eitaa logo
منبرک فاطمی
6.8هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
1هزار ویدیو
1.4هزار فایل
✔️ مباحث قرآنی، اخلاقی،داستان ✔️اهلبیت ومناسبتهامذهبی ✔️احکام کاربردی،پاسخگو ✔️مرثیه و مداحی ✔️عفاف وحجاب ✔️جهادتبیین ✔️فرزندآوری ✔️مهدویت ✔️شهدا ✔️نماز ✔️ هدیه به مادرم @a_f_133 🔺فهرست و... https://eitaa.com/fatemi222/6618
مشاهده در ایتا
دانلود
درس‌هایی از پیامبر(ص) 📝شدید با 🔰از همان ابتدایی که (ص) در مدینه شکل گرفت، دشمنان آن هم شروع به کار کردند. پیامبر(ص) در دوران حکومت خود، حداقل با سه گروه دشمن مواجه بود: 1️⃣دشمن اول، قبایل نیمه وحشی‌: که اطراف مدینه زندگی می‌کردند «و تمام زندگی آنها عبارت از جنگ و خونریزی و غارت و به جان هم افتادن و از همدیگر قاپیدن است.» 28/2/80 پیامبر «در هر کدام از آنها اگر نشانه‌ی صلاح و هدایت بود، بست ... و بر و پیمان خودش، بسیار پافشاری می‌کرد و پایدار بود.» 28/2/80 اما آنهایی که شریر و بودند، «پیغمبر سراغ آنها رفت و آنها را منکوب کرد و سر جای خودشان نشاند..» 2️⃣دشمن دوم، و اهل قریش: «پیغمبر احساس کرد اگر بنشیند تا آنها سراغش بیایند، یقیناً آنها فرصت خواهند یافت؛ لذا سراغ آنها رفت؛ منتها به طرف مکه حرکت نکرد. راه کاروانىِ آنها از نزدیکی مدینه عبور می‌کرد؛ پیغمبر تعرّض خودش را به آنها شروع کرد، که جنگ بدر، مهم‌ترینِ این تعرّض‌ها در اوّلِ کار بود. پیغمبر تعرّض را شروع کرد؛ آنها هم با تعصّب و پیگیری و لجاجت به جنگ آن حضرت آمدند. تقریباً چهار، پنج سال وضع این‌گونه بود؛ یعنی پیغمبر آنها را به حال خودشان رها نمی‌کرد؛ آنها هم امیدوار بودند که بتوانند این مولود جدید - یعنی نظام اسلامی - را که از آن احساس خطر می‌کردند، ریشه کن کنند. و جنگ‌های متعدّد دیگری که اتّفاق افتاد، در همین زمینه بود.» آخرین جنگ پیامبر(ص) با این دشمنان، بود و پس از آن، ماجرای پیش آمد و پیامبر(ص) با آنان پیمان صلح امضا کرد. اما سال هشتم بعثت، «که کفّار کرده بودند، پیغمبر رفت و مکه را فتح کرد، که فتحی عظیم و حاکی از تسلّط و اقتدار آن حضرت بود.» 3️⃣دشمن سوم، یهودی‌ها: «یعنی که علی‌العجاله حاضر شدند با پیغمبر در مدینه زندگی کنند؛ اما دست از موذیگری و اخلالگری و تخریب برنمی‌داشتند... پیغمبر تا آن‌جایی که می‌توانست، با اینها مدارا کرد؛ اما بعد که دید اینها مدارابردار نیستند، مجازاتشان کرد. هرکدام از این سه قبیله عملی انجام دادند و پیغمبر بر طبق آن عمل، آنها را مجازات کرد. اوّل، بودند که به پیغمبر خیانت کردند؛ پیغمبر سراغشان رفت و فرمود باید از آن‌جا بروید؛ اینها را کوچ داد و از آن منطقه بیرون کرد و تمام امکاناتشان برای مسلمان‌ها ماند. دسته‌ی دوم، بودند. اینها هم خیانت کردند لذا پیغمبر فرمود مقداری از وسایلتان را بردارید و بروید؛ اینها هم مجبور شدند و رفتند. 