eitaa logo
منبرک فاطمی
6.1هزار دنبال‌کننده
996 عکس
891 ویدیو
1.3هزار فایل
✔️ مباحث قرآنی، اخلاقی،داستان ✔️اهلبیت ومناسبتهامذهبی ✔️احکام کاربردی،پاسخگو ✔️امرمعروف و نهی منکر ✔️مرثیه و مداحی ✔️عفاف وحجاب ✔️جهادتبیین ✔️فرزندآوری ✔️مهدویت ✔️شهدا ✔️نماز @a_f_133 🔺فهرست + تبلیغات شما و... https://eitaa.com/fatemi222/6618
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️حکیم بن طفیل طایی سنبسی 👈از عناصر خبیث که در قتل حضرت بن علی (اباالفضل) علیه السلام شرکت داشت. 👈او از قبیله «طی» و از همین جهت طائی می گفتند. سنبسی را نیز با اعراب مختلف، سنبسی و… خوانند. 👈حکیم از سران و اشراف کوفه و از سپاهیان عمر بن سعد در کربلا بود. 👈روز عاشورا، آن زمان که عباس بن علی علیه السلام، به سمت رود فرات رفت تا برای خیمه های امام حسین علیه السلام آب بیاورد، حکیم همراه «زیدبن ورقاء» در یکی از های اطراف کمین کرد و بطور به حضرت اباالفضل حمله برد و دستان حضرتش را کردند. و چون سپاه دشمن، آن حضرت را احاطه کردند، به تنهایی با آنها آنقدر جنگید تا به شهادت رسید. 👈 به نقل برخی مورخین، حکیم بن طفیل در آخرین لحظه، عمودی از آهن به فرق مبارکش زد و آنحضرت نقش بر زمین شد. 👈عده ای نام آن خبیث را، «نوفل ازرق» گفته اند. 👈بعد از شهادت حضرت عباس علیه السلام حکیم جامه و سلاح او را به سرقت برداشت. 👈تمام مقاتل، او را از قاتلین حضرت ابالفضل العباس (ع) می دانند. 👈وی بعد از شهادت اباعبدالله الحسین علیه السلام در روز عاشورا، به دستور سعد همراه با ۱۰ نفر دیگر بر بدن آن حضرت اسب تاختند و استخوان های سینه و پشت و پهلوی حضرتش را در هم شکستند (لعنت خداوند بر آنها)، وقتی به کوفه به ابن زیاد رفتند، اظهار خدمتی کرده و گفتند ما بودیم که در بعدازظهر عاشورا بر پیکر حسین اسب تاختیم ولی عبیدالله به آنها جایزه اندکی داد. 👈 محدثین چون (ابوعمرو زاهد) گویند که چون نسب این ده نفر را بررسی کردیم، دیدیم که همگی حرامزاده و از اولاد زنا بودند. ⭕️سرانجام کار او: 👈مختار ثقفی، سال ۶۶ هـ.ق، که به خونخواهی کشته شدگان کربلا برخاست. 👈عبدالله بن کامل شاکری را با عده ای مامور کرد تا بن طفیل را دستگیر کردند. 👈او می گفت تیری بر حسین بن علی علیه السلام انداختم ولی به زیر جامه آنحضرت رفت و هیچ زیانی به او نرساند نزدیکان حکیم، نزد «عدی بن حاتم طائی» رفتند و از او خواستند تا ضامن شود و حکیم را آزاد کنند زیرا عدی، هم قبیله آنها بود. 👈عدی این تقاضا را از «ابن کامل» کرد ولی او گفت:اختیار با من نیست، امر با مختار است. 👈و شیعیان نگران بودند که مبادا امیر (مختار) شفاعت بن حاتم را بپذیرد. 👈 لذا به ابن کامل اصرار می کردند که بگذار این خبیث را بکشیم و از این جهت او را کردند و گفتند تو بودی که فرزند علی علیه السلام را بعد از کشتن برهنه کردی و تو گفتی که بر حسین علیه السلام، تیر انداختی و کارگر نشد، حال ما بر تو تیر می افکنیم تا کارگر شود و آنقدر بر بدن آن تیز زدند تا مانند شد و بر زمین افتاد و به هلاکت رسید. 👈از آن طرف که عدی بن حاتم، نزد مختار رفت تا شفاعت او کند، مختار گفت آیا تو روا داری که کشندگان حسین علیه السلام را شفاعت کنی؟ 👈 عدی گفت:بر حکیم بن طفیل دروغ بسته اند. او از کشندگان نبود. مختار گفت:اگر یقین به این حرف کنم، او را رها می نمایم. اما:غافل از اینکه، گروه ابن کامل، حکیم را کشته بودند و خبر او را برای مختار آوردند. 👈حضرت مهدی صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، در زیارت شهدا از ناحیه مقدسه، او را کرده است. آنجا که بر عموی خود حضرت اباالفضل العباس علیه السلام سلام و درود فرستاده و فرموده: سلام بر عباس فرزند امیرالمومنین علیه السلام، یاور برادر با جان خویش، آن که از دیروزش برای فردای خویش توشه برگرفته است. 👈فدایی برادر، او که حافظ مشک آب و به سوی برادر شتابان بود و دو دست از بدنش جدا شد. 👈خداوند قاتلان او یزید بن وقاد و حکیم بن طفیل طائی را لعنت کند. @fatemi222
