هدایت شده از فرزندبیشتر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ نام #زهرا در جمهوری آذربایجان، برای دهمین سال پیاپی فراوانترین نام انتخاب شده برای نوزادان دختر شد. 🚼🚼🚼
#فرزندبیشتر
@farzandebishtar
#ف_جباری
(مامان #زهرا ۱ سال و ۱۱ ماهه و #حیدر ۴- ماهه)
هیچ وقتی از زندگیم خرید برام اخ و پیف نبوده و همیشه باهاش کیف میکردم و با دیدن چیزای قشنگ دلم قنج میرفته که کاش اینو داشتم😁🙊
پس وقتی فهمیدم نی نی دوم تو راهه اولین کار عضویت تو چنتا صفحه پوشاک ایرانی و چک کردن چنتا سایت بود🤩
وقتی هم که فهمیدم نی نی جدید گل پسره لباسای پسرونه ای که حتما نیازه رو تو ذهنم لیست کردم
اما قبل از غرق شدن تو این بازار بزرگ و بی انتها...
یادم افتاد دو بار دیگه هم من تو این بزنگاه بودم و از سر گذروندم
یه بار خرید جهیزیه
یه بارم خرید سیسمونی زهرا
اون موقعها که ما جهیزیه میخریدیم تنوع جنس ایرانی کمتر از حالا بود (حالا انگار من ننه بزرگتونم🤪) و جنسای خارجی خووشگلل
راهکارم این بود که هی سرچ نکنم و موقع خرید هم اصلا به ویترین ها چشم نیندازم!!
صاف برم مغازهای که میدونم اون محصول ایرانی مد نظر رو داره بخرم و بیام بیرون
سر خرید سیسمونی هم که غلبه بر احساس نیازهای کاذب و تنوع طلبی به مراتب سخت تر بود
و هرجا چیز میز دخترونه میدیدم اینطوری نگاه میکردم🦉🧐 و بعضا اینطوری میشدم🤤
بازم راهکارم عدم قرار دادن خودم در موقعیت خرید و بی اطلاع موندن از تخفیف ها بود🤣
(نوشابه هایی که همسر باز میکرد هم بی اثر نبود؛
مثلا میگفت خداروشکر شما ذهنت مشغول درس و کارهای مهمتره و وقت درگیر شدن با این چیزا رو نداری🙄)
نتیجه این شد که سر سیسمونی زهرا در عرض سه روز یه کمد برای خودمون خریدیم😅
و چنتا لباس که گوشه کمد جدید براش بچینیم، به علاوه رخت خواب و وسایل حمل و نقل و بهداشتی و یه دونه عروسک
ولی بازم مثل اکثر مامان اولی ها بی تجربگی هایی داشتم و کلی از لباساش نو موند تو کمد... درحالیکه با خرید کمتر و گزیده تر هم میشد هم نیاز زهرا و هم بچههای بعدی رو مرتفع کرد
یه فکر عاقلانهم تو خرید برای زهرا این بود که رنگ و طرح لباسا خنثی باشه؛
و اینگونه اصلی ترین لباس های دخترم سبز و سرمه ای شدن😅
پس
رفتم سراغ لباسای زهرا
از توشون نوزادیا که تا ۴-۵ ماهگی اندازه میشد رو جدا کردم
یه سری لباسم از اقوام رسیده بود
با همینا کشویی که برای آقا حیدر در نظر گرفتیم پر شد!
پس فکر خرید جدید ممنوع⛔
هر وقت این موجودیها داشت به هر دلیلی از چرخه مصرف خارج میشد به فکر خرید جدید میفتیم...
پ ن : چند هفته پیش که برای خرید هدیه برای اقوام رفتم فروشگاه و با یه دست لباس برای زهرا خانوم و آقا حیدر خارج شدم🙈
و این شد تنها خرید قبل از تولد گل پسر❤
#روزنوشت_های_مادری
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
هدایت شده از مادران شریف ایران زمین
#م_نیکبخت
(مامان #ابوالفضل ۱۳/۵ ساله، #زهرا ۵/۵ ساله، #محمدجواد ۱ سال و ۹ماهه، #حلما ۱۰ماهه)
فرزند سوم یک خانوادهی هفت نفرهی اصفهانی و متولد ۶۴ ام.😌
خواهر بزرگم ۱۵ سالگی ازدواج کردن و من هم بعد از ایشون، سال ۸۳ تو ۱۸ سالگی ازدواج کردم. (قبل از کنکور)
همسرم متولد ۵۸ و دامپزشک بودن.
