eitaa logo
فلسفه نظری
1.9هزار دنبال‌کننده
417 عکس
66 ویدیو
52 فایل
🔮شناخت عقلانی پیرامون حقیقت‌ موجودات‌ را فلسفه‌نظری گویند. ✔والحّقُ لایعرفُ الّا بِالبُرهان لابِالرِجال @eshragh1300
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴شیخ شهاب الدین سهروردی 📖 حکمت الاشراق «اگر در جهان هستی چیزی باشد که نیاز به گزارش آن نباشد، بایسته است که خود بر بودِش خویش آشکار باشد و در گیتی بودِش چیزی آشکار تر از روشنی – نور _ نیست». روشنایی این نخستین پدیده ی گیتی، از راه رنگها، جان و روان گیتی را بر ما آشکار میسازد. رنگ ها فرزندان روشنایی اند؛ در برابر، فرزندان تاریکی بدون رنگ اند. همانگونه که آتش روشنایی می آفریند، روشنایی نیز رنگ را می زاید. ➖➖➖➖ 💠کانال 🌿فلسفه نظری🌿 @falsafeh_nazari
✅ حکمای خسروانی گروهی از یکتاپرستان ایران باستان که را سینه به سینه از جناب نبی گرفته بودند درواقع اولین وحکیمان جهان بوده‌اند. آنها را حکمای و آنها را یا حکمای مینامند. به اعتقاد حکیمان خسروانی اختلاف وتمایز میان موجودات به نحو تباینی واصیل نیست بلکه حقیقت عالم مانند یک طیف نور واحد ویکپارچه میباشد که البته دارای مراتب شدت وضعف است. هرمرتبه‌ای نسبت به مرتبه پائین‌تر (درقوس نزول) قوی ومقدم ونسبت به مرتبه بالاتر (در قوس صعود) ضعیف وموخر میباشد. وبین مراتب بالا وپائین رابطه اضافه اشراقیه برقرار است. در هزار بیت شاهنامه خود نخستین حکیم ایرانی را خوانده است. البته منظور از زردهشت اسم عامی است که برحکیمان اولیه اطلاق میشد ویک مصداقش حضرت میباشد. حکیمان زردهشتی با وحی در ارتباط بودند.البته نه به نحو تشریعی وخاص بلکه به نحو تکوینی وعام. لذا هم دارای نبوت به معنای عام وهم پادشاهی دنیایی بودند وچون سلاطین حکمت وحکومت بودند آنها را می‌نامیدند. این حکیمان عبارتند از: سان‌آجام_کیومرث_سیامک_هوشنگ_تهمورس_جمشید_فریدون_منوچهر_کیخسرو_ وشت سپنتمان_براهیم. این حکیمان وانبیاء الهی را به نام آذرهوشنگ و یا زردهشت خوانده‌اند زیرا زردشت به معنای عقل کل، روان ونفس کل است. 📌گروه دوم حکمای فهلوی بعد از یازده حکیم اول پدیدار گشتند. درباره آنها میگوید براثر ریاضات شاقّه وفناءکلی بعوالم غیبی دسترسی یافتند وعلوم خود را از لوح محفوظ میگرفتند. 📌گروه سوم حکمای فهلوی عبارتند از: شت ویسکر_شت ساسان پنجم_شت آذرکیوان و...که هرصدسال یک بار یک یاچندتن از آنان ظاهر میشدند.این حکماء یاانبیاء الهی تمام عمر بعبادت وریاضت مشغول بودند و بسبب کشف وشهود به حقیقت ولایت که همان نور نبوت حضرت خاتم المرسلین(ص) است راه یافتند وبه تعبیر سهروردی بادسترسی به بهمن‌امشاسفند یاعقل اول یا خردنخستین که همان نور نبوت رسول الله(ص) قادر برفع تاریکی وجهالت از مردم وهدایت آنها به نور و دیانت راستین زمان خود بودند. 📌گروه چهارم از حکمای فهلوی را پیرای‌وُخشور مینامیدند. بسیاری از سلاطین ایران باستان از همین گروه بودند.این گروه صاحب سلطنت دنیا واحکام دین بودند. این گروه به واسطه عقل‌دوم یا اردیبهشت‌امشاسفند بر اسرار ورموز جهان آگاه بودند ودارای مکاشفاتی بودند. این گروه خود را سایه‌خدا یاظل‌الله مینامیدند. 