❇️خولی بن یزید اصبحی 👈خولی یا خولی: از دژخیمان شهر کوفه که سر حضرت حسین بن علی علیه السلام (امام سوم شیعیان) را از کربلا به کوفه برد و در خانه اش پنهان کرد. 👈همچنین از قاتلان عثمان بن علی فرزند امیرالمؤمنین علیه السلام نیز بود. پدرش:یزید اصبحی نام داشت. 👈سال ۶۰ هـ ق، زمانی که عبیدالله بن زیاد، برای جنگ با حسین بن علی علیه السلام، سپاهی از کوفه به کربلا فرستاد، خولی با این سپاه همراه شد و در کربلا در روز دهم محرم (عاشورا) در سال ۶۱ هـ ق، در جنگ با سپاه حسینی، شقاوتهایی از خود نشان داد. 👈حساس ترین زمان شقاوت او، آنگاه که امام علیه السلام از اسب به زمین افتاد و به شهادت رسید و دشمنانش، سر مطهر او را از بدنش جدا کردند. 👈 خولی از طرف «عمربن سعد» مأمورین یافت تا آن سر را به همراهی حمیدبن مسلم ازدی، برای ابن زیاد، والی کوفه به آنجا ببرد. 👈اگرچه نقل دیگری است که:او خود، سر آن حضرت را از بدنش جدا نمود، به اینصورت که، در آخرین لحظات حیات حسین بن علی علیه السلام، که دشمنانش او را تیرباران می کردند، «سنان بن انس نخعی» بر او حمله کرد و نیزه ای برآورد که خولی با عجله آمد و از اسبش پیاده شد تا سر آن حضرت را جدا کند، اما بر خود لرزید که «شمربن ذی الجوشن» به او نهیب زد و گفت: 👈خداوند بازویت را سست کند! چرا اینگونه می لرزی؟ و این مرد خبیث سر آن امام عزیز را از تن جدا نمود. 👈و نتیجه اینکه:سر منور حسین بن علی علیه السلام را، به کوفه برد. اما شب شد و دیر به (دارالاماره) قصر عبیدالله بن زیاد، رسید و درب آنجا بسته بود. 👈لذا به خانه اش رفت و سر را در زیر طشتی، و به نقلی در «تنور» پنهان کرد. 👈خولی دو زن داشت، یکی از قبیله حضرمیان، و یکی از قبیله بنی اسد. 👈نام انها، نوار و عیوف در تاریخ آمده و پدر یکی از آنها، مالک بن عقرب است. وقتی خولی نزد همسرش به اتاق رفت، همسرش پرسید، با خود چه آورده ای؟ خولی گفت:چیزی آورده ام که برای همیشه ثروتمند و بی نیاز خواهیم بود. 👈سر حسین بن علی علیه السلام را به خانه آورده ام! 👈همسر او گفت:وای بر تو! مردم سیم و زر به خانه می برند و تو، سر فرزند رسول خدا آورده ای! به خدا سوگند که هرگز در کنار تو نخواهم ماند. 👈این را گفت و بلند شد و بیرون آمد و ناگهان نظرش بر نوری عظیم افتاد و دید که:نوری به آسمان می رود و این نور از آن سر منور ساطع است و ملائکه به صورت مرغان سپید، در اطراف آن هستند. 👈در بعضی اقوال تاریخی است که او شبانه، همسرش را ترک کرد و از آن خانه بیرون رفت. 👈خولی سر را برای ابن زیاد برد تا جایزه بگیرد. 👈او بعد از واقعه عاشورا همچنان زنده بود تا سال ۶۵ هـ ق، زمانی که مختار ثقفی به خونخواهی حضرت حسین علیه السلام، قیام کرد و دنبال قاتلان آن حضرت بود، «معاذبن هانی» و «اباعمره کیسان» امیر پاسبانان خاص خودش را به دنبال خولی فرستاد. 👈خولی در خانه اش، در بیت الخلاء (مستراح) پنهان شده بود. یکی از همسرانش که کینه او را از آن زمان که سر بریده حسین علیه السلام را آورده بود به دل داشت و دشمنش شده بود، 👈محل اختفای شوهرش را به مأموران مختار با اشاره دستش، به آنها نشان داد که خولی در کجاست! مأموران او را دستگیر کرده و خبرش را به مختار دادند. ⭕️به دستور مختار، او را کشتند و جسدش را سوزانده و را بر باد دادند. 👈امام علیه السلام در زیارت شهدا از ناحیه مقدسه او را کرده است آنجا که میفرماید 👈:سلام بر عثمان فرزند امیرالمؤمنین همنام «عثمان بن مظعون»، خداوند تیرزنندگانش «خولی بن یزید» و «ابانی دارمی» را لعنت کند. @fatemi222
❇️شمربن ذی الجوشن نام اصلی او شمر ابن فرط ضیابی کلابی، از طایفه بنی کلاب، از فرماندهان جنایتکار و بی رحم سپاه کوفه و از بزرگترین قاتلان تاریخ، قاتل امام سوم شیعیان حسین بن علی علیه السلام و از مسببان شهادت اهل بیت پیامبر اسلام و اصحاب امام حسین علیه السلام است. 👈پدرش “ذی الجوشن” که در آغاز اسلام از مسلمان شدن امتناع کرد و به دعوت پیامبر اعتنایی نکرد، تنها وقتی که متوجه پیروزی مسلمانان بر مشرکین شد، اسلام آورد و اسبی بنام “عرجاء” را بعنوان هدیه نزد پیغمبر برد ولی ایشان، هدیه او را قبول نکردند. 👈از مادر “شمر” هم به پست فطرتی و پلیدی یاد شده و چون او دامنش به گناه بی عفتی آلوده شده بود لذا این فرزند (شمربن ذی الجوشن) از راه نامشروع به دنیا آمد. 