eitaa logo
فتح الفتوح لحظه های یاد شهدا در راه شهدا
505 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
189 فایل
پرورش جوانان خداجوی بسیجی، فتح الفتوح امام خمینی است. مقام معظم رهبری یاد مسئول گروه تحقیقاتی فتح الفتوح؛ حاج محمد #صباغیان که انتظار بر شهادت را رسم پرواز می دانست، صلوات.🌷 مدیر گروه @fathol_fotooh نذر صاحب الامر عجل الله فرجه الشریف 🌸
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اولین روزهای تأسیس سپاه، پاسدار شد؛ رفت مهندسی سپاه. چند ماهی تهران بود که شنید در کرمانشاه به نیروی داوطلب نیاز دارند؛ رفت مهندسی کرمانشاه. چیزی نگذشت که جنگ هم شروع شد. زیر آتش عراق و کومله دموکرات برای سپاه پادگان و سنگر ساخت. اولین زاغه‌ی مهمات سپاه را هم همان روزها ساخت. یک سال و چند ماه آن‌جا ماند و برگشت تهران. اواخر سال ۱۳۶۱، دفتر مهندسی استان تهران را به او دادند. اسفند ۱۳۶۳ مسئول نصب پل‌های شناور خیبر شد؛ بزرگ‌ترین پل تاکتیکی جهان. گردان‌هایی که برای نصب پل تشکیل داد، هسته‌ی نخستین تشکیلاتی شد که بعدها صراط‌المستقیم نام گرفت. برای این‌که در جبهه حضور مستمر داشته باشد، شد فرمانده تیپ رزمی مهندسی کوثر؛ یکی از تیپ‌های قرارگاه صراط‌المستقیم. سال ۱۳۶۴، مدیرکلی پشتیبانی مهندسی وزارت سپاه را هم به او دادند. باید همه‌ی کارهای عمرانی وزارت سپاه را پشتیبانی می‌کرد. چند ماه بعد رئیس دفتر مهندسی استان مرکزی استعفا کرد؛ باز هم رفتند سراغ او. ۱۴ خرداد ۱۳۶۵ شد؛ ماه رمضان بود. برای جلسه‌ای باید می‌رفت قم. در راه بازگشت، با زبان روزه به دیدار پروردگارش شتافت. مهندسی نخوانده بود، اما مهندس‌ها پیش‌اش چیز یاد می‌گرفتند. داوطلب کارهایی می‌شد که کم‌تر کسی برای انجامش پیش‌قدم می‌شد. هرچه می‌گفتند انجام می‌داد؛ نه نمی‌گفت. کارهایی به او می‌گفتند که از دست کسی برنمی‌آمد. کارهایی را قبول می‌کرد که کار چند نفر بود. قحط‌الرجال نبود؛ اما او به‌تنهایی بیش از چند نفر بود. مزار شهید قطعه ۲۴ بهشت زهرا، ردیف۷۶ شماره ۳۴ امشب ما شادی روح شهید جولایی .🌷
19.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
| شهر موشک‌ها ⚪️ روایتی از حمله رژیم بعث به شهر دزفول و عملیات‌هایی برای آزادسازی این شهر صورت گرفت 🔹️۴خرداد روز دزفول 🌹اینجامعراج شهداست👇 @Tafahoseshohada
داخل مسجد کنار پنجره آبدارخونه یه صندلی بزرگ بود شبهای قدر که حاجی از مسجد ارک سریع خودشو به مسجد میرسوند، میومد روش می نشست. این دومین ماه رمضونی که بدون حاجی گذشت، ناخودآگاه چشمم وسط مراسم به سمت اون صندلی میره که ببینم حاجی باز اونجا هستش!؟ بعد دو سال هنوز داغ ایشان برای ماها سنگین است. ان شاءالله در جوار امیرالمومنین علی علیه السلام باشند
حضور بچه هایی که بعضی ها حتی حاجی را ندیدند ولی محبتش را در دل دارند.بعضی هم او را دیدند و یادشان هست که با دست خودش به آنها هدیه می داد. قرار است راهش را ادامه دهند حاجی دعایشان کنید.
