eitaa logo
مرکز اردویی تربیتی فصل نو نسل نو
5.5هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
975 ویدیو
66 فایل
🔥مرکز اردویی تربیتی فصل نو نسل نو 🔺آیدی رزرو اردویی @fasle_no1400 09114439470 🔺ادمین و تبلیغات کانال @admin_fasle_no
مشاهده در ایتا
دانلود
°°° با امیر و بچه ها داشتیم بستنی می خوردیم که یهو امیر پرسید:(( بچه ها سی دی از کجا پیدا کردین؟! الان که همه سرشون تو گوشی و تبلته! اپلیکیشن میدونم که داریم اما سی دی واقعا پیدا کردنش سخته!)) پیمان:(( کار نشد نداره. اگه اپلیکیشن بود که باید براشون دانلود و نصب میکردیم ، اما ما که گوشی شونو ندیدیم! رفتیم سازمان تبلیغات و انبارشو زیر و رو کردیم تا بالاخره پیدا شد.)) میلاد:(( راستی ماموریت دوم رو چی کار کنیم؟!من میام تحویل میدم به همسایه ماهان اینا. حیف که از این جمع فقط منو ماهان تو یه گروهیم. با شما ها قطعا یه جور خاصی خوش میگذشت.)) مسعود:(( اره چون ما کلا خاصیم!)) پیمان:(( ولی دم همگی گرم که به واسطه ی رویداد داریم کار خفن میکنیم!)) _:(( دم خدا گرم که ما رو گذاشت وسط یه کار خیر و اینجوری بهمون یه حال معنوی حسابی داد!)) امیر:(( راستی گفتین رویداد! دو روز پیش که کنار همین بچه کوچولو ها بودم داشتم با هم گروهیم در مورد این خرید و اینا حرف میزدم که منم از وسایل خودم میزارم وسط. بعد از حرفم شایان اومده میگه:(( میخوای دفتر بخری؟)) _:(( داریم برای بچه هایی که نمیتونن لوازم التحریر داشته باشن ، با دوستام پول جمع میکنیم و وسیله می خریم.)) دیدم از تو جیبش 10 هزار تومن در اورد و گفت:(( عمو اینو هم بگیر لازمت میشه. من الان فقط همینقدر پول همراهمه.)) هر کاری کردم پس نگرفت. غروب مجبور شدم بگم مامانم بره خونه شون به مادرش توضیح بده. مادرش هم 50 تومن بهمون پول داد و خواست تو این کار شریک بشه.)) _:(( این شایان خیلی بچه ی گلیه! خیلی دلش پاکه! خیلی مهربونه!)) مسعود:(( کلا این نسل جدید خیلی دست و دل باز و مهربونن. بیشتر هم درک میکنن مسائل رو. خواهر کوچولوی منم سر این ماموریت رویداد وقتی فهمید ، با اینکه 5 سالشه رفت دفتر نقاشی و مداد رنگی هاشو اورد و داد بهم. مامانم یادش داد که باید حتما استفاده نکرده باشه. رفت قلکشو اورد!)) میلاد:(( نسل جدید، هم مهربونه ، هم دست و دل بازه، هم از خود گذشتس ، هم درکش بالاست ، هم خاک تو سر بچگی های من که به خاطر یه چیز کوچک دعوا و زد و خورد راه مینداختم!)) _:(( دور از جون داداش! بچه بودی دیگه! ماهیت بچه اینه که از روی نادونی کارای خوبی انجام نده.)) مسعود:(( البته کافیه سمت غذا و خوراکیای داداش میلاد بری تا تبدیلش کنی به میلاد 5 ساله!)) پیمان:(( بسه دیگه! پاشین به این فکر کنین که حالا چیکار کنیم؟!)) _:(( چیو؟!)) پیمان:(( تو مدیری ولی من بیشتر حواسم هست!)) _:(( خب فرمانده باید حواسش باشه که ترور نشیم! حالا بگو چی؟!)) پیمان:(( الان حاجی تون داره استراحت میکنه. کجا به این بچه ها درس بدیم؟ تا کی قراره ببمونن تو خونه و همه جا سکوت باشه؟! اصلا حاجی اجازه میده برن تو حیاط خونش دوباره؟!)) 🇮🇷 بزرگترین رویداد رهبران اجتماعی نوجوان مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━ @mezmar_nojavan