با اینکه از اقوام نسبتا دورمونن ولی هیچکدوم همو ندیده بودیم😅
همون سال کنکور دادم و دانشگاه قبول شدم، ولی به دلایل مختلف مثل نداشتن انگیزهی کافی برای رفتن به شهر دور و عدم تحمل دوری از خانواده نرفتم.
یک سال عقد بودیم و تو این مدت، نزدیک خونهی پدر مادرامون، یه خونه ساختیم و بعد از اون با یه مراسم معمولی عروسی کردیم.
اول زندگی از سر بیکار نبودن پیش یه استاد نقاشی رفتم و ثبت نام کردم.
یه جلسه بیشتر کلاس نرفته بودم، که امام رضا (علیهالسلام) ما رو طلبیدن🤩 و به عنوان ماه عسل، رفتیم مشهد و این اولین سفر متاهلیمون بود که خیلی خاطرهانگیز و عالی بود.🥰
بعد از برگشتمون از زیارت خواستم دوباره برم کلاس، ولی استاد محل کلاس رو عوض کرده بودن و من هم که شمارهای از ایشون نداشتم، دیگه دنبالش نرفتم.
خلاصه برای نقاش شدن، فقط استعدادش رو داشتم ولی انگیزه نه😁
بعد اون، اوقات بیکاریم رو به بافت فرش (به کمک خواهرشوهرم) و کارهای دیگه گذروندم.
میشه گفت اون روزا رو یه جورایی فقط گذروندم.😕
واقعا اگه تجربهی حالا رو داشتم با اون اوقات چه کارا که نمیکردم...
خدا خواست خیلی عمرم رو به باد ندم و ۹ ماه بعد از ازدواج باردار شدم.
از وقتی متوجه بارداری شدیم، برکت از زمین و آسمون به طرفمون سرازیر شد.
تموم قرضهای خونه رو دادیم😊
ماشین خریدیم و کلی پس انداز کردیم💶
تو بارداری، فرشبافی میکردم،
تو باغچهمون سبزی و صیفی می کاشتم،
و به خانواده ی همسرم و پدر ومادرم تو برداشت بعضی محصولات مثل انگور کمک میکردم.
فروردین ۸۶ ابوالفضل کوچولو به دنیا اومد.
بعد از اون به دلایلی تصمیم گرفتیم فقط یه بچه داشته باشیم، مثلا:
راحت باشیم😎
تبلیغات علیه بچه و فرزندآوری روی ما موثر بود🧐
برای زایمان پسرم سزارین شده بودم😷
کمتجربگی و بلد نبودن خیلی چیزا تو فرزند پروری
و البته توصیه ی بزرگترها🤨
(با وجود اینکه هر دو خانوادهی ما پر جمعیت بودن، ۸ فرزندی و ۵ فرزندی، ولی تحت تأثیر تبلیغات وسیع مراکز بهداشت و تلویزیون قرار گرفته بودن)
بعد از مدتی، از طریق یکی از دوستان با استادی آشنا شدم که دید ما رو کاملا در مورد فرزندآوری و کلا سبک زندگی عوض کردن.
#قسمت_اول
#تجربیات_تخصصی
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
#م_نیکبخت
(مامان #ابوالفضل ۱۳/۵ ساله، #زهرا ۵/۵ ساله، #محمدجواد ۱ سال و ۹ماهه، #حلما ۱۰ماهه)
حس جدیدی بود مادر شدن.
ولی یه جورایی دچار بیبرنامگی بودم.
مادرم خودشون تو زندگی تقریبا از پس کاراشون بر می اومدن، ولی احتمالا اصلا فکر نمیکردن که ما چیزی ندونیم😔
ما مادرای این نسل، یه جورایی با آزمون و خطا همسرداری و بچهداری کردیم... چون مادرامون فکر میکردن تو مدرسه همه چی بهمون یاد میدن😜😂
بچهی ما هم مورد آزمونهای مختلفی قرار گرفت.
