eitaa logo
فلسفه نظری
1.9هزار دنبال‌کننده
417 عکس
66 ویدیو
52 فایل
🔮شناخت عقلانی پیرامون حقیقت‌ موجودات‌ را فلسفه‌نظری گویند. ✔والحّقُ لایعرفُ الّا بِالبُرهان لابِالرِجال @eshragh1300
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ تحریف حافظ از جمله انتقادات وارد بر جریان عدم احاطه وآشنایی عموم آنها از میراث معنوی و حکمی وعرفانی وبعضا مخالفت با آن میباشد. برخورد سطحی ونازل این افراد با تُراث معنوی ایران جای بسی تعجب است چه اینکه این جریان خود را ملی‌گرا و وطن پرست مینامند و قائلند که اسلام ونگاه دینی سبب از خودبیگانگی ما با گذشته باستانی وپرافتخارمان شده، لذا خود را محی و زنده کننده روحیه ملی میدانند. اما مواضع آنها نسبت به مفاخر ایران حاکی از جهلشان نسبت به گذشته وتمدن پرافتخار ایرانی_اسلامی میباشد. به عنوان مثال اشاره ای به نوع مواجهه این جریان با چهره شاخص ملی ودینی ایرانیها یعنی لسان الغیب جناب می‌کنیم. شاعر معاصر که از چهره‌های شاخص جریان روشنفکری است در مقدمه‌ مفصلی که بر دیوان اشعار حافظ دارد ایشان را ( کافر کفرگوی منکر معاد ورستاخیز) که (شیطان راعقل میداند) و(وعده‌های مذهب راقبول ندارد) وبا (علما و روحانیون مخالف) است معرفی میکند. شاملو میگوید: حافظ راز عجیبی است! به راستی کی است این قلندر یک لاقبایِ کفرگو که در تاریکترین ادوارِ سلطه ی ریاکاران زهد فروش، در ناهار بازار زاهدنمایان و در عصری که حتی جلادانِ آدمی خوار مغروری چون امیر مبارزالدین محمد و پسرش شاه شجاع نیز بنیانِ حکومت آنچنانی خود را برحد زدن و خُم شکستن و نهی از منکر و غزواتِ مذهبی نهاده اند یک تنه وعده رستاخیز را انکار میکند، خدا را عاشق و شیطان را عقل میخواند و شلنگ انداز و دست افشان میگذرد که: «این خرقه که من دارم در رهن شراب اُولی / و این دفتر بی معنی غرق می ناب اُولی» کی است این آشنای ناشناس مانده که چنین رو در رو با قدرت ابلیسی شیخان روزگار دلیری میکند که: «پیر مغان حکایتِ معقول میکند / معذورام ار محال تو باور نمیکنم» به راستی کیست این مرد عجیب که با این همه، حتی در خانه قشری ترین مردم این دیار نیز کتابش را با قرآن و مثنوی در یک تاقچه می نهند، دستِ آلوده به سوی اش نمیبرند و چون برگرفتند همچون کتاب آسمانی میبوسند و به پیشانی میگذارند، سروش غیب اش میدانند و سرنوشتِ اعمال و افعالِ خود را با اعتمادِ تمام به او میسپارند؟ کی است این کافر که چنین به حرمت در صفِ پیغمبران و اولیاءالله اش مینشانند؟ 𖤓┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┄‌┄‌ 🔹فلسفه نظری ⌜@falsafeh_nazari
