✅ حکمای خسروانی
#شیخ_شهاب_الدین_سهروردی گروهی از یکتاپرستان ایران باستان که #حکمت را سینه به سینه از جناب #ادریس نبی گرفته بودند درواقع اولین #فیلسوفان وحکیمان جهان بودهاند. #سهروردی آنها را حکمای #خسروانی و #حاج_ملاهادی_سبزواری آنها را #فهلویون یا حکمای #فهلوی مینامند.
به اعتقاد حکیمان خسروانی اختلاف وتمایز میان موجودات به نحو تباینی واصیل نیست بلکه حقیقت عالم مانند یک طیف نور واحد ویکپارچه میباشد که البته دارای مراتب شدت وضعف است. هرمرتبهای نسبت به مرتبه پائینتر (درقوس نزول) قوی ومقدم ونسبت به مرتبه بالاتر (در قوس صعود) ضعیف وموخر میباشد. وبین مراتب بالا وپائین رابطه اضافه اشراقیه برقرار است.
#دقیقی_طوسی در هزار بیت شاهنامه خود نخستین حکیم ایرانی را #زردهشت خوانده است. البته منظور از زردهشت اسم عامی است که برحکیمان اولیه اطلاق میشد ویک مصداقش حضرت #زرتشت میباشد. حکیمان زردهشتی با وحی در ارتباط بودند.البته نه به نحو تشریعی وخاص بلکه به نحو تکوینی وعام. لذا هم دارای نبوت به معنای عام وهم پادشاهی دنیایی بودند وچون سلاطین حکمت وحکومت بودند آنها را #خسروانی مینامیدند.
این حکیمان عبارتند از:
سانآجام_کیومرث_سیامک_هوشنگ_تهمورس_جمشید_فریدون_منوچهر_کیخسرو_
وشت سپنتمان_براهیم.
این حکیمان وانبیاء الهی را به نام آذرهوشنگ و یا زردهشت خواندهاند زیرا زردشت به معنای عقل کل، روان ونفس کل است.
📌گروه دوم حکمای فهلوی بعد از یازده حکیم اول پدیدار گشتند. #سهروردی درباره آنها میگوید براثر ریاضات شاقّه وفناءکلی بعوالم غیبی دسترسی یافتند وعلوم خود را از لوح محفوظ میگرفتند.
📌گروه سوم حکمای فهلوی عبارتند از:
شت ویسکر_شت ساسان پنجم_شت آذرکیوان و...که هرصدسال یک بار یک یاچندتن از آنان ظاهر میشدند.این حکماء یاانبیاء الهی تمام عمر بعبادت وریاضت مشغول بودند و بسبب کشف وشهود به حقیقت ولایت که همان نور نبوت حضرت خاتم المرسلین(ص) است راه یافتند وبه تعبیر سهروردی بادسترسی به بهمنامشاسفند یاعقل اول یا خردنخستین که همان نور نبوت رسول الله(ص) قادر برفع تاریکی وجهالت از مردم وهدایت آنها به نور و دیانت راستین زمان خود بودند.
📌گروه چهارم از حکمای فهلوی را پیرایوُخشور مینامیدند. بسیاری از سلاطین ایران باستان از همین گروه بودند.این گروه صاحب سلطنت دنیا واحکام دین بودند. این گروه به واسطه عقلدوم یا اردیبهشتامشاسفند بر اسرار ورموز جهان آگاه بودند ودارای مکاشفاتی بودند. این گروه خود را سایهخدا یاظلالله مینامیدند.
📌گروه پنجم را دستوردستوران میخوانند.
حکیمان بزرگ وعلمای راسخی که دارای وزارت سلاطین بوده واز نسل انبیاء ایران ونسل #ادریس نبی و راهبر و اداره کننده امت محسوب میشدند. این گروه نائب حق و راهنمای خلق بودند وبه واسطه عقلسوم یا شهریور امشاسپند کسب نور میکردند برحقایق آگوه میشدند.
📌گروه ششم از حکمای خسروانی یا موبدموبدان یا هیربد مینامیدند. علمای مجتهد دراحکام که درهرشهر ودیاری متناسب بااحکام الهی برمردم حکومت میکردند. این گروه از نسل گروه پنجم بودند. مقام آنها انحصاری نبود وهرکس باتحصیل علم وریاضت میتوانست بمقام آنان رسد ودر ردیف میان امنای دولت و واسطه میان سلاطین و مردم قرار گیرند.
این گروه بواسطه ارتباط با:
اسفند ارمَزد( عقل چهارم)
خرداد (عقل پنجم)
مرداد امشاسفند (عقل ششم) بر حقایق وامور حسنه آگاه میشدند وبراثر تاثیر کلام خود در نفوس سلاطین وپادشاهان موثر واقع میشدند.
#محسن_بهرامی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
💠فلسفه نظری
@falsafeh_nazari
✅ معماری اسلامی
#معماری_اسلامی وجود ندارد!!!
