eitaa logo
دیوان فضل
283 دنبال‌کننده
384 عکس
290 ویدیو
25 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کانون آموزش مداحان
سلام شماهم باارسال به دیگران مبلغ کانال باشید: بار بلا به شانه کشیدم به کودکی از صبح تا به عصر چه دیدم به کودکی از خیمه گاه تا ته گودال قتلگاه دنبال عمه هام دویدم به کودکی آن شب که در مقابل من عمه را زدند فریاد الفرار شنیدم به کودکی عمه اگرچه در همه جا شد سپر ولی من ضرب دست شمر چشیدم به کودکی آن شب که درخرابه سر آمد میان مان چون عمه ام رقیه خمیدم به کودکی با کعب نی لباس همه پاره پاره شد بدتر ز اهل شام ندیدم به کودکی یک سرخ مو زقافله ما کنیز خواست این را به گوش خویش شنیدم به کودکی در مجلس شراب که شخصیتم شکست من آستین صبر جویدم به کودکی ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
هدایت شده از کانون آموزش مداحان
سلام شماهم باارسال به دیگران مبلغ کانال باشید: هجوم ِ موجِ بلا را به چشم خود دیدم غروبِ کرببلا را به چشم خود دیدم به سر زنان پیِ عمه به روی تل رفتم ذبیحِ دشتِ منا را به چشم خود دیدم میانِ آن همه نیزه به دست در گودال سنان ِبی سروپا را به چشم خود دیدم به زورِ نیزه زِرِه را ز تن در آوردند مُرَملٌ بدماء را به چشم خود دیدم زقتلگاه همه دستِ پُر که می رفتند به دوشِ خولی عبا را به چشم خود دیدم زمان حملة آن ده سوارِ تازه نفس غبارِ رویِ هوارا به چشم خود دیدم میانِ پنجة هر نعل تازه و میخش لباسِ خون ِ خدارا به چشم خود دیدم سلام بر بدنِ بی سری که عریان شد تنِ به خاک ،رها را به چشم خود دیدم میانِ طایفه ها رأسها که قسمت شد سرِهمه شهدا را به چشم خود دیدم عمو که خورد زمین رویِ حرمله واشد تمام واقعه هارا به چشم خود دیدم به پشتِ خیمه به دنبال ِ قبر اصغربود شکارِ رأسِ جدارا به چشم خود دیدم فرارِ دختری آتش گرفته در صحرا میانِ هلهله را به چشم خود دیدم گذشته از همه اینها به شهرِ بد نامان زمانِ قحطِ حیارا به چشم خود دیدم میانِ مجلسِ نامحرمان وبزمِ شراب ورودِ آل عبا را به چشم خوددیدم تَهِ پیالة خود را کنارِ سر می ریخت قمار وتشتِ طلا را به چشم خود دیدم ضریحِ صورتِ جدم دوباره ریخت به هم شتابِ چوبِ جفارا به چشم خود دیدم عزیز کردة زهرا کنیزِ مردم نیست اشارة دو سه تا را به چشمِ خود دیدم ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
هدایت شده از کانون آموزش مداحان
سلام شماهم باارسال به دیگران مبلغ کانال باشید: آه یادم نمی رود هرگز غم جانسوز غارت خلخال حمله ی نابرابر لشکر به زنان و به خیمه و اطفال صحنه اش بین صحن چشمانم میدهد زجر هر شب و روزم ذوالجناح آمد از دل میدان با دو صد زخم بر سر و کوپال چه بگویم از آن غروب غریب در هیاهوی نیزه و شمشیر تنی از روی شیب قربانگاه غلت می خورد تا ته گودال چه بگویم که تیزی خنجر به روی حنجری فشار آورد یک نفر بین قاتلانش شد بر سر سر بریدنش جنجال هم غرورم شکست هم قلبم آن زمانی که دختری خسته از روی ناقه بر زمین افتاد دشت تاریک بود و رفت از حال ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
هدایت شده از کانون آموزش مداحان
