🔖بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم🔖
حضرت علی فرمود: بدبخت واقعی کسی است که دوستی ندارد. بدبخت تر از او کسی است که دوستانش را از دست بدهد. ما چه کنیم این دوستیها پایدار بماند؟
پاسخ:
📌یکی از عوامل اصل محبت دست خداست. شما در ازدواج وقتی ازدواج میکنید «لِتَسْكُنُوا إِلَيْها» (روم/21) ازدواج باعث آرامش است. «وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَة» چه کسی مودت و رحمت را قرار داده است؟ خداوند. زن مرد را دوست دارد و مرد، زنش را دوست دارد. شما نگویید: آمار طلاق و اختلاف و درگیریها چیست؟ برای این است که به باقی مقتضیات عمل نمیکنیم. خداوند مودت و محبت را قرار میدهد، خداوند به شما ذهن داده است ولی تا درس نخوانی نمره نمیآوری. آیه 96 سوره مریم را خواندیم که خداوند وُد و مودت را قرار میدهد. یا سوره طه که به حضرت موسی «وَ أَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِنِّي» (طه/39) لذا وقتی حضرت ابرهیم وقتی همسر و فرزندش را در مکه گذاشت، هاجر و اسماعیل، رفت سیزده سال برنگشت. خیلی عجیب است. انسان تعجب میکند. یک زن و بچه را در بیابان رها کرد. نه زراعت بود، نه آب بود. دستور خدا بود. بعد از چند سال که برگشت هاجر چقدر او را تحویل گرفت. ما دو سه روز جایی سفر برویم، اعتراض میکنند! ابراهیم یک دعایی برای اینها کرد، وقتی اینها را گذاشت گفت: خدایا من اینها را در یک سرزمین «لم یزرع» گذاشتم، این دستور تو بود. اما «فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ» (ابراهیم/37) خدایا نمیگویم: آب و نانشان را بده چون تو «یا دائم الفضل علی البریه» هستی. یک کرم هم کف چاه گرسنه نمیگذاری! ولی دلها را به اینها جذب کن و محبت اینها را در دلها بیانداز. بعد از مدتی آمدند مردم جمع شدند. الآن هم آب زمزم مورد احترام است. خود اسماعیل هنوز که هنوز است بخاطر دعای ابراهیم مورد احترام است. در حجر اسماعیل هاجر و ابراهیم دفن هستند. چقدر آنجا طواف میکنند و حرکت میکنند.
در روایت دیدم همین دعا را پیغمبر برای امام حسین کرد. وقتی قنداقه را به او دادند، «اللهم فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ» خدایا محبت حسین را در دلها بیانداز. لذا روایت دارد «ان للحسین» حسین محبتی در قلوب مردم دارد که سرد نمیشود. لذا میبینید دختر ابن زیاد به دختر یزید، در مقتل خوارزمی هست. شاید دختر یزید باشد اگر اشتباه نکنم. سر ابی عبدالله را از پدر میگیرد. میشوید و تمیز و معطر میکند. همسرش به او اعتراض میکند. راهب نصرانی سر را میبرد. یهودی در مسیر میآید.
من یک سال به یک کشور اروپایی برای تبلیغ رفته بودم. روز اربعین بود. مکرر در میزدند، قبل و بعد از اربعین، خانمها و آقایان مسیحی و غیر مسلمان، شربت و شکر برای امام حسین میآوردند. اول عاشورا کدام نهادی دستهجات را مدیریت میکند؟ همه خدایی است. زینب کبری به ابن زیاد گفت: چه کار بوده که نکنی؟ اسیر که کردی. مردم را که کشتی. ناسزا گفتی و تازیانه زدی. به خدا محبت و یاد ما را نمیتوانی از دلها بیرون ببری.
