eitaa logo
فلسفه نظری
2.1هزار دنبال‌کننده
458 عکس
76 ویدیو
69 فایل
🔮شناخت عقلانی پیرامون حقیقت‌ موجودات‌ را فلسفه‌نظری گویند. ✔والحّقُ لایعرفُ الّا بِالبُرهان لابِالرِجال @eshragh1300
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻قسمتی كوتاه از وصيت نامه جناب : وصیت نامه ی خود را برای که ارادتی خاص نسبت به وی داشت نوشت و فرستاد: آغاز هر فکر و انتهای هر اندیشه باید خدای باشد. باطن و ظاهر هر شیئی که مورد اعتبار و عبرت او قرارگرفت، باید او را به خدای تعالی توجه دهد و از نظر کردن به خدای چشم را از پلیدی و آلودگی رهایی بخشد. با قدم نفس که به حال قیام در مقام حضور بر پای ایستاده باید عالم ارواح مجرده را سیر نماید و با عقل و خرد خویش آنچه را که از آثار و عظمت مقام ربوبی در آن به اسرار نهفته است، مشاهده کند. 📖 برگرفته از کتاب زندگی ابوعلی سینا 👤 مظفر سربازی ╰๛--- ‑ ‑  -   - ⌜@falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔻ناسیونالیسم، ملت و ملیت_۱ #ناسیونالیسم به معنای حب وطن نیست. #ملت و #ملیت یک امر تاریخی است و آن ر
🔻ناسیونالیسم، ملت و ملیت معمولاً با یاصرفِ تعلقات قومی به‌اشتباه گرفته می‌شود. زیرا معمولاً توجه نمی‌شود که ناسیونالیسم یک ایدئولوژی(مدرن) است و به دوره جدید تعلق دارد. البته فهم این معنی هم آسان نیست که در ادوار گذشته تاریخ، ملت وجود نداشته و از حدود ۳۰۰ سال پیش پیدایش یافته‌است. دشواری مطلب از اینجاست که را مجموعه مردمی می‌دانند که در سرزمینی زندگی می‌کنند و علایق و آداب مشترک دارند. این اشتراک همواره در تاریخ بوده‌است ولی ملت رو با این مجموعه اشتباه نباید کرد. این موارد زمینه پیدایش ملت است یا اگر به زبان فلسفی بخواهیم سخن بگوییم، این‌ها ماده پیدایش ملت است و عجب آنکه در و به‌جای این‌که به صورت توجه شود بیشتر ماده را می‌بینند و ماده را با ترکیب اتحادی ماده و صورت اشتباه می‌کنند. بنابراین اگر قومی خود را برتر از دیگران می‌پندارد و نسبت به زبان و آداب خود تعلق شدید نشان می‌دهد نمی‌توان او را ملت خواند منتها اگر این چیزها نبود ملیت و ملت هم پیدا نمی‌شد. یعنی درست است که به صرف وجود عصبیت(تعصب) قومی ملت و ملیت پدید نمی‌آید ولی عصبیت در پیدایش ملت و ملیت، حکم ماده داشته‌است و عجیب آنکه در این‌مورد ماده ظاهرتر از صورت است یعنی در ناسیونالیسم عصبیت و تعلقات قومی بیشتر ظاهر است و حقیقت و ماهیت آن که در نسبت با تجدد و نحوی نظام سیاسی‌اجتماعی تحقق یافته و به آسانی ادراک نمی‌شود این است که احیاناً را با بعضی لوازم و نتایج و شرایط آن اشتباه می‌کنند و غالباً آن را عین احساسات و صورت اعتدال پذیرفته عصبیت‌های گذاشته می‌انگارند. ناسیونالیسم غیر از وطن‌دوستی است، بلکه یک ایدئولوژی(مدرن) است. 📖درباره ناسیونالیسم، ملت و ملیت 👤 @falsafeh_nazari
