eitaa logo
فصل فاصله
313 دنبال‌کننده
357 عکس
40 ویدیو
3 فایل
یادداشت‌ها و سروده‌های محمّدرضا ترکی تماس با ما: @Mrtorki
مشاهده در ایتا
دانلود
زنگار گرفت آینه از چشم‌به‌راهی شب آینه‌ای بود، ولی غرق سیاهی شب مثل غباری که شناور شده باشد در دامن آن ماه، غریبانه، چو ماهی شب قیرسیاهی شد و بر جادّه پاشید وقتی که رسیدیم من و تو به دوراهی ما غربت آن جادّه را آمده بودیم با بال‌وپر خستۀ یک کفتر چاهی بیهوده نشستیم و بر آن جادۀ خاموش با حسرت و تردید فکندیم نگاهی مرداب شدم در دل شنزار و فرورفت هر قطرۀ من در دل یک وحشت واهی من آن‌که به جا ماند و تو آن‌کس که شد اینجا از پیچ‌وخم جادۀ پرحادثه راهی تقدیر تو این بود؛ سفر کردن و رفتن تقدیر من این رخوت سنگین و تباهی خورشید بر آن جادۀ متروکه گذر کرد بی‌آنکه دهد بر شب جامانده گواهی... @faslefaaseleh