👈🏻 برای اینکه گریه نکنه من از صبح تا شب بیست بار شیرش میدادم😐
اونم از بس دل درد میگرفت، یکی دو ساعت بیشتر نمیخوابید.
در عوض اصلا شبا بیدار نمیشد و از ساعت ۶ عصر تا ۶ صبح مداوم خواب بود.
خودمم از بس خسته بودم همون ۶ ۷ خوابم میبرد.😴
👈🏻 پسرم به پوشک حساس بود.
برای همین کهنهش میکردم و مجبور بودم از چهار ماهگی سر پا بگیرمش.
این طور شد که خیلی زود از کهنه گرفتمش.
👈🏻 با اینکه خیلی دوست داشت زود غذا خور بشه و طفلک خیلی هم گرسنهش میشد ولی همون طور که بهداشت میگفت سر ۶ ماه شروع کردم.
روزی سه بار براش انواع شیر برنج، سوپ و آبگوشت غلیظ درست میکردم.
خدارو شکر خیلی خوب غذا میخورد. برای همین تا آخر شیردهی هم شبها بیدار نمیشد.
حتی به زور😄
👈🏻 بیشتر تو گهواره میخوابید. تو گهوارهای که مال برادر بزرگم بود😍 و خیلی از بچههای فامیل و همسایه رو بزرگ کرده بود.
پسری این گهوارهی آبا اجدادی رو خیلی دوست داشت تا جایی که اگه شبها تو گهواره نبود یا مهمونی بودیم، یه طوری بد خواب میشد و فریادهایی میزد که اگه کسی خبر نداشت فکر میکرد داغش گذاشتیم.😁
(استثناش خوابیدن تو مسیر طولانی توی ماشین بود)
خونهی ما با پدرشوهر و مادرشوهرم فاصلهای نداشت.
پدربزرگ (خدا بیامرز) و نوه به شدت بهم علاقه داشتن و بعد از یک سالگی، صبح تا شب یا بغل بود یا روی یه سهچرخه یا توی ننو در حال تاب خوردن.
واقعا موهبتی برای هر دوشون بود، که جاش تو خیلی از زندگیهای الان خالیه.
من هم اون دوران بیشتر یا مطالعه میکردم یا دنبال کارای گواهینامه بودم.
کمکم هم شروع به یادگیری خیاطی و گلدوزی کردم.
از بچگی دوست داشتم درسی که میخونم، مثل خیاطی و گلدوزی😁، کاربردی باشه و به درد زندگی بخوره.
برای همین وقتی متوجه برگزاری کلاس طب ایرانی شدم که هر دو هفته یکبار اونم جمعهها تو تهران برقرار بود، خب مطمئنا با سر میرفتم😃
گرچه بعد از امتحان ورودی یهو متوجه یه کوچولوی تازه وارد شدم.😍
#قسمت_دوم
#تجربیات_تخصصی
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
#ف_جباری
(مامان #زهرا ۲ ساله)
من از بچگی ازین رو مخهایی بودم که همیشه دفتر، کتابام همراهم بود.😒
بزرگتر که شدم توی مترو و اتوبوس و هر جا که میرسیدم سریع یه کتاب یا جزوه در میاوردم و مشغول میشدم.🤓
متاسفانه این خصوصیت زشت فرهیختهنمایی هنوزم بعد از مادری همراهمه!😑😁
وقتی دارم وسیله جمع میکنم راهی جایی بشم، حتما به این فکر میکنم که توی #زمانهای_مرده و پِرتی که ممکنه پیش بیاد چه کاری میتونم انجام بدم و لوازم اون کار رو هم میذارم تو کیفم...