🔻 درباره اِخوان الصفا اخوان الصّفا و خُلّان الوَفا (برادران پاکدل ویاران باوفا) جمعیت سری فلسفی و عرفانی است که در نیمه دوم قرن ۴ق در بصره و بغداد توسط ایرانیان تشکیل شد. هدف این گروه ترویج صلح و صفا بین مردم و رفع اختلاف فکری و مذهبی از طریق گسترش حکومت عقل و تلفیق بین فلسفه و مذهب و ایجاد یک گونه آرمان‌شهر بوده‌است. اساس مسلک و مرام آنان این بود که بین شریعت اسلامی و فلسفه یونانی هیچ‌گونه تضاد و تعارض وجود ندارد و شخص می‌تواند و را به‌طور متحد چراغ راه خویش سازد. بنابر گزارش نویسندگان دایره المعارف بزرگ بر این باور بوده‌اند که عقاید دینی در اثر حوادث روزگار با نادانی‌ها وجهل آلوده و آمیخته شده است و تنها وسیله پالودن و پاکیزه کردن آن و است، ‌ چنانکه اگر و به هم گرد آیند، کمال حاصل می‌شود. به موجب مندرجات رسائل پنجاه وچندگانه شان در میان فضلا و ملوک و اشراف و دهقانان پیروان و یاران بسیاری داشتند و در هر شهر و دیاری کسانی را برای ارشاد مستعدان میفرستادند، مجالس آنها محرمانه بود و معارف وحقایق خودشان را به منزله اسرار تلقی می‌کردند و جز به اعضای جمعیت خود آنها را اظهار نمی‌داشتند. با نظر به جهان شناسی و طبیعیاتی که در رسائل اخوان وجود دارد میتوان جمعیت را از لحاظ مذهبی گروهی از بشمار آوریم که متمایل به افکار عرفانی بودند، افکار وآثاری که در سراسر عالم اسلام اثر عمیق خود را باقی گذاشته است. مفهوم طبیعت چنانچه از رسائل اخوان آشکار است در تمام عالم منشاء اثر بوده و علمای قرون بعدی که از فرقه و چه از افکار اخوان پیروی کرده و بعضی از عرفای مشهور مانند و بسیاری از نکات جهان‌شناسی رسائل را مستقیماً اقتباس کرده‌اند. لذا رسائل اخوان کوشش عالم تشیع قرن چهارم بود، برای جمع‌آوری کلیه علوم و فنون و فلسفه و همراهی آنها با عقاید وباورهای مذهبی. ╰๛--- ‑ ‑  -   - ⌜@falsafeh_nazari
🔻طبیعت مدبره طبیعت مُدَبِرِه قوه‌ای از قوای نفس است که در بدن و جسم انسان تاثیر میگذارد ومدبر بدن به سمت حفظ مزاج اصلی و جِبِلی و برقراری سلامتی وصحت انسان و احتراز وتحاشی از ناخوشیهاوبیماریهاست. براین اساس داخل بدن انسان یک طبیب واقعی موجود است که او را به سمت سلامتی ومبارزه با بیماریها و امتداد صحت بدن رهنمون میکند. لذا پزشک و طبیب خارجی برای بازگشت بدن به مزاج طبیعی ورفع بیماریها باید طبیعت مدبره را امداد کند تا بتواند بدن را از درون درمان کند. طبق قاعده امکان اشرف و اینکه هر موجودی نشان دهنده آن است که وجه اعلی وشریف وبرتر آن در عالم علوی موجود است، بدن انسان تحت تدبیر وجه ملکوتی خود میباشد به عبارتی ملکوت عالم در تدبیر بدن انسان موثر است و طبیعت مدبره واسطه بین ملکوت عالم(فیوض الهی) و ناسوت عالم (بدن انسان) میباشد. بر این اساس طبیعت مدبره، مظهر اسم (ربُ العالمین) است. که بدن انسان را تدبیر و اداره میکند وکارش به اعتدال رساندن مزاج و امتداد حیات وحفظ صحت در انسان میباشد. پس (شافی) و (مُآفی) که همان وجه شفادهندگی خداوند است وموجودات را از گرفتاریها و مشکلات رهایی میبخشد، در طبیعت و بدن انسان حضور دارد. از این رو برخی از مکاتب درمانی قائلند که هنگام بیماری صرفا به مصرف دارو اکتفاء نکنید بلکه همین طبیعت مدبره را امداد کنیم و موانع را از سر راهش برداریم تا آن اسم مقدس دواء و درمان (یا من اسمه دواء) که انسان مظهر آن می‌باشد از درون بشر و ملکوت عالم ظاهر شود و موجبات صحت و سلامتی جسم و روح انسان را رقم زند. ╰๛--- ‑ ‑  -   - ⌜@falsafeh_nazari
