🌸🍃﷽🌸🍃
🔻آخرین وصیّتِ امام صادق(ع)🔻
✍ امّحمیده، همسر امام صادق (ع) میگوید: هنگام شهادتِ امام صادق (ع) صحنه عجیبی از امام مشاهده شد.😳😦
👈 ایشان در آخرین لحظاتِ عمر شریف خود، چشمهای خود را باز کردند و فرمودند: «تمام خویشاوندان و بستگان مرا جمع کنید».
☝️ وقتی همه خویشان و بستگان بر بالین حضرت جمع شدند، امام نگاهی به آنان کردند و فرمودند:
⚡️ «انَّ شَفاعَتَنَا لا تَنالُ مَستَخِفّاً بِالصَّلاةِ».
شفاعت ما به هر کس که #نماز را سبک بشمارد نخواهد رسید.
📚 ثواب الاعمال صدوق، ص ۲۰۵.
✨✨✨✨✨
#شرح_حدیث
⚠ دقّت کنیم... حضرت نفرمود: شفاعتِ ما به «تَارِکُ الصَّلَاه» و بینماز نمیرسه..
❌ بینماز که اصلاً تکلیفش مشخّصه👇
پیغمبر اکرم (ص) فرمود:
«مَنْ تَرَکَ الصَّلَاةَ مُتَعَمِّداً فَقَدْ کَفَرَ"
❌ هر کس نماز را عمداً ترک کند کافر شده است.
(بحار الانوار، ج ۳۰، ص ۶۶۷)
پس تکلیف بی نماز که مشخّصه..
📣📣... اینجا امام صادق (ع) فرمود: شفاعتِ ما به «مَستَخِفّاً بِالصَّلاةِ» نمیرسه. یعنی کسی که #نماز را سبک و خفیف بشمره.
⛔️ «مَستَخِفّاً بِالصَّلاةِ» 👈 یعنی کسی که #نماز برایش خیلی اهمّیت نداره..
کسی که نمازش رو یه بار دیر میخونه، یه بار زود میخونه..
یا نمازش رو با بیحالی و کسالت میخونه.
خلاصه اینکه #نماز براش اولویت اوّل نیست.😔
گاهی بخاطر یه مسابقه فوتبال، یا یه فیلم یا... نمازش رو به تاخیر میندازه.💔
این آدم میشه:👈 «مَستَخِفّاً بِالصَّلاةِ»
حرف قرآن هم همینه.
قرآن میفرماید مراقب نمازهاتون باشید:
🕋 حَافِظُوا عَلَی الصَّلَوَاتِ (بقره/۲۳۸)
💢 از نمازهای خود محافظت کنید، و مراقب نمازهایتان باشید.
اگر کسی مراقبِ نمازش باشه و از نمازش حفاظت کنه، #نماز هم از این شخص محافظت میکنه.😌 یعنی حفاظت دو طرفه است..
گویم زِ امامِ صادق این طُرفه حدیث
تا شیعهی او، به لوحِ دل بنگارد
فرمود که بر شفاعتِ ما نرسد
هر کس که نماز را سبک بشمارد
#معارف_قرآن
#نماز، #شرح_حدیث
#منبرک_فاطمی
@fatemi5
#آزادی_در ایران
#سرانه ی عبادی
🔰از لحاظ #سرانه ی عبادی اقلیت ها، سرانه ی عبادی اقلیت ها در کشور ما بیش از #سه_برابر مسلمان هاست.
🔹 مسلمان ها به ازای هر #هزار و صد نفر #یک مکان عبادی دارند اما مسیحی ها به ازای هر #سیصد نفر یک مکان عبادی دارند.
🔹بگذارید دنیا را برررسی کنیم، مهد آزادی دنیا #فرانسه است.
✍️در فرانسه مسلمان ها دومین اقلیت بزرگ هستند.
جمعیت مسلمان ها #یک_هشتم فرانسه را تشکیل می دهد، یعنی #سیزده درصد جمعیت فرانسه، فقط #هشت مسجد جامع دارند!،
🔹 از قبیل خانه هایی که نماز جماعت تشکیل می دهند یا مغازه ها و … کلا هزار تا وجود دارد، یعنی #هزار مکان برای عبادت،
🔹 اگر بخواهیم به تعداد جمعیت بگوییم هر هشتاد هزار نفر، یک مکان عبادی دارند. ام همانطور که عرض شد، در ایران هر #سیصد مسیحی یک مکان عبادت دارد!
🔹اوباما چند سال پیش اعلام کرد، که مسلمان ها در آمریکا #هفت میلیون نفرند، در کل آمریکا دو #هزار مسجد وجود دارد، 👈یعنی هر #سه هزار و پانصد مسلمان یک مکان عبادی دارد!
#جهاد_تبیینی
#منبرک_فاطمی
✍لطفاباهمین لینک رسانه باشیم در👇 ایتا_تلگرام_سروش_بله_روبیکا با همین لینک👇
@fatemi222
✍متأسفانه مردم ایران فقط #حجاب را معیار دینداری میدانند.
👈 نمیگویم حجاب مهم نیست ولی #فقط حجاب معیار دینداری نیست.
✍سوال: ثمره اش چه شد؟ چرا همه ی مردم بی دین اند؟!
🔹انقلاب همان روز اول نام 500 خیابان تهران را عوض کرد.
🔹 نام های غیر دینی یا ضد دینی حذف کرد و شعائر مذهبی را گذاشت.
🔹 نام امام حسین علیه السلام را به جای رضاشاه جایگزین کرد.
🔹فوضیه را سمیه گذاشت.
🔹 ولیعهد را ولیعصر گذاشت.
🔹در مناسبت ها، روز #پدر، روز تولد کریه ترین چهره ی ایران یعنی رضا شاه بود.
🔹 روز #ازدواج ، روز ازدواج محمدرضا با فرح بود.
🔹روز دعا، روزی بود که شاه از #سوء قصد جان سالم به در برده بود.
🔹 روز #شادی روز تولد ولیعهد بود. جمهوری اسلامی این ها را کنار زد.
🔹روز پدر، روز تولد امیر المومنین (ع) شد.
🔹 روز مادر شد روز تولد حضرت زهرا (س)،روز ازدواج ،
🔹روز ازدواج حضرت علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها،
🔹 روز دعا، روز عرفه شد،جمعه شد بخاطر دعای ندبه دعای کمیل و توسل را علم کرد.
➕ هیچ نامی از این ها نبود. #اعتکافی نبود، پیاده روی #اربعینی نبود، این ها را احیاء کرد. به عنوان روز شادی و سرور، عید #غدیر، 17 ربیع، #مبعث، نیمه ی شعبان را #احیاء کرد.
➕در کتب درسی، به جای کتب درسی #ضد_دین معارف دینی را در کتب درسی آورد.
➕در صدا و سیما، تمام معیار های بی دینی را حذف کرد و دینداری گذاشت. شبکه ی #قرآن، رادیوی معارف، ترتیل و تلاوت ایجاد کرد .. و تمام این کار ها را انجام داد.
➕در شبکهی #پویا اینقدر معارف گفت که من در یک دهه ی منبر هم اینقدر مطلب نمی گویم.
➕ حرف هایی که در شبکه ی پویا برای حاج قاسم سلیمانی می گفت را من نگاه می کردم .
➕ ببینید نزدیک اذان مغرب، خود نماز، تعقیبات، چقدر برنامه دارد. من باورم نمی شد که جمهوری اسلامی این کار ها را انجام می دهد.
🔻در نهاد سازی ورود پیدا کرد!سازمان تبلیغات اسلامی، دفتر تبلیغات، عقیدتی سیاسی در سپاه و ارتش و نیروی انتظامی، نهاد رهبری در دانشگاه ها و خلاصه در یک کلام، تا میتوانست تلاش کرد مردم دیندار شوند.
#جهاد_تبیینی
#منبرک_فاطمی
✍لطفاباهمین لینک رسانه باشیم در👇 ایتا_تلگرام_سروش_بله_روبیکا با همین لینک👇
@fatemi222
✍️این تصوری که فکرمی کنید قبل از انقلاب مردم #دیندار بودند، تصور درستی نیست.
اینجوری نبودند واقعا!!
⭕️معیار معنویت
🔰👈1️⃣جبهه رفتن معیار ی برای دینداری و سنجش دینداری هست.
🔻 می توانم سوال کنم در 8 سال دفاع مقدس، از اول تا آخر، تمام #سربازانی که حتی یک بار رفته اند، چند درصد مردم ایران را شامل می شدند؟
بیشترین آمار 6 درصد است.
🔻 حاج قاسم سلیمانی می گفت 8 درصد مردم ایران در صف اعزام به #سوریه اند که هیچ وقت ما اجازه نمی دهیم.
🔻. تاسیسِ 90 هزار هیاتِ مردمی،
🔻ساختِ بیش از 2 و نیم برابرِ مساجدی که در 1400 سال ساختند، فقط در این 40 سال توسط مردم،
🔻 30 میلیون زائر حرم امام رضا علیه السلام در طول سال،
🔻 10 میلیون زائر حرم حضرت معصومه،
🔻 1 میلیون زائر شاه چراغ، فقط در دوران عید،
🔻هفت و نیم میلیون زائر راهیان نور،
🔻حدود 3 میلیون زائر اربعین، جشن دهه ی کرامت در بیش از 2 هزار نقطه ی ایران، حضور میلیونی در شبهای قدر و عرفه و دعای کمیل و دعای توسل و دعای ندبه و امثال این ها، بزرگترین اجتماع تاریخ در اربعین، در نماز عید فطر اتفاق می افتد.
🔻 محبوب ترین فیلمهای مردم ایران[در این چهل سال] همیشه فیلم های دینی بوده است. مثل یوسف پیامبر، امام علی، مختار، مریم مقدس و…،
🔻رشد 10 برابری وقف در دهه ی گذشته،
🔻 ثبت بیش از 6800 موقوفه علمی و آموزشی و پژوهشی،
🔻آزادی حدود 8000 زندانی در جشن گلریزان،
برگزاری دعای توسل در 563 بقعه ی متبرکه، هزاران مسجد، هیات و امثال این ها بهصورت هفتگی، حضور 45 میلیون زائر در بقاء متبرکه و اماکن مذهبی در سال 96 و … .
🔰⭕️ قبل از انقلاب چند نماز برگزار میشد؟ نماز کجا برگزار می شد؟
یک دانشگاه نماز داشت؟ یک پادگان نماز داشت؟ الآن چطور برگزار میشود؟
جشن تکلیف 700 هزار دانش آموز سالانه توسط خود مردم گرفته می شود.
🔻 سال 79 چهل گروه جهادی بود، الآن بیش از 12 هزار گروه جهادی هست.
بیش از 2 هزار و 200 گروه جهادی برای کمک به سیل زده ها نوبتشان نشد
. پاکسازی 20 هزار خانه، 2400 کوچه و خیابان در مناطق سیل زده،
🔻برگزاری یادواره های پرشور 20 هزار یادواره ی شهید توسط بچه های حزب اللهی، شرکت در یادمانها از 400 هزار نفر در سال 84 الآن به 7 و نیم میلیون رسیده است.
🔻فعالیت های قرآنی، ترجمه ی قرآن به 148 زبان زنده ی دنیا، اکثرا خود جوش و مردمی و … .
🔻اینها دینداری مردم است یا بی دینی مردم؟
🔻احساس نمی کنید که در تعریفِ دینداری، و بی دینی اشکال داریم؟
🔰اصلا در روایاتِ ما و آیات، #معیار دینداری را چه گفته اند؟
👈2️⃣امام باقر علیه السلام، از قولِ پدران خودشان، از قولِ پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نقل می کنند که خداوند فرمود :
لاُعَذِّبُنَّ کلَّ رعیةٍ فی الاسلامِ أطاعَت اماماً ظالماً، لیس من الله عزوجل و ان کانت الرعیةُ فی اعمالِها بَرَّةً تَقِیّه.
👈پیامبر ما ! قطعا قطعا عذاب می کنم همه ی مسلمان ها را که اطاعت امام ظالمی را می کنند . اگر این امام #ظالم را اطاعت کنند اگر آنها جزو ابرار باشند . متقی باشند ، من قطعا عذابشان می کنم.
👈 و لأعفونَّ کلَّ رعیة فی الاسلام، اَطاعت اماما عادلا من الله عزوجل و ان کانت الرعیه فی اعمالها ظالمه مسیئه!
👈و من قطعا می بخشم کسانی را که پای امام عادل ایستادند، حتی اگر خدای نخواسته گناه کرده باشند .
🔻معیارِ اصلیِ دینداری این است که پای امامت ایستادی یا نه؟ 40 سال است مردم ما برای امام زمان چکار می کنند؟
🔰3️⃣یک معیار دیگر دینداری که قرآن می گوید، خدا #ویژگی یاران پیامبر را می فرماید:
🔻محمد رسول الله والذین معه اشداء علی الکفّار رحماء بینهم؛ مهم ترین معیار دینداری همین است، اشداء علی الکفار.
🔻 مردم ایران اشداء علی الکفار هستند یا نیستند؟ از کجا بفهمیم؟
🔻محبوب ترین شخصیت بیش از 70درصد مردم ایران در6 سال پیاپی چه شخصیتی بوده است؟
کسی که در پیشانیِ مبارزه ی با دشمن بود. حاج قاسم سلیمانی.
🔻بعد از جریان شهادت حاج قاسم بالاتفاق مردم ایران (به جز یک گروه اقلیت چه می گفتند؟ “انتقام “، معلوم می شود روحیه ی ظلم ستیزی دارند.
🔺بعد از این که پایگاه عین الاسد را زدیم، باز هم همین بی حجاب ها و کسانی که آن ها را در دایره ی انقلاب و اسلام نمیدانیم چه می گفتند؟
🔺من دقیقا روز بعد عملیات در یکی از دانشگاه ها صحبت داشتم. دختری که نزدیک بود روسری از سرش بیافتاد. می گفت: این که #انتقام نبود. انتقام یعنی #اسراییل را با خاک یکسان کنیم. و ما دقیقا آن خانم را بی دین حساب می کنیم، ولی اسلام او را بی دین حساب نمی کند!
#جهاد_تبیینی
#منبرک_فاطمی
✍لطفاباهمین لینک رسانه باشیم در👇 ایتا_تلگرام_سروش_بله_روبیکا با همین لینک👇
@fatemi222
🔰تعریف معنویت چیست؟
🔻پس معنویت چیست؟ معنویت آن چیزی نیست که ما تعریف میکنیم چون با تعریف ما، دشمنان اهلبیت هم معنویت داشتهاند.
🔻یزید نماز میخواند، خانمهایش همه حجاب داشتند. پس معیار دینداری چیست؟
🔻روایت برای ما مشخص میکند. امام باقر علیهالسلام میفرماید #جبرئیل نازل شد و به پیامبر فرمود خدا سلام میرساند و میفرماید هر دسته از مسلمين، كه از امام (حاكم) جائرى كه از #جانب خدا نيست اطاعت کردهاند، هرچند در اعمالشان نيكوكار و پرهيزگار باشند، عذاب خواهم كرد، و هر دسته از مسلمين، كه از امام هدایتكننده از جانب خدا اطاعت كردهاند، #خواهم بخشيد، هرچند آن دسته، در اعمال خود، ستمكار و گناهكار باشد
#جهاد_تبیینی
#منبرک_فاطمی
✍لطفاباهمین لینک رسانه باشیم در👇 ایتا_تلگرام_سروش_بله_روبیکا با همین لینک👇
@fatemi222
🌸🍃﷽🌸🍃
✋چهار نکته
✍️از منظر امام رضا ( علیه السلام ) هیچ عملى برتر و ارزشمندتر از نماز نیست، چرا که بهترین و میانبرترین راه براى رسیدن به قرب الهى است.
1️⃣👈امام رضا علیه السلام همواره مى فرمود: «الصّلاة قربان کل تقىٍّ؛ ( من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 210) نماز هر انسان پارسائى را به خداوند نزدیک مىکند.» به همین جهت آن حضرت به ابراهیم بن موسى فرمود: انجام نماز را بدون #علت از اول وقت آن تأخیر نینداز، همیشه در اول وقت آن شروع کن!». ( بحارالانوار، ج 49، ص 49)
2️⃣👈امام رضا ( علیه السلام ) در مورد اثرات نماز فرمود: نماز و مداومت یاد خدا در شب و روز سبب مىشود که انسان مولا، و مدبّر و خالق خود را فراموش نکند و روح سرکش و طغیانگرى در برابر خدا بر او غالب نیاید.( تفسیر نمونه، ج 16، ص 294.)
3️⃣👈در وسط مناظره امام با عمران صابی، هنگامى که بحث و مناظره به اوج خود رسید و چیزى به تحول درونى آن دانشمند زبردست صابئین نمانده بود حضرت رضا ( علیه السلام ) احساس کرد وقت اذان ظهر و هنگام نماز است.
👌امام (علیه السلام) به مأمون فرمود: «الصّلاة قد حضرت؛ وقت نماز فرا رسید.» عمران صابى که به حقایقى دست یافته بود با التماس گفت: آقاى من! گفتگو و پاسخهاى خویش را قطع نکن دل من آماده پذیرش سخنان شما است. امّا حضرت رضا ( علیه السلام ) تحت تأثیر سخنان عاطفى و احساس برانگیز او قرار نگرفت و فرمود: عیبى ندارد نماز را مىخوانیم و دوباره به گفتگو ادامه خواهیم داد.( توحید صدوق، ص 434)
4️⃣👈 از امام رضا (علیه السلام) در مورد شخصى پرسیدند که پسر نوجوانش را به انجام نماز وادار مىکند و این فرزند گاهى نماز را ترک مىکند. امام فرمود: این پسر چند سال دارد؟ گفتند: آقا، 8 ساله است. حضرت رضا ( علیه السلام ) با تعجب فرمود: سبحان اللّه! 8 ساله است و نمازش را ترک مىکند؟! گفته شد! بچه است گاهى خسته و ناراحت مىشود. امام فرمود: هر طورى که راحت است نمازش را بخواند.( وسائل الشیعه، ج 4، ص 20. )
👌از منظر حضرت رضا ( علیه السلام ) نه تنها نماز و نمازگزاران ارزشمند هستند بلکه لباسهائى هم که با آن نماز خوانده مىشود امتیاز ویژهاى دارد. آن حضرت به برادر دعبل پیراهنى را هدیه داده و فرمود: دعبل! این پیراهن را قدر بدان و خوب محافظت کن! که من در آن هزار شب و هر شبى هزار رکعت نماز خوانده ام و در آن هزار ختم قرآن به جاى آورده ام.( بحارالانوار، ج 79، ص 309)
خداوند ما را جزء نمازگزاران واقعی قرار دهد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد
بسم الله الرحمن الرحیم
1⃣از پگاه تاریخ زندگی بشر بر روی کره خاکی و از آن هنگام که دست #قابیل به خون #هابیل آلوده گشت، پایه دو جریان حق و باطل نهاده شد.
2⃣ هابیل که مظهر ایمان و صدق و اخلاص بود، #اولین #شهید تاریخ است
👈و در نقطه مقابل، قابیل، که نفسی #حریص داشت و حقد و حسد وجود او را مالامال از نفرت نموده بود
👈 و به ناحق دست خویش را به خون برادر آلود
👈، اولین #شقی تاریخ و بدین ترتیب این حادثه آغاز شکلگیری دو جریان حق و باطل در تاریخ شد.
3⃣چرخ روزگار همچنان گردید و گاه #جریان نورانی حق، وجه #غالب را در جوامع مییافت
👈 و گاه جریان ظلمانی باطل، #جامعه را به سوی تباهی و پلیدی و پلشتی سوق میداد
👈و در مقاطع مختلف پیامبران الهی برای زدودن زنگار از #چهره حق و ایجاد انگیزه در انسان برای بازگشت به فطرت الهی خویش، از ناحیه پروردگار متعال مبعوث میگردیدند.
4⃣کاروان بشریت بایستی در طول تاریخ، منزل به منزل ره میپیمود تا بستر مناسب برای پدیدار گشتن آخرین دین الهی #فراهم شود و بدین ترتیب نوبت به ختم رسل حضرت محمد مصطفی (ص) رسید.
5⃣ پیامبر اکرم (ص) ۲۳ سال در راه استقرار مکتبی جامع و انسانساز از #عمق جان کوشید و پایه گذار یک نظام فکری – عملی بی بدیل و یک مکتب جامع و فرهنگی سترگ و تمدنی عظیم گردید.
6⃣پیامبر اعظم (ص) پس از ۲۳ سال مجاهدت در راه استقرار مکتب #حیات بخش اسلام به دیدار معبود شتافت، در حالی که دو میراث گرانقدر از خویش به عنوان #چراغ راه، برای نجات انسان از انحراف به سوی کژراهه ها برای همیشه تاریخ به یادگار نهاد.
7⃣از یکسو قرآن کریم، این نامه #سرگشاده دادار هستی به بشریت را، و از سوی دیگر عترت #طاهره اش، اهل بیت عصمت و طهارت (ع) را، به عنوان قرآن مجسم و برترین الگوها در عرصه های ایمان و عمل صالح. گرچه جریان وحی متوقف گردید
👈 اما این دو میراث گرانقدر پیامبر اکرم (ص)، چراغ راه بشریت گشتند تا انسان در هر عصری و هر نسلی تا منتهی الیه تاریخ بشریت، بتواند با بهره گیری از آنها، راه را از بیراهه و حق را از باطل تشخیص دهد.
8⃣ دنیاپرستان از همان ابتدا تلاش نمودند تا جریان #حق را سرکوب کنند و بدین ترتیب معصومین (ع) «غیراز آن ذخیره الهی حضرت بقیه الله الاعظم (ع) که جان های شیفته در انتظار ظهور اوست» یکی پس از دیگری به شهادت رسیدند.
✍مردان ثابت قدم
🔰به دشمن پشت نکنیم!
🔻«مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا». (آیه ۲۳ سوره احزاب)
🔺از میان مؤمنان مردانى اند که به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا کردند برخى از آنان به شهادت رسیدند و برخى از آنها در [همین] انتظارند و [هرگز عقیده خود را] تبدیل نکردند.
🔻حضرت امیر می فرماید منظور از این آیه من و عمویم حمزه و برادرم جعفر و پسر عمویم عبیده هستیم.
🔺که سر عهدی که با خدا بستیم تا آخر ایستادیم؛ عده ای #شهید شدند و عده ای منتظرند و من منتظر شهادتم.
🔺 «وَ لَقَدْ کُنْتُ عَاهَدْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ رَسُولَهُ أَنَا وَ عَمِّی حَمْزَهُ وَ أَخِی جَعْفَرٌ وَ ابْنُ عَمِّی عُبَیْدَهُ عَلَى أَمْرٍ وَفَیْنَا بِهِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ رَسُولَهُ فَتَقَدَّمَنِی أَصْحَابِی وَ تَخَلَّفْتُ بَعْدَهُمْ لِمَا أَرَادَ اللَّهُ تَعَالَى فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى فِینَا مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِیلًا حَمْزَهُ وَ عُبَیْدَهُ وَ جَعْفَرٌ ع قَضَوْا نَحْبَهُمْ وَ أَنَا وَ اللَّهِ الْمُنْتَظِر » خصال؛ ج ۲، ص ۳۷۵
🔻 حال آن عهدی که بستند چه بود؟ علامه #طباطبایی در المیزان می فرماید :
🔺عهدی که کردند طبق این آیه شریفه:
«وَ لَقَدْ کانُوا عاهَدُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ لا یُوَلُّونَ الْأَدْبارَ» (احزاب ۱۵)
👈این بود که هیچ گاه پشت به دشمن نکنند.
🔻#سست_نشدن در مقابل دشمن؛ این عنصر اصلی در شخصیت حضرت حمزه است.
✍اگر می خواهم مثل شهدا شویم چه کنیم؟
👌امروز اگر ما می خواهیم از امام زمان مان رفع غربت کنیم و در #قدرت رسیدن حضرت نقشی ایفاء کنیم باید #حمزه ها را #تکثیر کنیم.
👈 این روحیه حمزه را خودمان تقویت کنیم و در روح جامعه بدمیم.
🔻جامعه ای که شهدایی باشد که اساسا پشت به دشمن نمی کند اگر این روحیه #مقاومت و سازش نکردن با دشمن که #رمز موفقیت در برابر دشمن است؛
🔺توضیح داده شود؛ دیگر کسی جرائت نمی کند دم از #سازش با دشمن بزند. جامعه ای که حمزه ای دارد که هرگز پشت به دشمن نکرد؛ سازش و کرنش دربرابر دشمن را عیب و عار می داند.
🔻بنابراین تا مشکلی برایمان بوجود آمد سریع کنار دشمن نرویم.
👈 از مبارزه با دشمن زود خسته نشویم. ما تا روزی که هستیم با دشمن مبارزه خواهیم کرد.
🔺تا روزی که بیرق اباعبدالله علیه السلام سر در خانه هایمان باشد ما همین طور تحریم خواهیم شد. همان طور که امام حسین علیه السلام در آب تحریم شد. طبیعی است ما هم که پیرو این امام هستیم همین طور تحریم خواهیم شد.
#منبرک_فاطمی
@fatemi5
🔺 ثبات ، امنیت و حفظ تمامیت ارضی
🔰از باب نمونه مقام معظم رهبری جنگ هشت ساله را بعنوان معجزه مطرح میکنند
🔻معجزه جنگ
برای بیان معجزه بودن جنگ، نشان دادن همین یک #تصویر کافی است:
🔻معجزه ما همین #جوان هایی بودند که به جبهه رفتند و بسیاری از آنها شهید شدند، ما با همین #عقل مادی بحث میکنیم:
همان طور که در تصویر مشخص است، #نیمی از کره زمین با ما وارد جنگ شدند یعنی بیش از کشورهایی که در یک طرف جنگ جهانی حضور داشتند.
🔻از لحاظ تجهیزات نظامی منطقا کشوری که حمله می کند، بیشترین تجهیزات نظامی را دارد و هر چه جنگ ادامه پیدا می کند، باید تجهیزات نظامی او کم شود که برای عراق اینطور نبود.
🔺عراق اول جنگ 2700 تانک داشت و آخر جنگ بیش از 4500 تانک و ما در اول جنگ 1740 تانک داشتیم که حدود 700 تانک قابل استفاده بود و آخر جنگ با آنچه غنیمت گرفته شد ویا تعمیر شد به 1000 تانک رسید.
⭕️عراق اول جنگ 332 #هواپیما داشت و آخر جنگ بیش از 500 فروند و ایران فقط در عملیات کمان 99 در 2روز ابتدایی جنگ بخش عمده ای از تجهیزات هوایی عراق را نابود کرده بود .
➖اما ایران اول جنگ 445 هواپیما داشت که حدود 100 هواپیما قابل استفاده بود و آخر جنگ با آنچه غنیمت گرفته شد ویا تعمیر شد به 65 فروند رسید که تماما تعمیراتی بود.
⭕️✔️امنیت
🔻زمانی نا امن ترین کشور دنیا بودیم و سال 60 و 61 #هفده هزار شهید ترور دادیم، در #کدام کشور دنیا رییس جمهور، نخست وزیر، عالی ترین مقام قضایی، در عرض یک روز 15 وزیر، 15 معاون وزیر، و 17 نماینده مجلس و امثال اینها ترور شدند؟
🔹اما امروز گزارشی که گلوبال تروریست دیتابیس (GTD) می دهد، ایران را در ناامن ترین #نقطه دنیا، جزء #امن ترین کشور های دنیا می داند.
🔄آمریکا که همسایه هیچ گروه تروریستی نیست!
و جمهوری اسلامی ایران که با وجود پایگاه های نظامی آمریکا در دور تا دور ایران و در ناامن ترین نقطه دنیا جزء پایین ترین حد عملیات های تروریستی می باشد.