چند روز پیش آزمایش #دیابت_بارداری داشتم (خودش رو هم تو بارداری اول داشتم😌)
حدود ۲-۳ ساعت بدون بچه! 🤩اما خب ویلون و سیلون و توی بیمارستان😔
کیفمو برداشتم و شروع کردم به جمع کردن؛
🔴جزوههام رو باید تکمیل کنم
🟠تمرین رو بنویسم و ارسال کنم
🟡یه یادداشت برای یکی از درسا
🟢مقرری کتابای #شهید_مطهری رو هم بخونم
🔵یکی دو تا هم یادداشت شخصی
🟣و کارهای عقب مونده مجازی
۴ مرحله خون دادن بود؛💉
آز ناشتا
بدو بدو یه گوشه دنج تو حیاط بیمارستان🏃🏻♀ (با نمای پنجرههای بخش زایمان 😁)
آز ساعت اول
بدو بدو رو همون صندلی🏃🏻♀
آز ساعت دوم
بدو بدو کسی جامو نگیره🏃🏻♀
آزمایش ساعت سوم
✅همهاش تیک خورد الحمدلله
ولی گوشیم از شدت خستگی بیهوش شد و برای برگشت، من موندم و یه کارت متروی بدون شارژ 😅
تونستم بعد از مدتها به اون یکی علاقهم توی فضای عمومی یعنی سیر در عوالم دیگران! بپردازم 😍🙈
شما وقتای مرده رو چطوری زنده میکنین؟
تا حالا جمع زدین ببینین تو یه روز چقدر ازین وقتا دارین؟🤔
زنده کردن این وقتا خیلی حس پویایی و سرزندگی به آدم میده.
حالا چه با دفتر و کتاب، چه با یه لیوان دمنوش و یه تیکه شکلات ☺️☕️🍫
پ.ن:
تو این کرونا، اونم باردار بیرون رفتی اونم بیمارستان اونم با مترو؟؟ 😱😡
این مدت ۶-۷ ماه بارداری، من در مجموع ۲ بار برای آزمایش و ۲ بار برای #سونوگرافی اومدم،
چکاپهای دکتر رو هم به حداقل رسوندم.
اگه کرونا نبود هم البته برای #بچه_دوم همین برنامه رو داشتم و این مقدار وقت صرف کردن برای تحت نظر بودن تو یه بارداری عادی رو لازم و کافی میدونم.
تو شرایط کرونایی خوبیش اینه که بیمارستان و همه ملحقاتش خلوت شده.
بدیش هم که خب احتمال وجود ویروس توی این محیطها بالاتره.
نظرتون چیه؟
چه اولویتهایی باعث میشه نتونیم بارداری رو تا بعد از کرونا به تعویق بیندازیم؟
چقدر نشدنیه رعایت کردن #پروتکل_های_بهداشتی؟
و صد تا سوال دیگه!
#مادران_شریف_ایران_زمین
#روزنوشت_های_مادری
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
در پاسخ #زهرا خانم ۱۵ ساله ای که مشاوره مجازی ماما بهشون گفته بوده سونو رحم تخمدان برن.
عزیزم ترسی نداره که مثه سونو های معمولیه .
الکی به دل خودت بد راه نده . مشکل شما احتمال زیاد بخاطر مصرف مواد فراوری شده. فست فودها.غذاهای تراریخته. لایف استایل اشتباه که نه فقط شما درگیرشی که یه ملت مارو درگیر خودش کرده .همه اینهایی که گفتم طبعش سرده و طبع سرد هم باعث بانی هزاران مشکل شناخته شده یا هنوز شناخته نشدست.
اگر این ماما به شما سونو پیشنهاد دادن برای اینه که مطمعن بشه مشکل کیست تخمدان یا کم کاری یا پرکاری نباشه که اگر هم بود درمان داره هم طب سنتی هم طب نوین .
به خودت استرس نده دنبالت درمانت بیفت که انشالله مشکلت حل بشه .
یک بچه کمه
دوتا بچه کافی نیست
#پاسخ
اول سرچ بعد سوال
┄┅┅❅🤰🤱👶👩🦰🤰🤱❅┅┅┄
@farzandbano
#ط_اکبری
(مامان #رضا ۶.۵ساله، #طاها ۵.۵ساله، #محمد ۳ساله، #زهرا ۲۰روزه)
_ساعت چنده؟🤔
_نزدیک۵
_وقتش شد؟
نه جانم، هنوز مونده...
_الان چقد مونده؟😕
حدود یه ساعت
_الان چی؟
خیلی ذوق داشت تو نماز عید فطر امسال شرکت کنه
بچهم روزه اولی بوده🤩
(البته کله گنجشکی😉)
باباش که از خستگی غش کردهبود...
بااینکه شب تا صبح در حال رسیدگی به نوزادم بودم اما به خاطر شادی دل بزرگِ پسرکم، زیرانداز و جانماز رو دادم دستش، بچهها رو سپردم همسرجان و...
