eitaa logo
منبرک فاطمی
6.8هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
1هزار ویدیو
1.4هزار فایل
✔️ مباحث قرآنی، اخلاقی،داستان ✔️اهلبیت ومناسبتهامذهبی ✔️احکام کاربردی،پاسخگو ✔️مرثیه و مداحی ✔️عفاف وحجاب ✔️جهادتبیین ✔️فرزندآوری ✔️مهدویت ✔️شهدا ✔️نماز ✔️ هدیه به مادرم @a_f_133 🔺فهرست و... https://eitaa.com/fatemi222/6618
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم- ✍️امام رضا ( علیه السلام ) موقع خداحافظی ،بارهابا قبر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) و آله وداع می‌کرد و با صدای بلند می‌گریست و می‌فرمود: « فَإِنِّی أَخْرُجُ مِنْ جِوَارِ جَدِّی ص فَأَمُوتُ فِی غُرْبَةٍ وَ أُدْفَنُ فِی جَنْبِ هَارُونَ؛ من از کنار جدّم می‌روم و در غربت می‌میرم و در کنار قبر هارون دفن می‌شوم. (عیون، ج2، ص217) ✋چرا به امام رضا (علیه السلام) غریب می‌گویند؟ 👈 لقب غریب الغرباء در ادعیه برای امام حسین (علیه السلام) نقل شده است(اقبال الاعمال، ج۳، ص۳۴۷) نه برای امام رضا (علیه السلام)؛ البته لقب غریب برای امام رضا (علیه السلام) توسط امام علی و امام صادق و خود امام رضا (علیه السلام) نقل شده است(کافی، ج4، ص147 و ج4، ص581) علت غربت امام رضا (علیه السلام) چیست؟ 1️⃣👈جدایی از خانواده و قبر پیامبر وشهادت در غربت:همانطور که در حدیث بالا نقل شد، امام موقع خداحافظی گریه می کرد و خودش را غریب نامید واین غربت به زور توسط مامون انجام شد. 2️⃣👈دفن کنار هارون: یکی دیگر از دلایل غربت امام رضا ( علیه السلام ) دفن شدن او در کنار هارون الرشید است. مسلماً هیچ مؤمنی دوست ندارد در کنار قاتل پدر خود دفن شود(حدیث بالا) 3️⃣👈 انکار امامت حضرت توسط شیعیان و نمایندگان پدر بزرگوارش: وکلای امام کاظم (علیه السلام) امامت امام رضا (علیه السلام) را انکار کرده ،و به خاطر اینکه اموال را به صاحب اصلی ندهند، ادعا کردند که موسی بن جعفر ( علیه السلام ) زنده است و غایب شده و روزی برای برپا ساختن عدل به روی زمین باز خواهد گشت(کافی، ج۴، ص۱۴۷ و ج۴، ص۵۸۱) 4️⃣👈انکار امام جواد علیه‌السلام به عنوان فرزند حضرت:برخی از مردم و حتی نزدیکان امام گفتند: تو امام نیستی چون فرزند نداری،با اینکه امام،حضرت جواد علیه السلام را به عنوان جانشین معرفی کرده بود و جواد الائمه علیه السلام را به عنوان فرزند ایشان قبول نکردند و برخلاف میل امام، نسب شناسی آوردند و او تایید کرد و با این قضیه امام را گریاندند.( کافی، ج ۱، ص ۳۲۲) 5️⃣👈تحمیل ولایت عهدی بر امام رضا علیه‌السلام: بدون شک امام رضا علیه السلام، با خواست و اجبار مامون از مدینه خارج و به مرو آمد. (عیون ، ج ۲، ص ۲۱۷) و ولایت عهدی، بر امام تحمیل شد تا امام را دوستدار دنیا معرفی کند. 6️⃣👈 مامون ادعای محبت امام را میکرد و حتی ادعای شیعه بودن داشت و خودش امام را شهید کرد، ولی مردم با دیدن تظاهر و ریاکاری های مأمون فریفته رفتار او شده و گمان داشتند که امام در آسودگی بوده و به مرگ طبیعی از دنیا رفته است و مامون با ظاهرسازی در شهادت امام گریه میکرد. (عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج 2، ص 241) @fatemi222
4 روضه مکتوب امام رضا علیه السلام.pdf
596.8K
۴ روضه مکتوب شهادت علیه السلام ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ @fatemi222
روضه امام رضا علیه السلام - حجت الاسلام میرزامحمدی.mp3
1.27M
روضه شهادت علیه السلام با نوای حجت الاسلام والمسلمین میرزامحمدی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ @fatemi222
هدایت شده از منبرک فاطمی
⬅️مباحثی از امام رضاعلیه السلام👇 https://eitaa.com/fatemi222/3540
چون مرغ پرشکسته که زخمیست بال او آشفته بود از اثرِ زهر حال او آمد برون ز مجلس مأمون عبا به سر گویی دگر رسیده زمان وصال او بر خاکِ حُجره ذکر لبانش حسین بود یادی ز دشت کربُبَلا در خیال او ابن الرضا رسید و سرش را به برگرفت آمد جواد.. دلبر نیکو خصال او وای از حسین که ته گودال قتلگاه یک لشگر است در پی جنگ و قتال او کس را نبود زَهْره،که گیرد سر از تنش از بس که بود هیبتِ حقّ در جلال او آمد ز ره جوان نصارا به قتل و دید دل می بَرَد ز خلق جهانی جمال او با رأفت او نظر به سوی قاتلش نمود خاموش کی شود نظرِ بی زوال او با یک نگاه شامل لطف اله شد نام شهید هم روی او شد کمال او وحيد دكامين @deabel
تلاش کرد نَیُفتَد ولی ز پا افتاد شبیه ِ مادر خود بین کوچه ها افتاد چه خوب شد که مسیرِ عبور ،خلوت بود کسی ندید که آقایِ ما کجا افتاد شبیهِ چادرِ خاکی،عبا شده خاکی به پایِ خویش نیفتاد، بی هوا افتاد عبایِ رویِ سرش دورِ زانویش پیچید براش روضة کوچه چه خوب جا افتاد میانِ حجرة در بسته دست و پا میزد چه آتشی به دلِ حضرتِ رضا افتاد کسی مزاحمِ جان دادنِ امام نشد به یادِ چکمه و گودالِ کربلا افتاد میانِ آن همه قاتل ، یکی جلو آمد به ضربِ نیزة او شاه ،ازصدا افتاد کنارِ گودیِ گودال مادرش می دید محاسنِ پسرش دستِ بی حیا افتاد به اسبها همگی نعل تازه کوبیدند به این دلیل بدن بین ِ بوریا افتاد میانِ کوچه و بازار بسکه رقصیدند سرِ بریدة آقا ز نیزه ها افتاد قاسم نعمتی @deabel
✍ در روایاتی که پاداش زیارت ائمه (ع) را بهشت معرفی کرده، عبارت «عارفاً بحقّه» ضمیمه روایت است. به این معنی که چنانچه زمانی که به زیارت می‌روید، نسبت به حق امام ، عارف و آگاه باشید لایق بهشت هستید نه صرف زیارت صوری و تماشای لوسترها و آینه کاریها و.....!!! ✅ خلاصهٔ ترجمهٔ «عارفاً بحقّه» این است که وقتی به زیارت میروی، با تمام وجود حس کنی که حضرت زنده است و الان به منزل او رفته و در خدمت اویی 😊 او ترا می بیند، صدایت را می شنود و سلام ات را جواب می‌دهد، از تمام نیات قلبی و از همه گذشته و آینده و اعمال خوب و بد تو آگاه است، «حق حقیقی» بر تو دارد، نسبت به تو و بر همه شیعیان، از پدر و مادر مهربان تر است، از خدا برای تو طلب مغفرت می‌کند و قضای حوائج تو را از خدا میخواهد 😊🌹 👌 آنگاه بدانی که او نیز بر تو «حق حقوقی» بسیاری دارد که مراعات آن بر تو واجب است ! 