eitaa logo
فصل فاصله
307 دنبال‌کننده
324 عکس
35 ویدیو
3 فایل
یادداشت‌ها و سروده‌های محمّدرضا ترکی تماس با ما: @Mrtorki
مشاهده در ایتا
دانلود
کلاغ‌پر! دچار شهری هستیم که حتّی کلاغ‌ها تحمّل آلودگی هوایش را ندارند و از آن کوچ می‌کنند! عمری‌ست در آستانة تهدیدیم در شهرودیار خویش در تبعیدیم اینجا به‌خدا نفس‌کشیدن سخت است ای‌کاش به‌قدر زاغ می‌فهمیدیم! *** باید همه، از پیروجوان، کوچ کنند گر روز نشد نیمه‌شبان کوچ کنند شایستة زندگیّ انسان‌ها نیست شهری که کلاغ‌ها از آن کوچ کنند! *** خوش می‌روی از دیار ما زاغ عزیز! آزاد شو از حصار ما زاغ عزیز! نفرین‌شدگان خاک ماییم، برو یک‌لحظه نمان کنار ما زاغ عزیز! @faslefaaseleh
ببار بر سر این شهر تشنه باران را دوباره خیس کن این کوچه و خیابان را چه روزها که گذشتند تلخ و دودآلود که روی شیشه ندیدیم ردّ باران را در این تداوم پاییزهای پی‌درپی چه سال‌ها که ندیدیم آب‌سالان را نسیم گم‌شده در واحه‌های خشک کویر! میان راه ببینی اگر بهاران را، بگو جهان شده دوزخ‌سرای آهن و...دود گرفته راه نفس‌های تنگ انسان را به جنگ آب بشر آب می‌دهد یک‌روز به موج خون تن خشکیدۀ بیابان را برای کودک فردا هِجی نخواهد کرد کسی تلفّظ دشوار برف و بوران را چنان‌که می‌برد از یاد پاک خواهد کرد بشر ز صفحۀ تقویم‌ ماه آبان را نه بارشی، نه تگرگی، نه رویش برگی نه شبنمی که نوازش کند درختان را @faslefaaseleh
آخرالزّمان زمین این آسمان تیرة گردآلود، از آخرالزّمان خبر آورده‌ست از آخرالزّمان زمین، از این، بیهوده‌پویِ دربه‌در آورده‌ست انسان تخس و سرکش و بازیگوش، فرزند مادری‌ست «طبیعت»‌نام بنگر بدین پسر که از این مادر با سرکشی پدر به‌درآورده‌ست با این سَموم سخت که بر بستان بگذشته‌ است و می‌گذرد هر روز باید از این درخت تعجّب کرد؛ آیا چگونه برگ‌وبر آورده‌ست؟! این آسمان تیرة بی‌باران در انتهای این شب بی‌پایان گویا برای دل‌خوشی انسان یک آفتاب مات برآورده‌ست یک آفتاب مات که می‌خندد بر رنج بی‌کرانۀ ماهیگیر وقتی که باز تور تهی از صید بر موج‌خیز پرخطر آورده‌ست این آسمان که تیره و تاریک است، گویا نماد آخر تاریخ است تاریخ باطلی که بر انسان‌ها تنها تباهی و ضرر آورده‌ست فردا که فصل غربت انسان است، چشمی برای گریه نخواهی یافت بر این مصیبتی که مدرنیته بیهوده بر سر بشر آورده‌ست @faslefaaseleh
هدایت شده از فصل فاصله
آخرالزّمان زمین این آسمان تیرة گردآلود، از آخرالزّمان خبر آورده‌ست از آخرالزّمان زمین، از این، بیهوده‌پویِ دربه‌در آورده‌ست انسان تخس و سرکش و بازیگوش، فرزند مادری‌ست «طبیعت»‌نام بنگر بدین پسر که از این مادر با سرکشی پدر به‌درآورده‌ست با این سَموم سخت که بر بستان بگذشته‌ است و می‌گذرد هر روز باید از این درخت تعجّب کرد؛ آیا چگونه برگ‌وبر آورده‌ست؟! این آسمان تیرة بی‌باران در انتهای این شب بی‌پایان گویا برای دل‌خوشی انسان یک آفتاب مات برآورده‌ست یک آفتاب مات که می‌خندد بر رنج بی‌کرانۀ ماهیگیر وقتی که باز تور تهی از صید بر موج‌خیز پرخطر آورده‌ست این آسمان که تیره و تاریک است، گویا نماد آخر تاریخ است تاریخ باطلی که بر انسان‌ها تنها تباهی و ضرر آورده‌ست فردا که فصل غربت انسان است، چشمی برای گریه نخواهی یافت بر این مصیبتی که مدرنیته بیهوده بر سر بشر آورده‌ست @faslefaaseleh