستند. با این حساب اصل نظریه افلاک باپیدایش علم جدید باطل نشده بلکه مصداق نظریه افلاک که جسم شفاف است باطل شده.
براساس آنچه پیشتر گفته شد تصویری که از زمین و افلاک، آسمان و فرش ترسیم شد همه آنها مانند یک پیکر واحد هستند که در ارتباط با یکدیگر خود را بسط داده و حیات وبقاء را ادامه میدهند. #شیخ_الرئیس_ابوعلی_سینا در کتاب
رسالة العشق میگوید در تمام اجزاء عناصر بسیط ومرکب ودر تمام ابعاد افلاک وآسمانها، از سنگ گرفته تا زحل ومشتری، از قمر تا فلک محیط #شوق و #عشق جریان دارد. از فرش تا عرش همه عاشق وجوینده عشق میباشند. این طلب کمال و شوقِ عشق در ارکان تمام موجودات عالم درجریان است. با عشق زنده میشوند باعشق باقی میمانند و با عشق به سمت کمال حرکت میکنند. شور عشق است که سبب چرخش افلاک و ستارگان و ترکیب عناصر و تولید و توالد گیاهان و حیوانات میشود.
برخلاف نگاه #مکانیستی و #ماتریالیستی عصر #مدرن که آسمان وزمین را حاصل اجتماع سنگها و گازها و عناصر شیمیایی میدانند که در ارتباطی انضمامی یک کل مکانیکی را تشکیل داده اند وفاقد هرگونه بُعد مجرد روحانی میباشند، در نگاه شرقی و حکمی عالم به مثابه کل واحد زندهای است که در حرکت حُبّی وشوق نیل به کمالات و رسیدن به خیر مطلق در حرکت وصیرورت است.
#محسن_بهرامی
𖤓┅┅┅┅┅┅┅┅┄┄
🔸فلسفه نظری
⌜@falsafeh_nazari⌟
✅ نفسِ کلی
📌مقدمه اول: به اذعان گذشتگان اطراف زمین را جسمی شفاف وسخت که نور از آن رد میشود ولی چیزی از آن خارج نمیشود دربرگرفته، این جسم نامش #فلک است که ماه مانند میخی در آن فرو رفته وحرکت دورانی فلک سبب حرکت ماه در اطراف زمین میشود.بعداز فلک ماه، فلک عطارد قرار داردکه آن نیز مانند ماه به بدنه فلک خود متصل شده وبراثر چرخش آن فلک، سیاره عطارد میچرخد. پس فلک است که سبب گردش وحرکت سیارات وکواکب است. فلک زهره، فلک شمس، فلک مریخ، فلکمشتری، فلکزحل افلاکی هستند که به ترتیب چون مدارهای مشخصی زمین را فراگرفتهاند سپس فلکثوابت است که مدار حرکت تمام ستارگان آسمان میباشد ودرنهایت فلک اطلس قرار دارد که تمام عالم
جسمانی را احاطه کرده وبراثر حرکت آن همه چیز حرکت میکند.
📌مقدمه دوم: نکته مهم اینجاست که هرکدام از این افلاک جسمانی هستند و جسم در حکمت اسلامی به خودی خود حرکت ندارد. لذا حرکت اجسام یا بنابر طبع آنهاست مثلا طبع آتش حرکت به سمت بالا است وطبع سنگ حرکت به سمت پائین میباشد یا بنابر عاملی مجرد وغیر جسمانی است که سبب میشود جسم حرکت کرده ودچار تحول ودگرگونی شود. عامل فوق را اصطلاحا نفسِ مدبر مینامند. نفس مدبر امرمجرد وغیرمادی است که سبب تغییر ودگرگونی موجودات جسمانی میشود. انسان دارای نفس عاقله است وحیوان هم دارای نفس محرکه وگیاه نیز نفس نامیه ورشد کننده دارد. اما حرکت افلاک وسیارات وستارگان چگونه است؟؟ قطعا حرکت طبعی نیست چون حرکت طبعی برای موجوداتی است که از عناصراربعه تشکیل شده اند حال آنکه افلاک از عناصر فوق تشکیل نشدهاند. لذا حرکت افلاک براساس وجود نفس مدبر است. براین مبنا افلاک نیز دارای نفس مجرد میباشند. چنانچه نُه فلک در آسمان موجود است پس نُه نفس مدبر فلکی داریم. یعنی امور مجردی که سبب حرکت افلاک وستارگان وسیارات میشوند.