نقشه ی پایگاه های نظامی آمریکا در اطراف ایران دقت بشه:
این نقشه نشان دهنده حجم زیاد تهدیدات منطقه ای علیه جمهوری اسلامی ایران است.
⭕️✔️حفظ تمامیت ارضی
نقشه 200 سال گذشته ایران (شتر ایستاده ای که به گربه ای نشسته تبدیل شد) با عهدنامه های
گلستان،
ترکمن چای،
پاریس،
گلد اسمیت،
آخال،
مک ماهون،
جنگ جهانی اول و قتل عام ملیون ها ایرانی بر اثر وبا و گرسنگی،جنگ جهانی دوم و اشغال ایران
🔴و جدایی بحرین از ایران در سال 1350 (که به چند دلیل فاجعه بود:
گلستان و ترکمن چای بعد از جنگ از ایران جدا شد
اما بحرین تقدیم شد، شاهراه نفتی را از ایران گرفت، شیب نفتی را از سمت ایران گرفت، در تاریخ نداشتیم جایی از کشوری جدا بشود و یک مقام پیام تبریک بدهد، اولین کسی که پیام #تبریک داد محمدرضا پهلوی بود!)
🔻اما بیش از 40 سال است که نه تنها حتی یک وجب از این سرزمین جدا نشده و هیچ امتیازی به دشمن داده نشده بلکه به گزارش یواس نیوز( US New) ایران روز به روز نقشه اش را پهناورتر کرده است.
ادامه دارد👇👇
#جهاد_تبیینی
#منبرک_فاطمی
✍لطفاباهمین لینک رسانه باشیم در👇 ایتا_تلگرام_سروش_بله_روبیکا با همین لینک👇
@fatemi222
اشعار شهادت حضرت علی اکبر (ع)
👇👇👇👇
نقـش بـیـابـان دیـدم آخـر پـیـکـرت را
از مـن نـگـیـر اکـبـر نـگـاه آخــرت را
داغت تمام خیمه گاهم را به هم ریخت
حـالا چـه گـویـم مـن جواب مادرت را
مـن هـم شبیه خاک صحرا تشنه هستم
بـالا بـگـیـر ای شـبه پـیغمبر سرت را
دشمـن مـیـان مـقـتـلت بـا خنده میگفت
حــالا بـیــا بــردار جـسـم اکــبـرت را
فریاد بابا گفـتـنـت خـیلی ضعیف است
از بس که خون پُر کرده راه حنجرت را
گـفـتـم خـدایـا اسـتـجـابـت کـن دعــایـم
از مــن نـگـیـر یـارب تـمـام کـربـلایم
بـرخـیـز تـا تـنـها نـمانم عصر امروز
ای اولـیـن ذبـح عـظـیـم در مـنــایـــم
ای نــور دیـده پـیـش چشمم دلبری کن
در بـیـن مـیدان بـاز کـاری اکبری کن
خـیـلی عـلی دلـتـنگ روی مـصطفایم
ای شــبـه پـیغـمـبـر کمی پیغمبری کن
در پیش عـمه پا نکـش برخاک صحرا
برخیز و در این عرصه کار دیگری کن
داغ جـگـر سـوزت امـانــم را بـریــده
از بس شـمـردم زخـمهای بی شمارت
در خاک وخون افتادنت دیگر روانیست
برخـیــز از جا عـمـه مـی آیـد کنارت
◼ التماس دعا
جلسة چهارم
مقايسة شرايط زماني دو قيام حسيني و مهدوي / توسعة کفر در تمام ابعاد و شکل گيري استکبار
مقدمه
حادثه و قيام اجتماعي، در بستر يک سري شرايط اجتماعي رخ مي دهد. حادثة عاشورا و قيام حسيني و قيام و انقلاب مهدوي از اين اصل کلي مستثني نميباشد. آن چه مهم است اين است که وقتي تاريخ و روايات را بررسي ميکنيم، ميبينيم که وقوع شرايط اجتماعي مشابه، باعث ايجاد اين دو قيام در گذشته و آينده ميشود. اين شرايط اجتماعي را که به وجود آورندة اين دو قيام است، در يک تقسيم بندي مي توان به سه سطح طولي تقسيم نمود :
توسعة کفر در تمام ابعاد در جامعة اسلامي
اين تغيير در جامعة اسلامي به عنوان ريشهايترين و بنياديترين تغيير در جهت انحراف جامعة اسلامي از اهداف شمرده ميشود و نقش اصلي را در اين چرخش و انحراف، حاکمان و خواص جامعه در سطوح مختلف به عهده دارند.
گسترش جهالت ، ضلالت ، حيرت و بدعت در جامعة اسلامي
اين چهار عنوان مرتبط با هم، در واقع ابزار و پياده نظام گسترش کفر در جامعه هستند و در واقع حاکمان و خواص چارهاي ندارند، به جز اينکه از طريق گسترش اينها کفر را در جامعه نهادينه نمايند. پس عامل گسترش آنها در جامعه، خواص هستند، اما ظهور و بروز آن را در تودة مردم بايد جستجو کرد. اينها هستند که امر و تشخيص حق از باطل را براي عوام مشتبه مي کنند.
تبدل و دگرگوني ارزشهاي اخلاقي و مناسک فردي ـ اجتماعي
گسترش خيانت ، دروغ ، بي اعتمادي ، بي نمازي ، ريا ، حرص ، بخل و... نتيجة طبيعي توسعة کفر و گسترش ضلالت و جهالت در جامعه است. مناسک و شريعت اسلامي اگر چه در جاي خود مهم است، ولي بود و نبود آن در يک جامعه علامت وجود کفر ، ضلالت و جهالت در آن جامعه نيست، يک جامعة اسلامي ممکن است با وجود به يدک کشيدن پسوند اسلامي، چنان کفر در نهاد آن رسوخ کرده باشد که عمل به مناسک و ارزشهاي اخلاقي نه تنها ارزش نباشد بلکه ضد ارزش تلقي شود و بالاتر ممکن است مذاق جامعه چنان تغيير کند که ضد ارزش را ارزش تلقي کند و اين همان تبدل و دگرگوني ارزشها ميباشد. جالب است که بگوييم حاکمان و خواص جامعه متوجه تبدل ارزشها هستند و با حرکت و موضع گيري ارادي خود، آن را ايجاد مي کنند، ولي تودة مردم تنها تأثير پذيرند و متوجه تغيير تدريجي در مذاق خويش نيستند.
در اين بحث ما به تبيين محور اول؛ يعني توسعة کفر در تمام ابعاد جامعه ميپردازيم و آن را در شرايط اجتماعي دو قيام حسيني و مهدوي نشان ميدهيم، و در بحثهاي آينده به تبيين محور دوم و سوم از شرايط اجتماعي اين قيام خواهيم پرداخت.
توضيح بيان:
يک وقت سخن از کفر فردي است که اين مربوط به انکار وجود خدا در اعتقاد و انديشة انسانها ميباشد. کفر و شرک در زمان قبل از بعثت، از اين نوع بود، کفر در جامعه، بالاتر از کفر اعتقادي و فردي است، به خصوص اگر يک جامعه با پسوند اسدالله باشد.
اگر کفر فردي تنها يک بعد دارد ، کفر و باطل در اجتماع داراي سه بعد است: کفر و باطل در بعد قدرت و مناصب اجتماعي (کفر سياسي) : از اين کفر در فرهنگ قرآن با عنوان « طاغوت» از آن ياد شدهاست. [68] اين کفر در زمان ما در چهرة دمکراسي و حکومت مردم بر مردم ظاهر شده است، نه حکومت خدا و ولي خدا بر مردم.
کفر و باطل در بعد ثروت و مال (کفر اقتصادي) : اين کفر در لسان قرآن، با عنوان «ملا» آمده است. [69] و در زمان ما در چهره سرمايهداري و کاپيتاليسم بروز کرده است. کفر و باطل در مورد لذت و برخورداري هاي اجتماعي (کفر و باطل فرهنگي): از اين کفر در قرآن با عنوان « أتراف» نام برده شده و به کسي که در اين بعد کافر باشد (مترف) گفته ميشود [70]. اين کفر در زمان ما در چهرة اباحي گري ليبراليسم فرهنگي ، عرفان هاي نو ظهور، امانيسم و.... جلوه گري کرده است.
اگر چه اين تقسيم را براي ابعاد کفر اجتماعي ميتوان داشت ولي بايد گفت: غالباً اين سه بعد در يک جامعه در فرد يا افرادي جمع ميشوند و
هميشه درگيري است و به مبارزه ميپردازد نه يک بعد سرمايه داري و يا قسمت خواهي و يا....
