eitaa logo
دیوان فضل
271 دنبال‌کننده
325 عکس
250 ویدیو
22 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
  ****************   اشعار فاطمیه - ایام شهادت - علی زمانیان   از سینه دگر آه شرر بار نکش برخیز ولی منت دیوار نکش من شانه نخواستم به جان بابا از دست شکسته این قدر کار نکش با اشک دلیل اشک مهتاب شدی هر نیمه ی شب همین که بیتاب شدی از بس که غذا نمیخوری مادر من در عرض سه ماه این همه آب شدی ای کاش که درد سینه غوغا نکند خیلی نفست فاصله پیدا نکند پهلوی تو را همین که دیدم گفتم این زخم خدا کند دهن وا نکند امروز یکی دو رنج مبهم داریم از چیست که ناخواسته ماتم داریم در بقچه روبرویمان دقت کن من فکر کنم که یک کفن کم داریم بیتاب حسین آمده تابش بدهی انگار بنا نیست جوابش بدهی اصلاً تو خودت بگو دلت می آید او تشنه شود نباشی آبش بدهی   علی زمانیان   *****************   اشعار مرثیه حضرت زهرا(س) – شام غریبان – سینا نژاد سلامتی   اینچنین بعد از تو "غربت" نیز معنا میشود چاه،تنها محرم یک مرد تنها میشود   هیچکس در پشت حیدر نیست دیگر،فاطمه! بعد تو حتی نماز او فرادی میشود   قطره قطره اشک از چشمان حیدر میچکد سهم او وقتی فقط رنج تماشا میشود   آب میریزد ولی گاهی توقف میکند زخم های پیکرت دارد معما میشود   هر قَدَر شب باشد و چیزی نبیند همسرت هر ورم زیر لباست زود پیدا میشود   آخرش این چوبها گهواره ی محسن نشد حداقل قسمت تابوت زهرا میشود...   سینا نژاد سلامتی   ****************   اشعار مرثیه حضرت زهرا(س) – در و دیوار – علی صالحی   وقتی که آسمان و زمین تار میشود دست سیاه فتنه پدیدار میشود   یارب ببین چگونه علمدار لافتی در حلقه طناب گرفتار میشود   در خانه ای که مجلس ترحیم مصطفی ست کوثر کتیبه در و دیوار میشود   هنگام ثبت واقعه غربت علی خون جوهر و قلم نوک مسمار میشود   بر بازویم نوشته که در کوچه شوهرم با یک غلاف تیغ عزادار میشود   وقتی که می دوم سوی حیدر؛نفس زدن... ...با سینه شکسته چه دشوار میشود   زینب مریز اشک که این تازیانه ها در کربلا برای تو تکرار میشود   علی صالحی   ****************   اشعار مرثیه حضرت زهرا(س) - ایام بستری – مجید لشگری   بی نهایتی مختصر   مثل هر شب نگاه مادر من ، خیره بر چارچوب در شده است آن قدر خیره مانده یک نقطه ، که نگاهش دوباره تر شده است   مادرم از گلایه ها سیر است ، مادرم نوجوان ولی پیر است مادرم بستری - زمین گیر است ، مادرم دست بر کمر شده است   زخم بستر برید امانش را ، سوخت آن قامت کمانش را طاقتش هرچه قدر کم شده است درد پهلوش بیشتر شده است   زن همسایه چند روزی پیش ، با گروهی عیادتش آمد با همین گوش خود شنیدم گفت: « فاطمه مثل محتضر شده است »   جامه ای کرد بر تن حسنش ، کفنی هم گذاشت دست حسین زینبش را فقط سفارش کرد نکند عازم سفر شده است:   « دخترم! کربلا برای حسین ، مثل خواهر نه! مثل مادر باش چون شنیدم که از مصیبت او سعد وقّاص با خبر شده است »   کربلا هیزم تر آوردند ، اشک از دیده ها در آوردند دامن خیمه های آل الله با همان شعله شعله ور شده است   بگذارید نوحه خوان بشوم بگذارید نیمه جان بشوم بگذارید قدکمان بشوم حرفی از کربلا اگر شده است   چهارده قرن مادرم زنده است نور او تا همیشه پاینده است شرح او بی نهایتی ابدی است قصه اش گرچه مختصر شده است   مجید لشگری   ****************   دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی  
nf00713078-1.mp3
2.35M
🔶️ بمناسبت فاطمیه 🔷️سوره: تکویر از ابتدا تا آیه ۱۹ 🔶استاد:سعیدمسلم 🔷️ کانال رسمی محمد اسماعیل فضل الهی
1.9M
زمزمه امیرالمومنین علیه السلام کناربسترحضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها _بانفس : محمد اسماعیل فضل الهی
4_5872709526297252055.mp3
21.6M
🏴 با مداحی : کانال: محمد اسماعیل فضل الهی (شاعروذاکر) https://eitaa.com/fazlll
