#گل_حسرت
در آسمان شبزده ماهی نمانده بود
دیگر امید هیچ پگاهی نمانده بود
دیر آمدیّ و در تن این صید بستهپا
حتّی توان نالهوآهی نمانده بود
میخواستم که محو تماشا شوم، ولی
در من، دریغ، ذوق نگاهی نمانده بود
از کاروان رفتۀ این عمر پرشتاب
خاکستری به دامن راهی نمانده بود
وقتی تو آمدی که در این جان پرگناه
شوق ثواب و ذوق گناهی نمانده بود
بر شاخ خشک چون گل حسرت برآمدی
وقتی به دست باغ گیاهی نمانده بود
پشتوپناه این دل بیآشیان شدی
وقتی که هیچ پشتوپناهی نمانده بود
#محمد_رضا_ترکی
#محمدرضا_ترکی
#غزل
@faslefaaseleh