eitaa logo
سوال بارداری،،بانوی بهشتی
17.8هزار دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
3.2هزار ویدیو
66 فایل
مدیر @Yaasnabi تبادل نداریم اگر کانالو دوست دارید یه فاتحه برای مادر 🖤بنده بفرستید تا اطلاع ثانوی تبلیغ شخصی نداریم به آیدی بالا پیام ندید لطفا
مشاهده در ایتا
دانلود
(مامان ۶.۵ساله، ۵.۵ساله، ۲سال و ۹ماهه) با بچه‌ها، خواسته و ناخواسته پیاده‌روی زیاد داشتیم. گاهی در تشییع پیکر شهدا گاهی در دسته‌های عزاداری تجربه‌ی هم داشتیم.😍 به راهپیمایی اربعین هم فکر می‌کردم... مسیر خانه تا مترو هم که حدود یه ربع می‌شد و جاهای دیگه برای خریدهای خیلی ضروری غالباً پیاده بودیم باهم. البته خیلیییی جاها هم نمی‌تونستیم بریم! یا مثل لشکر شکست خورده با هم نبودیم. یا با اعمال شاقه و به زووور، با هم بودیم😁 تک و توک از اطرافیان حرف‌هایی به گوشم می‌رسید که دلمو خالی می‌کرد: -داری ظلم می‌کنی به بچه‌ها! بعدها که ماشین‌دار شدیم خیلی جاها که نمی‌شد بریم رفتیم👌🏻 حتی وقتایی که خسته بودیم، تو بارون و سوز و سرما وسط روز و آفتاب سوزان تو شرایط قرنطینه کرونا و... و تو همه‌ی این شرایط با بچه‌ها خدا رو شکر می‌کردیم که ماشین داریم.😊 اما از خودم می‌پرسم که آیا این نگاه بودن بچه‌ها و لذت بردنشون از نعمات خدا، اگه از ابتدا و همیشه در بودن هم به این اندازه وجود داشت؟! اگه همیشه خونه‌مون بزرگ بود، اینقدر بچه‌ها از داشتن اتاق و پذیراییِ فراخ لذت می‌بردند؟ اصلا به چشم می‌اومد؟! آیا با وجود محدودیت‌های کرونا و پارک و مسجد و مهمونی و سفر نرفتن، این حد از نشاط و رضایت رو داشتند؟ به نظر می‌رسه نه!! یادمه یه بار، دوتا پنجشنبه پشت هم پیتزا درست کردم، رضا گفت مامان چقدر داریم پیتزا می‌خوریم!! تو دلم گفتم دلتم بخواد! حالا یه ماه نمی‌پزم تا قششششنگ لذتشو ببری بگی ممنوووونم مامان آخ جوووون! اینا رو که با خودم مرور می‌کنم سعی می‌کنم حالا هم که ماشین داریم، یه جاهایی رو پیاده باشیم و هر از گاهی برای خودمون لذت نعماتی که داریم رو بیشتر کنیم.❤️ سرد و گرم روزگار رو بچشیم، و آستانه‌ی تحمل سختی‌مون رو بالا نگه داریم.☺️ پ.ن: خوشحالم که رضا برای پذیرش سختی روزه‌داری اعلام آمادگی کرده.😍 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
(مامان ۶.۵ساله، ۵.۵ساله، ۳ساله، ۲۰روزه) _ساعت چنده؟🤔 _نزدیک۵ _وقتش شد؟ نه جانم، هنوز مونده... _الان چقد مونده؟😕 حدود یه ساعت _الان چی؟ خیلی ذوق داشت تو نماز عید فطر امسال شرکت کنه بچه‌م روزه اولی بوده🤩 (البته کله گنجشکی😉) باباش که از خستگی غش کرده‌بود... بااینکه شب تا صبح در حال رسیدگی به نوزادم بودم اما به خاطر شادی دل بزرگِ پسرکم، زیرانداز و جانماز رو دادم دستش، بچه‌ها رو سپردم همسرجان و... دلم نیومد زهرا رو بذارم خونه!⁦👶🏻⁩ شاید برگشتمون طول بکشه و شیر بخواد... یواشکی زهرا رو هم زدیم به بغل و راه افتادیم... هییییچ صدای تکبیری نمیاد! کلی مادر پسری پیاده‌روی کردیم😍 و از اینور اونور سوال کردیم و بالاخره یکی گفت مسجدالنبی(ص)! برید شاید هنوز نخونده‌باشن... من که نمی‌شناختم! ولی یه خانومی با دیدن نوزاد تو بغلم گفت بیا با ما...❤️ خلاصه با ماشینشون ما رو هم بردند مسجد النبی(ص) اما نماز رو خونده‌بودند بااین‌که ساعت تازه ۸ شده‌بود😔 _بازم می‌خونن؟ _نه! یه نگاه به چشمای منتظر رضا جانم انداختم.🥺 _اشکال نداره تا همین‌جاشم خدا کلی به خاطر این قدم‌های تو به فرشته‌هاش پز داده!⁦👦🏻⁩ یه خانومی که مثل ما دیررسیده‌بود با دیدن زهرا تو بغلم گفت: _از ابعادش معلومه تازه دنیا اومده! _بله🥰 و شروع کرد به دعا کردن واسه بچه هام!❤️ حاج‌آقا که مرد سال‌خورده‌ای بود و خطبه‌خوانی توانش رو گرفته‌بود درخواست ما رو رد کرد! اما یه آقایی که همراه حاج‌آقا بود با دیدن زهرا توی بغلم گفت بیایید براتون می‌خونم❤️ خلاصه خانم‌ها و چندتا آقا به صف شدیم و الحمدلله قسمتمون شد.⁦🤲🏻⁩ و رضا هم بسسسسیار راضی!⁦❤️ دوتا خانم که نمازشون رو خونده‌بودند پشت صف ما هنوز نشسته‌بودند و با اشاره به زهرا به هم‌دیگه گفتن وایسیم شاید وسط نمازش بچه گریه کنه آرومش کنیم❤️ بماند که همه احساس کردیم این نماز رو خدا به برکت قدم‌های رضا و حضور زهرا روزی ما کرد و بعد نماز نگاه‌های گرم و دل‌نشینی به سمت بچه‌ها روانه بود❤️ یادمه وقتی فقط رضا رو داشتم و مسجد می‌رفتم بیشتر خانوما به اعتراض می‌گفتن آخه مسجد که جای بچه نیست!😳 مترو سوار می‌شدیم کسی جاشو به ما نمی‌داد!😣 توی صف نون هم!😑 و... زمان تولد طاها کمی مهربانانه‌تر❤️ زمان تولد محمد مهربانانه‌تر❤️❤️ بااین اوصاف... به نظر من که این‌طور میاد⁦👇🏻⁩ جامعه رو به رشده!😃 تجربه شما چی می‌گه؟! 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
. (مامان 7ساله، 6ساله، 3ساله، 4ماهه) . نکنه بچه ها طوریشون بشه؟ مثل روزی که با هیچ روشی نتونستم خون دماغ طاها رو بند بیارم یا وقتی که دست محمد گیر کرد تو سوراخ فرمون سه چرخه نکنه حبس تو خونه بهم فشار بیاره و حوصله بچه ها رو نداشته باشم؟ یا بچه ها دلتنگی کنن و بیوفتن به جون من گیس و گیس کشی!🤪 کلاس ورزشم چی؟ یک روز گذشت... وای تازه یه روز گذشت؟؟ پس چطور دو هفته غیبت همسر رو تحمل کنم؟ . استغفرالله ربی و اتوب الیه... پناه بر خدا، کار که از دست خدا در نرفته! خودش برای من طراحی کرده حتما خیری توش هست خودش هم که داره میبینه دیده هیشکی برام مرخصی رد نمیکنه یه مدت وظیفه همسرداری رو برام سبک کرده! فرصت خلوت با خودم رو برام جور کرده! . اتفاقا یه مدت بود خیلی سردرگم بودم و برنامه خوبی نمیتونستم بریزم دوتا کتاب نیمه رها شده هم داشتم که گذاشته بودم برای شاید وقتی دیگر😜 بعلاوه کلی فایل صوتی که توصیه یه استاد بود برنامه ریختم تا همسر نیومده از هر فرصت کوچیک روز و شب براشون استفاده کنم و سعی کنم راه حل مسائلم رو پیدا کنم . میدونستم یک قاشق م خ ابراز خستگی و یک قرص ابراز دلتنگی باعث میشد کارشون رو نیمه کاره رها کنن و برگردن اما از کجا معلوم صلاح در اون باشه؟! . چند قسمت برنامه مورد علاقه‌م بعلاوه چندتا انیمیشن مناسب برای بچه ها رو دانلود کردم و گهگاهی موقع بازی با زهرا یا شیردادن کنار بچه ها میدیدم و راجع بهشون حرف میزدیم بازی‌های توی هم که یکی از امدادهای الهی بود جهت تخلیه انرژی و هیجانات ماسیده تو وجودشون که به موقع به دادم رسید. هم که به لطف خدا همیشه طرفدار داره🤩 . الان که برخلاف انتظار، هفته چهارم! رو پشت سر میذارم میبینم که شکر خدا زندگی جریان داشت شاید چندباری غذاهای نیمه کاره روی سفره چشم انتظارم موندن یا آخر شبهایی که بابا میومدن پیشمون و تلویزیون با دودکش، مهمون ناخونده مون میشد و بچه ها هم که عاشق مهمون! و منم مشغول آشپزخونه، دیگه فرصت رقابت سنگین با تلویزیون رو نداشتم😆 یا روزی که حالم بد بود و نتونستم غذا درست کنم و مرتاض وار خوابیدیم!