دارم آتیش می‌گیرم از تب تو چرا رفتن شده وِرد لب تو مگه آرزو نداشتی همیشه بمونی عروس کنی زینبتو (نفس نفس که می‌زنی، نفس علی می‌گیره پهلو به پهلو که میشی ، چشام سیاهی میره)۲ (برای غربت من، چه آه سردی می‌کشی خدا میدونه فقط، شبا چه دردی می‌کشی)۲ دردت به جونم بمون ، خانوم خونم بمون. .. اصاً انگار، به تو دنیا نمیاد اینکه حتی نفست جا نمیاد به خدا می‌لرزه زانوی علی وقتی که، دست تو بالا نمیاد (نماز نافلت چرا، نشسته بود عزیزم بگو تو کوچه راهتو، کی بسته بود عزیزم)۲ با دستی که شکسته، اشک منو پاک می‌کنی تو میری و با خودت، زندگیمو خاک می‌کنی طاقت ندارم نرو، بمون کنارم نرو. .. دردت به جونم نرو، خانوم خونم نرو. .. شب و روزتو، به فکر رفتنی دیگه داری از همه دل می‌کنی یه بارم که چیزی خواستی از علی چرا داری حرف تابوت میزنی (کاشکی علی بمیره و ، نبینه رفتنت رو چجوری با دست خودم، کفن کنم تنت رو) ۲ (قرار بعدی ما، تو قتلگاهه کربلاست تنش رو خاک داغ و، سرش به روی نیزه‌هاست)۲ شهید بی سر حسین، غریب مادر حسین... https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
1.06M
زمزمه _سینه زنی(فاطمیه) محمد اسماعیل فضل الهی
528K
روضهٔ حضرت زهرا سلام الله بسیار جانسوز(بانفس: محمد اسماعیل فضل الهی)
838.2K
یازهرا:شعروصدا(محمد اسماعیل فضل الهی)
838K
زمزمه: فاطمیه فضل الهی
753.9K
،قرآن(فضل الهی)
اگر چه شمع وجود تو گرم سوختن است بخند خنده تو التیام دردِ من است منم عمیق ترین زخمِ پایدار،علی منم غریب ترین مردِ روزگار، علی پر است غربت من از همین تجلی ها چقدر بی محلی دیدم از محلی ها به رغم بی رمقی عزم هم کلامی کن تو لااقل به منِ مرتضی سلامی کن دلیلِ شادی من،هم نشینِ غم شده ای شبیهِ پیرِزنِ سالخورده، خم شده ای مرا به ماتمِ دستاس ها دچار نکن خودم برایِ تو نان می پزم، تو کار نکن تنورِ گرم، برای پَرَت خطر دارد برای سوخته هر شعله ای ضرر دارد *یه بار درِ خونه سوختی،دیگه نمی خوام دمِ تنور بایستی،داغه...* شکوه ِ کاخ ِ امیدش خراب شد، حیدر تو آب رفته ای از شرم آب شد،حیدر غروب آمد و خورشید وار دور شدی رشیده بودی و یک دفعه جمع و جور شدی بیا به خواهش من گوش کن ،بلند نشو به التماس حسن گوش کن،بلند نشو هنوز چشمِ حسن مثلِ ابر می بارد هنوز تکّه آن گوشواره را دارد میان کوچه،همین اوج ماجرایش بود: تمامِ صورتِ تو نصفِ دست‌هایش بود چه ضربه ای به تو زد آن حرام‌زاده‌ ی پست سه ماه رد شده امّا هنوز رَدَّش هست سه ماه می شود این صحن، بی رواق شده سه ماه می شود این خانه، بی چـراغ شده ببخش فاطمه جان، پشت در، تک افتادی تمام هستیِ خود را برای من دادی یکی نگفت به دیوار، بی‌پناهی تو یکی نگفت به مسمار، پا به‌ ماهی تو شکست آینه ات، سنگ شد مصمم تر اشاره کرد به قنفذ، مغیره! محکم تر حریمِ سبز تو را باغ یاس خواهم کرد برای ماندن تو التماس خواهم کرد زهرای حیدر... بعد تو دنیا نمی سازه به ما، دنیای حیدرد زهرای حیدر... حرفِ رفتن میزنی،می لرزه دست و پای حیدر زهرای حیدر... روی زخمای تنت مرهم از اشکم گذاشتم شرمنده م آخه،تو برام سنگ تموم گذاشتی و من کم گذاشتم...زهرای حیدر... حلالم کن، حیدر نیومد می زدنت،کاری ز دستم ... همسایه ها دیدن،صداشون در نیومد حلالم کن... یا اهل العالم! این شبا بگین بلند گریه کنه هر کی می تونه آماده باشین امشبُ امام حسن میخواد یه کم روضه بخونه ای داد بیداد! سن و سالی که نداشتم مادرم تو کوچه افتاد ای داد بیداد! هر دفه یادش می افتم می زنم با گریه فریاد حلالم کن! مادر افتادی دیدم... من هر چی قد بلندی کردم نرسیدم در اومد از اون موقع موهای سفیدم حلالم کن... سادات مجلس! خیلی شرمنده ام آخه باید بگم زهرا رو خیلی بد زد... مقتل نوشته،پیش چشمای حسن به مادر شما لگد زد... از این به بعدش من نمی تونم دیگه این روضه رو بدم ادامه... ای گریه کن ها، حرف آخرم یه خط روضه گریز به شهر شامه... دل شب تو صحرا،کمک نداره... نامرد نزن، سه ساله که کتک نداره... اون که قباله فدک نداره... https://eitaa.com/fazlll کانال شعر مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی