مصاحبه
✅کوهزادی: عرض سلام و ادب دارم خدمت شما استاد عزیز.موجب افتخاره که چند دقیقه ای در خدمت شما باشم . خدا را شاکرم که افتخار شاگردی شما را در درس رسایل در سال تحصیلی 97 و 98 دارم .
همانطور که مستحضرید با تدبیر مدیریت محترم مدرسه ،حضرت حجت الاسلام والمسلمین شیخ مجید دسمی مدیریت های مدرسه در کارهای اجرایی و ..به خود طلاب واگذار شده که الحمد لله ثمرات خیلی خوبی برای مدرسه و طلاب داشته . یکی ا ز این ثمرات ایجاد همدلی بیشتر طلاب و افزایش حس مسولیت پذیری طلاب بوده و طلاب سعی دارند از هر فرصتی نه تنها خودشونو ارتقا بدهند بلکه در تلاشند مدرسه و جمع طلاب رشد کنند
مدرسه سطح 2 با توجه به اینکه اکثر قریب به اتفاق دوستان ملبس به لباس مقدس روحانیت هستند یا در شرف تلبس و دوستان هر کدام در مرحله ای از تحصیلشون هستند که مرحله ثمر دهی است ؛ کار کمی دقت را میطلبد که الحمد لله سعی شده با رعایت این نکات، مدرسه مشکلات خودشو بشناسه و در جهت رفعش تدریجی گام برداره .
طلاب مدرسه بخصوص طلاب سطح 2 نیاز دارند افراد موفق مدرسه رو بشناسند ،از طلاب گرفته تا اساتید و ... به همین خاطر ، یک سلسله مصاحبه هایی تنطیم شده که ان شا الله به ترتیب انجام خواهد شد و در کانال مدرسه قرار خواهد گرفت. اولین نفر برای مصاحبه نیز شما انتخاب شدید ،هم به خاطر مقبولیت حداکثری شما و هم حجم رجوع طلاب در ساعات مختلف خصوصا در بعد از ظهر و مباحثی که ارایه میفرمایید و و اینکه سخت تر میشود وقت خالی از شما پیدا کرد.
+استاد، لطفا در ابتدا خودتونو معرفی کنید و در مورد خانواده ای که در ان رشد کردید مطالبی بفرمایید.
💎استاد:(اعوذ بالله من الشیطان الرجیم .بسم الله الرحمن الرحیم .تشکر میکنم از شما و امیدوارم موفق باشید .
حقیر میثم فتحی هستم فرزند محمد علی .در یک خانواده مذهبی سنتی در تهران متولد شدم .البته پدر و مادرم نیز متولد تهرانند ولی ریشه پدری لر است .ما در اصل لرستانی هستیم. پدر حقیر ،را خدا رحمت کند، فرهنگی بودند .ایشون ابتدا معلم راهنمایی بودند و بعد مدیر شدند و بعد مدیرمجموعه مدرسه صدرا شدند .
به لحاظ اقتصادی متوسط، تقریبا رو به پایین ،البته نه ضعیف ،بودیم .
خانواده پدری و مادری ما عمدتا بازاری بودند .خانواده مادری در میانشون افراد بیشتری تحصیلات داشتند بخصوص در قسمت های مهندسی .میتوان گفت خانواده ما از خانواده بازاری قدیم به حساب می ایند البته منهای پدر حقیرکه فرهنگی بودند .عموها بازاری بودن و پدر بزرگ ها هر دو از بازاری های قدیم تهران بودند.)
✅کوهزادی:--در مورد تحصیلات کلاسیک خودتون ،از مدرسه و دانشگاه بفرمایید.
💎استاد:(بنده در دبیرستان رشته ریاضی خواندم و بعد در دانشگاه رشته مهندسی شیمی گرایش طراحی فرایند ها خواندم . برای فوق لیسانس تلاش زیادی کردیم و در شاخه شیمی –فیزیک مشغول تلاش،تحقیق و پژوهش بودیم و دکتری رشته فلسفه تحلیلی با گرایش منطق ریاضی را خواندم )
✅کوهزادی:--- چه شد که وارد طلبگی شدید ؟ چرا این مسیر انتخاب کردید ؟
💎استاد:از قبل ورود به دانشگاه علاقمند به حوزه بودم و تنها روحانی ان زمان فامیل که دایی بزرگوار حقیر بودند شب قبل کنکور منزل ما تشریف اوردند و به حقیر فرمودند که شما بروید دانشگاه ، ما زمینه را برای حوزه رفتن فراهم میکنیم .
یک نکته ای بگویم ،خدا را شاکرم و از اینکه دانشگاه رفتم پشیمان نیستم .و هنوز از رشته خودم استفاده میکنم .14-15 سال در مدارس وبعضا در دانشگاه فیزیک تدریس میکنم .یا در بخش های مهندسی کارهایی انجام میدهم .کماکان به عسلویه میروم و می ایم . بیگانه از رشته نیستم
حوزه را ما از زمان دانشگاه به صورت غیر رسمی شروع کرده بودیم .
یک نکته عرض کنم ؛ان
#مصاحبه
@boorhan_fathi
کانال رسمی میثم فتحی در تلگرام
عاملی که باعث شد بنده به حوزه بسیار علاقمند شوم حضرت آیت الله مصباح یزدی و حضور خود ایشون در دانشگاهها بود.و جلسات پرسش و پاسخی که ایشون در کمال اتقان و متانت وزانت علمی که داشتند واقعا بنده را علاقمند کردند .)
✅کوهزادی--آغاز تحصیل حوزویتون چگونه بود ؟از کجا شروع کردید و چگونه؟
💎استاد:(رسمی شدن حضورمان در حوزه با پایان لیسانس بود .با عنایت مرحوم آیت الله مهدوی کنی خدا رحمتشان کند .معمولا مدارس ان زمان تهران برخورد خوبی با دانشجو ها نداشتند ،لذا ما را مدارس خوب دیگرِ تهران نپذیرفتند .
یک سال در حوزه علمیه ای بودم که تحت پوشش قم نبود و تلخی های زیادی در ان حوزه دیدم .بعد به حوزه علمیه مروی رفتم و مرحوم ایت الله مهدوی کنی عنایت داشتند ؛اساتید را در بعضی در درس ها قرار دادند تا بعضی درس ها را سریع تر پیش ببریم .
بعضی را با استاد وبرای بعضی از دروس کاست ها را از سازمان تبلیغات میگیرفتیم در شمال تهران یا از مسجد شیخ عبدالحسین که بانک نوار داشت میگرفتم و میخواندم .هفته ای ده تا نوار میگرفتم و گوش میدادم وبعد ده نو
ار دیگر .مثلا مطول را اینچنین صوت گوش کردم که توانستم بعد 6 سال وارد درس خارج بشوم .)
✅کوهزادی:----اساتید شما چه بزرگوارانی بودند؟
💎استاد:(اساتید دوره سطح در واقع با ورد به مدرسه مروی استاد فصاحت بودند که سیوطی را خدمت ایشان بودیم که خدا به ایشان طول عمر و سلامتی دهد .