📌گروه پنجم را دستور‌دستوران میخوانند. حکیمان بزرگ وعلمای راسخی که دارای وزارت سلاطین بوده واز نسل انبیاء ایران ونسل نبی و راهبر و اداره کننده امت محسوب میشدند. این گروه نائب حق و راهنمای خلق بودند وبه واسطه عقل‌سوم یا شهریور‌ امشاسپند کسب نور میکردند برحقایق آگوه میشدند. 📌گروه ششم از حکمای خسروانی یا موبدموبدان یا هیربد مینامیدند. علمای مجتهد دراحکام که درهرشهر ودیاری متناسب بااحکام الهی برمردم حکومت میکردند. این گروه از نسل گروه پنجم بودند. مقام آنها انحصاری نبود وهرکس باتحصیل علم وریاضت میتوانست بمقام آنان رسد ودر ردیف میان امنای دولت و واسطه میان سلاطین و مردم قرار گیرند. این گروه بواسطه ارتباط با: اسفند ارمَزد( عقل چهارم) خرداد (عقل پنجم) مرداد امشاسفند (عقل ششم) بر حقایق وامور حسنه آگاه میشدند وبراثر تاثیر کلام خود در نفوس سلاطین وپادشاهان موثر واقع میشدند. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 💠فلسفه نظری @falsafeh_nazari
✅ در حکمت اولین موجودی که صانع متعال خلق کرد و به آن هستی بخشید، جوهری مجرد است در نهایت حُسن وکمال که حامل صورت موجودات وهمچنین واسطه فیض برای تمام مخلوقات است، این جوهر را یا مینامند. از عقل کلی جوهری دیگری صادر شده که در مراتب وجود ، دون اوست و آنرا مینامند.نفس کلی‌ به منزله روح عالم است که بر جمیع مراتب جهان حکم فرماست و فیض الهی را پس ازآنکه از عقل اول دریافت کرده به سایر موجودات افاضه میکند. همچنان که روح انسان بر بدن او سلطه دارد عالم نیز در سیطره نفس کلی میباشد. نفس کلی محرک نخستین افلاک و مبدا تمام حرکات وتحولات دنیا است. حکماء این نفس را به نجاری تشبیه کردند و تمام افلاک و عناصر و مرکبات و موجودات را مانند ابزار دست او میدانند.بنابراین نفس کلی، جوهری واقعی و زنده است که بر جمیع شئون عالم سیطره دارد و اتحاد و پیوستگی جهان راحفظ میکند. نفس کلی دارای قوایی است که بوسیله آنها عالم را تدبیر کرده به نحوی که هر جسم آسمانی توسط یکی از قوای آن اداره میشود و چون این قوا متعلق به یک نفس واحد هستند تغییر وتحول در هریک از اجزاء کائنات بردیگر اجزاء وموجودات عالم موثر خواهد بود. براین اساس تمام اتفاقاتی که در زمین رخ می‌دهد بر اثر حرکت اجرام سماوی میباشد. به عبارتی علت فاعلی موجودات مشیت خداوند، علت مادی آنها هیولای‌اولی، علت صوری آنها حرکت افلاک و اجرام سماوی وعلت غایی آنها منافعی است که انسان وموجودات از آن بهره‌مند میشوند. نفوذ قدرت افلاک وکواکب بر تحولات طبیعت و جوامع بشری تاحدی است که برخی از نظیر _جیلی در کتاب الانسان الکامل هر سیاره را با یکی از انبیاء و یکی از دوران‌های تاریخ که به ادوار نبوت مشهور است تطبیق داده و تحقق قیامت را در اجتماع سیارات انطباق میدادند. اما در بین سیارات وکواکب قدرت و نفوذ اهمیت ویژه‌ای دارد. ازآنجاکه خورشید مانند قلب عالم و سایر سیارات مانند بقیه اعضای پیکر جهان‌اند، حکمای گذشته به‌دقت ، تاثیرات خورشید را در هر برج شرح داده ونفوذ آنرا بر سلامت وبیماری موجودات و وضع کوهها و دشتهای سطح زمین و سرنوشت اقوام گوناگون و اوضاع سیاسی ممالک توضیح داده‌اند. در جهان شناسی گذشتگان خورشید سهم مهمی را عهده‌دار است به اعتقاد آنها خورشید را در مراکز عالم قرار داده همانطور که پایتخت هر مملکتی در مرکز آن و قصر هر سلطانی در مرکز پایتخت می‌باشد.لذا خورشید قلب عالم و آیت خداوند در آسمانها و زمین است...