eitaa logo
فصل فاصله
306 دنبال‌کننده
324 عکس
35 ویدیو
3 فایل
یادداشت‌ها و سروده‌های محمّدرضا ترکی تماس با ما: @Mrtorki
مشاهده در ایتا
دانلود
قربانی بزرگ خشونت! شیعه قربانی بزرگ خشونت است. عاشورا تنها یک صحنه، البتّه بسیار فجیع و باشکوه، از خشونت هولناکی است که علیه این اقلّیّت در تاریخ روا داشته‌اند. کم نبوده‌اند حاکمانی که در طول تاریخ انگشت در جهان می‌کردند و قرمطی (شیعه) می‌جستند و بر دار می‌کشیدند. این مظلومیّت مخصوص دوران محکومیّت شیعه نبود که در دوره‌های حاکمیّت او نیز به‌شدّت ادامه داشته است. هزاران شهید شیعه در دوران صفوی و قاجار که خونشان در دشت چالدران و جهاد با کفّار روس و....بر زمین ریخت، گوشه‌هایی دیگر از این تاریخ خونین را رقم زده‌اند تا برسیم به دوران دفاع مقدّس و سیلاب سرخی که دشت‌های این سرزمین را رنگ زد و.... در همین سال‌های نزدیک کمتر روزی است که در عراق و سوریه و افغانستان و پاکستان و سعودی و بحرین و باکو و یمن و نیجریّه و کشمیر و ... شیعیان را تنها به جرم شیعه‌بودن تکّه‌تکّه نکنند! جالب اینکه شیعه، حتّی در اوج این سلّاخی‌های وحشیانه خون کسی را مباح نشمرده و فتوا به قتل دیگران نداده است. خشونت بزرگ‌تر این است که شیعه، باوجود تمامی مظلومیّتش، همواره به خشم و خشونت متّهم شده و خونخواهی او از شهیدان کربلا و نفرین و لعنت‌های پیداوپنهانش را و این را که همواره منتظر منتقمی بزرگ است تا تقاص تمامی خون‌های به‌ناحق‌ریخته را بستاند، نشان خشونت‌طلبی این طایفه شمرده‌اند! واقعیّت آن است که شیعه در تمامی این ۱۴۰۰ سال با این برسروسینه‌زدن‌ها و خروش و ناله‌ها خشم تاریخی نهادینه‌شده در اندرونش را تسکین داده و خود را به این شیوه تسلیت داده است. خشم شیعه یک بحران عاطفی نیست که مشمول مرور زمان شود و غبار روزگارش از یاد ببرد. این بغض فروخورده خشمی فلسفی است که از داغ هابیل سرچشمه گرفته و با خون سیاووش در بستر اساطیر درآمیخته و در کربلا به اقیانوسی عظیم تبدیل شده است. این خشم انسانی ومقدّس با هر بی‌عدالتی و خشونتی علیه انسان‌ها شعله‌ورتر می‌شود. طبعا" نه کرونا از رونق آیین‌های سوگواری شیعه می‌کاهد و نه لودگی‌های سخیف و جلف رسانه‌های بهایی و وهّابی و...می‌تواند خشمی را که از متن اساطیر و تاریخ تنوره می‌کشد به فراموشی بسپارد. @faslefaaseleh
از وسعت کبود درختان کویر ماند داغ جوانه بر دل این خاک پیر ماند گویی نسیم هرگز از اینجا گذر نکرد در جاده‌های یخزدهّ زمهریر ماند زنجیرها عوض شد و انسان بی‌پناه در تنگنای غربت دنیا اسیر ماند آزادی، آخرین غل‌وزنجیر آدمی، بر دست‌وپای خستهّ او، ناگزیر، ماند دیوی ز شیشه گشت رها، نعره‌ای کشید فریاد او سیاه‌تر از هر نفیر ماند انسان پوک، پوچ، رها، مدّعی، تباه در کوچه‌های بستهّ ماندن حقیر ماند… سرچشمه‌های خاک به مرداب ریختند جز چشمه‌ای که از برکات غدیر ماند @faslefaaseleh