eitaa logo
محمد فرزانیان محمدی
13.8هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.1هزار ویدیو
5 فایل
خبرنگار و سرپرست روزنامه کیهان ارسال اخبار ، انتقاد و پیشنهاد: @farzanyan
مشاهده در ایتا
دانلود
را و ته دره فرستادند، نه ما اصلاح‌طلبان کانال تلگرامی روزنامه سلام می گوید حلقه واعظی و آشنا، روحانی را به ته دره فرستاد،این کانال بی آنکه به نقش مدعی اصلاح‌طلبی در ناکارآمد کردن دولت اشاره کند، نوشت: با حذف نیروهای کارآمد در دولت دوم روحانی، محبوبیت ۶۰ درصدی او به زیر ۱۰ درصد رسیده است، به طوریکه اکنون رئیس جمهور از حضور در امتناع می‌کند و می‌داند که در صورت حضور در چنین اجتماعاتی مورد نقد و اعتراض شدید مردم مواجه خواهد شد. تنها دلیل این و ناکارآمدی دولت دوم روحانی، حلقه بسته و است که روحانی را ‌در مشت خود گرفته‌اند و همه تصمیمات مهم را آنها به روحانی دیکته می کنند. این در حالی است که حتی  که روحانی دولتش را با حضور آنها آغاز کرده الان به طور کلی کنار گذاشته و به حاشیه رانده شده‌اند و نقشی در تصمیمات سرنوشت‌ساز ندارند. با این حال روحانی هر روز در حال است و پیش‌بینی می‌شود مدت باقیمانده دولت را به سختی به پایان ببرد. http://eitaa.com/joinchat/2871525392Cb1b4e95339
وقتی وعده تغییر سیاست می‌دهد در حالی که حزب منحله مشارکت هنوز درباره وعده‌های برگشت خورده قبلی هستند، یک عضو این حزب مدعی شد در صورت پیروزی بایدن، بطور حتم سیاست آمریکا نسبت به ایران تغییر خواهد کرد.(!) همان کسی است که در از پشت تریبون رسمی مدعی شد ایران درباره برنامه هسته‌ای به مدت 19 سال به دنیا دروغ گفته و حالا دم خروس بیرون افتاده است(!) این سخنان با اعتراض مهدی کروبی رئیس وقت مجلس روبرو شد که می‌گفت این سخنان، صدای رادیو است. فردی با این سوابق به گفته است روی کار آمدن احتمالی بایدن با انتخاب مجدد ترامپ متفاوت است. اگر بایدن انتخاب شود به طور حتم سیاست آمریکا در قبال ایران تغییر خواهد کرد. آنقدر تضاد میان روش‌های آقای ترامپ و بایدن وجود دارد که «ابلهانه» است اگر کسی فکر کند دعوای این دو «زرگری» است. ادعای بازگشت به برجام در صورت پیروزی در انتخابات آمریکا در حالی است که وی و مشاورانش بارها بر ضرورت تمدید برخی بندهای تعلیقی و همچنین توسعه محدودیت‌های برجامی ایران به محدودیت‌های و و منطقه‌ای تأکید کرده‌اند؛ و بنابراین در اصل سیاست آمریکا در این سه حوزه هیچ تغییری رخ نخواهد داد و صرفاً با تحریم‌های دوره ترامپ - بی‌آنکه هزینه‌های آن را بپردازد- به ایران فشار خواهد آورد و حال آنکه حتی اگر «صداقت برجامی»(!) هم داشته باشد، باید در عین، حال اعلام کند تحریم‌های اعاده شده یا اعمال شده در دوره را ملغی می‌داند. قطعی بودن تغییر سیاست آمریکا نسبت به ایران در حالی مطرح می‌شود که افراطیون ، از یک سو امضای جان کری (وزیر خارجه دموکرات‌ها) پای برجام را می‌دانستند و از سوی دیگر، خود را تضمین وعده‌های روحانی در انتخابات سال 96 معرفی می‌کردند اما اکنون از پذیرش مسئولیت هر دو تعهد شانه خالی می‌کنند. با این وجود معلوم نیست آنها چگونه تضمین می‌کنند بایدن سیاست احمقانه آمریکا را تغییر دهد؟ http://eitaa.com/joinchat/2871525392Cb1b4e95339
