eitaa logo
فصل فاصله
306 دنبال‌کننده
324 عکس
35 ویدیو
3 فایل
یادداشت‌ها و سروده‌های محمّدرضا ترکی تماس با ما: @Mrtorki
مشاهده در ایتا
دانلود
فمنیسم زبانی! اخیراً مباحث فمنیستی وارد عرصۀ زبان هم شده و در کشورها و فرهنگ‌های مختلف برخی به بهانۀ تمایزهای زبانی بین الفاظ مذکّر و مونّث و قوانین جداگانه‌ای که در زبان‌های گوناگون در این زمینه هست و تفاوت واژه‌هایی که بر زن و مرد دلالت دارد، این موضوع را به فرهنگ مسلّط مردسالاری نسبت می‌دهند و خواستار تغییراتی در قوانین صرفی و نحوی و کاربردهای لغوی شده‌اند. واقعیّت این است که زبان یک حقیقت انسانی و فراجنسیّتی است، امّا اگر بخواهیم تفکیکی در زمینۀ نقش زنان و مردان در حوزۀ زبان قائل شویم، باید بی‌تردید بگوییم که نقش زنان در شکل‌گرفتن زبان جدّی‌تر بوده است. همۀ ما زبان را از مادر آموخته‌ایم که یک‌حرف و دوحرف بر زبانم الفاظ نهاد و گفتن آموخت زنان در سراسر دنیا بهترین کاربران زبان‌اند و قواعد آن را دقیق‌تر و سالم‌تر از مردان به کار می‌برند. به همین دلیل است که مجریان و گویندگان زن در همۀ رسانه‌های جهان موفّق‌تر و تواناترند. بنابراین اگر بخواهیم برای زبان سرشت جنسیّتی قائل شویم، باید آن را بیشتر دارای سرشتی زنانه بدانیم؛ اگرچه، همان‌طور که گفتیم، زبان حقیقتی انسانی و فراجنسیّتی دارد. دربارۀ واژۀ «مرد» در زبان فارسی و صیغۀ مذکّر در بسیاری از زبان‌های جهان باید عرض کنیم که این کلمه دارای دو مفهوم است: الف) مفهوم عامّ به معنی انسان. این مفهوم از واژۀ مرد و صیغۀ مذکّر به‌صورت یک‌سان بر زن و مرد دلالت دارد. ب) مفهوم خاصّ، به معنی فرد مذکّر که این معنی معمولاً وقتی از کلمه فهمیده می‌شود که قرینه‌ای حالی و مقالی در عبارت وجود داشته باشد. بنابر آنچه گذشت، جایگزین‌کردن «فرد» یا هر واژۀ دیگری به جای "مرد"، خصوصاً در متون گذشتگان، هم نوعی تحریف و تصحیف است و هم نشانۀ ناآگاهی ما از سرشت زبان و کاربردهای آن است و هم خبر از غلبۀ نوعی ذوق فمنیستی بر فضای صداوسیما می‌دهد. @faslefaaseleh
مظلومیّت مضاعف دانش‌آموزان مناطق دوزبانه آسیب‌های فرهنگی کرونا جدّی‌تر از آن است که به همین زودی خودش را نشان دهد. یکی از سهمگین‌ترین آسیب‌ها، از رهگذر مجازی‌شدن درس‌ها، بی‌شک، به آموزش و پرورش ما وارد شده است. مدارس ابتدایی که پایۀ اصلی تربیت نسل آینده هستند، در این میان، بیشترین زیان را دیده‌اند. بی‌دلیل نیست که در بسیاری کشورها، حتّی در اوج این بیماری همه‌گیر، کلاس‌های مدارس به صورت حضوری برگزار شده است. این آسیب بیشتر از همه به آموزش و پرورش مناطق دوزبانه وارد شده است. بچّه‌های مناطق دوزبانه مظلوم‌تر از بقیّه‌اند که نمونه‌ای از آن را در سخنان معصومانۀ این کودک خوزستانی می‌توان دید. این بچّه‌ها به دلیل ناآشنایی یا کم‌آشنایی با فارسی در درک درس‌هایی که باهزار مصیبت به شیوۀ مجازی به آن‌ها داده می‌شود مشکل مضاعف دارند. برای رفع این مشکل باید تمهیداتی اندیشید؛ ازجمله: استفاده از معلّمان باتجربه و آموزش‌دیده؛ برگزاری دوره‌های پیش‌دبستانی لازم برای تقویت پایۀ علمی این دانش‌آموزان؛ استفاده از رسانه‌های صوتی و تصویری، خصوصاً رسانۀ ملّی، برای گسترش آموزش و پرکردن خلأهای موجود آموزشی؛ استفادۀ مناسب از ظرفیّت زبان‌های محلّی برای آموزش فارسی؛ بهره‌گیری از همکاری خانواده‌ها. بدون همکاری خانواده‌ها این بار به مقصد نمی‌رسد؛ در نظرگرفتن متون درسی مناسب، برای سال‌های پیش‌دبستانی و سال‌های اوّل ابتدایی، ویژۀ مناطق دوزبانه. @faslefaaseleh