ظاهر سه بعد کفر و باطل را در شرايط اجتماعي زمان قيام سيد الشهداه و قيام حضرت مهدي(عج) ميبينيم: باطل و کفر سياسي (طاغوت): در بعد سياسي و کفر در قدرت، ميبينيم که مناصب اجتماعي جامعة اسلامي را کساني چون يزيد که به سگ بازي ، بوزينه بازي ، نوشيدن شراب و هزاران فسق، فجور و فساد مبتلاست، به عهده دارند ، امام حسينه در پاسخ مروان (حاکم مدينه) که گفت : من تو را امر ميکنم با امير المؤمنين يزيد بيعت کني که خير دين و دنيا در اين است. فرمودند :
«انا لله و انا اليه راجعون و علي الاسلام السلام اذ قد بليت الأمَّة براع مثل يزيد و لقد سمعت رسول الله يقول»: الخلافه محرمه علي آل ابيسفيان، فاتحه؛ فاتحة اسلام را بايد خواند آنگاه که امت دچار رهبر و پيشوايي چون يزيد شود و من
از زمان پيامبر شنيدم که فرمودند : حکمراني و خلافت بر آل ابي سفيان حرام است.» [71] حاکم طاغوتي اختصاص به يزيد و پدرش معاويه ندارد، بلکه مناصب اجتماعي و قدرت در سطوح پايين تر نيز به دست کساني چون عبيد الله بن زياد ، مروان و.... است و اينها قدرت را در قضاوت ، مشاورت و.... به افرادي چون عمر و عاص، شريح قاضي و.... مي دهند و بهترين روش در توسعة کفر در بعد سياسي اين است که مناصب اجتماعي به کساني داده شود که سابقة نسبتا خوبي در اذهان مردم دارند يا بالاخره سابقه اي براي خود دست و پا کردند، کساني چون عمربنسعد با پشتوانة سابقة پدرش سعد بن ابي وقاص و شريح قاضي که در زمان امير المؤمنين منصب قضاوت را به يدک ميکشيد. در توصيف شرايط قبل از قيام حضرت مهدي(عج) نيز، شرايط مشابهي در استقرار طاغوت و حاکميت کفر سياسي بيان شده است.
در روايتي از پيامبر اسلام وارد شده، اولين چيزي که در جامعة اسلامي نقض ميشود حکومت و حاکميت ديني است. «لينقضن عر الاسلام عروة عروة..... و اولهن نقضا الحکم و آخرهن الصلوة»؛ ريسمانهاي اسلام يکي يکي نقض و پاره مي شود و اولين چيزي که نقض مي شود، حکومت و حاکميت ديني و آخرين آنها نماز است. [72] جالب است که در اين روايات، نقض حاکميت اسلامي، ريشه و شروع نقض مناسک و اخلاق ديني دانسته شده است و از نماز به عنوان سر سلسله و ستون در بين مناسک ياد شده است، چرا که وقتي ولايت و حاکميت معصوم بر جامعه نقض شد ، نماز در اين جامعه تقرب به ابليس است نه تقرب به خدا.
در برخي روايات نيز، پيامبر اسلام خطر پيشوايان گمراهي را بالاتر از هر خطري دانسته است [73] و از حکومت سفها بعد از خود خبر دادهاند و نسبت به تبعيت از آنها هشدار دادهاند. [74] در برخي از روايات نيز دربارة سطوح مختلف مناصب اجتماعي قبل از قيام مهدوي سخن رانده شده و گفته شده ، حاکمان دروغگو، وزراي فاجر، علماي منافق و... هستند [75] که حاکميت را بدست ميگيرند، چنانچه در زمان سيد الشهدا، اوباشي چون شمر ، شبث بن ربعي و.... حاکميت يافتند و کساني چون حجاج بعد از آن به مسند خلافت مسلمين در بخشي از جغرافياي اسلام رسيدند.
خلاصه اينکه شرايط اجتماعي در هنگام قيام مهدوي و حسيني مشابه است و مناصب اجتماعي و قدرت بدست منحرفين از دين ميباشند، کساني مانند اراذل و اوباش که با نام اسلام کافرانه حکمراني مي نمايند. و در اين جامعه محبوب ميشوند. [76]
باطل و کفر فرهنگي:
يکي از جلوههاي کفر در حاکميت زمان قيام سيد الشهداه و حضرت مهدي(عج)، فرهنگ جامعه است. کفر در اين بعد در جهت گسترش فساد و فضيلت زدايي از جامعه است، به طوري که مذاق آحاد جامعة اسلامي را عوض نمايد و لذت قرب و عبوديت خداوند تبديل به لذت پرستش شيطان و اهوا شود. تحقق کفر در بعد فرهنگ جامعه به معناي توسعة لذت و شهوت مادي در جامعه است، به طوري که گناه، فسق و فجور در جامعه و بين تمام سطوح اجتماعي لذيذ شود و عبوديت خدا و لذت پرستش او از سکه بيفتد. براي گسترش اين کفر بايد انسان را در سطح دهان، شکم، خوردن و خالي کردن نگه داشت و بايد او را از خويش و از مفاهيم توحيد و ضد او (کفر) غافل کرد تا نتواند مرز توحيد و کفر را بشناسد و بايد لذت زودگذر گناه ، مي گساري و زن بارگي را به او چشاند.
در روايتي از امام صادقه در مورد بني اميه در باب توسعة کفر در جامعه به اين مطلب اشاره شده است. امام صادقه ميفرمايد: «ان بني اميه اطلقوا تعليم الايمان و لم يطلقوا تعليم الکفر اذا احملوهم عليه ام يعرفوا»؛ همانا بني اميه آموزش ايمان به مردم را آزاد گذاشتند، ولي آموزش کفر و مفهوم ، مظاهر و ابعاد آن را آزاد
نگذاشتند تا وقتي مردم را عملا به طرف کفر بردند، آنها نتوانند تشخيص دهند». [77] امام صادقه نکتة عجيبي در اين روايت اشاره ميفرمايند و آن اينکه براي شناخت چهرة حاکم اسلامي بايد مقابل آن، يعني چهرة حاکم طاغوتي نيز شناخته شود و براي اينکه معناي صحيح و واقعي توحيد در جامعه فهميده شود، بايد کفر و ابعاد آن براي آن جامعه تبيين شود تا به اسم اسلام، حاکميت طاغوت را بر ذهن، قلب و عمل مردم سوار نکنند.
جالب است بدانيم که کفر فرهنگي، تغيير مذاق جامعه و بردن جامعه به طرف اشراف و لذتجويي، تنها از طريق آموزش غلط به جامعه صورت نگرفت، بلکه حاکمان و خواص فساد و تباهي را به جامعه تزريق کردند، به طوري که فساد حکام اسلامي و جامعة اسلامي به خصوص در نيمة دوم قرن اول و قرن دوم باعث شد پايگاه اسلام، يعني مکه و مدينه در زمان بني اميه و بنيعباس تبديل به مرکز فساد شود. دقيقا همان گسترش کفر فرهنگي که منجر به قيام سيد الشهدا شد و فسادي که در حاکمان و خواص چون معاويه، يزيد، خالد بن وليد، محمد بن اشعث و همچنين در آحاد جامعة اسلامي ميبينيم، در توضيحات زمان قيام امام مهدي(عج) ديده ميشود.
در روايتي از اميرالمؤمنينه زواياي مختلف گسترش کفر در بع
د فرهنگ جامعه بيان شده است: «..... و کانت الامراء فجره..... و استعلن الفجور و الاثم و الطغيان.... و تفقه لغير الدين»؛ حاکمان اصل فسق، فجور و فسادند و فجور و گناه و طغيان علني ميشود، تفقه نيز براي غير دين و دنيا صورت ميگيرد». [78]
48
کفر اقتصادي (ملا)
کفر اقتصادي يكي ديگر از ابعاد کفر در جامعه است ، جامعة اسلامي ميتواند پسوند اسلامي بودن را به يدک بکشد، ولي ثروت و رفاه در آن جامعه حرف اول را بزند در طول تاريخ اسلام پول و ثروت يکي از ابزارهاي دست حاکمان براي خريد خواص جامعه و همراه کردن تودة مردم بودهاست. خواص و عوام در زمان معاويه و يزيد، چشمشان پر است از زيبايي کاخ سبز معاويه و سکههاي رنگارنگ آن.
عمربنسعد نيز كه مانند پدرش از ثروت زمان خلفا نتوانست بگذرد، نميتواند از گندم ري و ثروت پنهان در خاک ري بگذرد و بر سر دو راهي از دست دادن گندم ري و سر حسين ، سر حسين را انتخاب ميکند. او و امثال او چون زبير و عبدالرحمن بن عوف از روش اقطاب خود در جبهة کفر و باطل تبعيت کردند.
همة اينها محصول توسعة کفر اقتصادي در جامعه هستند، زبير همان است که رسول خدا لقب « سيف الاسلام » را به سبب مجاهدتش بر سينة او نصب کرد، اما هموست که با زني هم دست مي شود و بر علي شمشير مي کشد و مدال خود را تبديل به شمشير نفاق ميکند، چرا که قبلهگاهش شيطان و سجده گاهش دنيا و ملک بصره است. سعد و امثال او بالاتر از عبدالرحمن با تمام سوابق نميتواند از شمشهاي طلا ، رمههاي گوسفند و گلههاي اسب خليفه بگذرد، پس تکليف امثال عمر بن سعد معلوم است.
دقيقا گسترش کفر در بعد ثروت، در زمان قيام مهدوي نيز مشاهده مي شود، مثلا در روايتي از پيامبر اکرمه در مورد تصرف مردم و حاکمان در بيت المال، قبل از قيام حضرت مهدي(عج) گفته شده:
«واتخذ الفي دولا ، و الزکاة مغرما و الامانة مغنما»؛ «بيت المال مسلمين مال شخصي شمرده ميشود ، زکات را از آن خود ميدانند و امانت را غنيمت ميشمارند.» [79] و در روايت ديگري تأثير توسعة کفر اقتصادي و ثروت اندوزي را تا انحراف عقيدتي و ايماني آحاد مردم متذکر شده است و ريشة اين انحراف عقيدتي را بهره بردن از عطاياي حاکمان جور مي شمارد؛ يعني مبدأ اين کفر را در جامعة حاکمان ميداند.