سلام شماهم باارسال به دیگران مبلغ کانال باشید:  عاقبت آه کشیدم نَفسِ آخر را نفسِ سوخته از خاطره‌ای پرپر را روضه‌خوانیِ مرا گرم نمودی امشب روضه‌یِ آنهمه گُل ، آنهمه نیلوفر را آخرین حلقه‌یِ شب‌هایِ محرّم هستم شُکر اِی زَهر ندیدم سحری دیگر را باورم نیست هنوز آنچه دو چشمم دیده‌است باورم نیست تماشایِ تَنی بی سر را باورم نیست غروب و حرم و آتش و دود دیدنِ سوختنِ چـارقَدِ دختر را غارتِ خود و عَلَم ، غارتِ گهواره و مَشک غـارتِ پیرهن و غارتِ انگشتر را ذوالجَناحی که زِ یالَش به زمین خون می‌ریخت نیزه‌هایی که رُبودند سَرِ اکبر را آه در گوشه‌ی ویرانه که دِق مرگ شدیم تا که همبازیِ من زد نَفسِ آخـر را کمکِ عمّه شدم تا بدنَش خاک کنیم بیـن زنجیر نهان کرد تَنی لاغر را چنگ بر خاک زدم تا که به رویش ریزم سرخ دیدم بدنش ، تکّه‌ای از معجر را ایتا https://eitaa.com/madahanesfahan سروش http://sapp.ir/madahanesfahan گپ https://gap.im/Kanonmadahan 🇮🇷کانون مداحان وشاعران موسسه خیریه فرهنگی ومراکزآموزش مداحی اصفهان
✴️برای سه شنبه 👈25 بهمن 👈دلو 1401 👈23 رجب 1444 👈14 فوریه 2023 🕌مناسبت های دینی و اسلامی. ✔️ ترور امام مجتبی علیه السلام توسط جراح بن سنان اسدی ملعون . ✔️ مسموم شدن امام موسی بن جعفر علیه السلام " 183 ه.ق ". ❇️احکام دینی و اسلامی. 📛امروز ساعت 5:04 قمر از برج عقرب خارج می شود. و لیکن حد اقل تا 12 ساعت پس از خروج در انجام امور اساسی اجتناب کنید. 👶مناسب زایمان و نوزاد خوشبخت و زندگی اسوده ای خواهد داشت. 🤕بیمار امروز خوب شود. ان شاءالله. 💑مباشرت امشب : مباشرت و عروسی کراهت دارد. 🔭 احکام و اختیارات نجومی. 🌓 امروز قمر در برج عقرب و از نظر نجومی  مناسب برای امور زیر است: ✳️مسهل خوردن. ✳️جراحی چشم. ✳️کشیدن دندان. ✳️بیرون آوردن خال و زگیل. ✳️خارج کردن دمل و غده های چرکین. ✳️خرید باغ و زمین زراعی. ✳️از شیر گرفتن کودک. ✳️درختکاری. ✳️حفاری چاه و کانال و آبراه. ✳️بذر افشانی و کاشت. ✳️امور تحقیقی و تفحص و جستجو. ✳️استحمام. ✳️و آبیاری نیک است. 📛ولی برای امور اساسی و زیر بنایی مثل ازدواج و مسافرت خوب نیست. 🔵مناسب نگارش ادعیه و حرز و نماز آن نیست. 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت. طبق روایات، (سر و صورت) ، باعث روبراه شدن امور می شود. 💉💉حجامت. 🔴 یا موجب شادی دل می شود. ✂️ناخن گرفتن. سه شنبه برای ، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید بر هلاکت خود بترسد. 👕👚دوخت و دوز. سه شنبه برای بریدن،و دوختن  روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید.( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد.)(شامل خرید لباس نمیشود و کسانی که شغلشان خیاطی هست در روزهای خوب برش و ادامه کار را در روزهای دیگر انجام دهند.) ✅ وقت استخاره: در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن) 😴😴تعبیر خواب: تعبیر خوابی که شب چهار شنبه دیده شود طبق ایه ی 24 سوره مبارکه" نور" است. یوم تشهد علیهم السنتهم و ایدیهم... و مفهومش این است که خواب بیننده را با شخصی دعوا یا خصومتی پیش آید که بر او شاهد بیاورد و بر خصم خود غلبه کند. و شما مطلب خود را قیاس کنید. ❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین  ۱۰۰ مرتبه. ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه که موجب رسیدن به آرزوها میگردد. 💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به و و سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. ☀️💠☀️💠☀️💠☀️ کانال مذهبی فرهنگی سیاسی محمد اسماعیل فضل الهی مشهد الرضاعلیه السلام ➖@fazlll➖➖➖