#پیام افطاری به نیت حاجی برسر مزارش پنجشنبه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
طلبه شهید ایوب توانایی در ماه ✅مبارک رمضان ۱۳۴۵ در روستای علی آباد سادات از توابع جیرفت ✅متولد شد، در ✅ماه مبارک رمضان برای فراگیری دروس ✅حوزوی عزیمت کرد. در ✅ماه مبارک رمضان عازم ✅جبهه شد. در عملیات ✅رمضان ✅شهید و مفقودالجسد شد و ۱۴ سال بعد در ✅ماه مبارک رمضان پیکر مطهرش به زادگاهش ✅بازگشت. میهمان امشب #سفره_افطار ما #شهید #ایوب_توانایی شادی روحش #صلوات.🌷 خدایا به برکت شهدا دعا میکنیم؛ ، وَاَنْ تَجْعَلَ اسْمي فِي السُّعَدآءِ وَرُوحي مَــعَ الشُّهَدآءِ، و قرار دهی نامم را در شمار خوشبختان و روحم را با شهيدان، آمین یا رب العالمین
💐سالروز شهادت شهید جستجوگر نور #عباس_صابری گرامی باد. 🕊عباس همیشه می‌گفت دوست دارم محرم شهید بشم و عاشورا مرا دفنم کنند و شبیه حضرت عباس (ع) باشم. روز هفتم محرم سال ۱۳۷۵ عباس صابری با دستان قلم شده ، شهید و روز عاشورا تشییع و در خاک آرام گرفت. 🌹اینجامعراج شهداست👇 @tafahoseshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سید علی اندرزگو» سال ۱۳۱۸، در ظهر یکی از روز‌های در محله شوش تهران شد. دوران نوجوانی‌اش با گروه آشنا شد. قیام ۱۵ خرداد او را به همراه چند تن دیگر دستگیر و کردند و بعد آزاد شد. اولین همکاری با گروه مشارکت در «حسنعلی منصور» نخست وزیر وقت بود. نفرات اول گروه اعدام شدند. سيدعلی کرد و زندگی مخفیانه‌­اش در شروع شد.  با تعقیب ساواک مخفیانه به رفت با امام خمینی (ره) که در تبعید به‌سر می‌برد ملاقات کرد. سال ۱۳۴۵ با گذرنامه جعلی به ایران بازگشت. در فعالیت‌های انقلابی را­‌ از پخش اعلامیه گرفته تا تهیه اسلحه برای مبارزان از سر گرفت. سال ۱۳۴۹ در با چهره و ظاهری دیگر در مدرسه علمیه «چیذر» به تحصیل مشغول شد. روز میلاد حضرت فاطمه زهرا (س) با ازدواج کرد . سال ۵۱ با تعقیب ساواک به رفت. از آنجا به و بعد از طریق و « » به « » فرار کرد. دوباره آمد. بار‌ها خانه عوض کرد تا شناسایی نشود. یک بار پنهانی به رفت و بازگشت. مجدداً عازم شد. این بار از « عربستان» به « » و « » رفت و بار دیگر با امام راحل ملاقات کرد. به « » رفت و یک دوره کامل آموزش نظامی دید بعد مخفیانه به بازگشت. سید علی اندرزگو خود را برای در روز بیست و سوم ماه مبارک رمضان آماده می‌کرد. روز ۱۸ رمضان تلفنی قرار افطار فردا شب را گذاشت. مأموران غروب روز (دوم شهریور سال ۱۳۵۷) نزدیک افطار در محل قرار حاضر شدند و او را محاصره کردند. سید نمی­ خواست زنده به دست ساواک بیفتد به گونه‌­ای حرکت کرد که مأموران فکر کنند مسلح است و قصد تیراندازی دارد. رگبار گلوله ها ربنای عروجش شد. در آخرین لحظات حیات چند برگ از نوشته­‌های محرمانه دفترچه یادداشتش را در دهان گذشت و فرو داد و افطار کرد. مردی که ماه رمضان آمد و یک عمر و جهاد کرد و پای اعتقادش، ایستاد آنهم با ایمان و ماه رمضان رفت با نام شهید. امشب ما شادی روحش و طلب دعا برای ما .🌷 بیشتر از شهید اندرزگو بدانیم http://defapress.ir/fa/news/294034/
🏴🏴🏴🏴🏴 انا لله و انا الیه راجعون با نهایت تاسف و‌ تاثر با خبر شدیم دوست جوان و همسنگر عزیزمان در گروه تحقیقاتی فتح الفتوح؛ خانم ، پس از ماهها تحمل بیماری و درد، همزمان با سالروز شهادت مولای متقیان امیرالمومنین علی علیه السلام به دیار باقی شتافت و دعوت حق را لبیک گفت😔 شادی روحش؛ و ان شاءالله تمامی خدمتش در راه زنده نگه داشتن فرهنگ شهید و شهادت امشب مزد زحماتش باشد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهیدی که با زبان روزه شهید شد فرماندهی تیپ دوم اباعبدالله الحسین(علیه‌السلام)لشکر 3 نیروی مخصوص حمزه سرانجام این عاشق عارف که سالها انتظار شهادت را می کشید،با زبان روزه به استقبال شهادت شتافت و در مأموریت پاکسازی منطقه عملیاتی سلماس در روز هفتم خردادماه سال1386 در نبردی شجاعانه روح مشتاقش به ندای «ارجعی الی ربک» لبیک گفت و به ملکوت اعلی پیوست. شهید میهمان امشب #سفره_افطار ما #شهید حاج علیرضا #طالعی شادی روحش و برادر شهيدش #صلوات.🌷 http://www.dana.ir/news/108352.html/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#پیام برادر و دوست خوبم هر کجا تشیع شهدا بود خودش را میرساند، برای تشییع شهدای گمنام. تشییع شهید گمنام به نیت حاج محمد #صباغیان