╭──────────────── ꧷ 🔻 از عالم معنی الفی بیرون تاخت که هر که آن الف را فهم کرد همه را فهم کرد، هر که این الف را فهم نکرد، هیچ فهم نکرد. طالبان چون بید می‌لرزند از برای فهم آن الف، اما برای طالبان سخن دراز کردند شرح حجاب ها را ، که هفتصد حجاب است از نور و هفتصد حجاب است از ظلمت، به حقیقت رهبری نکردند، رهزنی کردند بر قومی، ایشان را نومید کردند که ما این همه حجاب هارا کی بگذریم؟ همه حجاب ها یک حجاب است، چون آن یکی هیچ حجابی نیست، آن حجاب، این وجود است. 📖 مقالات شمس تبریزی ╰๛--- ‑ ‑  -   - ⌜@falsafeh_nazari
فلسفه نظری
‌🔻 اجزاء جسم _۱ جسم جوهری محسوس است که دارای دو جزء بالقوه(ماده) وجزء بالفعل(صورت) میباشد. ۱_جزء ب
🔻 اجزاء جسم_۲ (ماده وصورت) 🔖 ترکیب و اتحادی است و این دو در خارج نه به دو وجود بلکه به وجودی واحد موجودند و ثنویتی در خارج بین آنها برقرار نیست. معلم اول از دو زاویه به موجودات عالم نگاه میکرد: ۱)نگاه پویا و دینامیک: که عبارت بود از جهان را متحرک ودر تکاپو دیدن. ۲)نگاه  ایستا و استاتیک: که عبارت است از جهان را بدون حرکت وتحول دیدن. 🔖 کتاب حاصل نگاه اول ارسطو و کتاب یا حاصل نگاه دوم ارسطو به طبیعت است.  همچنین نظریه ماده و صورت حاصل نگاه دینامیکی ارسطو به موجودات است. به عبارتی ماده امری نسبی میباشد، یعنی هرگاه شیء با چیز دیگر و حالت دیگر سنجیده نشود بر هیچ بخشی از آن اسم ماده گذاشته نمی‌شود. پس اگر موجود را با چیز دیگری نسنجیم و در تکاپو و حرکت بودنش را لحاظ نکنیم چنین موجودی ماده ندارد. براین اساس ماده در بستر حرکت وتحول موجودات واز حالتی به حالتی دیگر درآمدن آنها دیده می‌شود. لذا اگر جهان را استاتیک و بدون حرکت نگاه کنیم همه چیز فعلیت می‌باشد و اگر دینامیک و با حرکت نگاه کنیم همه جا این دو امر و مشاهده می‌شود. 🔖 براساس آنچه گفته شد: موجود متحرک، وجودی است که در عین وحدت و اتصال مُصَحِحِ انتزاع ماده و صورت است به این نحو که این وجود در سیلانی ذاتی و حرکتی جوهری دائماً در حال تحصل و فعلیت است. منتها آن فعلیت و تحصل در هر آن خود را به گونه‌ای غیر از آنِ قبل و بعد نمایان می‌سازد. طبق این نگاه در خارج یک چیز بیشتر وجود ندارد و عقل قادر است از هر یک از این فعلیت‌ها ماهیت و صورتی انتزاع کند. آن امر واحد خارجی به اعتبار: ۱_قبول تغییرات مختلف و حرکت به سمت فعلیت جدید : ماده ۲_و به اعتبار قبول فعلیتها و هویت جدید : صورت میباشد. ╰๛--- ‑ ‑  -   - @falsafeh_nazari
10.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