در مسجدالحرام هارون الرشید وارد شد. ظاهراً اولین ملاقات او با موسی بن جعفر بود. هنوز خیلی آقا را نمیشناخت. دید یک جوانی آنجا نشسته است. گفته بود: آنجا را قُرق کنید که کسی نیاید من میخواهم بیایم. وارد شد دید کسی نشسته است. رفت جلو و گفتگویی کرد. فهمید امام کاظم است. حرفهایش که تمام شد برگشت. پسرش بود یا اطرافیان او، گفتند: این آقا که بود با او حرف زدی؟ گفت: «هو امام القلوب» او امام دلها بود. «و أنا امام الجسوم» ما پیشوای جسم مردم هستیم. امام رهبر کبیر انقلاب امام در دل مردم بود. لذا طیب رضایی فرد میدانی با آن سابقه میآید پایش میایستد و میگوید: به خدا من این سید را ندیدم. ولی من به او خیانت نمیکنم! پای چوبه دار میرود. چه چیزی حُر را سمت امام حسین کشید؟ محبت. شما در شیشه را ببندی و در دریا بیاندازی، آب درونش نمیرود. عمر سعد فایده نداشت. روزنه باز باشد کشیده میشود. پس نکته اول اینکه محبت را از خدا بخواهیم.
📌دومین راه استمرار محبت، «مَنْ حَسُنَت نِيَّتُهُ كَثُرَتْ مَثُوبَتُهُ وَ طابَتْ عيشَتُهُ وَ وَجَعَتْ مَودَّته» اگر حسن ظن به مردم داشته باشیم، دوست ما زیاد میشود. بدگمان نباشیم. سه تا حسن محبت را زیاد میکند. یکی حسن نیت یا حسن ظن است. یکی حسن خلق، یکی حسن معاشرت! با مردم خوش اخلاق باش، نیتت خوب باشد، خوب هم معاشرت کن و تحویل بگیر. «حسن الخلق يثبت المودّة»، «من حَسُنَت عشرته کَثُر اخوانه» یکی اینکه خدا را گفتیم. سه تا حسن هم محبت میآورد. یکی نیت ما خیر باشد. حسن ظن، حسن خلق و حسن معاشرت!
«ثَمَرَةُ التّواضُعِ الْمَحَبَّةُ» (غررالحکم/ح5179) ثمره تواضع محبت است. برای اینکه ما با دوستمانمان خوب باشیم و دوست جذب کنیم، تکبر نکنیم و غرور نداشته باشیم. بی تکلف باشیم. حارث بن عبدالله به امیرالمؤمنین
گفت: آقا منزل ما میآیید؟ بله. به شرطی که چیزی از بیرون تهیه نکنی. زن و بچه را اذیت نکنی. امام حسن مجتبی رد میشد دید یک عده دارند غذا میخورند. ظاهراً بیماران خاصی هم بودند. آقا سر سفرهشان نشستند و فرمودند: من مینشینم و با شما غذا میخورم ولی به شرطی که به خانه ما برگردید! بچهها داشتند بازی میکردند. امام حسین (ع) به بچهها فرمود: من با شما غذا میخورم ولی به خانه ما برگردید. این تواضع خودش موجب جذب دوستی میشود.
📌سوم: ویژگی دیگری که عرض میکنیم و در روایات خیلی روی آن تأکید شده است انصاف است.
«الانصاف یستدیمُ المحبّه» انصاف موجب میشود محبت انسان مستمر شود. «یَستَدیم» موجب استمرار محبت میشود. انصاف خیلی مهم است. در روایت داریم سه کار مشکل است. «سید الاعمال ثلاثه» سه کار مشکل است. 1- «ذکر الله علی کلِ حال» ذکر در بعضی حالتها راحت است. مثلاً شب 21 رمضان «بک یا الله» میگویند. اما در همه حال، کنار دریا هم یاد خدا باشد و معصیت نکند. شب عروسی هم یاد خدا باشد. 2- مواسات و 3- انصاف
روایت داریم «افضل الفضایل الانصاف» بالاترین فضیلت انصاف است. من گاهی به دوستانم میگویم: انصاف یعنی رعایت حقوق دیگران. این انصاف محبت میآورد. انصاف غیر از عدالت است. معنای عدالت اعم است. انصاف این است که شما حق را زیر پا نگذاری و حقوق دیگران را رعایت کنی. «احب ما تُحِب لنَفسِک» آنچه برای خود میپسندی برای دیگران هم بپسندی و آنچه برای خود نمیپسندی برای مردم هم نپسند. این هم یکی از اسبابی که موجب میشود محبت زیاد شود.
