eitaa logo
فرهنگی منطقه یک قم
2.6هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
609 ویدیو
33 فایل
🛠 ارتباط با واحد فرهنگی: @Admin_farhangii1 مسئول واحد فرهنگی: آقای ناصر جباری (داخلی 207) مسئول تربیت بدنی و اردو: اتاق شماره ۲۰۸ تلفن: ۰۲۵۳۷۷۳۶۹۹۷
مشاهده در ایتا
دانلود
🪴📚 توجه به حفظ آبروی افراد... حاج قاسم همیشه می‌گفت: اگر کسی اشتباهی کرده و می‌خواهیم با او برخورد کنیم، باید نگاه کنیم که فقط خود او نیست؛ خانواده دارد... وقتی می‌خواهیم در مورد کسی تصمیم بگیریم؛ حواس‌مان باشد خسارتی به زن‌و‌بچه‌ او وارد نکنیم. فرد اشتباه کرده، زن‌و‌بچه او که مقصر نیستند.
🪴📚 محکم برخورد شود! همین حاج قاسم، در برخورد با تخلفی که به بیت‌المال و حق‌الناس مربوط می‌شد، می‌گفت: «باید حکم اسلام اجرا شود.» پرونده‌ای را گذاشتند جلوی سردار سلیمانی که خلافش محرز بود؛ آن را با دقت مطالعه کرد و نوشت: «محکم برخورد شود.» در این موارد اغماض نمی‌کرد.
🪴📚 مرد کارهای سخت و مطیع بی‌چون‌و‌چرای رهبر... حاج قاسم گفت: با ترفندی عیدوک- اشرار مسلح سیستان و بلوچستان- را دستگیر کردیم. رفتیم خدمت آقا تا این خبر مهم را به ایشان بدهیم. آقا خوشحال شدند، بعد فرمودند: «چطور او را گرفتید؟» گفتم: با او قرار گذاشتیم و سر قرار دستگیرش کردیم. آقا فرمودند: یعنی به او امان دادید؛ بعد دستگیرش کردید؟! همین الان بروید و او را آزاد کنید! عرض کردم: آقا آزادش کنیم!؟؟ فرموند: بله، شما به او تأمین داده‌اید، آمده‌. اسلام اجازه چنین کاری نمی‌دهد! از همان جا رفتم زندان، به عیدوک گفتم: «مقام معظم رهبری، حکم به آزادی‌ات دادند. برو... آزادی! باور نمی‌کرد. گفت: «من از زندان بیرون نمی‌روم!» وقتی فهمید خبر درست است، از مریدان آقا شد و همکاری مؤثری با ما کرد.
🪴📚 حاج‌‌قاسم فرماندهی نبود که طبق گزارش‌ها تصمیم بگیرند. خودش میدان جنگ را می‌دید، ظرفیت دشمن و خودمان را می‌سنجید و بعد تصمیم می‌گرفت. اگر حرفی می‌زد، از میدان خبر داشت. توی جلسه‌ها می‌دیدم که حرف حاج‌قاسم یک سر و گردن از همه حرف‌ها بالاتر است. وقتی می‌گوید داعش تا سه ماه دیگر سقوط می‌کند، مقام معظم رهبری می‌پذیرد که درست می‌گوید؛ و به او اعتماد دارند. مردم حرفش را باور می‌کنند. وقتی برای اربعین می‌گوید عراق امن است، مردم به او اعتماد می‌کنند.
🪴📚 من به دعای آهوها نیاز دارم... 🌲🦌🌲 سردارسلیمانی به همه جوانب، دقت داشت. کنار قرارگاه نیروی قدس، کوهی‌ست که چند آهو در آنجا زندگی می‌کردند و گاهی تا پشت سیم خاردار می‌آیند. حاج‌قاسم دستور داده بود برایشان علوفه توی کوه پخش کنند. اگر تهران بود و فرصت داشت خودش این کار را می‌کرد. گاهی از سوریه به مسئول قرارگاه زنگ می‌زد که «غذای آهوها یادت نرود.» یکی از دوستان گفت: «حاجی، اینجا هم حواست به آهوها هست؟!» حاج‌قاسم گفت: «من به دعای آهوها نیاز دارم.»
🪴📚 حلب در محاصره بود، در وضعیت محاصره بردن تجهیزات زیاد ممکن نیست، عده‌ای آن‌جا در محاصره بودند. 🚁 حاج قاسم می‌خواست در محاصره توی فرودگاه حلب بنشیند. جان خودش را به خطر انداخت و با هلی‌کوپتر توی فرودگاه حلب نشست؛ هم به نیروهای خودی روحیه داد و هم وارد شد ببیند چه کار می‌شود کرد. توی خود میدان تصمیم می‌گرفت. هر چه توان داشت، گذاشت و با شجاعت وارد میدان شد. نگفت:« اگر این امکانات را داشته باشم وارد میدان می‌شوم.» گفت: «با امکاناتی که داریم وارد می‌شویم!»