دلم نیومد زهرا رو بذارم خونه!👶🏻
شاید برگشتمون طول بکشه و شیر بخواد...
یواشکی زهرا رو هم زدیم به بغل و راه افتادیم...
هییییچ صدای تکبیری نمیاد!
کلی مادر پسری پیادهروی کردیم😍
و از اینور اونور سوال کردیم و بالاخره یکی گفت
مسجدالنبی(ص)!
برید شاید هنوز نخوندهباشن...
من که نمیشناختم! ولی یه خانومی با دیدن نوزاد تو بغلم گفت بیا با ما...❤️
خلاصه با ماشینشون ما رو هم بردند مسجد النبی(ص)
اما نماز رو خوندهبودند بااینکه ساعت تازه ۸ شدهبود😔
_بازم میخونن؟
_نه!
یه نگاه به چشمای منتظر رضا جانم انداختم.🥺
_اشکال نداره تا همینجاشم خدا کلی به خاطر این قدمهای تو به فرشتههاش پز داده!👦🏻
یه خانومی که مثل ما دیررسیدهبود با دیدن زهرا تو بغلم گفت:
_از ابعادش معلومه تازه دنیا اومده!
_بله🥰
و شروع کرد به دعا کردن واسه بچه هام!❤️
حاجآقا که مرد سالخوردهای بود و خطبهخوانی توانش رو گرفتهبود درخواست ما رو رد کرد!
اما یه آقایی که همراه حاجآقا بود با دیدن زهرا توی بغلم گفت بیایید براتون میخونم❤️
خلاصه خانمها و چندتا آقا به صف شدیم و الحمدلله قسمتمون شد.🤲🏻
و رضا هم بسسسسیار راضی!❤️
دوتا خانم که نمازشون رو خوندهبودند پشت صف ما هنوز نشستهبودند و با اشاره به زهرا به همدیگه گفتن وایسیم شاید وسط نمازش بچه گریه کنه آرومش کنیم❤️
بماند که همه احساس کردیم این نماز رو خدا به برکت قدمهای رضا و حضور زهرا روزی ما کرد و بعد نماز نگاههای گرم و دلنشینی به سمت بچهها روانه بود❤️
یادمه وقتی فقط رضا رو داشتم و مسجد میرفتم بیشتر خانوما به اعتراض میگفتن
آخه مسجد که جای بچه نیست!😳
مترو سوار میشدیم
کسی جاشو به ما نمیداد!😣
توی صف نون هم!😑
و...
زمان تولد طاها کمی مهربانانهتر❤️
زمان تولد محمد مهربانانهتر❤️❤️
بااین اوصاف...
به نظر من که اینطور میاد👇🏻
جامعه رو به رشده!😃
تجربه شما چی میگه؟!
#روزنوشت_مادری
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
هدایت شده از تبلیغات شادی و نکات مومنانه
✅ #خبر_فوری
📣
به خانم هایی که اسمشون #معصومه و #فاطمه و #زهرا و #زینب و محدثه و القاب حضرت زهرا باشه #هدیه_میدیم 🎁👏
🎊به مناسبت ولادت حضرت معصومه و دهه کرامت🎊
🎁 هدیههای #متبرک از حرم امام رضا 🕌
بزن رو لینک و اسمت رو بفرست👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/4020830257C3c07da4aee
هدایت شده از تبلیغات شادی و نکات مومنانه
🔚2⃣ تا #خبر_فوری📣📣📣📣📣
1⃣ به #خانم هایی که اسمشون #فاطمه، #زهرا، #زینب، معصومه، ریحانه، محدثه و القاب حضرت زهرا باشه #هدیه_میدیم 😍😍🎊🎁🎊😍😍
🎊به مناسبت دهه ولایت و #عید_غدیر 🎊
2⃣ به #خانمها و دختر خانمهای #چادری هدیه میدیم 🛍🛍🛍
❌بزن رو لینک و #هدیهات رو بگیر 🎁👇👇
https://eitaa.com/joinchat/4020830257C3c07da4aee
.
#ط_اکبری
(مامان #رضا 7ساله، #طاها 6ساله، #محمد 3ساله، #زهرا 4ماهه)
.