📌 چهارم: عامل دیگر که موجب محبت میشود، فرمودند: سه چیز محبت میآورد. «تنبت الموده» انبات یعنی جای روییدن، موجب میشود محبت روییده شود. یکی افشاء السلام است. بلند سلام کردن، سلام علیکم! کسی بر پیغمبر اکرم سبقت نمیگرفت. دارد که فرمود: به بچهها هم سلام میکنم. فرمود: دوست دارم این بعد از من سنت شود. ما توقع داریم وقتی مرد خانه وارد میشود بچه به او سلام کند. بله او وظیفه دارد، ولی اشکال ندارد شما سلام کنی. 2- «لینُ الکلام» کلام نرم، یعنی خرد نکن، حرفت نیش نداشته باشد. بعضی حرفها نیش دارد. خانم میگوید: آقا بد اخلاق است. مرا میزند. یک حرفی میزند، میسوزاند! این خیلی بد است. «همزةٍ لُمزه» است. پس مودت را سه چیز میرویاند. افشاء سلام، نرمی کلام و زیارت! به دیدن هم رفتن، سر زدن و با هم نشستن و گفتگو کردن. صداقت داریم، راستگویی داریم، امانت داریم، وفای به عهد داریم. اینها همه موجب میشود دوستی بین ما زیاد شود.
اسین و انعام دارند. بعضی از سوره های قرآن شانس زیادی دارند و اکثرا آنها را می خوانند مثل انعام و سوره هایی مثل سوره صف شانس کمتری دارند. نکته ی بعدی قرائت قرآن است. خیلی بد است که افراد باسواد خواندن قرآن را بلد نباشند. الان در آموزش و پرورش طرح خوبی است که از دوره ابتدایی آموزش قرآن داده می شود. حدیث داریم: سزاوار است مومن نمیرد مگر اینکه قرآن را یاد بگیرد یا در حال یادگیری باشد. پس کسی نباید بگوید که ما دیگر پیر شده ایم و نمی توانیم یاد بگیریم. خوب است که قبل از شروع جلسات خانگی، قرائت قرآن باشد تا هم بچه ها با قرآن خواندن آشنا بشوند و هم بتوانند ایرادهایشان را برطرف کنند. این جلسات می تواند انگیزه ای برای خواندن قرآن و حفظ قرآن باشد. مقام معظم رهبری تاکید دارند که آمار قاری های قرآن کشور ما باید میلیونی باشد. البته ما نباید روی بچه ها فشار بیاوریم و باید آنرا تشویق به خواندن قرآن بکنیم. خواندن سوره های کوچک در نماز هم می تواند افراد را به حفظ قرآن تشویق کند. خوب است که در هر جمعه سوره جمعه خوانده شود و کم کم حفظ شود. یکی از علما می فرمودند که من در جوانی رو به حفظ کردن قرآن آوردم و سیزده جزء قرآن را حفظ کردم. زیرا روزی داشتم از منبری رد می شدم و آقایی می گفتند که وقتی قرآن می خوانی در بهشت بالا می روی. یعنی قرآن خواندن راه آسانسور بهشت است. روایت داریم که در بهشت هر کس قرآن بیشتری را حفظ باشد بیشتر بالا می رود و می گویند: بخوان و بالا برو.