پيامبر ميفرمايند :« طعام و ثروت حاکمان بعد از من ، هم چون ثروت دجال است، هر که از آن بخورد، قلبش منحرف ميشود». [80]
[68] . بقره،آيه257.
[69] . اعراف،آيه75. [70] . اسراء،آيه16.
[71]. الفتوح، ج 5، ص 24.
[72] . معجم احاديث امام المهدي، ج1، ح118،ص369.
[73] . همان، ح 129، ص 407. [74] . همان، ح 119، ص 372.
[75] . همان، ص 386، ح120 و يا ص 459، ح 147.
[76] . همان، ص 460، ح 148،.... کان زعيم القوم أرذلهم.
[77] . كافي، ج 2، ص 415. [78] . همان، ج 4، ص191، ح 673.
[80] . همان، ج1،ح127،ص403.
[79] .همان، ج1،ح148،ص 459.
جلسة هشتم
زمينه ها و شرايط ياريگري امام در دو قيام حسيني و مهدوي
مقدمه
کساني که مي خواهند در زمرة ياران امام معصوم قرار گيرند، بايد شرايط و زمينه هايي را در خود بسازند. قرار گرفتن در جبهة حسين و مهدي، احتياج به ساختن زمينه هاي معرفتي، روحي و رفتاري در انسان دارد و آنان که اين شرايط را در انديشه و عمل خويش به وجود نياوردهاند و سلوکشان سالها بر اساس اهداف امام نباشد، به او نخواهند پيوست. معيت و همراهي با امام احتياج به سه نوع سلوک در سه بعد وجودي انسان دارد و كساني كه در بزنگاه هاي تاريخ هم چون عاشورا و زمان، که اين سه سلوک را طي ننمودهاند، در گِل خواهند ماند و از کاروان معصوم عقب خواهند افتاد.
عبرتهاي عاشورا و ماندن عده اي از اين کاروان در سال 61 هـ . ق و پيوستن کساني در آن سال، مي تواند درسي براي منتظران مهدي باشد، کساني که عنوان شيعة مهدي را به يدک مي کشند و انتظار را رسم خويش مي نامند. منتظرين بايد زمينه ها و شرايطي را در سه بعد معرفتي، عاطفي و رفتاري خويش بسازند تا مانند بسياري از کاروان مهدي عقب نيفتند، ما در اين بحث ابتدا سه نوع نگاه را به معصوم ترسيم مي نماييم و سپس برخي از مهمترين زمينه ها و شرايط ياري گري امام را با عبرت از عاشورا و نگاه به روايات مهدوي بر مي شمريم تا معناي انتظار را بهتر بفهميم.
توضيح و بيان
سه نوع نگاه به امام و معصوم در روايتي از امام صادقه مردم نسبت به اهل بيت و انتظار قائم به سه دسته تقسيم شدهاند:
کساني که با وجود محبت اهل بيت و معرفت به کلام آنها، اهل اطاعت نيستند و محبت و انتظار آن ها تنها براي دست يابي به دنيا ست. آنان که علاوه بر محبت و معرفت از خواست آنها در اطاعت کوتاهي نمي کنند، ولي همه اين ها دکاني براي بهره برداري از تودة مردم است.
و آنان که هم محبت و معرفت دارند و هم اهل اطاعت هستند. «افترق الناس فينا علي ثلاث فرق ، فرقة احبونا انتظار قائمنا ليصبوا من دنيانا فقالوا و حفظوا کلامنا و قَصَّروا عن فعلنا فسيحشرهم الله الي النار ، و فرقة احبونا و سمعو ا کلامنا و لم يقصروا عن فعلنا، ليستاکلو ا الناس بنا فيمْلأ الله بطونهم نارا و يسلط عليهم الجوع و العطش و فرقة احبونا و حفظوا قولنا و اطاعوه امرنا و لو يخالفوا فعلنا فاولئک منا و نحن منهم». [129]
ما در اين جا بر اساس اين روايت با نيم نگاهي بر جامعه، سه نوع نگاه به اهل بيت را مطرح ميکنيم:
نگاه اشتباه
الف) نگاه عاطفي و احساسي:
اگر ما به پيامبر و اهلبيت تنها اين نگاه را داشته باشيم که در رحلت و شهادتشان اشکي بريزيم و عاطفه اي ابراز کنيم، اشتباه کرده ايم. اين يک نگاه عتيقه اي به آنهاست، در اين نگاه هيچ نقش اساسي در زندگي امروزمان براي آن ها قائل نيستيم و نقش تعليمي و هدايتي آن ها را فراموش کرده ايم کساني که اين نگاه را دارند، زندگي شان را بر اساس خود و الگو هاي ديگر سامان ميدهند و تنها در فشار و سختي زندگي و براي تخلية خود از افسردگي ها و فشار ها به معصوم رو ميآورند.
اين نگاه فقط مخصوص ما نيست که 1400 سال از زمان معصوم دور افتاده ايم. بلکه کساني بودهاند كه در زمان ولي خدا اين نگاه را داشتند مگر هزاران نفر بعد از دعوت کردن از حسين به او پشت نکردند؟ آن ها يا سکوت کردند، يا بر روي او شمشير کشيدند، اما بعد از ريختن خون ولي، در دشت نينوا چون مادرِ بچه از دست داده، گريبان چاک مي زدند. سخن زينب به آن ها چه بود؟ جز اين که شما پيرزني هستيد که کار بيهوده ميکند، از پنبه نخ مي ريسد و سپس آن چه رشته دوباره پنبه ميکند [130]. چرا روزي كه بايد به حسين، معارفش و دعوتش چنگ ميزديد پشت کرديد؟ اگر جمعي را با نام معصوم ميپذيريم، تنها به دنبال تخلية عاطفي خودمان نباشيم، اينکه فقط اشکي بريزيم و سوزي داشته باشيم، (گرچه اين اشک ها را خدا بر مي دارد انشاءالله) ولي اين کفايت نمي کند. مهم اين است که يک تعلقي به ولي در ما ايجاد شود و ما را به آن ها پيوند دهد تا او را انتخاب کنيم و مقدّم بداريم.
80
ب) دست نايافتني بودن (من کجا و او کجا) گاهي نگاهمان به معصوم اين گونه است که آنها بر قلة عبوديت نشستهاند و ما در پايين کوه تنها بايد نظارهگر آن ها باشيم. ما ظلمي که در مورد قرآن کردهايم در مورد سيرة پيامبر و ائمة اطهار نيز مرتکب شدهايم. وقتي مي گويند پيامبر چنين بود مي گوييم: او پيامبر بود ، يا وقتي مي گويند علي چنين بود، مي گوييم: او علي بود، تو ما را با علي قياس ميکني؟ آنها زآب خاک دگر و شهر و ديار دگرند.
در اين نگاه تنها نظاره گريم و تنها به توصيف، تجليل و ذکر فضائل آنها دل خوشيم، نه حرکتي و نه اقدامي به سوي اين قله ميکنيم و نه نمونه اي از آن ها بر مي داريم. يک عمر براي ما تاريخ و سيرة پيامبر ميگويند و براي ما درس نيست و يک عمر سيره معصوم را ميخوانيم، اما درجا ميزنيم که م
ا کجا و آنها کجا. شايد اين نگاه توجيهي بيش نباشد براي اين که راحت باشيم و به غريزه خوش باشيم. به اين آدم ها، با اين نگاه بايد پاسخ داد: پيامبر، اميرالمؤمنين و سيد الشهدا (انسانهاي کامل)، اين ها مشخصات بشريت را با كمالات بالا دارند با کمالات اين ها مانند يک انسان گرسنه مي شود، غذا مي خوردند، احتياج به خواب دارند، غريزه جنسي دارند، اما همة اين ها را براي شکوفايي استعداد ها جهت دادهاند. به ما وحي نمي شود، اما مي توانيم با دستورات و اقتدا به سيرة آنها، با وحي همراه شويم. بله ما نميتوانيم به قلّهاي كه معصومه در آن به سر ميبرد برسيم ولي ميتوانيم در دامنه حركت كنيم و رو بهسوي آن قلّه گام برداريم، پس آنها اگرچه در تمام ابعاد و با آن عمق دست يافتني نيستند، ولي ابعادي از شخصيت آنها و عمقي از وجود و مرام آنها براي ما انسانهاي عادي قابل دسترس ميباشد.
استادي ميگفت: جواني بود اهل عزاداري سيد الشهدا كه شوري در دل داشت، فرسنگها راه طي مي کرد تا خود را به مجلس حسين برساند. به گريه بر حسين و شفاعت او دل بسته بود. با هم همسفر شديم، مقصدمان مشهدالرّضا بود. در سفر خودش را برايم رو کرد. به او گفتم : محبت حسين و دست درازي به مال مردم ؟ عشق حسين و نگاه به نامحرم ! شيعة علي و بي تفاوتي به حال و روز مردم ! و اين ها چگونه با هم جمع مي شود ؟ در پاسخ گفت : ما کجا و آن ها کجا، توجيه خوبي بود براي رهايي از تکليف و چريدن بيشتر. به او گفتم : اشتباه ما اين است که فقط جايگاه رسول و ولي را مي بينيم که آنها دست نايافتني هستد و برتر مي باشند، ولي فاصله خود را از آن ها و انسانيت خود فراموش کرده ايم.