اِنَّ الشمس هی آیه الله فی السموات والارض. به باور حکمای الهی، حرکت خورشید در وسط افلاک به تمام عالم حیات می بخشد و نسبت خداوند با عالم مانند نسبت نور به خورشید است.خورشید همچنان مبدا نور است وجهان ازقبل او منور میشود و این تشبیه و تمثیل همان نوری است که در مکتب اصل جهان وهستی شناخته شده است.از این رو خورشید را سیداعظم ویا آیت کبری مینامید. جرم کروی شکل وبی رنگی است که هر ستاره وجسم آسمانی به آن چسبیده است وبراثر حرکت فلک است که اجرام آسمانی حرکت میکنند. مثلا اولین فلکی که زمین را احاطه کرده میباشد، در واقع جسم بی رنگی است که ماه به بدنه آن چسبیده است وبراثر گردش آن، ماه نیز حرکت میکند. براین اساس نُه فلک زمین را احاطه کرده‌اند. هشتیمن فلک محاط بر زمین عبارت است از ؛ فلکی است که تمام ستارگان آسمان به آن چسبیده و براثر حرکت آن، ستارگان نیز حرکت میکنند.به قسمت میانی واستوای فلک ثوابت اصطلاحا میگویند.ستارگانی در این منطقه وجود دارند که آنها مینامند. حرکت خورشید به مُحازات منطقه البروج است. یعنی اگر منطقه البروج را مانند نواری در افق آسمان فرض کنیم، خورشید در حرکت خود هیچگاه از آن منطقه خارج نمیشود.اما زاویه تابش خورشید تغییر میکندوبراساس تغییر آن فصلهای مختلف بوجود می‌آیند. اما چنانچه پادشاه آسمان، بر مدار اعتدال منطقه البروج حرکت کند، طبیعت را درحالت تعادل قرار داده وسبب زنده شدن گیاهان وموجودات میشود و را ایجاد میکند. براین اساس فصل بهار براثر حرکت اعتدالی سلطان افلاک ایجاد میشود. حیات وزنده شدن مجدد طبیعت، تحت تاثیر نیروی نفس کلی است که بوسیله خورشید و ورود آن به برج حَمَل صورت میگیرد.خورشید واسطه انتقال تعادل نفس کلی به طبیعت می‌باشد؛ از همین روی فصل بهار را تکریم میکردند و را جشن میگرفتند. زیرا در این موعد سال حیاتی مجدد به طبیعت افاضه میشود وانسان به عنوان جزئی از نظام طبیعت، متاثر ازاین تعادل وحیات مجدد افلاکی وسماوی است.ای بسا سیروسلوک انفسی دراین ماه موثر میباشد.چه اینکه جان عالم(نفس کلی) فیض حیات را به طبیعت افاضه کرده وطبیعت به وزان تعادل رسیده، واین تحولات در جسم ونفس انسان نیز تاثیر گذار است. @falsafeh_nazari
🔻 در کتاب شریف این حکایت را نقل میکند: ( در بامدادان گروهی از موران در روی برگ گیاهی به مشاهده شبنم و قطره های ژاله پرداختند. یکی از موران پرسید: این چیست؟ دیگری پاسخ داد که اصل این قطرات از زمین است. برخی دیگر گفتند شبنم از دریا آمده است در این میان نزاع درگرفت و کشمکش آغاز شد. موری که متصرف بود و نکته سنجی میدانست گفت لحظه ای درنگ کنید تا معلوم شود که میل ژاله از کدام جانب باشد که هرکسی را زی جهت اصل خویش کششی باشد و به لحوق معدن و منبع خویش شوقی بود همه چیزها به سنخ خود منجذب باشد. نه بینی که کلوخی از مرکز زمین به جانب محیط اندازند؟ چون اصل او سفلی است و قاعده "کل شی یرجع الی اصله" ممهد است. در عاقبت کلوخ به زیر آید... هرچه به ظلمت محض کِشَد اصلش هم از آن است، و در طرف نور الوهیت این قضیه در حق گوهر شریف لایح تر است، بی‌توهم اتحاد.... حاشا هرچه روشنی جوید همه از روشنی است.....موران در این بودند که آفتاب گرم شد و شبنم از هیکل نباتی آهنگ بالا کرد. موران را معلوم گشت که از زمین نیست چون از هوا بود با هوا رفت.) ⌜@falsafeh_nazari