استاد نورانی در مدرسه ای که تحت پوشش قم نبود . .در پرانتز نکته ای بگویم که در این مدرسه حضرا آیت الله حسن زاده و جوادی املی درس خواندند و اساتید بزرگی مثل اقای شعرانی رفت و امد داشتند ولی چون تحت پوشش نبود جایی شده بود برای افرادی که میخواستند شب در انجا بمانند و اساتید بسیار ضعف . در حدی که استاد در همان پایه اول صرف را به من میگفت تدریس کن ببینم بلدی یا نه . در این حد اساتید ضعیف.
در مدرسه مروی واقعا وارد دریا شدیم . لمعه را نوعا خودمان میخواندیم . اصول مظفر در محضر اقای کرمی که ارفضلاء هستند . فلسفه بدایه و نهایه خدمت استاد شهریاری که از اساتید مبرز فلسفه بودند . رسایل و کفایه در خدمت ایت الله اصطهباناتی بودیم و همزمان با ایشان فایل صوتی کفایه ایت الله فاضل لنکرانی را گوش میدادیم .
منظومه را در خدمت ایت الله خسروشاهی . در مدرسه سپهسالار می امدند تدریس میفرمودند جلوی حجره مابر روی فرش در حیاط می آمدند.
خارج فقه و اصول خدمت آیت الله جعفری اراکی بودم
یک دوره کامل در خارج اصول مدرسه مجد و خارج فقه در قم خدمت آیت الله هاشمی شاهرودی و هییتی که داشتند تحت عنوان هییت افتاء نیز بعضا حضور داشتم .
سه سالی که ایت الله آملی لاریجانی خارج اصول میفرمودند خدمتشون میرسیدیم و در خلال این درس بعضا از ما برای بحث قوه قضاییه دعوت شد ولی بنده ترجیح دادم در بخش علمی و پژوهشی و ..ادامه بدهم .
درس حضرت اقا را به لحاظ زمانی توفیق حضور نداشتم
اواخر عمر شریف ایت الله فاضل لنکرانی بحث خارج قضا و شهادات را کامل و مقداری خارج اصول در محضر ایشون بودیم .
دوره رجالی مختصر خدمت ایت الله شبیری زنجانی بودم و در رجال از ایت الله حسینی قزوینی هم بهره بردیم .
و در خلال از ایت الله جوادی املی و ایت الله مصباح بهره بردیم .
در برهه ای از زمان در خدمت ایت الله سیدان بودم و برای اینکه مبانی مکتب تفکیک را از زبان خودشان بشنوم و ایشان لطف فرمودند یک دور اثارشان را به بنده هدیه دادند . اگر چه بنده نتوانستم با مبانی مکتب تفکیک نسبتی برقرا کنم . دایی پدر بزرگ ما ،مرحوم میرزا جواد آقا تهرانی که به ایشان حاج دایی میگفتند ، و استاد مقام معظم رهبری بودند و خودشون شاگرد مرحوم اشیخ مجتبی قزوینی بودند از بزرگان تفکیک به حساب می امدند)
#مصاحبه
@boorhan_fathi
کانال رسمی میثم فتحی در تلگرام
ادامه #مصاحبه
✅کوهزادی:---- همانطور که مستحضرید ،ادبیات عرب باب ورودی به علوم حوزوی است و اولین علمی که در حوزه به آن میپردازند میباشد .با توجه به منابع اموزشی و شیوه تحصیل این علم در حوزه ، نظر شما درمورد ضرورت و میزان یادگیری این علم چیست؟
💎استاد:(یکی از بزرگان حاضر ما که نیازی نیست اسمی بیاوریم ،فرمودند بعضی چیزها مثل این است که ما کلید و ابزار میخواهیم ، کلیدی میخواهیم تا با ان در را باز کنیم .حالا این کلید از جنس مفرغ باشد یا طلا باشد فرقی ندارد .مهم این است که در باز شود .
ادبیات برای این است که ما ایات و روایات را بفهمیم .اصلا نیاز ندارد طلبه ادبیات بخواند در حدی که شعر عربی بگوید ،اگر چه فضیلت است و زیبا و دلنشین است . به همین میزان که بتواند ایات و روایات را تجزیه ترکیب کند کافی است البته نه متونی که مستثنیاتی است در تجزیه و ترکیب و یا در صرف صیغه های اشترتنّ گونه را بخواند. در همین حد که بتواند الفاظ و مفردات ایات و روایات را تحلیل کند کافی است .
هر چند بنده در حوزه امام خمینی به صورت غیر رسمی شرح تصریف هم درس دادم .از کتب صرفی مفصلی است که معمولا خوانده نمیشود .
صرف ساده را بالغ بر ده بار تدریس کردم
شرح ملا جامی خواندم .کافیه ابن حاجب مراجعه داشتم . در بلاغت جواهر خوانده میشد و من مختصر و مطول را هم خواندم
بعضی بزرگان مثل حضرت ایت الله جوادی املی توصیه دارند که طلاب برای مباحث تفسیری مطول را بخوانند ولی خب این ها در مواضع تخصصی کار است .
در لغت سبک شناسی کتب لغوی را را خواندم و مقاله ای در مورد سبک شناسی لغویون مثل کتاب العین و مقاییس و تاج العروس در ان زمان نوشته بودم.
بعضی مواقع به عربی شعر میگفتم بعضی ابیات در ذهنم است مثلا در ان زمانی که صرف میخواندم مثلا ،تفاوت در بحث ابواب و تفاوت در در حَمُر ،احمار و احمرّ مثلا ، که زیاده المبانی تدل علی الزیاده المعانی و شعر میگفتیم
احمرت القلوب فی حبّک یا حسین وابیضه الوجوه فی ذکرک یا حسین
تا برسد به مغنی .
ولی از ان مقداری که برای ما باقی مانده و درفقه و اصول مورد استفاده قرا میگرد در حد فهم ایات و روایات است .
البته در موضع
اجتهاد باید مغنی را مسلط باشند . مثلا در رسایل و کفایه داریم که انّ یا فی به چه معناست که با فهم ما از معنا ،دلیل شرعی را تغییر دهد و لذا فتوا تغییر کند .
این که از ابتدا همه ادبیات عرب را بخواند لازم نیست .)
✅کوهزادی:---طلاب سطح 2 که ضعف علمی در ادبیات عرب دارند چگونه این ضعف را جبران کنند؟
💎استاد:(بهترین کار سبک قدماء است، پیش مطالعه اول بود، بعد درس میگرفتندو بعد مباحثه و بعد تدریس.
باید تدریس کرد. نیازی نیست رسمی دعوت کنند از او ، بلکه به یکی دو نفر تدریس کند .چون انسان درموضع اشکال قرار میگیرد ،تکرار و ممارست و دقت میکند.
ضمن ان به کارشان ببرد . کتاب مغنی الفقیه را من پیشنهاد میکنم که مطالعه کند . مثلا نمونه کاربردی نحوی را در لسان فقها اورده . مثلا نمونه های استفاده از مفعول فیه درمتون فقه و اصولی را اورده .