پس هنگام خواندن قرآن گوش بدهیم و خودمان قرآن را بخوانیم و حفظ کنیم( حداقل سوره های کوچک را حفظ کنیم). دیگر اینکه قرآن را بفهمیم. وقتی خدا در قرآن می خواهد بگوید که چیزی مهم است، کلمه ی حق را به آن اضافه می کند مثلا می فرماید: حق تقوا یا حق جهاد را بجا بیاورید یعنی نهایت تلاش تان را بکنید یا درست ادا کنید. در فارسی وقتی کسی کاری را خوب انجام می دهد می گوییم که حقش را خوب ادا کرد. قرآن می فرماید: به کسانی که کتاب را داده ایم حق تلاوت را ادا می کنند. چطور حق تلاوت را ادا کنیم؟ امام صادق(ع) می فرماید: حق تلاوت این است که آیات را با ترتیل و شمرده بخوانیم( روایت داریم که قرآن را با صدای زیبا بخوانید)،معنای آنرا بفهمیم(الان ترجمه های زیادی در مورد قرآن همراه با تفسیر داریم که روان است. داریم که آسمان می شکافد یعنی فرو می ریزد. ترجمه ی آیت الله مکارم شیرازی خیلی روان است. تفاسیر خلاصه هم وجود دارد تا با فهم و معنای قرآن آشنا بشویم)، به احکام آن عمل کنیم( در قرآن داریم که روزه بگیرید و نماز بخوانید، خشوع داشته باشید، باید به این احکام عمل کرد)،امید به وعده های قرآن داشته باشیم ( باغ های زیبای بهشت و نهرهای جاری و.. .را از خدا بخواهیم)، پناه بردن به خدا هنگام خواندن آیات عذاب(از خدا بخواهیم که آیات عذاب شامل حال ما نشود. افرادی با شنیدن یک آیه عذاب متحول می شدند. اصحاب پیامبر وقتی دور هم جمع می شدند آیات عذاب را می خواندند و گریه می کنند. در آن زمان هنوز روضه خوانده نمی شد)،از خواندن قصه های قرآن سرمشق بگیریم(از داستان یوسف و زلیخا باید درس گرفت و گول نامحرمان را نخورد. یوسف برادرانش را بخشید و کینه نداشت. ما هم باید کینه را کنار بگذاریم)، از مثل های قرآن عبرت بگیریم(کتاب مثال های زیبای قرآن نوشته ی آیت الله مکارم است و آیت الله سبحانی هم کتابی به این عنوان دارد).
يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ (57)
این سوره در مورد قرآن است و خدا همه ی مردم را مورد خطاب قرار داده است. خدا می فرماید: ای مردم، برای شما کتابی( قرآن چهار ویژگی دارد) فرستادیم که موعظه یا نصیحت است. انسان به نصیحت نیاز دارد. گاهی انسان موعظه را در قالب شعر یا داستان می پذیرد. پیامبر فرمود: بلیغ ترین و رساترین موعظه، قرآن است زیرا خداوند خودش واعظ است و کتابش هم موعظه است. به فرض فردی کافر است ولی می تواند به حرف های قرآن گوش بدهد که می فرماید: همدیگر را مسخره نکنید، پشت سرهم حرف نزنید، سوء ظن نداشته باشید و.. . اینها حرف های خوبی است و واقعا موعظه است.
یکی از مردم مدینه برای کمک به خانواده اش به سراغ یکی از مکیان آمده بود. این فرد گفت که امسال نمی توانیم به شما کمک کنیم زیرا گرفتار شده ایم. فردی آمده است که ادعای پیامبری می کند و مشکلاتی برای ما بوجود آورده است. الان که مسجدالحرام می روی حرف های او را گوش نده و در گوش هایت پنبه بگذار. این فرد در گوشش پنبه گذاشت و اعمال حج را انجام داد. او دید فردی دارد صحبت می کند (این فرد پیامبر بود که آیات 51 سوره انعام را می خواند)بنابراین پنبه ها را از گوشش درآورد و وقتی به این آیات گوش کرد، دید که حرف های خوبی است. در اول اسلام مشرکین مردم را از گوش کردن به قرآن منع می کردند. زیرا می دانستند شنیدن این آیات روی مردم اثر دارد و می گفتند که وقتی پیامبر قرآن می خواند سر و صدا ایجاد کنید.
در ادامه ی آیه می فرماید: اگر شما به موعظه قرآن گوش بدهید، بیماری درونی شما را شفا می دهد مثل حسد، کبر، غضب، کینه. پس اول قرآن را می شنویم و بعد پالایش می شویم و شفا می گیریم. و در ادامه آیه می فرماید: هدایت می شوید یعنی بعد خوب می شوید. در ادامه آیه می فرماید: خدا به شما رحمت می کند. پس قرآن چهار ویژگی دارد: موعظه، شفا، هدایت و رحمت برای مومنین است. زیرا کسی که قرآن را فرستاده است واعظ، شافی، هادی و رحیم است. پس این صلاحیت های چهارگانه در این کتاب وجود دارد.