👈 از جمله اینکه بدانی او به چه امر کرده و از چه چیز نهی کرده 👌 و تسلیم آنها باشی ! ❌ نمی‌توانی بگویی امام را دوست دارم اما نماز ، حجاب، خمس و.... را قبول ندارم ❗️ ✅ اگر او را شناختیم و با این معرفت ، حق زیارتش را ادا کردیم، آنوقت آثار زیارت شامل ما هم میشود 👌 مثل ثواب وافر ، رزق واسع علمی، عاطفی ، معنوی، گشایش در گرفتاری ها، پاداش بهشت و......❗️ 🔹 هرچند که خود زیارت فی نفسه، مثل آبی بر گرد و غبار و آتش گناهان است، ولی اثر کامل زیارت بستگی به میزان «عارفاً بحقّه» زائر دارد ❗️ @fatemi222
✅ آیت الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی (ره) نقل می کنند : شب اول قبر آيت‌‌الله شيخ مرتضی حائری برايش نماز ليلة‌ الدّفن خواندم، همان نمازی که در بين مردم به نماز وحشت معروف است. بعدش هم يک سوره ياسين قرائت کردم و ثوابش را به روح آن عالم هديه کردم . 👈 چند شب بعد او را در عالم خواب ديدم. حواسم بود که از دنيا رفته است. کنجکاو شدم که بدانم در آن طرف مرز زندگی دنيايی چه خبر است؟!🤔 پرسيدم: آقای حائری! اوضاع‌تان چطور است؟❓ آقای حائری که راضی و خوشحال به نظر می آمد، رفت توی فکر و پس از چند لحظه، انگار که از گذشته‌ای دور صحبت کند شروع کرد به تعريف کردن... 🙄 وقتی از خيلی مراحل گذشتيم، همين که بدن مرا در درون قبر گذاشتند، روحم به آهستگی و سبکی از بدنم خارج شد و از آن فاصله گرفت. درست مثل اينکه لباسی را از تنت درآوری !! 🙄 کم کم ديگر بدن خودم را از بيرون و بطور کامل ميديدم. خودم هم مات و مبهوت شده بودم، اين بود که رفتم و يک گوشه‌ای نشستم و زانوی غم و تنهايی در بغل گرفتم.😔 😳 ناگهان متوجه شدم که از پايين پاهايم، صداهايی می آيد !! 😱 صداهايی رعب‌آور و وحشت‌افزا !! 😱 صداهايی نامأنوس که موهايم را بر بدنم راست ميکرد!! 😧 به زير پاهايم نگاهی انداختم. از مردمی که مرا تشيیع و تدفين کرده بودند، خبری نبود !!😧 😰 بيابانی بود برهوت با افقی بی انتها و فضايی سرد و سنگين !! و دو نفر داشتند از دور دست به من نزديک ميشدند.😱 تمام وجودشان از آتش بود.🔥 آتشی که زبانه می کشيد و مانع از آن ميشد که بتوانم چشمانشان را تشخيص دهم. ⚠️ انگار داشتند با هم حرف ميزدند و مرا به يکديگر نشان ميدادند. 😨 ترس تمام وجودم را فرا گرفت و بدنم شروع کرد به لرزيدن. خواستم جيغ بزنم ولي صدايم در نمی آمد 😶 تنها دهانم باز و بسته ميشد و داشت نفسم بند مي‌آمد😨 بدجوری احساس بی کسی و غربت کردم😭 گفتم: 🙏 خدايا به فريادم برس! خدايا نجاتم بده، در اينجا جز تو کسی را ندارم.... همين که اين افکار را از ذهنم گذرانيدم، متوجه صدايی از پشت سرم شدم.🙄 صدايی دلنواز، آرامش ‌بخش و روح افزا و زيباتر از هر موسيقی دلنشين!