و را مدعیان اصلاحات به تشویق کردند عضو فراکسیون امید می‌گوید عده‌ای در داخل نگذاشتند صدای صلح‌‌طلبی ما به گوش دنیا برسد. احمد مازنی به ایلنا گفته است: اگر می‌گوییم تحریم مؤثر است باید ببینیم چه کسانی موجب تحریم شدند و چه سودی بردند؟ بخشی از بدخواهان ایران در خارج از کشور هستند، مانند سران ایالات متحده، لابی صهیونیستی، اپوزیسیون خائنی که دستشان به خون مردم آلوده است مانند منافقین و سلطنت‌طلب‌ها که هر چند وقت یکبار حرکت‌هایی با هدف تشدید تحریم‌ها انجام می‌دهند. در داخل هم کسانی تلاش کردند که هر گونه صدای صلح‌خواهی، ارتباط منطقی، موضع عزتمندانه، حکمت و مصلحت با دنیا را مسدود کنند که این‌ها هم باید پاسخگو باشند. این اظهارات در حالی است که اولاً مدعیان و ، با اصرار بر توافق به هر قیمت و ماندن در برجام و اجرای آن به هر قیمت، متهم اصلی تشدید تحریم‌ها پس از برجام (در دوره اوباما و ترامپ) هستند. در واقع دشمن وقتی مطمئن شد دولت و برخی به هر قیمت پای می‌مانند، به افزایش تحریم‌ها تشجیع شدند. همچنین است پالس‌های که هر از چند گاه برای - با وجود عهدشکنی آمریکا- ارسال می‌شود. ثانیاً آقای مازنی در حالی آمریکا را در زمره بدخواهان معرفی می‌کند که چند سال قبل از سوی طیف متبوع وی به عنوان دوست و شریک قابل اعتماد معرفی می‌شد. او باید توضیح بدهد که چرا دولتمردان آمریکایی و غربی در طول دو دهه گذشته همواره از مدعی حمایت کردند؟ چگونه شدکه در سال 88، آمریکایی‌ها علناً از حمایت کردند و و هم کنار آنها ایستادند؟ و چرا به گزارش لس‌آنجلس تایمز، نمایندگان سران جنبش (فتنه) سبز از مقامات دولت اوباما خواستند را به شکل فلج کننده و دفعتاً اعمال کنند؟ با همه این خیانت‌ها، حضرات چگونه می‌خواهند خود را نگران تحریم‌ها و در پی رفع آن جا بزنند؟ ثالثاً با ادعای شنواندن صدای صلح به گوش دنیاست که مدعیان اصلاحات و اعتدال دو دهه است مقابل آمریکای گستاخ در قول و فعل عقب‌نشینی می‌کنند اما هر بار تازه‌ای را متوجه کشور می‌سازند. آنها مدعی گفت‌وگوی تمدن‌ها بودند که آمریکا افغانستان و عراق را اشغال کرد و دولت اصلاحات هم به آمریکایی‌ها کمک رساند اما دولت بوش ایران را جزو محور شرارت معرفی کرد. تداوم همان انفعال‌ها هم بود که را به جنایت و ترور سردار سلیمانی ترغیب کرد. http://eitaa.com/joinchat/2871525392Cb1b4e95339
هنگام حمایت از و از این حرف‌ها بلد نبودید؟! یک حامی دولتِ دولت‌های روحانی و هاشمی که مدت‌هاست در خدمت پروژه‌های مدعیان فعالیت می‌کند، مدعی شد بهتر است نامزد‌های انتخابات آتی ریاست‌جمهوری، ! سال‌هاست این روزنامه متعلق به بیت‌المال و حزب جمهوری اسلامی را در خدمت طیف‌های با و قرار داده است. مدیر این روزنامه اخیرا در سرمقاله‌ای با استقبال از اینکه ، ملاقات انتخاباتی با جمعی از اعضای خبرگان را نپذیرفته، آن را امتناع شایسته می‌خواند و می‌نویسد: امتناع آقای رئیسی از حضور در جلسه جمعی از اعضاء مجلس خبرگان رهبری که طبق آنچه در خبرها آمده درصدد بودند از ایشان برای داوطلب شدن در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ دعوت نمایند، حرکت شایسته‌ای است. این ریاست‌جمهوری رفسنجانی و روحانی، در ادامه می‌نویسد: شرایط کشور اکنون به‌گونه‌ایست که استمرار حضور افراد معمم در رأس قوه مجریه به صلاح نیست. در حال حاضر، مسئولیت‌های حساسی همچون تأمین نان و آب و امنیت و اطلاعات کشور که مستقیماً با زندگی روزمره مردم سروکار دارند برعهده افراد معمم است. حتی اگر کسانی معتقد باشند که روحانیت باید چنین مسئولیت‌هائی را برعهده داشته باشد، خوبست بپذیرند برای مدتی این مسئولیت‌ها به افراد غیرروحانی واگذار شوند تا آنها نیز ظرفیت‌ها و توانائی‌های خود را نشان بدهند. وی سپس ادامه می‌دهد: کنار رفتن روحانیون از صحنه انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ به معنای واگذار کردن آن به نظامیان نیست. نظامیان نیز تخصص دیگری دارند که تناسبی با مدیریت سیاسی – اجرایی کشور ندارد. همین حالا که مجلس یازدهم بیش از ۴۰ عضو نظامی دارد و مدیریت آن نیز برعهده یک نظامی است، می‌بینیم که نه‌تنها توفیقی در پیشبرد اهداف نظام متناسب با نیاز کشور ندارد، بلکه در مواردی با برخوردهای تهدیدآمیز، شاکله قانونگذاری را از مسیر طبیعی خارج کرده است. نویسنده توضیح نداده که چرا این حرف‌ها را به هنگام 8 سال ریاست‌جمهوری ، 8 سال ریاست‌جمهوری و 8 سال ریاست‌جمهوری نزده بلکه اتفاقا در اغلب این دوره‌ها، و سوءمدیریت‌های دولت سازندگی و تدبیر و امید بوده است؟ به یک معنای دیگر، امثال وی هم‌اکنون به خاطر که به کشور و مردم تحمیل کرده‌اند، کنند و نه اینکه تعیین تکلیف بکنند که چه کسانی نامزد نشوند (تا لابد دولت ناکارآمد مورد حمایت آنها تمدید شود)! یادآور می‌شود طبق قانون اساسی، رئیس‌جمهور از میان رجال سیاسی و مذهبی که مدیر و مدبر و دارای حسن سابقه و امانت و تقوا باشند انتخاب می‌شود و از این جهت، نامزدهای ریاست‌جمهوری منحصر در کسوت و سمتی مشخص نیستند همچنان که صاحبان کسوت‌ها و سمت‌های مختلف هم، محرومیتی به خاطر نوع منصب و سمت‌شان ندارند. به نظر می‌رسد مدعی اصلاحات - و محافل رسانه‌ای دنباله‌رو آنها - بیش از هر چیز، از اینکه دولت، با مدیریتی و پرانرژی نو شود و بساط مدیریت تنبل و اشرافیت‌زده و را برچیند، نگران هستند و به همین دلیل هم سعی می‌کنند هرکدام از نامزدها را به بهانه‌ای آماج ترور شخصیت قرار دهند یا نسخه مصلحت نبودن نامزدی‌شان را بپیچند. https://rubika.ir/iran_authority http://eitaa.com/joinchat/2871525392Cb1b4e95339
تکنوکرات‌های مدعی ختم انقلاب را می‌خواهند چه کار؟! بی‌صداقتی افراطیون مدعی اصلاحات، مجدداً در بازی با مهره عیان شده است. اخیراً چند نفر از این طیف در پوشش «مجمع ایثارگران اصلاح‌طلب» با سید حسن خمینی دیدار کردند و از او می‌خواستند با توجه میدان گران‌سنگی که دارد، شود. در میان این جمع کسانی چون علیرضا علوی تبار، جواد امام (یار غار خاتمی)، غلامرضا ظریفیان و... دیده می‌شدند. گزارش این دیدار یک روز بعد تبدیل به تیتر یک روزنامه حزب کارگزاران شد. روزنامه سازندگی با تیتر و عکس تمام صفحه (همه با هم) از دعوت سید حسن خمینی به نامزدی انتخابات ریاست جمهوری استقبال کرد. این رفتار مدعی از چند جهت است. نخست این که طیف مذکور سالها قبل از خط امام(ره) عبور کرده و بارها از دم زده‌اند؛ چنان که یکی از همین تندروها در حاشیه کنفرانس برلین (با شرکت شماری از اصلاح‌طلبان و عناصر ضد انقلاب) مدعی شد به تاریخ خواهد رفت. پس از آن نیز عناصری مانند سحرخیز و تاج‌زاده و... بارها تصریح کرده‌اند اصلاح طلبان امام را از اول قبول نداشته‌اند یا امروز دیگر اعتقادی به آیت‌الله خمینی ندارند و با این اوصاف و در حالی که افراطیون، نقش اول را در در سال 88 داشتند، جای پرسش است که از کدام میراث گران‌سنگ نوه امام(ره) حرف می‌زنند؟! نفاق دوم، درباره شأن مدیریتی- اجرایی رئیس‌جمهور است. افراطیون مدعی است اصلاحات در گذشته به و را که دارای سوابق اجرایی متعدد بوده‌اند، «اردک‌لنگ، شاه حسین، ضعیف و ناتوان، اجاره‌ای و عاریتی» خوانده و ضمناً مدعی شده‌اند رئیس‌جمهور در جمهوری اسلامی، اختیاراتی بیش از 10-15 درصد ندارد. بنابراین باید پرسید کسانی که روحانی و خاتمی را با وجود سوابق اجرایی به کفایت مدیریتی نمی‌شناسند و ضمناً را هم فاقد اختیارات می‌دانند، به چه مناسبت سراغ سیدحسن خمینی رفته و از او خواسته‌اند بیاید و را حل کند؟ اصلاً سید حسن خمینی واجد کدام سابقه اجرایی و مدیریتی، حتی در حد اداره یک بخشداری و یا حتی کارمندی یک اداره دولتی است که حس داشتن حداقل صلاحیت‌ها را در ذهن او تلقین می‌کنند؟ مشخصاً حزب کارگزاران که مدعی تکنوکراسی (فن‌سالاری) است و با همین ادعا، طی یکی دو سال اخیر، روحانی را «هو» کرد که دولتش ناتوان از توان مدیریتی و برنامه‌ریزی است، آیا کمترین اعتقادی دارد که آقای سید حسن خمینی در تراز نامزدی انتخابات است؟! اما اگر و مدعی اصلاح‌طلبی، می‌دانند که سید حسن خمینی واجد شرایط ریاست جمهوری (مدیر و مدبر بودن، رجل سیاسی- مذهبی و...) نیست باید پرسید کدام هدف را از این صحنه‌سازی ایفا می‌کنند؟ به نظر می‌رسد پدرخوانده‌های این طیف مایلند هم از وی برای درگیر شدن در فضای سیاسی و انتخاباتی استفاده کنند و از فشارها روی خود و نامزد اصلی این طیف- در زمینه نسبت به عملکرد دولت روحانی- بکاهند و هم رد صلاحیت او را- که منطقاً قابل تأیید در شورای نگهبان نیست- هزینه مظلوم‌نمایی و از کارنامه پرخسارت خویش کنند. http://eitaa.com/joinchat/2871525392Cb1b4e95339
با 88 در پی به بودید؟! مدعیان اصلاحات در سال 88 با ، رای مردم را لگدمال کرده و کشور را چندین ماه دچار التهاب و ناآرامی کردند. فتنه گران در آن سال پس از اینکه دروغ تقلب را مطرح کردند، پیشنهاد بازشماری کل آرا را نپذیرفته و از پیگیری قانونی اعتراض به نتایج آرا سر باز زدند. از خرداد ۸۸ تا زمستان ۸۹ همچنان مشغول فتنه انگیزی و تحریک مردم به ایجاد و بودند. نزدیکان دو کاندیدای شکست خورده به مقامات ارشد آمریکایی پیغام دادند که برای کمک به در ایران، تحریم‌های فوری و فلج‌کننده علیه ایران تصویب و اعمال شود. لازم به ذکر است که در جریان فتنه 88، نخست‌وزیر سابق رژیم صهیونیستی با اعلام کرد که «اصلاح‌طلبان بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران هستند» و شیمون پرز، رئیس‌جمهور وقت رژیم کودک کش اسرائیل گفت «اصلاح‌طلبان به نمایندگی از اسرائیل با جمهوری اسلامی ایران می‌جنگند». در یک نمونه دیگر در ۹۸ و پس از آنکه دولت روحانی طرح سهمیه‌بندی را به بدترین شکل ممکن اجرا کرد، اوباش و آشوبگران به خیابان‌ها ریخته و بانک، آمبولانس، اورژانس، ماشین آتش‌نشانی، پمپ بنزین، تاکسی و خودروهای شخصی و مغازه مردم را آتش زده و تخریب کردند. در آن مقطع مدعی اصلاحات تمام‌قد از اوباش حمایت کرده و وحشی‌گری این جماعت را توجیه کردند. http://eitaa.com/joinchat/2871525392Cb1b4e95339
را چه به برای ؟! با سوابق عملکرد پرخسارت‌شان، در جایگاهی نیستند که برای نظام شرط بگذارند. نقد و بررسی مواضع مدعی اصلاحات مبنی بر شرط‌گذاری برای نظام باید گفت: اصلاح‌طلبان در انتخابات سال 98 به‌دلیل چسبندگی به دولت روحانی و عملکرد نا‌مطلوب این دولت با چالش شدید سرمایه اجتماعی مواجه بود. در چگونگی پشت‌سر گذاشتن این چالش طیف رادیکال اصلاح‌طلبان قهر با به بهانه ردصلاحیت‌های شورای نگهبان را در پیش گرفتند و طیف‌های متعادل‌تری مثل کارگزاران نیز ترجیح دادند با دادن لیست راه تحریم انتخابات را در پیش نگیرند. که همواره سعی داشته به‌عنوان یکی از تئوریسین‌های جریان اصلاحات اعلام موضع کند یکی از افرادی است که پاسخ اول را برای بقای سیاسی برگزیده است. «از فتح سنگربه‌سنگر تا مشارکت مشروط» عنوان گفت‌وگویی است که نوروز امسال سالنامه نوروزی روزنامه «شرق» با حجاریان داشته است.  اصلاح‌طلبان در هر سه میدان مهم انتخاباتی اخیر یعنی ریاست‌جمهوری، مجلس و شورای شهر مطلقا خورده بوده‌اند و اساسا بدنه‌ای ندارند که به آنها قدرت شرط گذاشتن برای شرکت در انتخابات را بدهد. شاید برخی طیف‌های رادیکال اصلاح‌طلبان در پاسخ به این شکست‌ها مدعی شوند که اساسا به‌دلیل ردصلاحیت‌های در انتخابات حضور فعالانه نداشته‌اند و درنتیجه شکست را نپذیرند. این مدعا اما با بررسی لیست‌های انتخاباتی شورای شهر تهران کاملا زیرسوال می‌رود. در انتخابات شورای شهر تهران لیست انتخاباتی نهاد اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان که با عنوان جمهور و امضای محمد خاتمی دست‌به‌دست می‌شد نتوانست هیچ توفیقی کسب کند تا جایی که علی اعطا، عضو حزب اتحاد ملت و سرلیست این لیست حتی بین 30نفر اول نیز قرار نگرفت. با توجه به حمایت جریان اصلاحات از کاندیداتوری روحانی در انتخابات ریاست‌جمهوری سال92 تصویر کاملا به اصلاحات در اذهان عمومی گره خورده است. عباراتی همچون محمد خاتمی در انتخابات96 که در حمایت از روحانی استفاده شد نیز این گره‌خوردگی را بیشتر کرده است. در این میان حجاریان که در ایام اوج اصلاحات ایده حداکثری فتح سنگربه‌سنگر را مطرح می‌کرد و اکنون مشارکت را تکرار می‌کند، سابقه طرح ایده‌ تحریم انتخابات را نیز داشته است. عبدالله ناصری، فعال سیاسی اصلاح‌طلب و عضو شورای مشورتی رئیس دولت اصلاحات هم درباره ایده حضور مشروط اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس98 و اقبال عمومی به آن می‌گوید: «اگر تردید عمومی برای حضور در انتخابات از بین نرود، نه مشارکت چندانی در انتخابات وجود خواهد داشت و نه اصلاح‌طلبان لیست مورد حمایت خود را به شکل گذشته ارائه می‌دهند.»  