1 ـ نگاه ناقص (نردبان دنيا)
يک نگاه ديگر نيز مي توان به معصوم داشت. در اين نگاه رسول و اهل بيتش انسانهاي قادري هستند که قرار است ، نردبان خواسته ها و دنياي ما بشوند، کسي که تنها براي عدالت و رفاه با علي همراه شود ، نه براي خود علي، آگاهي و آزاديش، روزي ديگر به بهانه اي از او جدا ميشود. شمشير عدالت علي امروز و ديروز نمي شناسد و سر زياده خواهي و سهم طلبي طلحه و زبير را هم هدف قرار مي دهد.
اگر ما از ولي خدا تنها دنيا و هوسمان را خواستيم، او را ابزاري بيش نپنداشتيم که بايد تمام راه ها را برايمان هموار کند تا به آن چه مي خواهيم برسيم، از رسول بايد کاري خواست که از ديگران نساخته نيست و آن تعليم اين است که چه بايد بکنيم و چه نبايد انجام دهيم. توسل و تمسک به آن ها تنها به اين نيست که نمک غذا، بند کفش و... را از آنها بخواهيم ما خودشان را بايد از آنها بخواهيم. اصلاً توسل اين است که از آنها خودشان و پيمودن راه آنها را بخواهيم، آن ها خود بلدند توشة اين راه چيست، رفاه يا تنگي، راحتي يا سختي. با اين معني از توسل آن ها الگوي ما هستند، نه نردبان خواسته ها و معشوقهاي ديگرمان.
حکايت آنهايي که ميخواهند ولي، همراه دنياي آنها باشد نه آنها همراه ولي، هم چون داستان سيد الشهداست با عبدالله بن مطيع عدوي وقتي حضرت به مکه مي رود تا حرکت و انقلابي در عالم ايجاد کند و انسان ها را احيا نمايد از، او مقصد حسين مي پرسد و به جاي اين که دعوت امام را به همراهي با او پاسخ گويد، از پسر فاطمه مي خواهد که : بمان تا از تو بهره بگيريم، ولي با امتناع و رويگرداني ايشان روبرو مي شود، پس از امام آخرين خواسته اش را مي خواهد و به حضرت مي گويد دعا کن اين چاه به آب برسد و با دعاي حسين چاه پر آب مي شود تا هميشه سر در چاه روزمرهگي داشته باشد. [131] همان طور که آن سوار در عصر عاشورا و در هنگام تنهايي حسين، از او جدا شد (ضحاک بن قيس مشرقي) و سوار بر اسبي (که در ميان خيمه ها و دور از تيرها و نيزهها محفوظ داشته بود)، بتاخت و از حسين رو برگرفت و برفت و توجيه هم داشت که با حسين بر نصرت بيعت کرده بود و در چنين شرايطي ديگر نصرتي وجود نداشت و مرگ بود و شهادت. پس بايد به سوي زندگي رفت و بايد براي خوردن و چريدن، مَشک کثافت دنيا را به همراه کشيد. سواره تاخت برداشت و خيمه زندگي تکراري را برافراشت.
بنابراين در يک نگاه، ارتباط با معصوم تنها وسيلة تخلية فشارهاي رواني است و با يک زاويه ديد ، رسول و اهل بيت قابل الگو گيري نيستند، بلكه آمده اند تا دنياي ما را زياد کنند.
2 ـ نگاه درست (از همراهي تا هماهنگي)
آنها که خود را شناختهاند و به ضعف و ناتواني الگوهاي پيرامون خود پي برده اند، سيرة پيامبر و اهل بيت را قدر مي دانند و سعي مي کنند معصوم را الگو قرار بدهند. اينها خود دو دسته هستند:
الف) همراهي
بعضي از اينها گامهايي به سوي رسول و ولي بر ميدارند و سعي مي کنند در بخشهايي از زندگيشان راه معصوم را بروند. اين ها تا حدي مي خواهند با سيرة رسول هماهنگ شوند اين دسته خود متفاوتند، گروهي تنها نماز، روزه و عبادت رسول را ميگيرند و کاري به ايثار، انفاق وخدمت به خل
ق او ندارند و گروهي صلابت و استواري او را الگو قرار مي دهند و به رحمت و مهرباني اش توجه نمي کنند، گروهي اصلا نمي دانند پيامبر براي شادي و غم آنها و شيوه رسيدن به آن و براي خواب وبيداري ، چشم و گوش و دست و زبان آنها حرفهايي دارد. اين آدم ها از گسترش سيره رسوله يا اطلاع ندارند و يا قبوا ندارند. اينها نميدانند پيامبره براي تک تک سلولها، گامها، موضع گيريها و براي فرد و اجتماع ما پيامي و برنامهاي دارد.
1 ـ کساني که با سير ه رسوله ناقص است و عظيم و فراگير نيست، هو من يطع الله و رسوله فقد فاز فوزاً عظيماًه؛ [132] «هر کس خدا و پيغمبرش را فرمان برد قطعاً به رستگاري بزرگي نايل آمده است». مولوي داستاني آورده است ميگويد: مرد زاهدي بود که انواع فريضيهها و کارهاي خوب را انجام داده بود و فقط جهاد مانده بود، به عدهاي سرباز گفت اگر جنگ با کفار در گرفت مرا هم خبر کنيد به او خبر دادند که فرد آماده حرکت باش در چادر نشته بودند که خبر دادند دشمن حمله کرده است. همه به سرعت آماده شدند و رفتند، اما آقاي زاهد تا وقتي زره و شمشير را پيدا کرد و ورد و ذکرش را خواند، جنگ تمام شد، سرباز ها برگشتند، پرسيد چه شد؟ گفتند: رفتيم، کشتيم، کشته داديم و برگشتيم. ناراحت شد که جا مانده بود. کسي دلش به حال زاهد سوخت، اسيري چاق و چله در اختيارش گذاشت و گفت: تو او را ببر و گردن بزن. مرد زاهد اسير را برد تا گردن بزند، مدتي گذشت اما ديدند بر نگشت. بدنبالش رفتند ديدند مرد اسير روي او افتاده و دارد بيخ گلوي او را مي جود. اسير را کشتند و مرد زاهد را به خيمه آوردند. زاهد به هوش آمد قضيه را از او پرسيدند گفت: تا وقتي از اينجا رفتيم يک دفعه به صورتم نگاه کرد و يک پخ کرد و من ديگر چيزي نفهميدم.
کسي که نماز و دعا را از ولي خدا ياد گرفته، اما دستگيري از مردم را رها کرده، به بخشي از دين چنگ انداخته و برخي را رها کرده، او نفهميد چرا امام حسن مجتبي هاعتکافش را رها ميکند و بدنبال رفع نياز انساني حرکت مينمايد.
ب) همآهنگي
دستهاي از آدمها به اين معرفت رسيده اند که پيامبر اکرمه و اهل بيته و براي آنها الگو هستند. اينها سعي مي کنند به جاي اينکه گامي يا گامهايي به سوي معصوم بردارند و با اين گزينشي برخورد کنند، با معصوم همراه شوند «و اللازم لکم لاحق»، آنکه با شما حرکت کند به شما مي پيوندد» اينها معرفت و شناخت خدا را از رسوله و اهل بيته ميگيرند و در اين بعد با او هماهنگ مي شوند. پذيرش ولايت و الگو بردن رسوله به اين است که در تمامي حالات و حرکات از او و اوصيائش بهره بگيريم. آنها خير و جود را براي ما انتخاب مي کنند و آدم رشد يافته و مئمن به انتخاب آنها مثبت نمي کنند، که خدا در قرآن مي فرمايد: «براي هيچ مرد و زن مؤمني سزاور نيست که چون خدا و پيغمبرش به کاري فرماني دهند، اختياري در برابر فرمان خدا داشته باشد.» تعداد در هر سه مرحله شناخت، احساس و عمل با رسول خداه همراه و همپيمان شده است، او براي اينکه به خود ظلم نکند و استعدادها را از کف ندهد و انگشت حسرت بر دهان نگيرد، با رسول همراه مي شود و راهش را برميگزيند. او همواره با زبان دل: اين آيه را تلاوت ميکند که هيوم يَعَضُّ الظالم علي يديْهِ يقول ياليتني اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسولِِ سبيلاً، يا ويلتي ليتني لم أتَّخِذ فلاناً خليلاًه [133]؛ «روزي است که ستمکار دست خود را از شدت حسرت به دندان مي گزد و مي گويد: اي کاش همراه رسول راهي برگزيده بودم اي واي بر من کاش فلاني را دوست خود نگرفته بودم».
مقداد از جواني به رسول ه روي آورد، با پيام پيامبره او آشنا شد، آداب و احکام زندگي را از زبان چيد. او خدا را حقوق اعضايش را و وظايفش نسبت به خدا، خود و ديگران را از رسوله شنيد مقداد فهميد احساس و عاطفه اش را بايد خرج چه کسي کند، و غضب را کجا بايد به کار گيرد. اگر چه محب عليه بود امام اين عاطفه را در زمينة اطاعت معنا مي کرد. روزي که ريسمان در گردن حضرت علي هانداخته بودند و به طرف مسجد ميکشاندند، همراه با سکوت علي ه او هم به سکوت جام زهر مي نوشيد. در اين صحنه تاريخ، چشم در چشم عليه داشت و دست بر قبضة شمير و انتظار ميکشيد که زماني عليه دستوري بدهد تا او را اجرا نمايد.
