eitaa logo
تکلیف بزرگ
572 دنبال‌کننده
643 عکس
671 ویدیو
186 فایل
🔸ارتباط @alam_yalam_beanallaha_yara @ste_gonabad5 جهت #روشنگری واجب فراموش شده.و #مطالبه گری فهرست کلی: https://eitaa.com/fatemi5/2772
مشاهده در ایتا
دانلود
عوامل تحکیم خانواده در سیره حسینی چیست
یک اصل مسلم در سیره همه اولیای الهی بوده
اگر خانواده اصلاح شود جامعه اصلاح می شود
برعکس یک سیره مسلم در زندگی اشراف و طاغوت ها تجمل و تجمل پرستی بوده
تکلیف بزرگ
یک اصل مسلم در سیره همه اولیای الهی بوده
به نمونه‌هایی از این سیره اولیای الهی اشاره می میشود
آثار ساده زیستی و خطرات تجمل پرستی خصوصاً در رابطه با بحث خانواده ارائه می‌شود
و در نهایت نمونه‌هایی است قناعت و ساده زیستی در سیره حضرت اباعبدالله الحسین مورد توجه قرار بگیرد
تکلیف بزرگ
به نمونه‌هایی از این سیره اولیای الهی اشاره می میشود
🔰الگوها و اسوه های ساده زیستی 🔹 هر چند که همه پیامبران، امامان معصوم علیهم السلام و رهبران و پیشوایان دینی، الگوهای ساده زیستی هستند. 1. حضرت علیه السلام: امام علی علیه السلام می فرماید: آن حضرت از خداوند چنین درخواست کرد: 🔹 رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنزَلْتَ إِلَی مِنْ خَیرٍ فَقِیرٌ (قصص: 24) 🔹 پروردگارا هر چه به من نیکی عطا کنی نیازمندم. 🔹 به خدا سوگند، موسی علیه السلام جز نانی که گرسنگی را برطرف سازد چیز دیگری نخواست؛ 🔹 زیرا او از زمین می خورد، تا آنجا که بر اثر لاغری و آب شدن گوشت بدن، سبزی گیاه از پشت پرده شکم او آشکار بود. 👈(نهج البلاغه، خطبه 160، ترجمه محمد دشتی، ص 298) 2. حضرت السلام: 🔹 آن حضرت با دستان خود از لیف خرما زنبیل می بافت و از خود می پرسید چه کسی از شما این را می فروشد؟ و با بهای آن به خوردن نان جوی قناعت می کرد.(همان، ص 301) 3. حضرت علیه السلام: 🔹 آن حضرت را بالش خود قرار می داد، لباس پشمی به تن می کرد، و نان خشک می خورد. 🔹نان خورش او و چراغش در شب روشنایی ماه و سایه بان او در زمستان جایی بود که آفتاب می تابید یا فرو می رفت، و سبزی اش، آنچه روی زمین برای چارپایان می رویید، زنی نداشت که او را فریفته خود سازد، فرزندی نداشت تا او را غمگین سازد، نداشت تا او را سرگرم کند و طمعی نداشت تا او را خوار نماید و مرکبش دو پای او و خدمتگزار وی دستانش بود.(همان)
4. خداصلی الله وعلیه وآله: 🔹 آن حضرت از دنیا چندان نخورد که را پر کند و به دنیا با گوشه چشم نگریست. 🔹پهلویش از تمام مردم فرو رفته تر، و از همه خالی تر بود... 👈بر روی زمین می نشست و غذا می خورد. 👈و چون برده، می نشست، 👈 و با دست خود کفش خود را می زد، 👈و جامه خود را با دست خود می دوخت، 👈و بر الاغ می نشست، و دیگری را پشت سر خویش سوار می کرد. 👈پرده ای بر در خانه او آویخته بود که نقش و تصویرها در آن بود، به یکی از همسرانش فرمود: 👌 این پرده را از برابر چشمان من دور کن که هرگاه نگاهم به آن می افتد به یاد دنیا و زینت های آن می افتم....(همان) 🔹 پیامبر خداصلی الله وعلیه وآله دوست نداشت هیچ چیز بین او و حضرت حق شود و سبب غفلت او از محبوب خویش گردد. 🔹 چنان بی تکلّف بود که با آن شأن و منزلت، در حلقه میان اصحاب می نشست تا تفاوتی بین او و دیده نشود و مجلس بالا و پایین به خود نگیرد. 👈از سیره ملوک و اشراف و نوع نشست و برخاست و تشریفات آنها بیزار بود. 👈آن حضرت به(ر.