ولی تدریس از همه بهتر است )
✅کوهزادی:----در صرف و نحو وبلاغت کتاب معرفی بفرمایید .
💎استاد:
کتاب بدایه النحو، کتاب خوبی است
مغنی کتابی کار آمد است .
کتاب سیوطی یا ابن عقیل مناسبند . بدایه النحو میتواند کارشان را انجام دهد
در عرض این مجوعه کتب زبان قران اقای حمید محمدی مناسب است که در سطوح ابتدایی ،متوسطه و پیشرفته خوب است .
یک کتاب هم دانشگاه امام صادق چاپ کرده که فکر کنم اقای دکتر ذوقی نویسنده ان است .
در بلاغت تفاوتی زیادی میان ادبیات عرب ، فارسی،انگلیسی و فرانسه وجود ندارد .تقریبا این مجازهای 31 گانه ای که در ادبیات عرب تعریف میکنیم در زبان فارسی هم است . این کتاب معانی وبدیع اقای سیروس شمیسا خیلی مناسب است که البته شاهد مثال ها ابیات فارسی است که دوستان میتوانند این ها را بخوانند .)
✅ @boorhan_fathi
💎کانال رسمی میثم فتحی در تلگرام
✅کوهزادی:---- یکی از علوم حوزوی علم منطق است ، نظر شما در مورد نحوه مطالعه این علم چیست؟ نکاتتون را بفرمایید.
💎استاد:(سه دسته از علوم در فرایند اجتهاد بسیار مهمند که یکی از انها و مهم ترین انها منطق است که متاسفانه در حوزه های مقدسه علمیه ،خیلی به این علم نمیپردازند . این علم خیلی مهم است . خود مرحوم مظفر هم میفرمایند که چرا این علم خادم علوم است .چون موضوع او معرف حجت است یعنی به ما یاد میدهد چطور از مغالطه در تعریف و استدلال بگریزیم . هر علمی مملو از اصطلاحات وقوانین است. اگر تعریف اصطلاحات را بدانیم و اثبات قوانین ان علم را بدانیم میتوانیم بگوییم ما در ان علم عالمیم .
ساختار و اسلوب دقیق و درست تعریف و استدلال را علم منطق در اختیار ما قرا میدهد و لا غیر. پس منطق بسیار مهم است .
البته بعضی دوستان حجم متراکمی از کتب منطقی را گاهی به طلاب معرفی میکنند و طلاب فکر میکنند باید تمام این ها را بخوانند و من البدو الی الختم را بدانند .
بنده وقتی منطق مظفر را مسلط شدیم و شروع به تدریسش کردیم در کنارش منطق منظومه ؛جوهر النضید و شرح شمسیه را خواندیم و بعد رفتیم سراغ منطق اشارات و اساس الاقتباس خواجه طوسی و شرح مطالع
در نهایت منطق شفا که شاید بتوان گفت از همه این ها تفصیلی تر است را خواندیم .
طلبه نیازی نیست دانه دانه بخوانند. تقریبا تکرار میشود
راه حل حقیر برای اینکه همه ارای موجود در این کتاب ها را ببینیم این است که
ابتدا همه بر منطق مظفر مسلط شوند . البته اشکالات علمی و فنی دارد ولی این کتاب به عنوان پایه منطق خیلی خوب است . بعد بر اساس فهرست بر روی موضوعات مباحثه کنند.اینگونه که وقتی موضوعی انتخاب شد مثلا کلی متواطی و مشکک. یکی از طلاب همین موضوع را در شمسیه بخواند ، دیگری در جوهر النضید و دیگری در منظومه
بعد به مباحثه بپردازند در مورد موضوعات با توجه به کتاب هایی که خواندند .
این گروه سه چهار نفره با اینکه هر کدام یه کتاب خواندند ؛بعد مباحثه عملا همه کتاب ها را بررسی و مطالعه کرده اند .
نکته حایز اهمیت به کار بردن منطق است .مثلا دراصول مظفر در باب اجزاء بیاییم استدلال های کتاب را به صورت منطقی در بیاوریم
خوب است طلاب بعد از تسلط به منطق سنتی که توصیه ما منطق مظفر است ،بروند سراغ منطق ریاضی که الان وقت نیست کار اایی ان را در فقه عرض کنم .البته ما تدریس منطق ریاضی و جدید را در حوزه بقیه الله اغاز کردیم سالهای قبل در حوزه امام هم داشتیم )
✅کوهزادی:---در مورد علم اصول فقه و فقه نکات مد نظر را بفرمایید .
💎استاد:(بسیار مهم است و مبنای استنباط و فهم از ادله شرعی مقدار زیادی به وسیله علم اصول به دست میاید .این علم دست در چند گریبان دارد از قییل فلسفه ،منطق و تا حدی ادبیات ،لذا نمیخواهم بگویم علم سختی است و لکن اگر کسی مبنایی بخواهد بخواند نیازمند این است در این علوم که نام بردم قوی باشد. علم اصول را بعضی میگویند همان هرمنوتیک است و بعضی میگویند تفاوت دارد و اینجا نمیخواهم در موردش صحبت کنم ولی به هر حال پایه های فهم ما از ک
لام مقدس شارع را علم اصول تشکیل میدهند.
و لذا طلبه ها باید خیلی برای علم اصول وقت بزارند و هر چه کتاب های متنوع و ارای مختلف را ببینند ضرر نمیکنند این از بابا تطویل ممل نیست.
مثلا در فقه نه، ما لمعه را یا جواهر را بعضی مباحث را در طلبگی ببینیم کافی است چون فقه ثمره علم اصول و علوم دیگر است که ما خودمان میتوانیم این ثمره را ایجاد کنیم ولی لازم است حتما تفقه فقهای قدیم و حاضر را ببینیم .ورود و خروج به مسیله را ببینیم و .. از این باب فقه ضرورت دارد .
مقداری فقه غیر استدلالی بخوانند چون از باب طلبگی باید مسیله بدانند
مقداری فقه نیمه استدلالی مثل لمعه که اماده میکند طلبه را تا بتواند بداند موضعات فقهی چیست و مسایل زیر انها چیست
وبا فقه های استدلالی مثل مکاسب و جواهر، جرح و تعدیل ها را باید بدانیم.
این اشکال که میگویند مرحوم شیخ این فروعی که در مکاسب مطرح کرده چقدر اتفاق می افتد .
باید بدانیم شیخ نمیخواهد به ما مسیله یاد دهد ،بلکه میخواهد تفقه یاد دهد .شیخ میخواهد تفقه یاد دهد نه فقه . چگونگی ورود و خروج به مسیله چگونگی استدلال اوردن و رد استدلال و چگونگی استفاده از منابع را میخواهد یاد دهد.لذا بالا پایین کردن های موجود در مکاسب و بعضا در کفایه که 3 دلیل می اورد بعد رد میکند و بعد اشکالاتی می اورد و ...برای همین است که ان شا الله ذهن طلبه با جرح و تعدیل های درس خارج با ان مواجه خواهد شد آشنا شود .
✅ @boorhan_fathi
💎کانال رسمی میثم فتحی در تلگرام
#مصاحبه
#منطق
#اصول_فقه
#فقه
✅کوهزادی:---در مورد علوم حدیث و سایر علوم نکاتی بفرمایید.
💎استاد:(بله، علوم حدیث و قران متاسفانه به ان پرداخته نمیشود.علوم حدیث ،درایة الحدیث ،فقه الحدیث، علاج الحدیث ، رجال الحدیث و .. در علوم قران مثل لغت ،توصیه میکنم از همان سال های اول کتاب قاموس قران آقای علی اکبر قرشی یا قریشی را حتما به صورت کلمه ترکیبی و به عنوان شاهد مثال بخوانند.
و کلمات قرآن را یا دبگیرند . ما در حوزه بقیه الله جدی تر داریم به مقوله علم رجال بپردازیم .
مجموعه کتاب هایی که استاد محمد حسن ربانی نوشتند در رجال و .. بخوانند همه قابل استفاده است
و علم دیگر بسیار مهم است قواعد فقهیه است وبه نظر من بعضی از این دروس مثل لمعه نصف شود و نصف زمانش را قواعد فقهیه بخوانند ،ضرر ندارد .
کتاب ساده که بین دیدگاه حوزوی و دیگاه دانشگاهی و حقوقی نوشته شده مجموعه چهار جلدی قواعد فقهیه اقای عمید زنجانی است .
در حقوق خصوص ، عمومی ، بین الملل و جزا مطرح کردند که ما به تناسب از قواعد فقهیه اخوندی و علمایی مثل قواعد فقهیه ایت الله سیستانی و مکارم و ایروانی ،در کلاس قواعد فقهیه حوزه بقیه الله داریم کار میکنیم
✅کوهزادی:-- استاد بزرگوار،
بعضی از طلاب سطح 2 و بالاتر در اصول فقه ضعف هایی دارند .راه جبران این کم کاری ها و ضعف ها چیست؟
💎استاد:(چاره ای نیست که این شخص مجدد یه دور منطق شروع بکند و یک دور اصول مظفر بخواند .کمک کنندست .توصیه مطالعه اصولی ما برای اقایان این است که بیایند در کنار الموجز حلقه اولی را بخوانند در کنار اصول مظفر حلقه ثانیه و در کنار رسایل حلقه ثالثه بخوانند با این سبک بخوانند وقتی وارد کفایه شدند بسیار عالی در بحث اصولی تسلط دارند .
✅کوهزادی:----
شرح خوانی و گوش دادن به صوت برای مطالعه دروس در میان طلاب بسیار رایج شده ،نکات اساسی در این موارد را بفرمایید.
💎استاد:(شرح خوانی و صوت گوش کردن فی نفسه اشکال ندارد. منتهی گوش کردن باید به این روش باشد که یا گوش کند و سر کلاس برود
یا گوش کند و مباحثه کند یا گوش کند و تدریس کند .هر کدام از این سه مقوله که به همراه گوش کردن باشد آن گوش کردن منتج خواهد بود ولی اگر صرفا گوش کند ،ولو بفهمد، و مطلب بگذرد و شخص در موضع اشکال قرار نگیرد ،این گوش کردن منتج و مثمر نخواهد بود .
شرح خواندن باید دقت کرد که طلبه ابتدا پیش مطالعه کند و قبل استاد با اصل متن بجنگد تا مطلب را در بیاورد . بعد بر سر کلاس بیاید و درس بشنود و بعد ان شرح بخواند برای مباحثه تا بتواند مفصل تر و قوی تر مباحثه کند .
فرقی هم بین شرح فارسی و عربی نیست .البته در سطوح بالاتر شرح عربی بهتر و بیشتر وجود دارد که فنی است . شروح عربی بخوانند خیلی بهتر است
به نظر میرسد شروح فارسی نوشته میشود برای هاضمه های ضعیف تر .
توجه باید کرد بعضی شروح عربی حاشیه است و برای آموزش نیست . مثل درر الفواید مرحوم اشتیانی بر شرح رسایل که مرحوم اشتیانی بعضا اعمال نظر کرده .
بهتر است بعضی طلاب اول مطلب را با شرح فارسی حل کند بعد وارد شرح عربی شود .
✅کوهزادی:-- خیلی ممنونم استاد .نکاتی را در مورد ضرورت آشنایی با علوم روز و زبان های خارجه و ..بفرمایید.
💎استاد:(طلبه در علوم انسانی مثل جامعه شناسی عمومی ، روانشناسی عمومی،مدیریت عمومی ، اقتصاد خرد . کلان و ..یکی یه دونه باید
بخواند .طلبه علاقه خود را پیدا میکند که دقت خود در ادله شرعیه را معطوف کدام قرار دهد
فضای فکری و جامعه در دستش قرار میگیرد .به نظر بنده موضوع شناسی کار فقیه نیست ،البته که فضیلت است ولی به نظر من موضوع شناسی از یک جهت کمک زیادی به فقیه میکند اولا اینکه در استفتاء نتوانند ففیه را بپیچانند .چون بعضی سوال را میچرخوانند و از عدم آگاهی فقیه به موضوع استفاده میکنند و وقتی فتوا وارد جامعه میشود میبینیم که خیلی با مسایل روز هم خوانی ندارد .
لذا درست است که موضوع شناسی کار فقیه نیست ،اما برای نزدیک شدن به واقعیت و حذر من الاشتباه باید وارد این موضوعات شود .
در مورد زبان های خارجه اگر طلبه بخواهد تبلیغ بکند در کشور های خارجه ،حتما باید حداقل یک زبان را بداند ، اگر بخواهد از متون اصلی تحقییق کند باید یاد بگیرد .
خارج از این موارد نیازی نیست چون ثمره ای ندارد چه مکالمه عربی و چه انگلیسی .البته فضیلت است که ارتباطاتش را گسترش دهد و ..)
ادامه دارد ..............
✅ @boorhan_fathi
💎کانال رسمی میثم فتحی در تلگرام
#مصاحبه
بسمه تعالی
تحدید العقل،تهدید الاعتزال(۱):
(ردیه ای برگمانه حسن وقبح عقلی)
فهمیدن محاسن و قبائح؟
۱.معنای حسن و قبح؟
۲.لیست کردن تمام افعال؟
۳.دلیل انتساب این افعال به حسن و قبح؟
❌اشکال:
برخی:عدم ارائه جواب به معنای عدم جواب نیست پس قضیه حسن وقبح یا عقلی و یا شرعی است، ولی منفصله حقیقیه نیست تا از عدم پاسخ ما،شرعی ثابت شود.
✔️پاسخ:
این گونه نیست که حسن و قبح تعریف دارند و ما نمی دانیم بلکه این ها تعریف پذیر نیستند.