🤪 خلاصه که گذشت الحمدلله زندگی و بچه ها رو به رشد هستن همسرم هم که در تماس تصویری بچه ها رو میبینه کلی بهم افتخار میکنه و قدردان ثانیه های درکنار هم بودن هست . این مدت بازم بهم ثابت شد این نگاه و رفتار منه که زندگی رو می‌سازه اتفاقات چه موندگار و چه گذرا، فقط موانعی هستن که باید ازشون عبور کرد و بهترین توشه‌ها رو گرفت البته با علم به اینکه در محضر خدا هستم . 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
. (مامان 7ساله، 6ساله، 3ساله، 4ماهه) . اسفند95بود مُشتی تمرین و کوئیز و پروژه‌ی سنگین داشتم که به بچه‌داری و خانه‌تکانی عید اضافه شده بود. رضا2.5سالش بود و طاها 1سال و اندی. طبق معمول وقتی تمیزکاری میکردم، بچه‌ها میومدن دستمال و جارو میگرفتن و خلاصه همیشه تو حضور داشتن. 👌 البته کمک که چه عرض کنم بساط بازی‌شون رو جور میکردن و کار من رو چندبرابر❗️ من هم میدادم دستشون و از صحنه بامزه کارکردنشون قلقلکم می‌گرفت و عکس میگرفتم! چندتاشون هم برای دوستان فرستادم با این زیرنویس: "کودکان سخت مشغول کارند اگر شما هم قلبتان به درد آمد، مراتب را به مسئولین ذیربط گزارش کنید باشد که دیگر کودک کار نبینیم!" . الان حدود 4سال از اون روزها میگذره کوکان کار 3تا شدند😁 و یکی هم در گهواره درحال یادگیری😂 بچه ها همچنان درکارها حاضرند البته نه با اون اشتیاق! کلی باید انگیزه ایجاد کنم و حرص بخورم😜 درواقع خودم همه کارها رو بکنم خیلی راحت‌تره تا اینکه نقش جعبه تقسیم رو بازی کنم و مدام مسئولیت‌ها رو تذکر بدم و نحوه اجرا رو بررسی کنم و ایرادات رو بهشون بگم و برطرف کنن. چاره چیه بالأخره باید میدون بدم تا رشد کنن و براشون ملکه بشه که این کارها واسه همه‌س نه مامان😉 . شاید اون موقع چندان ارزشش رو نمیدونستم و بهش فقط به چشم آزادی و بازی نگاه میکردم اما منم با بچه ها بزرگ شدم و ارزش این مسئولیت دادن برام روشن‌تر شد... . الان اگه مهمون داشته باشم و بچه‌هام و همسرم نباشن به شدت خسته‌ میشم و احتمالا سالاد هم نداریم😅 (جدیداً رضا و گاهی طاها، سیب زمینی، لوبیا، خیار و... خرد میکنن برای غذا و سالاد) چون مدتهاست نقش مدیریتی‌م از اجرایی پررنگ‌تر بوده😂 . این فقط مربوط به بچه‌ها نیست بعضی خانوما چون کارکردن آقایون رو قبول ندارن میدون نمیدن تا خطا کنن و یادبگیرن. "کمک نخواستم آقا! بدتر کار تراشیدی جانم" در نتیجه نوه و نتیجه دار هم که میشن همچنان آقا جاش جلو تلویزیون، یا تو حیاط و کوچه‌س بعضا خریدها رو هم خانوم انجام میده🙄 . البته حساب آقایونی که این کارها رو زنونه میدونن با کرام‌الکاتبینه(بلکه با سریع الحسابه😆) . خلاصه که باید یه همتی کنیم نسل‌های آینده برامون دعای‌خیر کنن😍 . پ.ن: چندی پیش که زهرا مریض بود. وقتی از کارها فارغ شدم، رفتم آشپزخونه، با بسته‌های تمیز و مرتبِ مرغ پاک و خردشده(کار همسر) مواجه شدم! سینک ظرفشویی و ظروف مربوطه هم مثل آینه برق میزد😳 یک لحظه با چشمان گرد و دهان باز در افق محو شدم! . 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif