بنظرت اونیکه شجاعت خونش افت کرده ، چه علائمی داره؟ 😟
#شجاعت۴ #خودشناسی
مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━
@mezmar_nojavan
#قسمت_نوزدهم°°°
المیرا
امروز دوباره فاطمه با حال زار پیام داد. خودشناسی رو پیگیری کرده بود و نتیجه هم گرفته بود اما باز یه جای کار اشکال داشت. دوباره صداش رنگ نا امیدی و ترس داشت. انگار هیچ وقت موفقیت هاش و استعداد های خیلی زیادش به چشمش نمی اومد. من در مقابل اون هیچی از خیاطی سر در نمی اوردم.
_:(( چرا باز ناراحتی؟ تو میتونی یه خیاط حرفه ایی بشی! استعدادی که تو تو طراحی لباس داری من به اندازه ی یه ارزن هم ندارم.))
فاطمه:(( نه. اینطوریام نیس. من که نمیتونم یه پیراهن بدوزم. الگوشو از اینترنت گرفتم اما نشد. رو کاغذ با سختی خوب شد ، فک نکنم رو پارچه خوب بشه.))
بین خودمون بمونه! یه بار برای کار دستی مدرسه اومدم مدلای مختلف رو کوک بزنم که پارچه رو دوختم به شلوارم! حالا همین فاطی خانوم مانتو و لباس عروس طراحی میکنه ، اونوقت حس میکنه که یه بی عرضه به تمام معناست! هووووفففففف! با کی شدیم همکلاسی؟!
_:(( تو هنوز اول دبیرستان نرفتی میخوای پیراهن بدوزی؟! صبر کن یه شبه که نمیشه ره 100 ساله رو رفت!))
فاطمه:(( دیروز دوباره دختر خالم زنگ زد که چرا می خوای بری هنرستان؟! سعی کردم بهش بگم که خیاطی رو دوست دارم اما نشد. راستش ترسیدم که مسخرم کنه یا هر چی. اسم کلاسای خصوصی رو گفت و مشاور های کنکور و من فقط شنیدم. حتی قرار شد کتاباشو بهم بده که پیش پیش بخونم و اماده بشم.))
_:(( این چه حرفیه فاطی!؟ این زندگی توئه! چرا باید مسخرت کنه؟ قراره تو تو این فرصت زندگی کنی پس طوری باش که بتونی لذت ببری. بگو نه! نمیخوام تجربی بخونم! نمی خوام تو این مسیر بیام! میخوام برم دنبال علاقم!))
فاطمه:(( دختر خالم میتونه حرفشو بزنه اما من نه. اگه بعدا خیاط خوبی نشم چی؟ اگه شکست بخورم؟!))
_:((چرا می ترسی؟! خودتو کوچیک نبین. تو می تونی بهترین باشی پس با انرژی منفی دادن به خودت این فرصت رو از بین نبر!))
فاطمه:(( اما...))
_:(( اما و اگر نداره! بگو من می تونم! من پیروزم!))
اه کشید. نه ظاهرا روش جواب نمی داد. کار اساسی تر و عمقی تر از این حرفا بود. یه حسی بهم میگه که اگه قراره یه روز مشاور بشم باید کارمو از الان شروع کنم و به یکی عزت نفس بدم. خب ظاهرا باید برم تحقیق کنم تا بتونم حال دوستمو بهتر کنم. پس بی معطلی پیش به سوی خوب کردن حال فاطی!
#رمان_نسل_نو 🇮🇷
#قرن_نو_نسل_نو
بزرگترین رویداد رهبران اجتماعی نوجوان
مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━
@mezmar_nojavan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعد از کربلا دیگر هیچ بهانهای برای یاری نکردنِ امام پذیرفته نمیشود...
حضرت رقیه به ما آموخت که میشود حتی با سلاح اشک، در گوشۀ یک خرابه، خواب را از چشم یزیدیان ربود...💔
مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━
@mezmar_nojavan
ورود ترسو ممنون🔴🚫
نشونه های فردی که شجاع نیست چیه؟
#شجاعت۵ #خودشناسی
مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━
@mezmar_nojavan
کجای کار میلنگه که ترس مهمون اجباری دلامون میشه؟
#شجاعت۶ #خودشناسی
مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━
@mezmar_nojavan
ببین،چقدر برای رسیدن به نتیجه نگرانی و از شکست نترسیدین؟
#شجاعت۷ #خودشناسی
مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━
@mezmar_nojavan
#قسمت_بیستم°°°
امیر
یه موکت پهن کرده بودن کف حیاط خونه حاجی و داشتن همه با هم نقاشی می کشیدن. منم اومده بودم اینجا و مثل ناظر کیفی وایساده بودم بالاسر کارگر ها. دیروز یه کامیون اومد و خرابه های مسجد رو برد امروز هم دوتا مهندس اومدن و دارن نقشه می کشن تا یه مسجد دیگه بسازن. پسر حاجی ، اقا محسن اومد سمتم.
اقا محسن:(( امیر جان شما برو خونه پیش بچه ها. ممکنه زیاد با پسرت خالت صمیمی نباشن و یه کم غریبی کنن. ولی خدا خیرتون بده که این بچه ها رو به حال خودشون ول نکردین.))
_:(( چشم اقا محسن. کاری نمی کنیم که! پیش حاجی درس پس میدیم. خدا کنه زود تر خوب بشن.))