💡استدلال:
علی فرض پذیرش مکانیسم تعریف در منطق و علی فرض پذیرش این که حسن و قبح از سنخ ماهیات هستند ،پس یا باید جوهر باشند و یا عرض
🔵بنا به تعریف جوهر که جوهر نیستند و عرض نیز نیستند چرا که نه مقولات نه گانه اند که جنس الاجناس باشند و از تعریفشان مستغنی باشیم و نه از مقولات هستند ،چرا که نوع هیچکدام از انواع اعراض نه گانه قرار نمی گیرند پس تعریف پذیر نیستند.
پس مورد ۲ و ۳ نیز منتفی است.
❌اشکال:
حسن وقبح یعنی بایستنی و نبایستنی.
✔️پاسخ:
پس سؤال این گونه می شود:
بایدها و نبایدها را یا عقل می فهمد و یا نمی فهمد و اگر عقل نفهمد باید خدا بگوید چرا که یا خود بشر باید به خود بیاموزد و یا خدا و نه موجودات دیگر بنابر استدلال بالاعقل نمی فهمد پس باید خدا بگوید،پس اتفاقا آن قضیه،منفصله حقیقیه است.
این معنا در جایی است که مراد از وصف عقلی،ادراک منطقی عقل باشدکه مبتنی بر تعریف است ؛امااگر معنای ادراک عقلی را گزاره هایی مانند شهود و حس و...قرار دهیم که صرفا بر مشکل بی مبنایی
افزوده ایم.
فثبت که حسن وقبح به معنای باید و نباید،شرعی است که از طریق تعریف اشاری به بشر فهمانده می شود.
«الحسن ماحسنه الشارع و القبح ما قبحه»
والسلام علی من اتبع الهدی
(پایان یادداشت اول)
🆔 @boorhan_fathi
📖کانال رسمی میثم فتحی در تلگرام
🔍کانال رسمی میثم فتحی در ایتا:
https://eitaa.com/fathi_boorhan
کانال برهان
بسمه تعالی تحدید العقل،تهدید الاعتزال(۱): (ردیه ای برگمانه حسن وقبح عقلی) فهمیدن محاسن و قبائح؟ ۱
اشکال مخاطب به یادداشت استاد :
آبا سلام و احترام، بی صبرانه منتظر یادداشت های حضرتعالی در مورد حسن و قبح بودم. اولا فرمودید حسن و قبح تعریف پذیر نیست. تعریف شما از تعریف همان تعریف به جنس و فصل ارسطویی است که در منطق و فلسفه اسلامی رایج است. حال انکه تعریف به این معنا به نظر حقیر برای هیچ مفهوم دیگری نیز امکان پذیر نیست! اما تعریف تعریف تنها به جنس و فصل منحصر نیست.
stipulative definition- contextual definitions- operational- instrumental- ostensive-
و... از اقسام دیگر تعریف هستند که برای هرکدام امکان تعریف حسن و قبح را باید داوری کرد. ثانیا فرمودید بنابراستدلال با عقل حسن و قبح را نمی فهمد. استدلالی که فرمودید هرچند به نظر حقیر مخدوش بود ولی باز مربوط به عدم تعریف پذیری حسن و قبح بود نه فهم مصداق آن. ثالثا چهار نوع توقف حسن و قبح بر دین را تفکیک کنید. توقف در تعریف و معنا، توقف در وجود، توقف در شناخت مصداق، توقف در انگیزه انجام. بنظرم شما از مقام اول پی به مقام سوم برده اید که بنظر توجیه ندارد. تعریف پذیر نبودن دلیل بر عدم شناخت مصداق حسن و قبح توسط عقل نیست. رابعا فرمودید فثبت که حسن و قبح شرعیست. مشخص نشده در کدام یک از چهار ساحت؟ شرعیست در تعریف، شرعیست در وجود یا در مصداق یا در انگیزه انجام آن؟ خامسا فرمودید به تعریف اشاری فهمانده می شود . این مربوط به شناساندن مصادیق فعل حسن است نه مفهوم خود فعل حسن. حال میتوان حدس زد حضرتعالی در وجود و مصداق حسن و قبح را شرعی می دانید ولی دلیل آن مبنی بر عدم تعریف پذیری متناسب با مدعا نیست. با سپاس از استاد. نیازمند تصحیح حضرتعالی نیز هستم.
کانال برهان
اشکال مخاطب به یادداشت استاد : آبا سلام و احترام، بی صبرانه منتظر یادداشت های حضرتعالی در مورد حسن
پاسخ به اشکالی بر یادداشت اول استاد فتحی در رد حسن و قبح عقلی
بسمه تعالی
پاسخ به اولین یادداشت «ردیه بر حسن و قبح عقلی»
با سلام و احترام؛ نکاتی چند:
1⃣ همانطور که اشاره شد تعریف ما ارسطویی نیست بلکه Ostensive یا
اشاری است.
اساسا در تلقی حقیر،حسن و قبحی وجود ندارد و آنچه هست بایدها و نبایدها است که دو دسته اند:
دسته ای استلزامات عقلی و دسته ای
دیگر استلزامات اعتباری که در یادداشت
دوم ارتباط بینهما بیان میگردد.
این استلزامات اعتباری از ناحیه شارع است و لا غیر.
2⃣ انواع تعاریفی که نام بردید قابل فروکاست به تعریف بالمماثل و بالمثال
و المصداق است که همه این ها مسبوق به
تعریف ارسطویی هستند، چرا که تا ماهیت تعریف نشود مماثل و مشابه و مثال و مصداقی قابل فرض نیست حال آنکه
ما چنین ادعایی نداریم و اگر ماهیت و مصداقی داریم همه در لسان شارع و یا
اصطیاد از کلام او است نه طراحی ذهن و
حس ما.
3⃣ دلیلی بر مخدوش بودن استدلال حقیر
در عدم ادراک عقلی حسن و قبح اقامه نفرمودید.
4⃣ تفکیک مفهوم و مصداق،عنوان و معنون، رهی به دهی به نفع معتزلیان نمی گشاید چرا که محال است عقل،مفهومی را درک کند و مصادیق آن را ولو بعض مصادیق را نشناسد مگر ادعای بداهت مفهومی کنند که دلیل می خواهد و ما استحاله آنرا اثبات کردیم.
در واقع مفهوم کلی یا بدیهی است و یا با
مکانیسم Abstraction از مصادیق و جزئیاتش بر می آید.
5️⃣ عطف به بند ۱ توقف هایی که فرمودید،
مَقسَمی ندارند چرا که دین ،اعتبارات شارع است (توضیح بیشتر در یادداشت
پارادایم علم و دین).
6️⃣ اگر عقل،مفهوم کلی را درنیابد، سخن
گفتن از مصادیق، بی معنا است.
7️⃣ استدلال اثبات شرعی بودن،یک قیاس
استثنایی انفصالی روشن است:
P¥Q,~P|—Q
8️⃣ تعریف اشاری،یک تسمیه است و
نهایتا Abstraction و مسبوق به درک
مفهوم کلی نیست.
