eitaa logo
مرکز اردویی تربیتی فصل نو نسل نو
5.4هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
977 ویدیو
69 فایل
🔥مرکز اردویی تربیتی فصل نو نسل نو 🔺آیدی رزرو اردویی @fasle_no1400 09114439470 🔺ادمین و تبلیغات کانال @admin_fasle_no
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام خامنه ای؛ • دفاع مقدس یکی از ترین حوادث ملت ایران بود. مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━ @mezmar_nojavan
هدایت شده از قرارگاه وصال اربعین
پویش چله شهدایی به نیابت از جاماندگان اربعین🏴🥀 چهل روضه خانگی در چهل منزل شهدا🍂 📌برای پیوستن به این پویش و کسب اطلاعات بیشتر برای همراهی به این آیدی مراجعه کنید: @vesal_arbaeen1400 🔴 🔴 💠🌐°°°قرارگاه وصال اربعین°°°🌐💠 @vesale_arbaeen
تو همان نسل جوانی که ثابت کردی در ره عشق جگر دارتر از صد مردی... وفات قهرمانانه عزیز را تسلیت می گوییم 🏴🥀 مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━ @mezmar_nojavan
غصه نخور که زیارت به سرمایه نیست خوب میدونم که هیچی واست مثل مشایه نیست ... 💔 مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━ @mezmar_nojavan
قهرمان نسل نویی🥇🏅 قهرمان نوجوانی که در قرن جدید و در نسل جدید آتش را با حضورش گلستان کرد 💔🖤 مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━ @mezmar_nojavan
°°° امیر حاجی بالاخره از جاش بلند شد و با احتیاط و کمک پسرش اومد مسجد رو دید.🤕 اسلکت جدید ساخته شده بود اما هنوز کلی کار داشت.🕍 از بچه محل ها مون ارمان و پژمان و حامد هم بودن. 👨‍👨‍👦‍👦( با عرض پوزش از شما دوست عزیز قبلا یادم رفته بود معرفی کنمشون)😅😁 حاجی از دیدن مسجد و حال و روزش دلگیر بود.😞 حق هم داشت اما خب اتفاقی بود که افتاده. _:(( حاجی حرص نخور. ما درستش می کنیم!))🙃 حاجی اهی کشید:(( امیر بابا! کار یه روز دو روز نیست که.⏱️ هم هزینه ها خیلی زیاده و هم وقت گیره⏳💵. از قرض الحسنه مسجد وام هم بگیریم باز پول کم میاریم.💸 وام بانکی رو هم که من قبول ندارم.)) یه کم سکوت کرد و بعدش با لبخند گفت:(( من نبودم چیکار کردی!☺️ محسن بهم گفته نذاشتی شام غریبان و روز عاشورا بی مراسم بمونه. باریک الله!))☺️👏 _:(( همش کار من نبود. بچه ها هم بودن! با هم کار کردیم. مگه نه؟!))😃 محسن اقا:(( امیر اقا ! بچه کوچولو ها رو چی؟ اونا رو هم مسجدی کردی وقتی مسجد نداشتیم!))😇👬 _:((اون همش زحمت پسرخالم بود. وظیفه مون بود. بالاخره در برابر این بچه ها مسئولیم!))😊 حاجی با کمک محسن اقا لبه ی حوض نیمه سالم نشست. نگاهی به ساختمان درحال ساخت انداخت و گفت:(( یه روزی منم هم سن شما بودم و همینجا بازی میکردم.⚽ زمانی که دغدغه های الان شما رو باید داشتم تقریبا 30 سالم بود اما شما ها هنوز بیست سال تون هم نشده.😌 راستش این که گفتی همه چیز رو درست میکنی باعث شد پشتم صاف بشه. فکر میکنم میشه به شماها اعتماد کرد. شما ها خیلی توانمند تر از اون چیزی هستین که نشون میدین.))😌🥰 ارمان:(( ممنون حاجی لطف داری!))😍 حاجی:(( سجاد ، امیر ، حامد ، ارمان و پژمان! شماها دیگه باید چرخ های مملکت رو بچرخونین. شما ها دیگه بزرگ شدین.☺️ امیر پسرخالت هم بچه ی خیلی خوبیه.😇 اینایی که ازش گفتی نشون میده مثل خودت دغدغه داره. دغدغه ی اینده ی جامعه ی اسلامی.)) 🕋 پژمان:(( یعنی الان شما به ما اجازه میدین که تو کار ساخت و ساز مسجد کمک کنیم؟!))😳 حاجی خندید. 😄 اقا محسن:(( چرا اجازه؟! شما ها دیگه خودتون صاحب اجازه هستین! حضرت اقا امیدش به شما گام دومی هاست. حالا ما کی باشیم که نخوایم بهتون امیدوار باشیم و اعتماد کنیم؟!))😊 حاجی:(( همین اراده و همت و مسئولیت پذیری تون بوده که اقا این حرفو در مورد تون زده!))😊😊 سجاد با چشمان درخشان و با ذوق به حاجی گفت:(( بابا حاجی قول میدیم یه مسجد تمیز و درجه یک تا سالگرد پیروزی انقلاب تحویلت بدیم!))😍🤩 دستمو رو شونه سجاد گذاشتم:(( با کمک خدا البته!))🙂✌️ محسن:(( از قرض الحسنه مسجد هم پول خواستین بهم بگین که بدم بهتون.))💵💰 🇮🇷 بزرگترین رویداد رهبران اجتماعی نوجوان مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━ @mezmar_nojavan
📌 به پاس اقدام قهرمانانه ، موج مجازی تشکر نسل نویی ها و نوجوانان 🔰بعد از بارگذاری پوستر در همین کانال ، موج نشر و حمایت از این حرکت غیورانه شروع خواهد شد ای بزرگترین رویداد رهبران اجتماعی نوجوان مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━ @mezmar_nojavan
قهرمان نسل نویی ها 🏆🏴 پویش مشترک نسل نویی ها و نوجوانان به پاس اقدام قهرمانانه علی لندی عزیز، این پوستر بهمراه هشتگ 🏅 🏅 را پیج و کانال و گروههای خود منتشر کنید واسکرین خود را به آیدی @nasli_noبفرستید 🥇🏅 🖤 مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━ @mezmar_nojavan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چطور خودمونو نابود کنیم؟ 😓😑 بزرگترین رویداد رهبران اجتماعی نوجوان مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━ @mezmar_nojavan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تیزر ویژه اردوی نوجوانان 🏴 پخش ویژه ی مستند جذاب پیاده روی اربعین🏴 با حضور 💔 🕙در روز اربعین 🌐از پیج روبیکا 📌 مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━ @mezmar_nojavan
🏴انا لله و انا الیه راجعون🏴 روح بلند و ملکوتی علامه حسن زاده آملی ، عالم و فقیه کم نظیر و بینظیر ،به ملکوت اعلی پیوست 🏴 محضر امام عصر عج و همه ی همراهان عزیز ، تسلیت می گوییم . مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━ @mezmar_nojavan
◼️بخشی از زندگینامه خودنوشت ◼️ چون شب روی آورد هنگام سحر برخاستم به گونه ای که احدی از افراد خانه متوجه حال من نبود. دیوان خواجه حافظ شیرازی را برداشته از باطن خویش ندایش کردم و گفتم تفأل به دیوان تو در اصقاع مشتهر شده، به اسماع رسیده است و من قرائت فاتحه به روح تو نثار می کنم به این امید که حُسن خاتمه کارم را به من بنمایانی. پس از قرائت فاتحه دیوان را گشودم، غزلی به این مطلع آمد: کنون که در کف گل، جام باده ی صافست به صد هزار زبان بلبلش در اوصافست بخواه دفتر اشعار و راه صحرا گیر چه وقت مدرسه و بحث کشف کشافست به دُرد صاف تو را حکم نیست، دم در کش که هر چه ساقی ما ریخت عین الطافست ببر زخلق و زعنقا قیاس کار بگیر که صِیت گوشه نشینان زقاف تا قافست این ابیات بر شوق وافرم افزود و مرا به شتاب در طلب مراد تهییج نمود. ، ۱۴۰۰ مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━ @mezmar_nojavan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 : گوش‌تان به دهان رهبری باشد چون ايشان گوششان به دهان حضرت خاتم انبیاست است. 🔹اين جملات وقتي بيشتر معنا پيدا مي‌كند كه بدانيم صاحب تفسير الميزان، علامه طباطبایی درباره علامه حسن‌زاده فرموده‌اند: حسن‌زاده را كسي نشناخت جز امام زمان (عج) 🏴 او یکی از واسطه‌های فیض اهل زمین بود، به واسطه رحلتش رخنه‌ای ایجاد خواهد شد، که هیچ چیز آن را جبران نخواهد کرد... چرا که فرموده‌اند: إِذَا مَاتَ الْعَالِمُ ثُلِمَ فِي الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا يَسُدُّهَا شَيْءٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ. هرگاه عالمی بمیرد رخنه ای جبران ناپذیر در اسلام ایجاد می شود كه تا روز قيامت هيچ چيز آن را فرو نمى ‏پوشد. ، ۱۴۰۰ مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━ @mezmar_nojavan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگه از اون دست رفقای نظم ندار هستی و میخوای که بسم الله بگی و شروع کنی و فکر میکنی که خیلی سخت و نشدنیِ! بهت بگم که کارهای سختِ که انگیزه‌ی قوی لازم داره و بالاترین انگیزه هم محبوب خدا شدنِ.... کافیه به این فکر کنی که تو آیه ای از آیات خدایی، شک نکن که میتونی✌🏻 تو قسمت های بعد با ما همراه باش ؛ بهت میگیم چطوری ادامه بدی😇 مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━ @mezmar_nojavan
°°° المیرا دست رو دست گذاشتن فایده نداشت.🤨 ما یه محله پر از همسایه و بچه و ادم تحصیل کرده بودیم اما هیچ کاری برای مسجد و محله مون نکرده بودیم. این خیلی جای تاسف و شرمندگی داشت!😞🤨 با امیر و ماهان و مهسا داشتیم سر همین موضوع حرف میزدیم. مهسا:(( ای کاش اول برنامه می ریختین بعد متولی تون می گفتین که مسجد رو درست میکنین!))😒 ماهان:(( کاریه که شده. بچه ها الکی و رو هوا چیزی به حاجی نگفتن! توانایی شو دارن! 😊😇 روی ما هم حساب کنین. منظورم منو مهسا و اکیپ دوستای منه.))🙃💪 امیر:(( یه برنامه ی خوب لازمه. مدارس هم داره شروع میشه.)) 🙁🏫 ماهان:(( میگم تا ساعت دو بعد از ظهر که مدرسه دارین.🏫 بقیه رو هم باید درس بخونین.📐📚 پنج شنبه جمعه ها می تونین برین کمک کارگرها چند ساعت.))😕 امیر:(( اینجوری که خیلی کمک نمی تونیم بکنیم.))☹️ مهسا:(( چرا بعد از مدرسه نرین سراغ این کار؟!😐 می تونین بعد از مدرسه یه ساعتی رو استراحت کنین بعدش برین کمک کارگر ها. البته ممکنه شب خیلی خسته بشین و به درسا تون نرسین.))☹️🙄 امیر:(( فکر خوبیه. با بچه ها حرف میزنم که اگه شد نصف شب یا قبل از اذان بیدارشیم و درس بخونیم. به جای اون شب وقتی اومدیم خونه بخوابیم.))😐😶 ماهان:(( این برنامه ممکنه برای همه جواب نده.😬 با دوستات حرف بزن اما مجبورشون نکن. بزار هر جور که راحت ترن تصمیم بگیرن. البته برای خودت هم سخت میشه. به این فکر کردی؟!))😦😬 امیر:(( خب مگه بچه های هم سن و سال من که هم درس میخونن و هم کار میکنن چی کار میکنن؟! اونام اینطوری درس میخونن دیگه!))☹️ مهسا:(( امیدوارم همه تون هر کاری که می کنین موفق باشین.))☺️ ماهان:(( با بچه ها حرف میزنم که اگه تونستن اخر هفته ها بیایم کمک شما.))☺️ امیر:(( لطف میکنین!))🥰 _:(( من برنامه ی خودمو ریختم قبل از اینکه تو بگی به حاج اقا که همه چیو درست میکنی.😏 فقط پول کم داریم که باید از قرض الحسنه ی مسجد بهمون بدی!))☺️💰 امیر:(( برنامت چیه اونوقت؟!)) 🗓️ _:(( همه ی کارا که ساخت و ساز نیست.🪚🧰 یه سری کارا فقط از دست خانوما برمیاد.🧕🏻 مثل تهیه ی پرده ، تهیه و دوخت چادر نماز ، تهیه ی سجاده ، فرش ، غذای کارگر ها و شست و شوی لباس کارگرها.))🥘🛁 مهسا:((( خرید پارچه و اینا پول میخواد. مخصوصا الان که همه چیز گرون شده!💰 علاوه بر اون تو تنهایی نمی تونی این کارا رو بکنی.))😬🙁 _:(( تو فکر اینم که از دوستام و هم محله ایی هامون کمک بگیرم. فقط اگه کسی قبول نکنه چی؟!))☹️🙄 ماهان:(( چون برای مسجده غالبا همه کمک می کنن.))☺️ مهسا:(( منم کمکت میکنم که باهاشون حرف بزنیم.))😊 امیر:(( اومدیم و حرف زدی و قبول کردن که بدوزن. با کدوم پول پارچه بخریم؟!😕 مصالح ساختمونی هم باید بخریم! مگه کمک افراد محل و صندوق مسجد چقدره که کفاف همه رو بده؟!))😞😔 🇮🇷 بزرگترین رویداد رهبران اجتماعی نوجوان مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━ @mezmar_nojavan
ارسالی همراه مضمار نوجوانی🔰 نائب الزیاره همه ی همراهان ، در کربلای معلی هستیم @mezmar_nojavan
41.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✴️-پر قدرت بر مدار نظم-✴️💪 اگه برات سوال شده که _" من همینجوری هم کاراهام رو انجام میدم چرا حتما باید نظم داشته باشم خب؟! " پس بیا و دل بده تا بگم چرا باید نظم داشته باشی. ادامه دارد.... مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━ @mezmar_nojavan
°°° ماهان همراه امیر و دوستاش رفتیم پارک محله ی خودمون و نشستیم کنار اکیپ پیمسهلاد. 👨‍👨‍👦‍👦 مسعود روی چمن شنا می رفت 🏊🏻‍♂️ و میلاد تشویقش می کرد 🥳👏🏻 و همزمان دو لپی ساندویچ می خورد.😜 پیمان هم زمان میگرفت و می شمرد.⏱️رفتیم جلو و بهشون سلام کردیم. امیر:(( مسعود دادا در حال عرق ریختنی به سلامتی!))😅😉 مسعود:(( بیاین منو از دست این دو تا نجات بدین! خودشون هیچ کاری نمی کنن فقط به من امر می کنن که شنا برم!))🤨🥵 میلاد که تازه دهنش خالی شده بود:(( ماشاالله ماشاالله بهش بگین! مسعود تو میتونی ادامه بده.))😅 بعد از گفتن این جمله یک ثانیه هم صبر نکرد و یه گاز گنده به ساندویچش زد.🍔 مسعود :(( خودت چرا تکون نمیخوری؟!))🤨 میلاد به پیمان اشاره زد:(( اول بزرگ ترا!))😁 سجاد:(( الهی مثل شهید ابراهیم هادی از قدرت بدنی و زور تون برای خدا استفاده کنین.)) ☺️💪 _:(( بچه ها ول کنین این حرفا رو الان. به موقعش هم میلاد و هم پیمان ورزششون رو انجام میدن. انتقام شما رو خودم میگیرم مسعود جان!))😉😆 مسعود:(( دوستت دارم!))😌🥲 پیمان:(( حالا چی شده اومدین اینجا؟!)) 🤔 امیر:(( بی پولی!))☹️💸 میلاد:(( کسی نیست که این درد رو نداشته باشه!))😬😑 _:(( موضوع سر مسجده! میخوان بسازن بودجه ندارن.))🕌💸 مسعود:(( من یه چندتا ادم خیر میشناسم، بهشون میگم مطمئنم که نه نمیارن. ولی بازم کمه!))😑☹️ _:(( من پنجشنبه یه صندوق ور میدارم میرم تو ارامگاه ها میچرخم اگه کسی نذری داره از ما دریغ نکنه.))📦 پیمان:(( منم میرم تو یه ارامگاه دیگه.))😁 پژمان:((نمیشه به کمیته امداد گفت؟ شهرداری چی؟))🤔 _:(( نمیدونم!))😬 میلاد:(( دقیقا چی نیاز دارین؟!))🤔 امیر:(( پارچه برای چادر نماز و پرده و سجاده. نخ هم برای فرش بافتن و البته فرش!))🧵🧶 حامد:(( مصالح ساختمانی مثل گچ و سیمان و سنگ و شن و ماسه و اجر و...))🧱🪚 میلاد:(( باید بگردین!))😃 ارمان:(( دنبال چی؟))🤔 میلاد:(( دنبال ساختمونایی که دارن تخریب میشن یا شهرداری تخریب کرده. اجر ها رو معمولا میریزن دور چون زباله محسوب میشن. اونا رو بگیرین تمیز کنین! سخته اما هزینه هاتون خیلی کم میشه.))😁🧱 مسعود:(( خوبه این همه غذا میخوری از ویتامین هاش استفاده میکنی!))😉😅 میلاد:(( باید بازم فکر کنیم قطعا راه های دیگه ایی هم هست برای پول و وسیله جور کردن.))☺️💪💸 🇮🇷 بزرگترین رویداد رهبران اجتماعی نوجوان مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━ @mezmar_nojavan
