-فٰارِج⁴¹⁷!
با تو غم نمیمونه تو، چشمای اباعبدالله:)
زین پس به جای واژهی عشق، بگو یل امالبنین!
-فٰارِج⁴¹⁷!
_
غدیر که میآید این دخترِ مضطرب، به ناگاه چنان آرامشی پیدا میکند، که انگار او را از تلاطم قیام موجهای اقیانوس به آغوش گرم و ثابت پدر انداخته باشند.
یه لحظه فکرشو بکن تو کربلا، بین جناح چپ و راست ابیعبدالله، دعوا میشد سر اینکه کدوم فرمانده بهتره!
چه اتفاقی میوفتاد؟!
#همهسربازخداییم
#هرکسیجایخودش
#جلیلیوقالیبافهردوعزیزدلماهستند.
هدایت شده از -فٰارِج⁴¹⁷!
محراب عاشق
کاشی به کاشی عشق را لاجرعه مینوشید
صدها غزل در قلب او از شوق میرویید
محراب در عمق زمین بالاتر از بالا
از آسمان هم آسمانتر بود بیتردید
حیدر میآمد کاشی قلبش جلا مییافت
حیدر میآمد ناگهان محراب میخندید
مردم! اگر مهمانتان هر شب علی باشد
این حال محراب غزل را خوب میفهمید
محراب میداند فقط، شبها علی تا صبح
از ملک ری تا مکه را میداد، میبخشید
هل یرحم المرزوق الّا رازق او میخواند
رزق از زمین و آسمان بر شهر میبارید
باران دخیل التماسش را به چشمش بست
وقتی که اشک از گوشهی چشم علی غلطید
*
-بارانیام حال دلم اصلا به سامان نیست
بر من بتاب امشب کمی یا ایها الخورشید....
پ.ن۱: خیلی تلاش کردم ولی اونی که میخواستم نشد، خب الکن و لالم نباید از خودم توقع بیجا داشته باشم...
شعر از: زهرا رجبی ( #ضاقَصَدری )
کاش میشد به #قاقالینی (قالیباف، قاضیزاده، جلیلی، زاکانی) رای میدادیم 🚶♂
نمیتونم انتخاب کنم از بین اینا
همشون هم خوشگلن هم بورن شنبه رئیس جمهورن😔