👈شمر، مردی زشت رو و پیس و آبله رو، و از روسای هوازن بود. اگر چه اول با امیرالمومنین علی بن ابیطالب بیعت نمود و در جنگ صفین در لشگر آن حضرت بود و ضربتی از سپاه شام خورد و مجروح شد او بعدا به گروه خوارج پیوست و در کوفه مسکن کرد و در آن شهر به روایت حدیث پرداخت. 👈او همیشه کینه آل علی را در دل داشت و منتظر فرصت مناسبی بود تا این کینه و عقده های دلش را بیرون بریزد. 👈سال ۶۱ هجری قمری که حرکت امام حسین علیه السلام به سمت عراق شد، شمر اخبار این حرکت را دقیقا پی گیری می کرد. 👈جاسوسان او مسیر حرکت امام را تا ورود به کربلا، برای او گزارش میدادند. 👈در تاریخ این واقعه عظیم، شمربن ذی الجوشن از طرف دولت وقت و دشمنان اسلام، چند جا نقش اساسی داشت. ۱- و از جمله افرادی بود که “عبیدالله بن زیاد” حاکم کوفه، او را برای پراکنده کردن مردم کوفه از اطراف مسلم بن عقیل، یار باوفای حسین بن علی، به دارالاماره فرستاد. ۲- زمانی که عمربن سعد، فرمانده لشگر کوفه در نامه ای برای حاکم کوفه نوشت که حسین بن علی حاضر شده که یا برگردد و یا به یکی از سرحدات کشور اسلامی برود “عبیدالله حاکم کوفه” نظر داد که باید پذیرفت ولی وقتی شمر از این نامه مطلع شد، او را منع کرد و گفت که اگر حسین بن علی خود را تسلیم نکند و برود، بعدا قدرتمند می شود. پس بهتر است الان که در چنگ شما گرفتار است، نگذارید برود. عبیدالله هم نظر شمر را قبول کرد او را فرمانده سپاه با ۴۰۰۰ جنگجوی زبده کرد و همراه با نامه ای به طرف عمربن سعد فرمانده کوفه در کربلا فرستاد، تا از حسین بخواهد که یا تسلیم شود و یا به جنگ تن در دهد و به دنبال این نامه، گفت ای عمر سعد، اگر اینکار را انجام نمی دهی از لشگر ما کناره بگیر و لشگر را به شمربن ذی الجوشن واگذار. ۳- اوج جنایت و شقاوت این مرد از روز عاشورا دهم محرم سال ۶۱ هجری در کربلا است. در آن روز او فرمانده های لشگر کوفه بود و جنایات بسیار را مرتکب شد. زمانی هم که بسیاری از اصحاب امام حسین شهید شدند، دشمنان امام، به طرف خیمه ها حمله کردند و شمر فریاد زد که آتش بیاورید تا خیمه ها و اهلش را بسوزانم. در این موقع امام علیه السلام در مقابل شمر فرمود:ای پسر ذی الجوشن، خدا ترا به آتش دوزخ بسوزاند. وای برشما، اگر دین ندارید لااقل آزاد مرد باشید و بعد حضرت خواستند که تا من زنده ام به حرم من تعرض نکنید که شمر از کلام امام شرم کرد و برگشت. ۴- این جنایتکار، در آخرین ساعتهای روز دهم محرم، زمانی که امام علیه السلام جراحت های زیادی در سر و بدن داشتند، دستور داد تا حضرت را از پشت، تیرباران کردند و سپس آن خبیث کثیف، با چکمه و خنجر برهنه بر سینه فرزند رسول خدا نشست و سر مقدس حضرت را از تن جدا کرد. ۵- او بعد از شهادت امام و همه یاران حضرت، می خواست خیمه گاه خاندان وحی را آتش بزند و علی بن حسین، زین العابدین را به قتل برساند که دیگران مانع شدند. ۶- در میان مورخین اتفاق نظر است که کسی که به فرمان عمربن سعد، سرهای مقدس شهداء کربلا را نزد “ابن زیاد” برد، او بود و از طرف ابن زیاد هم، سرهای شهداء را مجددا به همراه چند نفر دیگر، نزد یزید حاکم وقت شام برد. پایان زندگی شمربن ذی الجوشن زندگی سراسر ننگین و کثیف این مرد، زمانی که مختار ثقفی در سال ۶۶ هجری برای خونخواهی ابا عبدالله الحسین قیام کرد، شمر از کوفه فرار کرد. یکی از غلامان مختار، به دنبال او رفت ولی شمر با ترفندی او را کشت و بعد به قریه دیگری فرار کرد و از آنجا هم باز به قریه «کلتانیه» تا اینکه سپاهیان مختار در آن جا، او را محاصره کردند. یاران شمر همگی پا به فرار گذاشتند. خود او هم فرصت نکرد تا لباس رزم بپوشد، پارچه ای به خود پیچید و با نیزه در مقابل سپاه مختار ایستاد تا اینکه از پای در آمد. بعضی گویند که جسم او را نزد سگان انداختند و بعضی گویند که او را دستگیر کردند، گردنش را زدند و بر بدنش اسب تاختند و سر او را، مختار نزد “محمد بن حنفیه” فرستاد. اقوال دیگری نظیر اینها هم هست. نام قاتل او “ابن ابی الکنود” است که به زندگی پلید و لعین او در سال ۶۶ هجری قمری خاتمه داد.
❇️عمر بن سعد عمر بن سعد معروف به "ابن سعد" فرمانده سپاه عبیدالله بن زیاد در کربلا در سال 61 هجری قمری و جزو منفورترین چهره های تاریخ. 👈 در بدخوئی و شقاوت، زبانزد خاص و عام است. 👈 پدرش سعدبن ابی وقاص، از سرداران اسلام بود. 👈امام حسین علیه السلام به کوفه رفت تا از مردم آنجا برای حسین (ع) بیعت بگیرد، ابن سعد با بعضی از اشراف کوفه، به یزید نامه نوشتند و توصیه به او کردند. از این رو، مسلم به دستور عبیدالله بن زیاد، از طرف یزید دستگیر شد و به جهت خویشاوندی که با عمربن سعد داشت، او را وصی خودکرد، ولی این مرد به او خیانت کرد و اسرار مسلم بن عقیل را فاش نمود. 👈در همین زمان، عبیدالله بن زیاد به کوفه آمد و عمربن سعد را به استانداری (ری) منصوب کرد. ابن سعد با 4000 سپاهی، در بیرون کوفه آماده حرکت به طرف ری بود که خبر حرکت امام حسین (ع)، به سوی کوفه رسید. 👈 عبیدالله، از ابن سعد خواست تا قبل از رفتن به ری، حسین و یارانش را سرکوب کند. ابن سعد ابتدا تردید کرد ولی متوجه شد که اگر قبول نکند، حکومت ری از دست او خواهد رفت، به همین علت با لشگر خود به طرف کربلا رفت. 🔹روز عاشورا روز دوم یا سوم محرم سال 61 هـ ق در کربلا، کسی را نزد حسین بن علی فرستاد و از حضرت خواست که یا با "یزید بن معاویه" بیعت کند و یا به جنگ تن در دهد و زمانی که امتناع امام حسین از بیعت با یزید را دید برای اینکه نشان دهد که در جنگ با امام (ع) راسخ است اولین تیر را به طرف حسین بن علی و یارانش فرستاد و دستور داد تا آب را به روی آنها ببندند. 👈او پس از شهادت امام (ع) و یارانش، دستور داد که سپاهیانش بر بدن آنها با اسب بتازند. 👈روز 12 محرم بعد از دفن اجساد سپاهیانش، خاندان حسین بن علی (ع) را به کوفه برد. وقتی خدمت عبیدالله بن زیاد رفت، عبیدالله از او خواست تا نامه حکومت ری را به او پس بدهد. عمرسعد که فهمید دیگر حکومت و استانداری ری به او، وصال نمی دهدخودش را چنین توصیف کرد: هیچ کس بدتر از من به خانه اش برنگشت، زیرا از امیری فاجر و ظالم اطاعت کردم و عدالت را پایمال و خویشاوندی را قطع کردم. ⭕️سرانجام او: بعد از واقعه کربلا، تا مدتها از کشته شدن توسط مردم، پنهان می شد. پس از فرارهای مداوم به دستور مختار ثقفی دستگیر شده و به نزد او آورده شد. سال 66 هـ ق، در مجلس عمربن سعد به همراه پسرش به قتل رسید. مختار، سر او را برای محمدبن حنفیه، برادر امام حسین (ع) فرستاد. @fatemi222
❇️عبیدالله بن زیاد عبید الله زیاد عامل مهم قتل مسلم بن عقیل پیش از رسیدن امام حسین (ع) به کربلا و روانه کردن سپاهیان خود به سوی حضرت و به شهادت رساندن ایشان بود و پس از واقعه عاشورا، خاندان امام (ع) را به اسارت برد. 👈عبیید الله پس از پیروزی لشکریان مختار، با سپاه خود به سوی آنان آمد، و سپاه مختار عقب نشینی کرد. 👈. مختار که اساساً در پی هلاک ابن زیاد و افراد دیگری بود که در واقعه کربلا دست داشتند، ابراهیم بن مالک اشتر را با سپاه برای مقابله با ابن زیاد فرستاد. 👈ابراهیم که می‌خواست قبل از ورود ابن زیاد به سرزمین عراق، به وی برسد، در نزدیکی موصل به لشکر شام رسید. 👈 در جنگ شدیدی که میان عراقیان و شامیان آغاز شد، ابن زیاد شکست خورد (محرم ۶۷) و همراه با یارانش به قتل رسید. براساس روایتی از ابومخنف، ابراهیم بن اشتر خود در جنگ تن به تن، ابن زیاد را به قتل رسانده است @fatemi222