او همة دين را از نماز، روزه و شب بيداري گرفته تا جهاد و مبارزه با ظلم و خدمت به خلق و ... را از نبي اکرمه و جانشينش آموخت و در همة اين دستورات به آنها اقتدا کرد هو ما آتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهواه؛ [134] آنچه را رسول براي شما آورده بگيريد و اجرا کنيد و از آنچه منع کرده خودداري نماييد «اقتدار کننده به رسوله از معرفت و شناخت توشه دارد، از عشق و ايمان سهميه مي گيرد و به عمل و اقدام گره مي خورد. او در همة امور تسليم است. کسي از صاحب آل محمد مي پرسد چگونه است که اينقدر شما از سلمان فارسي ياد مي کنيد؟ حضرت فرمود: « سلمان فارسي نگوييد، بگويي
د سلمان محمدي و ادامه داد: سلمان خواست اميرالمؤمنينه را بر خواست خود ترجيح مي داد.» اين سه بعد وجود آدمي از هم جدا نيستند بر يک ديگر اثر مي گذارند. خلاصه اينکه : ما نبايد همراهي با اهل بيته را در اشک ريختن براي آنها، به خصوص سيد الشهدا محدود کنيم و نبايد انتظارمان را از آنها در حد دنيا خلاصه کنيم، بلکه بايد با آنها همراه و هماهنگ شويم و معرفت، احساس و اقداممان را با آنها هماهنگ کنيم و حتي اشکمان نيز (چنانچه بر سيدالشّهدا ميگرييم و فقدان مهدي ميناليم) همراه با معرفت باشد و از آن حرکت و تلاش بر خيزد. در پايان انواع و انگيزه هاي گريه بر سيد الشهدا را ترسيم مي کنيم که برخي عاطفة محض است و برخي از معرفتها سرچشمه ميگيرد:
ما گاهي گرفتار مکر شيطان مي شويم که مصيبت امام حسينه گريه ندارد، چرا که امام حسينه چيزي از دست نداده، مگر نشيدهايد هرچه او و ياران به شهادت نزديکتر مي شدند شاد و متبهّج ميگشتند. گاهي گريه ميکنيم ولي با گريه عقدة دل باز مي کنيم و نه بر رنجهاي سيد الشهدا که بر رنجهاي مشابه و غير مشابه خودمان اشک ميريزيم. ما از دردهاي خودمان و سنگيني ظلمي كه تحمّل كردهايم، بر امام حسينه اشک ميريزيم ناله سر ميدهيم.
ولي گاهي با معرفت و درک از ظلم و ستمي که در قتل حسينيه و غيبت مهدي(عج) رفته، ميسوزيم. ادب مصيبتداري را بايد آموخت و با معرفت از اشک بهره برد و با اشک رفعت گرفت. حرکتي که از عقده، غضب و عاطفه الهام بگيرد، با اشک پاک مي شود، ولي حرکتي که از معرفت و محبت الهام بگيرد، در زلال اشک و در صافي حق حق خالصتر ميگردد.
[129] . معجم احاديث امام مهدي، ج 5 ،ص 125، ح 97
[130] . مضمون آيه 99 نحل.
[131] . فرهنگ جامع سخنان امام حسين ص 339 .
[132] . احزاب، آيه 71.
[133] فرقان، آية27.28.
[134] . حشر، آيه 7.
جلسة نهم
شرايط و زمينه هاي ياري گري امام در قيام حسيني و انقلاب مهدوي
مقدمه
چنانچه در بحث گذشته وعده داديم ، بنا بود برخي از شرايط و زمينههاي ياريگري امام در قيام سيد الشهدا و انقلاب حضرت مهدي(عج) توضيح دهيم در بحث گذشته به طور اجمالي همراهي و هماهنگي با امامه به عنوان شرط ياريگري امامه دانستيم.در اين بحث نسبتا مفصل تر برخي از مهم ترين شرايط و زمينهها را بر مي شماريم.
توضيح و بيان
تسليم و اطاعت
يکي از زمينههايي که انسان بايد در خود ايجاد کند تا توفيق نصرت و ياري گري امام را بدست آورد، تسليم همه جانبه در برابر ولي خداست همة ياران امامانه که اين توفيق را به دست آوردند، به نحو همه جانبه تسليم و مطيع ايشان بودند که اوج آن را در اصحاب سيد الشهدا و ياران حضرت مهدي(عج) مشاهده ميکنيم. در واقع ميتوان گفت تسليم در برابر ولي خدا همان اعانت و مثبت اوست. کسي که در معرفت، ايمان و عمل به ولي خدا گره بخورد و با تقوا، تلاش، پاکدامني و .... به اعانت ولي خدا بپردازد، و در بزنگاههاي اجتماعي آنجا که بايد در رکاب سيد الشهدا و مهدي قيام کند و جان بر کف بگذارد، کم نمي آورد و آنجا هم ولايت را پذيراست.
اميرالمؤمنينه در جمله اي اعانت خويش را همان تسليم در برابر فرمان حق معرفي ميکند. «أعينوني بورع و اجتهادٍ و عفة و سداد»؛ [135] « مرا با ورع، پرهيزگاري، سعي و تلاش، عفت، مصونيت از شهوات، رفع نقص ها و پر کردن کسري هاي خويش ياري نماييد.» 1ـ اعانت ولي در ايجاد زمينه در خويش و برداشتن موانع و رزايل و عمل به مناسک است و اينهاست نصرت ولي در جهاد بر ضد کفر را نصيب آدمي ميکند.
در مورد ياران حضرت مهدي(عج) اينگونه آمده است که «هم اطوع له مِنَ الأَمَةِ لِسيدها»؛ [136] «ياران مهدي(عج) در طاعت از ايشان ، از تبعيت کنيز از صاحبش پيشي گرفتهاند». 2- «کدّادون مجِدّون في طاعته»؛ [137] «ياران مهدي(عج) در فرمانبرداري از حضرتش بسيار کوشا و مصمم هستند. »
مفهوم تسليم در برابر ولي خدا عبارت است از: عدم تقدم و تأخر از ايشان در هيچ امري و همراهي با ايشان در همة امور. «اللهمَّ لا تَجعَلنا مِنَ الَّذينَ تقدموا فمرقوا و لامن الذين تأخِروا فَمُحِقُوا و اجعلنا مِنَ النُمْرِقَةِ الاوسط»؛ «خدايا ما را از کساني قرار مده که بر اماممان مقدم شديم که از دين خارجيم و از کساني هم که از ايشان عقب افتادند
قرار مده تا نابود و هلاک شويم ، خدايا ما را از گروه وسط قرار بده.» [138] از منظر ديگر تسليم در برابر امام ه را مي توان به تولي نسبت به آنها در تمام امور و تبري از دشمنان ايشان دانست.
ما مراحل تولي و تبري را در زيارت جامعه مي توانيم اينگونه ترسيم نمائيم: 1ـ مقام نظر و اعتقاد: مومن بکم و بما آمنتم به کافر بعدوکم و بما کفرتم به
2ـ مقام تصميمگيري و عمل: موال لکم و لأوليائکم ، مبغض لاعدائکم و معادلهم 3ـ جديت در دو مرحلة اعتقاد و تصميم، مبارزه در راه اين دو همراه ولي: محقق لما حققتم ، مبطل لما أبطلتم، سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم.
4ـ اعلام غايت مقاومت و پايداري در اعلام تبري و تولي : با اشاره به مراحل سه گانة پيش ؛ يعني تسليم قلبي و اعتقادي «قلبي لکم مسلم» تبعيت در مقام اراده و تصميم «و رأيي لکم تبع» آمادگي در صحنة کارزار و ياري رساني «و نصرتي لکم معّدة» نتيجه اين مراحل زنده شدن دين به واسطة ائمة اطهاره: «حتي يحيي الله دينه بکم».
تمام اين مراحل تولي و تبري که نتيجه اش تسليم همه جانبه است، در شهداي کربلا ظهور و بروز داشت. اگر کساني چون زهير ابن غين قسمتي از عمر خويش را در مرحله اول (نظر به اعتقاد) لغزيدن ، بازگشتند و به مقام مثبت امام نائل شد. ما نيز ميگوييم: «يا سيدي و مولاي ان کان لم يجبک بدني عند استغاثتک ولساني عند استنصارك فقد آجا بک قلبي و سمعي و بصري و رأيي و هواي علي التسليم لخلف النبي المرسل» [139] در روايت مهدوي نيز به تولي و تبري به عنوان خصوصيت منتظرين پرداخته شده است.
پيامبر اسلامه: «طوبي لمن ادرک قائم اهل بيتي و و هو مقتدٍ قبل قيامه و يتولي وليّه»؛ [140] و در حاليکه در غيبت ايشان و قبل از قيام به او اقتدا مي کند و پيروان و دوستداران را دوست دارد و با دشمنان ايشان دشمنند، اينها رفيقان و صاحبان دوستي منند. بنابراين روشن مي شود که انتظار نه احتراز و گوشه نشيني است و نه به تنهايي اعتراض و شوريدن بر ضد ظلم، بلکه انتظار، خودسازي و تلاش براي ساختن ديگران است. در واقع انتظار همراهي با معصومه در همة مراحل است ، انتظار تنها يک حالت نيست بلکه عمل و حرکت ، عبادت و قيام و... هست. انتظارآمادگي در ذهنيت و روحيه ، طرح و تدبير ، تربيت و سازندگي و... است، انتظار يعني تسليم بر عهدي که با وليّ بستهايم؛ يعني کارهايي که به عهدة امام است، عهدهدار باشيم. مالک، علي را نمي گفت که بايست تا اندامت را ببينم، م