معماری اسلامی وجود ندارد!!! این سخن ضعیف‌تر از آن است که قابل نقد وبررسی باشد زیرا به گواه تاریخ دوران قبل وبعد از پذیرش در تغییرات بسیاری در ایجاد شد که مجموعه این تحولات نشان از وجود هنر خلاق اسلامی دارد. اما از آنجا که این سخن در مجازی رواج بسیار یافته و موجبات مسرت باستان گرایان ضدملی و ضداسلام شده، راقم این سطور به بیان نکته‌ای دراین باب کفایت میکند . منظور از وصف اسلامی در عباراتی چون اشاره به حوزه تاثیرپذیری هنرمند از مذهب وفرهنگ اسلام و مسلمین است، به عنوان مثال در اندیشه حکمی ومعرفتی اسلام، نحوه ظهور جهان و موجودات به نحو بوده است وتجلی یعنی سیر از وحدت به کثرت. براین اساس حکیم وعارف مسلمان سعی دارد این حقیقت بزرگ را به نحو غیر مستقیم ودر قالب الوان و یا اشعار به مخاطب خود انتقال دهد. اشعار زیر بیان این حقیقت به نحو تمثیلی در میباشد: صورت از بی صورتی آمد پدید چون به صورت آمد آن نور سُره / شد عدد چون سایه‌های کنگره از طرفی این حقیقت در معماری خود را بصورت بناهای گنبد محور با تزئیناتی خاص از گلهای ختایی و اسلیمی و رنگهای نمادین که هر کدام معنا و مرادی دارند نشان میدهد. در بالای گنبد یک دایره توخالی بی رنگ(نماد تجرد از کثرات) یا نقطه سیاه(نماد وحدت) وجود دارد، هرچه قدر پائین میرویم طیف نقوش با محوریت گلها (گیاه نماد ظهور نفس پایه‌ای حیوان وانسان است زیرا اولین مرتبه نفس انسانی وحیوانی نفس نباتی است...پس نقش گیاه دلالت بر ظهور جانداران مرکب ذی نفس که گیاه و انسان وحیوان است دارد) که همگی در بستر طیف رنگهای گرم هستند ایجاد میشود (گرمی نماد لطافت و فقدان تکاثف ماده است) سپس به سمت قاعده و پائین بنا میرویم که در آنجا تراکم گلها وتزئینات (تراکم نقش ونگار، نماد کثرت عالم ماده است) بامحوریت طیف رنگهای سرد مثل آبی و بنفش (که سردی نماد تکاثف وغلظت ماده است) وجود دارد که این همه بیان گر روند خلقت عالم که همان سیر از وحدت به کثرت، ویا ظهور صورت از بی صورتی، وظهور اسماء الله و تشکیل موجودات است میباشد که در واقع دلالت بر مفهوم در اندیشه عرفانی اسلامی دارد. البته گنبد قبل از اسلام هم در ایران وجود داشته مانند گنبد خشتی کاخ در استان فارس اما چنین منظومه معرفتی از هنر که خود را در چینش و نسبت نقش ونگارها وتزئینات نشان میدهد در آن دوره وجود نداشته. زیرا هنر متکی بر جهان بینی والهیات است و چنین الهیات و نگرش عرفانی مخصوص به اسلام میباشد وقبل از اسلام وجود نداشته، تبعاً هنر این الهیات نیز ویژه دوران خودش میباشد و نمیتوان وجود آنرا نفی کرد. بر اساس آنچه گفته شد هنر، ظهور الهیات وجهان بینی در الوان واصوات والحان واشعار است، لذا هر هنری یک آبشخور الهیاتی_فلسفی دارد همانگونه که هنرمند واقعی دارای الهیات وجهان بینی مبنایی است که حسب آن میسازد وایجاد میکند و جلومیرود. باستان‌گرایی وناسیونالیسم ایرانی که هوشنگ سیحون مدافع آن است اساسا فاقد آن عمق معرفتی_الهیاتی است که بخواهد هنر ایجاد کند لذا هنری که متاثر از ملیت ونژاد خاصی باشد موضوعیت ندارد و بِلاوجه میباشد. براین اساس قبل از اسلام هم ایرانیان تحت تاثیر الهیات وفلسفه و سپس آئین (ونه ملیت‌گرایی) هنرخاصی را ایجاد کردند که با ظهور اسلام وتغییر آن الهیات خاص قطعا الهیات جدید و تبعا هنر تازه‌ای ایجاد شد. البته بیان نکات ویژه و حکمتهای خاص هنر اسلامی در معماری اختصاص به چند نمونه خاص ندارد و بیش از این میباشد..که محدودیت مجازی مجال بیانش را نمیدهد. ┅┅┅┅──✺──•⊰➺ 🔸فلسفه نظری@falsafeh_nazari