با نهایت احترام و تشکر از توجهتان
🆔 @boorhan_fathi
📖کانال رسمی میثم فتحی در تلگرام
🔍کانال رسمی میثم فتحی در ایتا:
https://eitaa.com/fathi_boorhan
کانال برهان
بسمه تعالی تحدید العقل،تهدید الاعتزال(۱): (ردیه ای برگمانه حسن وقبح عقلی) فهمیدن محاسن و قبائح؟ ۱
بسمه تعالی
تحدیدالعقل،تهدید الإعتزال (۲)
(ردیه ای برگمانه حسن و قبح عقلی)
❌اشکال بر ما:
اگر حسن و قبح،پس از شریعت تعریف می شوند آیا انتخاب خود شریعت،حسن است یا خیر؟
اگر انتخاب شریعت،حسن است پس حسن و قبح،پیش از شریعت ثابت است فبطل الحسن والقبح الشرعیین.
✅پاسخ:
همانطور که بیان شد پیش از اثبات شریعت*،حسن و قبحی در کار نیست و علت و باعث پذیرشِ شریعت،«باید» به
معنای استلزام عقلی است مانند اینکه میگوییم؛
هر الف، ب است
و هر ب، ج است،
باید نتیجه دهد؛ هر الف، ج است.
این«باید»، Normative و اعتباری و هنجاری نیست بلکه به معنای استلزام منطقی است.
*تأکید میشود «پیش از اثبات شریعت» نه «پیش از شریعت» چرا که وفق روایات ابواب «لولاالحجه» در کتب روایی، عالم بدون شریعت نبوده، نیست و نخواهد بود
مثلا اصول کافی:
-باب «أن الحجة لاتقوم لله علی خلقه إلابالإمام»(۴روایت)
-باب «أن الأرض لاتخلوا من حجة»(۱۳روایت)
-باب «أنه لو لم یبق فی الأرض إلا رجلان لکان أحدهما الحجة» (۵روایت)
و...
(نکته حدیثی:ابواب در برخی کتب مانند
کافی و وسائل الشیعه، خود روایات متضافره و متواتره است)
✍براهین وجوب(لزوم منطقی) إعطای شریعت از ناحیه خداوند:
1⃣برهان فطرت:
مقدمه:
فطریات،تصورات و تصدیقاتی اند که زمانه و زمینه بردار نیستند و به زعم حقیر
فطریات مترادف بدیهیات هستند، مانند«امتناع اجتماع و ارتفاع نقیضین» و «عقلانیت» و «اختیار» و «کمال گرایی و چهره های مختلف آن مانند زیبا دوستی،حقیقت جویی و حل مسأله و...» و...
در کتابهای منطقی بدیهی را در مقابل نظری قرار می دهند و در تعریفشان بیان می دارند؛تصورات و تصدیقاتی که نیاز به تعریف و استدلال ندارند در صورتی که این تعریف ،موصل الی المقصود نیست چرا که نمی دانیم کدام دسته از تصورات و تصدیقات این چنین هستند.
✅راه حل(مناط بداهت در رأی مختار):
ابتدا در ابطال آن می کوشیم و اگر ابطال آن تصور یا تصدیق بانکم از خودش و مبتنی بنفسه بود این به معنای اثبات یا کشف
وجود آن در نزد عاقل است.مثلا:
اگر کسی بداهت امتناع اجتماع و ارتفاع نقیضین را بپذیرد که تمام و اگر هم نپذیرد
یعنی پذیرش نقیض آن یا اثبات قاعده و یا اگرکسی بداهت اختیار را نپذیرد با اختیارش انتخاب نموده فثبت الاختیار و یا اگر کسی کمال گرایی را بدیهی نداند یعنی این نظر را ناقص میداند فثبت کمال گرایی و...
✅عدم بداهت گزاره ها و مفاهیم Normative (اخلاقی فقهی،حقوقی):
برخی قائلان حسن وقبح عقلی،عقلی را به معنای بدیهی گرفته و درک حسن وقبح را فطری می دانند و تنها استدلالشان استقرای ناقص است بدین شکل که مثلا اشخاص الف و ب و ج و...قبح عمل X را
می فهمند پس فطری است.
✍🏻اشکال ۱ما:
مغالطی بودن استقرای ناقص در مقام استدلال(مراجعه شود به یادداشت پارادایم علم و تاریخ).
✍🏻اشکال ۲ما:
عدم ناسازگاری با برهان مناط بداهت.
اشکال به ما:
شما که منطق را مبنا قرار می دهیداز کجامی دانید ساختار فکری تمام آدمیان چنین است؟در واقع شما نیز استقرای ناقص کرده اید.
پاسخ:
ما استقرا نکرده ایم بلکه چون فضای احتمالی نقیض این قواعد قابل تصور نیست پس ما بالاستنتاج این را می فهمیم که قائل به نقیض این قواعد نمیتواند مصداقی داشته باشد.
توضیح برهان فطرت:
بنابر یادداشت اول ثابت شد که عقل بشر بایدها و نبایدها را نمی فهمد.
حال:
-اگر خدا هنجارها را معرفی نکند فطرت حقیقت جویی بی ثمر است.
-فطرت حقیقت جویی خلق خداست و بی ثمر نیست.
پس:خدا هنجارها را(شریعت)را معرفی میکند.
P—>Q,~Q|—~P
والسلام علیکم و رحمة الله
پایان یادداشت دوم
🆔 @boorhan_fathi
📖کانال رسمی میثم فتحی در تلگرام
🔍کانال رسمی میثم فتحی در ایتا:
https://eitaa.com/fathi_boorhan
کانال برهان
بسمه تعالی تحدیدالعقل،تهدید الإعتزال (۲) (ردیه ای برگمانه حسن و قبح عقلی) ❌اشکال بر ما: اگر حسن
بسمه تعالی
تحدیدالعقل، تهدیدالإعتزال(۳)
(ردیه ای برگمانه حسن وقبح عقلی)
2⃣برهان امتناع احکام متناقض
(تقریری دیگر از قاعده منع خلو و جدید از برهان لطف)
مقدمه:
دو دسته تقریر برهان لطف در لسان متکلمین و اصولیون:
۱.برهان لطف مبتنی بر محاسن و قبائح
۲.برهان لطف مبتنی بر صفات الهی
-نقد تقریر گروه ۱:
وفق این دیدگاه،برهان لطف که مهمترین مبنای شریعت پیش از اثبات شریعت است(البته برای کسانی که منظومه اعتقادیشان را از خدا و توحید آغاز میکنند) مبتنی بر محاسن و قبائحی است
که بر فعل و کلام الهی تقدم رتبی دارد و دلیل عدم پذیرش این تقریر در نوشتار قبل گذشت.
-نقد تقریر گروه ۲:
✍🏻ماصفات الهی را منهای برخی صفات سلبیه مانند حرکت و زمان و جرم و ترکّب، کاملا درون دینی میدانیم.
زیرا: رأی مشهور حکما و متکلمین
در اثبات صفات الهی:
«صفات کمالی بشر با حذف محدودیت ها صفات الهی است»
✍🏻دو اشکال ما به این تلقی:
۱.بنابراین تلقی،اثبات شریعت مبتنی بر فهم صفات الهی و فهم صفات الهی مبتنی بر فهم صفات کمالی بشری است و تعریف اشاری کمال بنابر استدلالهای
پیشین ما مبتنی بر شریعت است و با قبول مبنای مشهور دور لازم می آید مگر اینکه کسی استدلال گذشته مارا نپذیرد و جالب این که مشهور،مثلا علم را صفت کمالی می دانند لکن منطقی بودن را خیر.