🔰 دسته‌ی سوم بودند که پیغمبر امان و اجازه‌شان داد تا بمانند؛ اینها را بیرون نکرد؛ با اینها پیمان بست تا در جنگ خندق نگذارند دشمن از طرف محلاتشان وارد مدینه شود؛ اما اینها ناجوانمردی کردند و با دشمن پیمان بستند تا در کنار آنها به پیغمبر حمله کنند!... بعد که قریش و هم‌پیمانانشان شکست خوردند و از خندق جدا شدند و به طرف مکه رفتند، پیغمبر به مدینه برگشت. همان روزی که برگشت، نماز ظهر را خواند و فرمود نماز عصر را جلوِ قلعه‌های بنی‌قریظه می‌خوانیم؛ راه بیفتیم به آن‌جا برویم؛ یعنی حتّی یک شب هم معطل نکرد؛ رفت و آنها را محاصره کرد. بیست‌وپنج روز بین اینها محاصره و درگیری بود؛ بعد پیغمبر همه‌ی مردان جنگی اینها را به قتل رساند؛ چون خیانتشان بزرگ‌تر بود و قابل اصلاح نبودند.» بنابراین در هیچکدام از این قضایا، پیغمبر نکرد اما در مقابل نقض عهد آنان، ساکت نماند و پاسخ خیانت‌شان را با کامل داد. @Khattehezbollah
عالَم بهشت سَرمد و خُلدِ مُخلَّد است آن لحظه ای که بر لب ما مدح ایزد است این اعتقاد ماست سرآمد محمّد است فرمانده اوست گوش به فرمان او علی جان جهانیان شده و جان او علی او اوج مهربانی و ایثار و پاکی است از آسمان جدا شده امّا چه خاکی است وقتی علی سْت پای رکابش چه باکی است... از فتنه های خیبریان و منافقان حیدر پناه حضرت عشقْ است و عاشقان دین خداست تا به اَبد زیر دِیْنِ او گشتم نگرد چون اَحدی نیست عِینِ او زیباترین ترانه دم یا حسین او دنیا نداشت دَر خور او هیچ جز خودش یک یاحسین هدیه یِ روز تولّدش سبز است مثل گنبد او محشرم اگر... سینه کنم به عشق نبی و علی سپر گیتی ندیده است کسی مثل این بشر باشد بشیر آخرت و رهبر صراط عیدی روز آمدنش برگه یِ برات برگ برات خُلدِ برین جای خود به ما... امشب بده برات سفر تا به کربلا شبهای جمعه فاطمه در صحن دلربا گوید به روی دوشِ تو نَه... زیر دست و پاست واویلتا حسین وصیِ نبی کجاست؟! 🔹 🔹
🔴سه بُعد زندگی امام صادق(علیه السلام) ♦️مقام معظم رهبری :«امام صادق(ع) مرد مبارزه بود، مرد علم بود و مرد تشکیلات بود.اما مرد علم بودنش را همه بسیار شنیده‌اند. میدان آموزشی آن بزرگوار در تاریخ زندگی امامان شیعه بی نظیر بود. ♦️اما مرد مبارزه بودنش را کمتر شنیده‌اید. امام صادق(ع) مشغول یک مبارزهٔ دامنه‌دار بود؛ مبارزه برای قبضه کردن حکومت و قدرت، و بوجود آوردن حکومت اسلامی و علوی(به جای حکومت بنی‌امیه). ♦️اما بُعد سوم را اصلا بسیاری نشنیده‌اند، مرد تشکیلات. ایشان یک تشکیلات عظیمی از مؤمنانِ به خود و طرفداران جریان حکومت علوی در سراسر عالم اسلام، از اقصای خراسان و ما وراءالنهر تا شمال آفریقا، بوجود آورده بود.تشکیلات یعنی وقتی امام صادق اراده میکند آنچه را که او می‌خواهد بدانند، نمایندگان او در سراسر آفاق عالم اسلام، به مردم می‌گویند تا بدانند.» @a_fatemi24