🔻نتیجه: اما این حرکت فلک نهم(فلک اطلس) است که سبب دگرگونی تمام آسمانها وزمین میباشد. حرکت آن حیات را به جریان میاندازد و سبب ایجاد شب وروز و تغییر فصول میشود.طبق مقدمه دوم افلاک دارای نفس مجرد مدبر هستند، براین اساس نفس فلک اطلس عامل اصلی تحولات سماوی وارضی است. نفس #فلک_اطلس تمام آنچه در کهکشانها وزمین درجریان است را تدبیر میکند. به عبارت دیگر در نگاه قدما آسمان صرفا محل اجتماع سنگها و مواد شیمیایی و سحابیها وسیاهچاله نمیباشد بلکه نیرویی مجرد و مخفی درسرار کیهان جریان دارد که سبب تحولات ودگرگونیهای فضایی وآسمانی میشود وآن نفس کلی نامیده میشود. نفس کلی تمام مقدرات الهی را در عالم به منصه ظهور میرساند.
برخی از حکماء #نفس_کلی را همان کرسی معهود در روایات میدانند که محل بسط قضا وقدر الهی است. واسطهای که فیض الهی را در عالم میگستراند، نفس مجردی که تک تک اجزاء آسمانها وزمین به سبب تدبیر او حیات و زندگانی دارند و فیض اوست که فیض خداوند را در عالم به نمایش میگذارد. نفس کلی عامل بسط کثرات خلقی است. به واسطه او کثرات مادی ومجرد عالم خلق بسط وتفصیل یافته اند.البته در تلقی عرفانی نفس کلی معنای دیگر دارد. براین اساس تمام نفوس عالم از آدمیان گرفته تا حیوانات وگیاهان وافلاک همگی تنزلات آن نفس کلی میباشند. در نگاه عرفانی نفس کل صرفا مدبر عالم جسمانی نیست بلکه مبداء ومنشا تمام نفوس خلایق است. در واقع تمام نفوس ما از آن مبدا اعلی نشات گرفته وبه عالم مادی قدم گذاشته. به حیات نفس کلی است که نفوس آدمیان زنده میباشند به تدبیر او زندگی موجودات معنا وجلوه میابد. به دَمِ نفس کلی تمام نفوس حیوانی ونباتی دم میزنند وبه خواست او نفوس فلکی تمام ستارگان وکواکب را به تحول ودگرگونی میکشانند.
┅┅┅┅──✺──•⊰➺
🔸فلسفه نظری
⌜@falsafeh_nazari⌟
✅ حرکت حبی
جناب #ارسطو از لحاظ مشی و طریق حکمی وفلسفی، روشی سرد و خشک دارد، تحلیل و استدلال و تفسیر محض است.البته از این جهت ایشان یکی از نوابغ تاریخ است. عظمتی از عقلانیت وتحلیل و واکاوی پیرامون حقیقت موجودات.
اما یکی از نکات جالب وقابل بیان، سخنی از ارسطو که در کتاب #متافیزیک بیان شده.
ارسطو حرکت را به دو قسم طبیعی و قَسری تقسیم میکند.
#حرکت_طبیعی مانند حرکات #عناصر_اربعه. طبع آب وخاک حرکت به سمت پایین وزمین است. وطبع آتش وهوا حرکت به سمت بالا و آسمان میباشد.