می فرمایند والله العالم ولی نمی فرمایند والله المنطقی!درصورتی که اولی شامل چارپایان هم میشود اما دومی خیر.
۲.محدودیت،ذاتی صفات بشری است وبا حذف آن،چیزی از ذات باقی نمی ماند بنابراین نوع سمع و بصر بشر با نوع سمع و بصر خدا ذاتا جدا است هکذا علم و صفات دیگر.
✍🏻پس به زعم حقیرصفات الهی درون دینی اند و شهودی و روایات در این معنی
متکثر و متضافرند مانند روایت سیدنا و مولانا حسین ابن علی (علیه السلام)که فرمودند:
«...أصف بما وصف به نفسه...»
(مراجعه شود به نوشتار سخن گفتن از خدا)
پس این تقریر از برهان لطف نیز به کار اثبات شریعت نمی آید و پیش از اثبات شریعت ما تنها منطق را می شناسیم.
✅تقریر برهان امتناع احکام متناقض:
امتناع امر به متناقضین و سکوت در موضع تناقض در احکام.(به عبارتی
خداوند محال است در احکام امر به متناقضین و سکوت در متناقضین کند).
استدلال:
درصورت نبود حکم (شریعت) ،استحاله تصور موضوعی و همینطور تسلسل محمولی لازم می آید.
✍🏻توضیح:
-استحاله تصور موضوعی:
درصورت نبودحکم،جمع نقیضین لازم می آید که قابل تصور نیست چرا که نه وجود ذهنی دارد و نه وجود عینی مگر وجود ذهنی کتبی مانند P&~P که این
جمع نقیضین نیست.
✅نقدی به اشاعره:
برخی اشاعره قائلند:
«خدامی تواند نهی از Pکرده و شخص را به دلیل ارتکاب P به بهشت برد.چه اشکالی دارد وجود حکمین متناقضین.
اومالک است و صلاح مملکت خویش خسروان دانند و هر چه آن خسرو کند شیرین بود یا کند».
✍🏻اشکال ما:
وقتی می گوییم جمع نقیضین حکمی لازم می آید این نظر مسبوق به این است که خداوند در موضع واحد،حکم واحد دارد و وجود صرف تناقض در مرحله عمل،جمع نقیضین نیست.پس این تلقی اشاعره باطل است.
✅نکته:
دقت شود که حقیر حکم مجتهد جامع الشرائط را برای او و مقلدانش حکم خدا می دانم و وجود دو یا چند حکم متضاد
در مسأله واحده،جمع نقیضین نیست
✅چرا که ما قائل به مصوبه هستیم نه مخطئه و نه حتی مصلحت سلوکیه،چرا که آن دو مبتنی بر حسن و قبح ذاتی اند که نقد آن نیز خواهد آمد.
-استحاله تصور محمولی:
امر و سکوت،محمول هایی هستند که اگر موضوع آنها جمع نقیضین باشد خود آنها نیز محکوم به جمع نقیضین شده
فیتسلسل و چون تسلسل باطل است،موضوع جمع نقیضین حکمی نیز باطل بوده فثبت؛
«منع خلو الحادثه عن حکم فقهی»
...~T(...)&T(~F(~P&P)&F(~P&P))
والسلام علیکم و رحمة الله
پایان یادداشت سوم
🆔 @boorhan_fathi
📖کانال رسمی میثم فتحی در تلگرام
🔍کانال رسمی میثم فتحی در ایتا:
https://eitaa.com/fathi_boorhan
کانال برهان
بسمه تعالی تحدیدالعقل، تهدیدالإعتزال(۳) (ردیه ای برگمانه حسن وقبح عقلی) 2⃣برهان امتناع احکام متناق
بسمه تعالی
تحدید العقل،تهدید الإعتزال(۴)
(ردیه ای برگمانه حسن وقبح عقلی)
3️⃣براهین درون دینی:
الف)برهان لزوم معرفت متقابل:
عن ابی عبدالله(ع)قال: «لیس لله علی خلقه أن یعرفوا و للخلق علی الله أن یعرِّفهم و لله علی الخلق إذا
عرَّفهم أن یقبلوا»
(برای خدا بر مردم حقی نیست که بشناسند بلکه برای مردم بر خدا است که به آنها بشناساند و چون به آنها شناسانید حقی است از خدا بر آن ها که بپذیرند)
✍️مراد از حق در ترجمه حقیر،همان ملازمه عقلیه است.
ب)برهان قبح عقاب بلا بیان(به زعم حقیر،بیان صحیح و نه أصح ؛استحاله
عقاب بلابیان است):
-نمونه قرآنی:
«و ما کنا معذبین حتی نبعث رسولا»
-نمونه روایی:
۱.حدیث حَجْب:
عن ابی عبدالله:«ما حجب الله عن العباد فهو موضوع عنهم»
۲.حدیث رفع:
«رُفع عن أمتی تسعة ... ما لا یعلمون ... »
۳.حدیث حمزة بن طیار عن أبی عبدالله: «إن الله یحتج علی العباد بما آتاهم...»
✍️مفاد تمامی این ادله این است که؛ خدا احتجاج و جزا نمی کند مگر این که ابلاغ کند.
اگر P را جزا و احتجاج و Q را ابلاغ بدانیم می توان از «تعریف مگر این که » در منطق ریاضی این چنین بهره برد؛
~P*Q = Q<—>P,P|—Q
در واقع با توجه به این که احتجاج وجزا أعم از صواب و عقاب در شرع مقدس ثابت است،فثبت؛ابلاغ الهی.
✅ نکته:
این سه دسته براهین برای این بود که معنای باید به معنای استلزام مشخص شود.
و السلام علیکم و رحمة الله
پایان نوشتار چهارم
🆔 @boorhan_fathi
📖کانال رسمی میثم فتحی در تلگرام
🔍کانال رسمی میثم فتحی در ایتا:
https://eitaa.com/fathi_boorhan
کانال برهان
بسمه تعالی تحدید العقل،تهدید الإعتزال(۴) (ردیه ای برگمانه حسن وقبح عقلی) 3️⃣براهین درون دینی: ال
بسمه تعالی
تحدیدالعقل،تهدید الإعتزال(۵):
«مبنای ایمان گروی(Fathism)(۱):
✍️تحلیل گزاره«کسی که بی دلیل گزاره ای را بپذیرد بی دلیل نیز رد خواهد کرد»
مدعای این نوشتار،بیان مرحوم کلینی در مقدمه اصول کافی است.