╭──────────────── ꧷ 🔻 را آتشی است، هر گاه كه در خرمن هستی وجود عاشق افتد، از عقل گندم نمای جو فروش كاهی نماند. ╰๛--- ‑ ‑  -   - ⌜@falsafeh_nazari
🔻 درباره چشم زخم _۱ شیخ الرئیس بحث را ذیل دو عنوان فلسفی وطبی مطرح میکند. ۱_عنوان فلسفی در فصل ۲۷ نمط دهم کتاب اشارات وقتی مساله تاثیرات قوه خیال و وهم را در خارج مطرح میکند به نحو تفصیلی پیرامون مساله (اِزلاقُ البَصَر) یا (اَصابَتُ العین) که همان چشم زخم است سخن میگوید. بحث چشم زخم در ذیل قدرت فعاله نفس تعریف میشود.‌بدین معنا که: نفس انسان و می‌تواند برمحیط و اشیای بیرون از خودش تاثیر بگذارد. با این توضیح نفس بر اثر تمرکز و اشتغال به خود ونفی خواطر و رها کردن امور مربوط به اجسام و مادیات قوی میشود وبالتبع قوای او مانند نیز قوت می‌یابند لذا نفس میتواند بوسیله قوایش بر محیط و موجودات تاثیر گذاشته و اموری را انشاء کند. براین اساس نفس از آنجا که از عالم انشاء وایجاد(جبروت)آمده دارای چنین قدرتی است. لذا انسان پس از مشاهده امر کمالی در شیء دیگر و تصور وتمرکز بر آن امر در واهمه، معدوم یا معیوب شدن آن امر را درخود تصور وانشاء میکند. از طرفی چون نفس عاین(فرد چشم زننده) قوی است این انشاء درونی به بیرون او نیز راه یافته وبر شیء خارجی یا معیون اثر میگذارد. لذا میتواند فرد دارای کمال را از آن نعمت محروم کند. ۲_عنوان پزشکی: در بحث ضروریات سته که درباره رئوس سلامتی انسان میباشد ذیل عنوان ششم یعنی بحث یا تاثیرات حالات نفس مانند چشم زخم روی سلامتی وبیماری انسان را بررسی میکند وچشم زخم را یکی از عواملی میداند که سبب بیماری انسان میشود. به اذعان یکی از عوامل بیماری‌ها اَصابت العین می‌باشدکه طبیب باید آن را تشخیص داده زیرا با دارو درمان نمی‌شود. به عبارتی مادام که از قوه واهمه برزخیه شخصِ عاین، تصرفاتی به بدن شخص معیون میرسد بیماری آن شخص ادامه دارد. لذا باید ذکر ودستوری بدهد تا رَدُ العَین و دفع چشم زخم کند. ╰๛--- ‑ ‑  -   - @falsafeh_nazari
╭──────────────── ꧷ 🔻ای عزیز آن باشد که علم اخذ کند از حق حقیقی به طریق القاء و الهام و انکشاف و مشاهده و معاینه و به حق‌الیقین برسد. 🔖و حکیم آن باشد که علم اخذ کند از مبدأ فیاض با این مراتب مذکوره و به قوه‌ی عقلی و به استمداد دلائل عقليه. و القاء و الهام و انکشاف را بسنجد به میزان عقلی تا موافق‌ کند. لیکن آنچه به مراتب اوائل اخذ کند آن را اقناعی خود قرار دهد و بعد از آن سعی کند برای اثبات آن به طریق عقل. 🔖و‌ حکیم آن است که بی‌دلیل عقل راه نرود اگرچه سعی کند به خلع بدن مثل اشراقی؛ چنانچه که مقتدای ایشان است در اثولوجیا* که از تصنیفات اوست‌ و از‌ یونانی به عربی ترجمه شده در مراقبه خود خلع بدن نموده و رسیدن به اشراقات‌ را بیان نموده لیکن در قال ضعیف‌اند از اشراقی و متوغلند در استدلال. 📖رساله سیر و سلوک 👤ملاعبدالصمد همدانی
*کتاب اثولوجیا از فلوطین می‌باشد، اما عموم قدما آن را از ارسطو میدانستند.
