کانون فرهنگی تبلیغی شهید فاتح
🔴#اطلاعیه_مهم 🔻با عنایت به حوادث اخیر در منطقه سوریه، از کلیه رزمندگان و مرتبطین فاطمیون درخواست می
20.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸آسیب هیجانات در افشای اطلاعات و راهکارمقابله با آن
#سواد_رسانه
#مهندسی_اجتماعی
#هیجانات
#اطلاعات
#سواد_امنیتی
https://eitaa.com/fateh_kanoon93
#اخبار_افغانستان
💢 فراخوان نمایشگاه هنری "حس همسایگی ۲" در مشهد اعلام شد
🔸️مسئول اطلاع رسانی نمایشگاه "حس همسایگی ۲" گفت: هنرمندان ایرانی و افغانستانی می توانند در رشتههای خوشنویسی,نقاشی، نقاشیخط، کتیبه سفالی، نگارگری، هنرهای حجمی، صنایع دستی، عکاسی، معرق، چرمدوزی و... برای در نمایشگاه بینالمللی "حس همسایگی ۲" شرکت کنند.
🔹️محمد مهدی احمدی افزود: علاقه مندان می توانند آثار خود را با محوریت مقاومت تا ۲۰ دی ۱۴۰۳ به نشانی
@heshamsayegi2
در کانال ایتا برای داوری و شرکت در نمایشگاه ارسال کنند. آثار شرکت کنندگان از ۲۱ تا ۲۳ دی ماه داوری می شود.
این نمایشگاه زیر نظر اداره کل امور اتباع و مهاجرین خارجی خراسان رضوی در تاریخ ۲۶ دی تا ۲۹ برگزار می شود.
https://eitaa.com/fateh_kanoon93
کانون فرهنگی تبلیغی شهید فاتح
#سلامتی برای پاکسازی دستگاه گوارش چی بخوریم؟ سنجد بخورید !👌🏻 مصرف ۱۰ عدد سنجد در روز به ویژه صبح
#سلامتی
درمان آلزایمر چیست؟
اگر میخواید آلزایمر نگیرید !
بجای استفاده از روغنهای صنعتی ، روغن زیتون استفاده کنید
روغن زیتون موجب کاهش التهاب مغز و دفع سموم از سلول هامیشود و از نابودی سلولهای مغزجلوگیری میکند.
https://eitaa.com/fateh_kanoon93
یاد خدا ۲۳.mp3
12.11M
مجموعه #یاد_خدا ۲۳
#استاد_شجاعی | #حجهالاسلام_قرائتی
√ دل باید پاک باشه!
ایمان به چهار تا تارمو، و چند تا پارتی و چند تا فیلم مورددار و ... نیست که!
انسانیت مهمه !!!
https://eitaa.com/fateh_kanoon93
کانون فرهنگی تبلیغی شهید فاتح
#قصه_شب #کتاب_از_چیزی_نمیترسیدم #قسمت_سوم این عموماً در اوایل تابستان که بز ها شیرشان کم می شد ،
#قصه_شب
#کتاب_از_چیزی_نمیترسیدم
#قسمت_چهارم
هفته ای یکی دو بار هم ، وسط آنها ، نان سیلک ( ارزن ) می پخت و به ما می داد که نانِ فقیر ترین مردم بود . در عین حال ، در همین نداری ، روزی نبود خانه ی ما خالی از مهمان باشد . سالی دوسه بار هم برنج می خوردیم که اصطلاحاً به آن " قبولی " می گفتند . کسی آش به تنهایی نمی پخت ؛ اما زن های عشیره که همه عمو زاده ، دایی زاده و خاله زاده بودند ، با هم روی هم جمع میکردند و برای باریدن باران یا در ابتدای کوچ ، نذر " سیدِ خوشنام ، پیر خوشنام " آش نذری می پختند که حسابی خوش مزه بود . بعضی زن های فامیل هم کله قندی نذر می کردند داخل زیارت می گذاشتند . ما هم می رفتیم کله قند را بر می داشتیم و می خوردیم !
حاجی رفیع که نفهمیدم اصل و نسب او از کجا بود ، یک دهِ کوچک داشت . سالی یکبار در روز عاشورا حلیم می پخت . سه چهار دیگِ بزرگ ، پر از حلیم ، بار می کرد .
تمام دهات اطراف هر یک با بادیه ( کاسه بزرگ پیمانه ) یا دیگ ، به سمت خانه ی حاجی روانه می شدند و حلیم دریافت می کردند .
جدّ مادری من ، حاج عبد الخالق ، با اسب و الاغ از همین جا تا مکه رفته بود و یک سال تمام ، سفر او طول کشیده بود . بعضی سال ها هم که خیلی سخت بود و گرسنگی خیلی را به تنگ می آورد ، به خوردن سبزی های وحشی رو می آوردند .
در همسایگی ما خانه ای بود که آه در بساط نداشت . مادرم که نان می پخت ، بچه های او می ایستادند به تماشا . هنوز ایستادنِ آن دو دختر در ذهنم مجسّم است مادرم چند دسته نان به آن ها می داد و این عمل هر روز تکرار می شد . بعضی وقت ها هم برادرم ، حسین ، ناراحت می شد و آنها را دعوا می کرد ؛ اما گرسنگی باعث می شد تکان نخورند تا دسته های نان را دریافت کنند !