✔️تحلیل استدلال مرحوم کلینی:
ایشان در مقدمه پر مغز خود بر کتاب شریف کافی در باب اهمیت همراهی عمل با علم و معرفت و تصدیق،در ذیل آیه ۱۱ سوره مبارکه حج چنین می فرمایند:
آیه شریفه:
«ومن الناس من یعبد الله علی حرف فإن أصابه خیر إطمئن به و إن أصابه فتنة انقلب علی وجهه خسر الدنیا والآخرة ذلک هو الخسران المبین»
✔️تعلیل مرحوم کلینی:
«...لأنه کان داخلا فیه بغیر علم و لا یقین فلذلک خروجه بغیر علم و لا یقین...»
(چون او بدون علم داخل در دین شده،خروجش از دین نیز بدون علم است)
✍️استدلالهای مرحوم کلینی(البته این استدلال ها در لسان ایشان این چنین تفکیک شده نیست):
1⃣استدلال اصولی:
«...إذاکان جاهلا لم یکن علی ثقة مما أدّی و لامصدقا لأن المصدق لایکون مصدقا حتی یکون عارفا بما صدق به من غیرشک و لا شبهة.لأن الشاک لایکون له من الرغبة و الرهبة و الخضوع و التقرب مثل ما یکون من العالم المستیقن»
🔻بیان استدلال:
عمل،در گرو باعثیت و محرکیت است و این ها در گرو تصدیق و اگر تصدیق نباشد یا کمرنگ باشد عمل نیز مضمحل خواهد شد.
2⃣استدلال روایی:
روایت۱:
قد قال العالم (الإمام) (ع):
«من دخل فی الإیمان بعلم ثبت فیه و نفعه ایمانه و من دخل فیه(فی ایمان)بغیر علم خرج منه کما دخل فیه».
روایت۲:
قال(ع):
«من أخذ دینه من کتاب الله و سنة نبیه صلوات الله علیه زالت الجبال قبل أن یزول (ازکوهها استوارتر است) و من أخذ دینه من افواه الرجال ردَّتْه الرجال(اگر از مردم بگیرد همان مردم او را از دین بر می گردانند)».
روایت۳:
قال(ع):
«من لم یعرف أمرنا من القرآن لم یتنکب الفتن(ازفتنه ها بیرون نرود)».
✍️نکاتی چند:
1⃣آثار همراهی علم و ایمان در روایت ۱:
الف)تثبیت در ایمان(این همان مفهوم تثبیت در قول ثابت است در روایات مثل روایت مفصل امام هادی(ع)به جناب عبدالعظیم حسنی(ع)؛«ثبتک الله بالقول الثابت فی الحیات الدنیا و الآخرة»که مستحب است بعد از اذان و اقامه در گوش نوزاد گفته شود).
ب)نفع بخشیدن ایمان
✔️فرع فقهی:
آیا ایمان گروی مشمول حکم فقهی میشود؟
مثلا می توان گفت؛واجب است
مؤمن و معتقد باشیم؟
✍️پاسخ:
به زعم حقیر ایمان گروی گر چه از افعال اختیاری است اما ورود در ایمان مشمول حکم فقهی نمی شود چرا که دور لازم می آید.
✔️بیان دور:
ورود در ایمان مبتنی بر ایمان به حکم الهی است و بالعکس.
اما اگر کسی به هر دلیل وارد در ایمان شد میتوان با یک پ استدلال ،کسب علم و معرفت نسبت به ایمانش را واجب شرعی دانست؛
✔️مقدمه:
نفع و ضرر متناقضان اند نه متضادان یعنی نمی توان ساحتی را در نظر گرفت که نه منفعتی باشد و نه ضرری.
🔻استدلال:
_ بنابر روایت ۱،ایمان بدون معرفت،نفع نمی رساند یعنی ضرر می رساند
_ لاضرر و لاضرار
بالنتیجه:باید معرفت به ایمان افزوده شود یعنی وجوب شرعی کسب معرفت برای مؤمن.
✔️دقت شود:
نمی توان حرمت ایمان بدون معرفت را نتیجه گرفت چرا که مستلزم امر به خروج از ایمان می شود بلکه نتیجه وجوب کسب
معرفت است.
✔️استدلال سید مرتضی(ره)در کتاب ذخیره (به عنوان مؤید رد دور):
ایشان درباب اراده کردن اندیشه می فرمایند:
«...نخستین کاری که انجام می گیرد اراده است و اراده قصد نمی شود ...پس تکلیف، اراده را فرا نمی گیرد»
والسلام علیکم و رحمة الله
پایان یادداشت ۵
🆔 @boorhan_fathi
📖کانال رسمی میثم فتحی در تلگرام
🔍کانال رسمی میثم فتحی در ایتا:
https://eitaa.com/fathi_boorhan
بسمه تعالی
برنامه کلاسهای فردا و جمعه:
۷ تا ۸ : فقه
۸ تا ۹ : فلسفه
۹ تا۱۰ : اصول
۱۰ تا ۱۱ (بنا به درخواست برخی دوستان):
فلسفه علم اصول شامل بررسی کتاب
فقه و عقل و بحثی مختصر در هرمنوتیک)
🆔کانال دروس استاد میثم فتحی
🆑 @dars_fathi
بسمه تعالی
آغاز جلسات درسهای خارج از حوزه حضرت حجت الاسلام و المسلمین دکتر میثم فتحی از پنج شنبه هفته آتی(۱۲ تیر ۹۹):
📖مواد درسی:
1⃣فقه:
مبحث بیع(شروط متعاقدین)با محوریت
آراء شیخ انصاری(ره) و بررسی تطبیقی
آراء مرحوم امام خمینی،مرحوم آیت الله
خوئی و صاحب جواهر(رضوان الله علیهم)
2⃣اصول:
مبحث استصحاب کفایة الأصول
3⃣فلسفه:
از ابتدای أسفار
🕐زمان:
پنج شنبه و جمعه هر هفته از ساعت ۷ تا۱۰ صبح
🕌مکان:
نیاوران،خ مقدسی(مژده)،خ شهید احمدی زمانی،کوچه مسجد مسجد صاحب الأمر(عج)
✍نحوه ثبت نام :
نام و نام خانوادگی خود را به شماره زیر پیامک نمایید (ضمنا مواد درسی که قصد شرکت در ان دارید را نیز ارسال کنید)
۰۹۱۱۸۵۹۸۰۶۹
0⃣9⃣1⃣1⃣8⃣5⃣9⃣8⃣0⃣6⃣9⃣
کانال برهان
بسمه تعالی آغاز جلسات درسهای خارج از حوزه حضرت حجت الاسلام و المسلمین دکتر میثم فتحی از پنج شنبه
آغاز دروس خارج استاد میثم فتحی و نحوه ثبت نام
بسمه تعالی
کلاس های استاد فردا یکشنبه اغاز میشود
به لطف الهی و دعای دوستان حال استاد برای برگزاری کلاس مساعد است
لذا در ساعت مقرر طبق برنامه اعلام شده با لینک زیر وارد کلاس شوید
https://www.skyroom.online/ch/sajjad12/fathi-dars
کانال برهان
بسمه تعالی کلاس های استاد فردا یکشنبه اغاز میشود به لطف الهی و دعای دوستان حال استاد برای برگزاری کل
اولین کلاس ساعت ۶ و ۴۵ دقیقه صبح
May 11
May 11