نامحروم
شاید شما هم این اصطلاح را که به معنی "محروم" است، در تداول عامّه، خصوصا" در برخی شهرستانها، شنیده یا در برخی از آثار معاصر خوانده باشید؛ جعفر شهری در شکر تلخ (ص۲۸۳)، به عنوان مثال نوشته است:
"آی، امامرضا نامحرومت نکنه، این پیر عیالدارو نامحروم نکن!"
این تعبیر که امروزه غریب و از نظر ادبا غلط مینماید در متون قرن گذشته رواج بیشتری داشته است؛ در طومار جامع نقّالان "هفتلشکر" (ص۲۶۹) از زبان رستم میخوانیم:
"پدرت سهراب را کشتم و خانهء خود را خراب کردم و تو را از دیدن پدرت نامحروم گردانیدم"
دهخدا این تعبیر را در لغتنامه مدخل کرده و در معنی آن نوشته است: "در تداول عوام این کلمه را به جای محروم به کار برند: از دیدار شما نامحروم شدم."
معین در فرهنگش این تعبیر عامیانه را غلط دانسته است.
این تعبیر مشابهاتی در زبان فارسی دارد؛ مثلا "ناپروا" که قاعدتا" باید به معنی "بیپروا" باشد، در پارهای از متون کهن به معنی ترسان و پروامند است.
در افغانستان هم "ناغلطی شد" به معنی "غلط شد" به کار میرود.
طبعا" تعبیری که به فرهنگها راه یافته و در متون معاصر و دست کم یکقرن قبل شواهدی دارد، نباید غلط مسلّم باشد. گویا مردمی که نمیخواستهاند تعبیر منفی "محروم" را بر زبان بیاورند، آن را، از باب تفاّل، به نامحروم تبدیل کردهاند.
آیا شما هم تعبیر مشابهی را سراغ دارید؟
#محمدرضا_ترکی
#محمد_رضا_ترکی
#زبان_فارسی
#نامحروم
#ناپروا
#ناغلطی
#شکر_تلخ
#هفت_لشکر
#لغتنامه_دهخدا
#فرهنگ_معین
@faslefaaseleh