تعطیلی مدرسه و دریافت کارنامه قبولیِ ۱۳ برایم اهمیت نداشت . آنچه مهم بود ، تَرکه های خوابیده در جو بود . هر صبح که چشممان به این می افتاد که یک بغل ترکه ی بید داخل خوب خوابانده شده ، رعشه بر انداممان می انداخت .
یک صبح ، مدیر مرا از صف بیرون کشید . گفت پشت دست هایم را نشان بدهم . دادم . شروع کرد به زدن با ترکه ی خیسانده در جوی آب . پدرم که برِ آفتاب نشسته بود ، صدای گریه ی مرا شنید . فاصله ی مدرسه تا خانه ی ما چهل قدم بود . صدا زد :" آقای مدیر ، این پوستش سیاه است . چرا او را میزنی؟ هرچی بزنی ، سفید نمی شود !"
آن وقت ، مدرسه ی ما پسرانه و دخترانه مشترک بود . خواهر آذر و برادرم حسین هم با من بودند . وقتی معلم ، ما را کتک می زد ، خواهرم که خیلی شجاع بود ، با چوب کوچولویی به معلم حمله می کرد و با گریه به او فحش میداد و میگفت :" چرا برادرَما میزنی ؟"
روزگار سختی بود . آن سال ها زمستان های سرد و پر برفی بود . پدرم یک جفت چکمه ی لاستیکی مخصوص زمستان گرفته بود ؛ اما برف از کمر من هم بالا تر بود و چکمه هیچ علاجی نمیکرد . ضمن اینکه چون لاستیک بود ، بر شدت سرما می افزود ! یک روز بهرام فرجی که از گُنجون می آمد ، دچار یخ زدگی شد و بیهوش او را به مدرسه آوردند .
بخاری مدرسه ، مثل اجاق مادرم ، همه ی ما را دور خود جمع میکرد . انگار میخواستیم این کوره ی آتش را بغل بگیریم . سرما ، بی رحمیِ مدیر در زدن ترکه و گرسنگی ، همه و همه ، دست به دست هم داده بود .
آقا معلم همه کاره بود . آن وقت سپاه دانش بود . سپاهی دانشی ها خیلی قدرت داشتند . بعضی وقت ها حکم پاسگاه را انجام می دادند . هر سال یک معلم جدید می آمد . بهترینِ آنها تشکری ، اولین معلمِ سال اول دبستانم بود . خیلی مهربان بود .
▪️ادامه دارد...
https://eitaa.com/fateh_kanoon93
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨فوری
🎥شکستن حکومت نظامی با قیام مردم در دمشق/جوانان سوریه قیام کردند.
https://eitaa.com/fateh_kanoon93
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨🎥 امروز اتفاق افتاد👇
فریاد "لبیک یا ابا عبدالله" جوانان سوری در اعتراض به تروریست های جولانی
https://eitaa.com/fateh_kanoon93
دنـیــا پـُر اسـت از غـم و دلـشـوره و هــراس
تا لحظهای که هر سه شود ریشه کن، بخند...
شبتون بخیر🌷
سلام و صبحتون بخیر و پربرکت
🗓 امروز پنجشنبه
☀️ ۶ دی ١۴٠۳ شمسی
🌙 ۲۴ جمادی الثانی ١۴۴۶قمری
🌲 ۲۶ دسامبر ٢٠٢۴ ميلادی
🕋 اوقات شرعی
اذان صبح ۰۵:۱۱ / طلوع آفتاب ۰۶:۴۱
اذان ظهر ۱۱:۳۲ / غروب آفتاب ۱۶:۲۳
اذان مغرب ۱۶:۴۴ / نیمه شب شرعی ۲۲:۴۷
🗓مناسبت های روز:
امروز مناسبتی نداریم
https://eitaa.com/fateh_kanoon93
📢 *هر روز #یک_صفحه_قرآن بخوانیم*
🔹 امروز؛ صفحه ۲۵۱ قرآن کریم سوره مبارکه رعد🌱
📝خلاصه نکات صفحه ۲۵۱
۱. جز خدا به سراغ دیگران نروید که از غیر او هیچ کاری ساخته نیست.
۲. هر کس خالصانه خدا را بخواند، با دست پر برمیگردد.
۳. دست خالی برگشتن به خاطر توجّه به غیر خداست.
۴. هستی، مطیع و ساجد خداوند است؛ چرا ما نباشیم؟۵. انسانی که نمیتواند برای خود سودی را جلب یا ضرری را دفع نماید، نباید تحت هر عنوانی به جای خدا مورد اطاعت مردم قرار گیرد.
۶. کورۀ حوادث است که ناخالصیها معلوم و حقّ و باطل ظاهر میشود.
۷. بهترینها در انتظار مؤمن است.
۸. باز خرید و فدیه در روز قیامت وجود ندارد.
https://eitaa.com/fateh_kanoon93
251.lite.mp3
743K
📢 هر روز #یک_صفحه_قرآن *بشنویم*
🔹 صفحه ۲۵۱ قرآن کریم، سوره مبارکه رعد🌱
https://eitaa.com/fateh_kanoon93