ویرانگران کاخ بلند زبان فارسی فاجعه همیشه به همین سادگی رخ می‌دهد؛ بسازوبفروش بی‌وجدانی با زدوبند با شهرداری و چرب‌کردن سبیل مهندسان ناظر و دورزدن قانون و نادیده‌گرفتن مقرّرات ساختمان‌سازی و زیر پانهادن اصول معماری آجرها را روی هم می‌گذارد و بنایی سربه فلک می‌کشاند که چندصباحی بعد فرومی‌ریزد یا دچار حادثه می‌شود و بیگناهانی را به کام مرگ می‌کشد! در این فاجعه‌ها بی شک جمعی از مقامات خائن دولتی و شهری و پیمانکاران و مهندسان دزد و کارنشناس و...مسئول‌اند. این فاجعۀ تکراری سال‌هاست که در صنعت ساختمان‌سازی ما تکرار می‌شود و باید فکری به حال آن کرد. امّا متأسّفانه این نابه‌سامانی منحصر به ساخت‌وسازهای مادّی نیست و در حوزۀ فرهنگ و زبان هم به‌شکل فاجعه باری در حال رخ دادن است. در این عرصه هم تنها یک نفر یا عدّه‌ای خاص مسئول نیستند و شمار زیادی در سست‌کردن بنیان‌های فرهنگی و زبانی گناهکارند. بد نیست، به عنوان مثال، به شماری از این افراد حقیقی و حقوقی اشاره کنیم: شرکت خودروسازی که خودش را خیلی زرنگ فرض می‌کند و یک نام فرنگی را با شیّادی به جای نام یک تپّه و منطقۀ باستانی جا می‌زند و با پررویی روی خودروی تازه‌سازش می‌گذارد؛ تولیدکنندۀ لبنیّات و دوغ و دوشابی که کالایش را که فقط مصرف داخلی دارد به‌دروغ کالای صادراتی وانمود می‌کند، و آن را با الفبای فرنگی و کلمات بیگانه بسته‌بندی و به بازار عرضه می‌کند؛ شرکتی که با زدوبند و دوزوکلک و دیدن این و آن نامی بیگانه را بر خود می‌نهد؛ صداوسیمایی که با تبلیغ کالاهایی که نام‌های بیگانه دارند، درآمد بیشتری به جیب می‌زند و با ساختن میان‌برنامه‌هایی در زمینۀ پاسداری از زبان فارسی این درآمد ناروا را حلال می‌کند؛ مترجمی که حال و حوصله ندارد و نمی‌خواهد ذهنش را برای یافتن معادل فارسی کلمات خسته کند؛ آموزش و پرورشی که در برابر رسم‌الخطّ و اصطلاحات فرهنگستان گردن‌کشی می‌کند و حاضر نیست نظر فرهنگستان را بپذیرد؛ هنرمندی که عوامانه اصطلاحات مصوّب فرهنگستان را، بدون آگاهی از آن‌ها و بی‌که ضوابط نقد علمی و منصفانه را رعایت کند کودکانه به ریشخند می‌گیرد؛ آن مجری برنامۀ ورزشی که با لجبازی در برابر توصیه‌های اهل زبان می‌ایستد و بر زبان پریشان و بی‌هویّت خویش اصرار می‌ورزد؛ روشنفکر و دانشگاهی محترمی که به زبان فارسی به عنوان زبان علم باور ندارد و حاضر به نوشتن مقالات علمی به فارسی نیست و از کاربرد اصطلاحات علمی فارسی عار دارد؛ خبرنگاری که هرسال در جریان تصویب چندرغاز بودجۀ نهادهای پاسدار زبان فارسی جنجال برپا می‌کند و دروغ و راست به هم می‌بافد و حاضر نیست با مردم دربارۀ اهمّیّت زبان فارسی سخنی بگوید؛ به اصطلاح روشنفکری که به تعصّبات قومی و زبانی دامن می‌زند و احساسات اقوام محترم ایرانی را، نسبت به زبان فارسی تحریک می‌کند؛ و..... این‌ها همگی همان کسانی هستند که هرروزه، پیدا و پنهان به ساختمان ورجاوند زبان فارسی خلل وارد می‌کنند و ستون‌های آن را به لرزه درمی‌آورند. تفاوت این‌ها با آن بسازوفروش دزد و سوءاستفاده‌گر این است که زیان کار این‌ها بسی گسترده‌تر و ویرانگرتر است. آن‌ها جان چندده یا چندصدنفر را، دست بالا به خطر می‌افکنند و این‌ها ارکان زبان و فرهنگ و هویّت یک ملّت را با بی‌مسئولیّتی و نادانی و خودخواهی درمعرض آسیب قرار می‌دهند. این‌ها کاخی بلند را متزلزل می‌کنند که میراث نیاکان ماست و اگر روزی، خدای‌ناکرده، فروریزد، خود آنان را هم نابود خواهد کرد. @faslefaaseleh