╰๛---๛---๛--- ‑ ‑  -   - ⌜@falsafeh_nazari
1730797205053_-2147483648_-211555.ogg
14.85M
╭──────────────── ꧷ 🔻 درباره ( اَصابت العین_اِزلاق البصر ) ╰๛---๛---๛--- ‑ ‑  -   - ⌜@falsafeh_nazari
🔻 بخشی از سلوک فردی حاج ملاهادی سبزواری(ره) در خوراک و پوشاک صنيع الدوله در جلد سوم مطلع الشمس از زبان آقا اسماعیل فرزند حکیم سبزواری و همسر کرمانی ایشان، مینویسد: حکیم ثلث آخر هر شب را بیدار میشد و تا اول طلوع آفتاب در تاریکی عبادت میکرد، آنگاه دو پیاله چای غلیظ و پررنگ و با قند می نوشید و هیچ نوع اعتیادی نداشت و هر روز پس از چهار ساعت تدریس و حل اشکالات شاگردان بخانه برمیگشت و نهار میل میفرمود و استراحت میکرد، و نهار آن فیلسوف بیشتر، یک پول نان بود که زائد بر یک سیر از آنرا نمیخورد و یک کاسه دوغ کم رنگ و یا بقول خود آن حکیم «آسمان گون» میل می نمود؛ و هرگز در عصر چای نمی نوشید و شب پس از سه ساعت عبادت در تاریکی، و اغلب چهار ساعت و نیم از شب گذشته بصرف شام می پرداخت و شام ایشان به علت نداشتن دندان یک بشقاب چلو و خورش بدون گوشت و روغن بود و پیش از شام نیم ساعت دور حیاط راه میرفت و پس از شام هم کمی راه رفته و در زیرزمین اختصاصی خود در بستری که سخت بود میخوابید و متکایی از پشم یا پنبه زیر سر میگذاشت. لباس حكیم عبارت از یک عبای سیاه مازندرانی بود و یک قبای قدک سبز رنگی که از پس آنرا شسته بودند، از ناحیه آرنج پاره شده و چند وصله بر آن زده بودند و در زمستان قبای بَرَک شکری رنگ با شلوار آن، و عمامه‌ای که سبزواری‌ها آنرا (بُرجی) گویند پوشیده و در تابستان بر روی شب کلاه کرباس سفید پنبه دار می‌بست و در زمستان بجای کلاه کرباسی، کلاه پوست طاسی دو رو، بر سر می‌نهاد. 📖 حکمت نامه 👤غلامحسین رضانژاد(نوشین) ╰๛---๛---๛--- ‑ ‑  -   - ⌜@falsafeh_nazari
🔻حکیم علاوه بر قوت در فلسفه وعرفان، دارای اشعار نغزی هم‌ بود. ایشان در شعر "اسرار" تخلص میفرمود و این نمونه شعری از ایشان است در استقبال شعر حافظ: 🍃شورش عشق تو در هیچ سری نیست که نیست منظر روی تو زیب نظری نیست که نیست 🍃نیست یک مرغ دلی کش نفکندی به قفس تیر بیداد تو تا پر به پری نیست که نیست 🍃ز فغانم ز فراق رخ و زلفت به فغان سگ کویت همه شب تا سحری نیست که نیست 🍃نه همین از غم او سینه ما صد چاک است داغ او لاله صفت، بر جگری نیست که نیست 🍃موسیئی نیست که دعوی اناالحق شنود ورنه این زمزمه اندر شجری نیست که نیست 🍃چشم ما دیده خفاش بود ورنه تو را پرتو حسن به دیوار و دری نیست که نیست 🍃گوش اسرار شنو نیست و گرنه "اسرار" برش از عالم معنی خبری نیست که نیست 📖دیوان اسرار 👤 ╰๛---๛---๛--- ‑ ‑  -   - ⌜@falsafeh_nazari