🙂 سرم را که بالا کردم و به پشت سرم نگريستم، 💫 نوری را ديدم که از آن بالا بالاهای دور دست به سوی من می آمد. هر چقدر آن نور به من نزديکتر ميشد، آن دو نفر آتشين عقب‌تر و عقب‌تر ميرفتند تا اينکه بالاخره ناپديد گشتند. ☺️ نفس راحتی کشيدم و نگاه ديگری به بالای سرم انداختم. آقايي را ديدم از جنس نور !💫 نوری چشم نواز و آرامش بخش.🌟✨ ابهت و عظمت آقا مرا گرفته بود و نميتوانستم حرفی بزنم و تشکری کنم، اما خود آقا که گل لبخند بر لبان زيبايش شکوفا بود سر حرف را باز کرد و پرسيد: آقای حائری! ترسيدی ؟❓ من هم به حرف آمدم که: بله آقا ترسيدم !! آن هم چه ترسی !! هرگز در تمام عمرم تا به اين حد نترسيده بودم. اگر يک لحظه ديرتر تشريف آورده بوديد حتماً زَهره ‌ترک ميشدم و خدا ميداند چه بلايی بر سر من می آوردند.😱 بعد به خودم جرأت بيشتر دادم و پرسيدم: راستی! نفرموديد که شما چه کسی هستيد؟!❓ و آقا که لبخند بر لب داشت و با نگاهی سرشار از عطوفت، مهربانی و قدرشناسی به من می نگريستند😊 فرمودند: 👌 من علی بن موسی الرّضا هستم. 👈 آقای حائری! شما ۷۰ مرتبه به زيارت من آمديد، من هم ۷۰ مرتبه به بازديدت خواهم آمد، اين اولين مرتبه‌اش بود، ۶۹ بار ديگر هم خواهم آمد.... 📚 کرامات امام رضا از زبان بزرگان ص ۲۹ سلام و رحمت خدا بر امام مهربانی ها 🌹 🌹 @fatemi222
(ع) را 🌷«شهید راه علم»🌷می دانیم، و نیز می دانیم که هر کس در هر مسیری که جهادش باشد، شهادتش هم از آن باب است. 👌 جهاد امام رضا ع، «جهاد علمی» بود؛ به همین خاطر او را «عالم آل محمد» می نامیدند . 👈 مأمون اما برای آنکه امام را مغلوب کند، از راه مناظره وارد شد! می خواست امام را تحقیر کند! ولی امام از مناظره ها استقبال کرد! مأمون میخواست امام وارد جریانی بشود که منتهی به شکست است، اما جریان برگشت!! ↪️ عدو سبب خیر شد!! با پاسخ های امام در مناظره، علم و فضیلت امام را همگان بهتر و بیشتر دانستند ! 😔هرجا دشمن کم آورد، دست به قتل و کشتن زد !! اساساً گره ای که با دست باز میشود را با دندان باز نمیکنند ! موضوعی که با گفتگو قابل حل باشد، با حل نمی‌کنند !! 👈اما وقتی مأمون در مناظرات نتوانست سربلند کند ، وارد مرحله بعدی شد....😥 👈 تا آن روز که، نام این شهر، مشهد نبود.... بعد از آن اتفاق بود که نامش شد «مشهدالرضا» !😭 @fatemi222
ائمه علیهم السلام، همه شان آفتاب اند و شمس الشموس .... 👌 چرا که پاره تن پیامبرند.... ❗️ اما پیامبر (ص) فقط دو نفرشان را پاره تنش نامید: حضرت زهرا (س)، و را ...! نگذاشتند که نشانی از قبر زهرا سلام الله علیها بماند و به ما برسد....😭😭 مشهدالرضا هم که می روی، وقتی حس می کنی، «غریب طوس»، همچنان غریب است و تمام این آشنایان، مردم، و تمام این روشنایی ها، مثل وطن او نیست.....😔 😭 اینجاست که چشم هایت، خود به خود می جوشند و دست هایت به طرف ضریح قد می کشند ؛ گویی این غریب، تمام غربا را در آغوش مهربان خود کشیده است.😭 آنگاه بی اختیار میگویی السلام علیک یا غریب الغرباء..... 😭😭 هرچند اینجا «وطن امام» نیست😔 اما همین که سلام بدهی، حس می کنی اینجا وطن محبوب خود توست.💗 صَلَّي اللَّهُ عَلَيْكَ يَا أَبَا الْحَسَنِ صَلَّي اللَّهُ عَلَي رُوحِكَ وَ بَدَنِكَ درود خدا بر تو ای ابا الحسن، درود خدا بر روح و پيكرت ....🙏 🏴 (ع) تسلیت باد 🏴 @fatemi222