🤔 ! ❓ شخصی بدون مجوز از سازمان آب، لوله‌ای از خيابان به منزل خود كشيده است لطفاً‌ بفرماييد: الف) حكم غسل و وضوی انجام شده با آن آب، چه حكمی دارد؟ ب) در صورتی كه انشعاب لوله از منزل همسايه ـ با اجازه وی‌ ـ باشد، حكم چگونه است؟ ✍ آیت الله خامنه‌ای: الف) در فرض سؤال حكم غصب را دارد. ب) با فرض عدم صدور مجوز از سازمان آب اجازه همسايه مجوّز استفاده از آن نيست. ✍ آیت الله سیستانی: الف) خلاف مقررات جائز نيست ولی غسل و وضوئش صحيح است. ✍ آیت الله شبیری زنجانی: الف) غسل و وضو با آب مذكور حرام است، ولی محكوم به صحت است. ب) اگر خلاف مقررات باشد، ‌جائز نيست، ولی محكوم به صحت است. ✍ آیت الله صافی گلپایگانی: الف و ب) اگر مسئولين امر اجازه دهند اشكال ندارد. ✍ آیت الله فاضل لنکرانی: الف) اگر بنا دارد پول آب مصرفی را بدهد وضو و غسل صحيح است. و اگر بنا دارد پول آب مصرفی را ندهد، وضو و غسل اشكال دارد. بنابر احتياط واجب صحيح نيست. ب) كار غير قانونی كرده ولي چون اصل آب غصبی نيست لذا وضو و غسل باطل نيست. ✍ آیت الله مکارم شیرازی: الف) جايز نيست و غسل و وضوي او اشكال دارد. ب)‌ هرگاه بر خلاف مقررات اداره آب باشد اين كار نيز جايز نيست. ✍ آیت الله نوری همدانی: الف و ب) هر دو اشكال دارد. ✍ آیت الله وحید خراسانی: الف) درفرض سؤال بنابر احتياط واجب صحيح نيست. ب) ‌چنانچه سازمان آب انشعاب داده و شرط كرده كه اين انشعاب را به ديگری ندهيد دادن انشعاب بنابر احتياط واجب جايز نيست و استفاده از آن هم بنابر احتياط واجب جايز نمی‌باشد. 📚 منابع: جامع الاحكام آیت الله صافی گلپایگانی، ج1، ص36، با استفاده از س103 / جامع المسائل آیت الله فاضل لنکرانی، ج1، ص56، با استفاده از س146 / سایت پاسخ به سوالات فقه و معارف اسلامی جامعة الزهرا (س)، قسمت فقه، مبحث غسل، فصل شرایط غسل / استفتاء مکتوب از مراجع معظم تقلید / استفتاء شفاهی از مراجع معظم تقلید
هدایای دهگانه و تهیه آنها قبل از مرگ سبک زندگی قبل از مرگ چهل وظیفه قبل از مرگ روش عاقبت بخیری هدایای دهگانه و تهیه آنها قبل از مرگ سبک زندگی قبل از مرگ چهل وظیفه قبل از مرگ روش عاقبت بخیری هدایای دهگانه و تهیه آنها قبل از مرگ " أمّا هديّة عزرائيل فأربعة أشياء: و هديّة القبر أربعة أشياء: و هديّة منكر و نكير أربعة أشياء: و هديّة الميزان أربعة أشياء: و هديّة الصراط أربعة أشياء: و هدية مالك أربعة أشياء: و هديّة رضوان أربعة أشياء: و هديّة النبيّ صلّى اللّه عليه و اله أربعة أشياء: و هديّة جبرئيل أربعة أشياء: و هدية اللّه تعالى أربعة أشياء: ترجمه ی حدیث همراه با ذکر آیات و روایات مربوطه 1) عزرائيل 2) قبر 3) نكير و منكر 4) ميزان 5) پل صراط 6) دربان دوزخ 7) دربان بهشت 8) پيغمبر «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» 9) جبرئیل 10) و خداوند متعال؛ براى عزرائيل چهار چيز: 1) رضايت حقداران، 2) قضاى نمازها، 3) اشتياق به خدا، 4) و آرزوى مرگ؛ براى خداوند متعال هم چهار چيز: 5) ترك سخن‏چينى، 1) استبراى از بول، ( و رعایت طهارت و پاکی) 2) تلاوت قرآن، 3) و نماز شب؛ براى نكير و منكر هم چهار چيز: 1) راستگويى، 2) ترك غيبت، 3) حقگويى، 4) و فروتنى براى همه؛ براى ميزان نيز چهار چيز: براى صراط هم چهار چيز: براى دربان دوزخ هم چهار چيز: براى دربان بهشت نيز چهار چيز: براى پيغمبر «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» هم چهار چيز: جبرئيل هم چهار چيز: براى قبر هم چهار چيز: هدایای دهگانه و تهیه آنها قبل از مرگ سبک زندگی قبل از مرگ چهل وظیفه قبل از مرگ روش عاقبت بخیری جاء رجل إلى النبيّ صلّى اللّه عليه و اله فقال له: أتأذن لي أن أتمنّى الموت، فقال صلّى اللّه عليه و آله: الموت شي‏ء لا بدّ منه و سفر طويل ينبغي لمن أراده أن يرفع عشر هدايا، فقال: و ما هي؟ قال صلّى اللّه عليه و آله: 1) هديّة عزرائيل، 2) و هديّة القبر، 3) و هديّة منكر و نكير، 4) و هديّة الميزان، 5) و هديّة الصراط، 6) و هديّة مالك ، 7) و هديّة رضوان ، 8) و هديّة النبيّ صلّى اللّه عليه و اله، 9) و هديّة جبرئيل، 10) و هديّة اللّه تعالى. أمّا هديّة عزرائيل فأربعة أشياء: 1) رضاء الخصماء، 2) و قضاء الفوائت، 3) و الشوق إلى اللّه، 4) و التمنّي للموت و هديّة القبر أربعة أشياء: 1) ترك النميمة، 2) و استبراؤه من البول، 3) و قراءة القرآن، 4) و صلاة الليل و هديّة منكر و نكير أربعة أشياء: 1) صدق اللسان، 2) و ترك الغيبة، 3) و قول الحقّ، 4) و التواضع لكلّ أحد «6». و هديّة الميزان أربعة أشياء: 1) كظم الغيظ، 2) و ورع صادق، 3) و المشي إلى الجماعات، 4) و التداعي إلى المغفرات. و هديّة الصراط أربعة أشياء: 1) إخلاص العمل، 2) و حسن الخلق، 3) و كثرة ذكر اللّه، 4) و احتمال الأذى . و هدية مالك أربعة أشياء: 1) البكاء من خشية اللّه، 2) و صدقة السر، 3) و ترك المعاصي، 4) و برّ الوالدين. و هديّة رضوان أربعة أشياء: 1) الصبر على المكاره، 2) و الشكر على نعمه، 3) و إنفاق المال في طاعته، 4) و حفظ الأمانة في الوقف. و هديّة النبيّ صلّى اللّه عليه و اله أربعة أشياء: 1) محبّته، 2) و الإقتداء بسنّته، 3) و محبّة أهل بيته، 4) و حفظ اللسان عن الفحشاء. و هديّة جبرئيل أربعة أشياء: 1) قلّة الأكل، 2) و قلّة النوم، 3) و مداومة الحمد، 4) و قلّة الكلام. و هدية اللّه تعالى أربعة أشياء: 1) الأمر بالمعروف، 2) و النهي عن المنكر 3) و النصيحة للخلق، 4) و الرحمة على كلّ أحد. @fatemi5
🔴قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): ♦️«مَنْ يَصْبِرْ نَصَرَهُ اللهُ وَ مَا أُعْطِيَ عَطَاءٌ خَيْرٌ وَ أَوْسَعُ مِنَ الصَّبْرِ وَ النَّصْرُ مَعَ الصَّبْرِ وَ الْفَرَجُ بَعْدَ الْكَرْبِ وَ إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً» ♦️پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: هرکس صبر کند خداوند یاریش می‌کند، و هیچ خیر و نیکی بهتر از صبر نیست و بدان پیروزی بر مشکلات با صبر حاصل شده و گشایش در زندگی با بلا ممکن می‌شود. و همانا همراه سختی راحتی است. 📚(مستدرك الوسائل؛ ج‌11، ص 263) @fatemi5
✅ امام علی علیه‌السلام: 📍 طَلَبُ الدُّنيا رَأسُ الفِتنَةِ؛ 📌 دنياطلبى، ريشه فتنه است. 📚 غرر الحكم، ح۵۹۹۰ 🆔 @fatemi5