ک. المحجة البیضاء، فیض کاشانی، ج 4، ص 152) 🔰 ابوذر - صحابی بزرگ - فرمود: 👌 ای ابوذر! من لباس می پوشم، بر زمین می نشینم، انگشتانم را [پس از غذا] می لیسم، و بر الاغ بی پالان سوار می شوم و کسی را پشت سرم سوار می کنم. 👈 پس هر کس از من گریزان شود از من نیست. (ر.ک. کافی، ج 6، ص 272) 🔰 امام السلام به محمدبن مسلم فرمود: 🔹 به خدا سوگند! پیامبر از آغاز بعثت تا زمان رحلت سه روز از نان گندم سیر نخورد. 👈البته نمی گویم به آن دسترسی نداشت، او زمانی یکصد جایزه به یک نفر بخشید. 🔹اگر می خواست نان گندم بخورد، می توانست، ولی نخورد.(کافی، کلینی، ج 8، ص 130) 🔹 پیامبرصلی الله وعلیه وآله نه تنها، خود ساده زیست بود که خانواده و بستگانش را نیز به ساده زیستی توصیه می فرمود. 🔹 روایات فراوان از طریق اهل سنّت به این مضمون آمده است: 👌 خانواده پیامبرصلی الله وعلیه وآله هرگز سه روز پیاپی غذای سیر نخوردند که آن هم تنها نان جو بود، تا آن حضرت به خدا پیوست... (سیره نبوی، مصطفی دلشاد تهرانی، ج 1، ص 224) 🔹 خداوند پیامبرصلی الله وعلیه وآله را بین زندگی کردن با پیامبر و تحمل سختی ها و ساده زیستی، و بین و برگزیدن زندگی تجملاتی مخیر ساخته بود: 🔹ای پیامبر! به همسرانت بگو: »اگر شما زندگی دنیا و زرق و برق آن را می خواهید بیایید با هدیه ای شما را بهره مند سازم و شما را به طرز نیکی رها سازم! و اگر شمإ؛عع 00 اًخدا و پیامبرش و سرای آخرت را می خواهید، خداوند برای نیکوکاران شما پاداش عظیمی آماده ساخته است.« (احزاب: 28 - 29) 🔹 پیام آیه شریفه به همسران پیامبر این بود که یا زندگی ساده و تن دادن به محرومیت ها را در کنار پیامبرصلی الله وعلیه وآله بپذیرند و به عنوان الگو و اسوه در جامعه مطرح شوند و یا اگر در پی زندگی تجملاتی و مرفّه هستند، از پیامبرصلی الله وعلیه وآله جدا شوند. 🔹 پیامبرصلی الله وعلیه وآله هایی برای همسران خود بنا کرده بود که در نهایت بود. واقدی از عبداللَّه بن زید هذلی نقل می کند: 🔹 حجره های همسران پیامبر راکه به دستور عمربن خراب کردند وبر مسجدالنبی افزودند دیدم. هایی از چوب و شاخ خرما که با گِل اندود شده بود...(همان، ص 226 - 227) 🔰 عمربن ابی انس می گوید: 🔹 حجره های همسران پیامبر از خرما بود و بر درهای آن پرده هایی از موی سیاه آویخته بودند، به خدا سوگند! دوست می داشتم که آن حجره ها به همان صورت باقی می ماند تا مردم مدینه و هر کس به مدینه می آید، آن وضع را ببیند و متوجّه شود که پیامبرصلی الله وعلیه وآله در زندگی خود به چه مقدار اکتفا کرده بود، و باعث شود که مردم زهد پیشه کنند و از و تفاخر دست بردارند... و این در حالی بود که اگر آن 🔰 حضرت اراده می نمود کلید گنج های جهان در دست مبارکش بود. @fatemi222
6. حضرت : 🔹 فاطمه زهراعلیهاالسلام برای دیدار رسول خداصلی الله وعلیه وآله به مسجد می رفت، کهنه ای بر سر داشت که دوازده جای آن با لیف خرما وصله شده بود. 🔹 سلمان با دیدن او گریست و گفت: چه مصیبت بزرگی! 👌 دختران و کسری، سُندس و حریر بر تن دارند و دختر محمدصلی الله وعلیه وآله روپوشی کهنه دارد که جای آن وصله شده است. 🔹چون فاطمه بر پیامبر وارد شد، شگفتی سلمان را برای پدر بازگفت و عرض کرد: 🔹 قسم به آن که تو را به حق مبعوث کرد، پنج سال است که من و علی جز یک نداریم که روزها بر روی آن به شترمان می دهیم و چون شب می شود آن را فرش می کنیم و بالش ما از پوستی است که درون آن از خرما پر شده است. 👈 پیامبر فرمود: 🔹 دختر من [در ترک دنیا و توجه به خدا] در زمره پیشتازان است. (بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 8، ص 303) @fatemi222