اقا محسن:(( انشاءالله.))
به خونه رسیدم و دیدم که بعله! ماهان و دوستاش به دوران ابتدایی خودشون برگشتن و حسابی با بچه های محل ما رفیق شدن. نقاشی ها شونم استادیوم فوتبال بود با چند تا بازیکن قرمز و ابی پوش که طرفداراشون تشویق شون می کردن. میلاد و شایان واقعا سر قرمز یا ابی بودن برای هم کری میخوندن. وقتی پیش شون نشستم و به هم سلام کردیم، من پارچ و لیوانایی که روی سکو بود رو نشون جواد دادم و گفتم:(( اونا رو حاج خانوم داده ببریم برای مهندسا. بریم بدیم بهشون؟ تو این هوا حتما خیلی تشنن.))
جواد با لبخند سر تکون داد.
میلاد:(( من باهاش میرم. امیر تو تازه اومدی.))
شایان:(( چی شد؟ داشتی می گفتی توپ تانک فشفشه...))
میلاد:(( اصلا هر چی که تو میگی. من تسلیم!))
بعد از رفتن میلاد و جواد ، مسعود به شایان گفت:(( شایان میشه کمکم کنی توپو باد کنیم؟))
شایان:(( اره بریم.))
مسعود:(( چه پسر گلی!))
شایان:(( خیلیا میگن من بچه ی بدی ام! فکر می کنن مسجد به خاطر من خراب شد. من اون بادکنکا رو با نایلون درست کردم اما من شیر گازو بستم. به خدا راست میگم!.))
ماهان:(( ما هم می دونیم تو باهوشی و هواست به همه چیز هست.))
شایان:((اما علی موقع باد کردن نایلونا نیومد.))
علی:(( خطرناکه. حاجی دلخور میشه اگه بریم تو اشپز خونه. شایان هی میگفت بیا تا نیومده. اما من نرفتم! حاجی اجازه نداد به ما که بریم!))
داشتم شاخ درمیاوردم! دو تا بچه به این کوچیکی اینقدر خوب بلد بودن حرف بزنن و تصمیم بگیرن! شایان که با شجاعت و شفافیت از خودش دفاع کرد هرچند میدونست کار اشتباهی کرده و ممکنه براش بد بشه اما همه رو گفت! راستشو گفت! علی هم که با جدیت جلوی کار غلط شایان ایستاده بود و به هیچ وجه حاضر نشد همراهیش کنه. لبخند گرمی رو صورت ماهان بود که معلوم بود از کارش و انتخابش راضیه و داره ذوق مرگ میشه از اینکه در موردشون اشتباه نکرده.
ماهان:(( نظرتون چیه تا وقتی اذان بشه توپ بازی کنیم و بعدش نماز بخونیم؟!))
علی:(( من بلدم وضو بگیرم!))
شایان:(( منم بلدم!))
پیمان:(( احسنت! دمتون گرم!))
فکرم رفته بود سر این موضوع که بچه های کوچیک میتونن جلوی خودشونو بگیرن و راحت نه بگن. یا میتونن به کار بد شون اعتراف کنن و برای خلاصی از مشکل دروغ نگن. ما چی؟! ما هم میتونیم؟!
#رمان_نسل_نو 🇮🇷
#قرن_نو_نسل_نو
بزرگترین رویداد رهبران اجتماعی نوجوان
مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━
@mezmar_nojavan
9.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تلاش های نسل نویی ها برای تقسیم حالِ خوبِ این روزها ...
تلاش مثال زدنی و پر از انرژی #دهه_هشتادی_ها 💥
#همکلاسی_وقتشناس
#قرن_نو_نسل_نو
بزرگترین رویداد رهبران اجتماعی نوجوان
مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━
@mezmar_nojavan
سلام به همه شما همراهای مضمار نوجوانی😍
شبتون بخیر✋
ممنون از همه شما عزیزانی که #بیست_قسمت جذاب از #رمان_نسل_نو رو خوندید و با ما همراه بودید😎
لطفاً با شرکت تو نظر سنجی زیر نظرتون رو بهمون برای بهتر شدن رمان برسونید🤝
⏬⏬
https://EitaaBot.ir/poll/4a6hxb?eitaafly
⏫⏫
#نظرسنجی
#قرن_نو_نسل_نو
بزرگترین رویداد رهبران اجتماعی نوجوان
مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━
@mezmar_nojavan
چجوری بفهمیم که ترس به دلمون اومده و مانع شده که کارهای بزرگ و شجاعانه انجام بدیم؟ 🤔
#شجاعت۸ #خودشناسی
مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━
@mezmar_nojavan
ترس نمیذاره ما با مسائلی که نمیشناسیم مواجه بشیم چه تو کارای جمعی چه کارای فردی! درمانش چیه؟
#شجاعت۹ #خودشناسی
مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━
@mezmar_nojavan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه ذره منو ببین
مگه من چندتا امام حسن (ع) دارم ... 🏴
حرم و نام و وجودش همه شد وقف حسین
هر حسینیه که برپاست خیام حسن است
دست ما نیست اگر سینهزن اربابیم
این مسلمانی ایران ز کلام حسن است
مضمار_نوجوان🇮🇷🍃⊱━═━
@mezmar_nojavan