✳️بخش هایی از زندگی نامه 🔰 1️⃣ بزرگترین رویداد رهبران اجتماعی نوجوان مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━ @mezmar_nojavan
المیرا نشستم و یه لیست از تموم کارایی که از دستم بر میومد نوشتم.📝 قطعا این کار ها نیاز به کمک داشت و نمی شد که یه تنه انجام بشه😑. 🎙️جا داره در حضور شما خواننده ی عزیز تشکر کنم از مهسا ، دختر خاله ی همیشه در صحنم هم لطف کرد و پا به پام فکر کرد.🤓🧕🏻 به افتخارش یه دست قشنگ بزنین. 🎙️👏بعد از مقداری فسفر سوزوندن یه لیست خوشگل و کامل نوشتیم و به مامانم نشون دادم.📜 مامانمم موافق بود اما دلش رضایت نمیداد با همسایه ها در میون بزاریم. 🙁🤔 مامانم میگفت:(( شاید تو رودربایستی قبول کنن و اونوقت سخت شون بشه. ته دلم یه جوریه و رضا نیست ، ولی خدا به همراهتون ، 😌برین ببینیم خدا چه خیری برامون پیش میاره.))☺️✌️ همراه مهسا راه افتادیم و به خونه ها شون رفتیم. البته اگه کرونا نبود همه رو دعوت می کردیم خونه ی خودمون. 🏠نمیدونم چرا اما احساس مامور مخفی ها رو داشتم.😎🕵🏻‍♀️🥷🏻 ماموریت: جذب نیرو👩‍👧‍👧 افراد: تقریبا 30 نفر بودیم که شامل همه ی خانوم ها و دختر خانوم های محله می شد.👩‍👩‍👧‍👧 موضوع مذاکرات🎙️: با همسایه ها حرف زدم. برنامه و اوضاع رو براشون توضیح دادم. اینکه ما خانوم ها هم باید یه گوشه از کار رو دست بگیریم تا سریع تر فضای معنوی محله مون اماده بشه.🧵🧶 نتیجه ی مذاکرات: یه سری شون مشکل داشتن و نتونستن با ما همراه بشن ☹️، اما یه سری دیگه با جون و دل قبول کردن.✌️🤩 قرار بر این شد که حاج خانوم، که همسر حاج اقا هستن هر روز زحمت غذای کارگر ها رو به عهده بگیرن.🥘🥗 دو نفر از همسایه ها یدونه قالی ببافن و دوستم فاطمه هم بره کمک دستشون.🧶 منو مامانم هم پرده ها رو میدوختیم. چادر نماز و سجاده هم بین بقیه ی همسایه ها تقسیم شد چون تعداد شون بالا بود.✌️😁 یکی از همسایه ها هم قبول کرد که گاهی لباس کارگر ها رو بشوره. 🥰البته تا اماده شدن مسجد وقت زیادی داشتیم و به مون فشار نمی اومد.😁😍 موضوع اصلی پول بود که امیر گفت هر طور شده جور میکنه.💸 تا زمانی که قاب پنجره ساخته بشه تصمیم گرفتیم پرده ندوزیم. باید پارچه چادری گل گلی و نخ قالی بافی می خریدیم.🧶🧵🌸 _:(( به نظرت بریم بازار؟!))🛍️ مهسا:(( با کدوم پول؟! با کدوم اندازه؟!))💰📏 _:(( بریم فقط قیمت بگیریم!))💳 مهسا:(( صبر کن الان. اول باید ببینیم چقدر پارچه برای هر چادر میخوایم. بعد هم تعداد چادر ها مهمه. حتی اگه قیمت بگیریم اولویت اول با مصالح هست. نمیتونیم الان اینو بخریم که. تا اون موقع هم شانس بیاریم قیمتش بالا تر نره! ))🙁 _:(( الان چی کار کنیم؟!))🤔 مهسا:(( مزاحم خانومای خیاط محل بشیم ببینیم چند تا چادر لازمه و چه اندازه ایی پارچه برای هر چادر.))😉😃 _:(( باشه بریم. دلم شور میزنه! امیر از کجا میخواد پول جور کنه؟!))☹️😖 مهسا لبخند زد:(( مسجد کجاست؟ خونه ی خدا.🕋 کی جورش میکنه؟ خود خدا!🕋 پس توکل کن به کی؟ به خدا!🕋 افرین. الان از اونایی که قالی می بافن بپرس که الان بریم براشون نخ بخریم. پول نخ ها هم با من. چون اونا باید خیلی زود کارشونو شروع کنن!🤩 البته بازم مصالح اولویت داره. اما از اونجایی که فرش بافتن خیلی طول می کشه چاره ایی جز ریدن نخ نداریم!))🧵💳 لبخند زدم و شماره ی فاطمه رو گرفتم.😁 🇮🇷 بزرگترین رویداد رهبران اجتماعی نوجوان مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━ @mezmar_nojavan