🪴📚 آدم‌شناسی از هنرهای حاج‌‌قاسم بود. نیروهایش را توی میدان شناسایی می‌کرد، فرماندهی نبود که از بیرون مدیریت کند. توی میدان نیروهایش را ارزیابی می‌کرد؛ جنگش را می‌دید، اخلاقش را می‌سنجید و مسئولیت می‌داد.
🪴📚 من برادر کوچک شما قاسم سلیمانی هستم. حاج‌‌قاسم در نامه‌ای به صاحب خانه‌ای در سوریه نوشته بود: «من برادر کوچک شما، قاسم سلیمانی هستم. حتماً مرا می‌شناسید. ما به اهل سنت در همه‌جا خدمات زیادی انجام داده‌ایم. من شیعه هستم و شما سنی ... از قرآن کریم و صحیح بخاری و دیگر کتب موجود در خانه شما متوجه شدم که شما انسان‌های با ایمانی هستید. اولاً از شما عذر می‌خواهم و امیدوارم عذر مرا بپذیرید که خانه شما را بدون اجازه استفاده کردیم. ثانیاً هر خسارتی که به منزل شما وارد شده باشم. ما آماده پرداخت آن هستیم. فکر می‌کنم ما و من مدیون شماییم؛ چرا که بدون اجازه شما در این خانه ماندیم. این شماره من در ایران است. امیدوارم تماس بگیرید. من آماده‌ام برای انجام هر کاری که شما بخواهید. توی نامه شماره تلفنش را نوشته بود. این کار قاسم سلیمانی به فرمانده‌ها و رزمنده‌ها درس می‌دهد که ما تابع هوای نفس نیستیم و از تکلیفی که اسلام برایمان قرار داده، ولو در جنگ پیروی می‌کنیم.
🪴📚 آن‌ها می‌توانند قلاویزان را آزاد کنند! صدام، پس از آن‌که فاو را از دست داد، بار دیگر شهر مهران را اشغال کرد تا اثر روانی شکست در عملیات فاو را کم کند. فرماندهان، با طراحی عملیات کربلای یک تصمیم گرفتند مناطق اشغال شده را پس بگیرند. در این عملیات، ارتفاع قلاویزان اهمیت ویژه‌ای داشت. ارتش بعث از روی قلاویزان بر روی شهر مهران تسلط کامل داشت و آن را به دژی مستحکم و نفوذناپذیر تبدیل کرده بود. فرمانده قرارگاه کربلا، توی جمع فرماندهان می‌گوید: «چه کسی برای گرفتن ارتفاع قلاویزان نیرو می‌گذارد؟» قاسم سلیمانی بلند می‌شود و می‌گوید: «ما دو گردان داریم که نیروهایش خوب اشک می‌ریزند، همه نماز شب می‌خوانند و رابطه‌شان با خدا قوی‌ست؛ آن‌ها می‌توانند قلاویزان را آزاد کنند!» آن دو گردان ثارالله، همراه نیروهای دیگر لشکرها، در نبردی سنگین که ده روز طول کشید، با تصرف ارتفاعات قلاویزان، و در نهایت، با پیروزی کامل، شهر مهران را برای همیشه آزاد کردند.
🪴📚 یاد دوستان شهید؛ ولو به یک صلوات به رشد و معنویت فرماندهان توجه خاص داشت. در نامه‌ای به علی نجیب‌زاده، یکی از فرماندهان لشکر ثارالله، این‌طور نوشته‌ است: « علی چهار چیز را فراموش نکن: ۱) اخلاص، اخلاص، اخلاص؛ یعنی گفتن، انجام دادن یا ندادن برای خدا. ۲)قلبت را از هر چیزی غیر از او خالی کن و پر از محبت او و اهل بیت کن. ۳) نماز شب، توشه عجیبی است! ۴) یاد دوستان شهید؛ ولو به یک صلوات. برادر و دوستدارت، سلیمانی ۱۳۹۱/۷/۲۱
📚🪴 لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفسًا إِلّا وُسعَها گاهی در ادای تکلیف، آیه «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفسًا إِلّا وُسعَها» را می‌خوانیم و از آن اشتباه برداشت می‌کنیم؛ می‌گوییم وسع من همین است! مقام معظم رهبری می‌فرمایند: وسع شما، ده برابر کاری‌ست که الآن می‌کنید. به سپاه می‌فرمایند: من از سپاه راضی‌ام؛ اما کار صدبرابری از سپاه می‌خواهم. سردار سلیمانی، همین نگاه را دارد؛ می‌گوید: وسع من این نیست. امروز بیست ساعت کار می‌کنم؛ می‌توانم بیست و یک ساعت کار کنم؛ می‌توانم خانه نروم. دو هفته سوریه بود. آمد فرودگاه، جلسه گذاشت. به خانه نرفت و برگشت. سلیمانی می‌گوید: حرف آقا نباید زمین بماند! باید تا آنجا که می‌توانم، روز به روز تلاشم را بیشتر کنم.