نکنه بچه ها طوریشون بشه؟
مثل روزی که با هیچ روشی نتونستم خون دماغ طاها رو بند بیارم
یا وقتی که دست محمد گیر کرد تو سوراخ فرمون سه چرخه
نکنه حبس تو خونه بهم فشار بیاره و حوصله بچه ها رو نداشته باشم؟
یا بچه ها دلتنگی کنن و بیوفتن به جون من گیس و گیس کشی!🤪
کلاس ورزشم چی؟
یک روز گذشت...
وای تازه یه روز گذشت؟؟
پس چطور دو هفته غیبت همسر رو تحمل کنم؟
.
استغفرالله ربی و اتوب الیه...
پناه بر خدا، کار که از دست خدا در نرفته! خودش برای من طراحی کرده
حتما خیری توش هست خودش هم که داره میبینه
دیده هیشکی برام مرخصی رد نمیکنه
یه مدت وظیفه همسرداری رو برام سبک کرده!
فرصت خلوت با خودم رو برام جور کرده!
.
اتفاقا یه مدت بود خیلی سردرگم بودم و برنامه خوبی نمیتونستم بریزم
دوتا کتاب نیمه رها شده هم داشتم که گذاشته بودم برای شاید وقتی دیگر😜
بعلاوه کلی فایل صوتی که توصیه یه استاد بود
برنامه ریختم تا همسر نیومده از هر فرصت کوچیک روز و شب براشون استفاده کنم و سعی کنم راه حل مسائلم رو پیدا کنم
.
میدونستم یک قاشق م خ ابراز خستگی و یک قرص ابراز دلتنگی باعث میشد کارشون رو نیمه کاره رها کنن و برگردن
اما از کجا معلوم صلاح در اون باشه؟!
.
چند قسمت برنامه مورد علاقهم بعلاوه چندتا انیمیشن مناسب برای بچه ها رو دانلود کردم و گهگاهی موقع بازی با زهرا یا شیردادن کنار بچه ها میدیدم و راجع بهشون حرف میزدیم
بازیهای توی #کتاب_کشتی_نجات هم که یکی از امدادهای الهی بود جهت تخلیه انرژی و هیجانات ماسیده تو وجودشون که به موقع به دادم رسید.
#روضه_خانگی هم که به لطف خدا همیشه طرفدار داره🤩
.
الان که برخلاف انتظار، هفته چهارم! رو پشت سر میذارم میبینم که شکر خدا زندگی جریان داشت
شاید چندباری غذاهای نیمه کاره روی سفره چشم انتظارم موندن
یا آخر شبهایی که بابا میومدن پیشمون و تلویزیون با دودکش، مهمون ناخونده مون میشد و بچه ها هم که عاشق مهمون!
و منم مشغول آشپزخونه، دیگه فرصت رقابت سنگین با تلویزیون رو نداشتم😆
یا روزی که حالم بد بود و نتونستم غذا درست کنم و مرتاض وار خوابیدیم!🤪
خلاصه که گذشت
الحمدلله زندگی و بچه ها رو به رشد هستن همسرم هم که در تماس تصویری بچه ها رو میبینه کلی بهم افتخار میکنه
و قدردان ثانیه های درکنار هم بودن هست
.
این مدت بازم بهم ثابت شد این نگاه و رفتار منه که زندگی رو میسازه اتفاقات چه موندگار و چه گذرا، فقط موانعی هستن که باید ازشون عبور کرد و بهترین توشهها رو گرفت
البته با علم به اینکه در محضر خدا هستم
.
#روزنوشت_مادری
#فرهنگ_مقاومت
#امتحانات_الهی
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
.
#ط_اکبری
(مامان #رضا 7ساله، #طاها 6ساله، #محمد 3ساله، #زهرا 4ماهه)
.
اسفند95بود
مُشتی تمرین و کوئیز و پروژهی سنگین داشتم که به بچهداری و خانهتکانی عید اضافه شده بود.
رضا2.5سالش بود و طاها 1سال و اندی.
طبق معمول وقتی تمیزکاری میکردم، بچهها میومدن دستمال و جارو میگرفتن و خلاصه همیشه تو #کارهای_اشتراکی حضور داشتن. 👌
البته کمک که چه عرض کنم بساط بازیشون رو جور میکردن و کار من رو چندبرابر❗️
من هم میدادم دستشون و از صحنه بامزه کارکردنشون قلقلکم میگرفت و عکس میگرفتم!