روضه شب پانزدهم 👇
15محرم: ◾️فرستادن سرهاي مطهر شهداي كربلا به شام 👈یزید بن معاویه (لعنه الله علیهما)، به عبیدالله بن زیاد دستور داد که سر مطهر فرزند علی(علیه السلام) را با سرهاى جوانان و یاران آن جناب که در رکاب آن حضرت شهید شده بودند با کالاها و زنان اهل بیت و عیالات آن حضرت را روانه شام نماید. 👈در تاریخ آمده بعد از آن که ابن زیاد یک روز (یا چند روز بنا به روایتی) سرهای شهدای کربلا را در کوچه‌ها و محله‌های کوفه گردانید، آنها را به شام نزد یزید بن معاویه فرستاد. 👈 ابن زیاد سرهای شهدای کربلا را به زحر بن قیس سپرد و راهی شام نمود. 👈ابن زیاد پس از فرستادن سر امام حسین(علیه السلام)، اسراء را در 15 محرم با شمر ذی الجوشن و مخفر بن ثعلبه عائذی به شام فرستاد و به دست و پا و گردن مبارک امام سجاد(علیه السلام) زنجیر انداخت و اسراء را سوار بر شتر بی‌جهاز نمود. آن شقى، اهل بیت عصمت و طهارت را مانند اسیران کفار، دیار به دیار با ذلت و انکسار طوری که مردم به تماشاى آنها مى‌آمدند، به شام آورد.
❇️جریان راهب مسیحی 👈حاملان سرهای شهدا در اولین منزل جهت استراحت بار انداختند، با سر مقدس به بازی و تفریح مشغول شدند و مقداری از شب را به و نوش گذراندند، به ناگاه از دیوار بیرون آمد و با قلمی آهنین این شعر را با خون نوشت: 👈اَتَرْجُو اُمَّهٌ قَتَلَتْ حُسَیْنا شَفاعَهَ جَدِّهِ یَوْمَ الْحِسابِ 👈آیا گروهی که امام حسین(علیه السلام) را کشتند در روز قیامت امید شفاعت جدش را دارند؟ 👈حاملان سرها بسیار ترسیدند، برخی از آنها برخاستند تا آن دست و قلم را بگیرند که ناگهان ناپدید گشت، وقتی برگشتند دوباره آن دست با جوهر خون آشکار شد و این شعر را نوشت: 👈فَلا وَ الله لَیْسَ لَهُم شَفیع وَ هُمْ یَومَ القیامَه فی الْعَذاب بخدا سوگند شفاعت کننده‌ای برای آنها نخواهد بود و آنها روز قیامت در عذاب خواهند بود 👈دوباره عده‌ای خواستند آن دست را بگیرند که باز ناپدید شد، برای بار سوم که برگشتند آن دست با همان شرایط این شعر را نوشت: وَ قَد قتلُو الحُسینَ بحکم جَور وَ خالف خَلفَهُم حکم الکِتاب امام حسین (علیه السلام) را از روی ظلم و ستم شهید کردند و با این کارشان مخالف قرآن عمل نمودند حاملان سر، از غذا خوردن پشیمان شدند و با ترس بسیار آن شب را نخوابیدند 👈 در نیمه شب صدایی به گوش راهب دیر رسید که در آنجا زندگی می کرد. راهب خوب گوش داد: ذکر تسبیح الهی را شنید. راهب برخاست و سر خود را از پنجره بیرون کرد متوجه شد از نیزه‌ای که کنار دیوار دیر گذاشته‌اند نوری عظیم به سوی آسمان افراشته شده و فرشتگان از آسمان گروه فرود می‌آیند و می‌گویند: السلام علیک یابن رسول الله ... السلام علیک یا ابا عبدالله. راهب از دیدن این حالات متعجب شد و ترس او را فرا گرفت. از صومعه خارج شد و میان یاران ابن زیاد رفت و پرسید: بزرگ شما کیست؟ گفتند: خولی. به نزد خولی رفت و پرسید: این سر کیست؟ گفت: سر مرد خارجی است (نعوذبالله) که در سرزمین عراق خروج کرد و ابن زیاد او را کشت. راهب گفت: نامش چیست؟ خولی جواب داد: حسین بن علی بن ابیطالب(علیه السلام) باز پرسید: نام مادرش چیست؟ خولی گفت: فاطمه بنت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله( راهب با تعجب پرسید: همان محمدی که پیغمبر خودتان است؟ خولی گفت: آری. راهب فریاد می‌زد که هلاکت برای شما باد به خاطر کاری که کردید. از آنها خواهش کرد سر مبارک حسین(علیه السلام) را تا صبح نزد او بگذارند. خولی گفت: نمی‌توانیم بدهیم تا نزد یزید بن معاویه ببریم و از او جایزه بگیریم. راهب گفت: جایزه تو چقدر است 👈خولی پاسخ داد: ده هزار درهم. راهب گفت که من ده هزار درهم به تو می‌دهم. خولی هم پذیرفت، درهم را گرفت و سر مطهر را به راهب سپرد، راهب سر مطهر را به مشک خوشبو نمود و آن را روی سجاده‌اش گذاشت و تمام شب را گریه کرد. وقتی صبح شد به سر منور عرض کرد: ای سر من، من جز خویشتن، چیزی ندارم ولی شهادت می‌دهم که معبودی جز خدا نیست، جد تو محمد(صلی الله علیه و آله) پیامبر خداست و گواهی می‌دهم که من غلام و بنده تو هستم و عرض کرد: ای اباعبدالله بخدا سوگند، بر من سخت است که در کربلا نبودم و جان خود را فدای تو نکردم. ای اباعبدالله، هنگامی که جدت را دیدار می‌کنی گواهی ده که من شهادتین گفتم و در خدمت تو اسلام آوردم. آنگاه گفت: اشهد ان لا اله الا الله صبح سر را به آنها تحویل داد، پس از این دیدار از صومعه خارج و خود را خدمتکار اهل بیت کرد
ابن هشام می‌گوید: وقتی سر را از راهب گرفتند، به راه افتادند تا نزدیک دمشق رسیدند به یکدیگر گفتند بیائید این درهم‌ها را میان خود تقسیم کنیم تا یزید از آنها خبردار نشود، کیسه‌های درهم را باز کردند و دیدند سفال شده است. بر روی آن نوشته شده است "فلا حسبن الله غافلا عما یعلم الظالمون" (سوره ابراهیم، آیه 42)؛ گمان مبرید خدا از آنچه ستمکاران انجام می‌دهند غافل است. بر روی دیگری نوشته بود (و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون)؛ و به زودی ستمکاران بدانند چه سرانجامی دارند. حاملان سر، سفال‌ها را در نهری ریختند. خولی گفت: این راز را پوشیده نگهدارید و با خود گفت: انا لله و انا الیه راجعون، حذر الدنیا والاخره(3) تاریخ، حوادث میان راه شام را مشخص نکرده است که حاملان سرها چند منزل، استراحت کردند و چه بر آنها گذشت؟ ابن شهر آشوب می‌گوید یکی از کرامات امام زیارتگاه‌هایی است که از سر ایشان به جای مانده است؛ در کربلا و در شهرهای عسقلان، موصل، نصیبین، حماه، حمص، دمشق و دیگر مکان‌ها می‌باشد. (یعنی این که وجود سر مقدس امام در این مکان‌ها ، زیارتگاه‌های معروف دارد، برای نمونه وقتی خواستند به شهر موصل روند شخصی را به نزد حاکم شهر موصل فرستاند که توشه و آذوقه برای آنها فراهم کند و شهر را آذین کنند، اهل موصل گفتند هر چه می‌خواهید برای شما فراهم می‌کنیم ولی از آنها درخواست کردند که به شهر نیایند، بیرون شهر منزل کنند و از همانجا بروند، آنها در یک فرسخی شهر منزل کردند و سر شریف را روی سنگی نهاند، از آن سر مقدس قطره خونی بر آن سنگ چکید و مانند چشمه‌ای از آن خون می‌جوشید). مردم هنگام محرم اطراف آن جمع می‌شدند و مراسم عزاداری بر پا می‌کردند و این مراسم تا زمان عبدالملک بن مروان حکم به جا بود و او دستور داد آن سنگ را از آنجا به جای دیگری ببرند لذا اثر آن محو شد البته در جای سنگ گنبدی ساختند. حاملان سر نزدیک هر شهری از کربلا (از کوفه تا دمشق) می‌رسیدند جرات نداشتند که وارد شوند، می‌ترسیدند قبائل عرب علیه آنها شورش کنند و سر را از آنها بگیرند لذا از بیراهه می‌رفتند و فقط برای آذوقه، شخصی را می‌فرستاند و می‌گفتند این سر یک خارجی است.