بررسی اظهارات اصلاح‌طلبان نشان می‌دهد طرح موضوع مشارکت مشروط بیش از آنکه یک ایده سیاسی واقعی باشد،  برای حفظ وجهه سیاسی درمقابل رقبا است. صاحبان ایده مشارکت مشروط شاید در کوتاه‌مدت بتوانند پوستینی از یک جناح سیاسی مدعی را برای اصلاح‌طلبان بدوزند اما در بلندمدت با بدون جواب گذاشتن مساله اصلی اصلاحات یعنی جبران سرمایه اجتماعی ازبین‌رفته، این پوستین را از درون تهی کرده و اصلاحات به‌معنای یک جناح سیاسی را به‌طور کامل به پایان  خواهند رساند. http://eitaa.com/joinchat/2871525392Cb1b4e95339
باید همراهی خود با باشند طیفی از مدعیان اصلاحات که در فتنه و آشوب‌افکنی اخیر علناً با برنامه اسرائیل و آمریکا همراهی نشان دادند، پس از شکست این پروژه، مشغول فرار به جلو و پاک کردن رد پای خود هستند. این طیف پس از علنی شدن شکست فاحش دشمن در به آشوب کشاندن ایران،‌سعی کرده‌اند ارتکاب جنایت و شرارت و آتش‌افروزی از سوی آشوبگران کم‌مقدار را پنهان کرده و نام انتقاد و به این تحرکات بپوشانند. آنها می‌گویند یا باید در خیابان اجازه اعتراض را داد و یا مطالبات مردم امکان پیگیری در صندوق رأی داشته باشد. به عنوان مثال در تیتر اول خود نوشت «مسیر پیگیری مطالبات مردم در بسترهای قانونی؛ خیابان یا صندوق رأی. مردم باید احساس کنند از دل یک کنشگری خردمندانه می‌توانند مطالبات خود را محقق کنند.» روزنامه سازندگی هم از قول دبیر کل حزب کارگزاران نوشت: این روال که هر بار عده‌ای در خیابان اعتراض کردند، جمهوری اسلامی طرفداران خود را به خیابان‌ها بکشد و راهپیمایی به راه بیندازد، چقدر در درازمدت نتیجه‌بخش است؟ آیا راه‌حل در خیابان است؟ آیا در حوادث سه هفته اخیر، برنده‌ای وجود داشت و نتیجه‌ای عاید کسی شده است؟ بنابراین سؤال نخست این است که چرا مدعی اصلاحات باید این اقدام و را که اکثریت قاطع ملت 85 میلیونی ایران و جمعیت 8 میلیون نفری تهران به بانیان آن بی‌محلی کردند و حاضر نشدند با اوباش آشوبگر همراهی کنند، نام اعتراض و مطالبه مدنی می‌گذارند و به نام مردم و ملت ایران جا می‌زنند؟! برای و می‌توان از این روشن‌تر کرد؟! ملت، آن ده‌ها میلیون نفری بودند که با برگزاری راهپیمایی‌های باشکوه، دشمن و مزدوران آنها را کردند. ثانیاً همین جماعت چنان دم از صندوق و می‌زنند که گویا مثلاً در انتخابات سال گذشته نامزد نداشته و 16 گروه و حزب آنها به همراه ورشکستگانی مانند از وی حمایت نکرده و با این وجود بیش از 2/4 میلیون رأی کسب نکرده‌اند! ثالثاً افراطیون ضمن شدن پشت نام مردم، چنان انتخابات و صندوق را راه می‌دانند که انگار همان‌ها نبودند در سال 1388، و شوریدند و سعی کردند ضمن تعطیلی انتخابات و رأی مردم، توقع دشمن را در پروژه «تقلب، اسم رمز آشوب و براندازی» پیش ببرند. یادآور می‌شود فیگورهای مدنی و مسالمت‌جوی برخی از منافقین مدعی اصلاحات در حالی است که برخی از اعضای همین احزاب (نظیر حامی علنی تحریم ملت ایران و طرفدار جدی ترامپ) در جریان آشوب‌افکنی و فتنه‌انگیزی اخیر و قبل از او هم برادرش بازداشت شده بود. http://eitaa.com/joinchat/2871525392Cb1b4e95339