زهر جفا زده آتش به پیکرم گریه مکن به من کنار بسترم گریه کن از داغ عزیز زهرا که شد تنش پاشیده بین صحرا ای پسرم واویلتا واویلا غم های کودکی کی می رود ز یاد دیدم که جد من روی زمین فتاد با عمه ام از روی تل می دیدم هماره می دیدم و می لرزیدم ای پسرم واویلتا واویلا دور و بر حسین دیدم که صف زدند او دست و پا زد و یه عده کف زدند با دیدنش به سینه ام کوبیدم شکاف زخم سینه اش را دیدم ای پسرم واویلتا واویلا دیدم به چشم تر جور و جفای شام دیدم که بد زدند به نی سر امام حرامیا قلب مرا بشکستند دیدم که دست عمه ام را بستند ای پسرم واویلتا واویلا **** https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
آسمان تیره شده از دود آهم زین زهرآلوده گشته قتلگاهم من غریبم تا که من بر روی زین از پا فتادم خاطرات قتلگاه آمد به یادم من غریبم جد ما از روی زین نقش زمین شد از بلندی عمه ی ما دل غمین شد من غریبم آخرین یاس کبود نینوایم من شهید زنده ی کرب و بلایم من غریبم من تماشا کرده ام با آه و ناله روی نیلی گشته ی طفل سه ساله من غریبم **** https://eitaa.com/fazlll دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی
بند اول_داره میسوزه تنم از زهر.mp3
زمان: حجم: 1.76M
🏴 داره میسوزه تنم از زهر غریبم و بی کس و یارم منم همون جامونده ای که یه عمره گریه شده کارم شما فقط روضه شنیدید من اما روضه هارو دیدم تمومه صحنه های تلخ و دیدم و ای کاش نمیدیدم خنجره روی حنجرو دیدم من می برید از قفا سرو دیدم من زجه زنان یه خواهرو دیدم من اوج مصیبت و یه جا دیدم من آتیشو توی خیمه ها دیدم من سیلی زدن به دخترا دیدم من واویلتا واویلتا واویلا یادم نمیره قحط آب و دونه دونه اشک رباب و خودم میدیدم توی چشماش من اونجا اوج اضطراب و یادم نمیره اون دمی که تیر سه شعبه رو رها کرد مِن الاذن اِلی الاذن وای سر از تن علی جدا کرد هلهله ی یه لشکرو دیدم من خونِ گلوی اصغرو دیدم من زیر عبا یه پیکرو دیدم من حسینو پشت خیمه ها دیدم من میخوند برا علی لالا دیدم من قبر کوچیکشو خدا دیدم من واویلتا واویلتا واویلا توی چهار سالگی رفتم منم با عمه به اسارت گفتنه از اونروزا سخته مصیبتش بود بی نهایت رد شدم از کوچه و بازار رد شدم از میونه اغیار یادم نرفته خنده هاشون میده هنوزم منو آزار کوفه و شام پر بلا رفتم من مثل رقیه زیر پا رفتم من با عمه تو خرابه ها رفتم من بین یه عده بی حیا رفتم من بزم میِ حرومیا رفتم من محله ی یهودیا رفتم من واویلتا واویلتا واویلا امیرحسین سلطانی دیوان اشعار مذهبی فضل الهی
کسی که عشق بُوَد محو بردباری او روان به پیکر هستی‌ست لطف جاری او بزرگ آینۀ قدرت خدایِ بزرگ که شاهد است جهان بر بزرگواری او امام پنجم و معصوم هفتم آن مولا که چرخ یافته رفعت، ز خاکساری او بر او سلام که باشد سلام پیغمبر گواه روشن فضل و طلایه‌داری او جهان علم بُوَد یادگار او، صد حیف، به درد و داغ نوشتند یادگاری او ز کربلا سند زنده‌ای به کف دارد گواه من دل خونین و اشک جاری او هزار خاطره دارد ز راه کوفه و شام ز مهربانی زینب، ز غمگساری او پیاده رفتن او پای نیزۀ سرها مصیبتی‌ست که پیداست ز آه و زاری او به دل ز داغِ بسی کشته، زخم کاری داشت عدو ز زهر، نمک زد به زخم کاری او هشام دست به آزار حضرتش بگشود چو دید در ره اسلام، پایداری او ره شکنجه و تبعید او گرفت چو دید قرار دولت خود را به بی‌قراری او مهی که بوسه زند بر رکاب او خورشید فتاده در کف دشمن، رکاب‌داری او.. شرار زهر ستم همچو شمع آبش کرد که یافت رنگ خزان، چهرۀ بهاری او دلا بسوز ز داغش که خویش فرموده‌ست به حاجیان که بگیرند سوگواری او.. خدا کند که بیفتد قبول درگاهش غم «مؤید» و اخلاص و جان‌نثاری او دیوان فضل