🔰ساده زیستی امام خمینی رحمهم الله: 🔹 همسر امام رحمة الله از آغاز زندگی و پیوند چنین می گوید: 👈 زندگی مرا با رفاه اداره نمی کردند. بودند و نمی خواستند دست پیش این و آن دراز کند دل شان می خواست با همان کمی که داشتند زندگی کنند ولی احترام مرا نگه می داشتند. 🌸(پابه پای آفتاب، ویرایش دوم، ج 1، ص 50) 🔹 فرزندان امام درباره زندگی و امکانات منزل امام می گویند: 🔹در دوران طلبگی و شروع زندگی وسایل و معمولی خود را از حجره مدرسه بهمنزل آوردند. 🔹زندگی امام بسیار معمولی و در حد مردم ایران بود. 🔹در قدیم در اتاق منزل خود همانند دیگران زیلو داشتند و پس از انقلاب در منزل روی می نشستند. 🔹 اصولاً زندگی ایشان از نظر و وسایل منزل در دوران های مختلف زندگی با 90% مردم ایران هیچ تفاوتی نداشت با این که هم میراث پدری در اختیار داشت و هم فراوانی به ایشان می رسید ولی میراث و هدایا را به مستمندان می بخشیدند. 🌸(همان، ج 1، ص 116 و 132 و 143 و 144) 🔹 امام درباره ساده زیستی همراه با نظم و رعایت بهداشت در سال های آخر عمر مبارک شان می گوید: 🔹در منزل امام برای رعایت بهداشت هر فضایی مخصوص به آن بود. 🔹 به طور مثال دمپایی اتاق با دمپایی حیاط و با دمپایی دستشویی فرق می کرد و به این ترتیب همواره پنج تا شش دمپایی داشتند. 🔹 روزی به ایشان گفتم: شما می گویید ساده باشید در صورتی که شما شش - هفت جفت دمپایی دارید اما ما یک جفت داریم. 🔹گفتند: شما یک جفت دارید یک می پوشید من هفت جفت دارم سال می پوشم، اسراف نکرده ام اما دمپایی که توی آشپزخانه می پوشم با دمپایی توی اتاق فرق می کند، شما هم همین کار را بکنید. 🌸(همان، ج 1، ص 192) 🔹حضرت امام پس از انقلاب در منزل استیجاری زندگی می کردند و سعی داشتند منزل بسیار ساده و معمولی باشد. امام نقل می کنند: پس از ترخیص امام از بیمارستان شهید رجایی تهران (سال 58) در خیابان دربند منزل مسکونی چند ای با نمای بیرونی که خیلی بزرگ به نظر می آمد اقامت نمودند پس از چندی امام تأکید کردند که حتماً منزل تهیه شود وگرنه به قم می روم (پزشکان امام برای بهبودی حال ایشان تأکید داشتند که ایشان در تهران اقامت کنند و از طرفی هم امام تهدید کردند که اگر منزل معمولی پیدا نشود به قم می روند) پس از تلاش چند نفر از یاران و دوستان امام منزل در در نظر گرفته شد و امام به جماران تشریف آوردند وقتی امام داخل خانه شدند و به اطراف و اتاقی که در آن می نشستند نگاهی کردند فرمودند: من شدم چون من چهارماه همه اش در عذاب بودم. 🌸(همان، ج 2، ص 46 و 47) 🔹 امام نه تنها در زندگی شخصی خود ساده زیست بود بلکه آنچه که به زندگی و برنامه های ایشان نیز مربوط می شد کاملاً به ساده بودن آن مراقبت داشتند. 👈 اعضای دفتر امام می گویند: 🔹 حسینیه جماران با این که به شخص ایشان ارتباط نداشت و هرگونه تغییر و به نام امام حسین و حسینیه تمام می شد اما چون محل ملاقات های ایشان بود نگذاشتند که تجمل و زیبایی هایی به آن افزوده شود. وقتی که متصدیان و بانیان حسینیه می خواستند سقف و دیوارهای آن را و نازک کاری کنند امام فرمود اگر می خواهید من اینجا بمانم، نکنید یک وقت امام متوجه شدند که می خواهند کاشی کاری کنند، شدند و فرمودند من از اینجا می روم.(همان، ج 2، ص 105) https://eitaa.com/fatemi5/313