🔔 🔻گِرِه‌های زندگی🔻 ✍ در سوره فلق، خداوند به پیامبر اکرم (ص) و در واقع به همه‌ی ماها، دستور میده که از شرِّ تمامِ مخلوقاتِ عالم، به خودِ خدا پناه ببریم:👇 بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ 🕋 قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ، مِن شَرِّ مَا خَلَقَ (فلق/۱و۲) 💢 بگو: «پناه می‌برم به پروردگارِ سپیده‌ی صبح، از شرّ هر آنچه که آفریده است». ✔ یعنی هر کدوم از مخلوقات ممکنه که شرّی داشته باشند، که از همه‌ی این شرّها به خدا پناه می‌بریم. امّا در آیاتِ بعدی، از بینِ همه این شرّها، ۳ مورد رو نام می‌بره که یکیش اینه:👇 🕋 وَ مِن شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِی الْعُقَدِ (فلق/۴) 💢 و از شرّ آنها که در گره‌ها می‌دمند، به خدا پناه می‌برم. «عُقَد»👈 جمع «عَقد» به معنای گره است. «نَفَّاثَاتِ»👈 از «نفث» به معنای دمیدن است. پس: «نَفَّاثَاتِ فِی الْعُقَدِ»👈 یعنی کسانی که در گره‌ها می‌دمند، و در زندگی‌ِ دیگران گره ایجاد می‌کنند.➰ 👥 بخواهیم یا نخواهیم، از این افراد همه جا پیدا میشن، که خواسته یا ناخواسته، تو زندگیِ دیگران گره ایجاد می‌کنند.🙁 ❌ توی خونه‌ها، بین افرادِ ، بین زن و شوهرها، بین خواهر برادرها، بین فرزندان، بینِ افرادِ فامیل، و... اختلاف و تفرقه ایجاد میکنند. ❌ گاهی با حرفی یا عَمَلی، یا حتّی با سکوتی، روابط رو تیره و تار می‌کنند، و دوستی‌ها رو بهم می‌زنند. ❌ گاهی بعضی‌ها با ایجادِ وسوسه و شکّ بین زن و شوهرها فتنه به پا می‌کنند. یا حتّی بعضی افراد، با سِحر و جادو😱 گره‌هایی رو تو زندگیِ دیگران میندازن. ❌ گاهی یه خانمی با نحوه پوشش و حجابش، با نحوه‌ی حرف زدنش، با نحوه‌ی برخوردش، گرهی یا وسوسه‌ای رو در زندگی مردی ایجاد میکنه...🧕 یا برعکس، یه آقایی با نحوه‌ی برخوردش دل زنی رو می‌لرزونه، و زندگی یک خانمی رو نابود میکنه.🧔 ❌ گاهی بعضی‌ها با تبلیغاتِ سوء، جوّسازی‌ها، سخن‌چینی‌ها، جاسوسی‌ها، شایعه پراکنی‌ها، و... در سطحِ اجتماع، تو زندگیِ مردم گره میندازن. 👈 همه‌ی اینها از مصادیقِ «نَفَّاثَاتِ فِی الْعُقَدِ» هستند. مثال تو این زمینه فراوونه. ⚠ حالا ما صفحاتِ زندگی‌مون رو ورق بزنیم... ⁉️ ببینیم جزو کدوم دسته از افراد هستیم؟! تو زندگیِ دیگران، گره انداختیم، یا گره‌ای رو باز کردیم؟!🤔 ➖ اگر گِره انداختیم، خدا هم تو کارِ دنیا یا آخرتِ ما، یا هر دو، گره میندازه.😰 ➖ امّا اگر گرهی باز کردیم، خدا هم از کارِ ما گره‌گشایی میکنه.😇 🤲 خدایا! از شرّ همه‌ی کسانی که در زندگی‌ها گره ایجاد می‌کنند، به تو پناه می‌برم. @fatemi222
سلام خدمت همراهان بزرگوار انشالله کانال منبرک در محرم و صفر مفید بوده باشد. تشکر شما معرفی کانال به دوستان هست ارسال لینک زیر به دوستان 👇