✅وَالَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ لَنُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِى كَانُوا يَعْمَلُونَ ترجمه و كسانى كه ایمان آورده و كارهاى شایسته انجام داده‏اند، قطعاً لغزش‏هاى آنان را مى‏پوشانیم، و بى شك بهتر از آنچه عمل مى‏كرده‏اند پاداششان مى‏دهیم. 🌹نکته ها از بهترین نمونه ‏هاى جهاد كه در آیه ‏ى قبل خواندیم، ایمان و عمل صالح است كه در این آیه عنوان شده است. 🌹پيام ها  1- انسان براى دریافت پاداش‏هاى الهى، به ایمان و صالح، هر دو نیازمند است. «آمنوا و عملوا الصّالحات»  2- مؤمنان از و گناه به دور نیستند. «و الّذین آمنوا... لنكفّرن عنهم سیئاتهم»  3- پاداش الهى، تنها گناهان گذشته نیست، بلكه دریافت پاداش نیز هست. «لنكفّرن عنهم سیئاتهم و لنجزینّهم»  4- دریافت پاداش پس از شدن از گناهان است. «لنكفّرن... لنجزینّهم» عنکبوت ۱۷ @fatemi5
ویژگی های بسیج از دیدگاه قرآن.pdf
475.5K
📜فیش منبر کوتاه 📩 هفته بسیج ویژگی های بسیج از دیدگاه قرآن 🔵منبر کوتاه به مناسبت هفته بسیج 💠دسترسی به متن منبر @fatemi5 @fishemenbar
راههای تقویت روحیه شهادت و ایثارگری.pdf
602.1K
📜فیش منبر 📩 هفته بسیج 🔵منبر کامل به مناسبت هفته بسیج راههای تقویت روحیه شهادت و ایثارگری ╭─═ঊঈ🔻💢ঊঈ═─╮ 🔵 @fishemenbar👌 ╰─═ঊঈ💢🔺ঊঈ═─╯
راههای تقویت روحیه شهادت و ایثارگری.pdf
602.1K
📜فیش منبر 📩 هفته بسیج 🔵منبر کامل به مناسبت هفته بسیج راههای تقویت روحیه شهادت و ایثارگری 🔵 @fishemenbar👌 ╰─═ঊঈ💢🔺ঊঈ═─╯
تشرف تاجر اصفهانی و طیّ الارض با جناب هالو حاج آقا جمال الدین(ره) نقل می فرمود: « من برای نماز ظهر و عصر به مسجد شیخ لطف الله ، که در میدان شاه اصفهان واقع است، می آمدم. روزی نزدیک مسجد جنازه ای را دیدم که می برند و چند نفر از حمالها و کشیکچی ها همراه او هستند. حاجی تاجری، از بزرگان تجار هم که از آشنایان من است پشت سر آن جنازه بود و به شدت گریه می کرد و اشک می ریخت. من بسیار تعجب کردم چون اگر این میت از بستگان بسیار نزدیک حاجی تاجر است که این طور برای او گریه می کند، پس چرا به این شکل مختصر و اهانت آمیز او را تشییع می کنند و اگر با او ارتباطی ندارد، پس چرا این طور برای او گریه می کند؟ تا آن که نزدیک من رسید، پیش آمد و گفت: آقا به تشییع جنازه اولیاء حق نمی آیید؟ با شنیدن این کلام، از رفتن به مسجد و نماز جماعت منصرف شدم و به همراه آن جنازه تا سر چشمه پاقلعه در اصفهان رفتم. ( این محل سابقاً غسالخانه مهم شهر بود ) وقتی به آن جا رسیدیم، از دوری راه و پیاده روی خسته شده بودم. در آن حال ناراحت بودم که چه دلیلی داشت که نماز اول وقت و جماعت را ترک کردم و تحمل این سختی را نمودم آن هم به خاطر حرف حاجی. با حال افسردگی در این فکر بودم که حاجی پیش من آمد و گفت: شما نپرسیدید که جنازه از کیست؟ گفتم: بگو. گفت: می دانید امسال من به حج مشرف شدم. در مسافرتم چون نزدیک کربلا رسیدم، آن بسته ای را که همه پول و مخارج سفر با باقی اثاثیه و لوازم من در آن بود، دزد برد و در کربلا هم هیچ آشنایی نداشتم که از او پول قرض کنم. تصور آن که این همه دارایی را داشته ام و تا این جا رسیده ام؛ ولی از حج محروم شده باشم، بی اندازه مرا غمگین و افسرده کرده بود. در فکر بودم که چه کنم. تا آن که شب را به مسجد کوفه رفتم. در بین راه که تنها بودم و از غم و غصه سرم را پایین انداخته بودم، دیدم سواری با کمال هیبت و اوصافی که در وجود مبارک حضرت صاحب الامرعلیه السلام توصیف شده، در برابرم پیدا شده و فرمودند: چرا این طور افسرده حالی؟ عرض کردم: مسافرم و خستگی راه سفر دارم. فرمودند: اگر علتی غیر از این دارد، بگو؟ با اصرار ایشان شرح حالم را عرض کردم. در این حال صدا زدند: هالو. دیدم ناگهان شخصی به لباس کشیکچی ها و با لباس نمدی پیدا شد. ( در اصفهان در بازار، نزدیک حجره ما یک کشیکچی به نام هالو بود ) در آن لحظه که آن شخص حاضر شد، خوب نگاه کردم، دیدم همان هالوی اصفهان است. حضرت به او فرمودند: « اثاثیه ای را که دزد برده به او برسان و او را به مکه ببر » و خودشان ناپدید شدند. آن شخص به من گفت: در ساعت معینی از شب و جای معینی بیا تا اثاثیه ات را به تو برسانم. وقتی آن جا حاضر شدم، او هم تشریف آورد و بسته پول و اثاثیه ام را به دستم داد و فرمود: درست نگاه کن و قفل آن را باز کن و ببین تمام است؟ دیدم چیزی از آنها کم نشده است. فرمود: برو اثاثیه خود را به کسی بسپار و فلان وقت و فلان جا حاضر باش تا تو را به مکه برسانم. من سر موعد حاضر شدم. او هم حاضر شد. فرمود: پشت سر من بیا. به همراه او رفتم. مقدار کمی از مسافت که طی شد، دیدم در مکه هستم. فرمود: بعد از اعمال حج در فلان مکان حاضر شو تا تو را برگردانم و به رفقای خود بگو با شخصی از راه نزدیکتری آمده ام، تا متوجه نشوند. ضمناً آن شخص در مسیر رفتن و برگشتن بعضی صحبتها را با من به طور ملایمت می زدند؛ ولی هر وقت می خواستم بپرسم شما هالوی اصفهان ما نیستید، هیبت او مانع از پرسیدن این سؤال می شد. بعد از اعمال حج، در همان مکان معین حاضر شدم و او هم مرا، به همان صورت به کربلا برگرداند. در آن موقع فرمود: حق محبت من بر گردن تو ثابت شد؟ گفتم: بلی. فرمود: تقاضایی از تو دارم و موقعی که آن را از تو خواستم انجام بده. او رفت. تا آن که به اصفهان آمدم و برای رفت و آمد مردم نشستم. روز اول دیدم همان هالو وارد شد. خواستم برای او برخیزم و به خاطر مقامی که از او دیده ام او را احترام کنم اشاره فرمود که مطلب را اظهار نکنم، و رفت در قهوه خانه پیش خادمها نشست و در آن جا مانند همان کشیکچی ها قلیان کشید و چای خورد. بعد از آن وقتی خواست برود نزد من آمد و آهسته فرمود: آن مطلب که گفتم این است: در فلان روز دو ساعت به ظهر مانده، من از دنیا می روم و هشت تومان پول با کفنم در صندوق منزل من هست. به آن جا بیا و مرا با آنها دفن کن. در این جا حاجی تاجر فرمود: آن روزی که جناب هالو فرموده بود، امروز است که رفتم و او از دنیا رفته بود و کشیکچی ها جمع شده بودند. در صندوق او، همان طور که خودش فرمود، هشت تومان پول با کفن او بود. آنها را برداشتم و الآن برای دفن او آمده ایم. بعد آن حاجی تاجر گفت: آقا! با این اوصاف، آیا چنین کسی از اولیاء الله نیست و فوت او گریه و تأسف ندارد. » ماخذ : کتابهای شیفتگان حضرت مهدی ( عج ) و برکات حضرت ولی عصر - عج