این سخن #هوشنگ_سیحون ضعیفتر از آن است که قابل نقد وبررسی باشد زیرا به گواه تاریخ دوران قبل وبعد از پذیرش #اسلام در #ایران تغییرات بسیاری در #هنر ایجاد شد که مجموعه این تحولات نشان از وجود هنر خلاق اسلامی دارد. اما از آنجا که این سخن در مجازی رواج بسیار یافته و موجبات مسرت باستان گرایان ضدملی و ضداسلام شده، راقم این سطور به بیان نکتهای دراین باب کفایت میکند
.
منظور از وصف اسلامی در عباراتی چون #هنر_اسلامی #معماری_اسلامی اشاره به حوزه تاثیرپذیری هنرمند از مذهب وفرهنگ اسلام و مسلمین است، به عنوان مثال در اندیشه حکمی ومعرفتی اسلام، نحوه ظهور جهان و موجودات به نحو #تجلی بوده است وتجلی یعنی سیر از وحدت به کثرت. براین اساس حکیم وعارف مسلمان سعی دارد این حقیقت بزرگ را به نحو غیر مستقیم ودر قالب الوان و یا اشعار به مخاطب خود انتقال دهد. اشعار زیر بیان این حقیقت به نحو تمثیلی در #هنر_شعر میباشد:
صورت از بی صورتی آمد پدید
چون به صورت آمد آن نور سُره / شد عدد چون سایههای کنگره
از طرفی این حقیقت در معماری خود را بصورت بناهای گنبد محور با تزئیناتی خاص از گلهای ختایی و اسلیمی و رنگهای نمادین که هر کدام معنا و مرادی دارند نشان میدهد.
در بالای گنبد یک دایره توخالی بی رنگ(نماد تجرد از کثرات) یا نقطه سیاه(نماد وحدت) وجود دارد، هرچه قدر پائین میرویم طیف نقوش با محوریت گلها (گیاه نماد ظهور نفس پایهای حیوان وانسان است زیرا اولین مرتبه نفس انسانی وحیوانی نفس نباتی است...پس نقش گیاه دلالت بر ظهور جانداران مرکب ذی نفس که گیاه و انسان وحیوان است دارد) که همگی در بستر طیف رنگهای گرم هستند ایجاد میشود (گرمی نماد لطافت و فقدان تکاثف ماده است) سپس به سمت قاعده و پائین بنا میرویم که در آنجا تراکم گلها وتزئینات (تراکم نقش ونگار، نماد کثرت عالم ماده است) بامحوریت طیف رنگهای سرد مثل آبی و بنفش (که سردی نماد تکاثف وغلظت ماده است) وجود دارد که این همه بیان گر روند خلقت عالم که همان سیر از وحدت به کثرت، ویا ظهور صورت از بی صورتی، وظهور اسماء الله و تشکیل موجودات است میباشد که در واقع دلالت بر مفهوم #تجلی در اندیشه عرفانی اسلامی دارد.
البته گنبد قبل از اسلام هم در ایران وجود داشته مانند گنبد خشتی کاخ #اردشیر_بابکان در استان فارس اما چنین منظومه معرفتی از هنر که خود را در چینش و نسبت نقش ونگارها وتزئینات نشان میدهد در آن دوره وجود نداشته.
زیرا هنر متکی بر جهان بینی والهیات است و چنین الهیات و نگرش عرفانی مخصوص به اسلام میباشد وقبل از اسلام وجود نداشته، تبعاً هنر این الهیات نیز ویژه دوران خودش میباشد و نمیتوان وجود آنرا نفی کرد.
بر اساس آنچه گفته شد هنر، ظهور الهیات وجهان بینی در الوان واصوات والحان واشعار است، لذا هر هنری یک آبشخور الهیاتی_فلسفی دارد همانگونه که هنرمند واقعی دارای الهیات وجهان بینی مبنایی است که حسب آن میسازد وایجاد میکند و جلومیرود.
باستانگرایی وناسیونالیسم ایرانی که هوشنگ سیحون مدافع آن است اساسا فاقد آن عمق معرفتی_الهیاتی است که بخواهد هنر ایجاد کند لذا هنری که متاثر از ملیت ونژاد خاصی باشد موضوعیت ندارد و بِلاوجه میباشد. براین اساس قبل از اسلام هم ایرانیان تحت تاثیر الهیات وفلسفه #میترائیسم و سپس آئین #زرتشت (ونه ملیتگرایی) هنرخاصی را ایجاد کردند که با ظهور اسلام وتغییر آن الهیات خاص قطعا الهیات جدید و تبعا هنر تازهای ایجاد شد.
البته بیان نکات ویژه و حکمتهای خاص هنر اسلامی در معماری اختصاص به چند نمونه خاص ندارد و بیش از این میباشد..که محدودیت مجازی مجال بیانش را نمیدهد.
#محسن_بهرامی
┅┅┅┅──✺──•⊰➺
🔸فلسفه نظری
⌜@falsafeh_nazari⌟