از اول راه پای کار بود زمانی که گروه تحقیقاتی دست خالی برای شهدا کار را شروع کرد. پادگان شهید درویشی شوش رد پای حضورش هست. پرونده شهید سیدعلی موسوی رونق زحمات همسنگرمان هست. پیاده سازی مصاحبه ها حتی زمانی که وقت نداشت و منزل می برد. همانطور که بر راه شهدا تلاش کرد ان شاءالله شهدا دستگیرش باشند. این اواخر پیام فرستاد که من هنوز هر روز برای حاج آقا صباغیان زیارت عاشورا میخوانم. این روزها جای خادمیش در بیت رهبری هم خاليست. هدیه به روح این خواهرمان فاتحه و .🌷
کوچکترین شهید در جبهه در سن ۱۱ سالگی حیدر شهیدی با صدور فرمان حضرت امام که حضور در جبهه‌های جنگ را نوعی تکلیف بیان فرمود پس از امتحانات، در بهمن ۱۳۶۳ به همراه جمع کثیری از همکلاسی‌ها به جبهه‌های جنگ حق علیه باطل شتافت و در قالب گردان ابوذر لشکر ۳۳ المهدی در عملیات پیروزمند بدر در شرق دجله جزایر مجنون شرکت کرد.  وی در زیر آتش شدید دشمن و انفجار گلوله‌ و ترکش‌ مشغول رساندن مهمات و آب و غذا به رزمندگان گردان بود و آن‌گونه که نقل است گلوله‌باران وسیع منطقه مانع از انجام وظیفه او نشد. معلم پرورشی مدرسه شهید اسدی شهید شد و ۱۳ دانش‌آموز مدرسه به معلم شهید خود پیوستند.  حیدر، در تاریخ ۲۲/۲/۱۳۶۵ برای انجام یک عملیات ایذایی به منطقه شرهانی (شمال فکه) اعزام شد و پس از نبرد خونین و جنگ تن به تن در تپه ماهورها و سرزمین رملی منطقه با بعثیون کافر بر اثر اصابت ترکش و تیر مستقیم دشمن مورد هدف قرار گرفت و در سحر گاه ۲۲/۴/۶۵ همزمان با سومین روز ماه مبارک رمضان در حالی که ندای یا حسین مظلوم و یا زهرای او قطع نمی‌شد به شهادت رسید. مهمان امشب ما شادی روحش و همه شهدای نوجوان کشورمان .🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
متولد ۲۱ دی ماه سال ۷۴ در روستای تازه اوغاز شهرستان شیروان در دوران سربازی کار می‌کرد تا از پس هزینه‌هایش بربیاید. ایام مرخصی در پادگان می‌ماند که برای هزینه رفت‌وآمدش به ما فشار نیاید. یک بار قبل از عید با پس‌انداز و به سختی برایش لباس عید خریدیم. جواد گفت: «من این لباس رو نمی‌پوشم آبجی.» گفتم: «چرا؟ تو که لباس عید نداری!» سرش را انداخت پایین و گفت: «پسر همسایه نه بابا داره، نه لباس عید. من چطور این لباس را بپوشم؟» شب ۲۱ ماه رمضان بود که برایم پیامک فرستاد. آن روز ما مشغول پختن نذری بودیم. دیدم نوشته است: «آبجی، نذری که می‌پزی برای من هم دعا کن.» به دلم اضطراب افتاد. پرسیدم: «چی شده جواد؟ برای چی دعا کنم؟» انگار جوابش را از قبل می‌دانستم. جواد نوشت: «دعا کن امام‌زمان (ع) شهادت‌نامه من را امضا کند.» یقین داشتم که آرزویش همین است وگرنه چند روز بعد پیکر خونی‌اش را روی دست‌ها تشییع نمی‌کردند! برادرم ۵ تیر ۱۳۹۵ در پیشین سیستان و بلوچستان با اشرار درگیر شد و به شهادت رسید. آن روز به جای یکی از دوستانش به مأموریت رفته بود و همان مأموریت، او را در سن ۲۱ سالگی به وصال محبوب رساند. مهمان امشب #سفره_افطار ما #شهید #جواد_ترقی_اوغاز شادی روحش و #شهدای_امنیت #صلوات.🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#شبهای_جمعه هر کسی شهدا را یاد کند شهدا او را نزد اباعبدالله یاد خواهند کرد. شهید #زین_الدين به ياد حاج محمد #صباغیان که هر شب جمعه این پیام را میفرستاد و شهدا صلوات.🌷