✍️شب پانزدهم محرم ۱۴۰۰ 👌احکام منبر :قنوت فراموش شده و نمازرباغسل زیارت 👌موضوع : انتقام از ظالم 👌سرهای شهدا در مسیر شام @fatemi222
❌ پروپاگاندای بنی‌امیه لعنِ علی در دستور کار قرار گرفت. «علی را در منابر، معابر، خطائبِ لعن کنید.» سابقه‌ی تحریف علی در زمان حیات ایشان کلید خورد. نمونه‌ای از آن در جریان شهادت ایشان آشکار شد. هنگامی که خبر به مردم شام رسید که علی در محراب کشته شده‌ با تعجب گفتند: علی در محراب چه می‌کرد؟ یعنی در جامعه‌ای که علی بر آن حکومت و در میان مردم رفت و آمد می‌کند با دروغ‌های رسانه‌ای معاویه، علی ناشناخته است. ⭕️ غربت امام در میان امت، علت‌ش حاکمیت رسانه است. هنگامی که مدیریت افکار عمومی با خودی نباشد و در دست دشمن باشد، او تفکرات باطل خویش را به عنوان حقیقت قالب می‌کند. همین است که حسین (ع) در کربلا این‌طور کشته شد؛ با قربة‌الی‌الله و با ذکر سبحان‌الله! ⭕️ تحریف امام امت نتیجه‌اش کربلا می‌شود. در روز عاشورا برای مظلومیت علی (ع) هم گریه کنیم! چرا که اگر ظلم به ایشان نشده بود، حادثه‌ی کربلا رخ نمی‌داد. ⭕️ عدم تکرار چنین اتفاقاتی در دست گرفتن مدیریت رسانه است. در زمان حاضر، ولی‌امر بارها به ضرورت مدیریت رسانه تاکید کرده‌اند؛ اما هنوز این دستور در پیچ و خم دولت‌ها معطل مانده است. هنگامی که مجلس را در دستور کار قرار داد، چنان طوفان رسانه‌ای علیه این طرح چه از جانب خودی‌ها چه ناخودی‌ها شد، که حرفِ حساب این طرح که حاکمیت ایران بر فضای سایبری‌ست، دیده نشد. برگردیم به حادثه کربلا. یکی از دلایل واقعه‌ی جانسوز و عبرت‌آموز کربلا تسلط رسانه‌ای بنی‌امیه بر جامعه‌ی اسلامی بود که جای جلاد و شهید، خیر و شر، اسلام و کفر را عوض کرد. ✍🏻 راضیه 💢 @fatemi222
❗️تلنگر اگر «نماز و روزه» قضا بشود، میشود جبران کرد ولی اگر «ولایت» قضا بشود ، نمیشود جبران کرد ⚫️ یکبار در سقیفه قضا شد ، حضرت زهرا (س) را شهید کردند 😔 ⚫️ یکبار در صفین قضا شد ، حضرت علی (ع) را شهید کردند 😔 ⚫️ یکبار در کوفه قضا شد ، تابوت امام حسن (ع) تیرباران شد 😔 ⚫️ یکبار در کربلا قضا شد ، (ع) و اصحابش، شهید شده و بر پیکرشان اسب تازانده شد 😔 🚩 مواظب باشیم ولایتمان قضا نشود.⚠️ 👌تاریخ ، تکرار میشود و هر لحظه کربلاست ! ❗️ نباشیم زمانی را که ما را امان نامه بدهند برای دست کشیدن از حسین زمان !! ❗️⚠️ 💢 @fatemi222
چه شبی می‌گذرد در دلِ پنهانِ تنور سر خورشید شده گرمی دُکانِ تنور این چه نوری ست تنور از نفسش روشن شد؟! این چه داغی ست که آتش زده بر جانِ تنور؟! دیشبی را شهِ دین در حرمش مهمان بود امشب ای وای سر او شده مهمانِ تنور با سرش صاحب این خانه به نانی برسد کیسه‌ها دوخته و سکه شده نانِ تنور چه بلایی سر نیزه به سرش آوردند؟! که پناه از همه آورده به دامانِ تنور سر شب نانی اگر پخته شده باشد، پس نیمه شب رفته سرش در دلِ سوزانِ تنور شأنِ «برداً و سلاما» ست نزولِ سر او که فرود آمده از نِی به گلستانِ تنور تا قیامت وسطِ شعله بسوزد کم اوست بیش از این‌هاست در این فاجعه تاوانِ تنور شاعر: @hosenih
❇️چهار نکته در باره تربیت فرزند https://eitaa.com/fatemi222/2378
حجاب در کربلا https://eitaa.com/fatemi222/2380
خانواده در کربلا https://eitaa.com/fatemi222/2381
❇️حضرت زینب سلام الله علیها https://eitaa.com/fatemi222/2394
چشم و همچشمی در تکاثر https://eitaa.com/fatemi222/2400
بسم الله الرحمن الرحیم ✋ ✍از حضرت صادق علیه السلام روایت شده که فرمودند: مَنْ‏ أَکَلَ‏ مَالَ‏ أَخِیهِ‏ ظُلْماً وَ لَمْ‏ یَرُدَّهُ‏ إِلَیْهِ‏ أَکَلَ جَذْوَةً مِنَ النَّارِ یَوْمَ الْقِیَامَة. 