اشکای من مرهم زخماته، خون زخمای تو مرهم خراشای قلب من...
اما زخمای من کجا و زخمای تو کجا...
مرهم من برا اربابم کجا و مرهم تو برای نوکرت کجا...
چقدر تو کریمی حسین:)
#یارالارُوا_قوربان
مثل همیشه توی قلبم یه گوشه به شیشگوشهات اضافه کردم مخصوص خودم و دردام، اما باز شرمندم کردی...
آخه تو دردای منو نگفته خوندی..
#یارالارُوا_قوربان
خاک گفت: وقتی رسیدی و قدم گذاشتی رو چشمم بغلت کردم، گرمِ گرم؛ نمیدونستم دل به دل راه داره، آخه تو هم لحظههای آخر گرم بغلم کردی...
ببخش عزیزدل! گرمای آغوش من، گرمای آفتاب بود و گرمای آغوش تو، گرمای خونت...
انگار تو نوکراتو بیشتر دوست داری...
-و خاک حرف دل ما رو زد...
#یارالارُوا_قوربان
-فٰارِج⁴¹⁷!
_
طلائیه، حسینیه حضرت ابوالفضل، جزیرهی مجنون، عملیات بدر، لشکر ۳۱عاشورا، شهید مهدی باکری!
با این کلمات به جنون کشیده میشوم، مگر از دنیا چه میخواهم؟!
-فٰارِج⁴¹⁷!
_
بسمِ خدای تو!
که آفرید تو را تا چون منی، هرچند خُرد، هرچند کوچک، هرچند گنهکار، عاشقت گردم:)!
معشوق من..!
که تو معشوقی و منم عاشق، که تو شیرینی و منم فرهاد، که تو لیلایی و منم مجنون!
دلبر من..!
که دل را بردهای و سُکنایَش دادهای در کربلا،
و کربلا که قسم به لا یُمکِن الفِرار از عشق؛ که تو ممکنترین عشقی و نتْوان گریخت از عشقِ تو که شیرینترین عشق است عشق ورزیدن به تو.
و قسم به اشک؛ که تو دلیل اشکهای منی و این اشکهاست نشانِ مسلمانیام!
و قسم به حَلَّت بِفِنائِک؛ که من سرمه ی چشم میکنم خاک کف پایت را، که مراد من است فدا شدن در مکتب تو.
و قسم به، لَقَد عَظُمَتِ الرَّزیَه؛ که عظیم است غمت، که غم عشق است غمت، که مُریدم به غمت!
قسم به، بِاَبی انتَ و اُمّی
که تو خیلی زحمت ما را کشیدهای.
و من...!
که در پسِ هیاهوی زمین و زمان در هوای تو نَفَس میکشم، و آمال من رسیدن به حریم توست.
مولای من! من در بینِ عشقهای رنگارنگ و تکراری عاشق تو شدهام، و فریاد میزنم که مجنون توام!
یک شعله ز قهر تو بود نار جهنم...
#عزیزِعراقیِمن
#ضاقَصَدری
-فٰارِج⁴¹⁷!
-دریای تشنه تصور کن که دریایی سراسر تشنگی باشد و یا ماهی که زخمی است در تابندگی باشد تصور کن که عا
تقویما میگن امشب، شب ماهیه که دور زمین میگرده!
اما من میگم هر شب، شب ماهِ حسینه!
این ماهِ تو آسمونم دور زمین نمیگرده که، دور ماه حسین میگرده!
منم مثل ماهِ تو آسمون، دور تو میگردم ماهِ حسین، ابوالفضل!
آخرشم راز ماه سر به مهر موند، نفهمیدم اون شب چی ازت شنید، که انقدر عاشقانه نگات میکنه، شاید بیشتر از ما میدونه تو چقدر عاشق حسینی... .
خلاصه بگم حضرتِ ماه، دلخوشیم اینه، ماهی که من میبینمش زل زده به پیشونی گنبد تو؛ همین برام کافیه دورت بگردم!
#ماهِعراقیِمن
-فٰارِج⁴¹⁷!
خاک گفت: وقتی رسیدی و قدم گذاشتی رو چشمم بغلت کردم، گرمِ گرم؛ نمیدونستم دل به دل راه داره، آخه تو ه
میگن آفتاب نزدیک اذان مغرب غروب میکنه، پس چرا تو بعد از نمازعصر غروب کردی دورت بگردم؟!
مطروحهی حضرتقلب
#یارالارُوا_قوربان
-فٰارِج⁴¹⁷!
_
یمن!
ای صدای در حنجره خفتهی ما!
صدایت را تیز کن، به تیزی این خنجرهای از نیام بیرون آمده!
یمن؛ ای خنجر تیز اسلام، بِدَر حنجر پوسیدهی صهیونیست را!