چندتاشون هم برای دوستان فرستادم با این زیرنویس:
"کودکان سخت مشغول کارند
اگر شما هم قلبتان به درد آمد، مراتب را به مسئولین ذیربط گزارش کنید باشد که دیگر کودک کار نبینیم!"
.
الان حدود 4سال از اون روزها میگذره
کوکان کار 3تا شدند😁 و یکی هم در گهواره درحال یادگیری😂
بچه ها همچنان درکارها حاضرند البته نه با اون اشتیاق! کلی باید انگیزه ایجاد کنم و حرص بخورم😜
درواقع خودم همه کارها رو بکنم خیلی راحتتره تا اینکه نقش جعبه تقسیم رو بازی کنم و مدام مسئولیتها رو تذکر بدم و نحوه اجرا رو بررسی کنم و ایرادات رو بهشون بگم و برطرف کنن.
چاره چیه بالأخره باید میدون بدم تا رشد کنن و براشون ملکه بشه که این کارها واسه همهس نه مامان😉
.
شاید اون موقع چندان ارزشش رو نمیدونستم
و بهش فقط به چشم آزادی و بازی نگاه میکردم اما منم با بچه ها بزرگ شدم و ارزش این مسئولیت دادن برام روشنتر شد...
.
الان اگه مهمون داشته باشم و بچههام و همسرم نباشن به شدت خسته میشم
و احتمالا سالاد هم نداریم😅
(جدیداً رضا و گاهی طاها، سیب زمینی، لوبیا، خیار و... خرد میکنن برای غذا و سالاد)
چون مدتهاست نقش مدیریتیم از اجرایی پررنگتر بوده😂
.
این فقط مربوط به بچهها نیست
بعضی خانوما چون کارکردن آقایون رو قبول ندارن میدون نمیدن تا خطا کنن و یادبگیرن.
"کمک نخواستم آقا! بدتر کار تراشیدی جانم"
در نتیجه نوه و نتیجه دار هم که میشن همچنان آقا جاش جلو تلویزیون، یا تو حیاط و کوچهس
بعضا خریدها رو هم خانوم انجام میده🙄
.
البته حساب آقایونی که این کارها رو زنونه میدونن با کرامالکاتبینه(بلکه با سریع الحسابه😆)
.
خلاصه که باید یه همتی کنیم نسلهای آینده برامون دعایخیر کنن😍
.
پ.ن:
چندی پیش که زهرا مریض بود. وقتی از کارها فارغ شدم، رفتم آشپزخونه،
با بستههای تمیز و مرتبِ مرغ پاک و خردشده(کار همسر) مواجه شدم!
سینک ظرفشویی و ظروف مربوطه هم مثل آینه برق میزد😳
یک لحظه با چشمان گرد و دهان باز در افق محو شدم!
.
#روزنوشت_مادری
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
هدایت شده از تبلیغات شادی و نکات مومنانه
🔴
🔚 2⃣ تا #خبر_فوری📣 🔴📣🔴📣
🎊🎊 به مناسبت آغاز امامت امام زمان(عج) 🎊🎊
1⃣ به خانمهای محجبه و چادری #هدیه میدهیم 😍🎁
2⃣ به #خانم هایی که اسمشون #فاطمه، #زهرا، #زینب، معصومه، ریحانه، محدثه و القاب حضرت زهرا باشه #هدیه_میدیم 😍😍🎊🎁🎊😍😍
بزن رو لینک و هدیهات رو بگیر👇👇
https://eitaa.com/joinchat/4020830257C3c07da4aee
هدایت شده از تبلیغات شادی و نکات مومنانه
🔴
📣🔚 #خــبـــــر_فـــــوری📣 🔴📣🔴📣
🎊🎊 به مناسبت ولادت حضرت فاطمه 🎊🎊
♥️ به #خانم هایی که اسمشون #فاطمه، #زهرا، #زینب، معصومه، ریحانه، محدثه، کوثر،مریم، رقیه و القاب حضرت زهرا باشه #هدیه_میدیم 😍😍🎊🎁🎊😍😍
🎁 بزن رو لینک و هدیهات رو بگیر 😍👇
https://eitaa.com/joinchat/4020830257C3c07da4aee
https://eitaa.com/joinchat/4020830257C3c07da4aee