ممکن است که عده ای بگویند که قرآن چهارده قرن پیش نازل شده است و برای آن زمان کاربرد داشته است و الان کاربردی ندارد. امام صادق(ع) می فرماید: قرآن برای یک زمان یا یک گروه نیست. قرآن در هر زمانی جدید است. هر قوم و گروهی از قرآن بهره ای دارد.
مثلا شما نمی توانید به معلم شیمی بگویید که فرمول آب برای گذشته است و الان دیگر کاربردی ندارد. اصول اخلاق و رشد زمانبردار نیست. کسانی که این ایراد را بر قرآن می گیرند بر کتاب حافظ ایراد نمی کنند. با اینکه کتاب حافظ از قرآن الهام گرفته است. و هنوز هم حافظ را می خوانند.
مسئله انرژی در کتاب های ابتدایی وجود دارد ولی همین مسئله ی انرژی در کتاب های دانشگاهی هم وجود دارد آیا سطح این دو بحث است ؟خیر. هر سطحی به فهم طرف بستگی دارد. امام حسین (ع) می فرماید: قرآن چهار سطح دارد: عبارات، اشارات، نکته های لطیف و حقایق. عبارات قرآن برای عموم است. (فهم ابتدایی قرآن برای همه ی مردم است)،اشارات قرآن برای خواص است، لطایف برای اولیاء است.( امام صادق (ع) پس از صرف غذا از خدا و پیامبر تشکر کرد. فردی به امام گفت که تشکر از پیامبر شرک است. امام فرمود: در قرآن داریم که خدا و پیامبر شما را بی نیاز کرده است. این فرد گفت که گویا من این آیات را نشنیده بودم. پس گاهی اولیاء از قرآن نکاتی را برداشت می کنند که دیگران متوجه آن نشده اند. در قرآن آیاتی داریم که احکام در آن است و آیاتی هستند که ظاهرا در آن احکام وجود ندارد ولی امام حکمی از آن آیات برداشت می کنند. وقتی در روز عید غدیر آیه کامل شدن دین آمد ابن عباس گریه می کرد و می گفت که این آیه می رساند که امسال پایان عمر پیامبر است. این اشاره و لطایف است) و حقایق برای انبیاء است.
قرآن کریم سطوحی دارد و به درد همه می خورد. این موعظه، شفا و رحمت برای همه وجود دارد ولی هر کس به اندازه ی ظرفیتش از آن بهره می برد.
کمترین وظیفه ی ما در مقابل قرآن، گوش کردن به آن است. وقتی قرآن خوانده می شود حتی اگر سواد نداریم باید به آن گوش بدهیم و احترام بگذاریم. پیامبر فرمود: هر کس به خدا مشتاق است حرف خدا را گوش بدهد. مثلا شما برنامه ای را خیلی دوست دارید و تکرار آنرا هم نگاه می کنید یا به پدرتان خیلی احترام می گذارید و حرفش را قطع نمی کنید. شنیدن قرآن در زندگی انسان اثر دارد. خیلی از افراد با شنیدن قرآن تغییر کرده اند. افرادی بوده اند که عربی نمی دانستند اما با صوت یک قاری تغییر کرده اند. نورانیت کلام و جذابیتی که کلام قرآن دارد، باعث تغییر در انسان می شود. ما نباید همه ی برنامه های تلویزیون را تماشا کنیم و هنگام خواندن قرآن آنرا خاموش کنیم به این بهانه که تلویزیون خنک بشود. خانم ها معمولا ختم ی
https://eitaa.com/fatemi222/2836
صلح امام
https://eitaa.com/fatemi222/2838
نصحیت ماندکار
https://eitaa.com/fatemi222/2850
سیره عبادی
https://eitaa.com/fatemi222/2848
تواضع امام
https://eitaa.com/fatemi222/2849
و کلی تواضع
https://eitaa.com/fatemi222/2849
تفکر در کلام امام
https://eitaa.com/fatemi222/2845
اشعار
https://eitaa.com/fatemi222/2043
https://eitaa.com/fatemi222/510