خيلي عصبانی بود. سرباز بود و او را مسئول آشپزخانه كرده بودند.
ماه رمضان آمده بود و او گفته بود هركسی بخواهد روزه بگيرد، سحری بهش میرساند.
هنوز يك هفته نشده، خبر سحری دادنها به گوش سرلشكر ناجی رسيد. او هم سرضرب خودش را رسانده بود و دستور داده بود همه سربازها به خط شوند و بعد يكی يک ليوان آب به خوردشان داد كه سربازها را چه به روزه گرفتن‼️
حالا ابراهيم بعد از بيست و چهار ساعت بازداشت، برگشته بود آشپزخانه. او با چند نفر ديگر، كف آشپزخانه را تميز شستند و با روغن موزاييكها را برق انداختند و منتظر شدند. برای اولين بار خدا خدا میكردند سرلشكر ناجی سر برسد
ناجی در درگاهِ آشپزخانه ايستاد. نگاه مشكوكی به اطراف كرد و وارد شد. ولی اولين قدم را كه گذاشت تا ته آشپزخانه چنان كشيده شده بود كه كارش به بيمارستان كشيد.
پاي سرلشكر شكسته بود و می بايست چندی توی بيمارستان بماند.
اینطوری تا آخر ماه رمضان، بچهها با خيال راحت روزه گرفتند.
#مهمان امشب #سفره_افطار ما #شهید_همت
شادی روحش #صلوات.🌷
فتح الفتوح لحظه های یاد شهدا در راه شهدا
#سبک_زندگی_شهدا 🌷 🌷 🌷 🌷 از خواهر #شهید محمدرضا #حمامی_بینا_باج، نقل شده است؛ وقتی عروس را از آر
#سبک_زندگی_شهدا
معجزه عقد
#شهید_همت
🌷 🌷 🌷 🌷
اولین دیدارمان در پاوه را یادم نمیرود که به خاطر بحث با یکی از روحانیون اهل سنت چقدر با عصبانیت با آن برخورد همینطور برخوردهای بعدی اش در حال عادی بودن برایم همراه با ترس بود تا جایی که وقت صدایش را میشنیدم تنم میلرزید ماجراها داشتیم تا ازدواجمان سرگرمی چند ماه بعد از ازدواج من احساس کردم این حاجی به آن برادر همت که می شناختم خیلی فرق کرده خیلی با محبت است و خیلی مهربان را از معجزه های خود به عقد میپنداشتم چراکه شنیده بودم قرآن کریم می گوید و جعلنا و مودت و رحمة
.
کتاب نیمه پنهان ماه ۲
🍃🍃🍃🍃🍃
وَ مِنْ آيٰاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوٰاجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْهٰا وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَآيٰاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ
و از نشانه هاى او اینکه از[نوع ] خودتان همسرانى براى شما آفرید تا بدانها آرام گیرید، و میانتان دوستى و رحمت نهاد. آرى، در این [نعمت ] براى مردمى که مى اندیشند قطعا نشانه هایى است.
سوره روم آیه ۲۱
موسسه سیره شهدا ، دونیمه سیب
@fatholfotooh
#جهاد_تبیین
#شهید_همت
🍃🍃🍃🍃
فرصت خدمت سربازی مثل برق گذشت و ابراهیم بعد از رفتن به زادگاهش شغل معلمی را برگزید. در اثر ارتباط با برخی روحانیون با اندیشه امام خمینی(ره) آشنا شد و سعی کرد دانش آموزان خود را نیز در این اندیشه ها سهیم کند.
ساواک که نفوذ بسیاری در مدارس داشت به سرعت از این اقدام انقلابی باخبر و چندین بار به او اخطار داد. ابراهیم اما بی توجه به این تهدیدها کار خود را ادامه داد و از طریق رفت و آمد به قم و حشر و نشر با انقلابیون و دریافت نوارهای رهبر انقلاب؛ دانش آموزانش را علیه رژیم خودکامه شوراند
در همین گیر و دار مطلع شد که ساواک قصد برخورد شدید با او را دارد برای همین با تغییر لباس و چهره شروع به سفر به شهرهای دیگر کرد تا از دستگیر شدن خود جلوگیری کند.
وقتی رابطین ساواک در شهرستان های خبر نطق های صریح و گیرای او در نقاط مختلف کشور را دادند ساواک شهر به شهر در پی او افتاد.
در اوضاع و احوال انقلابی سال های منتهی به انقلاب، ابراهیم برای ساماندهی تظاهرات علیه شاه به شهرضا برگشت. او در یکی از این تظاهرات نطقی را درباره مطالبه انقلابیون از شاه قرائت کرد که یکی از بندهای آن، انحلال ساواک بود.
همین باعث شد تا سرلشکر ناجی فرماندار نظامی وقت اصفهان حکم تیر او را گرفت و آن را به نیروهای تحت فرمان خود ابلاغ کرد. با سقوط پهلوی، در تاسیس کمیته انقلاب اسلامی شهررضا نقشی موثر داشت. مدتی پس از تشکیل سپاه، مسوول روابط عمومی آن شد.
#راه_شهدا
@fatholfotooh