👌 هر که مال برادر (دینى) خود را بخورد و (خودش یا عوضش را) به او برنگرداند، در روز قیامت پاره ای از آتش خورد. (الکافی (ط- الاسلامیه)، ج 2، ص: 333) ✋در مساله 11 رساله مراجع عظام تقلید بیان شده مسائلی را که مورد نیاز انسان است واجب است یاد بگیرد. یکی از صدقات واجب که بر عهده برخی از افراد ممکن است واجب شود رد مظالم است؛ لذا چند نکته کوتاه درباره رد مظالم بیان می شود: 1⃣👈رد مظالم در جایی واجب می شود که انسان به کسی بدهی مالی داشته باشد و طلبکارش را نمی شناسد یا اگر می شناسد دسترسی به او امکان ندارد و اگر فوت کرده است به وارثین او هم دسترسی ندارد. (1) 2⃣👈رد مظالم را می توان به دفتر مرجع تقلید پرداخت کرد و اگر کسی بخواهد خودش مستقیم آن را به فقیر برساند مانعی ندارد و بنابه نظر امام خامنه ای حفظه الله برای رد مظالم اجازه از حاکم شرع لازم نیست و مقلدین ایشان می توانند این مبالغ را به فقیری مطمئن بپردازند. (2) 3⃣👈 اگر کسی در دوران کودکی به اموال کسی خسارت وارد کرده است یا به بدن کسی ضربه ای واردکرده است که سبب دیه شده است یا اینکه از مال کسی برداشته یا اموال کسی در ماشین یا منزل یا مغازه جا می ماند و مانند اینها که دسترسی به مالک و طلبکار وجود ندارد و از پیدا شدن صاحبش هم ناامید باشد، از موارد رد مظالم است. 4⃣👈 پرداخت رد مظالم مختص به زمان خاصی نیست و در هر زمانی انسان می تواند رد مظالم را پرداخت کند. (1) (سایت آیت الله مکارم، تعریف رد مظالم) (2) (رساله مراجع م1814 ؛ سایت أدمین رهبری ؛ استفتائات حضرت امام ج‌3، ص: 576) @fatemi222
بسم الله الرحمن الرحیم ✋علت_ثار_الله_گفتن_به_امام_حسین_ علیه_السلام   ✍در زیارت عاشورا آمده است: السلام علیک یا ثارالله؛ سوال این است چرا به امام ثارالله گویند؟ 1⃣👈«ثاراللَّه» یعنى اى کسى که خونبهاى تو متعلق به خدا است و او خونبهاى تو را می گیرد؛ زیرا تو متعلق به یک خانواده نیستى که خونبهاى تو را رئیس خانواده بگیرد، و نیز متعلق به یک قبیله نیستى که خونبهاى ترا رئیس قبیله بگیرد، تو متعلق به جهان انسانیت و بشریت هستی، تو متعلق به عالم هستى و ذات پاک خدایى، بنا بر این خونبهاى تو را او باید بگیرد. (تفسیر نمونه، ج‏4، ص229) 2⃣👈ثارالله مثل بیت الله است که همانطورکه خانه خدا گفتن، نوعی شرافت قائل شدن برای است و گرنه خدا خانه ندارد،چون جسم نیست، خون خدا نیز این معنا رامیدهد 3⃣👈 امام بزرگوار علیه السلام خون خدا است از آن جهت که خونش حیات تازه ای به کالبد دین دمیده و باعث شده که نام خدا زنده گردد. 👌انسان کاملی که در مدراج کمال به مقام قرب فرائض یافته ؛ یعنی دست خدا می شود که اگر بخواهد کاری را انجام دهد با دست او انجام می دهدو خون خدا می شود که اگر خدا بخواهد به خود و مکتب خود در جامعه حیات ببخشد از خون او استفاده می کند. از این جهت گفته می شود که، اسلام نبوی الحدوث و حسینی البقاء است، و بدیهی است که انسان زنده برای بقایش نیاز به خون دارد و جاری بودن خون در رگ ها، نماد و سنبل زنده بودن است و آن گاه که خون از جریان و حرکت باز ایستد، مرگ شخص فرا می رسد. دقیقاً برای بقای پیکر اسلام نیز باید خونی در رگ های آن جاری باشد. 👈لازم است بدانیم که ندای خونخواهی حسین علیه السلام ؛ یعنی شعار «یا لثارات الحسین»، شعار قیام توابین و نیز قیام مختار، بوده است،(بحارالأنوار، ج‏45، ص333) و همچنین شعار فرشتگانی است که کنار قبر او تا ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می مانند(بحارالأنوار، ج‏44، ص286.)و نیز شعار حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در هنگام قیام (بحارالأنوار، ج‏44، ص218)و شعار یاوران شهادت طلب او است خداوند،درفرج منتقم و وخونخواه حقیقی امام علیه السلام،تعجیل بفرماید به برکت صلوات برمحمد و آل محمد @fatemi222
رد مظالم👆
ثارالله
سلام ❇️بحث زبان 🔸زبان در کلام امام سجاد علیه السلام https://eitaa.com/fatemi222/4533 🔸مدیریت زبان https://eitaa.com/fatemi222/4532 🔸حفظ زبان https://eitaa.com/fatemi222/3731 🔸عامل پشیمانی https://eitaa.com/fatemi222/3714 🔸تحسین منکر https://eitaa.com/fatemi222/3609 🔸عاقبت بخیر https://eitaa.com/fatemi222/3356 🔸ذکر زبانی https://eitaa.com/fatemi222/2684 🔸توهین https://eitaa.com/fatemi222/2409 🔸سکوت زبانی https://eitaa.com/fatemi222/1706
https://eitaa.com/fatemi222/4666 👈مبحث: زبان 👆