به بیانی هر موجودی بر اساس طبع وساختار طبیعیش حرکتی دارد، یا به سمت پایین وزمین (سِفل عالم) حرکت میکند و یا به سمت بالا وآسمان (عرش فلک الافلاک) میرود.
مثلا اگر آهن یا چوب را رها کنید به سمت زمین حرکت میکنند. ویا اگر آتش برپا کنید و یا هوای درون سینه را رها کنید به سمت بالا حرکت میکنند. این حرکت طبیعی موجودات است. طبعشان آنها را به سمت بالا یا پایین میکشد.
#حرکت_قسری یعنی حرکتی که خلاف حرکت طبیعی است. مثلا طبع سنگ حرکتش به سمت پایین میباشد حالا شما سنگ را به بالا پرتاب کنید این حرکت به سمت بالا برای سنگ، غیر طبیعی و یا زوری و قسری است.
اما ویژگی هردو حرکت طبیعی وقسری این است که پایان میپذیرند. سنگ در حرکت قسری به سمت بالا، حرکتش تمام شده و حرکت طبیعیش به سمت پایین شروع میشود ودر نهایت بارسیدن به زمین وجایگاه خود، حرکت طبیعی او هم تمام میشود.
🔻ارسطو در این بین از حرکت چرخشی ویا دَوَرانی #افلاک یاد میکند ومیگوید حرکت افلاک از کدام یک از اقسام حرکت است؟؟ طبیعی یا قسری؟؟ قاعدتا جزء هیچکدام نیست زیرا ویژگی بارز حرکتین قسری وطبیعی پایان پذیری آنها بود، ولی حرکت افلاک پایان ناپذیر ودائمی است، پس حرکت فلک قسم سوم از انواع حرکت است.
به اعتقاد ارسطو حرکت افلاک عبارت است از #حرکت_حبی . با این توضیح که نفس وعقل #فلک شاهد کمالات وجمال #محرک_اول یعنی خداوند متعال است، لذا در شوق رسیدن به آنها واخذ کمالات وجودی الهی سعی میکند خود را بایک حرکت دَوَرانی به فعلیت رسانده واستعدادهای خود را ظاهر کند تا او هم به کمال رسیده وسنخیت وشباهت به اله پیدا کند.
به اذعان ارسطو: زیبا رو مینشیند و دیگران را به حرکت در میآورد.
محرک اول که بلاتحرک است(خداوند)در کمالات و اوصاف وجودیش ظاهر شده، لذا عقل ونفوس افلاک به سبب تجرد و قرب الی الله شاهد جمال وکمال الهی میباشند، لذا در سودای رسیدن به آن مبدا کمالی هستند. شوق وصول به حق تعالی سبب ایجاد یک حرکت دائمی در افلاک شده است...شور و وجدی آسمانی که سبب حرکت چرخشی بدنه جسمانی افلاک واسمانها شده است.
🔻به عبارتی آسمانها وافلاک به سبب حُب و شوق رسیدن به خداوند در جنب وجوش وحرکت و چرخش مداوم میباشند.
وجدی شور انگیز در میانه کیهان برقرار است، از تاب وتبِ جمال الهی آسمانیان در شور وسماع میباشند. لحظه ای از این خلسه عاشقانه خسته نمیشوند ودر چرخش دائمی بسر میبرند.
🔻همین سخن در میان حکمای مسلمان موثر واقع شد وآنها حرکت دایرهای و خود دایره را اکمل اشکال هندسی عالم دانستهاند. لذا از فرآیند خلقت وتنزل موجودات به #قوس_نزول واز معاد وبرگشت آنها به مبدا اولیه خود به #قوس_صعود یاد کردهاند که این دو قوس هریک جهتی از دایره خلقت میباشند.
#محسن_بهرامی
𖤓┅┅┅┅┅┅┅┅┄┄
🔹فلسفه نظری
⌜@falsafeh_nazari⌟