eitaa logo
دیوان فضل
276 دنبال‌کننده
331 عکس
257 ویدیو
22 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام(بخوانیدوارسال کنید): اشعار میلاد حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام رمضان است ماه صوم و صلات ماه جود و کرامت و خيرات خانة هر کسي کريم تر است مي شود کعبه، کعبة حاجات در مدينه عجب هياهويي است درِ اين خانه اکثر اوقات ولي امشب قيامت دگري ست که چنين جلوه گر شده برکات حسن بن علي پدر شده است نذر لبخند قاسمش صلوات در جمال و جلال و يکتايي آيه آیه تجلّي حسنات زمزم و سلسبيل مي‌ نوشند از لبش جرعه جرعه آب حيات چشمهايش بهشت اهل ولا پلک هايش گشوده باب نجات دست ابن الکريم مي بخشد به گدايش دوباره برگ برات امشبي همسفر شدم با ماه مقصدم کربلاست! بسم اله در نگاهت فروغ توحيد است چشم هايت دو چشمه خورشيد است هر نگاه پر از صلابت تو در حرم روشناي اميد است با تماشاي قامتت، ارباب پدرت را کنار خود ديده است کوه عزم و اراده اي قاسم! در دلت شور عشق، جاويد است نورِ حُسن و حماسة مولا بر قد و قامت تو تابيده ست دمي از رخ نقاب را بردار پردة آفتاب را بردار مشق کردي خروش ايمان را اين شکوه بدون پايان را آفريدي ميانة ميدان رزم مولايي نمايان را پسر تکسوار صبح جمل زير و رو کرده اي تو ميدان را صد چو أزرق غبار يک قدمت  بنگر اين لشکر گريزان را تيغ اگر بر کشي شبيه عمو به لجام آوري تو طوفان را قامت تو اگر چه بي زره است تيغت آن ابروان پر گره است کام خشکت پر از عسل شده است چشم تو چشمة غزل شده است شيوه هاي نبرد حيدري‌ات طرحي از عرصة جمل شده است مادرت «إن يکاد» مي خواند پسر مجتبي چه يل شده است شوق پرواز را همه ديدند در نگاهي که بي بدل شده است در هواي امام لب تشنه جان فشاني تو مثل شده است از ازل با خدات يکدله اي تا وصالش نمانده فاصله اي راوي داغ تو نسيم شده پيکرت دشت يا کريم شده بيکران است وسعت قلبت داغ هايت اگر عظيم شده چيزي از پيکرت نمانده دگر بسکه دلجويي از يتيم شده همه با اسب هاي تازه نفس! چقَدَر دشمنت رحيم شده! اتفاقات تازه اي افتاد نعل هم آمده سهيم شده پيکرت در غبارها گم شد در ميان سوارها گم شد «سلام الله علیهم اجمعین» یوسف رحیمی
سلام(بخوانیدوارسال کنید): دیگر ز تو نام و نشان در کارهایم نیست ایمان به تو در ذکر یا غفارهایم نیست آنقدر بی پرده گناه و معصیت کردم دیگر اثر در ذکر یا ستارهایم نیست هرچند توبه میکنم روزی هزاران بار اما پشیمانی در این تکرارهایم نیست هر روز و شب نام تو در گفتارهایم هست اما نشانی از تو در کردارهایم نیست این توبه های من خودش هم توبه میخواهد انگار امیدی به استغفارهایم نیست دیگر سحرهایم ندارد رنگ و بویت را دیگر صفا در سفره ی افطارهایم نیست 🔸شاعر:
بازهم نيمه ى شب گريه و آه آوردم به درِ خانه ى تو باز پناه آوردم رو سياهم كه نشد توبه ى من مقبولت واى بر من كه فقط بار گناه آوردم مهربانِ دل من...رد نكنم از در خويش من پشيمان شده ام...روى سياه آوردم اشك هاى منِ بيچاره سراب است ولى دلخوش از اينكه به درگاه تو چاه آوردم جان زهرا كمكم كن..آبرويم را بخر به در خانه ى تو باز پناه آوردم
Hajmahdirasoli Babolharam.mp3
7.35M
🕊🌾 سینه زنی زیبا ویژۀ ایام محرم و شب جمعه به نفسِ حاج مهدی رسولی🌾 نشرصوت ازفضل الهی ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄ 🔴ب
مُنشق شده ماه، از جبین در شب قدر خورشید به خون نشسته بین در شب قدر زخم است به سر گرفته جای قرآن تقدیر علی است این چنین در شب قدر! 🔹دیوان اشعار استاد فضل الهی
خانه با رفتنت ای یار به هم ریخته است شهر بی حیدر کرار به هم ریخته است پدرم نبض زمان بودی و با رفتن تو سحر و روزه و افطار به هم ریخته است هرکسی دید پدر، حال مرا گفت به خویش: دختر فاطمه بسیار به هم ریخته است بستر خالی تو گوشۀ این خانه پدر علتی شد که پرستار به هم ریخته است بودنت مایۀ آرامش و آسایش بود حال با رفتن تو کار به هم ریخته است حَسَن غمزده را بیشتر از زخم سرت قصۀ سینه و مسمار به هم ریخته است حرفی از کوچه نباید بشود پیش حسین چون که با گفتنش هر بار به هم ریخته است صحبت از کوفه و بازار و اسیری کردی از همان لحظه علمدار به هم ریخته است گفته ای کوفه میارند مرا طوری که همه ی کوچه و بازار به هم ریخته است 🔹تکثیرشعرتوسط محمدفضل الهی صورت گرفت
ای که دیدار تو رویای شب تار من است یک نگاه تو طبیب دل بیمار من است گر به دادم نرسی می روم از دست، بیا نامت آرامش این قلب گرفتار من است همه جا بخشش و احسان و کرم کار تو است کاسه لیسیِ درِ خانۀ تو کار من است دانم ای دوست که بی ارزشم و بی قیمت ولی آخر چه کسی جز تو خریدار من است بگذری گر شبی از گوشۀ سجاده من بنگری آهِ جگر سوز فقط یار من است کاش آید سحری که تو لیاقت بدهی بعد یک عمر دگر نوبت دیدار من است ای عزیزِ همه عالم تو خودت می دانی کوله باری ز گنه تحفۀ بازار من است پسر فاطمه ما سائل درگاه توایم کرمی کن که گدایان سر راه توایم
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ هرچند پای زخمی و جامانده ی جنگیم از شیرمردان بصیرت زاده ی جنگیم آرش اسیر چله ی تیر و کمان ماست این خاک مدیون شهیدان جوان ماست جاری بود در رگ رگ ما از محرّم ها از خون‌ چمران تا به تهرانی مقدم ها در بیشه دشمن شناسی ها خطر سازیم پشت سر تیغ علی مرد جگر بازیم ساحل به زیر پای طوفانی ما گم شد حالا دگر وقت عبور از خوان هفتم شد در پنجه ی قهر خدا بین قوم ناکَس را فریاد کن رمز الی بیت المقدس را ای مردمان ساکن رود فرات و نیل زخمی تیغ فتنه های وارث قابیل دست تبر بر ریشه های هرزه افتاده بر تارهای عنکبوتی لرزه افتاده فردا رود این غده از جان بشر بیرون محو است آثار رژیم جعلی صهیون در زیر موج آسمان بال و پرش مانده تا چند سالِ بعد از این خاکسترش مانده گفتید اینکه برگ و شاخه می بُرد از ما فرمود آقا: بلکه سیلی می خورد از ما کشته شدن در جنگ اسرائیل این زیباست این مرگ عین زندگی، آری همین زیباست بالا ببینید ای شما دست عنایت را سر می دهید از ماذنه صبح جماعت را با این عمار علی سر را مهیا کن بر روی خاک سرخ میثم دار بر پا کن یک روز چشم فتنه ها را کور خواهی دید از مرز‌های اعتقادی دور خواهی دید دارد زمانش میرسد این کوله را بردار سر را بده در دست دار حیدر ای سردار سر بند یا زهرا ببند و بند پوتین را فرهاد میگیرد دوباره قصر شیرین را ⏹ نشرازفضل الهی